نقش حضرت عباس (ع) و خاندانش در نشر فرهنگ اهلبیت

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه محرم 1444، نقش حضرت عباس (ع) و خاندانش در نشر فرهنگ اهلبیت.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
حجتالاسلام والمسلمین احمد فلاحزاده
مقدمه
عباس بن علی(ع) از شخصیتهای نامدار تاریخ شیعه، همواره از سوی اهلبیت: و شیعیان مورد احترام بوده است. ایشان در کربلا به شهادت رسید، اما پس از او خاندانش (فرزندان و نوادگان) نیز به شیوه شایستهای همواره در فراز و نشیبهای تاریخ اسلام، یار و حتی مبلّغ خاندان اهلبیت: بودند. پیوند این خانواده با پیشوایان شیعه در تمامی تاریخ ائمه: حتی تا زمان غیبت صغری در منابع دیده میشود. یافتهها گویای آن است که کارکرد فرهنگی ـ سیاسی خاندان عباس بن علی(ع) به چند دسته تقسیم میشود؛ بخشی از ایشان از شاگردان اهلبیت: و نویسندگان سرشناس شیعی در عصر خود بودند، شماری در قیامهای شیعیان به یاری ایشان میشتافتند و بعضی نیز ارتباط عاطفی عمیقی با اهلبیت داشتند.
اهمیت محیط خانه در تربیت نسلی
تربیت نسلی، یکی از شاخههای دانش تربیت است. بر این اساس، مربی بهگونهای محیط و محتوای تربیتی را آماده میکند که دستکم تا چند نسل، این روند تربیتی ادامه پیدا کند. پیرو همین سیاست، امام علی(ع) که خود پرورشیافته مکتب قرآنی پیامبر خدا(ص) بود، فرزندانش را به همین شیوه تربیت کرده بود؛ زیرا در سنت پیامبران الهی، فرزندان مؤمن میبایست ادامهدهنده راه پدران خود باشند. به همین سبب زکریا اینگونه دعا میکرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک ذُرِّیةً طَیبَةً إِنَّک سَمِیعُ اَلدُّعاء».[1]
توجه به خانواده و محیط زندگی، همواره یکی از سفارشهای آشکار قرآن است. آیه «وَ البَلَدُ الطَّیبُ یخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یخرُجُ إِلاَّ نَکدا»،[2] به محیط رشد انسانی اشاره دارد و اولین دریافت از معنای آن، این است که آدمی در هر جایی که پرورش یابد؛ خوی همانجا را به خود میگیرد؛ چنانکه رسولخدا(ص) فرموده است: «إِذَا أَعْطَى اللَّهُ أَحَدَكُمْ خَيْراً فَلْيَبْدَأْ بِنَفْسِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِه؛[3] هر گاه خدا به یکی از شما خیری عطا کرد، ابتدا خود و خانوادهاش را از آن بهرهمند سازد». در واقع روش پیامبران الهی این بود که فرزندان را جزئی از خود و ادامهدهنده راه خود میدانستند و اینگونه دعا میکردند: «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي ... لِيُقيمُوا الصَّلاةَ»؛[4] «رَبِّ نَجِّني وَ أَهْلي؛[5] پروردگارا! من و خاندانم را نجات ببخش».
بنابراین راهبرد تربیت نسلی، یک امر قرآنی بود که در خانه امام علی(ع) پیگیری میشد و اینگونه حضرت عباس(ع) نیز مانند حسنین(ع)و سایر فرزندان، تحت برنامه تربیتی آن حضرت قرار داشت. این برنامهها در سه مرحله «بینشافزایی»، «دانشافزایی» و «مهارتافزایی» اجرا میشد. با این نگاه تربیتی اگر چه نامه 31 امام علی(ع) در نهجالبلاغه خطاب به امام حسن(ع) است، اما حکایت از آن دارد که این برنامه تربیتی برای یکایک فرزندان اجرایی شده است؛ زیرا آن حضرت فرزندانش را پارهتن خود میدانست:
وَ وَجَدْتُكَ بَعْضِی، بَلْ وَجَدْتُكَ كُلِّی، حَتَّی كَأَنَّ شَیئاً لَوْ أَصَابَكَ أَصَابَنِی، وَكَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاكَ أَتَانِی، فَعَنَانِی مِنْ أَمْرِكَ مَا یعْنِینِی مِنْ أَمْرِ نَفْسِی؛[6] چون تو را جزیی از وجود خود بلکه تمام وجود خودم یافتم، گویی که اگر ناراحتی به تو رسد، به من رسیده و اگر مرگ دامانت را بگیرد، دامن مرا گرفته؛ به این جهت توجه به کار تو را اهتمام به کار خود یافتم.
سپس در ادامه میفرماید: «إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُک بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکِ؛ و از آنجا که قلب جوان همچون زمین خالی است و هر بذری در آن پاشیده شود، آن را میپذیرد؛ پیش از آنکه قلبت سخت شود و فکرت به امور دیگر مشغول گردد (گفتنیها را گفتم)».
درباره تربیت نسلی در روزگار معاصر میتوان به خاندان بسیاری از علمای برجسته شیعه و نیز خاندان معظم شهدا و بسیاری از مؤمنان اشاره کرد که با تربیت صحیح دینی و خانوادگی، توانستهاند نسلی نمونه و خدوم به جامعه تحویل دهند. برای مثال میتوان به خاندان آیتالله خامنهایK اشاره کرد که نسل در نسل از پدرشان (سید جواد) و جدشان (سید حسین)، از علما و اهل تقوا و مبارز در راه خدا بودند.[7]
مادر نیز در این تربیت، نقش تعیینکنندهای دارد؛ چنانکه امالبنین، مادر عباس(ع) نیز همواره همین مسیر تربیت اسلامی را پیمود. این بانوی ارجمند پس از حادثه کربلا نیز همواره در مسیر اهلبیت: قرار داشت. او در حالی که دست فرزند عباس را ـ که عبیدالله نام داشت ـ میگرفت، روزها به بقیع میرفت و برای فرزندانش مرثیهسرایی میکرد. مردم مدینه برای شنیدن مرثیههای جانسوز او اجتماع، و همنوای با او گریه میکردند. عزاداری او به اندازهای جانسوز بود که حتی هنگامی که مروان بن حکم آن منظره را دید، متاثّر شد و اشک ریخت.[8] مادران شهدا نیز با تأسی به زنان اهلبیت: و این بانوی ارجمند، صبر و استقامت را پیشه کردند و به نماد صبر و بردباری برای خدا تبدیل شدند. مادر شهیدان سجادیان (سید کریم 18 ساله، سید کاظم19، سید داود 27 ساله و سید قاسم 35 ساله) که همسرش هم شهید شد، بعد از 35 سال چیزی جز «سلامتی حضرت آقا» نمیخواهد.[9]
«فرق مادر شهید
با تمام مادران دیگر زمین
خلاصه میشود به این:
مادر شهید،
پیش از آنکه مادر شهید میشود،
«شهید» میشود ...»[10]
تربیت نسلی و علاقه حضرت عباس(ع) به اهلبیت:
پیوند قلبی حضرت عباس(ع) با خاندان اهلبیت:، از همان زمان امام علی(ع) شکل گرفته بود.[11] ایشان جزو آن دسته از فرزندان امام علی(ع) بود که در شمار یاران حسنین(ع) بودند و از امام علی(ع) روایت نیز نقل میکردند. بعدها نوادگانش این روایتها را سینه به سینه ثبت کردند. در یکی از این روایتها آمده است:
روزی امام علی(ع) همه پسرانش و از جمله عباس(ع) را فرا خواند و به آنها فرمود: «در میان خودتان، کوچکترها به بزرگترها احترام بگذارید و بزرگترها نسبت به کوچکترها مهربان باشید. در فراگیری دین تلاش کنید و تقوی پیشه نمایید ... و همگی از حسنین8 فرمان ببرید».[12] عباس(ع) در خانه امام علی(ع) مسائل شرعی و احکام اسلامی را فرا میگرفت و کتب و احادیثی را که امام علی(ع) ثبت و ضبط نموده بودند، در اختیار داشت.[13]
بعد از شهادت امام حسن(ع)، نزدیکترین شخص به امام(ع)، برادرش حضرت عباس(ع) بود که در جایگاه معاون ایشان، در کربلا به سِمَت پرچمداری سپاه برگزیده شد.[14] این میزان علاقه میان حضرت عباس(ع) و اهلبیت:، دو طرفه بود؛ چنانکه وقتی دشمن در روز تاسوعا به سوی سپاه امام حسین(ع) حرکت کرد، آن حضرت با لحنی بسیار محبتآمیز به برادرش عباس(ع) فرمود: «يَا عَبَّاسُ! ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ يَا أَخِي! حَتَّى تَلْقَاهُمْ وَ تَقُولَ لَهُمْ مَا لَكُمْ وَ مَا بَدَا لَكُمْ وَ تَسْأَلَهُمْ عَمَّا جَاءَ بِهِمْ؛[15] اى عباس! جانم به فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آن٬ها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است و بپرس چه دستور تازهاى به آنان داده شده است؟». این در حالی بود که امام حسین(ع) بیش از 20 سال از ایشان بزرگتر بود. در آن سو حضرت عباس(ع) نیز در معرکه داغ کربلا، نهایت وفاداری را به جا آورد و به برادرانش (فرزندان امالبنین) فرمود: «بروید در پیشگاه امام حسین(ع) بجنگید و از ایشان دفاع کنید».[16] خود نیز به مبارزه پرداخت تا به شهادت رسید.[17] هنگام شهادت آن حضرت نیز این عاطفه دو طرفه تداوم یافت و امام حسین(ع) بر بالینش آمد و فرمود: «خدا تو را پاداش خیر عطا بفرماید که در راه خدا حق جهاد را به جا آوردی».[18]
نکته مهم این ماجرا، نگاه اعتقادی حضرت عباس(ع) به امام(ع) بود و آن را به صراحت هنگام رد کردن اماننامه شمر بیان کرد و لقب اعتقادی «ابن رسولالله» را برای امام حسین(ع) به کار برد: «شمر! خدا تو و اماننامهات را لعنت کند؛ چطور ما در امان باشیم، اما پسر رسولخدا(ص) در امان نباشد».[19] پس از شهادت نیز مانند مؤمن آلیس که قرآن درباره او میفرماید: «یَالَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ، بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ»،[20] پس از شهادت در راه خدا از مقربین درگاه الهی، و به لقب «باب الحوائج» معروف شد.
منم ماه بنىهاشم که عباس است نام من
بود امالبنین مام و على باب کرام من
بود این افتخارم بس، که گوید خسرو خوبان
بود عباس نامآور نگهبان خیام من
من آن سرباز جانبازم که از لطف خداوندی
لَبالَب از می حب حسینی گشته جام من
ندادم تن به زیر بار ظلم و ذلت و خواری
که بر ذرات عالم گشته واجب احترام من[21]
بازماندگان عباس بن علی(ع) در تاریخ
همه خاندان و فرزندان حضرت عباس(ع) به پیروی از آن حضرت همواره در خط اهلبیت: بودند. بنا بر اسناد تاریخی و نسبشناسی، از حضرت ابوالفضل عباس(ع) تنها یک پسر به نام «عبیدالله» به جای ماند که مادرش لُبابه، دختر عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب بود و این فرزند، در کربلا اسیر شده بود.[22]
ابنشهرآشوب در مناقب آل ابیطالب(ع)، به پسر دیگری برای آن حضرت به نام محمد اشاره کرده است که در کربلا شهید شد، اما این نام در هیچ یک از کتب پیش از او وجود ندارد. طبق سخن مورخان و عالمان علم انساب، از عبیدالله پسر عباس(ع) دو پسر به نامهای «حسن»[23] و «عبدالله» به جای ماند که از «عبدالله» نسلی باقی نماند. حسن، نوه حضرت عباس(ع)، فرزندانی داشت که نامشان به این ترتیب ثبت شده است: عباس، ابراهیم، حمزه، عبیدالله، علی و فضل.[24]
* عباس بن حسن بن عبيداللّه بن عباس(ع)، شش پسر به نامهای عبیدالله، علی، حمزه، احمد، عباس و فضل از او به جا ماند. هر کدام از این شش برادر، بعدها نسلی از ایشان به جای ماند.[25]
* ابراهيم فرزند حسن بن عبیدالله بن عباس(ع) که خود از فقیهان، ادیبان و زاهدان به شمار میرفت، صاحب دو پسر به نامهای علی و حسن شد. برخی معتقدند بعدها علی به قم آمد و «شاه سید علی» امامزاده معروف قم، هموست. گفته شده وی 19 پسر داشت.
* حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(ع)، از او دو پسر به نامهای «علی» و «قاسم» به جای ماند.[26]
* عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس(ع)، نسل زیادی از وی به جا ماند و بیشتر خاندان عباس بن علی از او ادامه یافتند.[27] او پنج پسر داشت که یکی از آنها به نام «عبدالله»، به تنهایی 17 پسر داشت.[28]
* علی بن حسن بن عبیدالله بن عباس(ع)، نسل زیادی از وی به جای ماند. یکی از پسرانش، «حسین» معروف به ابوعبدالله در مدینه ساکن شد که هشت پسر داشت.[29]
* فضل بن حسن بن عبيداللّه بن عباس(ع)، یکی از شعرای بنیهاشم بود که نسل او از طریق دو پسرش «محمد» و «عباس» ادامه یافت.[30]
******
تعامل خاندان ابوالفضل عباس(ع) با اهلبیت:
پس از شهادت حضرت عباس(ع)، ارتباط خاندان امام حسین(ع) و بازماندگان عباس(ع) به دلیل مصیبت مشترک کربلا با یکدیگر، تنگاتنگ شد و نقش امالبنین در این میان بسیار پررنگ بود.[31] از این زمان به بعد، ارتباط عاطفی و اعتقادی دو خاندان در مآخذ تاریخی و حدیثی دیده میشود. برای مثال عبیدالله بن عباس(ع) به پسر عمویش، امام سجاد(ع) بسیار علاقمند بود و در مجالس خانگی امام(ع) حاضر میشد. در یکی از این دیدارها، آن حضرت نگاهی به عبیدالله انداخت و فرمود:
رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِيطَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَة؛[32] خدای تعالی عمویم عباس را رحمت کند. چه سختیها کشید و خود را فدای برادرش نمود تا دستانش قطع شد و پروردگار دو بال به وی هدیه کرد که مانند جعفر طیار به همراه فرشتگان در بهشت پرواز نماید. او نزد خدا جایگاهی دارد که شهدا به آن غبطه میخورند.
بعدها نوادگان حضرت عباس(ع) نیز با ائمه شیعه: ارتباط نزدیکی داشتند یا در قیامها شرکت میکردند که در سه بخش به آنها اشاره میشود.
1. شاگردان اهلبیت: و نویسندگان سرشناس شیعی
در میان خاندان آن حضرت، برخی جزو یاران ثقه و درستکار اهلبیت: بودند که شهرت زیادی داشتند. برای مثال حمزه بن قاسم بن علی بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(ع)، یکی از راویان شیعه و ثقة بود که احادیث زیادی گردآوری کرد و کتابی نیز درباره راویان امام صادق(ع) با نام مَن روَی عن جعفر بن محمد(ع) نوشت.[33] وی در عرصه گسترش باور به مهدویت نیز فعال بود. از او روایتهایی درباره قیام قائم عج در منابع ثبت شده است.[34]
ابوالقاسم علی بن محمد، از نوادگان حضرت عباس(ع) و از جمله راویان اهلبیت: بود که روایتهای حقانیت اهلبیت: را در شرایط حساس عصر عباسیان از زبان رسولخدا(ص) نقل کرده است. برای مثال روایتی از رسولخدا(ص) را چنین نقل کرده است:
إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّي وَ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهَا بَعْدِي وَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛[35]بدانید که علی بن ابیطالب(ع)، جانشین و امام پس از من است. مهدی عج از نسل او خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، هنگامی که پر از ستم و ظلم شده است.
محمد بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(ع) که مردی دانا و ارجمند بود، مانند یک مبلّغ دینی به بصره و شهرهای دیگر میرفت و درآنجا حدیثهای امام رضا(ع) را برای مردم بازگو میکرد.[36] حمزه بن قاسم بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(ع) نیز از اخبار اهلبیت: به خوبی آگاه، و برای روشنگری مردم، راوی رخدادهای مربوط به خاندان اهلبیت: بود.[37]
موسى بن محمد بن اسماعيل بن عبداللَّه بن عبيداللَّه بن عباس(ع) نیز روایتی درباره سلسله ائمه: از زمان امام علی(ع) به بعد نقل کرده است که در منابع این روایت مناقبی ثبت شده است.[38] همچنین عبیدالله بن علی از نوادگان حضرت عباس(ع)، کتاب جعفریّات را که دوره کامل فقه شیعه است، تألیف نموده و در سال ۳۱۲ ق رحلت کرده است.
2. ارتباط عاطفی خاندان حضرت ابوالفضل عباس(ع) با اهل بیت:
علاقه و دوستی میان خاندان حضرت ابوالفضل عباس(ع) با ائمه:، تا آن اندازه گسترده و مداوم بود که تا قرنها همچنان حفظ شد. برای نمونه محمد بن علی بن حمزه بن حسن بن عبيدالله بن عباس(ع)، از راویان امامین عسکریین(ع)، تا آنجا به امام(ع) نزدیک بود که مادر امام زمان4 پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) در خانه او اقامت گزید.[39]
عبد اللّه بن حسن بن عبیداللّه بن عباس(ع) نیز هنگامی که امام رضا(ع) در مرو ولیعهد بود، در کنار آن حضرت بود.[40]
3. قیامکنندگان از خاندان حضرت ابوالفضل عباس(ع)
برخی از افراد خاندان حضرت ابوالفضل عباس(ع) در طول تاریخ علیه دولتهای ستمگر قیام کردند. برای مثال در سال 247 هجری قمری، علی بن عبدالله بن محمد بن فضل بن حسن بن عبيدالله بن عباس(ع) در منطقه هجر علیه عباسیان قیام کرد و مردم بسیاری نیز به دور او گرد آمدند، اما این قیام شکست خورد.[41] بخشی از نوادگان آن حضرت نیز هنگامی که سایر علویان قیام میکردند، به قیام آنها میپیوستند.
فهرست منابع
کتب
ابناثیر، عزالدین علی بن محمد، الكامل فی التاريخ، بيروت: دار صادر - دار بيروت، 1385ق.
ابنحجر عسقلانى، احمد بن علی، الإصابة فى تمييز الصحابة، تحقيق عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، چاپ اول، بيروت: دارالکتب العلمية، 1415ق.
ابنطاووس، على بن موسى، اليقين باختصاص مولانا علی(ع) بإمرة المؤمنين، تحقیق اسماعیل انصارى زنجانى خوئينى، چاپ اول، قم: دار الکتاب، 1413ق.
ابنطقطقی، محمد بن تاجالدين، الاصيلی فی انساب الطالبين، تحقیق مهدی رجایی، قم: مکتبة آيةالله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۱۸ق.
ابنمیثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهجالبلاغه، مشهد: آستان قدس رضوی، 1417ق.
ابومخنف، لوط بن یحیی، وقعة الطف، تصحیح محمدهادی یوسفی غروی، چاپ سوم، قم: جامعه مدرسين، 1417ق.
ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبيين، بیروت: دارالمعرفة، [بیتا].
ابوحنیفه دينورى، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقيق عبدالمنعم عامر، قم: منشورات الرضى، 1368ش.
بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف، تحقيق سهيل زکار و رياض زرکلى، چاپ اول، بيروت: دارالفکر، 1417ق.
بیضون، لبیب، موسوعة كربلاء، چاپ اول، بیروت: مؤسسة الاعلمى، 1427ق.
تمیمی مغربی، قاضى نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار:، چاپ اول، قم: جامعة مدرسین، 1409ق.
جریری نهروانی، معافی بن زکریا، الجليس الصالح الكافی و الأنيس الناصح الشافی، بیروت: دار الکتب العلمية، 1426ق.
حلی، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلی، تحقیق محمد صادق بحر العلوم، چاپ دوم، نجف: دارالذخائر، 1411ق.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر، الشجرة المباركة فی أنساب الطالبية، چاپ دوم، قم: مکتبة آية الله المرعشى النجفى، 1419ق.
صدوق، محمد بن على، الخصال، تحقیق علیاکبر غفارى، چاپ اول، قم: جامعه مدرسين، 1362ش.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آلمحمد9، تحقیق محسن کوچه باغى، چاپ دوم، قم: مکتبة آيةالله المرعشی النجفی، 1404ق.
قاسم رسی، یحیی بن حسین، درر الاحادیث النبویة بالاسانید الیحیویة، تحقیق عبدالله بن حمود العزی، الطبعة الاولی، اردن ـ عمان: مؤسسه الامام زید بن علی الثقافیة، 1422ق
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ اول، قم: دار الحديث، 1429ق.
طبری، محمد بن جریر، تاريخ طبری، تحقيق محمد أبوالفضل ابراهيم، چاپ دوم، بيروت: دارالتراث، 1387ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، چاپ دوم، بیروت: دار إحياء التراث العربی، 1403ق.
مروزی ازوارقانی، سید عزالدین، الفخری فی أنساب الطالبيين، قم: مکتبة آيةالله المرعشى النجفى، 1409ق.
نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، چاپ ششم، قم: مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعة المدرسين، 1365ش.
سایتها
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی سید علی خامنهای.
خبرگزاری بینالمللی قرآن، «فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین»، 29/11/1397، کد خبر: 3791357.
خبرگزاری مشرق، «پای حرفهای همسر شهیدی که مادر 4 شهید است»، 31/01/1393، کد خبر: 302392.
[1]. آلعمران: 38.
[2]. اعراف: 58.
[3]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 36، ص 362.
[4]. ابراهیم: 37.
[5]. شعراء: 169.
[6]. ابنمیثم، شرح نهجالبلاغه، ج 5، ص 2: «روی جعفر بن بابویه القمی; ان هذه الوصیة کتبها7 الی ابنه محمد بن حنفیه رضیاللهعنه».
[7]. پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهایK، «نگاهی گذرا به زندگینامه حضرت آیتالله العظمی سید علی حسینی خامنهای»، 01/01/1393.
https://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=26142#_ftn3
[8]. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 90.
[9]. خبرگزاری مشرق، «پای حرفهای همسر شهیدی که مادر 4 شهید است»، 31/01/1393، کد خبر: 302392.
https://www.mashreghnews.ir/news/302392
[10]. خبرگزاری بینالمللی قرآن، «فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین»، 29/11/1397، کد خبر: 3791357. (شاعر مریم سقلاطونی)
https://iqna.ir/fa/news/3791357
[11]. ابنحجر العسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 4، ص 465.
[12]. یحیی بن الحسین بن قاسم رسی، درر الاحادیث النبویة بالاسانید الیحیویة، ص 39.
[13]. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ج 1، ص 160.
[14]. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبيين، ص90؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج 45، ص4.
[15]. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الأشراف، ج 3، ص391.
[16]. احمد بن داود دینوری، الأخبار الطوال، ص 257.
[17]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 45، ص 50.
[18]. لبيب بيضون، موسوعة كربلاء، ج 2، ص 138.
[19]. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص391؛ محمد بن جریر طبری، تاريخ الطبری، ج 5 ، ص 415؛ لوط بن یحیی ابومخنف، وقعه الطف، ج 3، ص 10.
[20]. یس: 27 - 25.
[21]. ژولیده نیشابوری.
[22]. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الأخبار، ج 3، ص 198.
[23]. محمد بن تاجالدین ابنطقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص 328.
[24]. سید عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص 169؛ فخرالدین محمد بن عمر رازی، الشجرة المباركة، ص 198 و 199.
[25]. فخرالدین محمد بن عمر رازی، الشجرة المباركة، ص199؛ سید عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص170.
[26]. محمد بن تاجالدین ابنطقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص 330؛ سید عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص171.
[27]. عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص171.
[28]. همان.
[29]. محمد بن تاجالدین ابنطقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص 329.
[30]. همان، ص 330.
[31]. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبيين، ص90.
[32]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 22، ص 274 و ج 44، ص 298.
[33]. حسن بن یوسف حلی، رجال العلامة الحلی، ص 53.
[34]. محمد بن علی صدوق، الخصال، ج 1، ص 169.
[35]. علی بن موسی ابنطاووس، اليقين باختصاص مولانا علی7 بإمرة المؤمنين، ص 494.
[36]. محمد بن تاجالدین ابنطقطقی، الاصيلی فی انساب الطالبين، ص 330.
[37]. معافی بن زکریا جریری نهروانی، الجليس الصالح الكافی و الأنيس الناصح الشافی، ص ۷۵۹.
[38]. محمد بن یعقوب کلینی، الكافی، ج 2، ص 204.
[39]. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص 347 و 348.
[40]. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الأخبار، ج 3، ص 341.
[41]. محمد بن جریر طبری، تاريخ الطبري، ج 9، ص 410؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 206.
افزودن دیدگاه جدید