رفتن به محتوای اصلی

روش سخنرانی دینی (12) چینش براساس تأثیرگذاری- چینش بر اساس اجزای سخن

تاریخ انتشار:
درس هفدهم اهداف اين درس هدف از این درس، آشنایی با موارد ذیل است: 1. نقش راههای تأثیرگذاری بر اندیشه، احساس و...
نویسنده: حسین ملانوری
نام نشریه: مبلغان، شهریور و مهر 1389، شماره 132

درس هفدهم

اهداف اين درس

هدف از این درس، آشنایی با موارد ذیل است:

1. نقش راههای تأثیرگذاری بر اندیشه، احساس و گرایش، در چینش مطالب؛

2. چینش براساس اجزای سخن؛

3. اجزای سخنرانی از نظر قدما؛

4. برخی از اجزای سخنرانی دینی.

* * *

چینش براساس تأثيرگذاری

گاهی از زاویه تأثیرگذاری بر مخاطب، به مطالب سخنرانی می‏نگریم و بر این اساس، دقت لازم را در چینش مطالب به کار می‏گیریم. با توجه به اینکه فصل مستقلی را به راههای تأثیرگذاری در دو حوزه «اندیشه» و «احساس و هیجان و گرایش» اختصاص داده‏ایم، در اینجا از آن بحث نمی‏کنیم و فقط همین نکته را متذکر می‏شویم که هنگام چینش مطالب باید به آن راهها نیز توجه خاص داشت؛ مثلاً اگر راههایی را برای ایجاد انگیزه در ابتدای سخنرانی بیان می‏کنیم، طبعا باید در چینش مطالب نیز مطالبی را برای انگیزه‏سازی در ابتدای سخنرانی قرار دهیم، و یا اگر برای زیباسازی سخن، دسته‏بندی مناسب را پیشنهاد می‏کنیم، باید در چینش مطالب نیز آن را رعایت کنیم و... .

چینش براساس اجزای سخن

بعضى از قدما خطابه را شامل چهار جزء مى‏دانستند و برخى نیز آن را به پنج جزء تقسیم مى‏كردند و مطالب خود را براساس آن اجزا چینش مى‏کردند.

ارسطو خطابه را به چهار جزء تقسیم كرده است كه عبارت‏اند از:

1. مقدمه؛

2. عرض (طرح موضوع سخن و پرورش آن)؛

3. تدلیل (اقامه دلیل براى اثبات مدعا)؛

4. خاتمه (حسن ختام).

بعضى جزء دیگرى به نام «تفنید» بر آن افزوده‏اند. منظور آنان از تفنید، مناقشه آرا و عقاید مختلف براى ابطال مدعا و دلایل طرف مقابل است. (1)

افلاطون، خطابه را به پنج قسمت تقسیم كرده است. او در رساله «فدروس» براى هر خطابه، پنج قسمت: مقدمه، بیان مطلب، تشریح استدلال و برهان، بیان قراین و امارات، و خاتمه یا تكرار و مرور بر مطالب را ضرورى مى‏داند. (2)

اهداف و انگیزه‏هاى خطابه در دوران گذشته، مخصوصاً در دوران ارسطو و یونان باستان كه بیش‏تر براى اثبات حقانیت خود و ابطال اندیشه‏هاى مخالفان بود، مستلزم چینش و اجزای خاصى برای سخنرانی مى‏شد. با توجه به اینكه اهداف سخنرانى دینى فراتر از خطابه یونانى و ارسطویى است، و همچنین آداب و رسوم اسلامى متفاوت از آداب و اعمال دیگر ملل و مكاتب است، مى‏توان براى سخنرانى دینى، اجزای زیر را برشمرد و سخنرانى را براساس و به ترتیب آنها چینش كرد:

1. خطبه؛

2. مقدمه؛

3. متن (میانه سخن)؛

4. نتیجه‏گیرى و جمع‏بندى؛

5. نقطه اوج؛

6. دعا.

1. خطبه‏

اهمیت خطبه‏

خطبه‏خواندن در آغاز سخنرانى بسیار اهمیت دارد؛ زیرا الف. چنان‏که اشاره خواهد شد داراى مضامینى است كه هر یك از آنها مهم، و برخى از آنها به تصریح روایات اهل‌بیت‌‏علیهم‏السلام براى شروع هر كارى لازم و ضرورى است.

ب. سیره پیامبر اعظم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله و اهل بیت‏علیهم‏السلام بر خواندن خطبه در ابتداى سخنرانى جاری بوده است.

ج. خطبه، سبب آمادگى مخاطب و مقدمه‏اى براى ایجاد تمركز در اوست.

د. خطبه به نوعى اعلام موضع خطیب است و با مطالبی که در آن بیان می‏شود نوع عقیده و مذهب او را مشخص مى‏سازد.

در موارد بسیار اندكى ممكن است سخنران، خطبه را حذف كند؛ مثل اینكه مخاطبان اصلاً حوصله شنیدن آن را ندارند و در صورت قرائت خطبه، به دلیل بى‏انگیزگى، جلسه را ترك مى‏كنند یا به علت حوادث خاص تاریخى، یا تأثیرگذارى احساسى بیش‏تر در مخاطب، چنین امرى صورت مى‏گیرد؛ برای نمونه، سخنرانى مشهور حضرت امام خمینى‏رحمه‏الله را در 1342 می‏توان برشمرد.

بنابراین تا سرحد امكان نباید خطبه فراموش شود؛ چنان‏كه اهل بیت عصمت و طهارت‏‏علیهم‏السلام نیز چنین بوده و خطبه را حتى در شرایط بسیار سخت، فراموش نكرده‏اند.

حجم خطبه‏

حجم خطبه با توجه به موارد ذیل در نظر گرفته مى‏شود:

1. مدت زمان سخنرانى: به صورت طبیعى، سخنرانى كوتاه، نیازمند خطبه كوتاه و سخنرانى طولانى، نیازمند خطبه طولانى‏تر است.

2. انگیزه‏هاى دینى و غیردینى و حوصله مخاطب: اگر مخاطب، غیرمذهبى و برای استماع خطبه و سخن بى‏انگیزه باشد، باید خطبه را مختصر کرد؛ زیرا در غیر این صورت فرصت مناسبى براى برهم زدن جلسه یا از دست دادن انگیزه خود خواهد داشت؛ برای مثال، دانش‏آموزان مدارس در اكثر مواقع، انتظار و حوصله چندانى براى شنیدن خطبه ندارند.

محتواى خطبه‏

خطبه شامل موارد ذیل است:

1. شروع با نام خدا و تمسّك به نام پروردگار كه مایه بركت است. در فرهنگ اسلامی، انسانِ مسلمان هر اقدامی را با نام خداوند آغاز می‏کند. پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در موارد مختلف و با تعابیر گوناگون، مسلمانان را به این موضوع راهنمایی فرموده که هر گفتار و کردار ارزشمندی را با یاد و نام خدای متعال آغاز کنند؛ چنان‏که فرموده است: «کُلُّ کَلَامٍ اَو اَمرٍ ذِی بَالٍ لاَ یُفتَحُ بِذِکرِ اللهِ فَهُوَ اَبتَر؛ (3) هر گفتار و کردار ارزشمندی که با نام و یاد خداوند متعال شروع نشود، ناتمام و ابتر است.»

2. حمد و ثناى الهى كه عامل جلب رحمت خداوندى است و روحیه شكرگزارى و سپاس را در گوینده و شنونده زنده مى‏كند. سخنران دینی پس از یاد و نام خداوند، حمد الهی را بر زبان جاری می‏سازد و در آغاز سخن، کلام خود را با ذکر حمد زینت می‏بخشد. در حدیث آمده است که «كُلُّ كَلَامٍ لَا یبْدَأُ فِیهِ بِالْحَمْدِ فَهُوَ أَقْطَعُ؛ (4) هر سخنی که با حمد و سپاسگزاری از خداوند آغاز نشود، ناتمام و ناقص است.» اهتمام به این امر از اولین خطبه‏های نماز جمعه رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله (5) و نیز در خطابه‏های امام علی‏علیه‏السلام (6) و امامان دیگر مشهود است.

3. درود و سلام بر پیامبر خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله و اهل بیت معصوم او كه نشانه تولّى است. خداوند، همراه فرشتگان بر پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله درود می‏فرستند و از مؤمنان می‏خواهد از خداوند و فرشتگان تبعیت کنند و بر پیامبر عظیم الشأن درود فرستند:

«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً»؛ (7) «همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‏فرستند.‌ای مؤمنان! شما نیز بر پیامبر درود بفرستید و بر او سلامی کامل و نیکو کنید.»

امام علی‏علیه‏السلام که خود از اهل بیت بود، در خطبه، بر پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله و اهل بیت او درود می‏فرستاد. به این نمونه توجه کنید: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُصْطَفَى وَ رَسُولُهُ الْمُجْتَبَى وَ أَمِینُهُ الْمُرْتَضَى أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ دَاعِیاً إِلَیهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ نَصَحَ الْأُمَّةَ وَ عَبَدَ اللَّهَ حَتَّى أَتَاهُ الْیقِینُ فَصَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فِی الْأَوَّلِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فِی الْآخِرِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یوْمَ الدِّینِ.» (8)

4. لعن و نفرین دشمنان پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله و اهل بیت گرامیش كه نشانه تبرّى مى‏باشد.

برائت از دشمنان اهل‏بیت‏علیهم‏السلام و قاتلان وظالمانی که علیه خداوند و دین تلاش کردند، یکی از راههای تقرّب به خدا و اهل‏بیت‏علیهم‏السلام است؛ چنانکه در زیارت عاشورا خطاب به امام حسین‏علیهم‏السلام می‏گوییم: «یَا اَبَا عَبْدِاللهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَیكَ بِمُوَالَاتِكَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ اَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَیهِ بُنْیانَهُ وَ جَرَى فِی ظُلَمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیكُمْ وَ عَلَى أَشْیاعِكُمْ؛ (9) ‌ای ابا عبدالله! من تقرب می‏جویم به خدا و به رسول او و به امیرمؤمنان و به فاطمه و به حسن و به تو، به‏وسیله موالات و دوستی تو و به وسیله برائت [و بیزاری] جستن از هر کس که پایه و ساختمان ظلم و ستم را بنا نهاد و بر شما و شیعیانتان ظلم و ستم کرد.»

به نشانه برائت از دشمنان اهل‏بیت‏علیهم‏السلام که بر آنان ظلم و ستم روا داشتند، آنها را لعن می‏کنیم؛ چنانکه در همین زیارت می‏خوانیم: «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیكُمْ أَهْلَ‏الْبَیتِ...؛ (10) پس خداوند لعنت کند گروهی را که اساس ظلم و ستم را بر شما اهل‏بیت بنیان نهادند... .»

جا دارد سخنران دینی در آغاز سخنرانی، موضع خود را در مقابل دشمنان خدا و رسول، و خاندان آن حضرت روشن سازد.

تناسب خطبه‏

شایسته و زیبنده است كه خطبه متناسب با محتواى بحث در سخنرانى انتخاب گردد؛ مثلاً اگر بحث ما اخلاقى و موضوع آن، عفو و گذشت است، خطبه‏اى انتخاب شود كه از عفو و گذشت الهى سخن مى‏گوید و به خاطر آن از خدا تشكر و سپاسگزارى مى‏شود. و یا اگر بحث اعتقادى است، خطبه نیز با مضامین اعتقادى انتخاب شود. نمونه‏هایى از خطبه‏ها را مى‏توان از نهج البلاغه امیرالمؤمنین‏علیه‏السلام و یا خطبه‏هاى معصومان دیگر انتخاب نمود.

بعضی از نویسندگان نیز انواع خطبه‏ها را جمع‏آوری کرده و جهت استفاده مبلّغان محترم منتشر نموده‏اند. (11)

گاهی شرایط مخاطبان اقتضا می‏کند خطبه به زبان فارسى و یا زبانهاى دیگر و حتى به صورت شعر خوانده شود. تناسب از این جهت نیز در بعضی از موارد ضروری می‏باشد.

به دلیل اهمیت خطبه، شایسته است حتى الامكان خطبه‏هایى انتخاب شود كه مأثور باشند، تا از نظر صحت مضامین و ادبیات و فصاحت و بلاغت مشكلى ایجاد نشود.

2. مقدمه‏

مقدمه سخنرانى درواقع پیشانى سخنرانى و اولین جایى است كه گوینده به لحاظ محتوایى با شنونده ارتباط برقرار مى‏كند و از این جهت تأثیرگذارى زیادى در جذب یا دفع مخاطبان دارد. از آنجا که مقدمه سخنرانى مَطْلَع كلام است، باید تا سرحد امكان زیبا ارائه شود. استفاده از تعابیر و الفاظ زیبا و در عین حال مختصر و روان در این خصوص بسیار كارساز است.

گاهى نیز مجبور مى‏شویم بعضى از مباحث و موضوعات تكرارى را مطرح كنیم؛ از اینرو استفاده از مقدمات زیبا مى‏تواند دافعه تكرارى بودن را كاهش داده و سخن را جذّاب كند.

در طرح مقدمه، هم عجله بى‏جا مُضر است وهم تأنّى و كندى بى‏جا. گاهى كُندى، عامل از دست دادن مخاطب است و گاه عجله باعث ورود نامناسب به بحث، همراه با عدم آمادگى مخاطب مى‏شود.

یک نکته قابل توجه درباره مقدمه این است که راههاى ایجاد انگیزه برای پى‏گیرى مطلب در ابتداى سخن، بخشى از مقدمه است نه همه آن؛ از اینرو اولاً: مقدمه‏چینى منحصر در راههاى مطرح شده نیست، و ثانیاً: باید با توجه به جایگاه مقدمه در سخنرانى، به لحاظ حجم مطالب و نوع آن، از راههاى ایجاد انگیزه استفاده كرد.

اهداف مقدمه‏

اهداف بیان مقدمه عبارتند از:

1. آماده سازى مخاطب و ایجاد حوصله در او جهت استماع بحث‏

گاهى شنوندگان از جهت احساسى نسبت به یك بحث بى‏رغبت‏اند و گاهى به لحاظ فكرى و ذهنى آمادگى لازم را جهت شنیدن و پذیرش آن ندارند. این عدم آمادگى گاه به خاطر تشتت و پراكندگى ذهنى و گاهى به خاطر سنگین بودن مطلب است كه نیاز به چینش مقدماتى براى روان شدن آن دارد.

استفاده از راههاى برانگیختن كنجكاوى و انگیزه استماع و پى‏گیرى مطلب در مخاطب، براى رسیدن به این هدف بسیار مناسب است.

2. تثبیت جایگاه گوینده در نزد مخاطب‏

گاهی سخنران احساس می‏کند به هر دلیلی در نزد مخاطب خود جایگاهی ندارد. نداشتن جایگاه در نزد مخاطب به عوامل زیادی مثل عدم شناخت از سخنزان، تبلیغات منفی مخالفان، هاله منفی اطراف سخنران و بد بودن وضعیت بستگان او، بستگی دارد. سخنران در مقدمه سخنرانی باید سعی کند این مشکل را برطرف نماید.

بعضى از روشهاى ایجاد انگیزه برای پى‏گیرى مطلب؛ مثل روش تكریم و تحسین، یا بیان ضرورت مطلب در بعضى از صورتهاى آن، سخنران را براى رسیدن به این هدف یارى مى‏رساند.

3. متن (میانه سخن)

هدف اصلى سخنرانى، در متن تأمین مى‏شود؛ از اینرو باید زمان بیش‏ترى را به آن اختصاص داد. و اگر گاهى مقدمه سخنرانى در روش «مقدمه‏چینیهاى متوالى» طولانى مى‏شود، از باب ضرورت بوده و بسیار نادر است.

از آنجا که تأثیرگذارى در اندیشه، احساس و رفتار، بیش‏تر در متن تحقق مى‏یابد، لازم است از روشهاى مناسب هر كدام بیش‏تر در این قسمت استفاده شود. اگر در مقدمه به نوعى تأثیرگذارى در حس یا اندیشه وجود دارد، از باب آماده‏سازى مخاطب است و نباید به عنوان هدف اصلى سخنرانى تلقى شود.

سخنران، پس از آماده‏سازى مخاطب در مقدمه، بیش‏ترین تأثیرگذارى را در متن سخنرانى بر روى او انجام داده و در بخش پایانى و نقطه اوج، این تأثیرگذارى را به اوج مى‏رساند. و اگر چه در نقطه اوج و حسن ختام، تأثیرگذارى بر احساسات مخاطب به اوج مى‏رسد؛ ولى كار اصلى آن در متن صورت مى‏گیرد.

متن سخنرانى براساس قالبهاى چینش سخن، اسلوبهای سخنرانی و روشهای تأثیرگذاری دردو حوزه اندیشه، و احساس و میل و گرایش و استفاده از مواد مناسب با شرایطى كه پیش‏تر بیان شد، و یا پس از این ارائه خواهد شد، تنظیم مى‏گردد.

در بخش پایانی متن سخنرانی لازم است برای به اوج رسانی اثرگذاری احساسی مقدمه‏سازی شود که در قسمت نقطه اوج توضیح داده خواهد شد.

4. نتیجه‏گیرى و جمع‏بندى‏

جزء چهارم سخنرانى، نتیجه‏گیرى و جمع‏بندى مطالب بیان شده در متن است كه با توجه به اهداف ذیل به آن پرداخته مى‏شود:

1. فهم بیش‏تر مخاطب؛

2. ماندگارى پیام؛

3. زمینه‏سازى براى بحثهاى بعدى؛

4. قابلیت انتقال پیدا كردن مطالب توسط مخاطبان.

جمع‏بندى بحث باید به‏گونه‏اى صورت گیرد كه در به اوج رسانی احساسى اخلال ایجاد نكند. به عنوان نمونه، زیاد طول كشیدن جمع‏بندى ممكن است این مشکل را پدید آورد.

همچنین لازم است حتى المقدور الفاظ و عبارات استفاده شده در جمع‏بندى، تكرار الفاظ و عبارات متن سخنرانی نباشد؛ بلكه با الفاظ و عبارات جدید صورت گیرد تا به نوگرایی مخاطب لطمه وارد نکند و احساس تکرار در او بوجود نیاید.

شایان توجه است که ضرورت ندارد در همه سخنرانیها جمع‏بندى و نتیجه‏گیرى داشته باشیم. بحثهایى كه از دسته‏بندى مناسبى برخوردار باشند، خود به خود روشن هستند و ما را به هدف مى‏رسانند.

پرسش‌نامه:

1. نقش راههای تأثیرگذاری در اندیشه، احساس و گرایش بر چینش مطالب را با یک مثال بیان کنید.

2. قدما خطابه را شامل چند جزء می‏دانستند؟

3. اجزاء سخنرانی دینی را نام ببرید.

4. خطبه در سخنرانی چه اهمیتی دارد؟

5. حجم خطبه با توجه به چه چیزهایی در نظر گرفته می‏شود؟

6. خطبه شامل چه چیزهایی است؟ توضیح دهید.

7. اهداف بیان مقدمه را بنویسید.

8. در متن سخنرانی چه اقداماتی صورت می‏گیرد؟

9. هدف از نتیجه‏گیری و جمع‏بندی مطالب سخنرانی چیست؟

10. در جمع‏بندی مطالب چه نکاتی باید رعایت شود؟

تمرين و تلاش بيشتر

1. در صورتی که اجزاء پیشنهادی برای سخنرانی دینی را نمی‏پسندید، با کمک دوستان خود پیشنهاد دیگری بدهید و آن را با حضور استادتان به بحث بگذارید.

2. برای پنج موضوع و مناسبت، پنج خطبۀ متناسب، با استفاده از خطبه‏های امامان معصوم‏علیهم‏السلام فیش‏نویسی کنید.

درس هجدهم

اهداف اين درس

1. تعریف و بیان جایگاه نقطه اوج در سخنرانی؛

2. تبیین فواید، کارکردها و اجزاء نقطه اوج؛

3. آشنایی با راههای ایجاد اوج تأثیرگذاری در قسمتهای پایانی متن سخنرانی.

اشاره

در درس گذشته با چهار جزء از اجزاء سخنرانی دینی یعنی «خطبه»، «مقدمه»، «متن» و «نتیجه‏گیری و جمع‏بندی» آشنا شدیم. و اینک جزء پنجم را که «نقطه اوج» یا «حسن ختام» است توضیح می‏دهیم.

5. نقطه اوج (حسن ختام)

مراد از نقطه اوج، نقطه اوج تأثیرگذارى در احساس و گاه در اندیشه و رفتار است كه البته امکان دارد گاهی تأثیرگذارى در اندیشه، احساس و رفتار نیز با هم جمع شوند.

در فیلمها و سریالهاى تلویزیونى همواره تلاش مى‏شود كه لحظه جدا شدن از مخاطب، فیلم و سریال در اوج تأثیرگذارى احساسى باشد. مثلاً این صحنه به نمایش گذاشته مى‏شود كه شخصى اسلحه را به سوى قهرمان محبوب فیلم نشانه رفته و حتى شلیك هم مى‏كند؛ اما نتیجه كار در هاله‏اى از ابهام مى‏ماند كه آیا به هدف اصابت كرد یا خیر؟ آیا قهرمان فیلم مجروح و یا كشته شد یا نه و...، و این صحنه با نورپردازى و موزیك خاصى اجرا مى‏شود؛ به‏گونه‏اى كه بیننده در اوج احساس قرار مى‏گیرد و در همین‏جا این قسمت از سریال پایان مى‏یابد و تماشا کننده باید ادامه ماجرا را در قسمت بعدى ببیند. همین كار عامل جذب مخاطب براى تماشاى قسمتهاى بعدى سریال است؛ از اینرو سریالها عمدتاً به قطعات مساوى از جهت زمان تقسیم نمى‏شوند؛ زیرا ممكن است نتوان در زمان خاص، اوج اثرگذارى احساسى را ایجاد نمود.

سخنران نیز بهتر است نقطه جدا شدن خود از مخاطب را در زمان اوج تأثیرگذارى قرار دهد كه معمولاً در سخنرانى دینى این هدف در روضه و ذكر مصیبت تأمین مى‏شود. و البته باید مقدمات آن در «بخشهاى پایانى سخنرانى» و «گریز» فراهم آید. در صورتى كه یك سخنرانى به خاطر مناسبت یا شرایط خاص، فاقد روضه‏خوانى باشد، مى‏توان نقطه اوج را در متن سخنرانى و در قسمت پایانى آن تعبیه كرد تا كاركردها و اهداف نقطه اوج، متناسب با محتواى سخن و شرایط زمانى و مكانى سخنرانى تحقق یابد.

در سخنرانیهاى معمول مذهبى، «قسمتهاى پایانى متن سخنرانى»، «گریز» و «ذكر مصیبت»، مجموعاً بسترى را فراهم مى‏نماید كه اثرگذارى احساسى در آن به اوج مى‏رسد. از اینرو در چینش مطالب سخنرانى، مى‏توان این سه قسمت را از اجزاء نقطه اوج به حساب آورد و همه آنها را با هم تحت عنوان «نقطه اوج» یا «حسن ختام» نام‏گذارى كرد.

لازم به ذكر است كه گاهى اوج تأثیرگذاری در متن سخنرانى هم وجود دارد و مثلا در وسط سخنرانى نیز صورت مى‏گیرد؛ ولى به عنوان یك جزء اساسى بهتر است كه در پایان سخنرانى باشد و اگر در وسط سخنرانى و یا حتى در مقدمه نیز اتفاق افتاد، باید نقطه اوج پایانى قوى‏تر باشد تا به اهداف و فواید نقطه اوج برسیم.

فواید و كاركردهاى نقطه اوج‏

نقطه اوج داراى فواید و كاركردهاى ذیل است:

1. شیرین شدن ذائقه مخاطب و ایجاد بهره و حظّ فوق العاده معنوى در وى.

2. ایجاد انگیزه در مخاطب جهت شركت در جلسات بعدى به خاطر باقى ماندن خاطره خوش از جلسه قبل. این انگیزه در جلسات مسلسل موجب حفظ جمعیت مخاطبان و خلوت نشدن جلسات بعدى است.

اجزاء نقطه اوج

چنانكه اشاره شد، نقطه اوج در پایان سخنرانى دینى، معمولاً از سه بخش اساسى تشكیل مى‏شود كه عبارتند از:

الف. بخش پایانى متن سخنرانى؛

ب. گریز؛

ج. ذكر مصیبت.

الف. قسمتهاى پایانى متن سخنرانى‏

در قسمتهاى پایانى متن سخنرانى، از راههاى زیر مى‏توان براى ایجاد اوج در تأثیرگذارى احساسی اقدام كرد.

1. انتخاب نكته‏هاى بدیع و بكر براى انتهاى بحث؛ به عنوان مثال اگر در بحث از زیبائیهاى دین، از حكمت احكام می‏گوییم، اشاره به مهم‏ترین حكمت را در پایان داشته باشیم؛ مثلا در موضوع نگاه به نامحرم، این حكمت را كه نگاه به نامحرم موجب افسردگى مى‏شود، در پایان ذكر كنیم.

یا اگر در مورد حكمت ذكر و تسبیح و قرائت قرآن سخنرانى مى‏كنیم، در پایان سخن به این حكمت اشاره كنیم كه این ذكرها بر روى سلولهاى بدن انسان اثر مثبت مى‏گذارند و ماجراى شهادت آب را بیاوریم. (12)

بدیع و بکر و مهم بودن نکته، با توجه به مخاطب سنجیده می‏شود و باید از نگاه او چنین باشد.

2. ایجاد امید و نشاط، پس از بیم و انذار؛ مثلاً اگر در ابتداى سخن بحث از خشیت الهى و ترس از خداوند مطرح و به مخاطب بیم داده شود، و در پایان سخن، پس از ایجاد ترس نسبت به عذاب الهى، نكات امیدبخش، مخصوصاً مقوله شفاعت بیان گردد، مخاطب امیدوار شده و به نشاط معنوى مى‏رسد، و با خاطره خوش از جلسه خارج مى‏شود. حال اگر عكس این چینش صورت گیرد؛ یعنى در ابتدا مخاطب را به رحمت و محبّت الهى امیدوار كرده و سپس در پایان سخن، او را از عذاب الهى بترسانیم، خاطره خوشى از جلسه در ذهن او باقى نمى‏ماند.

3. معرفى ملجأ و پناهگاه پس از آشنایى مخاطب با بى‏كسى، بى‏پناهى وتنهایى؛ مثلاً چنانچه بحث ما درباره قیامت و هول و هراسها و تنهاییهاى قبر و قیامت و... است، مى‏توانیم در پایان سخن، یك نشاط قوى ایجاد كنیم كه در آن شرایط حساس، اهل‏بیت‏علیهم‏السلام مى‏توانند پناه انسان باشند. طرح چنین مطلبى كه حقیقت نیز هست، مى‏تواند مخاطب را در اوج احساس قرار دهد.

4. نوید یسر و آسانى پس از سختى و مشكلات؛ مثلاً اگر سخن ما درباره آخر الزمان و مشكلات و گرفتاریهاى بشر در این دوران است، مى‏توانیم در پایان سخن، با نوید آمدن حضرت مهدى‏علیه‏السلام و رفع مشكلات در دولت مهدوى، اوج احساس نشاط و شادابى معنوى را در مخاطب ایجاد كنیم.

5. بیان جلوه‏هاى رحمت و محبّت اهل بیت‏علیهم‏السلام؛ موضوع سخن هر چه باشد، مى‏توان به نوعى آن را در پایان به اهل بیت عصمت و طهارت ربط داد و جلوه‏هایى از رحمت و محبت آنان نسبت به تمام مردم، مخصوصاً محبّین و علاقمندان در قیامت را بیان كرد. روایات و داستانهاى تاریخى واقعى در این زمینه فراوان است و مخاطب را در اوج احساس و عشق به اهل‏بیت‏علیهم‏السلام قرار مى‏دهد.

به عنوان نمونه:

جابر بن عبد اللّه انصارى مى‏گوید: به حضرت باقر‏علیه‏السلام عرض كردم: فدایت شوم، یابن رسول اللّه! براى من حدیثى در فضیلت جدّه‏ات فاطمه زهرا‏علیهاالسلام بفرمایید تا هنگامى كه آن را براى شیعیان بیان مى‏كنم خوشحال گردند. امام باقر‏علیه‏السلام فرمود: پدرم و او از جدّم، از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نقل مى‏فرمود كه: در روز قیامت براى انبیاء و رسل منبرهایى از نور برپا مى‏شود و منبر من در روز قیامت از همه بلندتر است. آنگاه خداوند مى‏فرماید: خطبه بخوان، پس خطبه‏اى بخوانم كه احدى از انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده است. پس براى اوصیاء نیز منبرهایى از نور برافراشته مى‏شود و در میان آنها منبرى براى وصىّ من على بن ابى طالب نصب مى‏گردد كه از همه بلندتر است؛ آنگاه خداوند به على‏‏علیه‏السلام مى‏فرماید خطبه بخوان، پس خطبه‏اى مى‏خواند كه احدى از اوصیاء مانند آن نشنیده است.

آنگاه براى فرزندان انبیاء و رسل منبرهایى از نور نصب مى‏گردد، پس براى دو فرزند و نوه و دو ریحانه ایام حیاتم (حسنین‏علیهماالسلام) منبرى برپا مى‏شود و به آنان گفته مى‏شود خطبه بخوانید و آن دو خطبه‏هایى مى‏خوانند كه هیچ یك از فرزندان انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده‏اند.

آنگاه منادى كه جبرئیل است ندا مى‏دهد: فاطمه دختر محمد‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله كجاست؟ آنگاه فاطمه‏‏علیهاالسلام برمى‏خیزد، [تا اینكه فرمود:] خداى تعالى مى‏فرماید: اى اهل محشر كرامت و بزرگوارى از آن كیست؟ محمد و على و حسنین‏علیهم‏السلام عرض مى‏كنند: براى خداى واحد قهار. آنگاه خداوند مى‏فرماید: اى اهل محشر! من امروز كرامت و بزرگى را براى محمد و على و فاطمه و حسنین‏‏علیهم‏السلام قرار دادم.

اى اهل محشر! سرها را پایین افكنده و چشمها را ببندید، این فاطمه است كه به سوى بهشت مى‏رود. در این هنگام جبرئیل شتر بهشتى مى‏آورد، در حالى كه دو طرفش را دیباج آویزان كرده‏اند، و مهار آن از لؤلؤ تازه است. حضرت بر آن سوار مى‏شوند و خداى متعال صد هزار فرشته را در طرف راست و صد هزار فرشته در سمت چپ وى مى‏فرستد، و صد هزار فرشته را مأمور مى‏فرماید تا حضرت فاطمه‏علیهاالسلام را بر روى بالهاى خود سوار كنند و ایشان را به در بهشت برسانند. وقتى كه به درِ بهشت مى‏رسند، حضرتش مى‏ایستد، خداى متعال مى‏فرماید: اى دخت حبیب من چرا توقّف كردى و حال آنكه به تو امر كرده بودم به بهشت من درآیى؟ حضرت صدیقه‏‏علیهاالسلام عرض مى‏كند: پروردگارا دوست مى‏دارم كه ارزش و قدر و قیمت من در مثل چنین روزى شناخته شود.

خداوند مى‏فرماید: «یا بِنْتَ حَبِیبِى! اِرْجِعِى فَانْظُرِى مَنْ كانَ فِى قَلْبِهِ حُبٌّ لَكِ أَوْ لِاَحَدٍ مِنْ ذُرِّیتِكِ خُذِى بِیدِهِ فَادْخُلِیهِ الْجَنَّةَ!؛ اى دختر حبیب من! برگرد و بنگر هر كه در قلبش محبت تو و یا محبت یكى از فرزندان تو باشد، دستش را بگیر و او را داخل بهشت نما.»

آنگاه حضرت باقر ‏علیه‏السلام فرمود: واللّه اى جابر! در آن روز حضرت زهرا ‏علیهاالسلام شیعیان و دوستانش را برمى‏گزیند و انتخاب مى‏كند؛ همان‏گونه كه پرنده دانه نیكو را از دانه بد جدا مى‏كند. وقتى كه شیعیانِ سیده زنان دو عالم به آن بزرگوار نزدیك و بر در بهشت مى‏آیند، خداى تعالى در قلب آنان چنین مى‏افكند كه در آنجا بایستند. وقتى مى‏ایستند خداوند مى‏فرماید: اى دوستان من! توقف شما براى چیست و حال آنكه فاطمه دخت حبیب من شفاعت شما را نموده است؟ پاسخ دهند: پروردگارا ما دوست داریم كه در چنین روزى ارزش و منزلتمان شناخته شود. خداوند مى‏فرماید: اى دوستان من! برگردید و ببینید چه كسى به خاطر آنكه شما فاطمه را دوست مى‏داشتید، شما را دوست مى‏داشت؟ چه كسى به شما به خاطر دوستى فاطمه زهرا‏علیهاالسلام غذا داد؟ چه كسى شما را به خاطر دوست داشتن فاطمه‏علیهاالسلام لباس پوشانید؟ چه كسى به شما بخاطر دوستى فاطمه‏علیهاالسلام شربتى نوشانید؟ چه كسى بخاطر فاطمه‏علیهاالسلام و دوستى فاطمه‏علیهاالسلام غیبتِ غیبت‏كننده‏اى را از شما رد كرد؟ پس دستش را بگیرید واو را وارد بهشت نمایید. (13)

6. مناجات؛ مى‏توان در پایان بحث، قطعاتى از مناجات و گفتگو با خداوند، امام زمان‏‏علیه‏السلام و اهل بیت‏علیهم‏السلام و یا شهدا را مطرح كرد. چنانچه این مناجات و گفتگو با حس و حال معنوى و متناسب با فضاى بحث باشد، در مخاطب احساس ایجاد می‏کند.

در تمام راههاى مقدمه‏سازی برای ایجاد نقطه اوج در قسمتهاى پایانى متن سخنرانى، مى‏توان با آوردن قصه‏هاى مناسب و استفاده از هنر بیان داستان، به تحریك احساس قوى پرداخت.

پرسش‌نامه:

1. مراد از نقطه اوج چیست و چه جایگاهی در سخنرانی دینی دارد؟

2. فواید و کارکردهای نقطه اوج را بنویسید.

3. اجزاء نقطه اوج کدامند؟

4. در قسمتهای پایانی متن سخنرانی، از چه راههایی می‏توان برای ایجاد اوج در تأثیرگذاری احساسی اقدام کرد؟ توضیح دهید.

پژوهش کنيد

پنج نکته بدیع و بکر برای انتهای بحث از پنج موضوع انتخاب کنید که در ایجاد اوج تأثیرگذاری احساسی پایان سخنرانی مناسب باشند. این نکته‏ها را در فیش تبلیغ بنویسید.

درس نوزدهم

اهداف این درس

1. آشنایی با تعریف، فواید، شرایط و نمونه گریز؛

2. توضیح نمودارها و صورتهای اوج تأثیرگذاری.

اشاره

در درس گذشته، از نقطه اوج به عنوان پنجمین جزءسخنرانی دینی بحث کردیم و پس از تعریف و بیان فواید و اجزاء نقطه اوج، اولین جزء آن را که «قسمتهای پایانی متن سخنرانی» است توضیح دادیم. اینک دو جزء دیگر نقطه اوج که «گریز» و «ذکر مصیبت» هستند را توضیح داده و سپس نمودارهای اوج را بررسی می‏کنیم و آنگاه به آخرین جزء سخنرانی دینی؛ یعنی «دعا» اشاره‏ای خواهیم داشت.

ب. گریز

پس از تحریك مخاطب در قسمتهاى پایانى متن سخنرانى و آماده‏سازى جلسه براى ایجاد اوج اثرگذارى، در بخش گریزِ به ذكر مصیبت، اوج رسانى را شدت مى‏بخشیم.

تعریف گریز

گریز در پایان سخنرانى عبارتست از: «قطعه‏اى از سخنرانى كه به واسطه آن متن سخنرانى را به ذكر مصیبت گره مى‏زنیم.»

گریز ممكن است در قالبهاى مختلفى مثل خاطره، حكایت، مناجات، شعر و... صورت گیرد.

این تعریف مربوط به گریز به ذكر مصیبت است كه یك اصطلاح رایج در میان متخصصین فنّ خطابه مى‏باشد. گریز، انواع دیگرى نیز دارد كه در ابتدا یا وسط سخنرانى اجرا مى‏شود. مثلا گریز در میانه سخن عبارت است از: «خروج از روند طبیعى بحث و پیوند آن با حوادث، افعال، افکار و... موجود و مورد نظر، با حفظ تناسب به منظور کاربردی کردن بحث، رفع خستگى، و ایجاد نشاط بیش‏تر براى پى‏گیرى و ادامه بحث.» این نوع گریز داراى شرایط، كاركردها و فوایدى است كه در سطوح تخصصى‏تر توضیح داده مى‏شود و الآن مورد بحث ما نیست.

آنچه هم اینك از آن بحث مى‏كنیم، گریز در پایان سخنرانى براى اتّصال بین «متن سخنرانى» و «ذكر مصیبت» است.

فواید گریز

گریز دارای آثار و فواید زیر است؛ از اینرو لازم است حتی المقدور در سخنرانی تعبیه و پیاده شود.

1. پیوند بحث با ذكر مصیبت؛

2. طبیعى جلوه دادن اجراى ذكر مصیبت؛

3. ایجاد زمینه براى تحریك بیش‏تر احساس مخاطب در ذكر مصیبت؛

4. ایجاد فرصت براى سخنران جهت آمادگى روانى براى اجراى ذكر مصیبت؛

5. كم كردن فشار عصبى و روانى سخنران، هنگام اجراى ذكر مصیبت.

شرایط گریز

در انتخاب و اجراى قطعه گریز باید شرایط زیر را رعایت كرد:

1. كوتاه بودن؛ اگر طولانی باشد مخاطب را خسته کرده و به اوج‏رسانی خدشه وارد می‏شود.

2. گویا بودن؛ چنانچه قابل فهم و روشن نباشد، مخاطبان متوجه نمی‏شوند و زمینه تحریک احساس از بین می‏رود. تحریک احساس پس از فهم مطلب صورت می‏گیرد.

3. به هنگام بودن؛ یعنى باید پس از بخش پایانى متن سخنرانى و قبل از ذكر مصیبت جاسازى شود، و الّا اگر زودتر از موعد مقرر گریز زده شود؛ به گونه‏اى كه بعد از آن احساس مخاطب سرد گردد، خاصیت خود را از دست مى‏دهد.

گاهى بعضى از مخاطبان، چنین زمینه‏اى را براى سخنران فراهم مى‏كنند و با بروز احساسات زود هنگام خود، او را مجبور مى‏سازند كه زودتر از زمان معین، گریز بزند و این موجب به هم خوردن چینش مطالب و نرسیدن به هدف سخنرانى است.

4. تداعى نمایى؛ به این معنا كه نباید مخاطب احساس كند سخنران این قطعه را از قبل براى گریز انتخاب كرده بوده است؛ بلكه باید احساس او چنین باشد كه الآن این نكته به ذهن گوینده تداعى شده است؛ یعنى نمایش ظاهرى سخن به گونه‏اى است كه چنین تصورى در ذهن مخاطب نقش مى‏بندد؛ مثلاً سخنران مى‏گوید: به نظر مى‏رسد كه اگر چنین چیزى گفته شود خیلى خوب است. دقت كنیم كه منظور از چنین نمایشى این نیست كه سخنران دروغ بگوید؛ بلكه مطلب را به گونه‏اى مى‏گوید كه تداعى نمایى مى‏كند.

5. تغییر صدا و لحن؛ هم میزان صدا و هم لحن سخن با توجه به موضوع و محتواى ذكر مصیبت، در هنگام گریز عوض مى‏شود. لحن، بستر و زمینه‏اى براى بازى با صدا و جریان صدا است. نوع بازى با صدا در یك لحن، با نوع این بازى در لحن دیگر تفاوت دارد؛ مثلاً لحن حماسى صداى بلندترى را مى‏طلبد و لحن عاطفى مقتضى صداى پایین‏ترى است. اوج و فرودهاى لحن عاطفى با اوج و فرودهاى لحن حماسى متفاوت است؛ همان گونه كه جمله بندیها و محتواى استفاده شده در آنها تفاوت دارد، و البته مشتركاتى نیز دارند.

در ذكر مصیبت معمولاً از لحن عاطفى یا حماسى استفاده مى‏شود. اگر بخواهیم مظلومیت اهل بیت‏‏علیهم‏السلام را ترسیم كنیم، لحن عاطفى مناسب است، و اگر بخواهیم بُعد حماسى آنان را توصیف كنیم، باید از لحن حماسى بهره بگیریم.

6. رعایت تناسب در بروز احساس؛ به این معنا كه بروز احساس در گریز باید بیش‏تر از قطعه پایانى متن سخنرانى وكم‏تر از ذكر مصیبت باشد تا «به اوج‏رسانى احساس»، به صورت طبیعى صورت گیرد.

7. رعایت سرعت و فرصت مناسب؛ (14)

8. تمركز بخشى به اندیشه مخاطب؛ از آنجا كه در گریز معمولاً به نكات لطیفى توجه مى‏شود كه ناشى از دقت و توجه فراوان سخنران است، تمركز بخشیدن به اندیشه مخاطب جهت دقت بیش‏تر در مضمون گریز لازم است.

نمونه گریز

اگر در موضوع «عدالت اجتماعى» یا «حقوق اقلیتها» سخنرانى مى‏كنیم و مى‏خواهیم در پایان سخن، روضه حضرت زهرا‏علیهاالسلام را بخوانیم، مى‏توان قطعه زیر را به عنوان گریز ارائه كرد.

در نهج البلاغه آمده است كه امام على‏علیه‏السلام فرمودند: به من خبر رسیده كه مردى از لشكر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غیر مسلمان كه در پناه حكومت اسلامى بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن‏بند و گوشواره‏هاى آنها را به غارت برده، در حالى كه هیچ وسیله‏اى براى دفاع، جز گریه و التماس كردن نداشته‏اند.

لشكریان شام با غنیمت فراوان رفتند، بدون اینكه حتى یك نفر آنان زخمى بردارد، و یا قطره خونى از او ریخته شود، اگر براى این حادثه تلخ مسلمانى از روى تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است. (15)

یكى از این زنان، یهودى بوده است، نسبتى هم با پیامبر خدا نداشته است، سربازان معاویه هم او را زدند، پیرزنى هم بیش نبوده است، بگم؟ در كوچه بنى هاشم نبوده است، فرزند رسول خدا نبوده، در مقابل چشم فرزندانش هم نبوده و... (ذكر مصیبت حضرت زهرا ‏علیهاالسلام.)

ج. ذكر مصیبت‏

آخرین قسمت از نقطه اوج (حسن ختام) در سخنرانى، ذكر مصیبت است. ذكر مصیبت، خود داراى اصول، اركان، شرایط و نكته‏هاى فراوانى است، و به دلیل اینكه به صورت جداگانه و با عنوان فن رثاء تدریس مى‏شود، در اینجا از آن بحث نمى‏كنیم.

نمودارهاى اوج‏

چنانكه قبلاً نیز اشاره شد، در یك سخنرانى ممكن است یك یا چند نقطه اوج وجود داشته باشد كه قوى‏ترین و بزرگ‏ترین آن در پایان سخنرانى است و به عنوان یك جزء از اجزاء سخن محسوب مى‏شود. بعضى از صورتهاى نقطه اوج، در سخنرانى، مطلوب و برخى نامطلوب هستند كه در ذیل به نمونه‏هایى از آنها اشاره مى‏كنیم و بحث عمیق‏تر نمودارهاى اوج را به متون تخصصى‏تر حواله مى‏دهیم.

الف. صورتهاى مطلوب‏

1. یكى از صورتهاى مطلوب نقطه اوج این است كه تأثیرگذارى احساسى بر مخاطب از ابتداى سخن با یك شیب ملایم شروع و در پایان سخن به نهایت اوج خود برسد. البته چون در پایان سخنرانى، دعا نیز خواهیم كرد، در حین دعا اندكى از اوج پایین مى‏آییم. پس شكل مطلوب نمودارى اوج چنین خواهد شد.

       

2. صورت دیگر براى اوج مطلوب این است كه سخنرانى داراى چند نقطه اوج بوده؛ ولى نقطه اوج نهایى، بلندترین و اثرگذارترین نقطه تحریك احساس باشد. شكل نمودارى اوج در این گونه سخنرانیها را به صورتهاى مختلفى مى‏توان ترسیم كرد. مثل نمونه زیر:

   

ب. صورتهاى نامطلوب‏

1. یكى از صورتهاى نامطلوب اوج این است كه سخنرانى اصلاً نقطه اوج نداشته و یا تأثیرگذارى بسیار ضعیف باشد؛ مثل این نمودار:

         

2. صورت دیگر از صور نامطلوب اوج این است كه سخنرانى در پایان، فاقد نقطه اوج تأثیرگذارى احساسى باشد. مثل این نمودار:

         

3. وجود اوجهاى كوچك و عدم وجود نقطه اوج بلند در پایان سخنرانى نیز نامطلوب است.

           

نكته‏های قابل توجه

در پایان، توجه خوانندگان گرامى را به نكته‏هاى زیر جلب مى‏كنیم:

1. ممكن است در یك سخنرانى «قسمتهاى پایانى متن» براى تأثیرگذارى بیش‏تر و نیز «گریز» وجود نداشته باشد؛ ولى ذكر مصیبت بسیار قوى برگزار گردد و نقطه اوج به خوبى محقق شود. در این صورت گرچه سخنرانى نقطه اوج دارد؛ ولى كمال آن به این است كه هر سه بخش ایجاد كننده نقطه اوج را داشته باشد، تا اوج به صورت طبیعى و قوى‏تر ایجاد شود.

2. نقطه اوج در تأثیرگذارى احساسى، منحصر به حسّ خاصّى نیست. معمولاً در ذكر مصیبت، حس محبّت به اهل بیت‏علیهم‏السلام و یا ندامت و افسوس و یا رأفت و رقّت را تحریك مى‏كنیم. در هر صورت هماهنگى بین احساساتى كه مد نظر قرار مى‏دهیم در سه بخش نقطه اوج؛ یعنى قسمت پایانى متن، گریز و ذكر مصیبت مناسب‏تر است؛ مثلاً اگر در قسمت پایانى متن، حس امید را هدف‏گیرى كرده‏ایم، در گریز و ذكر مصیبت هم به همان حس توجه مى‏كنیم.

3. معمولاً براى به اوج رسانىِ احساس در پایان سخنرانى دینى، سه قسمت یاد شده اثر دارد، والّا در مواقعى كه لازم است مثلاً سخنرانى با اوج خنده مخاطب پایان یابد، جاى ذكر مصیبت نیست و به جاى آن باید قطعه مناسب حس شادى و خنده جایگزین شود.

4. بین اجزاء نقطه اوج (بخش پایانى متن، گریز و ذكر مصیبت) نیز باید شیب ملایم اوج‏گیرى در نظر گرفته شود و هر چه جلوتر مى‏رویم اثرگذارى بیش‏تر گردد. در غیر این صورت، سخنرانى در اوج اثرگذارى احساسى قطع نخواهد شد. نمودار مناسب اجزاء نقطه اوج چنین است:

     

6. دعا

در پایان سخنرانی، پس از به اوج رسانی احساس مخاطب و تأثیرگذاری مطلوب در این قسمت، دست به دعا بر می‏داریم و در حضور مؤمنان از خدای بزرگ حوائج خود و مؤمنان را می‏خواهیم. شایسته است در دعای پایان سخنرانی اولین دعای ما برای حضرت بقیۀ الله الاعظم ارواحنا فدا باشد که مورد تأکید بزرگان دین است. دعاها متناسب با مطالب ارائه شده در سخنرانی بوده، حوائج مخاطبان در نظر گرفته شود و متناسب با خواسته‏ها و مشکلات آنان دعاهایی مطرح گردد. همچنین مسائل اساسی جهان اسلام و مسلمانان مورد توجه جدی قرار گیرد.

پرسش‌نامه

1. گریز را تعریف کرده و قدری درباره آن توضیح دهید.

2. آثار و فواید گریز را بیان کنید.

3. در انتخاب و اجرای قطعه گریز چه شرایطی را باید رعایت کرد؟

4. صورتهای مطلوب نقطه اوج کدامند؟ توضیح دهید.

5. سه مورد از صورتهای نامطلوب نقطه اوج را بیان کنید.

تمرين

پنج نمونه گریز متناسب با موضوعات و ذکر مصیبتهای خاص، انتخاب و در فیش تبلیغی بنویسید. این قطعات را در کلاس درس اجرا کرده و یکدیگر را نقد کنید.

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

(1). براى مطالعه بیش‏تر ر. ك: اصول و مبادى سخنورى، محمدباقر شریعتى سبزوارى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، قم، 1376، صص 218 - 252.

(2). دوره آثار افلاطون (فدروس)، افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفى، ص 1341 و 1342، به نقل از: آئین سخنورى و نگرشى بر تاریخ آن، على‏اكبر ضیایى، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، تهران، 1373، ص 104.

(3). مسند احمد بن حنبل، احمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، بی‏تا، ج2، ص359.

(4). بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج90، ص216.

(5). پیامبر اکرم‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اولین خطبه نماز جمعه خود را در مسجد قبا چنین آغاز کرد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَحْمَدُهُ وَ أَسْتَعِینُهُ وَ أَسْتَغْفِرُهُ وَ أَسْتَهْدِیهِ وَ أُومِنُ بِهِ وَ لَا أَكْفُرُهُ وَ أُعَادِی مَنْ یكْفُرُهُ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ... .» (بحارالأنوار، ج86، ص232)

(6). برای نمونه: «الْحَمْدُ لِلَّهِ نَحْمَدُهُ وَ نَسْتَعِینُهُ وَ نُؤْمِنُ بِهِ وَ نَتَوَكَّلُ عَلَیهِ وَ نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ... .» (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ سوم، قم، 1413ق، ج1، ص432).

(7). احزاب/56.

(8). بحار الانوار، ج86، ص234.

(9). مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، نشر الهادی، چاپ اول، قم، 1379، زیارت عاشورا، ص803.

(10). همان، ص802.

(11). یکی از این نمونه‏ها کتاب «خطب المنابر» است. هرچند این کتاب همه انواع خطبه در همه موضوعات را ندارد؛ ولی تا حدّی می‏تواند راهگشا باشد.

(12). یك محقق ژاپنى به نام دكتر «ایموتو» به تفاوتهاى جالب توجهى در ساختار كریستالى آب دست یافته است كه از منابع گوناگون و شرایط مختلف در روى كره زمین تهیه شده‏اند. آبى كه از نخستین محل خود از كوه جارى مى‏شود وچشمه‏هایى كه جارى هستند، طرحهاى هندسى بسیار زیبایى از الگوهاى كریستالى شده خود ارائه مى‏دهند. آب آلوده و سمّى كه از نواحى پرجمعیت و صنعتى به دست آمده است و آب راكد سدهاى ذخیره، به صراحت ساختارهاى كریستالى تغییر یافته آب را نشان مى‏دهد.

«ایموتو»، تغییرات مولكولى آب را به وسیله تكنیكهاى عكسبردارى و مشاهده میكروسكوپى به صورت سند و مدرك درآورده است. به این صورت كه وى قطراتى از آب را به صورت یخ درآورده و سپس آنها را در یك فضاى تاریك میكروسكوپى مورد آزمایش كه از قابلیتهاى عكاسى برخوردار بوده، قرار داده است. تحقیقات وى، آشكارا تغییر شكل ساختار مولكول آب را به نمایش گذاشته است و اثر محیط بر ساختار آن را نشان مى‏دهد.

همچنین دانش‏آموزى به نام حمیده بى طرف در ایران، به بررسى تأثیر انواع صدا و نوشته بر مواد مختلف پرداخته و ضمن اشاره به اثر عوامل مذكور بر ساختار مواد در حالت مایع، تأثیر آن را در ساختار حالت جامد مواد مختلف مانند: یخ، آلیاژ قلع، جیوه، نبات و سولفات مس نشان مى‏دهد. دانه‏بندى مواد وقتى در حالت مایع در معرض صداى دلنشین، و نوشته با مفاهیم خوب قرار مى‏گیرد، حالت منظم و در مقابل صداى ناهنجار، موسیقى تند یا نوشته با مفاهیم بد حالت نامنظم، و در معرض آهنگ مذهبى (صوت قرآن) و نوشته‏هاى مذهبى، منظم‏ترین و زیباترین حالت خود را به دست مى‏آورد.

برای اطلاع بیش‏تر در این خصوص، می‏توان از سی دی مربوطه یا مطالبی که در اینترنت آمده است، استفاده کرد. (www. Shahadat-ab. mycloob. com).

(13). بحار الانوار، محمدباقر مجلسى، ج 8، ص 51.

(14). در مبحث كیفیت اجراى سخنرانى، از «سرعت و فرصت» بحث مى‏شود.

(15). نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 27.

افزودن دیدگاه جدید

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.