اشعار مناسبتی-شب عاشورا
نوحه شب عاشورا (1)
یک ماه خون گرفته7-غلامرضا سازگار
یـا حضـرت صدیقه سرت باد سلامت
در کرب و بلا گشته به پا شور قیامت
شب قتل حسین است (2)
امشب پسر فاطمه مشغول نماز است
فـردا به سر نیزه سرش گرم نیاز است
شب قتل حسین است (2)
امشب به حرم اشکفشان طفل رباب است
فـــردا ز غــــم او جـگـــــر آب کـبـــــاب است
شب قتل حسین است (2)
امشب ز رخ دخت علی رنگ پریده
فـردا بزنـد بوسه به رگهـای بریده
شب قتل حسین است (2)
امشب به حرم اشکفشان زینب کبراست
فـردا سـم اسـب و بـدن یـوسف زهراست
شب قتل حسین است (2)
امشب شب بیتابی لیلای حزین است
فــردا تـن صـدپــاره اکبـر بـه زمین است
شب قتل حسین است (2)
ششماهه قرآن ز عطش تاب ندارد
سقـا بـه جــز از خون جگر آب ندارد
شب قتل حسین است (2)
نوحه شب عاشورا (2)
یک ماه خون گرفته7-غلامرضا سازگار
امشـب نــدای ارجـعـی آیـد بـه انصـار خدا
فردا به دشت کربلا سرها شود از تن جدا
واویلتا واویلتا (4)
امشب حسین بن علی حق را عبادت میکند
فـردا بــه نــوک نیــزهها قـــرآن تــلاوت میکند
واویلتا واویلتا (4)
امشب بـه دور خیمـهها عبـاس گـردد تا سحر
فردا کنار علقمه غلطد به خون بیدست و سر
واویلتا واویلتا (4)
امشب علی اکبر بود در خیمه مشغـول دعا
فـردا شــود اعضــای او مانند گل از هم جدا
واویلتا واویلتا (4)
امشب بخواند در حرم قاسم نمـاز نافله
فـردا کنـار پیکـرش در خیمـه افتد ولـوله
واویلتا واویلتا (4)
امشب علی چنگ از عطش بر قلب مادر میزند
فــردا چـو بسمل بــر سـر دست پــدر پر میزند
واویلتا واویلتا (4)
امشب بود در خیمهها از عشق و جانبازی سخن
فـردا زمیـن دریـا شـود از خــون هفتـــاد و دو تـن
واویلتا واویلتا (4)
شب عاشورا
یک ماه خون گرفته7-غلامرضا سازگار
ای شهیدانِ حق امشب شب میلاد شماست
کــه شمـــا یــاد خـدایید و خـدا یــاد شماست
بـــاغ ایثــــار بنـــی فــــاطمــه آبــــاد شماست
گـــل لبخنــد خــــدا زخـــم خــدا داد شماست
همـه احـرام ببندید بــرای فردا
همه بر مرگ بخندید برای فردا
حبـذا عــابـس و ضــرغامـه و یحیـــا و بُـریر
ای حبیـب ای تــو ســراپـات همـه نور زهیر
ای همـه کــرده بـه معراج الی اللهی سیر
همه پیوسته به یار و همه بگسسته ز غیر
طور سینای تجلا دل آگاه شماست
نَفَسِ ختم رسل بدرقۀ راه شماست
قطرههایی که همه وصل به یک دریایید
جان گرفته به کف و وقف بنی الزهرایید
از ازل منتـخــب مکتــب عـــــاشــورایید
مــا از امشب ز شماییم و شما از مایید
نـه فقــط یـــار امـــام شهــدایید همه
از همین لحظه در آغوش خدایید همه
ای به صحرای شهادت شده همسنگر من
پیـش روی همگــان پشــت ســر مــادر من
همه سرمست شهادت شده از ساغر من
بشنــویـد از گــــل لبخنــد علــیاصـغــر من
ظهـر فـردا همـه بـاید هدف تیر شوید
همه سیراب ز آب دم شمشیر شوید
علـیاکبـر تـو دگـر خـون خــدایی پسرم
قلب من چشم و چراغ شهدایی پسرم
به خدا وصلی و از خویش جدایی پسرم
ظهـر فــردا بـه ره دوسـت فدایی پسرم
زخمهای بدنت بر تو مبارک باشد
اربـاً اربا شدنت بر تو مبارک باشد
قاسم ای مرگ به کامت ز عسل شیرینتر
تـو بـه جـای پسـر و مـن بـه تــوام جای پدر
عضــو عضـــو بـــدنت عــاشـق تیـر و خنجـر
زرهـــت پیــرهـن و سینــــۀ پــــاک تــو سپر
دامـن مقتـل خـون حجلهگـه شادی توست
باخبر باش که امشب شب دامادی توست
ای علمـدار مـن ای حیــدر حیــدر عبــاس
ای همـه لشکــر مـن در دل لشکر عباس
پـــــاســدار حـــــــرم آل پیمـبـــر عبــــاس
دست تو، دست علی ساقی کوثر عباس
غرقه خون دامن صحرات مبارک باشد
پســرم گفتـن زهـــرات مبــارک باشد
ظهـر فــردا همــه هسـت تـو فدا میگردد
دستهایت چو گل از شاخه جدا میگردد
سـر تـــو چشــم تــو تقـدیم خـدا میگردد
خــون تـــو خـــون امــــام شهــدا میگردد
تــو ادب را پــدری و تــو علی را پسری
نه فقط باب حسینی که حسین دگری
زینــب فــــاطمـه ای آینــــۀ مــــادر من
اولیـن زائـــر صـدپـــاره تــن بیسـر من
قتلگــه غـــار حــــرا و تــــو پیــامآور من
تو چهل منزل همرزمی و همسنگر من
کــربلا منتظــر همــت مــردانۀ توست
پرچم فتح الهی به روی شانۀ توست
انقـلاب تــو پــس از قتـل مـن آغـاز شود
گــام گـــام تـــو هــــزاران پــر پرواز شود
تو همانی که حسین از تو سرافراز شود
بــاید از خطبــۀ تــو مشـت عدو باز شود
تیـغ تیــز سخنت بـاد مبارک زینب
کعب نی بر بدنت باد مبارک زینب
ظهــر فــردا تــو بـــه گـــودال مرا مهمانی
بــر نبــی روضــۀ جــانسوز مــرا میخوانی
همچنــان کـــوه مقــــاوم روی پـا میمانی
چشم قرآن به تو باز است خودت میدانی
مــن ســر نیــزه تــو همگـام چهـل منزل من
میشود همسفرت هم سر من هم دل من
گــوش کـن دختــر زهــرا سخنـم را، بایَسْت
تــو دهـی یک تنه بر این سپه کفر شکست
عهد من با تو همین بوده همان صبح الست
کــه بگیـــری تــن مجــروح مـرا بر سر دست
در همان مقتل خون شاد کنی روح مرا
بــه خــدا هدیـه کنــی پیکـر مجروح مرا
نوحۀ شب عاشورا (1)
یک ماه خون گرفته 6 – غلامرضا سازگار
شب است و با کام خشک و لب تشنه پاس حرم میدهد عباس
گــل ســـرخ بــــاغ امبنین میشـود بــه حـــرم غــربتش احساس
شب عالمسوز عاشوراست
شب قتــل یوسف زهراست
شب است و بنشسته دخت علی، درکنار حسین، دیدهاش گریان
دو چشمـش بـــر حنجـــر پســر فاطمــه نگـهـش بــر لـب عطشان
شب عالمسوز عاشوراست
شب قتــل یوسف زهراست
حسیـن امشب تـا سحــر نگهـش بر نمـاز شب اکبرش باشد
ربــاب امشب بیـن تشنـهلبـان تشنـهتـر ز همه اصغرش باشد
شب عالمسوز عاشوراست
شب قتــل یوسف زهراست
چــرا امشـب قــاسمبــنحسـن از کنــار عمـــو بــرنمیخیزد؟
چرا امشب بر یتیم حسن اشک چشم حسین بر زمین ریزد؟
شب عالمسوز عاشوراست
شب قتــل یوسف زهراست
چــرا امشب آب سرخ فــرات از گلوی حسین گشته شرمنده
نفسهـا از هــرم ســوز عطـش گشتـه در جگرش آه سوزنده
شب عالمسوز عاشوراست
شب قتــل یوسف زهراست
نوحه شب عاشورا (2)
یک ماه خون گرفته 6 – غلامرضا سازگار
امشـب شب قحط آب است
فـــردا جگـــرهـا کبـاب است
وجهالله از خون خضاب است
یا ثارالله اباعبدالله
امشب ابوالفضل العباس
دور حــرم میدهـد پاس
در یــــاری سیـــــدالناس
یا ثارالله اباعبدالله
امشب عطش کرده غوغا
واویـلتــــا ظهـــــر فـــــردا
افتـد ز تـــن دسـت سقــا
یا ثارالله اباعبدالله
ششماهه در پیچ و تاب است
فــردا روی دسـت بـــاب است
اندامش از خـون خضـاب است
یا ثارالله اباعبدالله
امشب علـی دور بابا
فـــردا شــود اربـاً اربا
از تیر و شمشیر اعدا
یا ثارالله اباعبدالله
نوحۀ شب عاشورا (3)
یک ماه خون گرفته 6 – غلامرضا سازگار
امشب رسد بر آسمان آوای قرآن حسین
فردا کنـار قتلگاه زهراست مهمان حسین
واویلتا واویلتا
امشب حسینبـنعلی در خیمه دارد زمــزمه
فردا سرش گردد جدا در پیش چشم فاطمه
واویلتا واویلتا
امشب یـل امالبنین ســـردار لشکـر میشود
فردا کنار علقمه بیدست و بیسر میشود
واویلتا واویلتا
امشـب بــه دور خیمههـا گـردد جناب فاطمه
فـــردا زیـــارت میکنــد در قتلگـــاه و علقمـه
واویلتا واویلتا
امشب حسین از هست خود بگذشته در راه خدا
فــــردا کنــــار قتلگــــه لــبتشنـه مـیگــردد فـدا
واویلتا واویلتا
امشـب حسینبنعلی حق را عبادت میکند
فردا به خون حنجرش غسل شهادت میکند
واویلتا واویلتا
امشب علـیاصغر زند ناخن بـه قلب مـادرش
فــردا روی بابا شـود گلگـون ز خــون حنجرش
واویلتا واویلتا
امشب و فردا
یک ماه خون گرفته 6 – غلامرضا سازگار
گریه کن ای فاطمه بر امشب و فردای حسین
جلــوه کنــد بـر سـر نـی صـورت زیبای حسین
وای حسین وای حسین
وای حسین وای حسین
آه ربـــاب و حـــرم و اشــک دو چشـــم تر او
ســـوز حسیـن و نگــه و خــون علـیاصغر او
وای حسین وای حسین
وای حسین وای حسین
خــون جگـــر میچکــد از دیـدۀ بیدار حسین
سنگ ستم بوسه زند بر گل رخسار حسین
وای حسین وای حسین
وای حسین وای حسین
سینـه پـــر از تــاب و تـب قتل حسینبنعلی
اهل عــزا! گشتــه شب قتـل حسینبنعلی
وای حسین وای حسین
وای حسین وای حسین
شب عاشورا
یک ماه خون گرفته 6 – غلامرضا سازگار
حجـــاج کــربلا کــه ز کعبـه سـلامشان
صحرای سرخ خون شده بیتالحرامشان
پــــرواز میکننـــد بــــه دور امــــامشـان
لبــریـز گشتـه کــاسـۀ صبـــر تمـامشان
در انتظـار صبـح گرفتنـد ســر بـه کف
از شوق مرگ بر لبشان خندۀ شعف
جون و زهیر و عابس و ضرغامه و حبیب
آمـاده تـا شونـد سـراپـا به خون خضیب
بر خـود زدند تــا دل دریـای خــون نهیب
از دست داده در پی ایثـار جان، شکیب
خالی ز خویش و پر ز عطش بود جامشان
در عیـن سجـده حـال و هـوای قیامشان
ناگـه امام، غنچـۀ معجزنمـا گشود
بـا بهتـرین خطابـه خداوند را ستود
آنگـاه رو به جـانب انصـار خود نمود
کای بر وفا و غیرت و ایثارتان درود!
ای عمــــر جــاودانـۀ دنیــــا حقیرتــان
چشمی ندیده در همه عالم نظیرتان
اینجا حسین و مکتب خون و شهادت است
میـــدان جـاننثـاری و عشق و ارادت است
در بحــر خـون شنای شهادت عبادت است
بــر رهــروان عشق، شهــادت ولادت است
اینجا عروج ما همه در خون تپیدن است
جـان دادن و جمـال خداونـد دیدن است
اینجا بغـل گشــوده شهـادت برایتـان
اینجـــا بــود کنـــار خــداونــد جایتــان
خون خداست در یم خون، خونبهایتان
لبخنــد میزنــد بــه خــدا زخمهایتان
یا سینه را به تیغ شهادت سپر کنید
یـا اینکه مخفیـانه از اینجـا حـذر کنید
اینجا سخن ز نوک سنان و سر من است
اینجــا بــرهنه روی زمیـن پیکــر من است
اینجــا هــــزارپــــاره تـــن اکبـــر من است
اینجــا قـــرارگـاه علــی اصغـــر مـن است
این راه مکه، این ره شامات، این عراق
مــا تشنــۀ وصـــال خـــداییـم، الفـراق!
آن عاشقان جان به کفِ سخت، سختکوش
آمــد ز فـــرق تـا بـه قــدم خونشان به جوش
بـــرخـواست از حقیـقتتــان بــر فلک خروش
گفتنـد: ای بـــه راه غمـت نیـشِ نیـزه، نوش!
شمشیـر مــرگ بـا تـو حیـات مکـرر است
عمری که بیتو باشد، از مرگ بدتر است
مــا لـذت زمـانـه نخــواهیم بیحسین
در عرش، آشیانه نخـواهیم بیحسین
در چشم نور،خانه نخواهیم بیحسین
مـا عمـر جاودانـه نخـواهیم بیحسین
عباس گفت: یوسف زهرا! چرا رویم؟
ای کعبـۀ امیـد! از ایـن در کجا رویم؟
ریحــــانههــای دامـــن گلخــانــۀ عقیــل
گفتند: ای بـه دامن تـو قدسیـان دخیـل
عـزت اگـر نه خـار تـو گــردد، شود ذلیل
ما زندگی کنیم و تو در موج خون، قتیل؟
ما را به سینه زخم تو خوشتر ز مرهم است
حتـی بهشـت بـیگــل رویــت جهنــم است
یکسو حبیب جست ز جا گفت سیدی!
بـــا پــــارههـای آتــش دل آتشــــم زدی
مـــا خـــــار راه تــــو، تـو عــزیـز محمّـدی
مـــاییم جــــاننثــــار تـو، تو جان احمدی
هفتـاد بـار اگـر که بمیـرم بـرای تو
برخیزم و دوباره کنم جان فدای تو
فــریاد زد زهیـر کـه ای عرش را مدار
سـوزم اگـر که بعـد شهادت هزار بار
خاکسترم به بـاد رود سوی کوهسار
گـردم دوبــاره زنـده بـه اعجاز کردگار
سرافکنم دوباره به پای تو یا حسین!
جــانـم هـزار بـار فـدای تو یا حسین!
ای حامیان آل علی! جان فدایتان
آغوش گرم حضرت معبـود، جایتان
در گوش جـان مردم عـالم ندایتان
اینک زنـد حسین، دوبـاره صدایتان
خیـــزیـد بـــاز در ره او جـان فـدا کنید
خود را دوباره هدیه به خون خدا کنید
خیل ستمگران که دم از جنگ میزنند
بـــر پیکـــر امـام شمــا سنـگ میزنند
از خون سر به ماه رخش رنگ میزنند
گـــرگان کوفه بـر بدنش چنـگ میزنند
ای خفتگان وادی خون کو قیامتان؟
بـــر نیــزه رفــت رأس منیـر امامتان
ای خون سیدالشهدا خونبهایتان
ای بـــر فــــراز قلــۀ تــاریخ، پایتـان
خورشیدِ قرنها سرِ از تن جدایتان
بـایـد حسیـن آیــد و گـوید ثنـایتان
تا حشر، قـامت شهدا بـر شما خم است
سـرسبز با ثنای شما نخل «میثم» است
شب دیدار (نوحه اول)
فانوسهای اشک 3 – محمد نعیمی
امشب گرفتـه غـم زمیـن و آسمـان را
از هــــر طـــرف آیـــد نــدای واحسینـا
امشب حسین میشود مهمان زینب
خبــر دهـــــد از دل ســـــوزان زیـــنب
حسین حسین یا حسین یابنالزهرا
امشب حسیـن از بیوفاییهـا بگوید
بـــا خـــواهـر از داغ جداییهـا بگـوید
دســت ولا مینهــد بـــر قلـــب زینب
بـــا خواهـرش میکند وصیّت امشب
حسین حسین یا حسین یابنالزهرا
خواهر دلت را با صبوری آشنا کن
بـــرادرت را در نمـاز شب دعا کـن
دیـــدی اگــر حنجـرم را زیـر خنـجر
نالــه مـزن میشـوی گر بی برادر
حسین حسین یا حسین یابنالزهرا
خواهر مبادا صبر خود را دهی از دست
دیدی سرم را گر به روی نیزه بنشست
وقـــت سفــــر از اسیــــران یـاوری کـن
بـــر کـــودکـان در اســـارت مــادری کن
حسین حسین یا حسین یابنالزهرا
طلیعه شهادت (نوحه دوم)
فانوسهای اشک 3 – غلامرضا سازگار
امشب شب عبادت حسین است
طلیعــۀ شهــــادت حـسیـن است
امشب به خیمه مهمان خواهر
فردا به گودال مهمـان مادر(2)
امشب بـه اصغــر میکـند نـظـاره
فردا به دستش نعش شیر خواره
امشب به خیمه مهمان خواهر
فردا به گودال مهمـان مادر(2)
امشب بـه روی زانویش سکینه
فرداست او را شمر روی سینه
امشب به خیمه مهمان خواهر
فردا به گودال مهمـان مادر(2)
امشب به گردش جمع جمله یاران
فـردا شـود لب تشنـه، سنگ باران
امشب به خیمه مهمان خواهر
فردا به گودال مهمـان مادر(2)
شب عبادت (نوحه سوم)
فانوسهای اشک 3 – محمد نعیمی
امـشـب اصحـاب بــا وفـا عبادت کنند
همه فردا ز خون غسل شهادت کنند
میشـود کـربلا دشت خون و بلا
واحسینا واشهیدا
امشب اکبر به محراب نماز شب است
پـیکرش پـاره فـردا ز سمّ مرکـب است
بدنش چاک چاک میشود نقش خاک
واحسینا واشهیدا
امشب از کربلا، رسد پیام حسین
صبـح فـردا بپــا شود قیام حـسین
زینب و فــاطمه دارد این زمزمه
واحسینا واشهیدا
امشب از خیمهها بانگ دعا میرسد
ظهر فردا به گوش واعـطشا میرسد
شب فیض و دعاست شب «قالو بلا»ست
واحسینا واشهیدا
امشب عباس امیر خیمهها میشود
عصــر فـردا بـه علقمه فــدا میشود
ساقی کودکان میدهد تشنه جان
واحسینا واشهیدا
امشب اصغــر بـوَد چشـم و چراغ رباب
عصر فردا شود گلویش از خون، خضاب
روی دست پدر میزند بال و پر
واحسینا واشهیدا
آخرین شب (نوحه چهارم)
فانوسهای اشک 3 – محمد نعیمی
امشب اصحاب حسینی در نماز و در دعایند
ظهــر فـردا با شهادت از حسین یاری نمایند
امشب پیام خون از آن صحرا بیاید
فـــردا کنــار قتلگـه، زهــــرا بیـایـد
یا حسین یا حسین مظلوم حسین جان
زینـب امشـب بـــا بــرادر در حـــرم دارد مــلاقـات
امشب و فردا بریزد، اشک خون از چشم سادات
گلبــوسه گیــرد خــــواهــر از روی بـــــرادر
فردا بریزد، فردا حسینش را ببیند زیر خنجر
یا حسین یا حسین مظلوم حسین جان
امشـب اکبـر در نمــازش ســورۀ کـوثر بخـواند
پـیکــرش فـــردا بــه زیـر ســمّ مـرکبها بماند
امشب به خاک خیمه صـورت میگذارد
فردا لب عطشان به میـدان جان سپارد
یا حسین یا حسین مظلوم حسین جان
کودکان امشب بگریند، گرد طفل شیر خواره
تشنهکامی میبرد هوش از سر این ماهپاره
امشب حسـین آیـد کـنار گاهواره
فردا زند بـوسـه به حلـقِ پـارهپاره
یا حسین یا حسین مظلوم حسین جان
شب راز و نیاز ( نوحه پنجم)
فانوسهای اشک 3 – سیدمحسن حسینی
شب عاشورا دیدنی است قبلـۀ دلهـا دیدنی است
شـب، شـبِ زنـــــده داری یوسف زهرا دیدنی است
امشـب اگــر سحــر شـود گلهــا همـه پــرپـر شود
جانم حسین جانم حسین
همه مست بوی حسین بسته دل به موی حسین
همــه یـــاران پــروانهانـد گــرد شمــع روی حسین
بـــر گــــوش جــــان آیـد نـدا از آسمـــان خیمههــا
جانم حسین جانم حسین
جــان هستی بـر لـب بود خیمــه در تــــاب و تــب
جــان زینب یــک امشبی میهمـــــان زیـنـب بـــود
خـواهر بـه چشمان ترش شــد محـو روی دلبرش
جانم حسین جانم حسین
همــه گــرم نظــارهانـد در غــم مـــاه پــارهاند
همـۀ طفـلان تــا سحر در طــواف گهـــوارهاند
از خیمـۀ طفـــل ربــاب آیـــــد نـــــدای آب آب
جانم حسین جانم حسین
هـمـه طفــلان در جـستجــو نه مِی مانده و نه سبو
یک سهساله خوابیده است بــه روی دامــــان عمـو
عـمــــو کـنـــــد نظـــــارهاش بر گوش و گوشوارهاش
جانم حسین جانم حسین
همه جا کربلاست
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
شب قتل حسین و شب راز و نیاز است
ظهــر فــردا سر او بـر نیزه سرفراز است
این شب عاشوراست همه جــا کــربلاست
حرم است و ثارالله حسین است و زینب
بود امشب حسینش کنارش یک امشب
این شب عاشوراست همه جــا کــربلاست
عطش است و سکینه، عباس و خجالت
شده پــژمرده یکسـر گـــلهای رسـالت
این شب عاشوراست همه جــا کــربلاست
عطش است و ششماهه،خون برقلب رباب است
دل مـادر از اشـک ششمـــاههاش کبــــاب است
این شب عاشوراست همه جــا کــربلاست
بزن امشب با لیلا بر سر و بر سینه
کـه شـود بیبــرادر بـه فردا سکینه
این شب عاشوراست همه جــا کــربلاست
حسین، امشب در خیمه باشد به یاد گودال
ظهــر فــردا در گـــــودال مــیزنــد پــر و بـال
این شب عاشوراست همه جــا کــربلاست
مکتب شیعه
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
امشب حسین است و عبادت او
فــــردا بـــــــود روز شهـــــادت او
عبادت عبادت شهادت شهادت
حسین، قــربانی دین است
مکتب شیعه اینچنین است
امشـب حسینیــون در انتظــارند
فردا به راه دوست، جان سپارند
چهرهها لالهگون بدنها غرق خون
حسین، قــربانی دین است
مکتب شیعه اینچنین است
امشب حرم محو نماز عباس
فردا به خون، راز و نیاز عباس
ز خـون هـر دوعین مینویسد حسین
حسین، قــربانی دین است
مکتب شیعه اینچنین است
امشب علیاکبر دهد این ندا:
جــان همــه فــدای خون خدا
ظهر خون و قیام میدهد این پیام
حسین، قــربانی دین است
مکتب شیعه اینچنین است
امشب حریمالله قحط آب است
فردا سکینه جگرش کباب است
کلامش همین است شیعه یار دین است
حسین، قــربانی دین است
مکتب شیعه اینچنین است
امشب علیاصغر به گاهواره
فـردا دهد جـان بـا گلوی پاره
خندهاش بیصدا میدهد این ندا:
حسین، قــربانی دین است
مکتب شیعه اینچنین است
امشب حسین و زینب و سکینه
فردا سم اسبش به روی سینه
سنگ و آیینهاش نیزه در سینهاش
حسین، قــربانی دین است
مکتب شیعه اینچنین است
ابیعبدالله علیه السلام
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
امـروز روز عشق و ایثار و عبادت
فردا بود بر عاشقان روز شهادت
تسلیت یـــا فاطمـة الـزهــرا روز تاسوعاست؛شب عاشورا
ابیعبدالله ابیعبدالله
امـــروز عــــاشوراییان گــرم دعایند
فردا به خون غلتیده مهمان خدایند
قــاسم و عبــاس و علـیاکبر جسمشان گردد مثل گل پرپر
ابیعبدالله ابیعبدالله
امــروز فریـاد الیـه راجعــون است
فردا زمین کربلا دریای خون است
ظهر فردا حق میشود معلوم یاحسین مظلوم یاحسین مظلوم
ابیعبدالله ابیعبدالله
امــروز ثــارالله در خیمـــه نشسته
فردا تنش پوشیده از نیزهشکسته
برلبش ذکر و صوت قرآن است بدنش زیر سم اسبان است
ابیعبدالله ابیعبدالله
امـــروز، سقـــا پســــر امالـبنین است
فردا تن بیدست او نقش زمین است
غرق خون جسم اشجعالناس است تیر قاتل درچشم عباس است
ابیعبدالله ابیعبدالله
امـروز، قـــاسم در حـرم گـرم نمـاز است
فردا ز داغش خیمه در سوز و گداز است
ظهر فردا چون بسمل بیبال از سم اسبان میشود پامال
ابیعبدالله ابیعبدالله
امــروز بــر لـب العطـش دارد سکینه
فردا به مقتل میزند بر سر و سینه
میدود فـــردا در بیابانها میزنند او را نامسلمانها
ابیعبدالله ابیعبدالله
امـروز اشـک فاطمـه ریـــزد ز دیده
فردا شود رأس حسین از تن بریده
آه حــــزبالله بـر فلـک خیزد خــون ثــارالله بـــر زمین ریزد
ابیعبدالله ابیعبدالله
یارب! به خون حنجر حسین مظلوم
بــه زخـمهـای پیکـر حسین مظلوم
به همان خونِ از گلو جاری کن قبول از ما این عزاداری
ابیعبدالله ابیعبدالله
اسلام تـا صبـح قیـامت یاور ماست
دست ولیعصر بر روی سر ماست
مــا ز قـرآن دست برنمیداریم ما حسین داریم ما حسین داریم
ابیعبدالله ابیعبدالله
مـا تـا قیـامت پیرو خون خداییم
شاگرد دانشگاه سرخ کربلاییم
باخدا بودیم باخدا هستیم پیــرو خـط شهــدا هستیم
ابیعبدالله ابیعبدالله
یاران امام با امام، شب عاشورا
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
مـا همـه بندۀ آزاد تو هستیم حسین هرچه جزعهدتودیدیم،شکستیم حسین
ما همان یار قدیمیم که ازصبح الست همـه در عـالم زر با تو نشستیم حسین
آن زمـانی که نه دل بود و نه ما خلق شدیم قیدجان را زده و دل به توبستیم حسین
ما می وصل تو بادست خدانوشیدیـم تـا دم مــرگ همه بـــادهپرستیم حسین
مستی بـادۀ جنت چـه کند بـا دل ما مـا کـه از آب دم تیـغ تـو مستیم حسین
دست عباس علمدارت اگر قطع شود مـا بــرای تو سراپا همه دستیم حسین
گــو دو صدبــار سـر از پیکـر ما بردارند مـا همینیم، همینیم که هستیم،حسین
پیش زهرا وعلی روز جزا شاهد باش رشتـۀ عهـد تو هرگز نگسستیم حسین
توهمان روی خدایی که زما دل بردی مـا همـان بنــدۀ پیمــان الستیم حسین
تاکه باقامت جان پیش توتعظیم کنیـم عاشق ترک تن وترک سراستیم حسین
وصف مــا تا ابدیت سخن «میثم» توست
که ز هر دام، به توفیق تو رستیم حسین
امام با یاران در شب عاشورا
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار
بـه اشک و سوز و مناجات، سرکنید امشب
به شوق مرگ، شب خود سحر کنید امشب
به پیش نیزه و شمشیر و تیـر و سنگ، همه
بـه خنــده سینـۀ خـود را سپــر کنید امشب
نمــــاز وتــــر بخــــــوانیـد و سجــــدۀ آخـــــر
دعــا بــــه زینـب خـــونینجگــر کنیـد امشب
کمــــالتـان پــر و بــــال عــــروجتـان گشتــه
بــــه قلــــۀ ابــــدیت سفـــــر کنیــد امشــب
شمـــا بــــه مکتـب تـــوحید، زنـــدگی دادید
مبــــاد آنکـــــه ز مــــردن حــذر کنید امشب
دل شـــب اســت بیــــایید دخــــت زهـــرا را
ز ایستــــادگـی خــــود خبــــر کنیــد امشب
کنــــون کــــه آب روان را بـــه رویتان بستند
ز اشــک شـــوق، لب خـویش ترکنید امشب
اگــر کـــه عــــاشق دیــدار جـد من هستید
بـه صــــورت علــیاکبـــر نظـــر کنیـد امشب
جـــوان من بـدنش قطعـهقطعـه خـواهد شد
رواسـت گـــریـه بــه حــال پــدر کنید امشب
شرار آتش شعرش همه ز سوز شماست
دعـــا بــه «میثم» مــا بیشتر کنید امشب
عاشورا (نوحه اول)
فانوسهای اشک 2 – سیدمحسن حسینی
لالههـای لب تشنه، گرد باغبان جمعند
یاران همگی امشب، پروانۀ یک شمعند
آمد شب عاشورا یا فاطمه الزهرا (2)
خیمههــای آل الله، گــــردیده تماشایی
میرسد از این صحرا، بوی غم و تنهایی
آمد شب عاشورا یا فاطمه الزهرا (2)
از اشک رباب امشب، تر شد رخ مهپاره
کـــودکـان لـب تشنه، در طـواف گهـواره
آمد شب عاشورا یا فاطمه الزهرا (2)
خون شـد جگر زینب، همچـو لالۀ صحرا
میسوزد و میگـردد، دور یوسف زهرا
آمد شب عاشورا یا فاطمه الزهرا (2)
رنگ آسمان از غم، رفته رفته نیلی شد
آمـاده رخ طفــلان، از بـــرای سیلی شد
آمد شب عاشورا یا فاطمه الزهرا (2)
عاشورا (نوحه دوم)
فانوسهای اشک 2 – غلامرضا سازگار
شب است و آسمانها لالهگون است
تمـــام کـــربـلا دریـــای خــــون است
حسینم واحسینا غریبم واغریبا(2)
بنال ای دل بـزن پیوستـه ناله که پرپر گشته هفتاد و دو لاله
بیـــابــان اسـت و آوای ربــابـش
علیاصغر به صحرا برده خوابش
حسینم واحسینا غریبم واغریبا(2)
بگـردم کو بـه کو، ریزم ستاره که زینب کرده گم دو ماهپاره
مـهِ روی سکینـه گشتـه نیلی
کنـار نـعش بابا خـورده سیلی
حسینم واحسینا غریبم واغریبا(2)
به گرد لالـۀ در خون نشستـه نمیبینم به جز نیزه شکسته
چــراغ انجمن گــم کـرده زینب
شهید بیکفن گم کرده زینب
حسینم واحسینا غریبم واغریبا(2)
زچشم ای تشنهکامان خون ببارید کـه از امـشب دگر سقّا نـدارید
سکینه طلعـت ماهش گرفته
رقیّــه دامــنش آتش گـرفتـه
حسینم واحسینا غریبم واغریبا(2)
عاشورا (نوحه سوم)
فانوسهای اشک 2 – سامانی
آهسته رو تا خواهرت، قرآن بگیرد بر سرت
در پیش چشم دخترت
مظلوم حسین مظلوم حسین
کـرده وصیّت مـادرت، تا من ببوسم حنجرت
دانم چه آید بر سرت
مظلوم حسین مظلوم حسین
مـن داغ اکبـر دیــدهام، داغ بــرادر دیــدهام
رنج سراسر دیدهام
مظلوم حسین مظلوم حسین
رحمی به زین العابدین، افتاده در بستر غمین
گوید به آه آتشین
مظلوم حسین مظلوم حسین
نعش عزیزان یک طرف، اشک یتیمان یک طرف
زنهای نالان یک طرف
مظلوم حسین مظلوم حسین
نوحه شب عاشورا
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار
امشب شب «انّاالیه راجعون» است
فــردا زمینکـربلا، دریــای خون است
حسین و عبادت حسین و شهادت
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب شب راز و نیاز عاشقان است
فــردا سـر فرزند زهرا، بر سنان است
میشود از جفا دست و سرها جدا
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب حسین است و شهادت آرزویش
فــردا بـــریـزد بــر زمیـن خـــون گلـــویش
در میان گودال میزند پر و بال
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب سکینه رنگ از رویش پریده
فــردا زند بوسه بــه رگهای بریده
دور از آشیـــانه زیــر تازیـــانه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشـب حـریم فـاطمه، عبّـاس دارد
فردا سکینه سر به صحرا میگذارد
شعلهاش بر جگر در عــزای پــدر
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب شود تقدیم دین هست ابوالفضل
فـردا جـدا گــردد ز تــن دســت ابوالفضل
شود در علقمه زائرش فاطمه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب علیاکبر به سجده سر گذارد
فـردا بـه دشـت کـربلا جان میسپارد
شــود اِربــاً اِربا پیش چشم بابا
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب بـه اکبــر میکند، بابا نظاره
فردا شود جسم شریفش پاره پاره
فرق آن مقتدا گردد از هم جدا
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب حرم یک تشنۀ ششماهه دارد
فــردا سـر دسـت پـدر جان میسپارد
بهر یک جرعه آب گردد از خون خضاب
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب کند در خیمهها، قاسم عبادت
فــردا رود تنهـا بــه میـــدان شهـــادت
دل بــه قتلگاهش بــر عمـو نگاهش
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب دعا خواند لب عطشان زینب
فــردا شـود نقـش زمیـن قـرآن زینب
کنـــار قتلــگاه کنـد زهــرا نـگاه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب کند در خیمه زینب بیقراری
فــردا کنـد در مقتـل خـون سوگواری
یــا امــام زمــان الامـــان الامــان
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب پیمبر اشک ریزد از دو عینش
فـردا بشوید صورت از خون حسینش
حضرت فاطمه دارد ایــن زمــزمه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
مـا را بـوَد در سینه، فـریاد خمینی
این است خطّ سرخ یاران حسینی
بودهایم با حسین یا حسین یا حسین
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب، به خیمه، کودکی ماتم بگیرد
فــردا، بـــه زیـــر بــوتـۀ خــــاری بمیرد
تشنه جان سپارد پنــاهی نـــدارد
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
از زبان آفتاب
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار
مـا اندکیم و خیل دشمن،بیشمارند ما چند فرد،اینان همه،چندین هزارند
ایـن ظلـمت شب، این شمـا، این راه صحرا یــاران من، این قـوم، با من کار دارند
امشـب مـــرا در کـــربلا تنهــا گذارید آخــر عــزیـزان شمـا، چشم انتظارند
مـن در پــی ارشــاد اینـــانم، دریغــا! اینــان، مصمّـم از بــــــرای کــــارزارند
هرکس بماند بامن اینجا،کشته گردد یــاران مـن، یکسـر قتیــل ایـن دیارند
اینـان نـه تنها، تشنۀ خون من استند حتـی بـه فکر خـون طفل شیرخوارند
اینجـا جـواب العطش، تیـر سه شعبه است اینجا به حلق تشنه خنجر میگذارند
فــردا در اینجـا، دستـهگلهای مدینه لب تشنه،زیر خارها،جان میسپارند
فــردا شـــوم، از چــار جـانب تیرباران ایـن تیــرها بـاید ز پشتم سـر در آرند
فـــردا، تمـــام کــوهها، بـر من بگریند فــردا تمــام سنگهـا، بـر مـن ببارند
فـــردا تمـام قصۀ ما را، در این دشت شمشیرها،بر خاک،باخون مینگارند
زوّار من، تــا بیشتر بـر من بسوزند
با خود کتاب نخل «میثم» را بیارند
شب عاشورا
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار
امشـب، شـب قیــامت کبــرای دیگـر است
هر لحظه یک گزارش صحرای محشر است
امشـب رسـد بـه گـوش، مناجات عاشقان
فـردا، به روی خاک، بدنهای بیسر است
امشب، علـم بـه دسـت علمدار کـربلاست
فردا، تنش به علقمه، در خون شناور است
امشـب ربـاب، دسـت دعـایش بــر آسمان
فــــردا تسـلّـی دل او، داغ اصـغــــر اســت
امشـب دعــا بـه جـان جوانان کند، حسین
فــردا بـــه روی دامـــن او نعـش اکبر است
امشـب عطـش گـرفته ز قـاسم توان و تاب
فـردا بـه جـای آب، دهانش ز خونْ تر است
امشـب دعــای زینـب کبــراست یـا حسین
فـــردا لبــش بـــه زخــم گلــوی برادر است
امشـب حسیـن گـــرم مناجات با خداست
فــردا هـــزار پـاره ز شمشیر و خنجر است
امشـب حسیـن پیــرهـن کهنــهاش بـه بـر
فردا، نـه سر، نه پیرهن او را، به پیکر است
«میثـم» دمـد ز هـر نفست شعلههای دل
نظـم تــو ســــوز سینــۀ آل پیمبـــر اســـت
وداع (شب عاشورا - نوحه دوم)
فانوسهای اشک - محمدسعید میرزایی
دل مـن مشقهـای گــریـه رو از اول بنویس
قطره قطره خون شو و دوباره مقتل بنویس
بنویس از دل شب یه کاروون داره میاد
بنـویس یـه کـاروونِ بینشون داره میاد
بنـویس گُـلارو فـردا تشنـه پرپر میکنن
بهـار و بین دو دریـا تشنـه پـرپر میکنن
بنویس بـارون تیــر و تیــغ و دشنـه، بنـویس
بنویس یه غنچۀ شش ماهه تشنه، بنویس
بنـویس بــاغ گلای تشنـه لـب، تــاب بیـاره
بنویس یکی میخواد بدون دست آب بیاره
بنویس دریا داره نوحۀ طوفان میخونه
روی نیـزه یـه سر بریده قرآن میخونه
بنویس تا که دلای نوحهخون گریه کنن
بنویس بـا تـو زمین و آسمون گریه کنن
دو دمه
دو دریا اشک1 - غلامرضا سازگار
امشـب حسیــن گــرم دعـــاست
فــــــردا ســــرش بـر نیـزههاست
****
امشب حسیـن است و علمدار او
فــــــردا شــــود فــــاطمــه زوار او
****
امـشب حسیـن است و عبادت او
فـــــردا بــــــــود روز شهـــــادت او
****
امشـــب خـــداخــدا کنــد سکینـه
فـــــردا زنـــد در قتلگـــه بــه سینه
****
امشب حسین است وعلیاکبرش
فــــردا شــــود جـدا سـر از پیکرش
نوحه شب عاشورا
دو دریا اشک1 - غلامرضا سازگار
امشب حسین در خیمهها حق را عبادت میکند
فــردا میــان مـوج خــون، غسـل شهادت میکند
فریاد وامصیبتا واویلتا واویلتا
امشب علمدار از بصر خون جگر جاری کند
فـردا میـان دشمنــان تنهــا علمـداری کند
فریاد وامصیبتا واویلتا واویلتا
امشب حسین از جان دعا بر لالۀ لیلا کند
فـــردا کنـــار نعـش او فغـــان و واویـلا کند
فریاد وامصیبتا واویلتا واویلتا
امشب عـلیاصغر زنـد نـاخن بـه قلب مادرش
فردا ز تیر حرمله جاری است خون از حنجرش
فریاد وامصیبتا واویلتا واویلتا
امشب بخواند در حرم قاسم نماز نافله
فردا کنـار پیکرش دشمـن نماید هلهله
فریاد وامصیبتا واویلتا واویلتا
امشب سکینه در حرم اشک از بصرجاری کند
فـــردا کنــــار کشتـــۀ بــــابـا عــــزاداری کــند
فریاد وامصیبتا واویلتا واویلتا
شب عاشورا
دو دریا اشک1 - غلامرضا سازگار
امشب حسینابنعلی بین یاران است
فــردا تنـش از تیـر کین لاله باران است
فغان و واویلا از امشب و فردا
امشب فرات تشنگان اشک عباس است
فـردا فتـــاده زیــر پـا مشک عباس است
فغان و واویلا از امشب و فردا
امشب بنی هاشم همه یاور زینب
فـــردا سیاه از کعبِ نی پیکر زینب
فغان و واویلا از امشب و فردا
امشب عدو دروحشت ازخشم عباس است
فــردا بـه تیـر کین هدف چشم عباس است
فغان و واویلا از امشب وفردا
امشب رود بر آسمان یاربِ قاسم
فـردا بریزد خـونِ دل، از لب قاسم
فغان و واویلا از امشب و فردا
امشب رباب و حرم و طفل بی شیر است
فـــردا گلـــوی اصغــــرش هـدف تیـر است
فغان و واویلا از امشب و فردا
شب و حسین و خدا
دو دریا اشک 1- غلامرضا سازگار
اینک حسین است وشب راز ونیازش روح تمـــــام انبیــــــاء محــــو نمـــازش
آوای قــــرآنش ز قـــــرآن میبَــرد دل بگـذشته از جان و ز جانان میبـرد دل
بیواسطه جایش در آغوش خـدا بود تنها نه از خلقت که ازخود هم جدا بود
میگفت:یـارب! ایـن مـن و این بود و هستم بـــود و نبـــودم را گـــرفتم روی دستـم
در عـــالم زر بـــا تــو بـوده ایـن قـرارم اینــک تـو هـر چـه دوسـت داری،دوست دارم
زآن سرفرازم که سرم رادوست داری گــل زخمهــای پیکـرم را دوست داری
صــد لالۀ پـرپر نثارت کردم ای دوست خون علیاصغر نثارت کردم ای دوست
ایثــار جــان و سـر مبـارک بـاد بـر من داغ عـلــیاکبــر مبــــارک بـــاد بـر من
فریـــــاد یــــــارانم بــــه از آوای بــلبل سـم ستــوران خوبتـــر از شـاخۀ گـل
ســوز عطش از سردی دریاست بهتر سنـگ جبیـن از لالـــۀ حمــراست بهتر
بـــوسم بـه زخـم سینـه نوک تیرها را شــویم بــه خوناب جگر، شمشیرها را
زخــم زبــانها مـــرهم زخمند بـر من ایـن زخــم تیــغ دوست،ایـن دشنـام دشمن
گــودال خــون بـر من گلستان بهشت است نام بهشت اینجا که جای توست،زشت است
بگــذار خـون جـوشد ز رگهای گلویم بگــــذار زیــــر تیـــغ هـــم ذکر تـو گویم
بگــذار طـفلم دامنــــش آتـش بگیــرد از تـــرس دشمـن در دل صحـــرا بمیرد
بگـذار تـا مهمـان شــود سـر در تنورم بگــذار از مطبـــخ رود تــا عــرش، نـورم
چوب جفا و لب چه شیرین است باتو زخـم سر زینب چـه شیرین است با تو
روز ازل گفتــم بــلا را دوســت دارم
تا صبح محشر کربلا را دوست دارم
و اینک سالار شهیدان حسین علیه السلام
دو دریا اشک1 - غلامرضا سازگار
ثــــارالله اکــــبر چــــــــراغ انجمـنهـا بنشستــه دور از انجمـن تنهــای تنها
چون شمعسوزان اشکوسوزوتابوتبداشت آوازه یـا دهــر افٍ لـک بـه لب داشـت
نخل امیدش گشتـه خرم از بر و برگ لبهای جانبخشش سخن میگفت بامرگ
گردیــده عـاشورا مجسم در نگاهش میبود سعی ازخیمهگـه تاقتلگاهش
صدبسمل بیبال وپرمیدید آن شب آبآور بیدست وسر میدیدآن شب
میدیــد پــرپـر بـوستانِ هــاشمی را غلطــان بـه خــون هجـده جوان هاشمی را
میدید از خـون، بزمِ گل باران خود را
انــــــدام پـــــاره پــارۀ یــاران خــود را
میدید در دریـای خون تاب و تبش را بــــــالای تـــــــلّ زینبیــــه زینـــبش را
میدیـد نـوک نیــزۀ دشمن سرش را پــاشیده از هــم عضوعضـوِ اکبرش را
در کفه عشق و ارادت هستِ او بود
قنداقــه اصغر بــه روی دستِ او بود
شب انتخاب
آن شب کـه بـودی انتخـاب ظلمت و نور
قومی در آغوش خدا، ومی زحق دور
یک سو صف حق، سوی دیگر بود باطل قــومی پـی دلـدار و قـومی بنـدۀ دل
آن سـو خیــامِ نــار و ایـن سو خیمۀ نور آن سو سراسر دیو و دد، این سـو همـه حور
خلقـت میــان ایـن دو خیمــه ایستـادند قومـی به آن قــومی بـه ایـن سـو رو نهادند
ای دوست خودرادرکدامین خیمه دیدی یــــار حسینـی یــــا طرفــدار یزیـدی؟
خـود در چـه قـومی کردهای احساس، خود را؟ بگشای چشم عبرت وبشناس خودرا
آن سـو زحـق دلهـا جدا بود و جدا بود این سو خـدا بود و خدا بود و خدا بود
آزاد مـــــــــردان دور ثـــــــارالله بــــودنـد از سـرنوشت خـــویشتن آگــاه بودنـد
همچـون عـــروسان، مرگِ خـون را طـوقکردند غســل شهــادت در سـرشک شـوق کردند
بنوشتـه بــر رخسـار خود با اشک دیده تنهــا حیـات مـا جهاد است و عقیده
در انتظـــار صبــــــح فــــردا بیشکـیبند هـــر یــک زهیرنـد و بُــریـرند و حبیبند
عباس گوید: وقف خاک دوست،هستم ایـن دیده، این پیشانی، این سر، این دو دستم!
مــــــــــــن زادۀ آزاده ام البــــــــــنینـــم مشتــــاق شمشیــر و عمـودِ آهنینم
فــردا کنــم دریـای خـــون، دشـت بلا را چــونروی خـودگلگون کنم کربوبلا را
اکبــر کـه از سـر تـا قـدم پـر از خـدا بود ممسوس درذات خدا،از خود جدا بود
پیش ازشهادت حال باشمشیر میکرد آیینـــــۀ دل را نشــــان تیـــر میکـرد
دریـــای خـــون آغـــوشِ مــولا بـود بر او زیبــــاتـر از دامـــــان لیــلا بــود بــر او
قـــاسم عـــروس مــرگ را در بـر گرفته گـــویی دوبــاره زندگی از سر گـرفته
ازبسکه داردمرگِ خونرا چونعسل،دوست
بــــر قـامتِ رعنــــا زره پـوشیـده از پـــوست
شب عاشورا
یک ماه خون گرفته1-غلامرضا سازگار
متــاب ای مــاه امشب، تـا نبینم صبح فردا را ببــار ای اشک تـا دریــا کنـم دامــان صحـرا را
بریز ای آسمان خون جای باران برزمین امشب که پرپر می کنـد فـردا خـزان گل هـای زهرا را
بگرییـد ای تمـام اهـل عالـم آن چنــان امشب که بـا اشک خـود از خجلت بـرون آرید سقا را
ندای ارجعـی دل بـرده از هفتـاد و دو عـاشق صــدای العــطش آتـش زده اعمــاق دریــا را
وضـو گیریـد از خون دل خـود ای بنی هاشم! کـــه برداریـــد فـــردا از زمیـــن، قـرآن لیلا را
نگهدار ای سکینه!اشک های دیده ی خود را که در گودال خـون فـردا بشویی جسم بابا را
میـــا ای آفتـــابِ صبـح بیــرون از افــق فـردا که بـا سـوز عطش اصغــر نـدارد تاب گرما را
الهی مهـر زندانی شود در سینه ی مشرق که در گــودالِ خون زهــرا نبیند ظهـر فـردا را
بگردیــد آل یاسین سخت فــردا در بیابان ها که دریابیــد زیــر خارهــا گل هــای طاهــا را
سپاه حق وباطل صف کشیدند ازدو سو «میثم»
میــان ایـن دو صـف بشنـاس دنیــا را و عقبــا را
شب عاشورا
یک ماه خون گرفته1-غلامرضا سازگار
ای شب عاشـور شـور آورده ای شعلــه در دریـای نــور آورده ای
ای شب زیبــای هفتـاد و دو یـار لیلــة الاحیــای هفتــاد و دو یـار
درفضای سینه،ماهت آتش است اخترانت اشک وآهت آتش است
ای شـریک سینه هـای سوخته تــو شبـی یـا خیمـه ی افروخته
ذکــر جانســوزت نــدای العطش گشتـه لبریـز از صــدای العطش
مـرغ شب پـر بـاز کن، پر باز کن بـــا شــــرار آه مــن پــرواز کـن
پر بزن آنجا که جان پــر می زنـد مــرغ روح عاشقـان پر می زنــد
پــر بــزن تــا کعبـه ی قالـوا بلیٰ تـــا ابـــد بیتوتـــه کـن در کـربلا
سوز سقـا را دمی احساس کن رو به سوی خیمه ی عباس کن
بـــر تـــن بی تاب هــا تابــی ببر از بــــرای تشنگــــان آبــی ببــر
بسکه طفلان راست برلب،آب!آب! از خجــالت آب هــم گردیــده آب
اشک چشــم اصغــر و آه ربـــاب کــرده امشب قلب دریــا را کباب
دامــن دُردانـه هــــا دریــــای دُر جـام خالـی چشم ها ازاشک پر
از عطش ذکـر عطش از یـاد رفت آبــــروی آب هـــم بـر بــاد رفــت
آسمان امشب فرو ریزی به خاک چون دل عباس گردی چاک چاک
ماه سرگــردان شـوی در آسمان هم زمیــن آتش بگیــرد هم زمان
کاش از ظلمت شود عالم سیاه تـــا نیــاید شمــر دون در قتلـگاه
صــورت اکبـــر تماشــایی شـده مــادرش در خیمـه زهرایی شده
این صـدای گریه ی پیغمبـر است یــــا مناجــــات علی اکبــر است
آه یــــاران ایــن بـود جان حسین لالـــه ی لیـــلا و قـــرآن حسیـن
حیف ازاین لاله که پرپر می شود مثـل گل صـد پاره پیکر می شود
حیف ازاین قرآن که با شمشیرها آیـه هـــایش را بــــود تفسیرهـا
لیلـة الاحیــای مصبـاح الهداست این شب بیـداری خـون خـداست
ای شب درد و شب رنـج و مـلال از تــو دارم، از تـو دارم ایـن سوال
ظهــر فــردا گــر بیفتـد بـر زمیـن دست هـــای زاده ی ام البنیــن
چون صدای ناله اش آید به گوش پرچم او را که می گیرد به دوش؟
کی در آن میــدان علمداری کند؟ تـــا کـــه ثــــارالله را یـــاری کنـد
آه آه از قلـــــب زینــــــب آه آه وای بــر فــــردا و امشــب آه آه
تــا بـر آیـد شیعـه را آه از نهـاد
اشک «میثم» وقـف ثـارالله باد
شب عاشورا
یک ماه خون گرفته2-غلامرضا سازگار
امشب حسین مشغول قرآن است فــردا تنـش نقــش بیـابــان است
واویلا، واویلا، از امشب و فردا
امشـب حسیـن و زیـنب کبـراست فــردا بـه مقتـل حضـرت زهـراست
واویلا، واویلا، از امشب و فردا
امشب به خیمه،اشجع الناس است فردا حسین و نعش عباس است
واویلا، واویلا، از امشب و فردا
امشـب عبــادت می کنـد اکبــر فــــردا بـه مــوجِ خـون زنـد پــرپر
واویلا، واویلا، از امشب و فردا
امشــب بــود روی فـلــک نیـلی فــردا سکینـه می خـورد سیلی
واویلا، واویلا، از امشب و فردا
امشب سرشک از دیده ها ریزد فــردا شــرار از خیمـه هـا خیـزد
واویلا، واویلا، از امشب و فردا
امشب ربـاب است و علی اصغر فــردا جــدا می گــردد از مــادر
واویلا، واویلا، از امشب و فردا
امشب عبادت فردا شهادت
یک ماه خون گرفته2-غلامرضا سازگار
امشب و فردا، می شود بر پا، می شود بر پا، محشر کبری
امشب عبادت، فردا شهادت
مظلوم حسین جان، مظلوم حسین جان
تــا سحـر اصغـــر ، زده نـاخن بـر سینـۀ مـــادر
تشنۀ آب است، در تب و تاب است
مظلوم حسین جان، مظلوم حسین جان
ســـالار زینـب، بـر لبـش امشـب، نـالـۀ یـــارب
فردا به گودال، زند پر و بال
مظلوم حسین جان، مظلوم حسین جان
سقای طفلان، با چشم گریان، می خواند قرآن
فردا دهد جان، با لب عطشان
مظلوم حسین جان، مظلوم حسین جان
الله اکبـر، از تیــر و خنجــر، می شـود پـرپـر
لالۀ لیلا، آه و واویلا
مظلوم حسین جان، مظلوم حسین جان
دیدگاهها
بسیار عالی بود ممنون
تشکر ازنوحه های جان سوزی شما عا لی است.اجرشما به آقا امام حسین ع
واقا خیلی خیلی خوب اجر شما با امام حسین
بسیار عالی اجرتان با سیدالشهدا ع
واقعا عالی بود اجرتون با پسرفاطمه انشاءالله .دعاتون خواهم کرد
In reply to واقعا عالی بود اجرتون با پسرفاطمه انشاءالله .دعاتون خواهم کرد by حسین
19:31 - 1402/04/29واقعا عالی اجرتون با اقا ابی عبدالله انشاالله خداوند بهتون سلامتی بده
عالی بود اجرتون با امام حسین
خیلی ممنون از توجه های خودتون .امرتون با سیدالشهدا
با سلام خیلی عالی هستند خداوند عمری با برکت بهاستاد سازگار عنایت بفرماید وتشکر از سایت خوبتون
بسیار عالی
سلام. بسیار بسیار عالی.
واقعا اشعار استاد عالی است الهی سایه ایشان مستدام و از وجود با برکتش همیشه بهرمند باشیم
بسیارعالی
سلام واقعا خوش به سعادت حاج آقای سازگار ازخداوندکریم سلامتی ایشان وخانواده محترمشان را مسئلت داریم التماس دعا
In reply to سلام واقعا خوش به سعادت حاج… by حاج علی اصغرعامریان
18:04 - 1403/04/25واقعا شیر مادر حلاوت جناب سازگار
سلام علیکم
واقعا عالیه لذت بردیم
درود خدا بر حاج آقا سازگار
خیلی عالی و پر معنا استاد معظم جناب سازگار عزیز امیدوارم همیشه سلامت و عاقبت بخیر باشید آمین
با سلام و درود خیلی عالی بودن اجرتون با سیدالشهدا ...اشعار استاد سازگار عالی هستن
بسیار عالی انواع سبک مداحی با ریتم متنوع و ملودی پذیری بالا بهرمند شدیم
بسیار خوب و پر محتوا..و متنوع..خداوند به شما توفیق بیشتر عنایت کنند...
انشاالله
سلام، بسیار عالی
بسیار عالی. اجرتون با اباعبدالله الحسین علیه السلام
باسلام خدمت استاد ارجمند حاج آقا سازگار خداشما رو برای مذهب شیعه حفظ کنه که وجودتون برکت است
خدا خیرتون بده عالی بود
سلام از استاد سازگار الان مدت ۲۵ سال یا بیشتر از اشعار و نوحه ایشان استفاده میکنم کمال تشکر را دارم انشاالله خداوند به ایشان طول عمر بده وما در خدمتشان باشیم
سلام و سپاس
اشعارعالی جانسوزفقط نوحه هااگه سبک خواندن روهم میزاشتیدخیلی خوب میشدبازم تشکر
خیلی عالی
افزودن دیدگاه جدید