متن کامل بیانات حجت الاسلام والمسلمین قرائتی(2)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صلي علي محمد و آل محمد، اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى[1]
موضوعي كه بنا است گفته بشود تجارب تبلغي است؛ اما امشب كه شهادت حضرت زهرا (س) مطرح است بايد جمعشان بكنيم به اين كه سورهاي كه مربوط به حضرت زهرا (س) است (سورة كوثر) را بگوييم و لطيفههاي تفسيرياش را بگوييم كه چگونه تفسير بگوييم و چگونه از قرآن برداشت كنيم و بعد هم چگونه خودمان را كوثر كنيم آيا ما هم ميتوانيم كوثر باشيم يا نه؟ بيست تا لطيفة تفسيري در سورة كوثر ميگويم البته 80 يا 82 تا است 20 تا از اينها را در 10 15 دقيقه ميگويم و بقية وقت را هم براي اين ميگذاريم كه آيا ما هم ميتوانيم كوثر بشويم يا نه؟
همة بحثهايي را كه ميگويم، ميشود گفت، يعني مغز بادامي است هم ميشود پاي درخت خورد هم ميشود به آن طرف دنيا صادر كرد آبگوشت را ميشود با ديگ پخت ولي صادراتي نيست.
سعي بر اين است كه تمام كلمات ره گونهاي باشد كه منبر پخته باشد. ايمانمان را هم نسبت به قرآن يك مقدار افزايش دهيم مگر ميشود در سه تا آيه سورة كوثر 100 تا نكته در يك سطر گنجانده بشود باورمان بيايد قرآن معجزه است.
براي اينكه حضرت زهرا (س) نظر به جلسه ما بكند سوره كوثر را با هم ميخوانيم و ثوابش را از مدرسه فيضيه به مدينه ميفرستيم. سبك من همين است در جاهايي كه مردم چيزي را بَلَد هستند بگذاريد خود مردم بگويند كه اين نوع خودش يك سيبكي است. ميشد سوره را خودم بخوانم منتها اينكه با هم ميخوانيم چند تا حسن دارد كه از آن موارد يكي تمركز فكر و آوردن افكار و تمركز آنها در يك خط است.
إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ[2]: خيلي از جوانها و غيرجوانها ميپرسند گاهي خدا ميفرمايد من، گاهي ميفرمايد ما، يك جا ميگويد من (أَنِّي، أَنَا) يك جا ميفرمايد ما (إِنَّا) مثل همين سوره.
سؤال: چرا خدا گاهي ميگويد من و گاهي ما؟
جواب: يكي از جوابها اين است گاهي خدا كارها را مستقيم انجام ميدهد من كردم مثل بخشيدن كار خدا است خدا راجب بخشيدن نميفرمايد ما ميبخشيم بلكه ميگويد من ميبخشم أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحيم[3] چون بيواسطه خودِ خدا بايد ببخشد. بعضي كارها را خدا باواسطه انجام ميدهد مثل باران. واسطه چيست؟ خورشيد ميتابد بخار ميرود بالا، بخارها متمركز ميشوند تبديل به ابر ميشوند جاذبه زمين قطرات آب ابرها را ميكشد پايين باران ميشود و لذا نميگويد من ميفرستم ميگويد (وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا)[4] (إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبينا)[5] إِنَّا گفته چون فتح را واسطه بوده (إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْر)[6] قرآن توسط جبرئيل شب قدر نازل شد.
جواب ديگر: نگاه خداوند گاهي از نگاه لطف است و گاهي از نگاه قدرت آنجايي كه از نگاه لطف است ميفرمايد: «من» (آقا خَرجَت با من يعني خيلي دوستت دارم خرجت به گردن من، با من) آنجا كه از قدرت و عظمت خداوند است ميفرمايد: «ما».
چهار تا سورهها با إِنَّا شروع شده (إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْر)[7] ؛ (إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ). [8] (إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبينا)[9] ؛ (إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ)[10] ؛
آيا اين چهار تا سوره كه با «إِنَّا» شروع شده رابطهاي بين اين 4 تا سوره هست؟ لابد يك رابطهاي است 1ـ وحي است، 2ـ رسالت 3ـ پيروزي 4ـ تداوم (كوثر)
كوثر تداوم اين حركتها است چون ماية كوثر حضرت زهرا (س) است كه مادر 11 تا امام است.
در قرآن هم «أَعْطَيْنا» داريم هم «أَتَيْنا» داريم راجب قرآن «أتينا» با «الف» و «تاء» (وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني وَ الْقُرْآنَ الْعَظيم)[11] راجب حضرت زهرا (س) ميفرمايد «أَعْطَيْنا» فرقش چيست؟
«أَتَيْنا» در مواردي است كه ميفرمايد ميدهيم، ولي ممكن است بگيريم. قرآن را ميدهيم، ولي اگر خواسته باشيم ميگيريم مثل «وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنا وَكيلا»[12] اگر بخواهيم آني را كه بر تو وحي كرديم قيچي ميكنيم.
امام يك مرتبه فرمود خدا حافظه را از من گرفت هر چه بلد بودم يادم رفت حتي يك ربع ساعت فكر كردم يادم آمد اسم من روح الله است اگر گوينده امام نبود آدم باور نميكرد ناقل اين حرف را من از سيد مرتضي صدر شنيدم كه ايشان هم ميگفت كه اگر امام نبود باور نميكردم، آدم اسمش را هم فراموش كند.
اگر دادند و گفتند ميگيريم «أَتَيْنا» است. اگر دادند و ديگر نگرفتند كلمه «أَعْطَيْنا» است.
(إِنَّا أَعْطَيْناكَ) اين «كَ» در قرآن خيلي عنايت است. براي يكي از پيغمبرها يكي دو بار ميگويد «قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخيكَ»[13] «صنعتك» دو تا «كَ» آمده براي موسي و ديگر پيغمبرها... ولي پيغمبر ما عضو، عضو دربارهاش آمده «فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ»؛ «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ»؛ «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ»؛ «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ»؛ «الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَك»؛ «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك»؛ «وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ»؛ «قَرْيَتِكَ»؛ «ثِيابَكَ»؛ اين عنايت خداست نسبت به پيغمبر ما. يك بار ميگويي قربان شما، يك با هم ميگويي قربان چشمانت، زبانت، لبت، دستت، لباست، اين نخ نخ كردن خيلي مهم است. تمام مشرق و مغرب را خدا يك «رَبّ» خرجش كرده «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»[14] بس است «بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»[15] بس است.
«رَبَّكُمُ» «رَبِّهِمْ» بالاترين ربها 16 تا است، ولي به شخص پيامبر كه ميرسد 24 بار ميفرمايد «رَبِّكَ» خدا چه ميخواهد بكند؛ يعني پيغمبر چه قدر عزيز است. تمام مشرقها و مغربها را يك بار ميگويد «رَبّ» وبي براي تربيت پيغمبر ميگويد «رَبِّكَ»
إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ: «كوثر» يعني خير زياد به هر زيادي كوثر نميگويند شنهاي بيابان هم زياد است. كوثر نيست. به زيادي كوثر ميگويند كه خود آن زيادي هم مبارك باشد چون گاهي وقتها زياد است ولي بركت ندارد پول خيلي دارد، ولي خيرش را نميبيند. كوثر يعني هم زياد است و هم خير دارد. تار عنكبوت استحكامي ندارد اوهن بيوت است، ولي خيرش به جايي رسيد كه در مقابل همة سنگها تار عنكبوت پيغمبر را محافظت كرد اين را ميگويند بركت. هُدهُد 2 تا سفر رفت يك منطقه مسلمان شد. محسن قرائتي سالي 100 تا سفر ميرود هنوز يك مزرعه مسلمان نشده است.
حاج احمدآقا مي گفت امام 200 تا كتاب بيشتر نداشت دنيا را تكان داد ما گاهي صدها عنوان كتاب داريم خودمان را هم تكان نميدهيم گاهي يك مهر كوچك است هزارها ركعت نماز باهاش ميخوانند؛ گاهي مهر و جانماز قد بقچه حمام است ولي هيچ كس باهاش نماز نميخواند بركت غير از امكانات است خيليها امكانات دارند، توفيق ندارند. خيليها با امكانات قرضي موفق هستند. آيتالله سبحاني ميگفت الغدير كه چاپ شد امام پول نداشت بخرد يك جلد، يك جلد از آيتالله سيد احمد زنجاني (پدر آيتالله شبيري زنجاني كه الآن از مراجه است) گرفت و مطالعه كرد پس داد. امام الغدير نداشت ولي همت داشت 11 جلدي را مطالعه كرد ما الغدير 11 جلدي را داريم ولي همت نداريم.
اگر ميخواهيد غني بشويد بايد بَند به قرآن بشويد. بايد بند به قرآن بشويد هم از نظر مالي قرآن ميفرمايد: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ»[16] «وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ» (قرآن است) بحث ماليشان خوب ميشود «مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ» زمين و زمان برايشان پول ميبارد فقر ما هم به خاطر اين است چون قرآن ميگويد دولت هم به خاطر اين است.
به رئيس جمهور گفتم قرآن ذكر است «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون»[17] (قرآن ذكر است) «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى»[18] (يعني تنگنا) تحريم اقتصادي تنگي ميآورد، قيمت نفت نصف ميشود تنگي ميآورد، استخراج نفت نصف شد آن نصف هم قيمتش نصف شده تحريم اقتصادي هم شده اين معيشت ... 8 سال در اهواز جنگ بود هيچ ريزگردي نداشتيم. چطور شد اين ريزگردها هست كجا اين همه زلزله، سيل، ... آب خوش از گلوم پايين نميرود چون قرآن هنوز براي ما مطرح نيست نماز هم مطرح نيست اگر نماز مطرح بود نبايد چند صد شهرك بيمسجد داشته باشيم. بايد برگرديم به سمت هماني كه خدا فرموده إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ در قرآن از واژةكثير 2 تا سوره داريم سوره تكاثر و سوره كوثر. كوثر و تكاثر از يك واژه است منتها كوثر حق است ولي تكاثر باطل. تكاثر يعني ما بيشتر هستيم يا تو. دو تا قبيله دعوايشان شد آن يكي گفت: ما بيشتريم، ديگري گفت ما بيشتريم گفتند دعوا ندارد! بشماريم، سرشماري كردند يكي از قبيلهها باخت طبق نقلي قبيلهاي كه باخت گفت يك بار ديگر سرشماري بكنيم اما زن حامله را 2 تا بشماريم باز سرشماري كردند باز هم باخت گفت برويم قبرستان مردههايمان را هم بشماريم رفتند قبرستان مقبره شماري آيه آمد «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ»[19] آنقدر سرگرم ما بيشتريم ما بيشتريم شديد «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر» حضرت اميرالمؤمنين اين آيه را ميخواند فرياد ميكشيد سر مردم كه: سقوط كرديد. عوض اينكه از استخوان پوسيدههاي مردههايتان عبرت بگيريد، رفتهايد استخوان پوسيده ميشماريد كه بگوييد جمعيت ما بيشتر است «تكاثر» آدم را به قبرستان ميبرد «كوثر» آدم را به نماز ميبرد پشت سر كوثر ميفرمايد «فَصَلِّ» پشت سر تكاثر ميگويد «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر»[20] علم شما كوثر است يا تكاثر اگر علم شما تواضع شما را بيشتر كرد معلوم ميشود علم شما مفيد است. آقا به خانمت ظلم كردي، آقا معذرت ميخواهم، دست خانم را ببوسيد، زحمت كشيده بدون اينكه واجب باشد. به بچهات تَشَر زده، معذرت ميخواهم. اگر اين علم باعث تواضع شد مفيد است.
حديث از حضرت علي (ع) ميفرمايد: «ثَمَرَةُ الْعِلْمِ الْعِبَادَةُ»[21] اما اگر هر چه با سوادتر شديم غرور بيشتر شد. ...
الآن فردا عيد است ميرويم صلة رحم هيچ وقت خودتان را بهتر از فاميلها ندانيد ممكن است او ريش تراش باشد... ممكن است يك نواقصي داشته باشد شما هم طبق وظيفه نهي از منكر بكن اما فكر نكني از او بهتري؟ امام صادق (ع) فرمود: «مَنْ ذَهَبَ يَرَى أَنَ لَهُ عَلَى الْآخَرِ فَضْلًا فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِينَ»[22] هر كس خود را بهتر از ديگران بداند مستكبر است.
مخاطب كه اين را از امام شنيد جا خورد يعني چه؟ خوب! نماز خوان خودش را بهتر از تارك الصلوة ميداند، يك تاجر خودش را بهتر از يك فقير ميداند، يك آيتالله خودش را بهتر از يك طلبه ميداند، باحجاب خودش را بهتر از بيحجاب ميداند. امام صادق (ع) اين جديث يعني چه؟ در اين موقع امام (ع) يك قصه گفت: قصه قرآني. اينكه ميگويند قرآن شفا است. اينگونه شفا است. يعني چطور شفا است؟ گفت موسي (ع) ادعاي پيغمبري كرد فرعون متخصصترين افراد را از اطراف جمع كرد متخصص (سحار) گفت ميخواهم آبروي موسي (ع) را بريزيد با سحر و جادو، مكان: «مَكاناً سُوى» وسط شهر، زمان: (يَوْمُ الزِّينَةِ)[23] روز تعطيلي، 13 بدر، عيد باشد، كه همه بيايند روز شادي، همه باشد، عيد نوروز باشد (يَوْمُ الزِّينَةِ) ساعت: (چاشت باشد) (ضُحًى) اينها فرمول تبليغ است يعني وقتي كه ميخواهي تبليغ بكني چه زماني بروي منبر، يك مسجد وسط شهر باشد، زماني باشد كه مردم خوابآلود نباشند.
فرمول تبليغ: 700 آيه در رابطه با فرمول تبليغ بنده جمع كردهام در «قرآن و تبليغ» نوشتهام قرآن دريايي است كه هر چه بخواهيد دربياوريد از آن، چيزي نيست الا اينكه در قرآن است.
امام صادق(ع) فرمود: اينها چاشت جمع شدند به فرعون گفتند اگر ما آبروي موسي را بريزيم پولي هم است «إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبين»[24] اگر غالب شديم سكهاي هست «قالَ نَعَمْ» بلي هست.
يك تفسير نوشتيم، ترجمه شد بر اساس آهنگها 280 شخصيت در قرآن اسمش برده شده فرعون وقتي ميگويد «نَعَمْ» تن صدا. وقتي دختران شعيب ميگويند بابايمان چون پير است نتوانسته، يا بچههاي يعقوب يكي ديگر را به جاي بنيامين بگيريد «إِنَّ لَهُ أَباً شَيْخاً كَبيراً»[25] يعني ترجمه براساس تن صدا نوح به پسرش گفت «يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا»[26] انگار يك پيرمرد ميگويد «يا » صدا، صداي پيرمرد است پسر لجبازش گفت: نخير سوار نميشوم ايمان نميآورم. گفت: غرق ميشود. ميروم سر كوه كه غرق نشوم عين يك پسر لاتي كه ميرود سر كوه. يعني يك ترجمهاي كه تن صدا به الفاظ بخورد گاهي وقتها حركات هم بايد به الفاظ بخورد اين هنر است.
يك بنده خدايي سخنراني ميكرد دستهايش را ضد حرفهايش تكان ميداد. ميگفت: يوسف در چاه رفت، پيغمبر هم معراج رفت. در اينكه تن صدا بخورد، حرفها بخورد و... . امام صادق(ع) فرمود صبح ساعت 8 يا 9 به فرعون گفتند يك سكه به ما بده «قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ» سكه چيست؟ كارت ميدهم، كارت خصوصي، گذرنامه سياسي، ويزا، امضاء، دلار، هر چه بخواهي، شما جزو مقربين هستيد. كي اين حرفها را زدهاند مثلاً ساعت 9 وقتي سحر و جادو جمع شد ساعت 9.5 همة ساحرها به سجده افتادند «وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدينَ»[27] امام صادق (ع): انسان موجودي است كه هشت صبح چشمش به يك سكه است فرعون گفت «لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعينَ»[28] قطعه قطعه ميكنم، به شاخه درخت خرما آويزان ميكنم، دو تا پا را قطع نميكنم كه سينه خيز برويد، دو تا دست را قطع نميكنم، بلكه من خلاف دست چپ را با پاي راست و دست راست را با پاي چپ قطع ميكنم كه فلج شويد. گفتند «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ»[29] گفتند: بگو تكه تكه كنند تو كسي نيستي « إِنَّما تَقْضي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا»[30] تو زورت همين حيات دنيا است، دنيا كه چيزي نيست. امام صادق (ع) فرمود: انسان موجودي است كه ساعت 8 صبح سكه پهلويش بزرگ است ولي ساعت 8.5 كره زمين پهلويش كوچك است.
آقاي فلسفي فرمود: از چيزهايي كه خيلي در بحث تو زنده است اينكه حرفهايت را ابتر ميزني: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»[31] شما بگويد: «أَتْقاكُمْ» اين وسط من هم يك نفسي ميكشم هم شما وقتي كمك كرديد حضور ذهن جمع ميشود اگر خودت تكميل همين آيه را به عنوان مثال بخواني هم خودت خسته ميشوي هم اينكه مخاطب وا ميرود. هر چه ميتوانيد جلسه را شريكي اداره بكنيد هر كه خودش را بهتر بداند مستكبر است. آقا باحجاب خودش را بهتر از بيحجاب ميداند. امام صادق (ع) فرمود: ممكن است باحجاب خراب شود ولي بيحجاب توبه كند انسان ممكن است در فاصله نيم ساعت تغيير كند. انساني كه پيراهني تغيير ميدهد.
به امام علي (ع) گفتند خيلي ميگويي «اهدنا الصراط المستقم» فرمود: تا حالا بوده من نميدانم يك ساعت ديگر چه ميشود.
عيد ميرويد خودتان را بهتر ندانيد آخوند خوب بايد سه شرط داشته باشد: 1ـ از مردم باشد آيهاش «رَسُولاً مِنْهُمْ»؛ 2ـ در مردم باشد آيهاش «وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ»؛ 3ـ با مردم باشد آيهاش «وَ الَّذينَ مَعَهُ». فرصت عيد بهتر از فرصت ماه رمضان است، ماه رمضان مذهبيها ميآيند و محرم هيئتها ميآيند عيد همه قاطي هم ميآيند.
در اين سورة كوچك دو تا علم غيب است « إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» او زماني كه اين سوره نازل شد معلوم كه از حضرت زهرا (س) اين همه سيد پيدا بشود پيشگويي كرد و پيشگويي علم غيب است. يكي هم «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» اين هم علم غيب است كسي نميدانست كه دشمن پيغمبر با اين همه پسر محو بشود.
نگفته «إِنَّ مَن شانَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» اگر ميگفت « إِنَّ مَن شانَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» يعني همان كسي كه به پيامبر گفت، خودش ابتر است. گفت: «شانَِئكَ» يعني هر كه در تاريخ تو را ناقص بداند خودش ناقص است «إِنَّ مَن شانَ»؛ شانَ مثل قال ضميرش يك نفر است. خدا نميگويد آن يكي ابتر است ميگويد «شانَِئكَ»؛ ببين «شانَِئكَ» با «شانَكَ» يك همزه فرقش است خود اين كوثر است «شانَكَ» يك نفر، «شانَِئكَ» هزاران نفر شما گاهي وقتها در يك كلمه ميتواني در خودت كوثر ايجاد بكني حيف كه تفسير را علم نميدانيم.
سؤال:
قرآن ميگويد «الْكاظِمينَ الْغَيْظَ»[32]؛ «مَرُّوا كِراما»[33]؛ «خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما»[34] پس چرا خودش ميگويد «تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَب»[35]؛ «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»؛ «هُمُ السُّفَهاءُ»[36] چطور به ما ميگويد صبر كن خودش ميگويد خودتي؟
جواب:
اگر طرف خودي بود ببخش، مسلمان است (پسر عمو، خاله و...) ميگويد غيبت كردهام، بچه مسلمان است يك موقع عصباني شده يك چيزي گفته، ببخشش. اما طرف سياسي و رِنده بگو خودتي. روشن فكرها ميگفتند ما روشنفكر هستيم «أَ نُؤْمِنُ» ما ايمان بياريم « كَما آمَنَ السُّفَهاءُ» افراد سفيه ايمان آوردهاند ما كه ساده لوح كه نيستيم قرآن ميفرمايد: « أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُون» آن كسي كه به پيغمبر گفت «ابتر» پدر عمر و عاص يك فرد سياسي بود خدا ميگويد: خودتي. اگر سياسي بود بگو خودتي، جد و آبادتِ اما اگر خودي بود ببخشش حتي اگر دست بلند كرد بزندت شما كوتاه بيا « وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ»
ما چه جوري كوثر بشويم: آيا ما ميتوانيم خودما را هم كوثر بكنيم؟ بلي
راههاي كوثر شدن:
تا حالا بيان تاريخ بود. كسي به پيامبر (ص) گفت ابتري. خدا فرمود: خودتي. ما از تو به تو خير كثير ميدهيم فاطمه ميدهيم كه از فاطمه امام رضا (ع)، حضرت مهدي (عج)، امام حسن (ع) و... به وجود بيايد بنابر اين يك تكه تاريخي است اما من چه كنم.
1. اخلاص
اگر اخلاص داشته باشيد كوثر ميشويد چون دنيا چيزي نيست پولش، پستش، رياست جمهوريش، مالش و... همهاش ميپرد «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ»[37] چطور نيتم را خالص كنم: از خدا بخواهيد خدا كمك ميكند.
2. همت بلند
چون ارزشي كه خدا به انسان ميدهد به اندازه همتش است. شما همت بكن اگر نرسيدي هم نرسيدي خدا از ما كار نميخواهد اگر خدا از ما كار ميخواست آيه اين بود «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما عمل» خدا از ما عمل نميخواهد خدا از ما سعي مي خواهد «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى» سعي بكنيد همت بكنيد شما فقيه بشويد يك دور تفسير ببينيد همت كه بلند شد موفق هم نشدي خدا اجر ميدهد. اگر شما با هم شريك شويد (با يك طلبه، با پسر عموي كه استاد دانشگاه است، مهندس، دكتر، معلم) كوثر ميشويد.
3. شركت
ما تنهايم يك نفريم اما اگر شريك شويم كوثر ميشويم محسن قرائتي تنها نميتواند كاري بكند اما با قهرمان كشتي تماس گرفتم گفتم تو ميروي آمريكا كشتي بگيري اگر نفر اول دنيا شدي با همان لباس كشتي يك سجده شكر بكن تمام ماهواره كشورهاي دنيا نشان ميدهند ميگويند چا همچنين كرد ميگويند اين مسلمان است. مسلمانها وقتي خدا برايشان يك نعمتي ميدهد سجده شكر ميكنند گفت اين ريا نيست گفتم اين ريا نيست اگر هم ريا باشد ثواب دارد در اينجا چون نميخواهي بگويي رسول خادم ميخواهي بگويي بچه مسلمانها سجده شكر ميكنند. رفت. قهرمان شد. سجده كرد. ماهوارهها هم نشان دادند. من با شركت با قهرمان كشتي سيماي سجده شكر را به همه شبكههاي دنيا بردم اما اگر خودم باشم كاري نميتوانم بكنم.
4. وقف:
شما علمت را وقف كن به طور مثال همين مجموعه آثار بنده كه قفل ندارد. اين قفل را زا علمت برداري ميشود كوثر. يك وقت بعضي از تشكيلات فرهنگي كشور سيدي توليد ميكردند قفل ميكردند خيلي غصه ميخوردم گفتم امريكا سيدي توليد ميكند ميفرستد براي بچههاي ما بدون قفل ما قال الصادق (ع) را قفل ميكنيم چرا براي اينكه حقوق معنوي ما حفظ بشه.
ما گاهي وقتها نميفهميم آمدن در همين قم پهلوي عزيزي شايد 30 برابر من سواد داشته باشد گفتن آقا ما اين كتاب شما را ميخواهيم كتاب درسي بكنيم گفت اگر حق تأليف من را ندهيد من شرعا راضي نيستم اومدن پهلوي بنده يه سري طلبه گفتن تفسير نور سورة لقمان و حجرات ميخواهيم كتاب درسي دانشگاه كنيم گفتن ممكن است قسمتهايش را جابجا بكنيم، جابه جا بكنيد. اسم شما را برداريم، برداريد. پول هم نميدهيم، ندهيد. اون وقت چهار ميليون كتاب من چاپ شد، آن وقتاستاد من كه كتابش 2 هزار تا چاپ شده چند سال است روي دستش مانده ما خودمان، خودمان را قفل ميزنيم. چرا يادداشتهايت را به رفيقت نميدهي چرا ميگويي اين سرقت علمي كرده اتفاقاً اگر من توي تلويزيون بِگَم معلوم نيست درش خدا باشه، چون من تو تلويزيون شهرت دارم اما حديث من را شما نقل كرديد توي مسجد، توي فاميلي، توي مردم، كه ديگه اونجا قرائتي را نميبينند اون براي قيامت من ميماند هر چي كارهاي شما را ديگران بگويند ذخيرهي قيامت است اما هر چي خودت مجري باشي معلوم نيست كه خدا باشد. شايد براي پول باشد شايد براي دعوت باشد، شايد براي هزار تا شايد ديگر... چه كنيم كوثر شويم وقف كنيم يادداشتهايمان را وقف كنيم كتابهايمان را وقف كنيم خودمون را وقف كنيم شما اگر يك فاتحه رفتي كه پسر عمهات، همسايه، اگر با كسي آشنا بودي رفتي فاتحه خوندي هنر نكردي كه نرفتي فاتحه بخواني فردا ميگن اَلو پسر ما مرد نيامدي يك فاتحه. رودروايسي است.
اما داري ميري چشمت به عكس شهيد خورد نميدوني كي است (الهم صل علي محمد و ال محمد) خدايا ثواب اين صلوات براي اين شهيد ميماند. چون شهيد زنده است «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون»[38] زنده را وقتي برايش هديه «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها»[39] وقتي تو يك صلوات هديه كردي اون هم ميگويد «ان شاءالله» از عمر ت خير ببيني. همون كه اون گفت از عمرت خير ببيني، از عمرت خير ميبيني.
چه كنيم كوثر شويم وقف كنيم. اين زبان ما كه بيكار است صلوات بفرستيم چرا ميگي: من. چرا ميگي (سمع الله لحمدي) خوب اين فرد دارد كوثرش كن بگو «سمع الله لمن حمد» من حمده شامل همه ملائكه جن و انس ميشود ميلياردي مي شود. آب خوردي گفتي الحمدلله فردي ميشود. اما اگر گفتي خدايا براي هر تشنهاي كه به حق سيراب شده بگويي الحمدلله. چقدر درخت تشنه، حيوان تشنه، آدم شتنه، سيراب شده يك الحمدلله كه بيشتر نميگويي ضرب در ميليارد كن ديشب كه ميآمدم توي راه تهران گفتيم يك صدقه كنار بگذارم براي سلامتي خودم يك دو توماني كنار گذاشتم چرا براي خودم مگه بقيه آدم نيستند همه آدمند چرا همة آدمها، همة حيوانها بلاخره نهنگ هم توي دريا ميرود شكمش به كشتي بخورد پاره ميشود خوب دفع بلا از كل موجودات هستي. اُوه! هزار تومان. نه! با يك ريال ميشود. اين ميشود كوثر، آب ميخوري بگو خدايا براي هر تشنهاي كه سيراب شده يك الحمدلله بيشتر خرج نكنين اين هم ميشود كوثر ميتوانستيم خودمان را كوثر كنيم.
باختيم هر كجا براي غير خدا كار كرديم خدا خواسته باشد ميدهد، خوب هم ميدهد.
5. دعا
با دعا: شما دعاي عهد را ملاحظه بفرماييد: «عَنِّي وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي و جميعاً مؤمنين و المؤمنات و مشارق الارض و مغاربها» اين را ميگويند دعا. ديدي بعضي از مداحها ميگويند پروردگارا اين كساني كه تو اين هيئت سينه زدند ببخش و بياموز، خوب! بگو هر كس در اين هيئت عزاداري كرده و چه هيئتهاي ديگر. خوب اين روده تنگه حسنات توش گير كرده ما مشكلمان كوچك بودنمان است ما آدمهاي كوچكي ماندهايم عمار بزرك بود كسي به او فحش داد گفت رفت مسجد به همان كسي كه فحش داد دعا كرد.
زيارت: بريم مشهد يك زيارت بخوانيم براي فراموش شدههاي تاريخ بك خانم بزرگواري را ديدم چند سال از او تقليد ميكنم شايد شنيده باشيد يك پيرزني است شبها وقتي ميخواست بخوابد دو ركعت نماز ميخواند گفتم اين چه نمازي است ميخواني گفت نميدونم ولي امروز يك عده مردهاند و امشب شب اول قبرشان است كي؟ كجا؟ نميدانم! ولي ميدانم شب اول قبرشان است و شب اول قبر هم سخت است دو ركعت نماز ميخوانم. خدايا نميدانم كي؟ كجا؟ مرده ولي هر كي هر كجا مرده و امشب شب اول قبرش است خدايا ببخشش از سر تقصيراتش بگذر اين دو ركعت نمار ايشان به كل تلويزيون من ميارزد. چون دوربين نيست مأموريت نيست كار اضافه نيست حكم دفتر تبليغات نيست. طرح هجرت نيست، پول نيست، هيچي، هيچي نيست اصلاًشناخت نيست رودر وايسي نيست. اين ارزش دارد اين كوثر است.
شما 3 تا قل هو الله ثواب ختم قرآن دارد. شب كه ميخواهي بخوابي 3 تا قل هو الله احد بخوان و ثواب اين را براي فراموش شدههاي تاريخ بفرست با يك دقيقه كار ميشود ميلياردي، كوثر ميشود. ما مي توانيم با نيت اخلاص، با مشورت، با دعا، با آه كسي كه آهَش صادقانه باشد در تمام فعلها شريك است. در همه فعلها شريك است اين هم مهم است يك كسي افطاري ميدهد، ميگويي ما كه پول نداريم، خانه نداريم، ازدواج هم نكرديم، زن و بچه هم نداريم اگر زن و بچه هم داشته باشيم نميتوانيم همچنين افطاري بدهيم. حديث داريم هر كس خيري را ببيند و آه بكشد كه اي كاش من هم خانه، پول سخاوت داشتم همچين افطاري ميدادم هر كس آهش صادقانه باشد خدا ثواب آن افطاري را به اين هم ميدهد. چرا حسادت؟ چرا قرائتي توي تلويزيون است ما نيستيم؟ قرائتي چي دارد او كه 2 سال درس خارج خوانده ما كه 12 سال درس خارج خواندهايم در اسلام يك سيلي هم نخورده؟ آخر چرا در همة كانالها است غير از كانال كولر.
شما چرا ميگويي چرا داره؟ بگو خدايا حالا كه اين شيخ حديث ميخواند نگه بدارش يك دعا بكن به من در كار من شريك هستي من امام جمعه نيستم ولي ميگويم خدايا هر كه امروز جمعه ميخواهد خطبه جمعه بخواند حفظش كن در همة خطبهها شريك هستم ما راحت ميتوانيم ميلياردي شويم. ميتوانيم كوثر بشويم به فكر نيافتاديم در نماز حق نداري شما بگويي «اهدني» بايد بگويي «اهدنا» حق نداري بگويي «السلام عليَّ» بايد بگويي «السلام علينا» تا ميلياردي بشوي خدا يادمان داده چطور ميلياردي بشويم « اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ» كل يعني چه؟ يعني ميلياردي شدن با مشورت با تشكر «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» البته سعدي اين را يك جور ديگر معني كرده شكر نعمت، نعمتت افزون كند. خدا اين را نميخواهد بگويد نگفته: « لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ نعمتكم» (لَأَزِيدَنَّكُمْ: كُم: خودت بزرگ ميشوي) نميخواهد بگويد اگر يك ميليون داري اگر گفتي الحمدلله ميشود 2 ميليون اگر يك ميليون داري گفتي الحمدلله به خاطر شكر خدا خودت فدايي ميشود آدم خدايي، بزرگ ميشوي و آدم خدايي بزرگ است. با حكمت «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً»[40] كوثر: خير كثير است. مصداق خير كثير حكمت است حكمت چيست؟ حكمت غير از علم است بعضي علم دارد ولي حكيم نيست بعضيها هم حكمت دارند علم ندارند بعضيها هم هر دو را دارند مثل انبياء «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ»[41] حكمت يعني بصيرت آن موقعي كه همه ميگفتند بني صدر خوب است يك پيرمرد بيسوادي در كاشان ما بود كه مي گفت بني صدر به درد رياست جمهوري نميخورد گفتم تو چه كاره هستي گفت ببين امام وقتي رفت حكم تنفيذ را بدهد اين بايد دُلا بشود دو دستي بگيرد و دست امام را ببوسد اما اين يك دستي گرفت آدمي كه اين قدر بيادب است به درد رياست جمهوري نميخورد اين عوام پير كاشاني فهميد خيلي از باسوادها نفهميدند خيليها سواد ندارند ولي چيزهاي خوبي ميفهمند فكر نكن حالا ما حوزه هستيم همه چيز را ميفهميم گاهي وقتها بچهها چيزهايي ميفهمند كه به عقل بزرگها نميآيد «وشاورهم» تنها براي خواص نيست امام رضا (ع) با برده سياه پوستش مشورت ميكرد.
روضه
بنده بلد نيستم روضه بخوانم ولي حضرت زهرا(س) است ما نياز داريم خيلي هم به حضرت زهرا (س) نياز داريم
اگر پيغمبر ما چند دختر ميداشت يكيشان را ميكشتند آدم دلش نميسوخت ولي يك دختر كه بيشتر نبود اگر حضرت زهرا(س) پيرزن بود ميكشتند اينقدر دل آدم نميسوخت اگر زهرا(س) حامله نبود دل آدم نميسوخت اگر امير المؤمنين (ع) خونه نبود اينقدر دل آدم نميسوخت اگر امام حسن(ع) و امام حسين (ع) خونه نبودند اينقدر دل آدم نميسوخت اگر زينب نبود دل آدم اينقدر نميسوخت اگر در ميخ نداشت اگر در جاي ديگر ميكشتند در كوچه ميكشتند آخر ببينيد لوازم خونه را ميشود عوض كرد ولي در خانه را نميشود عوض كرد وارد خانه ميشود اينجا قتلگاه زهراست داري بيرون از خانه ميروي اينجا قتلگاه زهراست يعني قتلگاه جلوي چشم علي ابن ابي طالب است اگر زهرا را كه ميكشتند خودشان هم ميرفتند جلوي چشم امير المومنين نبودند وحشي كه حمزه را در جنگ احد كشت مسلمان شد آمد جلوي پيغمبر گفت من الآن مسلمانم گفت بلي مسلمان شدي خدا از سر تقصيراتت ميگذرد «الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا قَبْلَهُ»[42] اما جلوي چشم من نيا تو عموي من را كشتهاي امير المؤمنين ميآمد مسجد قاتل حضرت زهرا(س) را جلوي چشمش ميديد اگر امير المؤمنين طاقت نداشت انتقام بگيرد دل آدم نميسوخت خوب ميگفت خوب طاقت ندارد امير المؤمنين ميتوانست انتقام بگيرد و نگرفت اگر زهرا (س) داغدار نبود اينقدر دل آدم نميسوخت دو ماه پيش باباش مُرد اگر اين همه پيغمبر سفارش نميكرد دل آدم نميسوخت اگر زهرا را با شمشير ميكشتند دل آدم نميسوخت با لگد كشتند. آمد تو به امام گفت خدا دختري به من داده اسمش را چي گذاشتم گفت فاطمه امام نشست روي زمين گفت فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه، تا اينكه سرش را آورد نزديك زمين بعد سرش را بالا آورد گفت حالا كه اسمش را فاطمه گذاشتي سيلي بهش نزني اي آقا امام زمان ممكن است ما را دوست نداشته باشي ولي ما فاطمه را دوستش داريم براي فاطمه عزاداري ميكنيم. نسألك و ندعوك باسمك العظيم الاعظم الاعز الاجلل الاكرم بحق محمد و علي وفاطمه و الحسن و الحسين (حديث داريم كه اگر دست بيايد بالا منظور نه بالاتر از صورت بلكه مقابل صورت محروم نميكنم يا هماني را كه ميخواي بهت ميدهم يا اگر صلاح نباشد مشابهش را ميدهم يا اگر اصلاً صلاح نباشد يك بلا از سرت دور ميكنميا يك خيري به نسلت ميرسانم يا يك خيري را به قيامتت ذخيره ميكنم پوچ نيست. و حديث داريم اگر 10 مرتبه بگوييد يا رب خداوند ميفرمايد لبيك).
[1]. على بن الحسين، امام چهارم عليه السلام، الصحيفة السجادية، ص98، قم، چاپ: اول، 1376ش.
[2]. كوثر، آيه 1.
[3]. حجر، آيه 49.
[4]. فرقان، آيه 48.
[5]. فتح، آيه 1.
[6]. قدر، آيه 1.
[7]. قدر، آيه 1.
[8]. نوح، آيه 1.
[9]. فتح، آيه 1.
[10]. كوثر، آيه 1.
[11]. حجر، آيه 87.
[12]. إسراء، آيه86.
[13]. قصص، آيه 35..
[14]. معارج، آيه 40.
[15]. مزمل، آيه 9.
[16]. مائدة، آيه 66.
[17]. حجر، آيه 9.
[18]. طه، آيه 124.
[19]. تكاثر، آيه 1.
[20]. تكاثر، آيه 2.
[21]. تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 64.
[22]. كافي، ج 8، ص 128.
[23] . طه، آيه 59.
[24] . اعراف، آيه 113.
[25] . يوسف، آيه 78.
[26] . هود، آيه 42.
[27] . اعراف، آيه 120.
[28] . اعراف، آيه 124.
[29] . طه، آيه 72.
[30] . طه، آيه 72.
[31] . حجرات، آيه 13.
[32] . آل عمران، آيه 134.
[33] . فرقان، آيه 72.
[34] . فرقان، آيه 63.
[35] . مسد، آيه 1.
[36] . بقره، آيه 13.
[37] . نحل، آيه 96.
[38] . آل عمران، آيه 169.
[39] . نساء، آيه 86.
[40] . مصباح الشريعه، ص 198.
[41] . بقره، آيه 129.
[42] . المجازات النبويه، ص 67.
افزودن دیدگاه جدید