رفتن به محتوای اصلی
سلسله مقالات آیة ‌الله صافی گلپایگانی(شماره 6)؛

در سوگ پیشوای معرفت و فضیلت

تاریخ انتشار:
مدرسه‌اي كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام براي امّت اسلام افتتاح كردند، اگر نبود مي‌توان گفت دين ناقص مي‌ماند. هر چه از اصول و فروع كه لازم بود فرمودند. ابوحنيفه مي‌گويد: «مَا رَأيتُ أفقهَ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد؛ من فقيه‌تر از جعفر بن محمّد نديدم.»

به گزارش بلاغ ، سلسله مقالات آیة ‌الله صافی گلپایگانی، به مناسبت سالروز شهادت امام صادق علیه السلام با موضوع ((در سوگ پیشوای معرفت و فضیلت))

*بسم الله الرحمن الرحيم*

قال الله الحکیم فی کتابه الکریم: «يَا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا الله وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»(1)
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام با آن شخصيت بسيار با عظمت علمی ‌و جامع الأطرافشان، بر تمامی عالم اسلام حق دارند، يعني در تمام رشته‌هاي علمی، اسلامی، ‌از ايشان، هدايت‌ها و معارفی که کافي و وافي باشد باقي مانده است؛ در رشته الهيات، عقايد، توحيد، اخلاق، فقه، احکام، تفسير قرآن و همه علومی ‌که در اسلام مطرح بوده، آثار حضرت صادق علیه السلام درخشندگي و تابندگی فوق‌العاده‌ای دارد که نه فقط در بين ما شيعيان، بلکه در تمام عالم اسلام، جلوه خودش را دارد.

*افقه و افضل امّت*

مدرسه‌اي كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام براي امّت اسلام افتتاح كردند، اگر نبود مي‌توان گفت دين ناقص مي‌ماند. هر چه از اصول و فروع كه لازم بود فرمودند. ابوحنيفه مي‌گويد: «مَا رَأيتُ أفقهَ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد؛ من فقيه‌تر از جعفر بن محمّد نديدم.»(2)
ابن عقده متوفاى ۳۳۳ هجرى - كه از محدّثان معتبر و مورد قبول نزد عامه مسلمانان از شيعه و سنّي است- كتابى نوشته به نام «أسماء الرِّجال الّذين رووا عن الصادق عليه السلام» و در آن كتاب نام چهار هزار نفر را نقل كرده كه همه از حضرت صادق عليه السلام حديث نقل كرده‌اند و اخذ علم نموده‌اند، كه متأسفانه اين كتاب مانند كتاب‌هاى ديگر از بين رفته فقط بزرگاني از آن ياد كرده‌اند.(3)
نجاشى در رجال خود از احمدبن عيساى اشعرى نقل كرده، مي‌گويد: «قَالَ: خَرَجتُ إلَى الكُوفَةِ فِي طَلَبِ الحَديثِ فَلَقيتُ بِها الحَسنَ بنَ عَلي الوَشّاء فَسَألتُهُ أنَ يَخرُجَ إلي كِتابِ العَلاء بنِ رَزين القلاء وَ أبان بن عُثمان الأحمر فَأخرَجَهُما إليّ فَقُلتُ لَهُ: أحَبُّ أن تُجيزَهُما لِي. فَقَال لِي: يَا رَحِمَك اللهُ وَ ما عَجَلتُك أذهَب فَاكتُبهُما وَ أسمع مِن بعد. فَقُلتُ: لا آمُنُ الحَدثان‏. فَقَال: لَو عَلِمتُ أنَّ هذا الحَديثَ يَكُونُ لَه هذَا الطَّلب لاستَكثَرتُ مِنهُ فَإنّي أدرَكتُ فِي هذَا المَسجِد تِسع‌مِائة شيخٍ كُلٌّ يَقُولُ حَدَّثَني جَعفَرُ بنُ مُحمَّد؛ من در طلب علم حديث به كوفه رفتم و در آنجا به خدمت حسن بن على وشا رسيدم، به او گفتم: كتاب علاء بن زرين و ابان بن عثمان احمر را به من بدهيد تا از روى آن‌ها نسخه‌بردارى كنم؛ او آن دو كتاب را من داد، گفتم: اجازه روايت نيز بدهيد. فرمود: خدا تو را رحمت كند، چقدر عجله دارى ببر بنويس؛ سپس بيا براى من بخوان تا بشنوم؛ آن‌گاه اجازه روايت بدهم. گفتم: بر خودم از پيشامدهاى زمان خاطر جمع نيستم.
حسن بن وشا گفت: عجب! اگر من مي‌دانستم كه حديث اينگونه مشترى و خواهان دارد، بيشتر از اين جمع مي‌كردم. من در مسجد كوفه ۹۰۰ شيخ را درك كرده‌ام كه همه مي‌گفتند: حديث كرد مرا جعفر بن محمد.»(4)
در رشته‌هاي ديگر علمی، ‌مثل علوم جديده امروز، مانند شيمی ‌و فيزيک نیز حضرت شاگرداني داشته‌اند که فوق‌العاده بودند، مثل جابر بن حيان که وقتي کتاب‌هايش را در اروپا ترجمه کردند لقب پدر شيمی ‌به او دادند، هزار يا پانصد کتاب در رشته‌هاي مختلف علوم دارد و دائماً از حضرت امام صادق علیه السلام روايت مي‌کند؛ شخصيتي است که علوم و اطلاعات علمی ‌عجيب و غريبي داشته است. او يک شاگرد از شاگردان حضرت است. در رشته‌هاي ديگر هم، حضرت شاگرداني داشته است، مثلاً رشته تشريح يا همين توحيد، که در رساله توحید مفضّل آمده است.
در بسیاری از فروع فقهي، فقط يک روايت از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام هست. اصلاً به‌واسطه رواياتي که از ايشان هست فقه و احکام دين به ما رسیده است.
 
*امام صادق و معرّفی امام عصر علیهماالسلام*

مرحوم شيخ صدوق و شيخ طوسى رحمهماالله هريك به سند خود، حديث مفصلى را از «سدير صيرفى» روايت كرده‌اند كه در آن، گريه و ندبه امام جعفر صادق علیه السلام بر غيبت صاحب‌الزمان علیه السلام بيان شده است. براى رعايت اختصار، جمله‌ها و مضمون قسمتى از اين حديث شريف را نقل مى‌نماييم:
سُدير صيرفى مى‌گويد: من و مُفضّل بن عمر و ابوبصير و ابان بن تغلب به محضر آقايمان حضرت صادق علیه السلام شرفياب شديم. ديديم حضرت بر روى خاك نشسته و لباسى كه از مو بافته شده و طوق‌دار و بى‌گريبان بود، پوشيده است و مانند فرزند مرده جگرسوخته گريه مى‌كند. آثار حزن و اندوه از گونه و رخسارش آشكار، و اشک كاسه چشم‌هايش را پر كرده بود و مى‌فرمود:
«سَيِّدِي! غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي، وَضَيَّقَتْ عَلَيَّ مِهَادِي، وَابْتَزَّتْ مِنِّي رَاحَةَ فُؤَادِي. سَيِّدِي! غَيْبَتُكَ أَوْصَلَتْ مُصَابِي بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ، وَفَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ يَفْنِي الْجَمْعَ وَالْعَدَدَ ...؛ اى آقاى من! غيبت (دورى) تو خوابم را گرفته و خوابگاهم را بر من تنگ كرده و آرامش و راحت دلم را ربوده است. آقاى من! غيبت تو مصيبتم را به مصيبت‌هاى دردناك ابدى پيوسته، و از دست‌دادن يكى پس از ديگرى، جمع و عدد را فانى مى‌سازد. پس احساس نمى‌كنم به اشكى كه در چشمم خشك مى‌گردد و ناله ای كه در سينه‌ام آرام مى‌گيرد، مگر آن كه مصائب بزرگ‌تر و دل‌خراش‌تر و پيشامدهاى سخت‌تر و ناشناخته‌تر در برابر ديده‌ام مجسّم مى‌شود.»
سدير گفت: عقل از سر ما پريد و دل‌هاى ما از غم و اندوه اين پيشامد هولناک و حادثه خطرناک پاره شد، و گمان كرديم از اتّفاق ناگوار كوبنده‌اى اين‌چنين گريان و سوگوار است، يا از روزگار به او مصيبتى رسيده است.
عرض كرديم: خدا ديدگانت را نگرياند اى پسر خيرالورى! از چه پيشامدى اين‌گونه گريانى و از ديده اشک مى‌بارى؟ چه حالى روى داده كه اين‌گونه سوگوارى؟
حضرت چنان آه عميقى كشيد كه ناراحتى‌اش از آن افزون شد، و فرمود: «واى بر شما، بامداد امروز در كتاب جَفر نگاه كردم و آن كتابى است كه علم مرگ‌ها و بلاها و آنچه واقع شده و تا روز قيامت واقع مى‌شود، در آن مندرج است و خداى، محمّد صلی الله علیه و آله و امامان بعد از او را به آن اختصاص داده است و تأمّل كردم در موضوع ولادت غايب ما و غيبت و طول عمر او و گرفتارى‌هاى مؤمنان در آن زمان، و شک‌هايى كه از جهت طول غيبت در دل‌هايشان پيدا مى‌شود، و اينكه بيشتر آنها از دين برگردند و رشته اسلام را از گردن بردارند (تا آخر حديث).»
 
*عظیم ترین مکتب و دانشگاه*

اين چه مدرسه‌اي بوده است؟ اين چه علوم و معارفي بوده است كه اين‌ها داشته‌اند؟ مرور زمان نشان داد اين‌كه پيغمبر اكرم بارها مي‌فرمود: عترت من، اهل بيت من؛ «أُذَكِّرُكُمُ‏ اللهَ‏ فِي أَهْلِ بَيْتِي»(5) و يا «لَا تُعَلِّمُوهُمْ‏ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ»(6) اين‌ها همين طور نبود كه مثلاً چون قوم و خويش او هستند اين را بفرمايد، بلكه براي همين مقامات و علوم و درجاتي بود كه اين‌ها داشتند.
احمد بن عبد العزيز معروف به ابن عياش از علماي بزرگ ما در قرن چهارم كه در سال 401 وفات كرده است كتابي دارد به نام «مُقتَضَب الأثَر فِي النَّصِّ عَلي الائمَّة الإثنی عَشَر» من بيش از 50 سال پيش نسخه‌اي از آن را ديدم كه خوب چاپ نشده بود. تصميم گرفتم مجدد آن چاپ شود و براي اين‌كه معلوم شود كه اين كتاب اثر آن وقت‌ها است، به همان شکل چاپ کردم و تمامي مدارك و شواهد را ديدم و از كتاب‌هاي ديگر كه بعد از آن روايت كرده‌اند همه را استخراج كردم و مقدمه‌اي هم بر آن نوشتم كه در آن، كلامي از شبراوي رييس اسبق جامعه الأزهر نقل نمودم. الشيخ عبدالله الشبراوي كتابي به نام «الإتحاف بحبّ الأشراف» دارد كه در موضوع فضايل سادات نوشته است. او در آن كتاب از قول بعض اهل علم نقل مي‌كند كه: 
«إنَّ آلَ البَيتِ حَازُوا الفَضَائلَ كُلَّها عِلماً وَحِلماً وَ فَصَاحَةً، وَ ذَكاءً وَ بَديهَةً وَ جُوداً وَ شُجَاعَةً. فَعُلُومُهُم لا تَتَوَقَّفُ عَلى تَكرارِ دَرسٍ، وَلا يَزيدُ يَومَهُم فِيها عَلى مَا كَانَ بِالأمسِ. بَل هِيَ مَواهِب مِن مَولاهِم. مَن أنكَرَها وَ أرادَ سَترَها كَانَ كَمَن أرادَ سَترَ وَجهِ الشَّمسِ. فَمَا سَأَلَهُم فِي العُلومِ مُستَفيد وَ وَقفوا  وَلا جَرى  مَعَهُم في مِضمَار الفَضلِ قَومٌ  إلّا عَجَزُوا وَ تَخَلَّفُوا وَ كَم عَايَنُوا فِي الجِلاد و الجِدالِ  أمُوراً، فَتَلَقَّوها  بِالصَّبرِ الجَميلِ،  وَمَا استَكَانُوا و ما ضعفوا تقرّ  الشقائق إذا هدرت شقائقهم و تصغي الأسماع إذا قال قائلهم  و نطق ناطقهم سجايا خصهم بها خالقهم»
مي‌گويد: هر كس فضايل اهل بيت عليهم السلام را منكر شود، مثل كسي است كه بخواهد آفتاب را بپوشاند. و هيچ‌كس از آن‌ها تا به حال سؤالي نكرده كه آن‌ها در جواب بمانند.
تا اين‌كه مي‌گويد: «وَقَد أشرَقَ نُورُ هذِه السِّلسلةِ الهَاشِميّة، وَالبيضَةُ الطَّاهرة النبوية، والعِصَابة العَلَوية، وَهُم إثناعشر اماماً مَناقِبُهم عَلية، وَ صِفاتهم سَنِية، وُنُفُوسُهم شَريفَة أبيه، و أرومَتُهم كريمة محمّدية. ثم ذكر اسمائهم الشريفة عليهم الصلوة والسلام...»

*لزوم رجوع به اهل بیت علیهم‌السلام*

و امّا متأسفانه در عالم اسلام، سياست به سمت ترک رجوع به اهل بيت عليهم‌السلام پيش رفت تا آنجا که مثل بخاري از حضرت امام جعفر صادق عليه‌السلام يک روايت هم نقل نکرده است. به قول شاعر:

قضِيَّةٌ أشْبَهَ بِالمرْزِئَةِ * هذا البُخاريّ إمامُ الفِئَةِ
بِالصَّادِقِ الصِّدِّيقِ ما إحتجَ في *صَحيحِهِ وَ احتجّ بِالمرجِئَة
وَمِثل عُمران بْن حطان أو * مَروان وَ ابْن المرأة المخْطِئة
مُشْكِلَة ذات عوار إلى * حيْرَة أرباب النّهْى مُلْجِئَة
وَحَقُّ بَيْت يمّمته الوَرى *مغذة في السّيرِ أو مُبْطِئة
إنَّ الإمَامَ الصَّادِقَ المجْتَبى * بفَضْلِهِ الآي أتَت منبئة
أجَلّ مِنْ في عَصْرِه رُتْبَة * لم يَقْتَرِفْ في عُمْرِه سَيِّئَة
قَلامة مِنْ ظفر إبهَامِه * تَعْدِلُمِنْ مِثْلِ البُخاري مِئَة(7)

ما بايد قدر مکتب اهل بيت عليهم السلام و اين معارف و هدايت‌هايی كه از آن بزرگواران در دست ماست را بدانيم و اين تعالیم نورانی را به گوش جهانيان برسانيم تا تشنگان حقیقت و معرفت، از اين اقیانوس بی نظير بهره‌مند گردند و همگان در این دانشگاه بزرگ، زانوی شاگردی بزنند.
*باید دوستداران علم و فضیلت، در ایام شهادت آن امام همام علیه السلام، همانند سابق در مجالس عزای آن حضرت شرکت ‌کنند و با شکوه هر چه بیشتر این ایام را تجلیل و احترام نمایند.*

پی‌نوشت‌ها:
1. اى مؤمنان! تقوای الهی پیشه سازید و با راستگويان همراه باشيد. سوره توبه، آیه 119.
2. طبقات الحفاظ؛ الذهبي، الطبقة الخامسة، ص166.
3. در رجال علامه حلي؛ قسم دوم، باب چهارم، شرح حال احمد بن محمد بن سعيد معروف به ابن عقدة و رجال طوسي، المقدمة به اين كتاب اشاره شده است.
4. رجال نجاشي؛ شرح حال حسن بن على بن زياد الوشا.
5. بحارالانوار؛ج23،باب7،حديث10.
6. كافي؛ جلد1، بَابُ مَا نَصَّ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ رَسُولُهُ عَلَى الْأَئِمَّةِ.
7. این ابیات از شاعر شهیر أبوبكر بن شهاب الدّين علويّ حضرميّ می‌باشد.
 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.