اشعار مناسبتی-شهادت حضرت علی اکبر(ع)
اشبهالناس به رسول صل الله علیه واله (نوحه اول)
فانوسهای اشک 3 – محمد نعیمی
دسته دسته گل بیارید ای جوانان ای جوانان
آل هـــاشم را بگوییـد مـیرود اکبـر به میدان
بـابـا کند بـر قد و بالایش نظاره
از آسمان چشم او ریزد ستاره
ای علی ای علی علیاکبر (2)
قل هوالله و «احد» را عمه خوانَد در قفایش
میزند زینب صـدایش، میکنـد بـابا دعایش
یارب گواهی سوی میدان اکبرم رفت
بـا رفتنـش تـاب و تــوان از پیکرم رفت
ای علی ای علی علیاکبر (2)
این که باشد بر پیمبر روی ماهش اشبهالناس
میرود در بیـن لشکر، با تمام شور و احساس
قــربانی قـرآن شـدن، تـاب و تب اوست
«انی انا ابن المصطفی» ذکر لب اوست
ای علی ای علی علیاکبر (2)
آه اگر این قدّ و قامت بیـن موج خون نشیند
جـان دهـد از غصـه بـابـا، داغ او را گـر ببیند
ای وای اگر در بین این دریای لشکر
گــردد خــزان دستـه گـلِ بـاغ پیمبر
ای علی ای علی علیاکبر (2)
لالۀ لیلا خزان شد در میان موجِ لشکر
از حــرم زینب بیـاید، بـر تسـلّای بـرادر
آیینــــــۀ روی پیمبــــر را شکستنــــد
قلب حسین و فرق اکبر را شکستند
ای علی ای علی علیاکبر (2)
جسم پاره پاره (نوحه دوم)
فانوسهای اشک 3 – محمد موحدیان
علــیّ اکبـــر بـــودی آرام جانـم
رفتی ز دستم، تو ای امید جانم
تو بود و هستم بودی عصـای دستـم بـودی
ای سـرو بـاغ لیلا
چشم و چراغ لیلا
شدی تـو راحت از همّ و غمّ دنیا
مانده پس از تو بابا، غریب و تنها
غم تـو کرده پیرم ز داغ تـو میمیرم
ای سـرو بـاغ لیلا
چشم و چراغ لیلا
دو چشم خود را وا کن بر روی بابا
بـا گوشـۀ چشمی کـن دلم تسلّا
ای شمعِ جانافروزم ز ماتمت میسوزم
ای سـرو بـاغ لیلا
چشم و چراغ لیلا
شــدم غـــریب و تنهــا در ایـن بیـابان
دشمن به شادی و من، به آه سوزان
دگـر ندارم یاری کنم ز داغت زاری
ای سـرو بـاغ لیلا
چشم و چراغ لیلا
شد پـاره پاره قلبم، چون دیدم اکنون
که پاره پـاره جسمت، افتاده در خون
گل امیدم بودی اوّلشهیدم بودی
ای سـرو بـاغ لیلا
چشم و چراغ لیلا
واعلیّا (نوحه سوم)
فانوسهای اشک 3 – غلامرضا سازگار
ای بنـی هـاشم آه و واویــلا رفتــه از دستــم لالـۀ لیــلا
گشتــه پیـش چشــم بـــابـا جســم اکبــــر «اربــاً اربا»
واعلیّا واعلیّا
روی پیغمبر، لالهگون گردید صورت اکبر،غرق خون گردید
ای خـدا خـون بـر دلم شد داغ اکبـــــر قـــــاتلــم شــد
واعلیّا واعلیّا
ای بنی هاشم از حرم آیید بهـر تشییـع اکبـرم آیید
از دو دیـــده خـــون ببــارید بــر جـــوانـم گـل ببارید
واعلیّا واعلیّا
ای خدا حقّم را ادا کردند فرق فرزندم را دو تا کردند
نـالـه ســــر زد از نهــادم گـــه دویــدم، گـــه فتـادم
واعلیّا واعلیّا
میوۀ قلبم بر زمین افتاد یا محمّد از صدر زین افتاد
داغ اکبـــر شــد نصیبـم مــن غریبـم، مــن غریبـم
واعلیّا واعلیّا
ای علی برخیز،گریه کن بر من خنده بر اشکم،میزند دشمن
یــــا بـــرایـم دســت و پــــا زن یــــا کــــه بــــابـــا را صــدا زن
واعلیّا واعلیّا
بر تو میگریند اندرین صحرا یکطرف زینب یکطرف زهرا
میزنـــد بــــر سـر سکینـه بـلبـــل بــــــاغ مــدینــــه
واعلیّا واعلیّا
ماه لیلا سلام الله علیها (نوحه چهارم )
فانوسهای اشک 3 – غلامرضا سازگار
ای نـــوجوانم، سرو روانم، آرام جـانم
با رفتن تو، رفته ز دستم، تاب و توانم
تو خفته در خون، من دیده گریان بابا علی جان (2)
لببسته از خون، تن پاره پاره، اعضا شکسته
زهـــرا ستــاده، تـــو اوفـتــاده، بـابـا نشستـه
تو خفته در خون، من دیده گریان بابا علی جان (2)
خیز و دعا کن، چشمی نبیند، ای میوۀ دل
کشتــۀ فـــرزنـد، گـــریـۀ بــابـا، خنـدۀ قاتـل
تو خفته در خون، من دیده گریان بابا علی جان (2)
خیز و دعا کن، کس مثل من داغ، بر دل نبیند
فـــرزنـد خـــود را، صیــد هـــزاران، قـاتل نبینـد
تو خفته در خون، من دیده گریان بابا علی جان (2)
از پــا فـتادم، تـــو را نهـــادم، بـا رنـــج و محنـت
دیده به دیده، سینه به سینه، صورت به صورت
تو خفته در خون، من دیده گریان بابا علی جان (2)
نخل باغ کوثر (نوحه پنجم)
فانوسهای اشک 3 – محمد نعیمی
نخـــل بلنــد بــاغ کـوثـر را شکستند
قلب حسین و فرق اکبر را شکستند
کنار این جسم پاک «ارباً اربا» دشمن زنـد خنـده بر گریۀ بابا
علی علی ای علیاکبر
گوید حسین ای میـوۀ قلبم ز جا خیز
یـاری کن از بابا در این دشت بلا خیز
سخـن بگـو بـر تسـلّای دل مـن داغت شود ای علی جان،قاتل من
علی علی ای علیاکبر
یا آل هاشم! سوی میدان ره سپارید
از قتلگــه او را بـــه خیمــههـا بیـــارید
یاری کنید که حسین طاقت ندارد ترسم که از داغ اکبر،جان سپارد
علی علی ای علیاکبر
صورت نهادهای چرا به خاک صحرا
برخیــز و یــک اذان بگـو بـرای بـابا
«یا ولدی» پیریام را کن تماشا تو رفتی و بعـد تـو سیرم ز دنیا
علی علی ای علیاکبر
امید دل (نوحه ششم)
فانوسهای اشک 3 - غلامرضا سازگار
علی ای امیـد دل خستهام نگـه بـر قـد و قامتت بستهام
به خیمه نشستم محاسن به دستم
علی جان علی علی جان علی
روان جـانب قتـلگاهت کنم به سرعت مرو،تا نگاهت کنم
غمت کرده پیرم دعا کن بمیرم
علی جان علی علی جان علی
تو سر تا قدم مثل پیغمبری دلم را به دنبال خود میبری
تو رفتی ز دستم من از پا نشستم
علی جان علی علی جان علی
لبت تر ز اشک غریبانه شد حرم با وداعت عزاخانه شد
که بیتو سکینه رود در مدینه
علی جان علی علی جان علی
تو از تیغ کین «ارباًاربا»شوی غــریبانه قــربان بـابا شـوی
در این سیل دشمن جدا گشتی از من
علی جان علی علی جان علی
غریبانه رو سوی صحرا ببر سـلام مـرا بهــر زهـرا ببـر
من و شعلۀ دل تو و زخم قاتل
علی جان علی علی جان علی
لالۀ لیلا سلام الله علیها (نوحه هفتم)
فانوسهای اشک 3 - غلامرضا سازگار
ای نـــور بصــــر، لیــلا ای قــرص قمـــر لیلا، فرزندم علیاکبر
ای شمع دل سوزانم ای خونین گل خندانم نـــوردیـدۀ حیـدر
امید لیلا دو چشم خود وا کن میان دشمن مرا تماشا کن
لالۀ لیلا لالۀ لیلا لالۀ لیلا علی
ای درخون شده آغشته ای داغ تــو مــرا کشته من بــابای تو هستم
زینـب نــالـه بــه آهـم زد دشمن خنده به اشکم زد تارفتی تو زدستم
تشنه لب ز خود تو را جدا کردم به جای آب اشک دیده آوردم
لالۀ لیلا لالۀ لیلا لالۀ لیلا علی
لیـلا کــو در این صحرا بیند ای ثمرِ زهرا خون روی تو بگیرد
پاشیده همه اعضایت پیش دیدۀ بابایت بـابا بـر تــو بمیرد
اگرچه از خون لبت به هم بسته بــا پــدرت کــن تکلــم آهستـــه
لالۀ لیلا لالۀ لیلا لالۀ لیلا علی
فـرزنـدم بنگــــر عمــه بیرون آمده از خیمه با عباس و سکینه
بیتو ای گل بستانها پاره گشته گریبانها از گلهــای مدینــه
فاطمه از غصّه خونجگر گردد برادرش کی به خیمه برگردد؟
لالۀ لیلا لالۀ لیلا لالۀ لیلا علی
مـن گلـزار خزان دارم بر دل داغ جوان دارم گـریم در دل دشمن
دراین محفل مهمانی فرزندم شده قــربانی خون گردیده دل من
حقوق جدم عجب ادا گردید با لب تشنه علی فدا گردید
لالۀ لیلا لالۀ لیلا لالۀ لیلا علی
لالۀ لیلا سلام لله علیها
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
روح و روانــــم! بـــابـا علـــی جان!
تـاب و تـــوانم! بـــابـا علـــی جان!
گشتی از بابا جدا با کام عطشان
لالــۀ لیــلای مـن مظلوم علی جان
ترسم که در پیش چشم بابا
گـــردد تنـت از تیــــغ، ارباً اربا
آیـهآیـه میشـوی مانند قرآن
لالــۀ لیــلای مـن مظلوم علی جان
آهستــه رو ای نــــور دو دیــده
بنگــر کــه جــانم بر لب رسیده
تا تماشایت کنم با چشم گریان
لالــۀ لیــلای مـن مظلوم علی جان
تــو مــیروی، دنبـــالت سکینه
دست مصیبت کـوبد بــه سینه
بیبرادر میشود در این بیابان
لالــۀ لیــلای مـن مظلوم علی جان
تــو مـیروی و بــابـا غریب است
با گـریه، ذکرش امنیجیب است
عمهات زینب کند گیسو پریشان
لالــۀ لیــلای مـن مظلوم علی جان
در بیـن دشمـن گـــریم برایت
از ســوز سینـه کـردم دعایت
تا که یکبار دگر آیی به میدان
لالــۀ لیــلای مـن مظلوم علی جان
بـا گریه زخم دل چاره کردم
آهستـه رو تــــا دورت بگردم
آتش آه مرا بنشین و بنشان
لالــۀ لیــلای مـن مظلوم علی جان
حیدر به میدان آمده
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
کوفیان! حیدر به میدان آمده
یـا کـه پیغمبـر به میدان آمده
یـا علیاکبـر بــه میدان آمده
این جوان پیغمبر است یـــا علــیاکبــر است؟
این تمام عشق و احساس علیست
هــم علی هم اشجعالناس علیست
چشــمهایش چشم عباس علیست
این جوان پیغمبر است یـــا علــیاکبــر است؟
بار عشق خود به منزل میبرد
رو بـه یـک دریــای قاتل میبرد
از حسیـنبـنعلــی دل میبرد
این جوان پیغمبر است یـــا علــیاکبــر است؟
اهل کوفه! سورۀ طاهاست این
نـــور چشم یوسف زهراست این
بــاغ ســــرخ لالــۀ لیــلاست این
این جوان پیغمبر است یـــا علــیاکبــر است؟
این جوان نسل جوان را رهبر است
ایـن جــوان خـون خـدا را یاور است
ایـن جــوان نــامش علیاکبر است
این جوان پیغمبر است یـــا علــیاکبــر است؟
این جوان یک عمر بوده با حسین
ایـن پسـر پــرواز کــرده تا حسین
اول و آخـــــر کلامـش یـــاحسین
این جوان پیغمبر است یـــا علــیاکبــر است؟
این جـوان قـربان بـابا میشود
جسـم پاکش ارباً اربا میشود
مثل قرآن نقش صحرا میشود
این جوان پیغمبر است یـــا علــیاکبــر است؟
آینۀ پیغمبر صل الله علیه واله وسلم
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
ای لشکر کوفه علیاکبرم من
سـرتـاقــدم آیینـۀ پیغمبرم من
این سر و دستم این تن وجانم یــــار قـــــرآنــم یـــــار قـــــرآنـــم
یا حسین مظلوم
خالق، مرا مثل محمّد آفریده
مادر مرا بهر شهادت پروریده
گــرچه خـود شیر و زادۀ شیرم عاشق سنگ و تیر و شمشیرم
یا حسین مظلوم
آب وضـــویم خــــون و ایثــــارم عبادت
نسل جوان را میدهم درس شهادت
این بود خط و مشی و ایثارم تا که جان دارم برحسین یارم
یا حسین مظلوم
خــون خـــدا و زادۀ خــــون خدایم
از نسل ختمالمرسلین، اول فدایم
شد زداغ من بیپسر لیلا آه و واویـــلا آه و واویــــلا
یا حسین مظلوم
مــــن زادۀ لیـلا گــــلســـــرخ بتــولم
در خلق و خوی و منطقم مثل رسولم
من محمد را اشبهالناسم در وفـــاداری مثل عباسم
یا حسین مظلوم
وقتی به سوی باغ جنت پرگرفتم
آب روان از دسـت پیغمبــر گرفتم
من به ثارالله ذبح عطشانم روز عاشوراست عید قربانم
یا حسین مظلوم
بر خاک صحرا جسم مجروحم فتاده
وجـه خـدا بــر صــورتم صـورت نهاده
ماه رخسارم غرق خون گردید صــورت بــابـا لالهگــون گردید
یا حسین مظلوم
تسبیح پراکنده
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
یـک لحظـه جـدا کـردم از خویش، جوانم را
گـــویی کــه فـــدا کـردم صدمرتبه جانم را
در آتــش هجــرانش میسـوخت وجودم را
بـــا رفتــن خــــود از تـــن میبـــرد روانـم را
با داغ علی دشمن یک لحظه گرفت از من
هــم روح و روانـــم را هـــم تـــاب و توانم را
هنگـــام وداع هــــم دادیــــم نشـــان هـم
او حنجـــر خشکش را مـن اشــک روانم را
سرتابه قدم افروخت ازبس جگرش میسوخت
داغـــی زبـــــان او ســـــوزانـد دهـــــانم را
بــا کشتن فــــرزندم تسلیــــم خــداونــدم
کــــردم بـه جگـــر پنهـــان فریاد و فغانم را
گیرم کـه بـه من ایـن داغ میبـود روا یـارب
دیگــر ز چـه رو کشتنـد لبتشنـه جوانم را
ای مــــاه فــــروزنده! تسبیـــح پــــــراکنده
بــــرخیـز و فـــروبنشان ایـن ســوز نهانم را
«میثم!» ز زبان من با خون جگر بنویس
کشتنـد بهــــارم را؛ دیـــدنـد خــزانم را
در مدح و مصیبت حضرت علیاکبر علیه السلام
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
امیرالمؤمنین! صحرای محشر را تماشا کن
بـــه دشـت کــربلا تکرار حیدر را تماشا کن
ولــــیالله! ولــیالله دیگـــــــر را تماشا کن
دوبـــاره خــاطرات جنگ خیبر را تماشا کن
پیمبـــر را پیمبـــر را پیمبـــــر را تماشــا کن
بگو الله اکبر جنگ اکبر را تماشا کن
به تن پوشیده با دست حسینبنعلی جوشن
زده بـــر یـــــاری فــــرزند زهـــرا بــر کمــر دامن
خــدا گــــوید تعــــالیالله پیمبر گویدش احسن
خــوراک ذوالفقـــارش جرعـهجرعه خون اهریمن
کند تحسین به دست و بازویش هم دوست هم دشمن
بیا ای شیر داور شیر داور را تماشا کن
سپـــر گـــردیده پیش نیـزه و شمشیر، پا تا سر
رخش قرآن،تنش فرقان،دلش یاسین، لبش کوثر
نبی خلق و نبی خلق و نبـی خُلـق و نبی منظر
زمیـن کــــربـلا صحــــرای بـــدر و او چــــو پیغمبر
در امـــواج خطـــر از بیـــم شمشیـــر علـــیاکبر
فرار و ترس یک دریای لشکر را تماشا کن
جبین، بشکسته تن، خسته دهن، خونین دولب، عطشان
بــه دیـــدار پـــدر در خیمـــهگه بشتـــافت از میدان
ســرشکش از بصـــر جـاری شرارش در جگر پنهان
زبان چون چوب خشکیده،نفس چون شعلۀ سوزان
سرشک عمه، اشک چشم خواهر را تماشا کن
زبـــانش در دهــان بـاب و خونش جاری از حنجر
وجــودش بـــاغ گـــل از تیــغ و تیر و نیزه و خنجر
گلو خشکیده،دل تفتیده،چشم ازاشک خونین تر
پــــدر گفت ای همــای مـن مـزن از تشنگی پـرپر
کـه سیرابت کنـد بــا دسـت خـــود امـروز، پیغمبر
برو سقایی جدت پیمبر را تماشا کن
بــرو بابا! کـه اکنـون چشم در راهاند قاتلها
بــرو بابا کـــه دریـا گردد از خون تو ساحلها
برو بابا! که زخمت گل کند تا حشر در دلها
بــرو تا شعلـۀ داغ تــو گــردد شمع محفلها
بــرو پــرپر بـزن در خـون خود مانند بسملها
جمال بیمثال حی داور را تماشا کن
دوبـــاره در اُحـــد رو کـــرد آن پیغمبــر ثـانی
دوبـــاره کـــربلا را کـرد بـا یک حمله طوفانی
ز تیر و نیزه دشمن کرد بر رویش گلافشانی
تنـش گردیـد از شمشیـر، چـون آیــات قرآنی
هزاران زخم خورد و شـد هـزاران بــار قربانی
بگرد ای آسمان؛ صدپاره پیکر را تماشا کن
دریغـا! گشـت نقـش خـــاک، سـرو قـد دلجویش
جــدا گـــردید تــا پیشــانی از هــم طـاق ابرویش
پـــدر بشتــافت از میدان و رو بگــذاشت بر رویش
زاشک دیده زینب شست خون از جعد گیسویش
بیـا «میثـم!» خـــدا را دیـــدۀ دل بـــازکن سویش
به سرتاپای او زخم مکرر را تماشا کن
حضرت علی اکبر علیه السلام
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
ز تیــر و نیــزه و خنجر بر این بدن چه رسیده
هـــزار قـــاتل و یـک جسم پارهپاره که دیده
سرشـک سـرخ مــرا در عزای تو همه دیدند
صـــدای نـــالـۀ قلــب مـــرا کســی نشنیده
صـــدای یـــا ابتـــای تـو را همین که شنیدم
کنـــار ســـرو قـــدت آمـــدم خمیـده خمیده
سرت ز بارش سنـگ جفا شکستهشکسته
تنــت ز ضــربـۀ شمشیــــرهـا بـــریده بـریده
خــدا جــدا کنـد آن دسـت را کـــــه ز بیـداد
مــرا بـه خاک نشانده تو را به خاک کشیده
کــدام قـــاتل، فـــرق تــو را شکـافته از تیــغ
کـــدام ظــــالم، بـــا نیـــزه پهلــوی تـو دریده
دو چشم خـود بگشا از هم ای عزیز دل من
ببیـن چگــونه ز داغ تـــو رنـــگ عمـــه پـریده
دو طفــل عمـه فدا شد، برون ز خیمه نیامد
کنــار نعـش تــو شیـــونکنان ز خیمـه دویده
یکــی نگفــت بـه ایــن قـــوم، میــوۀ دل بـابا
کسی به خنجر و شمشیر و تیر میوه نچیده
قبـــول درگـــه مــا بــــاد آه و نالۀ «میثم»
که سوز سینۀ ما را به اشک دیده خریده
حضرت علی اکبر علیه السلام (نوحه اول)
فانوسهای اشک 2 - حسن فرح بخش (ژولیده)
سرو گلستان منـی، ای علی اکبرم (2)
خـوبتر از جـان منـی، ای علی اکبرم (2)
اشبه الناس من، یار عباس من
ولدی یاعلی ولدی یا علی(2)
تـویی به نخل زندگی، اوّلین برگ من
داغ غم تـو مـیشود، باعثِ مرگ من
داغِ تو ای پسر، زد به جانم شرر
ولدی یاعلی ولدی یا علی(2)
از غم داغت ای علی، جان به لب آمده
عمّــۀ قــــدخمیـــدهات، در تعــــب آمده
ز آه جانسوز من، تیره شده روز من
ولدی یاعلی ولدی یا علی(2)
چسان برم به خیمهها، جسم صد چاک تو
که قطعه قطعه گشتـه است، پیکـر پـاک تو
ای فـروغ بصـر، گـو سخن بـا پدر
ولدی یاعلی ولدی یا علی(2)
صید به خون طپیدهام، دیده را باز کن
بـه دلنــوازی پـدر، ســوز دل سـاز کن
پـدر پیـر تـو شد، زمینگیر تو شد
ولدی یاعلی ولدی یا علی(2)
حضرت علی اکبر علیه السلام (نوحه دوم)
فانوسهای اشک 2 - حاج اکبر ناظم
میـدان منور گشته از جمالش
شـوم فدای شوکت و جلالش
مـاه تمـامــی و منـم هـلالش
شــــد رخـــش منجــــلی هــم چـــو بـــابـش عــلـی
این گل گلزار رسول است نور دو چشمان بتول است
ای مه انورم نوجوان اکبرم
قامتم از غمت خمیده جان پدر به لب رسیده
اول قتیل از شه کرب و بلا بــود علــیِّ اکبــرِ مه لقا
شبیه روی خاتم الانبیا
ز زیـــن شـــد ســرنگــون میـــان خـــاک و خـــون
به خیمه شد شور قیامت ز نالــههای آل عـصمت
ای مه انورم نوجوان اکبرم
قامتم از غمت خمیده جان پدر به لب رسیده
کجا فتـاده قامت رسایت بـه گــوش مــن نمـیرسـد
صدایت ببین چگونه گریم از برایت
علـــی اکبــــرم شبـــه پیغمبـــرم
قامتم از غمت خمیده جان پدر به لب رسیده
ای مه انورم نوجوان اکبرم
قامتم از غمت خمیده جان پدر به لب رسیده
باب تو از عزای تو پیر شد کنار نعش تو زمینگیر شد
ز زندگانی جهان سیر شد
ای مه انورم نوجوان اکبرم
قامتم از غمت خمیده جان پدر به لب رسیده
بار دگر ای پسر اعجاز کن دو چشم خود بر پدرت باز کن
درد دل خود به من ابراز کن
ای تـــو نـــور دلـــم حــل نمــا مشکلـم
به خیمه شد شور قیامت ز نــالههــای آل عصمـــت
ای مه انورم نوجوان اکبرم
قامتم از غمت خمیده جان پدر به لب رسیده
میدان منور گشته از جمالش جانها فدای خلقت و خصالش
حسین بود شمس و علی هلالش
نــوجـــوان اکبــرم شبـــه پیـغمبــرم
اکبر من گشته کفنپوش مــادر او فتــاده مـدهـوش
ای مه انورم نوجوان اکبرم
قامتم از غمت خمیده جان پدر به لب رسیده
حضرت علی اکبر علیه السلام (نوحه اول)
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار
مـــاه پـــر از ستـــارهام، مصحـف پــــارهپــارهام
دیده گشا، به من که من، کشتۀ یک اشارهام
یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی
همـدم دلنـواز من، کبوتر حجاز من
ظهر شده اذان بگو، مکبّر نماز من
یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی
زخم تو مانده بر دلم، داغ تو گشته قاتلم
آب نـدادمت ولـی، از لب خشـکت خجلم
یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی
اشـک دو دیـدهام ببین، رنــگ پریدهام ببین
سرو به خون نشستهام، قد خمیدهام ببین
یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی
عمّه رسیده از حرم، مرا کمک کن پسرم
کـه دختـر فاطمه را، به سوی خیمه ببرم
یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی
بیتو غریب و بیکسم، چـو طایری در قفسم
گریه شده بغض گلو، مانده به سینه نفسم
یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی
بـه زخــم دل دوا بــــزن، مـرا مـرا صــدا بزن
به من بگو که زندهام، دوباره دست و پا بزن
یا ولدی، علی علی یا ولدی، علی علی
حضرت علی اکبر علیه السلام (نوحه دوم)
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار
ای تمــام حاصلم بابا
میـــوۀ بــاغ دلــم بابا
داغ تو شد قاتلم بابا
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
در ره حق جان فدا کردی
حــق قــــرآن را ادا کردی
کـــربـلا را کــــربـلا کردی
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
بـــاز پیغمبــر ز دسـتــم رفت
احمـدی دیگـر ز دستـم رفت
بلکه یک لشگر ز دستم رفت
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
مــاه در خــون خفتۀ لیلا
گشتـه راحت از غم دنیا
بی تو من تنها شدم بابا
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
حـق مهمان را ادا کردند
فـرق اکبـر را دو تا کردند
تشنهلب، او را فدا کردند
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
اکبــرم آخــر تـــو را کشتند
کس نمیگوید چرا کشتند
هم تـو را و هم مرا کشتند
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
میــــوۀ قلـــب مـــــرا چیـدند
اشک چشمم را همه دیدند
کــف زدنـد و جملـه خندیدند
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
حضرت علی اکبر علیه السلام (نوحه سوم)
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار
دور شـدی از بــرم، با لب عطشان علی
تشنـه فـرستادمت، جـانب میــدان علی
بیکس و تنها شدم، در این بیابان علی
هستی بابا علی لالۀ لیلا علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی
برده دل از انبـیا، روی دلآرای تو
ای نگـه آخــرم، بر قد و بالای تو
تند مرو تا کنم، سیر تماشای تو
چشم به راهت بُوَد حضرت زهرا علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی
رفتی و بردی ز کف، تاب و توان مرا
میروی و میبـری، روح و روان مرا
چشـم گشـا و ببین قـدّ کمـان مرا
دشت پر از قاتل و تو تن تنها علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی
چو جان شیرین، تو را، ز خود جدا میکنم
محـاسنم روی دسـت، خـدا خـدا میکنم
بــا دل بشکستـهام، بــر تـو دعــا میکنم
دو دیدهام از غمت گشته دو دریا علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی
دیده به ره دوخته، قاتل خونخوار تو
تـا زند از خـون سر، آب به رخسار تو
بــــرو بــــرو یــا علـی، خدانگهـدار تو
که همرهت میبری جان مرا یا علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی
بــرو بــرو اکبـــرم، ضیـــاء چشـم تـرم
بدرقـهات میکنند، تمــام اهـــل حرم
پشتسرت خواهر و پیشرویت مادرم
گشته عزادار تو زینب کبری، علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی
رفتی و با داغ تو، سوخت همه حاصلم
هجر تو شد مشکلم، داغ تو شد قاتلم
وای خـدایــا دلـــم، وای خــدایــا دلـــم
بَعد تو خاک سیه بر سر دنیا، علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی
حضرت علی اکبر علیه السلام (نوحه چهارم)
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار
ای لشکر کوفه علیِاکبرم من
سر تا قـدم، آیینۀ پیغمبرم من
شهــادت قیـــامـم حسین است امامم
علی اکبرم من علی اکبرم من
از کودکی بـوده شهادت افتخارم
باشد حسین ابن علی، آموزگارم
یـــار قــرآن، منـــم این سـرم، این تنم
علی اکبرم من علی اکبرم من
بابم حسین، جدّم امیرالمؤمنین است
در یــاری دین خدا، شعـارم این است
سعــادت، سعــادت جهـــاد و شهـــادت
علی اکبرم من علی اکبرم من
گر پیکرم گردد چو قرآن، پارهپاره
آیـد بـه زخـم پیکـرم، زخم دوباره
اِربــاً اربــا شــــوم یـــار بـــابـا شــوم
علی اکبرم من علی اکبرم من
این خون سر، این صورت نورانی من
از هـم جـدا گـردد، اگر پیشانی من
مـن و استقـامـت بـه حفـظ امــامت
علی اکبرم من علی اکبرم من
قسـم بـه گـریۀ خجــالتِ عمـویم
خون سرم باشد به صورت آبرویم
راه مـن حمــایـت بُـــــوَد از ولایــــت
علی اکبرم من علی اکبرم من
امروزه در راه خدا عطشان بمیرم
آب روان از دسـت پیغمبــر بگیـرم
آب من تشنگی است شهادت، زندگی است
علی اکبرم من علی اکبرم من
اگر چه خود سوز عطش، دارم به سینه
شــرمنـدهام از حنـجــر خشــک سکینه
به اشـک خـواهرم یــــــــــاور رهبــــرم
علی اکبرم من علی اکبرم من
من زنده باشم از عطش، اصغر بمیرد؟
فــوج سپــــه، دور امــــامـم را بگیــرد؟
بــر دفــــاع پــــــدر سینه کـردم سپـر
علی اکبرم من علی اکبرم من
لیـلا مــــرا بهـــر شهــــادت پـــروریده
قسم به اشک چشم زهرای شهیده
بـه احمد بـه حیدر منـــم یــــار رهبـــر
علی اکبرم من علی اکبرم من
مادر حلالم کن، که من یار حسینم
در حلقـۀ دشمن، طــرفدار حسینم
میدهم جان و سر خـــداحـافظ پـــــدر
علی اکبرم من علی اکبرم من
بـابـا بیـا بگـذار بـر زانـو سرم را
تقدیم کردم بر تو زخم پیکرم را
مـن ز بــالای زیـن شـدم نقـش زمین
علی اکبرم من علی اکبرم من
حضرت علی اکبر علیه السلام (نوحه پنجم)
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار
عباس، قرآن بخوان، زینب دعا کن
لیلا، در خیمـهگـه، محشـر بپا کن
شد کام عطشان اکبر به میدان
واویلا واویلا آه و واویلا
ای میوۀ دلم بابا علی جان
داغ تـو قاتلم بابا علی جان
ای بود و هستم رفتی زدستم
واویلا واویلا آه و واویلا
آخـــر جـــان مــــرا از مــن گرفتند
پیش چشمم، تو را، از من گرفتند
بین سوز و آهم بنما نگاهم
واویلا واویلا آه و واویلا
تو میروی و من رنگم پریده
آهستـهتـر بــرو ای نور دیده
گریم برایت گویم دعایت
واویلا واویلا آه و واویلا
گرید، دنبال تو چشم سکینه
بـاید بی تـو رود سوی مدینه
تو در بیابان او شام ویران
واویلا واویلا آه و واویلا
ای تشنهلب ببین اشک روانم
علـی علـی شـده ورد زبــانم
از پا فتادم آبت ندادم
واویلا واویلا آه و واویلا
بی تـو بـابـا شـود تنهـای تنها
بعد از تو خاک غم بر فرق دنیا
واویلا واویلا آه و واویلا
نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام (1)
یک ماه خون گرفته7- غلامرضا سازگار
ای اهل کوفه من علیاکبرم
وارث خلــق و خـوی پیغمبرم
این منم این سرم حسین را یاورم
ای اهل عالم
منطق من منـطق پیغمبر است
شجـاعتم شجاعت حیـدر است
امیــد حسینــم شهید حسینم
ای اهل عالم
یک فردم و یک لشکر حسینم
تنـهــای تنهـــــا یـــاور حسینم
ایـن بـود جهـادم جان به کف نهادم
ای اهل عالم
مــن زادۀ امیـرمؤمنینم
خون سرم نثار راه دینم
عبـادت عبــادت شهادت شهادت
ای اهل عالم
اگــر شــوم از تیــغ اربـــاً اربــا
اگر دهم جان پیش چشم بابا
حمایت حمایت کنـم از ولایـت
ای اهل عالم
این خون سر این زخم بیحسابم
فــــرزنـد زهــــرا کـــرده انتخــــابم
بــرای رهبـرم سپر شد پیکرم
ای اهل عالم
علــی اکبـــر یـــــاور حسیـنم
در موج خون همسنگر حسینم
سلامم سلامم به جان امامم
ای اهل عالم
نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام (2)
یک ماه خون گرفته 7- غلامرضا سازگار
ستـاره سحـرم علی علی پسـرم
چگونه جسم تو را به خیمهها ببرم
یاس سرخ پرپرم ای علیاکبرم
لاله لیلا علی (2)
چه میشود که کنی به من نظاره علی
پـــدر صـــدا بــزنــی مـــرا دوبـــاره علی
دیده بگشا اکبرم عمه آمد از حرم
لاله لیلا علی (2)
کتاب عشق تو شد شکاف زخم سرت
شهــادت تـــو شـــده شهـــادت پدرت
پارهپاره پیکرم نور چشمان ترم
لاله لیلا علی (2)
نظاره کـن پسـرم قـد کمان مرا
صدای العطشت گرفته جان مرا
من شدم ای شمع دل از لب خشکت خجل
لاله لیلا علی (2)
من اوفتاده ز پا تـو نقش خاک زمین
غمم به دل بنشان کنار من بنشین
پیش چشمم پر نزن بر دلم آذر نزن
لاله لیلا علی (2)
دویــدهام ز حـــرم کــه زنـدهات نگرم
دو چشم خود بگشا مگر نه من پدرم
بین خمیده قامتم گریه کن بر غربتم
لاله لیلا علی (2)
تو میروی پسرم چو جان ز پیکر من
ببـر ســلام مــرا بــه جـد و مادر من
پیش جدم جای من بوسه بر دستش بزن
لاله لیلا علی (2)
نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام (3)
یک ماه خون گرفته 7- غلامرضا سازگار
این علیاکبر است از صدر زین افتاده است
یـا رســولالله بـــر روی زمیــن افتاده است
روح و ریحانم علی نورچشمانم علی
بـــارالهـا تـازه شــد داغ پیمبــر در دلم
داغ فرزندم شده پیش از شهادت قاتلم
روح و ریحانم علی نورچشمانم علی
ای بنیهاشم بیایید و مرا یاری کنید
بـر علـیاکبـرم با هـم عـزاداری کنید
روح و ریحانم علی نورچشمانم علی
اکبــرم مــرهـم بـه زخـم سینـه بـابا بزن
تا ببینم زندهای یک لحظه دست و پا بزن
روح و ریحانم علی نورچشمانم علی
یـوسف مـن بـا چـه جـرمی گرگها چنگت زدند
پیش چشمم دستجمعی کوفیان سنگت زدند
روح و ریحانم علی نورچشمانم علی
پیـش چشمــان پـدر بـر خاک افتادی علی
آب از من خواستی و تشنه جان دادی علی
روح و ریحانم علی نورچشمانم علی
جـان بـابا عمــه مظلــومـه آمـد از حـرم
کاش میشد زخم فرقت را ببندم اکبرم
روح و ریحانم علی نورچشمانم علی
بسکه بودی تشنه دریا از غمت بیتاب شد
آب هـم از خجلـت لبهـای خشـکت آب شد
روح و ریحانم علی نورچشمانم علی
داغ بر جگر
یک ماه خون گرفته 7- غلامرضا سازگار
رفــت بـــا رفتنت از دسـت قـــــرارم پسرم
کـاش جـان بـر سر نعشت بسپارم پسرم
چـه کنـم چهـره گـذارم بــه روی سینـۀ تو
یــا ســرت را بــه روی سینه گذارم پسرم
قسمتـم بـــود کــــه دور تــن صـد پــارۀ تو
قـــاتلت خنــدد و مـن اشـک ببــارم پسرم
جگــرم ســـوخت ز داغ تـــــو و بـــایـد تنها
بیـن دشمـن ز جگـــر نـــالـه بـــرآرم پسرم
من نشستم سـر نعش تو، تو خفتی روی خاک
کــاش میشـد بنشینی بــه کنارم پسرم
بــا چـــه حــــالـی بدنت را بگـــذارم بــروم
بــا چــه رویــی بـه حـرم روی بیـارم پسرم
آنقـدر ریختی از هـم که دگر ممکن نیست
زخـــمهـــای بـــدنـت را بشـمـــارم پسـرم
آنچنـان بیتـو شـده روز بـه چشمم تاریک
کــه تفـــاوت نکنـــد لیــــل و نهـارم پسرم
آب هــم گـــر بخــــورم بـــاز دلم میسوزد
چـه کنـم مـن به جگـر داغ تــو دارم پسرم
بسکه افروخته و سوخته و ساخته است
نظم «میثم» شده کوهی ز شرارم پسرم
معراج نماز
یک ماه خون گرفته 7- غلامرضا سازگار
ای مـرتضـی علـی بـه نگـاه پــدر علی آییـنـــــۀ تـمـــــامــی پیـغـــامبـــر علی
نفس نفیس ختـم رسـل را چـراغ جان نخــل امیــد خــون خــــدا را ثمـر علی
بــــاید کـه افتخــار بــــه پیغمبـران کند وقتـی حسین مثـل تو دارد پسر علی
فــرزنـد ارشـــد پـــدر عـــالـم وجــــــود بحـــر کـــرامـت علـــوی را گهـــر علی
خـواهد جمـال خـویش تمـاشا کند اگر بــاید نگـه کنـد بـه تـو خیرالبشـر علی
زیبـد علـی کنـد بـه رسـول خدا سلام وقتـی کنـد بـه مـاه جمـالت نظر علی
هـر چــه پـدر نگــاه کنـد بــر جمــال تو مشتـاق دیــدن تــو شـود بیشتر علی
معــراج میکنـد چـو رسـول خـدا نمـاز وقتـی بــایستـی بـه نمـاز سحـر علی
در روی تـوست ســورۀ والشمـس جلــــوهگر در فـرق تـوست معجز شقالقمر علی
دشمن ز زنـده بـودن خود میکند فرار وقتـی تـو ذوالفقار کشی از کمر علی
بـاشد همیشـه بـر جگر تشنۀ حسین داغ تــو ای رســول خــدا را جگـر علی
خیزد زجا به حرمت ختم رسل حسین
چون میکنی زپیش نگاهش گذرعلی
دشمن چـو دیـد روی تـو در صحنۀ نبرد گفتـا ظهــور کــرده رســول دگـر علی
ترسم که قطعهقطعه کنندت، خدا کند دشمـن ز نــام تــو نشـود بـاخبـر علی
وقتـی کـه ریخـت خـون تـو بـر چهـرۀ حسین افتــاد جــان خـون خـدا در خطـر علی
وقتـی پـدر زبـــان تــو را در دهان مکید رودفرات گشت به چشمش شررعلی
زخـم تـو آیه، جای سنان نقطههای آن تـو زیـر پــا کتـاب خــدایـی مگـــر علی
پیش از رسول ریخت پدر آب خوشگـوار روی دهان خشک تو از چشم تر علی
جسمت کنار جسم پدر دفن شد ولی بر نوک نیزه شد سرتان همسفر علی
دشمـن هـزار بــار زدت زخم روی زخم میخـواست کـز تـن تو نمـاند اثر علی
هـر ضــربهای کـه بـر تـو ز شمشیرهـا رسید میخـورد مستقیـم بـه قلـب پدر علی
تـا هست در گلو نفس و روح در تنش
«میثم» هماره بر تو بود نوحهگر علی
ترکیب بند حضرت علی اکبر علیه السلام
یک ماه خون گرفته 7- غلامرضا سازگار
مـن کیستـم امــــام حسیـن مکـــررم بــر اهلبیـت حضـرت عبـاس دیگــرم
مشهور گشتهام به علیاکبر حسین نجــل ولــــیام و ولـــــیالله اکبــرم
زیبــاتـر از تمــــام شهیــــدان کــــربلا پـرپـرتـر از تمــــامی گـــلهای پـرپرم
پوشیده شد ز خون جبین ماه عارضم پـاشیده شد چـو دانـۀ تسبیح پیکرم
قـــرآن شـــانـۀ ســه امـــام بـــزرگوار کـز تیـغ آیــهآیـه شـده پـای تـا سرم
روزی کـه چشـم خویـش گشـودم در ایـن جهـــان عشق حسین موج زد از شیر مادرم
لیـلا هنـــوز شیـــر بــه کـــامم نریخته گــرداند دور یــوسف زهــرای اطهرم
آیینۀ محمدم و جان سه ولی
نام مـرا نهـاده ولیِّ خدا علی
خـون مـن اسـت آب گلستـــان کـــربلا زخــم مــن است لالــۀ بستان کربلا
پیـش از شب ولادت خـود پر گشودهام معـــراج رفتـــهام بــه بیــابـان کــربلا
آن لحظهای که از دهنم میچکید خون لـب بـر لبــم نهـــاد سلیمــان کـربلا
یـوسف بـه تخـت سلطنت مصر تکیه زد درخون نشست یوسف کنعان کربلا
بـا خـون حنجـرم بنــویسید روی خـــاک پاشیده شـد ز هم تن مهمان کربلا
از چشـم آسمـان ولایت ستــاره ریخت تــا مـــاهش اوفتـاد بـه میدان کربلا
یـک مـــاه پــــاره بــا بــدن پـارهپارهاش گم گشته است در دل طوفان کربلا
سروی که غرق بود به گلبوسۀ حسین گــردید نقــش خـــاک بیــابان کربلا
درد فــراق مـن پــدرم را غـریب کرد
از اهلبیت غارت صبر و شکیب کرد
دامــــان قتلگـه شــده بیـتالحـرام من سعی و صفا و مروه و رکن و مقام من
رویـم همیشـه سـوره نـور حسیــن بود پــامـال گشـت حـرمت من احتـرام من
کـردند قطعـهقطعـه تنـم را چو برگ گل وقتـی شنـاختند علـی هست نام من
ای اهل کوفه عاطفه و رحمتان کجاس کمتـر کنیـد خنـده بـه اشـک امـام من
کـردم بـه اهل کوفه نصیحت هزار حیف بــاران سنـــگ بـــود جـــواب کـلام من
در مــوج خنـدههـای عـدو داد میزنــم بـابـا رســان بــه گریهکنـانم سلام من
دور حسیـن گشتـه و قــربانیش شوید ایـن اسـت بـر تمــام جـوانان پیــام من
بـابـا همین کـه لب به لب من نهاد دید خـون گلـوی من شده جاری ز کام من
زهرا نظر بر این تن صد چاک میکند
خون از لبم به چادر خود پاک میکند
ای سینـۀ شمــا همــه جــا نینـوای من مثل حسیـن گــریه کنیـد از بــرای من
تــا آخــرین نگـــاه پســـر را کنــد نگــــاه خون پاک میکند پدر ازچشمهای من
بــر زائـــریـن تــــربـت پـــاکم خبــر دهید پـایین پای یـوسف زهـراست جای من
خـواهم دوبـاره یــا ابتــا ســر دهم ولی خـون گلـو بـه حنجره بسته صدای من
تنهـا نـه ای پـدر بـدنم در کنـــار تــوست با توست همسفر سر ازتن جدای من
مثـل زره تمام تنـم چشمه چشمه شد ازبس رسیده نیزه به سرتا به پای من
هرجاکه گشت نقش زمین سرو قامتی یـاد آوریـــد از مــن و قـــد رســای من
تـا مهــــدی انتقـــام نگیــــرد ز قـــاتلــم گـرید همـاره نسل جـوان در عزای من
هرکس که روشن است چراغ بصیـرتش پشت سرش بـود ز یم خون دعای من
من کشتۀ بصیرت و عشق و ولایتم
تــابـد همــاره نـــور چـراغ هـــدایتم
مــن اولیـن ذبیـح ذبیــح خــدا شدم مـانند بـرگبـرگ گل از هم جدا شدم
میخواستم کـه جامه بپوشم به زخم تن یارب هـزار شکـر کـه حاجت روا شدم
میخواستم که سر بگذارم به پای دوست شکـر خـدا کـه دفن به پایین پا شدم
خون خدا نهاد روی خود به روی من بر من رسید مژده که خون خدا شدم
تــا زودتـــر حضـور رسـول خـــدا روم اول شهیـد هـــاشمی کــــربلا شدم
از بـسکـه نیـزه بـر بـدنم آمده فرود سـرتـا قـدم بـه دشت بـلا نینوا شدم
بابا کشید قد روی اسب و نگاه کرد مـن پـارهپـاره از دم شمشیرها شدم
آیــات نــور بــود همـه زخـمهــای من
قرآن گشوده گشت ز فرق دوتای من
نوحۀ حضرت علیاکبر علیه السلام (1)
یک ماه خون گرفته 6 – غلامرضا سازگار
از تن پاک حسین، جان میرود
یا محمّـد سـوی میدان میرود؟
این جوان پیغمبر است؟ یا علیاکبر است؟
کربلا! غوغای محشر را ببین
دیـده بگشـا و پیمبــر را ببین
این جوان پیغمبر است؟ یا علیاکبر است؟
بـر محمّـد اشبهالناس آمده
مثل حیدر مثل عباس آمده
این جوان پیغمبر است؟ یا علیاکبر است؟
سورۀ طاها و یاسین روی او
نقش بسـم الله در ابــروی او
این جوان پیغمبر است؟ یا علیاکبر است؟
پیکــرش مشتــاق زخـم تیرهـــاست
عضوعضوش عاشق شمشیرهاست
این جوان پیغمبر است؟ یا علیاکبر است؟
جسم پاکش ارباً اربا میشود
پـارهپـاره پیـش بـابـا مـیشود
این جوان پیغمبر است؟ یا علیاکبر است؟
پیش رو زهرای اطهر، مادرش
روی بابا پـر زنـد پشت سرش
این جوان پیغمبر است؟ یا علیاکبر است؟
نوحۀ حضرت علیاکبر علیه السلام (2)
یک ماه خون گرفته 6 – غلامرضا سازگار
ای اهل حرم! سوی حرم اکبرم آمد
صـدپاره بـدن، نور دو چشم ترم آمد
علی شبه پیمبر علی ای گل پرپر
این کشتۀ صدپاره بدن جان حسین است
آیـات پـراکنــدۀ قــرآن حسین است
علی شبه پیمبر علی ای گل پرپر
ای یوسف خونین بدن یوسف زهرا
خـون گلویت ریختـه در دامـن صحرا
علی شبه پیمبر علی ای گل پرپر
ای ماه حسین ازچه شدی غرق ستاره؟
زخـم بـدنت گشتـــه فزونتـــر ز شمــاره
علی شبه پیمبر علی ای گل پرپر
گردیـده نفس در دل تنگـــم شــرر دل
یک کشتۀ خونین بدن واین همه قاتل؟
علی شبه پیمبر علی ای گل پرپر
تمام پیمبر صلی الله علیه وآله و سلم
یک ماه خون گرفته 6 – غلامرضا سازگار
ای چشم عرشیان به زمین جای پای تو
آغـــوش کبــریـــا حــــرم بــــاصفـــای تـو
وی روح سیـــدالشهــــدا در قـفــــای تـو
تــا روز حشــر، نسـل جــوان آشنـای تـو
شخصیـت و شـرافت تـو توشۀ حسین
قبرت دورکن کعبۀ ششگوشۀ حسین
تـو سید شبـاب بهشـت شهـادتی
سرتا قدم بزرگی و مجد و سیادتی
بابالحسین فاطمه پیش از ولادتی
عبد خـدا نــه بلکـه تمـــام عبـادتی
جان حسین،جان جهانت فدا علی!
قـرآن روی سینـۀ خــون خــدا علی!
فرق دو تای تـوست کتاب شهادتت
احسان،سجیه و کرم و جود،عادتت
ظهـــر شهـادت آمــده صبـح ولادتت
یــــادآور عبــــادت بـــابـــا عبــــادتت
جـا دارد ار به رزم تو در حملههای تو
جبریـــل، ذوالفقـار بیـــارد بــــرای تـو
بایـــد تـــو تیــغ گیــری و رزمآوری کنی
بــا ذوالفقـــار، معجــزۀ حیـــدری کنـی
قرآن بـه دست گیــری و پیغمبری کنی
حتی ز چشم دشمن خود دلبری کنی
خـود را به رزم، حیدر دیگر کنی علی!
تکرار بـدر و خنـدق و خیبر کنی علی!
وجــه جمـــال حــق و تمــام پیمبــری
شیـــر حسینــی و اســد حـی داوری
یا دشت کربلا اُحـد است و تو حیدری
نـه! نـه! تو یـک امـام حسین مکــرری
روزی که من درعالم زر جان شدم علی!
بـا دیـدن رخ تـــو مسلمـان شــدم علی!
روزی کـه مـن هنـوز بـه عالـم نبـودهام
تـو بــودی و قصیـــده بــرایت سـرودهام
بـا مـدح تـو دل از همـه عالـم ربــودهام
از لحظهای که چشم به دنیا گشودهام
دیـدم پـدر گرفتــه بــه بــر از محبتت
دیدم نهاده صورت خود را به صورتت
دیدم قرار و صبر خود از دست دادهای
دیـدم چگونـه روی بـه میـدان نهـادهای
دیدم که سینه بهر شهادت گشادهای
دیدم که قطعهقطعه به میدان فتادهای
دیـدم که خون پاک تو میریخت روی خاک
دیدم هـزار قاتـل و یک جسـم چـاک چـاک
پیشانیات شکسته و فرقت دریده بود
پیـش از پـدر کنـار تـو زینـب رسیـده بود
از خیمگـه بــه جـانـب مقتــل دویده بود
دیــدم چگونــه قــامت بـابا خمیــده بود
میگفـت در کنـار تـو بـابا علی! علی!
بعد از تو خاک برسر دنیـا علی! علی!
عزم میدان کرده اکبر علیه السلام ( نوحه چهاردهم)
فانوسهای اشک 3 – سیدمحسن حسینی
شــــد بپـــا غـــوغـای محشــر عــــزم میـــدان کــــرده اکبـــر
ماتِ رویش دوچشمان باباست نـــوبت بیقــــــراری لیــلاست
اکبرم، اکبرم ای جوانم
اکبـرم، اکبـرم نـوجوانم
گـــرد اکبــــر، کــــودکانند خواهـران، دامـن کشـانند
مویههای غریبانه برپاست نـــوبت بیقـراری لیلاست
اکبرم، اکبر نوجوانم
جــان شــــده داغ کــــلامش نالـۀ منّــی الســلامش
تاحسین شاهد«ارباًارباست» نوبت بیقراری لیلاست
اکبرم، اکبر نوجوانم
حـرف مرگ و احتضار است انتهــــای انتظـــار است
زینب و نالـۀ «وا أخیّـا»ست نوبت بیقراری لیلاست
اکبرم، اکبر نوجوانم
دیدگاهها
سلام من فایل صوتی این متن ها رو از کجا می تونم پیدا کنم ؟
In reply to سلام من فایل صوتی این متن ها رو از کجا می تونم پیدا کنم ؟ by زهرا
00:36 - 1402/05/03از تن پاک حسین جان می رود
In reply to سلام من فایل صوتی این متن ها رو از کجا می تونم پیدا کنم ؟ by زهرا
17:28 - 1402/05/03سلام از اینترنت سرچ کن اول متن نوحه را
خدا خیرتون بده واقعا عالی... اینکه پشت سر هم در یک موضوع هست بسیار عالی است...واقعا دست مریزاد...
عالی عالی عالی الان3 محرم 95 هیت و من نمیدونستم چکار کنم هیچی نوحه نداشتم واقعا ممنون تو هر سایتی میگشتم اون چیزایی که میخواستم نمیدیدم. فقط اگه بخش اشعار رو از مطالب دیگه جدا کنید عالی میشه
سلام و درود فراوان بر شما واقعا " دست شما درد نکند اجرتان با بی بی فاطمه الزهرا سلام الله علیها بسیار علی اشعار پر محتوا و با معنی سوزناک . ولی اگه بزرگواری بفرمایید سبکها را هم بگذارید عالی تر میشود. البته نه سبکهای بعضی از به اصطلاح مداحان امروز ی که نعوذ بالله رقص و پایه کوبی را بنام نوحه وارد دستگاه ارباب کرده اند...نوحه یعنی ندبه و گریه نه ترانه ......
سلام صوتهاشو باید کجا پیداکنم
واقعا دست همگی دردنکنه خیلی به درد ما خورد هر نوحه که خواستم موفق شدم
خیلی عالی و ممنون
نوحه واشعار بسیار خوب وبا محتوی خداخیرتون بده - لطف کنید روضه حضرت علی اکبر را هم ارسال نمایید
In reply to نوحه واشعار بسیار خوب وبا محتوی خداخیرتون بده - لطف کنید روضه by سید
19:11 - 1403/04/23عالی بود
نوحه ها عالی بود واقعا دستتون درد نکنه خدا خیرتون بده واقعا نوحه در وصف حضرت علی اکبر ع نداشتم اما تو این سایت خیلی دیدیم شعرای پر معنی و پر محتوا اونم از استاد بزرگ اقای سازگار
خوب
عالی
In reply to عالی by مهدی یاری
07:39 - 1402/04/30عالی عالی
خیلی ممنونم فقط صوت این نوحه ها رو چطور بدست بیارم
بسیارعالی نوحه های قدیم که دنبالشان بودم اکثرا بودن یادخاطرات چندسال گذشته روبرام زنده کردامشب به عشق وارادت حضرت علی اکبر ع یکی ازاین نوحه هارو میخانم دست مدیر برنامه دردنکنه اجرش باعلی اکبر امامحسین ع التماسدعا تواین ایام ازهمه سماعزیزان التماس دعا دارم همه جونارو دعاکنید انشاااله بحق جوتن بنی هاشم حضرت علی اکبر عاقبت بخیر شوند
عااااالی بودند، فقط صوت هم اگه دارند بذارید
عالی عالی اجرتون با امام حسین علیه السلام خدا خیرتون بده
خیلی خوب استفاده کردیم خدا خیرت بده
نوحه ها عالی بود
اجرکم عندالله
همه نوحه ها تکمیل شوند
بهترين نوحه ها واينكه صوتشو از كجا پيدا كنم
خیلی ممنون، اجرشما با ارباب
عالی بود
عالی. خدا خیرتون بده. اگه امکان داره با سبک باشه. بهتره.! و بروزرسانی بشه نوحه های قدیمی یا جدیدتر اضافه کنید . ...
آجر شما با سید الشهدا. یا علی
سلام عرض ادب خدمت شما واقعا خدا خیرتون بده اجرتون با اباعبدالله ۲ سال منتظر همچنین نوحه هایی بودم ولی هرچی داخل اینترنت میگشتم پیدا نمی کردم تا با شما آشنا شدم خدا خیرتون بده 📹🌷🌷
عالی
عالی
خیلی زیبا اجر تان باامام عصر عج
سلام خدا خیرتون بده
انشالله هر سال اینها اضافه میشه؟؟؟؟؟
بی زحمت این آپدیت و اضافه شدن رو ادامه بدید
خدا خیرتون بده رحمت باد پدر ومادر شمانوحه قدیمی بسیار عالی دنبالش می گشتم. ممنونم
سلام خسته نباشداشعارنوحه بسیارزیبا ودلسوز است
بسیار عالی بود
سلام متن نوحه ای شبه رسول مدنی سرو گلشن لیلا رو میخوام
همه جارو گشتم پیدا نکردم
In reply to سلام متن نوحه ای شبه رسول… by رسول
11:19 - 1403/04/20سلام منظورت اینه؟
بلشوب قانـه عجب زلف پريشانون اوغول
اولا کول باشينه سندن سورا دنيانون اوغول
سنايـدون زينبيمـون مطلب و منظوري علي
قويدون آغلار گؤزيله ياخشي او رنجوري علي
دور گئداق خيمهيه، اي گؤزلريمون نوري علي
گؤزي يوللاردا قالوب خيمهده ليلانون اوغول
سني لب تشنه شهيد ائيلهدي بو قوم عدو
گلشن جسميـوه وئردي دم پيکانيلـه سو
منده اينـدي ائـدرم قانيله تجديد وضـو
قاريشور قانيمه بو چؤلده قيزيل قانون اوغول
مرحبــا عشقـوه اي شبـه رسول مدني
ائتمـهدون محضـر جانانده شرمنده مني
ياخشي الوان ائلهدون قانيله بو گول بدني
سرو تک دوشدي يئره سرو خرامانون علي
محفل قربده اؤز جسميم اولوب غير منه
کوفهدن شامه وئرور جذبة حق سير منه
بو کشاکشـده علـي منزل اولور دير منه
اوج ائدر نالهسي افلاکه مسيحانون اوغول
سينهمي نـاوک درد و غمـه آمـاج ائدرم
زينبـون طـاقت و آرامينــي تاراج ائدرم
منده بو چؤلده کسيک باشيله معراج ائدرم
قاب قوسينيم اولور طاقي کليسانون اوغول!
سـن وفـا گلشنينون بير گل نورستهسي سن
شهـدا دستـهسينون عشقده سردستهسي سن
اولمويا من کيمي بير سلسله پابستهسي سن
نگرانـدور گؤريرم ديدة گريانون اوغول
نـوش قيلدون ره جانانـدا بلا جامي، علي
چکهجاقدور بو ايشين شامه سرانجامي، علي
بيرجه آچ گؤزلرون اي قلبمون آرامي، علي
گؤرنه احواله ساليبدور مني هجرانون اوغول
نور ديـده! بو کمـان قدّيمه بير ائيله نظر
تير آهه يارالي سينهمي چوخ ائتمه سپر
تؤکمسه زينب مظلومه اگر اشک بصر
ياندورور عالمي آه دل سوزانون اوغول
اي اولان سرو قدي زينت ميدان بلا
کعبة وصلده قيلدون نه گؤزل سعي و صفا
ائيلهدون جانوي مين شوقيله جانانه فدا
درگـه حقّـده مقبول اولا قربـانون اوغول
آغـلا «صرّافيلـه» بو مجلس ماتمده «رضا»
گؤزياشون خرج اولا گوهر يئرينه روز جزا
آه او دمدن بويـوروب اوغلينـه شـاه شهدا
بلشوب قانه عجب زلف پريشانون اوغول
بسیار عالی دست مریزاد اجرکم عندلله
اجرتان عظیم
تمامی نوحها خوبند
عالی خدا خیرتون بده اجرتون با سیدالشهدا علیه السلام
سلام عالی بود لطف کنید هرسال مطالب رو زیاد تر کنید مخصوصا استاد سازگارو
سلام ودرود برشما
زبان قاصراست ازاین کارخیرجنابعالی
بسیارعالی اشعارپرمحتوا وخوب
فقط میتونم بگم اجرتان باحضرت سیدوشهداویاران باوفایش خداوندامواتتون رابیامرزد.
سالم وسربلندباشین
افزودن دیدگاه جدید