روشهای وسوسه شیطان
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۳۹۶، روشهای وسوسه شیطان.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
اشاره
خداوند انسان را آفرید و او را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار داد و به ملائکه امر کرد به او سجده کنند. در میان ملائکه، یکی از جنّیان که بعدها به نام «ابلیس» و یا «شیطان» شناخته شد نیز وجود داشت که او نیز امر به سجده بر آدم(علیه اسلام) شد؛ ولی در اثر مقایسه خود با آدم(علیه اسلام) و برتردانستن خویش، سجده نکرد و از درگاه خداوند رانده شد. شیطان، از خداوند مهلت خواست و حق تعالی برای اینکه پاداش عبادت او را در همین دنیا بدهد، به او مهلت داد. سپس، شیطان بر گمراه کردن همه انسانها سوگند یاد نمود.(1)
هدف از خلقت انسان، بندگی خداوند و حرکت در راه مستقیم اوست؛(2) ولی شیطان تلاش میکند انسان را از راه مسقیم الهی منحرف کند. البته شیطان برای این کار نمیتواند انسان را به انجام گناه مجبور نماید؛ بلکه تنها از وسوسه استفاده میکند و با وعدههای گوناگون، زمینهای را فراهم میسازد تا انسان با اختیار خودش به معصیت روی آورد. در روز قیامت نیز شیطان با همین استدلال، خودِ انسانها را مستحق ملامت و سرزنش میداند. قرآن کریم میفرماید:
«وَقالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَما كانَ لِیَ عَلَیْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ؛(3)
و چون کار از کار گذشت [و داورى صورت گرفت]، شیطان مىگوید: «در حقیقت، خدا به شما وعده داد؛ وعده حق، و من به شما وعده دادم و تخلّف کردم و مرا بر شما هیچ تسلطى نبود؛ جز اینکه شما را دعوت کردم و مرا اجابتم نمودید. پس، مرا نکوهش نکنید و خود را سرزنش نمایید. من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید. من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک مىدانستید، کافرم.» آرى، ستمکاران عذابى دردناک خواهند داشت.»
برای مصونماندن از شرّ شیطان، باید وسوسههای او را شناخت. در این نوشتار، به معرفی و بازشناسی مهمترین روشهایی که شیطان برای وسوسه آدمی بهکارمیگیرد، میپردازیم.
تعریف وسوسه
وسوسه، در لغت به معنای صدای آهسته و پنهانی است. حدیث نفس و آنچه از اندیشههای ناروا که به قلب انسان خطور میکند نیز از این منظر، وسوسه نامیده شده است.(4)
در آیات و روایات نیز معنای لغوی وسوسه بهکاررفتهاست و منظور از وسوسه، مطلبی است که توسط شیطان یا نفس اماره، برای منحرفکردن به انسان عرضه میشود. آنچه در وسوسه محوریت دارد، این است که در ورای آنچه به انسان پیشنهاد میشود، امری مخفی و پنهان وجود دارد که به غرض فریبدادن و گمراهکردن آدمی، القا میشود.(5)
ضرورت شناخت وسوسههای شیطان
خداوند فرصت محدودی برای زندگی در اختیار انسان قرار داده است.(6) به همین دلیل، برای اینکه آدمی بتواند از زندگی دنیوی خود بیشترین بهره را ببرد تا آخرتی آبادتر داشته باشد، به برنامهای جامع نیاز دارد که همه ابعاد زندگی دنیوی و اخروی او را تأمین کند. خداوند از طریق انبیا و اولیای الهی، این برنامه را در اختیار انسان قرار داده است. خداوند در مسیر بندگی، امتحانهای گوناگونی برای همه انسانها، متناسب با شرایطشان قرار داده است(7) که وظیفه آنها، انتخاب یکی از راههای پیش روست.(8) شیطان میکوشد با وسوسههایی که به انسان القا میکند، او را در انتخاب راه درست دچار خطا و اشتباه نماید. ازاینرو، شناخت شیطان و وسوسههای او، امری ضروری است تا انسان بتواند در امتحانات الهی انتخاب درستی و بهحقی داشته باشد.
شیوههای وسوسه شیطان
خداوند انسانها را گوناگون آفریده است و علاوه بر تفاوتهای شخصی و شخصیتی و نژادی(9) ، تفاوتهایی در نوع زندگی آنها نیز قرار داده است؛ یعنی امکانات و استعدادهایی که به انسانها بخشیده با یکدیگر متفاوت است.(10) فقر و غنا، زیبایی و زشتی، مردبودن و زنبودن، سفیدبودن و سیاهبودن و تفاوتهای دیگری که بین انسانها وجود دارد، زمینه بسیاری از امتحانات الهی را فراهم میآورد. شیطان نیز با توجه به این گوناگونیها و تفاوتها، از شیوههای مختلفی برای وسوسه و گمراهکردن انسان استفاده میکند. در ادامه، به مهمترین شیوههایی که شیطان برای گمراهی انسان از آنها استفاده میکند، اشاره میشود.
1. ایجاد آرزوهای طولانی
یکی از شیوههایی که شیطان برای گمراهنمودن انسانها بهکارمیگیرد، این است که آرزوهای باطل و بیهوده و یا غیرضروری را به قلب آنها القا میکند. قرآن کریم سخن شیطان را این گونه بیان فرموده:
«وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ... ؛(11) و آنان را سخت گمراه نموده، دچار آرزوهاى طولانی خواهم کرد... .»
«در این آیه شریفه، از شیطان حکایت شده که گفته است: من انسانها را از راه سرگرمکردنشان به پرستش غیرخدا و ارتکاب گناهان، گمراه خواهم کرد و آنان را توسط اشتغال به آمال و آرزوهایى که از اشتغال به واجبات زندگیشان باز بدارد، فریب مىدهم تا آنچه را برایشان مهم و حیاتى است، به جهت آنچه موهوم و خالى از واقعیت است، رها کنند.»(12) این، در حالی است که سنّت خداوند بر این نیست که هر چه انسان آرزو کند، برآورده نماید.(13)
از جمله آرزوهای باطل، میتوان به آرزوی جاودانگی اشاره کرد که شیطان آدم و حوا را از این طریق فریب داد. در زندگی امروزی نیز چنین آرزوهایی را میتوان در بین مردم مشاهده کرد؛ آرزوهایی مانند ازدواج با همسری که دارای تمام کمالات باشد و هیچ عیب و نقصی نداشته باشد. بدیهی است که یکی از موانع ازدواج، همین آرزو و خواسته باطل است. و یا آرزوی شغلی آسان با درآمدی بالا و مواردی از این دست که با سنّتهای الهی ناسازگار است.
2. ترساندن انسان
ترس، از جمله ویژگیهایی است که خداوند در نهاد انسان قرار داده است تا از این طریق، آدمی بتواند از آنچه برای او ضرر دارد، دوری کند. برای رسیدن به راحتی اخروی و نترسیدن و محزون نبودن در روز قیامت(14) ، انسان باید در این دنیا از کارهای ناشایست دوری کند که لازمه آن، ترسیدن از عواقب ناخوشایند آنهاست. بنابراین، اگر کسی میخواهد عاقبتی نیکو بیابد، باید از خداوند و دادگاه پایانی در روز قیامت بترسد؛(15) ولی شیطان از این طریق نیز میخواهد انسانها را به گمراهی بکشاند. ازاینرو، سعی میکند موضوع ترس انسان را تغییر دهد؛ یعنی به جای ترس از خدا و روز آخرت، ترس از امور زودگذر دنیایی را جایگزین آن کند. از دست دادنِ آنچه برای انسان دوستداشتنی است، بسیار ناخوشایند است و شیطان نیز از همین راه وارد میشود و آدمی را نسبت به از دست دادن دوستداشتنیهایش میترساند؛ مانند ترس از مرگ و بهخصوص جهاد و جاندادن در راه خدا.
همه انسانها از دنیا خواهند رفت(16) و دنیا، مانند گذرگاهی است و مرگ، پلی برای عبور به سوی آخرت میباشد. بنابراین، مرگ، امری حتمی است و نباید از آن ترسید؛ بلکه آنچه انسان باید از آن بترسد، مرگ در حالی است که ایمانش ناقص باشد؛(17) ولی شیطان ترس از خود مرگ را در قلب انسان میاندازد تا امور مهمتر، یعنی مرگ باعزّت و در حال ایمان را کمرنگ جلوه دهد.
یکی دیگر از ترسهایی که شیطان جایگزین ترس از خدا و روز قیامت میکند، ترس از این است که انسان اموالش را از دست بدهد و دچار فقر گردد.(18) وقتی چنین ترسی در قلب انسان ایجاد شود، رذایل اخلاقی دیگر نیز در او رشد میکند؛ مانند: حرص، طمع و بخل. همچنین، بعضی از واجبات را ترک میکند؛ مانند قطع رحم و انجامندادن واجبات مالی، مثل خمس و زکات. و گاهی برخی از محرّمات را مرتکب میشود؛ مانند کمفروشی و فریب در معامله.
«قَولُهُ تَعالى «لأَتِیَنَّهُم مّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَنِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ...»(19) أمّا خَلفِهِم یَقولُ مِن قِبَلِ دُنیاهُم آمُرُهُم بِجَمعِ الأَموالِ وآمُرُهُم أن لا یَصِلوا فی أموالِهِم رَحِماً ولا یُعطوا مِنهُ حَقّاً وآمُرُهُم أن یُقَلِّلوا عَلى ذُرِّیّاتِهِم واخَوِّفُهُم عَلَیهِمُ الضَّیعَةَ؛(20)
در تفسیر این کلام خداوند [به نقل از شیطان] که میگوید: «آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مىتازم...»، آمده است: اما از پشت سرشان میگوید: از جانب دنیایشان به آنها دستور میدهم که به جمعآوری اموال بپردازند و دستور میدهم که با اموالشان صله رحم انجام ندهند و حقی را از آن ادا نکنند و به آنها دستور میدهم که به فرزندانشان کم بدهند و آنها را از نداری میترسانم.»
3. تحریك شهوات انسان
از دیگر راههایی که شیطان تلاش میکند از طریق آن انسانها را گمراه کند، شهواتی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است.(21) لذتبردن از لذتهای حلال، کارکرد قوای شهویه است.(22) شهوات، ابعاد مختلفی دارند که مهمترین آنها عبارتاند از شهوات مربوط به: امور جنسی، خوردنیها، اموال و داراییها. شیطان از این موارد برای وسوسه انسان بیشترین استفاده را میبَرد.
«قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه اسلام): الْفِتَنُ ثَلَاثٌ؛ حُبُّ النِّسَاءِ وَهُوَ سَیْفُ الشَّیْطَانِ وَشُرْبُ الْخَمْرِ وَهُوَ فَخُّ الشَّیْطَانِ وَحُبُّ الدِّینَارِ وَالدِّرْهَمِ وَهُمْ سَهْمُ الشَّیْطَانِ... ؛(23)
امیر مؤمنان(علیه اسلام) فرمود: گرفتاریها در سه چیز است: دوستداشتن زنان [از طریق نامشروع] که شمشیر شیطان است و شرابخورى که دام شیطان است و پولدوستى که تیر شیطان است... .»
برای موضوع انحراف از طریق شهوت جنسی، میتوان به داستان حضرت یوسف(علیه اسلام) و زلیخا و نیز داستان قوم لوط که دچار همجنسبازی شدند، اشاره کرد. همچنین، از سوی دیگر، برای کوتاهی در استفاده از این قوه نیز شیطان آدمی را وسوسه میکند؛ مانند رهبانیت و ترک دنیا و رهاکردن کار و ازدواج.(24) افزون بر این، برای موضوع انحراف از طریق شهوت مالاندوزی، میتوان داستان قارون را ذکر کرد که در سوره قصص از آیات 76 تا 81 به آن پرداخته شده است. درباره خوردنیهای حرام نیز در قرآن آیات بسیاری وجود دارد؛ اما در بعضی از آیات مانند آیه 90 سوره مائده، خداوند خمر و شراب را عمل شیطان معرفی میکند که باید از آن دوری کرد.
در هر دوره زمانی، شیطان برای به انحرافکشاندن قوه شهوانی انسان، از ابزارهایی که در آن زمان وجود دارد، استفاده میکند. در عصر کنونی، با توجه به پیشرفتهای علمی، ابزارهای متنوعی وجود دارد که میتواند زمینه تحریک شهوات را ایجاد کند؛ ابزارهایی مانند: سینما، تلویزیون، ماهواره، رایانه، گوشیهای هوشمند، اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی. شاید بتوان گفت امروزه گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی مجازی، یکی از مهمترین ابزارهایی است که شیطان برای گمراه نمودن انسان از آن استفاده میکند؛ زیرا در دسترس همگان بوده، کار با آنها بسیار آسان و سریع میباشد. یکی از آسیبهای جدّی فضاهای مجازی، این است که مرزهای حریم خصوصی را از بین برده و دستاویز محکمی را برای وسوسههای مخفیانه شیطان به وجود آورده است؛ به طوری که برخی افراد، آنقدر غرق در این فضا میشوند که متوجه آسیبهای اخلاقی و روانی آن نمیشوند. سه مورد از وساوس مهم شیطانی در این عرصه، عبارت است از:
ـ دریافت و دیدن عکسها و فیلمها و مطالبی که شهوات را تحریک میکنند؛
ـ انتشار و بهاشتراکگذاشتن چنین محتواهایی؛
ـ تصویربرداری به صورت عکس یا فیلم از حریم خصوصی خود. در این مورد، معمولاً انسان وسوسه میشود فضای خصوصی خویش را از طریق فضای مجازی به دوستان نزدیک نشان دهد که در این صورت، کنترل آن از دست انسان خارج شده، احتمال آبروریزی و ایجاد مشکلات خانوادگی و زمینه انحراف دیگران نیز فراهم میشود. در این باره، بانوان در معرض آسیبهای بیشتر و شدیدتری قرار دارند که برای جلوگیری از آن، توجه و حساسیت زنان و دختران جامعه و خودکنترلی از جانب همه افراد، امری ضروری است.
یکی دیگر از شهوات، نیتهای ناخالص است؛ مثلاً انسان در نمازخواندن نیّتش ریایی باشد و یا کسی که علمی دارد، برای اینکه در چشم مردم بزرگ دیده شود، با دیگران مناظره کند.
«رُوِیَ أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(علیه اسلام): اجْلِسْ حَتَّى نَتَنَاظَرَ فِی الدِّینِ فَقَالَ یَا هَذَا أَنَا بَصِیرٌ بِدِینِی مَكْشُوفٌ عَلَیَّ هُدَایَ فَإِنْ كُنْتَ جَاهِلًا بِدِینِكَ فَاذْهَبْ فَاطْلُبْهُ مَا لِی وَلِلْمُمَارَاةِ وَإِنَّ الشَّیْطَانَ لَیُوَسْوِسُ لِلرَّجُلِ وَیُنَاجِیهِ وَیَقُولُ نَاظِرِ النَّاسَ لِئَلَّا یَظُنُّوا بِكَ الْعَجْزَ وَالْجَهْل؛(25)
روایت شده که مردى به حسینبنعلی(علیه اسلام) عرضه داشت: بنشین تا درباره دین مناظره کنیم. حضرت فرمود: «اى مرد! من بر دینم آگاهى دارم و راه هدایت برایم روشن است. اگر تو نسبت به دینت ناآگاهى، آن را جستوجو کن. من را به مجادله چه کار؟ شیطان، آدمى را وسوسه مىنماید و با او درِگوشى سخن مىگوید و توصیه مىکند که با مردم مناظره کن تا گمان نکنند که تو نادان و ناتوان هستى.»
4. به غضبآوردن انسان
قوای غضبیه نیز مانند قوای شهویه، برای تنظیم امور زندگی در نهاد انسان قرار داده شده است. یکی از کارکردهای قوه غضبیه، دفع شرّ و بدی از انسان است؛(26) اما گاهی غضب، نه تنها موجب دفع شر نمیشود، بلکه سبب گرفتاریهای مختلفی خواهد شد؛ مانند دعواهایی که بر سر امور جزئی ایجاد شده و به قتل نفس و خونریزی و تهمتهای ناروا منجر میگردد.(27) این گونه غضبها، از شیطان است که در روایات از آن نهی شده است.(28) در روایتی، امام صادق(علیه اسلام) به این مسئله و راهکار آن اشاره نموده است.
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(علیه اسلام) قَالَ: إِنَّ هَذَا الْغَضَبَ جَمْرَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تُوقَدُ فِی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ وَإِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا غَضِبَ احْمَرَّتْ عَیْنَاهُ وَانْتَفَخَتْ أَوْدَاجُهُ وَدَخَلَ الشَّیْطَانُ فِیهِ فَإِذَا خَافَ أَحَدُكُمْ ذَلِكَ مِنْ نَفْسِهِ فَلْیَلْزَمِ الْأَرْضَ فَإِنَّ رِجْزَ الشَّیْطَانِ لَیَذْهَبُ عَنْهُ عِنْدَ ذَلِكَ؛(29)
امام باقر(علیه اسلام) فرمود: این غضب [و خشمى که در وجود شماست]، شرارهاى است شیطانى که در دل آدمیزاد شعلهور مىشود و چون کسى از شما خشمگین میشود، چشمانش سرخ شده و رگهاى گردنش ورم میکند و شیطان در وجودش داخل میشود. پس، هرگاه کسى از شما از این حالت خویش بترسد، بر زمین بنشیند؛ زیرا در آن هنگام، وسوسه شیطان از او دور میشود.»
غضب در بسیاری از امور اجتماعی که انسانها با یکدیگر در ارتباط هستند، شکل میگیرد. یکی از مهمترین ارکان اجتماع، خانواده است که غضبهای شیطانی در این نهاد مقدس، موجب فروپاشی آن میشود. ازاینرو، باید مراقب خویش بود تا آتش خشم نفسانی، کانون باطراوت خانواده را نسوزاند و از بین نبرد.
5. زینتدادن به اعمال ناشایست
یکی از روشهایی که شیطان هنگام راندهشدن از درگاه خدا به آن تصریح کرد که به وسیله آن انسانها را فریب میدهد، تزیین اعمال آنهاست.(30) منظور از تزیین اعمال، این است که شیطان اعمال ناشایست و نادرست انسان را به گونهای برای او زینت میدهد که او تصور میکند کارش خوب و نیکوست؛(31) یعنی باطل را به صورت حق نشان میدهد و از این راه، انسانها را به اشتباه و گمراهی میاندازد.
«الإمَامُ زَیْنُ الْعَابِدِینَ، مِن دُعائِهِ فِی الشُّكرِ: فَلَولا أنَّ الشَّیطانَ یَختَدِعُهُم عَن طاعَتِكَ ما عَصاكَ عاصٍ ولَولا أنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الباطِلَ فی مِثالِ الحَقِّ ما ضَلَّ عَن طَریقِكَ ضالٌ؛(32)
امام زینالعابدین(علیه اسلام) در دعای شکر چنین به خداوند عرضه میدارد: اگر آدمیان را شیطان نفریفته و از طاعت تو باز نداشته بود، هیچ گنهکارى گناه نمیکرد و اگر باطل را در چهره حق جلوه نمىداد، هیچ گمگشتهاى راه تو را گم نمىکرد.»
از نتایج ناگوار تزیین اعمال توسط شیطان، این است که انسان به زشتی و نادرستی گفتار و کردارش توجه ندارد و در نتیجه، از رفتار خود توبه نمیکند؛(33) مثلاً اگر کسی عبادتی را که مطابق فرمان خداوند نیست، یعنی عبادتی را که بر اساس بدعت شکل گرفته، انجام دهد، شیطان به او کمک میکند تا بهتر عبادت کند و به او حال خوش و اشک چشم میدهد تا گمان نماید عملش حق است و این گونه، به آن ادامه دهد.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): مَنْ عَمِلَ فِی بِدْعَةٍ خَلَّاهُ الشَّیْطَانُ وَالْعِبَادَةَ وَأَلْقَى عَلَیْهِ الْخُشُوعَ وَالْبُكَاءَ؛(34)
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: هرکسی در مسیر بدعت عمل کند، شیطان او را با عبادتش تنها میگذارد و به او خشوع و گریه را القا میکند.»
6. ایجاد شبهه در اعمال شایسته
همانطورکه شیطان با تزیین اعمال ناشایست، انسان را به سوی آنها سوق میدهد، در مسیر انجام اعمال صالح نیز با ایجاد شک و شبهه، مانعتراشی میکند. اگر کسی از وسوسههای دیگرِ شیطان رها شد و خواست در مسیر حق قدم بردارد، شیطان او را رها نمیکند؛ بلکه تا آنجا که بتواند برای او مشکل ایجاد مینماید تا در انجام عمل نیک، سست شود؛ مانند ایجاد شک و شبهه در قرائت و یا تعداد رکعات نماز؛(35) حتی در نیّت انسان نیز شبهه میاندازد که: «آیا این عمل من برای خداوند است یا ریایی است؟»
«عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(علیه اسلام): إِذَا قَرَأْتُ الْقُرْآنَ فَرَفَعْتُ بِهِ صَوْتِی جَاءَنِی الشَّیْطَانُ فَقَالَ: إِنَّمَا تُرَائِی بِهَذَا أَهْلَكَ وَالنَّاسَ. قَالَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ اقْرَأْ قِرَاءَةً مَا بَیْنَ الْقِرَاءَتَیْنِ تُسْمِعُ أَهْلَكَ... ؛(36)
ابوبصیر میگوید: به امام باقر(علیه اسلام) عرض کردم: هرگاه قرآن مىخوانم و صدایم را بدان بلند مىکنم، شیطان نزدم مىآید و مىگوید(37) با این کار، براى خانوادهات و مردم، ریا مىکنى. حضرت فرمود: اى ابومحمد! با صدایى بین آهسته و بلند، چنان بخوان که خانوادهات بشنوند...»
نگارنده: حجتالاسلام مجتبی میری
پی نوشت:
1) ص، آیه 82.
2) ذاریات، آیه 56.
3) ابراهیم، آیه 22.
4) «الْوَسْوَسَةُ: حدیث النفس.» (خلیلبناحمد فراهیدى، کتاب العین، ج 7، ص 335، ماده «وسوس»)؛ «الْوَسْوَسَةُ: الخطرةُ الرّدیئة، وأصله من الْوَسْوَاسِ، وهو صوت الحلی، والهمس الخفیّ.» (راغب اصفهانى، مفردات، ص 869، ماده «وسوس»)؛ «الوَسْوَسَة والوَسْواس: الصوت الخفی من ریح.» (ابنمنظور، لسان العرب، ج 6، ص 254، ماده «وسس»)
5) اعراف، آیه20؛ ق، آیه 16.
6) زمر، آیه 30.
7) بقره، آیه 286.
8) عنکبوت، آیه 2 و 3.
9) روم، آیه 22.
10) زخرف، آیه 32.
11) نساء، آیه 119.
12) سید محمدباقر موسوى همدانى، ترجمه تفسیر المیزان، ج 5، ص 136.
13) نجم، آیه 4.
14) یونس، آیه 62.
15) انعام، آیه 15؛ رحمن، آیه 46؛ انسان، آیه 7 و 10.
16) عنکبوت، آیه 57.
17) هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خبر شهادت امیر مؤمنان(علیه السلام) را به او داد، آن حضرت پرسید: «یَا رَسُولَ اللَّهِ وَذَلِکَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی؛ ای پیامبر خدا! آیا درحالیکه دینم سالم است، به شهادت میرسم؟» (شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج 1، ب 28، ص 297، ح 53)؛ در سخنانی که بین حرّبنیزید و امام حسین(علیه السلام) مطرح شد، حُر به امام عرض کرد: «اگر بجنگی، کشته میشوی.» امام حسین در جواب او این شعر را خواندند: «سَأَمْضِی فَمَا بِالْمَوْتِ عَارٌ عَلَى الْفَتَى/ إِذَا مَا نَوَى حَقّاً وَجَاهَدَ مُسْلِماً؛ میپذیرم؛ زیرا مرگ بر جوانمرد، ننگ نیست؛ اگر قصدش حق باشد و درحالیکه مسلمان است، جهاد کند.» (شیخ مفید، الإرشاد، ج 2، ص 81)
18) بقره، آیه 268.
19) اعراف، آیه 17.
20) علىبنابراهیم قمى، تفسیر القمی، ج 1، ص 224.
21) «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین(علیه السلام): الشَّهَوَاتُ مَصَایِدُ الشَّیْطَانِ؛ شهوات، دامهای شکار شیطان است.» (تمیمى آمدى، تصنیف غرر الحکم ودرر الکلم، ص 304، ح 6943)
22) «فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام): ... وَبِرُوحِ الشَّهْوَةِ أَصَابُوا لَذِیذَ الطَّعَامِ وَنَکَحُوا الْحَلَالَ مِنْ شَبَابِ النِّسَاءِ... ؛ ... و با روح شهوت، به لذت غذا میرسند و با زنان جوان از طریق حلال ازدواج میکنند... .» (شیخ کلینى، الکافی، ج 2، ص 281، ح 16)
23) شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 113، ح 91.
24) «عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ: دَخَلَتِ امْرَأَةٌ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)فَقَالَتْ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ، إِنِّی امْرَأَةٌ مُتَبَتِّلَةٌ. فَقَالَ: وَمَا التَّبَتُّلُ عِنْدَکِ؟ قَالَتْ: لَا أَتَزَوَّجُ. قَالَ: وَلِمَ؟ قَالَتْ: أَلْتَمِسُ بِذَلِکَ الْفَضْلَ. فَقَالَ: انْصَرِفِی فَلَوْ کَانَ ذَلِکِ فَضْلًا لَکَانَتْ فَاطِمَةُ أَحَقَّ بِهِ مِنْکِ إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ یَسْبِقُهَا إِلَى الْفَضْلِ؛ خانمی خدمت امام صادق(علیه السلام)شرفیاب شد و عرض کرد: أصلَحَکَ الله، من زنی متبتّل هستم. حضرت فرمود: منظورت از تبتّل چیست؟ عرض کرد: ازدواج نمیکنم. حضرت فرمود: چرا؟ عرض نمود: میخواهم به فضیلت برسم. حضرت فرمود: از تصمیمت برگرد؛ اگر ازدواج نکردن فضیلت داشت، حضرت فاطمه(س) از تو به آن شایستهتر بود؛ زیرا هیچکسی در فضیلت از
25) شهید ثانى، منیة المرید، ص 171.
26) «فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام): ... وَبِرُوحِ الْقُوَّةِ جَاهَدُوا عَدُوَّهُمْ وَعَالَجُوا مَعَاشَهُمْ... ؛ و با روح قوت و نیرو، با دشمنشان میجنگند و کسب معاش میکنند... .» (شیخ کلینى، الکافی، ج 2، ص 281، ح 16)
27) «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) قَالَ: ... کَانَ أَبِی یَقُولُ: أَیُّ شَیْءٍ أَشَدُّ مِنَ الْغَضَبِ؟ إِنَّ الرَّجُلَ لَیَغْضَبُ فَیَقْتُلُ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ وَیَقْذِفُ الْمُحْصَنَةَ؛ پدرم همیشه میفرمود: چه چیزی از غضب بدتر است؟ بهدرستیکه مرد غضب میکند و نفسی را که خداوند برای آن حرمت قائل شده (انعام، آیه 151)، میکُشد و به زن پاکدامن تهمت بیعفتی میزند.» (شیخ کلینى، الکافی، ج 2، ص 303، ح 4)
28) «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام): ... إِیَّاکَ وَالْغَضَبَ فَإِنَّهُ طَیْرَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ؛ از غضب بپرهیز؛ زیرا آن، به تحریک شیطان است.» (صبحی صالح، نهج البلاغة، ص 465، نامه 76)
29) شیخ کلینى، الکافی، ج 2، ص 304، ح 12.
30) حجر، آیه 39.
31) توبه، آیه 37.
32) الصحیفة السجادیة، دعای 37، ص 164.
33) انعام، آیه 43؛ نمل، آیه 24.
34) راوندى کاشانى، النوادر، ص 18.
35) «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ: إِذَا کَثُرَ عَلَیْکَ السَّهْوُ فَامْضِ فِی صَلَاتِکَ فَإِنَّهُ یُوشِکُ أَنْ یَدَعَکَ إِنَّمَا هُوَ مِنَ الشَّیْطَانِ؛ اگر در نمازهایت بسیار شک مىکنى، [به شک خود اعتنا مکن] و به نمازت ادامه بده؛ زیرا با این کار، تو را رها خواهد کرد. شک، از وسوسه شیطان است.» (شیخ کلینى، الکافی، ج 3، ص 359، ح 8)
36) شیخ کلینى، الکافی، ج 2، ص 616، ح 13.
37) منظور این است که شیطان در قلبش وسوسه میکند؛ نه اینکه شیطان نزد او برود و او شیطان را ببیند.
افزودن دیدگاه جدید