رفتن به محتوای اصلی

نمونه‏ هايي از روزه پيامبران و صلحاء

تاریخ انتشار:
چون ماه مبارك رمضان فرا مي‏ رسيد، رنگ رخسار رسول خدا صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله تغيير مي‏ كرد. نماز خواندنش زياد مي‏ شد و در دعا و درخواست از حق تعالي بسيار زاري و تضرع مي‏ كرد. حضرت در غير ماه مبارك رمضان نيز روزه مي‏ گرفت.
روزه پيامبران و صلحاء

الف) پيامبران

يك ـ محمد صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله

چون ماه مبارك رمضان فرا مي‏ رسيد، رنگ رخسار رسول خدا صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله تغيير مي‏ كرد. نماز خواندنش زياد مي‏ شد و در دعا و درخواست از حق تعالي بسيار زاري و تضرع مي‏ كرد. حضرت در غير ماه مبارك رمضان نيز روزه مي‏ گرفت. 
ابن عباس مي‏ گويد: «پيامبر سه روز از هر ماهي روزه داشت و مي‏ فرمود: اين سه روز روزه، برابر با روزه كل سال است».[1]

دو ـ حضرت داوود عليه‏ السلام

حضرت داوود عليه ‏السلام هميشه يك روز در ميان روزه مي‏ گرفت.[2]

سه ـ حضرت سليمان عليه‏ السلام

حضرت سليمان عليه ‏السلام از اول ماه، سه روز و از وسط ماه سه روز و از آخر ماه نيز سه روز روزه مي‏ داشت.[3]

چهار ـ حضرت عيسي عليه ‏السلام

حضرت عيسي عليه ‏السلام در همه عمرش روزه بود [بيشتر روزها را روزه بود][4]

ب) صحابه بزرگوار پيامبر اعظم صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله

يك ـ سلمان فارسي

روزي پيامبر اعظم صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله از اصحاب خود پرسيد: «در ميان شما چه كسي در تمام عمر روزه است؟ سلمان گفت: من. يكي از حاضران ناراحت و خشمگين شد و گفت: «اي رسول خدا صلي‏ الله ‏عليه‏ و‏آله! سلمان يك نفر ايراني است و مي‏ خواهد بر ما قريش افتخار كند. من در بسياري از روزها او را ديدم كه غذا مي‏ خورد.»
پيامبر فرمود: «صبر كن تا خودش پاسخ گويد.» سلمان گفت: «آن‏گونه كه تو گمان كردي، نيست. من در هر ماه سه روز روزه مي‏ گيرم. در قرآن آمده است: «كسي كه كار نيكي انجام دهد، ده برابر آن را به او پاداش مي‏ دهيم.« بنابراين سه روز روزه گرفتن من در هر ماه همانند روزه گرفتن در تمام ماه است.»

دو ـ حمزة بن عبدالمطلب

حضرت حمزه، عموي پيامبر اعظم صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله كه در جنگ احد و در آن شرايط سخت و خطرناك با وضع بسيار دل‏خراشي، به دست وحشي به شهادت رسيد، روزه‏ دار بود. 

سه ـ جعفر طيار

در جنگ موته، جعفر طيار به سبب جراحت‏ها بر روي زمين افتاده بود. او را به زير خيمه مجروحان آوردند، چشمش بسته بود. معلوم بود كه خيلي تشنه است، ظرف آبي برايش آوردند. آرام شانه اش را تكان دادند، چشم‏هاي خود را با زحمت باز كرد. گفتند: «آب ميل داري؟» گفت: «آب را تا مغرب نگه‏ داريد. اگر زنده بودم، از اين آب مي‏ خورم و اگر هم زنده نماندم، با لب تشنه به پيشگاه خداوند مي‏روم. اكنون من روزه ‏ام و نمي‏ خواهم روزه ‏ام را افطار كنم.»

 

پی نوشتها:

------------------------

[1] حسين بن بابويه قمى، من لايحضره الفقيه، بيروت، دارالاضواء، ج 2، ص 122.

[2] شيخ عباس قمى، سفينة البحار، بيروت، دارالمرتضى، ج 2، ص 66.

[3] شيخ عباس قمى، سفينة البحار، بيروت، دارالمرتضى، ج 2، ص 66.

[4] شيخ عباس قمى، سفينة البحار، بيروت، دارالمرتضى، ج 2، ص 66.

منبع: ارمغان3

افزودن دیدگاه جدید

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.