تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت هفتم»

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت هفتم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
*******
تحلیل هفتم پیام قرآن: ((امید وامیدواری))
((رجاء و امید)) از پیام های مهم و سرنوشت ساز قرآنی و سیره نبوی وعلوی و از اموزه های و حیانی است که انسانها در هر دوره و زمان، به خصوص بشر این عصر به ویژه امت اسلامی در شرایط موجود سخت محتاج و نیازمند به ان خواهد بود، برای اینکه این پیام قرآنی همه جانبه مورد تحلیل قرار بگیرد توضیح چند نکته بهم پیوسته بسیار لازم وضروری است؛
1-اهمیت وضرورت امید وامید واری
در میزان اهمیت وضرورت امید وامیدواری را می توان از تعبیراتی و مشخصه هایی که در لسان و زبان آیات و روایات آمده است به آسانی فهم کرد و دریافت، چراکه در آیات و روایات سه تعبیر و سه مشخصه قابل تامل و درنگ نسبت به امیدواران در زندگی و به آینده و همچنین سرخوردگان و مایوسان اززندگی و نسبت به آینده است.
مشخصه اول؛ امیدواران به زندگی و نسبت به آینده کد و نشانه از ایمان و برخورداری از پشتوانه عظیم معنوی است، در مقابل یاس و ناامیدی نشانه کفر و بی ایمانی شخص خواهد بود، اولیاء الهی کسانی اند هم خود در مقابل بحرانها مایوس نمی شوند و هم دیگران را مایوس نمیکنند ازهمین رو در ایه(87) سوره یوسف حضرت یعقوب خطاب به فرزندانش می گوید:
((یابَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ :اى پسرانم! (بار ديگر به مصر) برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خداوند مأيوس نشويد، حقّ اين است كه جز گروه كافران، از رحمت خداوندى مأيوس نمی گردند)).
مشخصه دوم؛ این است امیدواران به زندگی و به آینده زندگی عالمان، آگاهان، و نسبت به خود ا فرهیختگان اند که در برخورد با بحران ها پیوسته به دنبال راهکار خروج از بحران اند ولی ناامیدانه جماعتی جاهل و نادانند که در برخورد با بحران خودرا دربن بست دیده وراهکار خروج ازبحران را در خود کشی وحذف خود جستجو می کنند ازهمین روست امام علی علیه السلام ((امیدواران و ناامیدان را این گونه توصیف می کند:
((الفَقيهُ كُلُّ الفَقيهِ مَن لم يُقَنِّطِ الناسَ مِن رَحمَةِ اللّه ِ ، و لم يُؤيِسْهُم مِن رَوحِ اللّه ِ ، و لم يُؤمِنْهُم مِن مَكرِ اللّه؛ فقيه به تمام معنا، كسى است كه مردم را از رحمت خدا نوميد نگرداند و از فضل و بخشايش خدا، مأيوسشان نسازد و از مكر و عذاب خدا هم آسوده خاطرشان نكند: نهج البلاغة : الحكمة ۹۰)).
مشخصه سوم؛ امید وامید واری به زندگی وآینده زندگی، به معنای حسن ظن داشتن به خدا و او را درهرحال در زندگی دیدن و به وی اعتماد کردن است، ولی ناامیدی به معنای سوء ظن داشتن و به وعده های حق تعالی و مؤمن نبودن و همسو شدن بامنافقین وکفار، جهنم وعذاب الهی راخریدن است، چراکه حق تعالی درسوره فتح آیه(6) می فرماید:((وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً :و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خداوند گمان بد دارند، (و مىگويند خداوند پيامبرش را يارى نخواهد كرد،) عذاب كند، بدى بر آنها احاطه كرده است، خداوند بر آنان غضب كرده و از رحمت خود دورشان ساخته و برايشان جهنّم را آماده كرده است كه بد سرانجامى است.))
از همین رو امام على عليه السلام ـدر مناجات شعبانيهـ می فرماید: (( إلهي لم اُسَلِّطْ على حُسنِ ظَنِّي قُنوطَ الإياسِ ، و لا انقَطَعَ رَجائي مِن جَميلِ كَرَمِكَ ! نوميدى و يأس را بر گمان نيكم [به تو] چيره نمى گردانم و اميدم را از بزرگوارى و بخشش زيباى تو، نمى بُرم))
2- ((راهکارهای تقویت نمودن امید وامیدواری))
قرآن کریم به تناسب بحرانی که ممکن است هر انسانی با ان روبرو شود و احسا س تنهایی و بی پناهی کند راهکاری را در پیش وی قرار داده تا از ناامیدی خارج شده و با قرانی درمانی امید به زندگی و آینده زندگی پیداکند، که چند راهکار قرآنی را دراینجا می اوریم؛
یکم:((بحرانی اخلاقی))
اگر بحرانی که انسان با ان روبرو شده است احساس شکست، بن بست، و سرخوردگی و بی هویتی می کند((بحران اخلاقی)) باشد، به این معنا از سر تقصیر و قصور ریز ودرشت، بزرگ و کوچک محرمات الهی را مرتکب شده و در لجنزار معصیت گرفتار شده است، ازهمین جهت احساس می کند از نظر حق افتاده است و جهنم رفتنش قطعی است و کاملا مایوس از رحمت الهی است، قرآن کریم راهکار برای رهایی از ناامیدی، وامیدوار شدن به مغفرت و رحمت الهی را ((توبه)) و بازگشت از گناه معرفی میکند، و یاس از مغفرت الهی و قبولی توبه را مذمت کرده و گناه دیگر می داند ازهمین رو می فرماید: ((قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53/زمر): بگو: «اى بندگان من كه بر نفس خويش اسراف (و ستم) كردهايد! از رحمت خداوند مأيوس نشويد، همانا خداوند همهى گناهان را مىبخشد، زيرا كه او بسيار آمرزنده و مهربان است.))
دوم:(( فشارمعیشتی وتنگنای اقتصادی))
اگر منشاء ناامیدی، سرخوردگی، حس شکست وزمین گیر شدن(( فشار معیشتی، وتنگنای اقتصادی)) باشد، قرآن کریم راهکار ش کسب تقواوتوکل به خدا می داند که اگر شخص زندگی پاکی داشته باشد در فشارهای معیشتی به خدا توکل داشته باشد حق تعالی گشایشی را درزندگی وی ایجاد می کند که نداند چگونه راه بسته بازشده است وازچه طریقی قفل بسته شده معیشتی بازشده است ازهمین رو درایه: ((وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا(3/طلاق)): و او را ازک جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است!))
کسانی که چنین راهکاری را در زندگی تجربه کرده اند،فراوانند فقط چند مورد را دراینجا می اوریم
1- ((مفسرین گویند: که این قسمت از آیات «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لایحْتَسِبُ» درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بىچیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند. عوف نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از درد اندرونى خویش به خاطر اسارت فرزند و فقر و بىچیزى مى نالید. پیامبر او را تسکین داد و در عین حال فرمود: امشب در خانه ما هیچ برگ و توشه اى جز یک مد طعام یافت نمى شود سپس فرمود: اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه «لاحول و لاقوّة الّا باللَّه» را بر زبان جارى ساز.
عوف به خانه خویش برگشت و به اهل خویش گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله ما را به تقوى و صبر امر فرموده و نیز فرمود: به گفتار «لاحول و لاقوّة الّا باللّه» زیاد بپردازیم. اهل وى گفتند: نیکو مداوائى و بهترین مرهمى است که پیامبر به ما داده اینان به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل کردند. چندى نگذشت که پسر عوف با گله اى از گوسفندان و قطارى از شتران بازگشت و به پدرش گفت: کسى که مرا اسیر نموده بود، او را غافلگیر کردم و در حال غفلت او گوسفندان و شتران او را به غنیمت آوردم.
عوف نزد پیامبر رفت و سؤال کرد که آیا این گوسفندان بر او حلال است یا نه؟ پیامبر فرمود: بلى بر شما حلال است سپس این آیات نازل گردید. تفسیر نمونه جلد 24))
2- در کتاب «اقلیم خاطرات» فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی آمده است: یکی از شبها صحبت به این مسئله کشیده شد که گاهی اموری غیر منتظره رخ میدهد و انسان امدادهایی را میبیند و شگفتزده میشود و هرچه میاندیشد جز لطف الهی چیزی نمیبیند.
امام با تأکید بر این مطلب، ماجرای خرید خانه را در قم تعریف کردند و گفتند: خانهای در محله یخچال قاضی اجاره کرده بودیم. این خانه چندمین خانه اجارهای بود که تعویض میکردیم؛ زیرا صاحبخانه یا قصد فروش خانهاش را میکرد یا به دلایل دیگر، مجبور به اجاره خانه دیگری میشدیم. یک روز صاحبخانه آمد و گفت: مشکلی دارم و باید این خانه را بفروشم و شما برای تخلیه چند روز فرصت دارید. من در حال خروج از خانه با خونسردی به خانم گفتم: الان صاحبخانه آمد و گفت که خانه را تخلیه کنید. خانم از شنیدن این سخن برخلاف بارهای پیشین ناگهان با ناراحتی نشستند و گفتند که من دیگر نمیتوانم. از این همه جابهجایی و خانه عوض کردن خسته شدم.
امام افزودند: حقیقت این بود که گمان نمیکردم، جابهجایی خانه برای خانم کار دشواری باشد؛ زیرا خانم هرگز اظهار ناراحتی نکرده بود. چیزی نگفتم و با اندوه بیرون رفتم.
ظهر که برگشتم خانم به آرامی از من پرسید: چرا صاحبخانه میگوید تخلیه کنیم؟ گفتم: صاحبخانه به پول احتیاج دارد و میخواهد اینجا را بفروشد. خانم چیزی نگفتند، اما من از ناراحتی خانم به شدت اندوهگین شدم. عصر همان روز، پس از پایان درس در صحن حضرت معصومه (س) نشسته بودم. دو نفر نزد من آمدند و پرسیدند: ببخشید، آقا سید روحالله خمینی شما هستید؟ گفتم: بله. گفتند: ما از اصفهان آمدهایم و میخواهیم به زیارت عتبات مشرف شویم. مقداری پول داریم و میخواهیم آن را نزد شما امانت بگذاریم. اگر مقدر شد از عتبات هم به مکه میرویم که نزدیک یک سال طول میکشد، اگر هم نرفتیم شش ماه دیگر برمیگردیم. پرسیدم چرا مرا انتخاب کردهاید؟ گفتند: از هر کس که پرسیدیم: پول را نزد چه کسی امانت بگذاریم؟ شما را معرفی کردند من گفتم: نمیپذیرم. آنها اصرار کردند که ما مسافریم و به همین منظور از اصفهان به قم آمدهایم. باپذیرش این امانت مشکل ما برطرف میشود. من پذیرفتم. بلافاصله چهره خانم در نظرم مسجم شد و تعویض خانه و... به فکر رسید که ممکن است این پول بتواند مشکل خانه را حل کند.
از اینرو به آنها گفتم: آیا مجاز هستم در پول تصرف کنم؟ گفتم: یعنی آن را خارج کنم و هنگام بازگشت شما همان مقدار را به شما برگردانم. آنها هم گفتند: بله، اختیار آن را دارید. پول را گرفتم و نه یک ریال کمتر و نه یک ریال بیشتر. آنها رفتند و من نزد صاحبخانه رفتم و اولین قسطی را که لازم داشت، به او دادم.
پس از آن با خود گفتم: باید به فکر این پول باشم تا هنگام بازگشت آنها آماده باشد. فردای آن روز، توسط مسافری که از مشهد آمده و راهی خمین بود به آقای پسندیده پیغام دادم که ملک مرا بفروشد و پولش را برایم بفرستد. اما به طور معمول، چند ماه طول میکشید تا ملک فروش رود. مسافر به خمین رفته و پیغام را رسانده بود آقای پسندیده که تا آن لحظه چنین درخواستی را از من نشنیده بود، فهمید که در وضع دشواری قرار گرفتهام؛ بنابراین همسر ایشان (همدم خانم) متقاضی خرید خانه میشود. اتفاقاً فردای همان روز، یکی از اهالی خمین که قصد زیارت مشهد را داشت، برای خداحافظی نزد آقای پسندیده میرود. ایشان هم مقداری پول به او میدهد و میگوید: در قم به دست حاجآقا روحالله برسان و بگو همسر من خریدار ملک شماست.
این مقدار موجود بود و در فرصتی دیگر باقی را خواهم فرستاد. وجه ارسالی درست به اندازه همان مبلغ امانت داده شده بود. پول را گرفتم و زیر تشک گذاشتم. طولی نکشید، آن دو اصفهانی که رفته بودند تا دست کم شش ماه دیگر برگردند، وارد شدند و سلام کردند و گفتند: مقدمات سفرمان آماده نشد و نتوانستیم برویم. آمدهایم تا امانت خود را پس بگیریم. من هم دست کردم زیر تشک و پول را به آنها دادم. آنها هم تشکر و خداحافظی کردند و رفتند. مبهوت در فکر فرو رفتم که اگر این پول از خمین به دست من نرسیده بود، نزد آنها شرمنده میشدم و همینطور اگر امانت آنها نبود من تصمیم به خرید خانه نمیگرفتم و خانه را تخلیه میکردم.))
سوم: ((فشارهای دشمن درجنگ نظامی))
اگر منشاء احساس شکست، ناامیدی فشارهای نظامی باشد که د رمحاسبات ظاهری سپاه دشمن ازنظر عده ((تعداد نفرات)) عده ((امکانات، تجهیزات، تسلیحات)) دست بر را دارد، درچنین موردی راهکار قرآنی درخروج از ناامیدی ویاس آنست سپاه حق بایست باور داشته باشد در ورای این محاسبات ظاهری قدرت نامرئی وغیبی وجود دارد که دشمن درمحاسبات خودش آن را ملاحظه نمی کند وان(( نصرت الهی)) و((امداد غیبی)) است که وقتی ظاهر می شود قوی ترین سپاه دشمن را ادار به هزیمت وشکست می کند،و قرآن کریم خطاب به مجاهدین اسلامی می گوید((يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ(7/محمد):اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مىكند و گامهايتان را استوار مىسازد))
ازهمین روست که رهبر معظم انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای می فرمایند:
((من بارها از قول امام (رضوان اللَّه علیه) نقل کردهام که فرمودند: من از اولی که وارد این قضیه شدیم، دیدم - یا احساس کردم - یک دست قدرتی دارد کارها را پیش میبرد. حقیقتاً همین جور است؛ و این را ایشان به من فرمودند. انسان این دست قدرت الهی را میبیند. البته این دست قدرت الهی، قوم و خویشیای با ما ندارد:((من کان لله کان الله له:هر که برای خدا باشد،خدا هم برای اوست::بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۹، ص ۱۹۷)) «إن تنصروا اللَّه ینصرکم:محمد ایه/7»، «و لینصرنّ اللَّه من ینصره: حج آیه/ ۴۰» - باید در خدمت این راه باشیم؛ خالصانه؛ آنچه که داریم، بیاوریم میدان و برای این راه تقدیم کنیم؛ تلاشمان و کارمان را برای این راه تقدیم کنیم. خدای متعال هم تفضل خواهد کرد؛ لطف خواهد کرد؛ امروز هم همین کار شده و خدای متعال تفضل کرده و سنگ دشمن به سوی خودش برگشته؛ تیرش کمانه کرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئهای که کردند، طرفی ببندند(دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲/۷/۱۳۸۸.))
ایستادگی و پیروزی در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا، احتیاج به نیرویی بزرگ دارد. مسلمانان باید توجه به نیرویی داشته باشند که آنها دارند و دشمنان ندارند، و آن عبارت است از قدرت خداوند متعال که حمایت کننده از جامعه مسلمانان است. طبیعی است که این قدرت الهی در کشورهای اسلامی مداخله میکند، و به آنها نصرت اهدا میکند که به او توکل نمایند، و با ایمان به نصرت او پیش بروند. اگر این اعتماد به خدا در دنیای اسلام باشد وجود دشمنان از آنجا ریشهکن میشود.: دیدار فرماندهان و مسؤلان سپاه.))
دیدگاهها
پیامهای قرآنی که حضرت استاد قادری ارایه فرمودند بسیار عالی و برای مبلغین قابل استفاده است.شکر الله سعیکم .
افزودن دیدگاه جدید