ارتباط تبلیغى
نام نشریه: مبلغان ، اردیبهشت و خرداد 1387، شماره 103
یكى از مهمترین ابعاد انسان، ارتباطات او با «دیگران» است كه درگونههاى مختلف «میان فردى» و «گروهى» شكل مىگیرد و از طریق آن دانشها و مهارتهاى بشر در جوامع كوچك و بزرگ از خانواده گرفته تا جامعه بینالمللى، جا به جا و به دیگر انسانها منتقل مىگردد.
اوّلین انسان كه نقش پیامبرى نیز داشت، با دریافت وحى، مأموریت یافت علاوه بر اینكه رابطه خویش را با «خود»، با «خدا» و با «طبیعت» براساس آموزههاى وحیانى تنظیم كند، پیام خدا را نیز به دیگر انسانها برساند و با برقرارى ارتباط با آنان، پیام خداوند را «تبلیغ» كند و بىهیچ كاستى، آن را به دیگر مخاطبان ابلاغ نماید.
بنابراین، ارتباطات و تبلیغات دینى پیشینهاى به قدمت خلقت انسان دارد. زیرا انسان، مخاطبِ دین است و خداوند همیشه و همه جا براى هدایت همه انسانها، پیامبران راستین خود را مبعوث كرده است. رفتار تبلیغى انبیاء الهىعلیهمالسلام نیز نشان مىدهد كه آنان همواره با تمام ظرفیت ممكن براى انجام رسالت اصلى خود - كه همان تبلیغ ارزشهاى الهى و دعوت مردم به توحید و پرهیز از شرك و طاغوت است (1) - با همه انسانها ارتباط برقرار مىكردهاند و به ابزارها، قالبها و شیوههاى تبلیغى و فنون نفوذ و تأثیرگذارى، متناسب با موقعیتهاى خود، توجه ویژهاى داشتهاند. تفاوت معجزات انبیاء و تناسب آنها را با وضعیت اجتماعى و فرهنگى جامعه خود، مىتوان در این راستا تحلیل كرد.
گرچه مطالعات مربوط به ارتباطات و تبلیغات - به صورت یك علم مستقل - در دهههاى اخیر تحولات قابل توجهى یافته است، اما در طول تاریخ انبیاءعلیهمالسلام بهویژه نبى مكرم اسلامصلىاللهعلیهوآله، و ائمه اطهارعلیهمالسلام «ارتباط تبلیغى» همواره به صورت ویژه مورد توجه بوده است.
اسلام نسبت به ارتباط «میان فردى» و «گروهى» با مسلمانان و غیرمسلمانان در همه موقعیتها و فرصتها عنایت ویژه و نگاه حداكثرى دارد و دستورات و برنامههاى دقیقى براى حدود ارتباط، ایجاد، تثبیت و توسعه و چگونگى آن ارائه داده است. از آنجا كه دستورات اسلام عموماً جنبه اجتماعى سیاسى دارند، مىتوان از آنها به عنوان شبكههاى ارتباطى غیررسمى نام برد. بهویژه عباداتى چون: حج، نمازهاى جمعه و جماعت و... .
پس با توجه به ویژگیهاى اسلام، نگاه این دین به ارتباطات و تبلیغات، نگاهى حداكثرى است و هرگز به یك دایره بسته و در یك قلمرو كوچك محدود نمىشود و دامنه نفوذ آن به همه عرصههاى زندگى جامعه گسترش مىیابد. بنابراین، مىتوان اسلام را دینى كاملاً ارتباطى تبلیغى دانست.
در اینجا به عناصر اصلى و فرعى «ارتباط تبلیغى» در منابع دینى اشاره مىكنیم.
عناصر اصلى ارتباط تبلیغى
الف. ارتباطگران و مبلّغان
این عنصر شامل همه مؤمنان - اعم ا ز پیامبران تا پایینترین سطح جامعه - مىشود. مسئولیت انسان در این عنصر سنگینتر از نقش مخاطب است و میزان مسئولیت هر كس براساس جایگاه اجتماعى و دینى او معلوم مىشود. انسان در این مقام، چون احیاگر (2) و طبیب حاذقى (3) است كه مىخواهد روح انسانهاى نیازمند را درمان كند. بنابراین، براى آنكه بتواند در مقام «مبلّغ» به خوبى وظیفه خود را انجام دهد، باید صلاحیتهاى لازم را كسب و همواره تلاش كند معلومات و سطح توان ارتباطى خود را ارتقاء دهد. صلاحیتهایى كه مبلغ باید كسب كند عبارتند از: صلاحیتهاى «علمى» و «عملى».
1. صلاحیتهاى علمى: صلاحیتهاى علمى كه مبلغ دینى براى بهتر انجام دادن وظیفه خود باید كسب كند، بر دو دسته تقسیم مىشوند.
الف. صلاحیت شناختى (دانستن)؛ مبلغ باید شایستگى لازم را نسبت به آگاهى از ابعاد و ماهیت پیام اسلام، ویژگیهاى مخاطبان، آسیبها و تهدیدهاى روحى انسان، آرمانها و چشماندازهاى اسلام، ابزارها و قابلیتهایى كه مىتواند از آنها در تبلیغ استفاده كند، به دست آورد.
ب. صلاحیت نگرشى و انگیزشى (خواستن)؛ یعنى مبلغ علاقه و باور به ضرورت هدایت انسانها را براساس آموزههاى دینى داشته باشد و صفاتى را در وجود خود كسب كند تا بتواند این انگیزه را همواره در درون خود حفظ كند. صفاتى چون سعه صدر، امید، امانتدارى، دلسوزى، رفق و مدارا، شجاعت، صبر و استقامت و بصیرت. (4)
2. صلاحیتهاى عملى: صلاحیتهاى عملى را نیز مىتوان به دو نوع تقسیم كرد.
اوّل. صلاحیت عملى نسبت به دستورات الهى؛ از آنجا كه مبلغ دینى اوّلین مخاطب معارف الهى است، باید ابتدا خود به آموختههایش عمل كند. از این جهت قرآن كریم عالمان بىعمل را سرزنش مىكند. (5) امام صادقعلیهالسلام مىفرماید: «اَلْعالِمُ اِذا لَمْ یعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَما یزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفا؛ (6) دانشمند وقتى به علم خود عمل نكند، نصایحش همچون زایل شدن باران روى سنگ صیقلى، از دلها رخت بر مىبندد.»
دوم. صلاحیت مهارتى نسبت به توان ارتباطى؛ مبلغ علاوه بر شناخت و انگیزه، باید توانایى خود را نسبت به مهارتهاى تبلیغى افزایش دهد و كلیه فنون مورد نیاز را براى ساخت و ارسال پیام فراگیرد و به بهترین شیوه ممكن، قدرت برقرارى ارتباط با دیگران را كسب كند.
ب. پیامگیران و مخاطبان
با توجه به ویژگیهاى دین اسلام، همه انسانها همیشه و همه جا مخاطب پیامهاى اسلاماند. (7) بنابراین، «مبلّغ دینى» در «ارتباط تبلیغى»، با طیف بسیار گسترده و متنوعى از مخاطبان روبروست. افرادى كه از جهات مختلفى با یكدیگر متفاوتاند و از نظر توان ارتباطى سطوح گوناگونى دارند. از این جهت، مبلغان دین اسلام كه داعیه جهانى دارند، باید بتوانند پیامهاى آن را بهگونهاى به مردم برسانند كه نسبت به مخاطبان پوشش حداكثرى پیدا كند.
بنابراین، انسان در نقش مخاطب نیز باید به وظایف خود عمل كند و همواره معلومات و سطح توان ارتباطى خود را افزایش دهد (8) و در شرایط و موقعیتى قرار گیرد كه حداكثر بهره را از پیامهاى مبلغان دینى ببرد و تلاش كند براساس گرایشهاى فطرى، غرایز خود را در چارچوبهاى آموزههاى دینى تعدیل و تنظیم كند و با اختیار، شرایط زندگى خود را براى طى كردن مراحل ششگانه یاد شده فراهم نماید.
ج. پیام
مسئله «پیام» در تبلیغ دینى از جایگاه بسیار مهمى برخوردار است. زیرا باید بهگونهاى ساخته شود كه براى مخاطب جذابیت و تأثیر لازم را داشته باشد. براى اینكه پیامى ساخته شود، به سه عنصر نیازمندیم: نشانهها، محتواى پیام و نحوه ارائه پیام.
نشانهها: هر پیامى براى انتقال به دیگران لزوماً به قالب بیانى نیاز دارد كه از «نشانه» تشكیل مىشود. خداوند تبارك و تعالى براى تبیین پیام خود از زیباترین و هنرمندانهترین نشانهها استفاده كرده و پیام خود را به صورت مكتوب در كتاب جاویدان خود براى انسانها فرستاده است. علاوه بر آنكه فقرات قرآن كریم «آیه» و نشانهاند، از نگاه قرآن همه عالم هستى نشانه «آفاقى» و «انفسى»اند. (9)
انبیاء الهى و پیشوایان معصومعلیهمالسلام نیز به عنوان اوّلین پیامرسانان، براى ابلاغ پیامهاى خداوند متعال، از تمام نشانههاى مقبول و مشروع اعم از طبیعى، تصویرى و قراردادى بهره بردهاند. اسلام براى استفاده از نشانههاى متنوع مشروع و مقبولى كه بتواند به صورت جذاب و مؤثر پیام را به دیگران منتقل كند، هیچ محدودیتى قائل نشده است.
محتواى پیام: محتواى پیام عبارت است از «مطالب درون پیام كه به وسیله فرستنده پیام براى بیان هدفش انتخاب شده است». طبیعى است كه محتواى پیام در تبلیغ دینى مطالبى است كه مورد تأیید دین و در مسیر هدایت انسان قرار مىگیرد و مىتواند به نیازهاى انسان در حیات فردى و اجتماعى پاسخ دهد و راهگشاى ابعاد زندگى او اعم از جسمى، روحى، اخلاقى، سیاسى، اقتصادى، خانوادگى و... باشد.
نحوه ارائه پیام: نحوه ارائه پیام عبارت است از: «تصمیمهایى كه فرستنده پیام، براى انتخاب نشانهها و محتوا مىگیرد و پیام را مىرساند و در قالبهاى مختلف مىریزد.» در این مرحله از تبلیغ است كه پیام شكل مىگیرد و با توجه به معیارهایى پیام به صفاتى چون «كلامى یا غیركلامى»، «درست یا غلط»، «عمیق یا سطحى»، «مناسب یا نامناسب»، «جذاب و یا غیرجذاب»، «مبهم یا روشن» و... متصف مىشود.
قرآن كریم از این ویژگى استثنایى برخوردار است كه در ساخت پیام الهى از بهترین نشانهها (حروف و كلمات) براى بیان محتواى خود، جذابترین و مؤثرترین راه ارائه پیام را در قالب ارتباط كلامى - نوشتارى ارائه كرده است، بهگونهاى كه علاوه بر اعجاز محتوایى و معارفى، اعجاز لفظى نیز دارد و در اوج عزت بیانى، تحدى مىكند.
به تبع قرآن كریم، مسئله «ساخت پیام» بهگونهاى كه پیام را جذّاب و مناسب كند، همواره مورد توجه پیشوایان معصومعلیهمالسلام بوده است. این مهم باعث مىشود حضرت موسىعلیهالسلام از خداوند، طلاقت لسان (10) بخواهد و به دلیل فصاحت برادرش هارون، وزارت وى را از خداوند طلب كند. (11)
ابزار ارتباط: چهارمین عنصر اصلى «ارتباط تبلیغى» وسایلى است كه در فرایند تولید تا دریافت پیام از آنها استفاده مىكنیم. چنان كه قبلاً یادآورى كردیم وسیله ارتباط، منحصر در ابزار ارسال پیام نیست. بلكه در جانب «مبلّغ» شامل: وسیله رمزگذارى، و وسیله ارسال رمز و در طرف «مخاطب» شامل: ابزار دریافت رمز و ابزار رمزخوانى نیز مىشود. در اینجا فقط به ابزارهاى تولید پیام اشاره مىكنیم.
الف. ابزارهاى ارتباط كلامى؛ یكى از انواع ارتباطات، ارتباط كلامى است. علىعلیهالسلام مىفرماید: علم دو گونه است؛ نوشته شده و شنیده شده و اگر دانش شنیده شده مكتوب نشود بهره نمىرساند. (12) بنابراین مىتوان ابزارهایى كه ارتباطات كلامى را شكل مىدهند، به دو نوع تقسیم كرد.
اوّل، ابزارهاى ارتباط كلامى - نوشتارى؛ در قرآن كریم كه خود كلام مكتوب خداست و كتاب (13) نامیده شده، اوّلین آیاتى كه بر پیامبر گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله نازل شده گویاى اهمیت ابزارهاى كلامى - نوشتارى است. قرآن كریم مىفرماید: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنسَنَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»؛ (14) «بخوان به نام پروردگارت كه خلق كرد. انسان را از خون بستهاى خلق كرد. بخوان كه پروردگارت بزرگوارتر است. همان كسى كه به وسیله قلم تعلیم نمود.»
سوگند خوردن خداوند به قلم و نگارش آن (15) نیز گویاى جایگاه رفیع این ابزار ارتباطى است. در منابع اسلامى درباره اهمیت كتابت و چگونگى آن مطالب بسیارى مطرح شده است و از اندیشمندان معصوم روایات متعددى درباره كلام نوشتارى نقل شده كه به برخى اشاره مىكنیم. پیامبر گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «قَیدُوا الْعِلْمَ، قِیلَ ما تَقْییدُهُ؟ قالَ كِتابَتُهُ (16) اُكْتُبْ الْعِلْمَ قَبْلَ ذَهابِ الْعُلَماءِ وَاِنَّما ذَهابُ الْعِلْمِ بِمَوْتِ الْعُلَماءِ؛ (17) دانش را مقید سازید. گفته شد مقید ساختن آن چگونه است؟ فرمود: نوشتنش. دانش را قبل از رفتن دانشمندان بنویس كه رفتن دانش به مرگ دانشمندان است.»
«این بود كه از همان آغاز امر و حتى در زمان حیات پیامبر اكرمصلىاللهعلیهوآله در میان شیعه و پیشوایان شیعه امر تألیف و حتى حفظ آثار دین خدا رونق یافت و عملى شد و همین آثار از جمله هستههاى اصلى فرهنگ عظیم اسلام گشت و سپس دامنه و وسعت آن تا بدانجا رسید كه مىبینیم مورخان علم و فرهنگ بشرى در هر قرنى نوشتهاند و بدان اعتراف كردهاند. براى آگاهى از جریان تألیف و نویسندگى در دوران صدر اسلام و نقش شیعه و تعالیم ائمه طاهرین در اینباره رجوع كنید به دو كتاب؛ مؤلفوا الشیعة فى صدر الاسلام، تألیف علامه سید عبد الحسین شرف الدین و شیعه و فنون الاسلام، تألیف سید ابو محمدحسن صدر كاظمینى.» (18)
دوم: ابزارهاى كلامى - گفتارى؛ قرآن كریم در آیات متعددى به ابزار ارتباط كلامى - گفتارى اشاره مىكند. «أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَینَینِ * وَ لِسَانًا وَ شَفَتَینِ»؛ (19) «آیا براى او دو چشم قرار ندادیم؟ و یك زبان و دو لب؟»
در آیات بسیارى گفتار (قول) و چگونگى آن مورد توجه قرار گرفته است. (20) علىعلیهالسلام زبان را مترجم درون انسان مىداند و مىفرماید: «الْاَلْسُنُ تُتَرْجِمُ عَمَّا تَجْنهُ الضَّمائِرُ؛ (21) زبانها ترجمان چیزى هستند كه در درون [انسانها] است.» رهبران دینى براى بیان آراء و نظریات خویش همواره از بهترین راهها و روشهاى موجود بهره مىگرفتند و در كنار قالبهاى گفتارى، هیچگاه از قالبهاى نوشتارى صرفنظر نمىكردند.
ب. ابزارهاى ارتباط غیركلامى؛ علاوه بر ارتباطات كلامى، ارتباطات غیركلامى نیز مورد توجه قرآن و عترت است. تبلیغ عملى (رفتارى) را مىتوان در شمار ارتباط تبلیغى «غیركلامى» آورد. در سیره پیشوایان معصومعلیهمالسلام به موارد متعددى بر مىخوریم كه آنان از وسایل «غیركلامى» براى انتقال مفاهیم دینى استفاده كردهاند.
حالات و اوصافى كه در قرآن كریم و روایات براى «گفتار» به چشم مىخورد مانند: لین، معروف، سدید و... نیز به دلیل تأثیرى كه این حالات در «معناى ارتباطى» دارد، مىتوانند در شمار ارتباطات «غیركلامى» قرار گیرند.
با توجه به ویژگیهاى دین اسلام (جامعیت، جاودانگى و جهانى بودن) و آنچه درباره عناصر اصلى مطرح شد چنین به دست مىآید كه اسلام استفاده از همه ابزارها، نشانهها و قالبهاى ارتباطى كلامى و غیركلامى را براى تبلیغ مجاز دانسته و به پیروان خود نیز توصیه كرده است.
عناصر فرعى ارتباط تبلیغى
الف. موقعیت ارتباط؛ ارتباط تبلیغى حتماً در یك موقعیت زمانى و مكانى و شرایط خاصى اتفاق مىافتد. آن موقعیت مىتواند در فرایند ارتباط تأثیرگذار باشد. اسلام براى تأثیرگذارى بیشتر و استفاده بهتر نسبت به حضور در برخى مكانها و زمانها و اجتماعات تأكید بیشترى دارد.
ب. پس فرست و بازخورد؛ ارتباط، فرایندى دو سویه است و «پس فرست» عبارت است از: واكنش مخاطب نسبت به پیام، و بازخورد زمانى رخ مىدهد كه فرستنده پیام «پس فرست» مخاطب را دریافت كند و نتیجه آن را در نحوه تداوم ارتباط مدنظر داشته باشد. از این جهت واكنش مردم در مقابل پیامبران الهىعلیهمالسلام همواره در دو شكل كلى بوده است. ایمان یا كفر. انبیاء الهىعلیهمالسلام نیز ارتباطات خود را با توجه به پس فرستها و بازخوردهاى تبلیغى، ادامه مىدادهاند، تا جایى كه گاهى به دلیل عدم تأثیر پیام در مخاطب، دیگر مأمور به ادامه ارتباط نبودهاند. (22)
ج. دروازهبانان؛ دروازهبانان افراد مختلفى هستند كه در مسیر تولید و ارسال پیام قرار مىگیرند و مىتوانند بر آن تأثیرگذار باشند. این عنصر اگر چه اخیراً و نسبت به رسانههاى نوین مطرح شده است؛ اما به صورت محدود در ارتباط سنتى نیز مىتواند وجود داشته باشد. وقتى پیام مكتوب مىشود یا واسطهاى پیام فردى را به صورت شفاهى مىرساند، در واقع «فیلتر»ى در فرایند ارتباط ایجاد شده است؛ زیرا هر «واسطه»اى با نحوه بیان و حتى واژههایى كه به كار مىبرد، مىتواند در مفهوم و چگونگى پیام تأثیرگذار باشد. از این جهت اسلام در موضوع اطلاعرسانى و دریافت اخبار تأكید دارد كه سخن هر كس را نشنویم. ملاكهایى كه در سند روایات براى تشخیص صحت و سقم آنها باید مورد توجه قرار گیرد را مىتوان نمونهاى از توجه منابع دینى به دروازهبانان و واسطههاى پیامرسانى دانست. (23)
د. پارازیت؛ پارازیتهاى ارتباطى همانند میكروب عمل مىكنند و مىتوانند در فرایند تولید، ارسال و مصرف پیام اختلال ایجاد كنند. از نظر اسلام علاوه بر پارازیتهاى مادى كه ممكن است هر یك از عناصر اصلى و فرعى «ارتباط تبلیغى» را بیمار كنند، پارازیتهاى دیگرى نیز وجود دارد كه ممكن است فرایند ارتباطى را دچار مشكل سازد. بنابراین، هر اتفاق و چیزى كه در فرایند «ارتباط تبلیغى» بهگونهاى نقش ایفا كند كه با هدف اصلى تبلیغ كه همان «هدایت» است، تعارض داشته باشد و به غفلت بینجامد، در ردیف پارازیتهاى معنوى قرار مىگیرد.
ارتباط تبلیغى و هدایت تشریعى
ارتباط تبلیغى اسلام را مىتوان در دو سطح مورد بررسى قرار داد.
سطح اوّل: پیامبران اولوا العزم و صاحب شریعت
عناصرى كه در این سطح وجود دارد عبارتند از: «منبع پیام» كه خداوند است و «مخاطب» كه پیامبرانند و «ابزار تولید پیام» كه با اراده خداوند ایجاد مىشود و حقیقت آن بر ما روشن نیست و «وسیله ارسال پیام» كه جبرئیل است و «پیام» كه همان محتواى وحى است.
در این سطح ارتباطى، پیامبرانعلیهمالسلام باید ظرفیتهاى لازم را براى دریافت وحى الهى و فرا گرفتن معانى و معارف قدسى، داشته باشند، تا بتوانند پیام آسمانى را بدون هیچ نقص و ابهامى دریافت كنند و آن را به تمام و كمال حفظ و به مخاطبان منتقل كنند. اگر چه حقیقت وحى و چگونگى رد و بدل «معنا» بین خداوند و پیامبران در این سطح بر ما روشن نیست، اما مسلماً آنچه خداوند اراده كرده پیامبران آن را درك و دریافت كردهاند و از این جهت واسطه فیض و سرچشمه معارف الهىاند.
در این سطح ارتباطى «منبع پیام» خزانهدار غیب و شهود است و از معانى و اسماء تنها مقدار معینى را به مخاطب خود (پیامبران) عطا كرده است (24) و طبعاً معانى و علوم به میزان ظرفیت آنها تجلى كرده است. «درجه منبع معنا» و «سطح توان ارتباطى» پیامبران به لحاظ موقعیت و مسئولیتى كه دارند بالاتر از سایر انسانها است و مراتب آنان نیز تفاوت دارد. به دلیل عنصر پاكى و عصمت و نورانیت در وجود مبارك پیامبران بین خود آنها و خداوند متعال در تمام ارتباطات «مشابهت معنایى» تام وجود دارد. از اینرو، هیچگونه اختلاف و نزاع میان آنان پدید نمىآید.
در این سطح هیچ نوع «پارازیت» و «فیلتر»ى كه فراگرد ارتباط پیامبران را دچار ابهام یا مشكل كند وجود ندارد. سایر پیامبران - تبلیغى - و پیشوایان معصومعلیهمالسلام اگر چه مستقیماً مخاطب «منبع پیام» از طریق وحى نیستند اما به لحاظ مقامات و شایستگیهایى كه دارند، آنان نیز از لحاظ «منبع معنا»، «درجه منبع»، «تجلى معنا» و «سطح توان ارتباطى» در ردیف پیامبران تشریعى قرار دارند. با توجه به اینكه سطح اوّل «ارتباط تبلیغى»، از موضوع بحث ما خارج است، به همین اندازه اكتفا مىكنیم و تفصیل آن را به جایى دیگر وامىگذاریم.
سطح دوم: سایر انسانها
در این سطح، انسانها - اعم از پیامبرانعلیهمالسلام و دیگران - به عنوان «منبع معنا» هم نقش مبلّغ را دارند، هم مخاطب. و چون «مبلغ» و «مخاطب» دو عنصر اساسى ارتباطاند، از نگاه اسلام جایگاه ویژهاى دارند و بدون شناخت ویژگیها و اهداف آفرینش انسان، نمىتوان به مقوله تبلیغ دینى پرداخت. زیرا در هر صورت انسان، یا در مبدأ «ارتباط تبلیغى» قرار مىگیرد یا در مقصد آن.
سیره اهل بیت در ارتباط تبلیغى
پیشوایان معصومعلیهمالسلام براى تبلیغ دین از اشكال مختلف ارتباط «فردى» و «گروهى» به بهترین وجه ممكن بهره گرفتهاند، كه براى نمونه چند مورد را ذكر مىكنیم.
الف. اعزام پیك و مبلغ؛ همانگونه كه پیامبر اسلام نمایندگانى را براى تبلیغ به نقاط مختلف اعزام مىكردند، از جمله علىعلیهالسلام را به یمن فرستادند؛ امامان معصومعلیهمالسلام نیز چنین مىكردند و به عنوان نمونه، امام حسن عسكرىعلیهالسلام از طریق اعزام پیكهایى با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار مىساخت و از این رهگذر مشكلات آنان را برطرف مىساخت.
امام صادقعلیهالسلام نیز به منظور تبلیغ جریان اصیل امامت، نمایندگانى به مناطق مختلف مىفرستاد، از آن جمله، شخصى از اهل كوفه به نمایندگى از طرف امام به خراسان رفت و مردم را به ولایت او دعوت كرد. (25)
ب. ایجاد شبكه ارتباطى؛ شبكه ارتباطى امام حسینعلیهالسلام از مدینه تا مدینه، نمونه بارزى از ایجاد نظام ارتباطى در شرایط بحرانى است كه با وجود جوّ خفقان و موقعیت جامعه اسلامى در سال 60 ه. ق كه تمام نقاط استراتژیك جامعه اسلامى در اختیار جبهه باطل بود، امامعلیهالسلام توانست با اطلاعرسانى به موقع و ایجاد ارتباط دقیق با عناصر مختلف نیروى انسانى و سایر عوامل، كاملاً پیروز شود و به اسلام حیاتى دوباره ببخشد.
امام جوادعلیهالسلام با تمام محدودیتهاى موجود، از طریق نصب نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ مىكرد و كارگزاران امام در بسیارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سیستان، بست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراكز سنتى یعنى كوفه و قم پخش شده بودند. (26)
ج. مكاتبه و پیك؛ یكى دیگر از راههاى ایجاد شبكه ارتباط تبلیغى مكاتبه است كه پیامبر گرامى اسلامصلىاللهعلیهوآله (27) و ائمه اطهارعلیهمالسلام از آن به خوبى بهره بردهاند. بخشى از نامههاى امام علىعلیهالسلام در نهج البلاغه آمده است. امام حسن عسكرىعلیهالسلام از طریق مكاتبه با شیعیان ارتباط برقرار مىكرد و از این رهگذر آنان را زیر چتر هدایت خویش قرار مىداد. نامهاى كه امام به «ابن بابویه»رحمه الله نوشته، نمونهاى از آن نامهها است.
پینوشـــــــتها:
1) نحل/36.
2) مائده/32.
3) نهج البلاغه، سید رضى، صبحى صالح، دار الهجرة، 1395 ه. ق، خطبه 108.
4) یوسف/108.
5) صف/2.
6) اصول كافى، كلینى، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، بىتا، ج 1، ص 44.
7) سبأ/28.
8) كهف/114.
9) فصلت/53.
10) طه/28 - 27.
11) قصص/34.
12) دین و ارتباطات، مجید محمدى، اوّل، كویر، 1382، ص 196.
13) بقره/2.
14) علق/1 - 4.
15) قلم/ 1 - 2.
16) منیة المرید، شهید ثانى، اوّل، مكتب الاعلام الاسلامى، 1368، ص 340.
17) كنز العمال، علاء الدین المتقى بن حسام الدین هندى برهان، مؤسسة الرسالة، 1409 ه ق، ح 28733.
18) دانش مسلمین، ص 27.
19) بلد/8 و 9.
20) بقره/59؛ نساء/9؛ اسراء/23؛ طه/44.
21) غرر الحكم، عبد الواحد بن محمد تمیمى آمدى، ح 1376.
22) بقره/6.
23) حجرات/16.
24) منافقون/7؛ حجر/21.
25) سیره پیشوایان، مهدى پیشوایى، مؤسسه تحقیقاتى تعلیماتى امام صادقعلیهالسلام، 1379، ص 378.
26) همان، ص 559 - 560.
27) ر. ك: مكاتیب الرسول، على احمدى میانجى، اوّل، مؤسسه دار الحدیث الثقافیه، 1999 م، در این كتاب، نامههاى پیامبر اسلامصلىاللهعلیهوآله به افراد مختلف و سران ممالك گوناگون جمعآورى شده است.
افزودن دیدگاه جدید