آنچه آموزش و پرورش به آن مبتلاست توسعه تعلیم است نه تربیت
به گزارش بلاغ به نقل از شفقنا، مرجع تقلید شیعیان در نخستین جلسه درس اخلاق در سال تحصیلی جدید حوزه های علمیه در نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء در قم با تاکید بر پیوند ناگسستنی اخلاق با فقه، اظهار داشتند: مستحضرید که اخلاق در عین حال که از فقه تا حدودی جداست اما یک پیوند ناگسستنی با فقه دارد؛ در بحثهای فقهی مثلاً میگویند فلان جا وضو واجب است، فلان جا وضو مستحب؛ اگر برای نماز باشد وضو لازم است و اگر برای زیارت یا ورود به مسجد و یا قرائت قرآن و مانند آن باشد میگویند وضو مستحب است. واجب بودن وضو یا مستحب بودن وضو حکم فقهی است؛ اما همین حکم فقهی در مسائل اخلاقی نیز حضور و ظهور دارد. میگویند اگر کسی وضو گرفت و برای نماز آماده شد، در عین حال ظلمی کرد و ستمی نسبت به کسی روا داشت یا دروغ گفت، مستحب است دوباره وضو بگیرد. دروغ گفتن یک کار خلاف اخلاقی است، ستم کردن کار خلاف اخلاقی است، با این وجود همان حکم فقهی در اینجا نیز مطرح است در نتیجه اخلاق یک پیوند ناگسستنی با فقه دارد.
ایشان در ادامه به تبیین معنای حقیقی «تربیت» در نظام آموزشی کشور پرداختند و بیان داشتند: آنچه ما مبتلاییم مثل آنچه آموزش و پرورش مبتلاست، این توسعه تعلیم است نه تربیت. تربیت یک اصل است، تعلیم یک اصل دیگر است، آنچه در آموزش و پرورش مطرح است این است که ما تعلیم را توسعه دادیم نه اینکه در کنار تعلیم، تربیت پیدا کنیم. این یک مطلب عمیق علمی است و آن این است که تربیت با گفتن و شنیدن نیست. یک انسان پاک وقتی دارد حرکت میکند مینشیند، میآموزد یا حرف میزند، این از دهنش نور درمیآید، این میشود تربیت؛ اگر کسی یک آدم نورانی را ببیند و چشم و گوش داشته باشد، ممکن نیست جذب نشود.
آیت الله جوادی آملی با اشاره به کلمه ۷۳ از کلمات قصار نهج البلاغه ادامه داد: حضرت می فرماید «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً [فَعَلَیهِ أَنْ یبْدَأَ] فَلْیبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیرِهِ وَ لْیکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم»؛ معنای آن این نیست که ما یک تعلیمی داریم و یک تربیتی! یک وقت انسان فیزیک، شیمی یا زمینشناسی تدریس میکند؛ یک وقت امامشناسی تدریس میکند، سیره امام را میگوید، قرآن را تفسیر میکند، همه اینها تعلیم است؛ این توسعه دادن تعلیم است نه تربیت، اما وقتی یک انسان طیب و طاهر ائتسا کند به وجود مبارک ولی عصر آن میشود «تربیت»؛ ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی بِهِ فِی النَّاسِ﴾
ایشان تصریح داشتند: ما در زیارت آل یس به وجود مبارک حضرت عرض ادب میکنیم و میگویم آن وقتی که مینشینی سلام بر تو! آن وقتی که بلند میشوی سلام بر تو! «اَلسَّلَامُ عَلَیکَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلَامُ عَلَیکَ حِینَ تَقُومُ»؛ یعنی نشستن و قیام تو آموزنده است. بدانیم اخلاق یعنی اخلاق! درسها هم یعنی درسها! توسعه درس و علم، توسعه اخلاق نیست.
مرجع تقلید شیعیان خاطرنشان کردند: حضرت در این بیان نورانی فرمود پسرم! اگر معلم شدی، پیشنماز شدی، هر سِمتی پیدا کردی و درصدد این هستی که جامعه را اصلاح کنی تو امام هستی «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً»؛ در نتیجه قبل از هر قدمی باید خود را پاک و طاهر بسازی، یک انسان طیب و طاهر با عطر است با نور است: ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی بِهِ فِی النَّاسِ﴾؛ فرمود کسی که معلم شد، باید قبل از اینکه به دیگران چیز یاد بدهد، خود را طیب و طاهر کند، سپس با طیب و طاهر شدن، دیگران را تعلیم کند، آن وقت این الفاظی که میگوید این الفاظ ترجمه آن طهارت درونی اوست، نه اینکه این الفاظی که معلم میگوید این عین علم باشد، این حرفها می شود ترجمه آن طهارت درونی؛ این آقا طیب و طاهر است و با طِیب و طهارت سخن میگوید قبل از اینکه دیگران را مطهر کند خود را تطهیر میکند، قبل از اینکه به دیگران عطر بدهد خود را معطر میکند، بعد شروع میکند به معطر کردن دیگران.
ایشان تاکید داشتند: تربیت با عمل است، تعلیم با لفظ و گفتار و شنیدار و مانند آن است، این توسعه تعلیم غیر از توسعه تهذیب و تربیت است. تربیت یک عمل فعلی است؛ یعنی معلم طرزی باید باشد که عطر پراکنده کند. فرمود اگر کسی خود را بیاراست و بر خواسته های نفس پیروز شد، به إجلال سزاوارتر از آن است «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً [فَعَلَیهِ أَنْ یبْدَأَ] فَلْیبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیرِهِ»؛ حالا اگر چنین کسی که روش او، منش او، سیره او، سریره او و سنت او نورانی باشد، بخواهد دیگران را تعلیم کند، دیگر این کار، کار سختی نخواهد بود اما رسیدن به این درجه تلاش و کوشش بسیار میخواهد.
افزودن دیدگاه جدید