رفتن به محتوای اصلی

اعتكاف؛ راهی برای انس با خدا

تاریخ انتشار:
ادیان الهى با توجه به نیاز روحى، با آن كه انسان را به حضور در جامعه و شركت در فعالیت‏ هاى اجتماعى فرا مى‏ خوانند، فرصت هایى را نیز براى خلوت نمودن او با خداوند فراهم نموده اند
اعتکاف

 

انسان موجودى است ‏سالك و پویا به سوى معبود حقیقى خویش و از هر راهى كه برود و هر مسیرى را كه در زندگى انتخاب كند، سرانجام به لقاى معبود خویش مى ‏رسد:

« یا ایها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقیه (انشقاق/‏6 )؛ اى انسان! تو با تلاش و رنج ‏به سوى پروردگارت مى ‏روى و او را ملاقات خواهى كرد.»

با توجه به این آیه اگر انسان راه ایمان، خود سازى و تهذیب نفس را بپوید جمال و مهر خداوند را ملاقات مى ‏كند، اما اگر راه كفر و آلودگى را در پیش گیرد، جلال و قهر او را می بیند. بنابراین اگر مقصد و غایت ‏سلوكش لقاى محبت و مهر خدا باشد، باید راه تهذیب نفس و عبادت حقیقى را در پیش گیرد و از هواى نفس بگریزد و در طریقت انس با معبود گاهى به گوشه ‏اى خلوت پناه ببرد و دور از همه عنوان ‏ها و تعلقات مادى، لختى بر حال زار خویش بگرید و با سوز دل و اشك چشم، كدورت و زنگار را از چهره  جان خود بزداید و در زاد و توشه آخرت اندیشه كند.

ادیان الهى با توجه به همین نیاز روحى، با آن كه انسان را به حضور در جامعه و شركت در فعالیت‏ هاى اجتماعى فرا مى‏ خوانند، فرصت هایى را نیز براى خلوت نمودن او با خداوند فراهم نموده‏ اند، یكى از این فرصت‏ ها «اعتكاف‏» است.

اعتكاف در لغت ‏به معنى اقامت كردن و ماندن در جایى و ملازم بودن با چیزى است، ولى در شرع اسلام، اقامت در مكانى مقدس به منظور تقرب جستن به خداوند متعال است.

اعتكاف فرصت ‏بسیار مناسبى است تا انسانى كه در پیچ و خم‏ هاى زندگی مادى غرق شده، خود را بازیابد و به قصد بهره بردن از ارزش‏ هاى معنوى از علایق مادى دست ‏بكشد و خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا كند كه او را در راه راست ثابت نگهدارد تا بتواند به دریاى بیكران انس و مهر خداوند كه یكسره مغفرت و رحمت است، متصل شود.

در اعتكاف مى‏ توان خانه دل را از اغیار تهى كرد و نور محبت‏ خدا را در آن جلوه گر ساخت؛ مى‏ توان خود را وقف عبادت كرد و لذت میهمان شدن بر سر سفره احسان و لطف الهى چشید؛ مى‏ توان زمام دل و جان را به دست‏ خدا سپرد و همه اعضاء و جوارح را در حصار اراده حق به بند كشید؛(1)

مى ‏توان به خویشتن پرداخت و معایب و كاستى ‏هاى خود را شناخت و در جست و جوى معالجه بود؛ مى‏ توان نامه عمل را مرور كرد و به فكر تدارك و جبران فرصت ‏هاى از دست رفته بود؛ مى‏ توان به مرگ اندیشید و خود را براى حضور در پیشگاه خداى «ارحم الراحمین‏» آماده كرد.

آرى! "اعتكاف" فصلى است ‏براى گریستن، براى ریزش باران رحمت، براى شستن آلودگى ‏هاى گناه، براى تطهیر صحیفه اعمال، براى نورانى ساختن دل و صفا بخشیدن به روح.

پیشینه اعتكاف

اعتكاف مخصوص دین اسلام نیست ‏بلكه در ادیان الهى دیگر نیز وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است، اگر چه ممكن است در شرع مقدس اسلام پاره ‏اى از خصوصیات و احكام و شرایط آن تغییر یافته باشد. درباره حدود و شرایط این عبادت در دیگر ادیان، اطلاعات قابل توجهى در اختیار ما نیست. مرحوم علامه مجلسى در «بحارالانوار» به نقل از طبرسى آورده است كه: «حضرت سلیمان (ع) در مسجد بیت المقدس به مدت یك سال و دو سال، یك ماه و دو ماه و كمتر و بیشتر اعتكاف مى‏ كرد و آب و غذا براى آن حضرت فراهم مى‏ شد و او در همان جا به عبادت مى ‏پرداخت.» (2)

برخى از آیات قرآن نیز دال بر این است كه اعتكاف در ادیان الهى گذشته وجود داشته است. خداوند متعال مى‏ فرماید:

«... و عهدنا الى ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتى للطائفین و العاكفین و الركع السجود( بقره/ ‏125)؛ به حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) سفارش نمودیم تا خانه ‏ام را براى طواف كنندگان، معتكفان و نمازگزاران تطهیر كنند.»

از این آیه استفاده مى‏ شود كه در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) عبادتى به نام اعتكاف وجود داشته و پیروان دین حنیف گرداگرد كعبه معتكف مى‏ شده ‏اند.

حضرت مریم (س) آن گاه كه به افتخار ملاقات با فرشته الهى نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مكانى خالى و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خداى خود بپردازد و چیزى او را از یاد محبوب غافل نكند.

به همین جهت طرف شرق بیت المقدس را كه شاید محلى آرام ‏تر و یا از نظر تابش آفتاب پاك ‏تر و مناسب ‏تر بود برگزید. (3)

مرحوم علامه طباطبائى (ره) در المیزان مى‏ نویسد: هدف حضرت مریم (س) از دورى نمودن از مردم، بریدن از آنان و روى آوردن به سنت اعتكاف بوده است. (4)

برخى از روایات اهل سنت هم نشان مى‏ دهد كه در دوران جاهلیت هم عملى عبادى به عنوان اعتكاف در میان مردم رایج ‏بوده است. (5)

علامه حلى در كتاب «تذكرة الفقهاء» به مشروعیت اعتكاف در ادیان پیشین تصریح نموده است. (6)

از زمانى كه پیامبراسلام (ص) اعتكاف را به مسلمانان آموزش داد، این سنت اسلامى در میان مسلمانان رواج پیدا كرد.

در حال حاضر مراسم اعتكاف در دهه پایانى ماه مبارك رمضان در بسیارى از كشور هاى اسلامى از جمله عربستان ( به ویژه شهر مكه) با شكوه خاصى برگزار مى‏ شود. همه ساله خیل عظیم مسلمانان، كه بخش قابل توجهى از آنان را جوانان تشكیل مى ‏دهند، از سراسر جهان به سوى مسجد الحرام مى‏ شتابند و در كنار خانه خدا معتكف مى‏ شوند و حتى بسیارى از زائران خانه خدا به منظور دستیابى به فضیلت اعتكاف در دهه آخر ماه رمضان، این ایام پر بركت را براى انجام عمره مفرده برمى‏ گزینند.

شبیه این مراسم در مسجد النبى و در كنار مرقد مطهر پیامبر(صلی الله علیه و آله) برگزار مى‏ شود. مسجد كوفه در عراق نیز سال‏ هاى متمادى، محل برپایى مراسم اعتكاف در دهه آخر ماه مبارك رمضان بوده است. انبوه شیعیان و پیروان مكتب اهل بیت(علیهم السلام) در این مسجد مقدس معتكف مى‏ شده ‏اند و بسیارى از عالمان بزرگ شیعه نیز همراه با مردم در این مراسم شركت مى ‏كرده ‏اند.

اعتكاف در كشور ایران تاریخچه ‏اى پرفراز و نشیب دارد در هر عصرى كه عالمان برجسته دینى به اعتكاف اهتمام ورزیده ‏اند، مردم مسلمان نیز از آنان پیروى كرده و به اعتكاف بها داده ‏اند.

در عصر صفوى، در سایه تلاش‏ هاى دو عالم بزرگ آن زمان، مرحوم شیخ بهایى (1030- 952 ه.ق) و شیخ لطف الله میسى عاملى اصفهانى (متوفاى 1032 یا 1034 ه.ق)، اعتكاف در شهر هاى ایران، به ویژه قزوین و اصفهان، رونق خاصى یافته است.

خوشبختانه اكنون در بسیارى از شهر هاى كشورمان مراسم اعتكاف در روزهاى 13، 14 و 15 ماه رجب (ایام البیض) برگزار مى‏ شود. این سنت‏ حسنه ابتدا در شهر مقدس قم، توسط عالم ربانى میرزا مهدى بروجردى صورت گرفت و رفته رفته در شهر هاى دیگر رواج یافت.

ارزش معنوى اعتكاف

انقطاع از مادیات و امور دنیوى و ملازمت مسجد و دوام ذكر و عبادت خدا، به تنهایى و بدون اعتكاف نیز داراى ارزشى والا و اهمیتى فراوان است كه در این زمینه آیات، روایات و احادیث زیادى را با چنین مضمونى مى‏ توان یافت، اما اهمیت اعتكاف به طور مشخص در قرآن و احادیث مورد تاكید قرار گرفته است.

در بنیاد اولین خانه توحید (كعبه) به دست دو پیامبر الهى، حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام سخن از عهد و پیمانى به میان مى‏ آید كه از جانب خداوند، جهت تطهیر«بیت الله‏» براى طواف كنندگان، معتكفین و نماز گزاران از آنان گرفته شده است.

مطالعه در تعالیم ادیان الهى نشان مى ‏دهد كه همواره شیوه‏ هایى از درون‏ گرایى و دورى از جمع در ادیان آسمانى وجود داشته است.

اعتكاف در قرآن

از كلام وحى استفاده مى‏ شود كه در میان بنى اسرائیل نوعى روزه همراه با سكوت (صمت‏) رایج‏ بوده است. (7) حضرت موسى(علیه السلام) با آن كه مسئولیت ‏سنگین رهبرى و هدایت امت را بر دوش داشت، براى مدت زمانى آنان را رها كرد و براى خلوت كردن با محبوب خویش به خلوتگاه  كوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش پروردگار فرمود:

"... و عجلت الیك رب لترضى (طه/ 84 )؛ پروردگارا به سوى تو آمدم تا از من راضى شوى."

قرآن مجید در جایى دیگر از« رهبانیت‏» و گوشه ‏گیرى پیروان حضرت عیسى(علیه السلام) سخن به میان آورده، و مى‏ فرماید:

«... و رهبانیة ابتدعوها ما كتبناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها... (حدید/ 27)؛ و رهبانیتى را كه خود ابداع نمودند از این رو برایشان مقرر نمودیم تا خشنودى خداوند را كسب كنند. پس حق آن را چنان كه باید مراعات نكردند.»

مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبائى (ره) فرموده است: « لحن آیه شریفه نشان مى‏ دهد كه خداوند، ابتدائا رهبانیت را بر پیروان حضرت عیسى(علیه السلام) مقرر ننموده، ولى آن را مورد تایید قرار داده است.» (8) هر چند آنان به دلیل این كه در رهبانیت زیاده روى نمودند و حد و مرز آن را مراعات نكردند، مورد نكوهش خداوند قرار گرفتند.

اسلام با پیش بینى عبادتى به نام «اعتكاف‏» كه در واقع نوعى خلوت و درون گرایى است، براى ساختن انسان‏ ها و جلوگیرى از آفت ‏خدا فراموشى و خود فراموشى، چاره اندیشى نموده است. این ‏ها همه نشان مى‏ دهد با آن كه روح تعالیم ادیان، دعوت به جمع و اجتماع است، انسان به برنامه هایى كه او را با درون خود پیوند دهد نیز محتاج است.

راز این امر روشن است؛ معمولا حضور پیوسته و دائمى در عرصه اجتماع و كار و تلاش عملى، رفته رفته روحیه عمل گرایى را در انسان تقویت مى‏ كند.

پیدایش این روحیه چه بسا انسان را از درون تهى مى‏ كند تا آن جا كه به چیزى جز عمل بیشتر نیندیشد. شخص عمل گرا و عمل زده حتى گاه فرصت نمى‏ یابد نتایج كار ها و تلاش ‏هاى خود را هم به درستى ارزیابى كند. لذا اعتكاف زمینه مناسبى است تا انسان به كاوش درباره انگیزه‏ ها و روحیات خویش بپردازد و براى رفع نقصان و تكامل آن بكوشد. بنابراین اعتكاف با ویژگى هایى كه اسلام براى آن در نظر گرفته، پاسخى است ‏به این نیاز روحى، و فرصتى است مغتنم براى رو آوردن به خود و خدا.

اعتكاف در احادیث

میزان توجه پیامبر(ص) به برپایى اعتكاف، بسیار در خور دقت و تامل است. خداوند متعال، پیامبر خویش را به داشتن خلق و خویى عظیم و بزرگ ستوده است.

«و انك لعلى خلق عظیم( قلم/ ‏4)؛ و در حقیقت تو به اخلاق نیكو وعظیم آراسته هستى.»

با این حال، آن حضرت با وجود مسئولیت ‏بزرگ اجتماعى كه بر دوش داشت، خود را از اعتكاف بى نیاز نمى‏ دانست.

چنان كه در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: "رسول خدا در دهه آخر ماه مبارك رمضان در مسجد معتكف مى ‏شدند و براى آن حضرت خیمه ‏اى كه از مو بافته شده بود، در مسجد برپا مى‏ شد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) براى اعتكاف آماده مى ‏شدند و بستر خویش را جمع مى ‏كردند." (9)

در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: « كانت ‏بدر فى شهر رمضان و لم یعتكف رسول الله (صلی الله علیه و آله) فلما ان كان من قابل اعتكف عشرین. عشرا لعامه و عشرا قضاء لما فاته (10)؛ جنگ بدر در ماه رمضان رخ داد، از این رو رسول خدا موفق به اعتكاف نشدند. آن حضرت در ماه رمضان سال آینده  یك دهه را به عنوان همان سال اعتكاف نمودند و یك دهه را نیز به عنوان قضاى سال قبل.»

رسول خدا افزون بر اهتمام عملى نسبت ‏به اعتكاف، با بیان فضایل و پاداش بزرگ آن، مؤمنان را به انجام این عمل تشویق مى ‏نمودند. در حدیثى از آن حضرت آمده است: «اعتكاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتین و عمرتین (11)؛ یك دهه اعتكاف در ماه رمضان همچون دو حج و دو عمره است.»

گرچه این حدیث ناظر به اعتكاف به مدت ده روز و در ماه مبارك رمضان است، ولى اعتكاف در كمتر از این مدت (به شرط آن كه از سه روز كم ‏تر نباشد) در غیر ماه مبارك رمضان مخصوصا «ایام البیض‏» به اندازه خود فضیلت و ثواب دارد.

زمان اعتكاف

اعتكاف از نظر زمان محدود به وقت ‏خاص نیست؛ تنها از آن رو كه لازمه اعتكاف، روزه گرفتن است، باید در زمانى اعتكاف شود كه شرعا بتوان روزه گرفت. پس هر گاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتكاف نیز صحیح است، ولى بهترین زمان براى اعتكاف دهه آخر ماه مبارك رمضان، و ایام البیض ماه رجب است. اعتكاف در دهه آخر ماه رمضان، با آماده سازى انسان براى درك لیلة القدر و بهره بردارى از فیض این شب گرانقدر، بى‏ارتباط  نیست. در كشور ما اكنون اعتكاف در سه روز از ماه رجب بیش از اعتكاف در دهه پایانى ماه رمضان رواج دارد؛ و این سه روز از چند نظر حائز اهمیت است:

اول آن كه ماه رجب، ماه حرام است و از روایات استفاده مى‏ شود كه اعتكاف در ماه ‏هاى حرام، نسبت‏ به دیگر ماه ها از فضیلت ‏بیشترى برخوردار است.

ثانیا: روزه در ماه رجب داراى فضیلتى خاص است، زیرا ماه رجب ماه  بزرگى است كه مردم حتى در جاهلیت نیز حرمت آن را  پاس مى ‏داشتند. اسلام نیز بر احترام و منزلت آن افزود. (12) ظاهرا چنین رفتار و باورى نسبت‏ به ماه رجب از دیگر ادیان الهى در میان مردم به جاى مانده بود.

مالك بن انس ( پیشواى مذهب مالكى) گفته است: سوگند به خدا، چشمانم تاكنون كسى را كه از نظر وارستگى، فضیلت و عبادت و پرهیزگارى برتر از امام صادق(علیه السلام) باشد، ندیده است. من به حضور ایشان مى ‏آمدم و او مرا مورد توجه قرار مى ‏داد و احترام مى‏ نمود. روزى به ایشان عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! پاداش كسى كه یك روز از ماه رجب را با ایمان و اخلاص روزه بگیرد، چیست؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: پدرم از پدرش و او از جدش و ایشان از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برایم روایت كرد كه هر كس یك روز از ماه رجب را از سر ایمان و اخلاص روزه بگیرد، گناهانش آمرزیده مى ‏شود. (13)

بر پایه حدیثى دیگر از پیامبر(صلی الله علیه و آله) هر كس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند میان او و آتش جهنم به اندازه هفتاد سال راه فاصله مى ‏اندازد. پروردگار مهربان به كسى كه سه روز از ماه رجب را روزه گرفته، خطاب مى‏ كند كه حق تو بر من واجب شد و دوستى و ولایتم برایت ‏حتمى شد. اى فرشتگان! در حضور شما شهادت مى‏ دهم كه گناهان بنده ‏ام را آمرزیده ‏ام. (14)

علاوه بر روایاتى كه به طور عام نسبت ‏به فضیلت روزه ماه رجب تاكید مى‏ نماید، درباره روزه گرفتن در روزهاى 13، 14 و 15 و انجام عمل «ام داود» نیز تاكید شده است.

مكان اعتكاف

اعتكاف از نظر مكان محدودیت ‏خاص دارد. نظریه معروف آن است كه اعتكاف تنها در یكى از مساجد چهارگانه ( مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجد كوفه و مسجد بصره ) جایز است. امام رضا(علیه السلام) فرموده ‏اند: «اعتكاف لیلة فى مسجد الرسول و عند قبره یعدل حجة و عمرة (15)؛ یك شب اعتكاف در مسجد پیامبر و نزد قبر او معادل یك حج و یك عمره است.»

ولى گروهى از فقها اعتكاف در مسجد جامع هر شهر و منطقه را نیز روا دانسته ‏اند. (16)

البته در مورد مسجد جامع نیز برخى برآنند كه باید به قصد رجاء و به امید این كه شاید مطلوب درگاه الهى باشد، اعتكاف نمود. (17) اعتكاف در سایر مساجد مانند مسجد محله و بازار تنها به نظر شمار اندكى از فقیهان شیعه جایز است. (18) مقصود از مسجد جامع در هر شهر و منطقه، مسجدى است كه معمولا مردم بیشترى در آن جا گرد مى ‏آیند (19)؛ به عبارت دیگر، مسجدى كه اغلب اوقات بیشتر از سایر مساجد جمعیت داشته باشد. (20)

شیخ لطف الله میسى اصفهانى در كتاب «رساله اعتكافیه‏» به نقل احادیثى در باب اعتكاف پرداخته و ضمن بیان احادیث، شواهدى را در جواز اقامه اعتكاف در مسجد جامع، نصب قبه و نیز احیاى دهه آخر ماه رمضان ذكر مى‏ كند.

روشن است كه در محل اعتكاف اختلافى در میان فقهاى شیعه وجود دارد. این اختلاف ناشى از این روایت است كه اعتكاف در مسجدى جایز است كه امام عدل، جماعتى در آن برگزار كرده باشد. برخى از فقها صرفا همین چند مسجد ( كوفه، بصره، مدینه و مكه) را براى اعتكاف جایز شمرده ‏اند و برخى دیگر مساجد دیگر را نیز براى اعتكاف مجاز شمرده ‏اند.

از این دسته دوم، گروهى تنها مساجد جامع را معین كرده اند و برخى همه مساجد جماعات را. شیخ لطف الله بر این باور بوده كه در تمامى مساجد جامع و حتى جماعت اعتكاف جایز است، ولى درباره روایتى كه «امام عدل‏» را مطرح كرده چنین اظهار مى‏ كند كه مقصود از امام عدل، اعم از امام معصوم و غیر معصوم است. شیخ تاكید دارد كه اصولا سؤال درباره مساجد بغداد بوده و روشن است كه وجه عدل نمى‏ توانسته ارتباطى با امام معصوم براى اقامه نماز در آن مساجد داشته باشد.

وى با اشاره به آراء برخى از فقهاى متقدم در این كه تنها در مساجد اربعه اعتكاف رواست، اسامى جمعى از علماى عصر خود را كه اغلب علماى جبل عامل هستند، ذكر كرده و رأى آنان را چنین دانسته كه در هر مسجد جامعى اعتكاف جایز است. از جمله آنان مرحوم شیخ بهایى است كه در هنگام تالیف این رساله در قید حیات بوده است و نیز شیخ على بن عبدالعالى میسى، جد نویسنده، و نیز شهید ثانى و بسیارى دیگر. (21)

در این جا ممكن است این پرسش مطرح شود كه با توجه به آثار سازنده اعتكاف آیا بهتر نیست اعتكاف در هر مسجدى را جایز بدانیم تا همگان به آسانى بتوانند از این عبادت بهره‏ مند شوند؟

در پاسخ باید گفت: عبادت‏ هاى دینى كاملا توقیفى هستند؛ بدین معنا كه شرایط و احكام آن را باید از متون اسلامى و دستور هاى شرعى اخذ كرد. هرگاه از ادله معتبر استفاده شود كه محل اعتكاف، مسجد جامع است، نمى‏ توان از روى ذوق و سلیقه شخصى در شرط عبادت تصرف نمود و دامنه آن را توسعه داد.

اساسا برخى عبادت‏ها از نظر مكان، داراى محدودیت ‏خاصى هستند.

مثلا مراسم و اعمال حج‏ باید در مكان‏ هاى معینى انجام شود؛ از این رو انجام دادن اعمال حج در غیر از محل‏ هاى مقرر بى‏ معناست.

در مورد اعتكاف نیز هرگاه با ادله معتبر ثابت‏ شود كه جایگاه آن مسجد جامع است، مى‏ فهمیم كه شارع مقدس این عبادت را تنها در این ظرف مكانى معین از ما خواسته است. البته در تشریع این حكم حتما مصالحى مورد نظر بوده است كه شاید عقل ما نتواند به طور یقین بدان دست‏ یابد. شاید اسلام با منحصر نمودن اعتكاف در مسجد جامع بخواهد نوعى كنترل بر كمیت و كیفیت آن وجود داشته باشد و در كنار این عبادت، ارزش ‏هاى دیگرى مانند وحدت و همراهى و همدلى نیز مطرح شود. (22)

انسان معتكفى كه به آداب اعتكاف پایبند است در هر موردى از نماز خواندن، دعا كردن، اندیشیدن، شب زنده دارى و گریستن، به گنجینه هایى از رحمت‏ خاص خدا دست مى‏ یابد كه گران بهاترین سرمایه زندگانى و بهترین زاد و توشه آخرت او خواهد بود.

هم چنین گاهى خداوند به خاطر تأدیب انسان‏ ها یا به خاطر عقوبت آنان نسبت ‏به ستمكارى‏ ها و معاصى روز افزون شان، اراده نزول عذاب مى ‏كند و بلایى چون خشكسالى یا زلزله یا بیمارى عمومى و مانند آن را تقدیر مى ‏نماید، ولى عمل صالح گروهى از آنان باعث دفع بلا می گردد و به گونه‏ اى كه خود نیز متوجه نیستند از تحقق عذاب و عقاب الهى جلوگیرى مى‏ كنند: «... و ما كان الله معذبهم و هم یستغفرون(انفال/ ‏33)؛ و خداوند آنان را عذاب نمى‏ كند تا زمانى كه استغفار مى ‏كنند.»

اعتكاف خالصانه جمع كثیرى از مردم جامعه ما، مى‏ تواند چنین نقشى را در اجتماع اسلامى داشته باشد؛ یعنى زمانى كه قدر ناشناسى مردم نسبت‏ به نعمت‏ هاى الهى اوج مى‏ گیرد و غفلت از خدا به شكل‏ هاى گوناگون در بین مردم رواج مى‏ یابد و پول‏ پرستى و شهوت رانى، بخش عظیمى از جامعه را از عبادت خدا دور و به حقوق دیگران بى ‏توجه مى ‏سازد، خطر نزول بلا نزدیك مى ‏شود؛ اما گریه ‏ها و تضرع‏ ها و نماز ها و روزه‏ هاى معتكفین، رحمت‏ خدا را بر مى ‏انگیزاند و به آبروى آنان، عاصیان نیز در امان مى ‏مانند.

مقابله با تهاجم فرهنگ بیگانه

در فرهنگ اسلامى روى آوردن به اعتكاف، علاوه بر بهره بردارى از فیض معنوى آن، جهاد مقدس نیز هست؛ زیرا این مراسم عبادى - معنوى، نقش بسیار مهمى در رویارویى با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا مى‏ كند.

جوانى كه در مراسم اعتكاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را مى ‏چشد، لذت‏ هاى مادى و شهوانى در دیدگانش، حقیر و بى‏ارزش مى ‏شود و به آسانى در گرداب فساد و باور هاى ضد دینى گرفتار نمى ‏شود.

از سوى دیگر، چنین مراسمى خود پیامى عملى و درسى عبرت‏ آمیز براى مردم است. حضور جمعى از مؤمنان در مسجد براى عبادت، در حقیقت نوعى دعوت به خدا پرستى و دین مدارى است و آثار سازنده ‏اى بر جامعه خواهد داشت، از همین رو، در رویارویى با تهاجم فرهنگى دشمن نباید نقش مؤثر سنت هایى كه در باور عمومى مردم ریشه‏ هاى عمیق دارند، نادیده گرفته شود. بى ‏تردید مساجد، حسینیه ‏ها، تكایا، هیئت ‏هاى مذهبى، زیارت و اعتكاف، نقش مهمى در تربیت جامعه و گسترش فرهنگ دینى ایفا كرده و مى ‏كنند. این مقوله‏ ها با آثار مثبت جانبى كه دارند، اهرم ‏هاى توانمندى در مقابله با فرهنگ بیگانه ‏اند.

در دوران ما تهاجم دشمن ابعادى گسترده یافته، ولى این حركت استعمارى، دست كم ریشه ‏اى چند صد ساله دارد و همین پدیده‏ هاى سنتى هم چون اعتكاف، مردم ما را در طول سال‏ هاى متمادى در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه مصونیت ‏بخشیده است؛ (23) اما اهمیت آن و نقش به سزایى كه در تصفیه و تزكیه انسان دارد براى بسیارى از مسلمانان ناشناخته مانده است.

از این رو جا دارد مبلغان اسلامى بیش از پیش بر نقش مهم آن تاكید ورزند تا این سنت دیرینه محمدى آن گونه كه شایسته است، جایگاه خود را در جامعه اسلامى حفظ كند.

در عصر ما كه زندگى ماشینى و پیچیدگى‏ هاى آن، دیدگان انسان را به خود خیره كرده، روابط اجتماعى گسترده شده و خلاصه دامنه سرگرمى انسان به جلوه ‏ها و مظاهر مادى توسعه یافته است، تاكید بر نقش سازنده اعتكاف، ضرورتى دو چندان مى ‏یابد؛ زیرا اعتكاف انس با معشوق است كه زمینه را براى گسستن فرد از سرگرمى‏ هاى پوچ فراهم مى‏ آورد؛ انسان را با خداوند پیوند مى‏ دهد و از آفت ‏خدا فراموشى و از خود بیگانگى نگه مى‏ دارد.

پى‏ نوشت ‏ها:

1. عطار نیشابورى، تذكرة الاولیاء، ص‏785.

2. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج‏14، ص‏141.

3. تفسیر نمونه، ج‏13، ص‏33.

4. علامه طباطبائى، المیزان، ج‏14، ص‏34.

5. سید مرتضى، المسائل الناصریات، ص‏119.

6. علامه حلى، تذكرة الفقهاء، ج‏6، كتاب اعتكاف، ص‏239.

7. حرعاملى، وسائل الشیعه؛ ج‏7، ص‏116.

8. المیزان، ج‏19، ص‏173.

9. حرعاملى، وسائل الشیعه، ج‏7، ص‏397، روایت‏1.

10. همان، روایت 2.

11. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، كتاب الاعتكاف، ص ‏188.

12. شیخ صدوق، فضائل الاشهرالثلاثة، ص‏24، روایت‏12.

13. همان، ص‏38، روایت‏16.

14. همان، ص‏25، بخشى از روایت‏12.

15. بحارالانوار، ج ‏98، ص‏151.

16. سید محمد كاظم طباطبائى، العروة الوثقى، كتاب الاعتكاف، ص‏399.

17. امام خمینى (ره)، تحریرالوسیله، ج‏1، ص‏305.

18. شیخ محمد حسن نجفى، جواهرالكلام، ج‏17، ص‏170.

19. همان، ص‏171.

20. آیة الله گلپایگانى، مجمع المسائل، ج‏1، ص‏154.

21. فصلنامه فرهنگ اصفهان، شماره 1، پائیز 1374، ص‏38. رحیم نوبهار، اعتكاف؛ سنت محمدى، صص‏78 و 88 .

22. بحارالانوار، ج‏33، ص‏542 .

23. اعتكاف، سنتى محمدى، صص‏50 و 51 .

منبع: تبیان

افزودن دیدگاه جدید

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.