نقش امام هادی(ع) در آمادگی مردم برای عصر انتظار
از جمله اقدامات امامان معصوم(ع) جهت آمادهسازی مردم برای عصر غیبت، ایجاد سازمان وکالتی و تعامل آنها با ائمه به طور غیر مستقیم و از طریق وکلا و نائبان ایشان بود؛ چرا که بدون آمادگى و زمینههاى لازم، غیبت ناگهانى امام معصوم(ع)، براى شیعیانی که دو و نیم قرن از نعمت حضور امامان معصوم(ع) بهرهمند بوده و مستقیماً با آنان ارتباط داشتند، میتوانست واقعهاى غیرمنتظره و مشکلآفرین باشد؛ از اینرو، امامان(ع) با ایجاد شرایط مشابه، شیعه را به تدریج با شرایط عصر غیبت آشنا میساختند. از مشخصات بارز عصر غیبت صغرا آن بود که شیعیان تنها از طریق وکلای حضرت حجت(عج) امکان ارتباط با آنحضرت را داشتند، و همینطور براى طرح مشکلات خود بایستى آنها را به صورت مکتوب به وکلا و ابواب حضرت تحویل میدادند و سپس پاسخ را در قالب توقیعات دریافت میکردند. این رویّه گرچه کموبیش در عصر سایر ائمه(ع) نیز اعمال میشد ولى در عصر امام هادى(ع) و امام عسکرى(ع) که شیعیان در آستانه ورود به عصر غیبت قرار داشتند، تشدید شد. براى نمونه؛ میتوان به جریان تظلّم و دادخواهى سیف بن لیث اشاره کرد که با وجود آنکه در سامرا بود مطلب را کتباً به اطلاع امام عسکرى(ع) رساند.[1]
در این عصر عمده امور دفتر وکالت، به وسیله باب(وکلای) امام هادى(ع) و امام عسکرى(ع)، یعنى «عثمان بن سعید عمرى» و برخى دیگر از وکلاى سرشناس آن دو بزرگوار انجام میگرفت. از همینرو است که وى از سوى آن دو بزرگوار مدح بلیغ شده و شیعیان و وکلاى دیگر، مأمور به مراجعه نزد وى بودهاند. از جمله کلمات امام هادى(ع) در مدح وى آن است که به احمد بن اسحاق فرمود: «این ابو عمرو، مورد اعتماد و امین من است و آنچه بگوید و انجام دهد از جانب من گفته و انجام داده است، از وى بشنوید و اطاعت کنید».[2] احمد بن اسحاق گوید: پس از شهادت امام هادى(ع) به حضور امام عسکرى(ع) رسیدم و آنحضرت نیز شبیه کلام پدر بزرگوارش را فرمود. در این راستا، جریان توثیق و معرفى وى به حدود چهل نفر از شیعیان در یک مجلس و به گروهى دیگر از شیعیان در مجلسى مشابه، از نمونههاى دیگر مدح و توثیق امامین عسکریین(ع) درباره او است.[3]
براى آمادهسازى و عادت دادن شیعیان به شرایط عصر غیبت و مراجعه نزد وکلا به جاى ملاقات با امام، شیوه احتجاب و غیبت بود. از نقلى که در اینباره وارد شده، میتوان کیفیت عملکرد امامین عسکریین(ع) در این زمینه را تبیین نمود؛ گرچه این نقل شاید تا اندازهای مبالغه آمیز باشد:
«ابو الحسن عسکرى(امام هادى) از بسیارى از شیعیان به جز تعداد اندکى در احتجاب بود و وقتى نوبت به ابومحمد امام حسن عسکرى(ع) رسید با خواص خود و غیر آنان از پس پرده سخن میگفت، مگر در زمانهایى که به خانه سلطان میرفت».[4] این نحوه رفتار ایشان و پسر گرامیاش، مقدمهاى براى غیبت صاحب الزمان(عج) بود تا شیعه با این وضع خو گرفته و نسبت به غیبت بیگانه نباشد و عادت بر احتجاب و استتار جارى شود. اجتناب از پاسخهاى مشافهى و مستقیم و تأکید امامین عسکریین(ع) بر ارتباط کتبى با شیعیان از طریق وکلا نیز در راستاى آمادهسازى شیعه براى پذیرش شرایط عصر غیبت بود. وقتى به مجموعه نامهها و توقیعات امامان معصوم(ع) توجه کنیم غالب آنها را مربوط به دو امام هادى(ع) و عسکرى(ع) و بیش از آنها مربوط به امام عصر(عج) مییابیم. این رویّه آنچنان شایع شده بود که اصحاب و خواص آن دو بزرگوار، این را مفروض میدانستند که برقرارى ارتباط با ایشان جز از طریق مراسله و مکاتبه انجام نمیشود. کثرت این توقیعات به حدّى بود که در یک مورد، احمد بن اسحاق براى کسب یقین به صدور نامهها از امام عسکرى(ع)، از آنحضرت طلب دستخط میکند. نمونههاى متعددى از نامهها و توقیعات در این زمینه قابل ارائه است.[5]
منابع:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 511، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، ص 353 - 354، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[3]. همان، ص 357.
[4]. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبیطالب، ص 272، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[5]. جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)، ج 1، ص 53 – 54، قم، مؤسسه آموزش پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، چاپ اوّل، 1382ش.
منبع: سایت اسلام کوئست
افزودن دیدگاه جدید