روش سخنر انی دینی (3) تعریف و اهداف سخنرانی دینی
نام نشریه: مبلغان، شماره 121
اهداف اين درس
1. آشنایی با برخی تعاریف خطابه و سخنرانی؛
2. آشنایی با تعریف سخنرانی دینی و قیود آن؛
3. شناخت اهداف تبلیغ و سخنرانی؛
تعريف سخنرانى
تاكنون تعاریف زیادى درباره خطابه و سخنرانی ارائه کردهاند. نگاهى گذرا به این تعریفها نشان مىدهد كه هر كسى با برداشت خود از خطابه و هدفش از آن، قیودى را در تعریف آورده است. بعضى هدف از آن را فقط اقناع مخاطب دانسته و برخى در كنار اقناع اندیشه به تحریك احساس نیز توجه کردهاند. عمده تعاریف، متأثر از تعریف ارسطو در خطابه است. او با توجه به شرایط زمان خود آن را تعریف کرده است؛ در آن دوران خطابه را بیشتر برای قانعكردن دیگران به كار مىگرفتند.
بعضى فقط خطابه را تعریف كردهاند؛ در حالى كه خطابه، یكى از شكلهاى اجرایى سخنرانى است. آنچه ما در این كتاب در پی تعریف آنیم، سخنرانى دینى است كه اعم از خطابه است و با توجه به ویژگیها، شرایط و اهداف خاص خود باید تعریف شود.
به هر روى، پیش از تعریف سخنرانى دینى، بیان برخى تعاریف ارائهشده براى خطابه و سخنرانى، خالى از لطف نیست؛ برای نمونه به موارد ذیل مىتوان اشاره كرد:
1. «خطابه، فن تصرّف در عواطف و عقول مخاطبان از رهگذر الفاظ فصیح و جملات بلیغ، براساس مشافهه، به منظور اقناع عقل و احساس شنوندگان و ترغیب آنان به سوى هدفى [است] كه سخنور در نظر دارد.» (1)
2. «خطابه، صناعتى است كه توسط آن بتوان در هر امرى از امور جزئى، دیگران را در حدّ امكان اقناع نمود.» (2)
3. خطابه «سخنى است به صورت نثر تألیف یافته كه به وسیله آن، یك نفر جماعت را به قصد اقناع، مورد خطابه قرار مىدهد.» (3)
4. «فن سخنورى به مجموعه اصول و قواعدى گفته مىشود كه سخنور با استفاده از آن در ذهن مستمعان خود تأثیر لازم را به جا گذارد و به مقصودى كه دارد برسد.» (4)
5. «سخنورى یا خطابه، فنى است كه به وسیله آن؛ گوینده، شنونده را با سخن خود اقناع و بر منظور خویش ترغیب مىكند.» (5)
تعريف سخنراني دینی
پس از ارائه نمونههایى از تعاریف سخنورى و خطابه، بىهیچ توضیح و یا انتقادى، تعریف مورد نظر خود را از سخنرانى دینى ارائه مىكنیم.
سخنرانى دینى عبارت است از: «سخن گفتن یك نفر با جمع به نحو یكطرفه به منظور تأثیرگذارى مطلوب [دینى] در اندیشه، احساس و رفتار مخاطب، به قصد و روش انشاء سخن.»
اکنون ممكن است این پرسش مطرح شود كه چرا یكى از تعاریف پیشین را برنگزیده و سخنرانى دینى را با این قیود خاص تعریف كردهایم؟
پاسخ این است كه هرچند غالبا اشكالاتی به تعاریف وارد است؛ اما باید کوشید تا تعریف حتی الامكان جامع و مانع باشد. تعریف فوق با توجه به اهداف و ویژگیهاى سخنرانى دینى و با عنایت به تفاوت آن با مقولههاى مشابه، ارائه شده است.
براى روشنشدن تعریف سخنرانى دینى و دلیل انتخاب قیود آن، بعضى از آنها را توضیح مىدهیم:
1. سخن گفتن (6)
این قید، انتقال مفاهیم از طریق ایماء، اشاره، نویسندگى و راههاى دیگر تأثیرگذارى را از تعریف خارج مىكند.
2. يك نفر
فقط یك نفر در سخنرانى سخن مىگوید و بقیه شنوندهاند. پس با این قید، بحثهاى دو یا چند طرفه، مانند: میزگرد، مباحثه و... از تعریف خارج مىشود.
3. با جمع
سخنگفتن به لحاظ تعداد گوینده و شنونده، شكلهاى مختلفى پیدا مىكند:
الف) یك نفره كه در آن فرد با خود یا خدا سخن مىگوید؛
ب) دو نفر با هم، مانند: مناظره، محاوره و مشاوره؛
ج) چند نفر با هم، مانند: مناظره، هماندیشى و محاوره؛
د) یك نفر با جمع، مانند: جلسة دفاع از نظریه علمى، سخنرانی علمی، پرسش و پاسخ، كلاسدارى، گزارشدهى و سخنرانى.
منظور از جمع در تعریف سخنرانى، جمع عرفى است؛ نه جمع منطقى و نه ادبیاتى. با این قید، سخنگفتن یك فرد در مباحثه با یك یا چند نفر محدود و یا در گفتگوهاى عادى با چند نفر، از تعریف خارج مىشود.
4. يكطرفه
ممكن است یك نفر با جمع سخن بگوید؛ ولى سخنرانىِ مصطلح نباشد. با قید یكطرفهبودن، جلسات پرسش و پاسخ و امثال آن از تعریف خارج مىشود؛ زیرا سخن گفتن در آنها دو طرفه است. دلیلِ آوردن این قید، آن است كه اگر هنگام سخنرانى، افراد دیگر سؤالى بپرسند و یا سخنى بگویند، در تأثیرگذارى سخنران اختلال ایجاد مىشود؛ مثلا اگر گوینده با سخنان خود، احساسات مخاطب را تحریك كرده باشد، ممكن است با طرح یك سؤال از سوى مخاطب و یا بیان سخنى از سوی او، این حس از بین برود. (7)
5. به منظور تأثيرگذارى
گوینده دینى در سخنرانى خود، باید قصد تأثیرگذارى بر مخاطب داشته باشد؛ گرچه به دلایلى تأثیرگذارى صورت نگیرد. (8)
6. مطلوب
گاهى تأثیرگذارى در سخنرانى وجود دارد؛ اما مطلوب دین نیست؛ از اینرو برخى سخنرانیهاى انتخاباتى، اقتصادى، علمى و... كه در دنیاى حاضر صورت مىگیرد و در آنها قصد تأثیرگذارى مطلوب دینى وجود ندارد، از تعریف سخنرانى دینى خارجاند؛ هر چند سخنران آنها یك مسلمان باشد.
7. اندیشه، احساس و رفتار
یكى از تفاوتهاى اساسى سخنرانى با میزگردها، سخنرانیهای علمی و كلاسهاى تعلیم رسمى این است كه در سخنرانى، در کنار اقناع اندیشه، تحریك احساس (9) از اهمّ مقاصد به شمار مىرود؛ ولى در موارد یاد شده دیگر، به این امر توجه نمیشود و یا به آن، كمتر توجه میشود. همچنین ایجاد و تقویت رفتارهاى مثبت و از بین بردن رفتارهاى منفى، از جمله اهداف سخنرانى دینى است كه در مقولههاى مشابه، كمتر بدان توجه میشود.
8. به قصد و روش انشاء سخن
یعنى سخنران بخواهد به روش سخنورى متداول و معمول ـ كه شكل خاصى دارد ـ سخن بگوید و با همین روش نیز سخنان خود را ادا كند. با این قید، سخنگفتنِ یك وكیل دادگسترى كه قصد انشاء سخن متداول ندارد و یا سخنگفتن یك نفر در منزل با همه قیود پیشین، از تعریف خارج مىشود.
اهداف سخنراني دینی
هدف در لغت به معنای هر چیز بلند و برافراشته، نشانۀ تیر، و آنچه آدمی برای رسیدن به آن میكوشد از قبیل مقام، مال و مكنت و نیز مقصود و غایت آمده است. (10)
بنابراین در مورد موجود ذی شعوری مثل انسان میتوان گفت:هدف، چیزی است كه انسان قبل از عمل آن را در نظر میگیرد و نیروی خویش را برای رسیدن به آن به كار میبرد و غرضش دستیابی و رسیدن به آن است. هدف آن مطلوبی است كه شوق دستیابی به آن محرّك آدمی است تا راهی را كه به آن میرسد برگزیند و وسایل لازم برای وصول به آن را انتخاب نموده و به كار برد. (11)
توجه به هدف در هر كاری موجب تمركز، آرامش و پرهیز از سرگشتگی است، و در سخنرانی دینی اگر برای دستیابی به هدف و اطمینان به نتیجه، اصول و معیارهایی در نظرگرفته شود، هر سخنران به راحتی میتواند موفقیت یا شكست خود را ارزیابی كند؛ از اینرو بهتر است ابتدا روشن شود كه هدف از سخنرانی چیست؟
سخنرانی دینی همانند دیگر روشهای تبلیغ و تعلیم و تربیت اسلامی، همان اهدافی را تعقیب میكند كه انبیاء الهی مورد توجه قرار دادهاند.
برخی از اهداف تبلیغی انبیاء الهی عبارتند از:
1. بندگي خدا و پرهیزاز طاغوت
خداوند متعال هدف از خلقت جن و انس را عبادت و بندگی خود دانسته و میفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونَ»؛ (12) «من جن و انس را نیافریدم جز برای اینكه عبادتم كنند [و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند].»
همچنین هدف از بعثت پیامبران خویش را دعوت به پرستش خداوند و پرهیز از طاغوت معرفی میكند و در كتاب آسمانی خویش میفرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»؛ (13) «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم كه: خدای یكتا را بپرستید، و از طاغوت اجتناب كنید.»
2. تزكیه و تعلیم
در قرآن كریم یكی از اهداف بعثت پیامبر اكرمصلیاللهعلیهوآله تزكیه و تعلیم معرفی شده است. آنجا كه میفرماید: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»؛ (14) «او كسی است كه در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت كه آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزكیه میكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت میآموزد و مسلماً پیش از آن در گمراهی آشكاری بودند.»
همچنین دعای ابراهیم و اسماعیلعلیهماالسلام را در هنگام بالا بردن پایههای خانه كعبه این چنین نقل میكند: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِكَ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ یزَكِّیهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَكیمُ»؛ (15) «پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند و آنها را كتاب و حكمت بیاموزد و پاكیزه كند؛ زیرا تو توانا و حكیمی.»
3. خروج از ظلمت به سوی نور
یكی از هدفهای نزول قرآن، خارج ساختن مردم از تاریكیها به سوی روشنایی است؛ چنانكه خداوند میفرماید: «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»؛ (16) «[این] كتابی است كه بر تو نازل كردیم، تا مردم را از تاریكیها [ی شرك و ظلم و جهل،] به سوی روشنایی [ایمان و عدل و آگاهی] در آوری.»
نیز میفرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور»؛ (17) «ما موسی را با آیات خود فرستادیم [و دستور دادیم:] قومت را از تاریكیها به نور بیرون آر.»
4. برقراری عدالت
برانگیختن مردم به برپایی قسط و برقراری عدالت در جامعه، یكی دیگر از اهداف تبلیغی پیامبران الهی است. در قرآن مجید آمده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ (18) «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها كتاب [آسمانی] و میزان [شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه] نازل كردیم تا مردم قیام به عدالت كنند.»
5. رهایی از وابستگیها و عادتهای جاهلانه
برداشتن بارهای سنگین و زنجیرهایی كه بر گردن مردمان بر اثر وابستگیهای جاهلانه و عادتهای ناآگاهانه نهاده شده است، از جمله اهداف رسول گرامی اسلام بود. در قرآن مجید آمده است: «الَّذینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذی یجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ یحِلُّ لَهُمُ الطَّیباتِ وَ یحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبائِثَ وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی كانَتْ عَلَیهِمْ»؛ (19) «همانها كه از فرستاده [خدا]؛ پیامبر امّی پیروی میكنند، پیامبری كه صفاتش را در تورات و انجیلی كه نزدشان است مییابند. آنها را به معروف دستور میدهد، و از منكر باز میدارد، اشیاء پاكیزه را برای آنها حلال میشمرد و ناپاكیها را تحریم میكند، و بارهای سنگین و زنجیرهایی را كه بر آنها بود، [از دوش و گردنشان] بر میدارد.»
6. برطرف شدن اختلافات
یكی از اهداف نزول كتابهای آسمانی، حكم كردن بین مردم در موارد اختلاف آنان است تا اختلاف و تفرقه آنها به صلح و وحدت مبدّل گردد. خدای بزرگ فرموده است: «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِیحْكُمَ بَینَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ»؛ (20) «مردم [در آغاز] یك دسته بودند [و تضادی در میان آنها وجود نداشت كه به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال] خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و كتاب آسمانی، كه به سوی حق دعوت میكرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری كند.»
برای رسیدن به اهداف فوق، رعایت واجبات و محرمات و حتی مستحبات و مكروهات كه در شرع مقدس اسلام وارد شده است و نیز همه مسائل اخلاقی و تربیتی و معارف دینی لازم است و با تبلیغ و ترویج و عمل به آنها میتوان به اهداف بعثت انبیاء دست یافت.
پرسشنامه
1. سه نمونه از تعاریف ارائهشده برای خطابه را بنویسید.
2. سخنرانی دینی را تعریف کنید.
3. با هر یک از قیود تعریف سخنرانی دینی، چه چیزهایی از آن خارج میشوند؟
4. سخنگفتن به لحاظ تعداد گوینده و شنونده چه شکلهایی پیدا میکند؟
5. تفاوت کلمه، کلام، سخن و سخنرانی در چیست؟
6. اهداف سخنرانی دینی را بیان كنید.
فعالیت پژوهشی
1. در یک مباحثه دوستانه، هر یک از تعاریف ارائهشده برای خطابه و سخنرانی را نقد و بررسی کنید و اگر به تعریف دقیقتری رسیدید ارائه كنید. به نظر شما کدامیک دقیقترند؟
2. به نظر شما تعریف ارائهشده از سخنرانی دینی تا چه حد میتواند جامع و مانع باشد؟ چه قیدهایی را زاید و چه قیدهای دیگری را لازم میدانید؟ نظر خود را با دوستان دیگر در میان بگذارید و نظر آنها را هم، جویا شوید.
پینوشـــــــــــــتها:
(1). اصول و مبادى سخنورى، محمدباقر شريعتى سبزوارى، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ دوم، 1376 هـ . ش، ص 40.
(2). الخطابه، ارسطو، به كوشش عبد الرحمن بدوى، ص9، به نقل از: آيين سخنورى و نگرشى بر تاريخ آن، علىاكبر ضيايى، مؤسسه انتشارات اميركبير، تهران، چ اول، 1373 هـ . ش، ص3.
(3). الخطابه و اعداد الخطيب، د. توفيق الواعى، داراليقين، مصر، چاپ دوم، 1417 هـ . ق، ص12.
(4). روشهاى تبلیغ، رضاعلى كرمى، دارالثقلين، قم، چاپ اول، 1377 هـ . ش، ص11.
(8). آئين سخنورى، محمدعلى فروغى، انتشارات زوار، تهران، چاپ دوم، 1368 هـ . ش، ج1، ص1.
(6). «كلمه»، كوچكترين جزء كلام است و «كلام» بر يك عبارت يا يك جمله اطلاق مىشود و «سخن» به مجموعهاى از جملهها گفته میشود كه به منظور انتقال معنا و مفهوم مورد نظر بيان مىشوند. سخنرانى، بيان مجموعهاى از سخنان است كه معانى مختلفى را در يك مجموعه منسجم افاده مىكند.
(7). البته ممكن است خطيب، سؤالاتى از مخاطب بپرسد؛ ولى بايد به گونهاى باشد كه پاسخها در ذهن مخاطبان بماند و سخنور از مخاطبان تأييد بگيرد؛ بدون اينكه آنها سخنى بگويند.
(8). دليل اين مطلب، آن است كه با هيچيك از ابـزارها و روشهـاى تبليغى نمىتوان كسى را مجبور به پذيرش پيام تبليغى كرد؛ بلكه انسانها صاحب اراده و اختيارند و ممكن است از روى لجاجت و يا به هر دليل ديگر نخواهند پيام را بپذيرند؛ چنانكه خداوند متعال در آيه «نَفْر» مىفرمايد:
«وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»؛ «شايسته نيست كه مؤمنان همگى (براى جهاد] كوچ كنند. پس چرا از هر گروهشان دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين ژرف آگاهى يابند و مردم خويش را چون به سويشان بازگشتند هشدار دهند، شايد كه پروا كنند.» توبه/122.
خداوند متعال تأثيرگذارى تبليغ را در اين آيه قطعى نمىداند؛ بلكه مىفرمايد: «لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»؛ «شايد كه پروا كنند.»
(9). درباره احساس در درس بعد سخن خواهيم گفت.
(10). فرهنگ فارسي، دكتر محمد معين، 6 جلدي، انتشارات اميركبير، تهران، چاپ هشتم، 1371 هـ . ش، ص 5108.
(11). فرهنگ تعليم و تربيت اسلامي، محمدرضا امينزاده، در راه حق، قم، چاپ اولي، 1376 هـ . ش، ص 47.
(12). ذاريات/56.
(13). نحل/36.
(14). جمعه/2.
(15). بقره/129.
(16). ابراهيم/1.
(17). ابراهيم/5.
(18). حديد/25.
(19). اعراف/157.
(20). بقره/213.
افزودن دیدگاه جدید