نقش توبه و استغفار در رفع گرفتاری
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| نقش توبه و استغفار در رفع گرفتاری
ریشه و انواع عقوبت و بلایای تأدیبی
۱ـ ابتلائات و عقوبتهای مادی
بسیاری از بلایایی كه برای مؤمنین ایجاد می شود در اثر گناه است. گاهی این طور تعبیر میشود كه یك سنخ از گرفتاریها و ابتلائات ما بر اثر گناه، خلافكاری و تجاوز از مرزهای الهی به وجود می آید. این ها تعارف ندارد، چون بحث حدود و احكام الله مطرح است. اگر ما كه مدعی ایمان هستیم و رابطۀ ضعیفی با خدا داریم، به اصلاح و ادب خود قیام نكنیم، رحمت الهی اقتضا دارد كه ما را به این زودی رها نكند و با عقوبت تأدیب مان نماید. خدا می خواهد ما كه با او پیوند درونی داریم، بالاخره باادب شویم و مدارج ادب الهی را پشت سر گذاشته و در آخر به او برسیم؛ لذا از سر لطف و رحمتش ما را رها نمیكند و اگر ما خودمان را ادب نكنیم، او ما را با عقوبت ادب خواهد كرد.
عقوبت دنیوی برای مؤمن و بر اثر گناهان او به وجود می آید كه نوعی ادب كردن از ناحیۀ خدا است. این همان قسم از عقوبتی است كه زین العابدین(ع) در دعای أبوحمزه ثمالی می فرماید: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ»؛[1] خدایا! مرا با عقوبتت ادب نكن! این عقوبت، مخصوص دنیا است. ادب كردن به وسیلۀ بلا، بسیار تلخ و ناگوار است و ما تحمل تلخی بلا و عقوبت الهی را نداریم.
۲ـ عقوبتهای اجتماعی
مواردی كه تا اینجا به آن اشاره شد، جنبۀ شخصی داشته و به زندگی فردی اشخاص مربوط می شود، ولی روایات ما این بحث را در مورد مسائل اجتماعی نیز مطرح می كنند. ما در روایات داریم كه اگر در اجتماعی گناهكاری دیده شود و دیگران به او تذكر ندهند، خداوند اجتماع آنان را با بلای خود ادب خواهد كرد. در تاریخ انبیا و اولیا و امت ها چنین مسأله ای بسیار مشهود است. امام صادق(ع) در روایتی می فرمایند: «أَیُّمَا نَاشٍ نَشَأَ فی قَوْمٍ ثُمَ لَمْ یُؤَدَّبْ عَلی مَعْصِیه»؛ اگر كودكی در بین گروهی باشد، اما به خاطر گناهانش به او تذكری داده نشود تا مؤدب شود، «فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوَّلَ مَا یُعَاقِبُهُمْ فیهِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَرْزَاقِهِم»؛[2] اولین چیزی كه خدا به وسیلۀ آن ایشان را ادب می كند، این است كه از روزیشان كم خواهد كرد.
همۀ این ها اسبابی است كه خدا برای ادب كردن بندگان استفاده میكند تا به وسیله این اسباب متذكر شوند. البته انسان نباید خود را در معرض این نوع از ادب الهی قرار دهد؛ چون حرف زدن راجع به عقوبت الهی بسیار آسان است، ولی چشیدن و رویارویی با آن بسیار مشكل.
معنای روایت: «البلاءُ لِلوِلاءِ»
شاید این حرف را شنیده باشید كه «البَلاءُ لِلوِلاءِ»؛[3] این حرف درست است، ولی حساب این بلا با بلایی كه بر مؤمنین متوسط نازل می شود جدا است. بلا برای انبیا درجه و برای اولیا كرامت است:[4]
هر كه در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند
برای انبیا و اولیا هم بلا نازل می شود ولی بلای آن ها درجه و كرامت است و بلای ما عقوبت.[5]
حال اگر بخواهیم به وجه مشترك بلای كمّلین با بلای متوسّطین از مؤمنین اشاره كنیم، باید بگوییم هر كس در هر درجه ای از ایمان، اگر سرنخی با خدای خود داشته باشد، خداوند او را رها نخواهد كرد و مبتلایش خواهد ساخت. «البَلاءُ لِلوِلاءِ»، معنایش این است كه ولایت با خدا است و هر كس با او رشتۀ ارتباطی دارد، رها نمی شود و دچار بلایای الهی می گردد. نعوذ بالله، اگر دستت به گناه آلوده شود، خدا تو را متنبه می سازد؛ پس وقتی گفتی بلی، باید آمادگی برخورد با بلا را هم داشته باشی! بلی گفتن، یعنی اهل ولا شدن. خدا كسانی كه با ولای او رابطه ای دارند را دوست دارد، لذا اگر آن ها گرفتار آلودگی و گناه شوند، خدا با تازیانۀ بلا ایشان را ادب می كند تا از دایره ولایه الله بیرون نروند. خدا بلا نازل می كند چون می خواهد تو را اصلاح كند. این رحمت خداوند است كه از غضب او پیشی گرفته است.[6] این عقوبت به ولای تو با خدا ارتباط دارد، چون رابطهات با او ضعیف بوده، میخواهد تو را ادب كند تا پیوندت محكم شود.
امّا بلایی كه منشأ آن گناه است، بسیار تلخ است. دور شدنی كه در واقع رانده شدن است، عقوبت خیلی تلخی است و امكان دارد به خاطر گناه گریبان گیر انسان شود.[7] لذا نباید انسان بگذارد كار به جایی برسد كه خداوند چشم او را با عقوبت باز كند! بلای ما از سر بدبختی است؛ نه از سر نزدیك شدن به قُرب الهی و اهل ولا بودن!
حد و مرز عقوبتهای الهی
امّا آیا این عقوبت كردن حدی دارد یا نه؟ عقوبتی كه جنبۀ ادب كردن دارد تا موقعی است كه در انسان زمینۀ اصلاح وجود داشته باشد. اگر خداوند یكی پس از دیگری انسان را گرفتار عقوبت های خویش سازد، ولی او متنبه نشود و چشم باز نكند، معنایش این است كه دیگر قابل اصلاح نیست. در اینجا است كه رشتۀ ولای بین او و خدا قطع شده و خداوند نیز او را رها می كند.
اگر رشتۀ ولا قطع شود، برای انسان گشایش ایجاد خواهد شد و به اصطلاح به هرچه دست بزند، طلا می شود! آن گاه نفس خبیث شروع می كند به توجیه كردن و می گوید چون برای ما گشایش ایجاد شده، معلوم میشود كه خدا خیلی به ما علاقه دارد! در حالی كه این طور نیست و خداوند او را رها كرده است. این گشایش نیست، بلكه دور شدن تدریجی است. اگر چشمت را باز نكنی، خداوند تو را به تدریج دور می كند. حسین(ع) فرمود: «اللَّهُمَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِالْإِحْسَانِ»؛ از این سخن امامحسین(ع) معلوم می شود كه نعمتی كه باعث فراموشی توبه شود، اصلاً مطلوب نیست.
علی(ع) می فرماید: «مَنْ لَمْ یَصْلُحْ عَلی أَدَبِ اللَّهِ لَمْ یَصْلُحْ عَلی أَدَبِ نَفْسِهِ»؛[8] كسی كه با ادب خدا اصلاح نشود، چگونه میتواند خویش را ادب كند؟! یعنی كسی كه با تنبّهات الهی چشم باز نكرده و نفس خود را نشناخته است، ممكن نیست كه بتواند خود را اصلاح كند.
ادب وقتی به صورت عقوبت درآید، آخرین مرحله است و اگر این مرحله نیز كارگر نباشد و انسان را متنبه نكند، بساط غضب الهی از رحمتش پیش می افتد و كاغذ سرنوشت برمی گردد.
رفع بلا و عقوبات الهی با توبه و استغفار
لذا كسی كه معتقد به خدا است و نوعی دلبستگی به خدا دارد، نباید خود را در معرض این نوع از ادب الهی قرار دهد؛ یعنی اگر خطایی كرد، بعد از خطا واقعاً پشیمان شود و واقعاً از خدا عذرخواهی كند. خدا كسی را كه مرتكب خطایی شده و از خطای خود غفلت كرده و از مولایش پوزش نطلبیده یا حدود الهی را فراموش كرده و در چشمش آن ها را بی ارزش و كوچك شمرده است، با بلای الهی ادب خواهد كرد، اما اگر پس از ارتكاب خطا عذرخواهی كند، در معرض بلا و عقوبت قرار نخواهد گرفت. پس بلا و عقوبت برای كسانی است كه اهلغفلت باشند.
در بلایا به دنبال رفع اسباب مادی نباشید!
انسان اگر مرزشكنی كرد، باید فوراً توبه و استغفار كند. نباید اجازه دهد كه كار به عقوبت برسد؛ لذا هر وقت دیدید كه مبتلا شده اید، ببینید چه كار خلافی انجام داده اید و یا چه تكلیفی را ترك كرده اید؟ مؤمن باید به این فكر كند كه من چه كار كردم كه این گره به كارم افتاد؟ اگر میخواهید گره كارهایتان را باز كنید، بررسی كنید كه با حلّال مشكلات چه كار كرده اید؟ او میخواهد شما را از خواب غفلت بیدار كند و برای همین مبتلایتان كرده است! به جای اینكه برای پیدا كردن منشأ مشكلات خود به سراغ اسباب مادی بروید، بررسی كنید كه شاید مسبّب الاسباب می خواهد شما را ادب كند. خودتان سریع به سوی او برگردید و ریشۀ مشكلات تان را با توبه و استغفار حل كنید! نگذار كار به جایی برسد كه خدا شما را در معرض استدراج قرار دهد؛ یعنی رشتۀ ولایتش را كم كم قطع كند و دیگر كاری به كارتان نداشته باشد. قربان آن خدایی بروم كه وقتی خطا می كنم، در همین دنیا پس گردنی می زند و عقوبتش را به آخرت نمی اندازد!
امام سجّاد می فرمود: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ»[9] چون او بی ادبی نكرده است كه عقوبت شود؛ ولی ما باید بگوییم: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ فِی الآخِرَهِ»؛ چون چوب خوردن در این دنیا برای ما نعمت است. ما اگر اینجا ادب نشویم و كارمان به عقوبت آخرت برسد، دیگر راهی برای نجات نخواهیم داشت.
منبع: پاسدار اسلام؛ دی و بهمن 1395 - شماره 419
پی نوشت ها
[1] بحارالأنوار، ج ۹۵، ص ۸۲٫
[2] بحارالأنوار، ج ۹۷، ص ۷۸٫
[3] شرح مصباح الشریعه، ص۳۵۳٫
[4] «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجهٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ كَرَامَه»، بحارالانوار، ج۶۴، ص۲۳۵٫
[5] ما چند نوع بلا داریم، یكدسته از بلایا برای اولیای خدا است و یكدسته برای غیر اولیای خدا كه یك بخش از آنها مدعیان ایمان هستند. عقوبت هم بر دو قسم است؛ عقوبت دنیوی و عقوبت اخروی كه من فقط به یكی از آنها اشاره كردم. (حضرت استاد، بحث آزمایش الهی را در سال۱۳۶۸هـ ش طی ۵۷ جلسه، سال۱۳۷۸ طی ۱۳ جلسه و سال ۱۳۸۵هـ.ش طی ۲۱ جلسه به طور مفصل و مبسوط مطرح كرده اند كه بهصورت مجزا منتشر خواهد شد)
[6] «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»، بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۲۲۸٫
[7] اما بلا برای اولیای خدا عقوبت نیست، بلكه این یك نوع ناز و كرشمه است. آن بحثها جدا است. محبوب شان برای آن ها ناز میكند و اینها ناز او را میبینند و میگویند كه قربانت بروم و به خودشان میپیچند؛ این یك نوع معاشقه است.
[8] تصنیف غررالحكم ودررالكلم، ص ۲۴۸٫
[9] بحارالأنوار، ج ۹۵، ص ۸۲٫
افزودن دیدگاه جدید