رفتن به محتوای اصلی

سنگر تبلیغ و كسب مهارت (4)

تاریخ انتشار:
چگونه سخنران موفق باشیم؟ در قسمت قبل به تبلیغ نوشتاری، جایگاه قلم و نگارش در آیۀ آیات قرآن و احادیث اشاره كردیم و...
نویسنده: ف، خسروی
نام نشریه: مبلغان، شماره 6

چگونه سخنران موفق باشیم؟

در قسمت قبل به تبلیغ نوشتاری، جایگاه قلم و نگارش در آیۀ آیات قرآن و احادیث اشاره كردیم و ضرورت فراگیری ادبیات معاصر را در میدان تبلیغ یادآور شدیم و نقایص موجود را در این زمینه گوشزد كردیم و اینك مناسب است به مطالبی دربارۀ «تبلیغ گفتاری» بپردازیم.

در بحث ابزارهای تبلیغ و تركیب آن‌ها با هم به تفصیل خواهیم آورد كه «تبلیغ گفتاری» منحصر به خطابه و سخنرانی نیست بلكه ممكن است در قالب‌های مختلفی صورت بگیرد كه مشهورترین و رایج‌ترین آن، در جامعه ما نوع سنتی آن، یعنی خطابه و سخنرانی است. عده‌ای می‌خواهند كاربرد این نوع تبلیغ را نادیده بگیرند یا ضعیف بشمرند. اگر منصفانه به موضوع بنگریم در می‌یابیم كه هر یك از قالب‌های تبلیغی كاركرد خاصّ خود را دارد و به تناسب موقعیت خاصّی كه در آن قرار می‌گیریم، كارآمد است. و هیچ كدام جای دیگری را نخواهد گرفت. البته نباید از نظر دور داشت كه بُرد این نوع تبلیغ، به ویژه با رخ نمودن ابزارها و قالب‌های جذاب و متنوع تبلیغی، محدودتر شده است. به عنوان مثال، وقتی یك موضوع دینی یا قصه‌ای از قصه‌های قرآن، در قالب فیلم در می‌آید مانند سریال «مردان آنجلس» گذشته از جاذبه‌های دیگر، مخاطبان بسیاری را با خود همراه می‌كند. طبعا میزان تأثیرگذاری آن نیز بیشتر است لیكن این امر به معنای آن نیست كه از خطابه و تبلیغ رو در رو كه دارای تأثیر غیرقابل انكاری است، غافل بمانیم. بنابراین خوب است دربارۀ خطابه و سخنرانی كه هنوز در میان جامعۀ ما جایگاهی قابل توجّه دارد، مطالبی را بیان كنیم.

«خطابه» كه تنها نوعی از «تبلیغ گفتاری» به شمار می‌آید، از دیر هنگام مورد توجّه رهبران معصوم علیهم السلام بوده است. آنان كه خود امیران كشور سخن بوده اند، (1) با خطابه‌های خود در مسیر تبلیغ معارف الهی گام‌های بلندی برداشته اند كه خطبه‌های نهج البلاغه نمونه‌ای از آن هاست.

در پیروی از این خاندان پاك است كه دانشمندان ربانی و مبلّغان پاكباخته نیز در كار تبلیغ به این فن نگرشی دینی دارند و فنون آن را فرا می‌گیرند و از این «هنر» در سنگر تبلیغ بهره می‌برند.

ماهیت خطابه

«خطابه صرف سخن گفتن در یك جمع نیست بلكه «برانگیختن» افراد است، چه نسبت به انجام یك كار، چه نسبت به بازداشتن از یك عمل. از این رو، در خطابه چنان باید سخن گفت كه مستمعان برانگیخته شوند و دارای انگیزه «عمل» یا «ترك عمل» شوند به همین دلیل است كه خطابه یك هنر است و ویژگی‌های خاصی می‌طلبد؛ مثلا، باید چنان سخن گفت كه شنوندگان برای جهاد، انفاق، كار، تحصیل، خدمتگزاری، ایثار و... برانگیخته شوند یا از اموری همچون گناه تنبلی، ترس، عقب نشینی، دنیاگرایی و حرص، تكبر و خود برتربینی و... دست بكشند. این در سایۀ تأثیرپذیری روحی شنوندگان و تأثیرگذاری نیرومند گوینده در دل و جان شنونده است.

برانگیختن‌ها، یا براساس «مهر» و «محبت» است یا بر پایه «كین» و «نفرت»؛ یعنی، یا باید در دل طرف شور عشق و امید و مهربانی آفرید تا تحریك بر عمل شود یا باید سردی، افسردگی و ناخوشایندی پدید آورد، تا ترك كند.‌» (2)

برای فراگیری «هنر خطابه» باید به كتاب‌های مختلفی كه در این زمینه نوشته شده، رجوع كنیم (3) .

در این جا تنها به بیان نكاتی بسنده می‌كنیم.

الف ـ خطابه و ادبیات:

پیشتر نیز اشاره كردیم كه بین تبلیغ نوشتاری و گفتاری رابطه‌ای تنگاتنگ وجود دارد. سر و كار داشتن با ادبیات، نوشته‌های جذاب و شیوا و پرداختن به كار نگارش، به صورت غیرمستقیم در گفتار انسان تأثیر می‌گذارد. از این رو استادان «فن خطابه» به شاگردان خود سفارش می‌كنند كه همواره با آثار ادبی و نوشته‌های هنرمندانه در ارتباط باشند تا بتوانند سخنی جذاب و دلنشین داشته باشند و توان به تصویر كشیدن ماهرانه وقایع را بیابند و در مخاطبان خود بیشتر تأثیر بگذارند.

پیوند خطابه با ادبیات را نیز می‌توان در تعریف دانش ادبیات به دست آورد. جرجانی و زمخشری در این باره گفته اند:

«علم الادب علم یحترز به عن جمیع الخطأ فی كلام العرب لفظا و كتابةً» (4)

علم ادب دانشی است برای پرهیز كردن از هر گونه خطا و اشتباه گفتاری و نوشتاری در زبان عرب.

«در كتاب بستان الادب» ـ كه علوم ادبی در آن گرد آمده ـ «خطابه» در ردیف این دانش قرار گرفته است. این علوم عبارتند از: لغت، اشتقاق، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، خطابه، قرض الشعر، انشاء النشر، المحاضرات، خطابه و تواریخ.‌» (5)

بنابراین كسانی كه می‌خواهند، خطیبی ماهر باشند و در نفوس مخاطبان خود تأثیر بگذارند، باید ادبیات را خوب بدانند و با متن‌های قوی و نوشته‌های جذاب دمخور شوند.

ب ـ خطابه و معانی و بیان

خطابه با علم فصاحت و بلاغت نیز رابطۀ عمیقی دارد زیرا این دو علم عهده دار شیوه‌های درستی سخن و رسایی كلام است و آگاهی از آن‌ها به خطابه زیبایی و تأثیر بیشتر می‌بخشد.

سئل الصادق علیه السلام : «ما البلاغه؟» فقال: «من عرف شیئا قل كلامه فیه و انما سمّی البلیغ لانه تبلغ حاجته باهون سعیه» (6)

كسی كه چیزی را شناخت دربارۀ آن پرگویی نمی‌كند و همانا چنین كسی بلیغ نامیده شده زیرا منظور خود را با كمترین تلاش می‌رساند.

علی علیه السلام می‌فرماید:

«احسن الكلام ما زانه حسن النظام و فهمه الخاص و العام» (7)

بهترین سخن آن است كه نظامی نیكو آن را آراسته باشد و خواص و عامه مردم آن را بفهمند.

شناخت این «حسن نظام» و قابل فهم برای خواص و عوام بودن از مطالبی است كه در علم بلاغت و فن خطابه روشن می‌گردد.

«انسان از هر چیز خوب و زیبا و متناسب خوش می‌گردد و به سوی آن جذب می‌شود.

یكی از این چیزها لفظ فصیح و شیرین و كلام بلیغ و متناسب است. این جعل و آفرینش الهی است كه لفظ خوب در جان‌ها و دل‌ها می‌نشیند و اثر می‌كند و برعكس، لفظ ناهنجار و كلام غیر بلیغ كمترین نقش و تأثیری ندارد و خستگی و بیزاری می‌آورد.‌» (8)

ج ـ حساسیت خطابه:

آنچه دربارۀ تبلیغ گفتاری، به ویژه خطابه مهمّ است، حساسیت آن می‌باشد زیرا مبلّغ در «تبلیغ نوشتاری» فرصت لازم را برای تنظیم مطالب و بازنگری و تجدید نظر در محتوا و قالب آن دارد؛ در مقابل نیز مخاطبان كارهای مكتوب چنانچه مطلب را به خوبی در نیافتند، می‌توانند با مرور مجدد روی نوشته نكات مورد نظر خود را بیابند امّا در «تبلیغ گفتاری» كار برای گوینده و شنونده حساس‌تر است، چرا كه سخنران در همان حال كه اراده می‌كند سخن بگوید، كلمات را القا می‌كند و فرصت تجدید نظر و بازنگری مطالب خود را ندارد. و مخاطب نیز همان گونه جملات را دریافت و برداشت می‌كند.

از این جهت خطیب باید برای گفته‌های خود از لحاظ قالب و محتوا برنامه داشته باشد تا بتواند در كمترین فرصت بدون این كه شنوندگان را دچار كج فهمی و بی حوصلگی كند، مطلب خود را بیان نماید.

قال علی علیه السلام : «احفظ لسانك فان الكلمة اسیرة فی وثاق الرجل فان اطلقها صار اسیرا فی وثاقها» (9)

از زبانت محافظت كن كه كلمه چون اسیری در گرو انسان است پس اگر او را رها كند خود اسیر آنچه گفته می‌شود.

این حدیث نورانی گویای این حقیقت است كه گوینده باید در بیان مطالب كمال دقت را به خرج دهد زیرا وقتی سخنی نسنجیده را بر زبان آورد، شنوندگان برداشتی انحرافی پیدا می‌كنند. گوینده دیگر در گرو سخنان گفته خود خواهد بود و همیشه خود همراه مردم نیست تا دریافت غلط آنان را تصحیح و گفته خود را توجیح كند.

گام‌های عملی

«در این قسمت به برخی از تمرین‌های عملی اشاره می‌شود كه به كاربستن آن‌ها، توانایی نطق و خطابه و مهارت بر سخنوری را افزایش می‌دهد یا برای آغازگران و مبتدیان می‌تواند به صورت شیوه‌های عملی مفید باشد:

1 ـ متنی، مقاله‌ای یا بخشی از یك كتاب را مطالعه كنید، سپس آن را كنار گذاشته به بازگو كردن آن بپردازید.

2 ـ درسی را كه آموخته اید، مثل یك معلم برای دیگری (یا برای خودتان) بازگو كنید.

3 ـ در تنهایی به تمرین بپردازید و سخنرانی كنید و جلوی آینه ایستاده، نحوه حركات و چهره و بیان خود را به دقت كنترل كنید.

4 ـ سخنرانی‌های تمرینی یا اصلی خود را در نوار ضبط كنید. بعدا گوش كنید تا ضعفها و نارسایی‌های آن را شناخته، اصلاح كنید.

5 ـ نسبت به رسایی صدای خود و خوش آهنگی آن و فراز و فرود لحن و آهنگ صدا تمرین كنید.

6 ـ كلمات را فصیح، محكم، واضح و روشن ادا كنید، نه جویده جویده یا ناقص.

7 ـ از حركات دست و اندام و تغییر در چهره و شیوه نگاه بهره گیری كنید.

8 ـ متن سخنرانی‌های مهمّ خطبای نامدار را از نوار بدقت گوش كنید یا اگر نوشته است، بخوانید و از جهت مختلف دقت كنید تا عوامل جاذبه و گیرایی آن‌ها را شناخته، شما هم به كار ببندید.

9 ـ برای رسایی صدا، در صحرا و جنگل و فضای آزاد با صدای بلند سخن بگویید یا متنی و شعری را بخوانید تا صدایتان صاف و شفاف گردد.

10 ـ گاهی پیش نویس نطق خود را روی كاغذ بیاورید و تدوین كنید، سپس طبق آن به تمرین بپردازید، البته مانعی ندارد كه سر فصل‌های مطالب را یادداشت كنید تا هنگام سخنرانی از یادتان نرود.

11 ـ خود را برای نطق‌های كوتاه و سخنرانی‌های 5 دقیقه‌ای هم آماده سازید تا دور از حواشی و مطالب غیر لازم در حداقل زمان، حداكثر مطالب را بتوانید به اطلاع شنوندگان برسانید، این در پیام رسانی یا ارائۀ گزارش بسیار مهمّ است.

12 ـ برای تقویت نطق و بیان، گاهی موضوعات معمول را (مثلاً: باغچه، كوه، قلم، آب، معلم، اسراف، شهید و...) در نظر بگیرید و بدون مقدمه شروع كنید به سخنوری پیرامون آن و هرچه به فكرتان رسید در همان لحظه بگویید. این تمرین ذهن را خلاق و بیان را گویا می‌سازد.‌» (10)

تبلیغ و اصل تناسب

از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در مخاطب رعایت تناسب‌ها در تبلیغ گفتاری و نوشتاری است. تناسب را، به روشنی در همه ذرات نظام هستی می‌بینیم و اگر به كشور وجودمان نظری هر چند گذرا داشته باشیم، خواهیم دید كه همۀ اعضای ما به تناسب و فراخور نیازها و ضرورت‌های زندگیمان طراحی شده است.

مبلّغ اگر به اصل تناسب توجّه كند و آن‌ها را در سنگر تبلیغ رعایت نماید، حسن استفاده را از سرمایه‌ها و نیروها كرده است و به اهداف خود دست می‌یابد.

برای آن كه به اهمیت این موضوع بیشتر پی ببریم، باز مناسب است از شیوه تشبیهی استفاده كنیم. مبلّغ را چنان كه قبلاً گفته ایم، یك «طبیب» روحانی بدانیم كه باید برای درمان بیماران خود داروهای مناسب تهیه كند.

پزشك اگر تناسب‌ها را در نظر نگیرد، نه تنها در كار طبابت خود موفق نخواهد بود كه خسارت‌های جبران ناپذیری هم به بار خواهد آورد كه شاید مهم‌ترین آن‌ها بی اعتمادی و تنفر مردم از این پزشكان است.

مبلّغ باید قالب و محتوای تبلیغی خود را چه در گفتار و چه در نوشتار از جهات مختلف متناسب با مخاطبان خود انتخاب كند. كه این موارد عبارتند از:

1 ـ زمان: این موضوع را می‌توان از سه جهت مورد بررسی قرار داد:

الف ـ مبلّغ باید در هر زمان و دورانی به سر می‌برد نسبت به آن آگاهی داشته باشد تا بتواند متناسب با شرایط زمانی كار خود را انجام دهد.

در سایه معرفت زمانی است كه به خوبی می‌توان در وادی تبلیغ گام برداشت و موفق شد.

قال علی علیه السلام :

«العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» (11)

كسی كه نسبت به دوران و زمان زندگیش عالم است شبهات بر او هجوم نمی‌آورد.

بنابراین پیام رسان باید با توجّه به زمان و دورانی كه در آن قرار گرفته «رسالت» سنگین تبلیغ را به سامان برساند. او باید ببیند در عصر حاضر چگونه و چه چیز را باید مطرح كند. كدام مطلب ضروری است و قالب و محتوایی كه در نظر گرفته متناسب با شرایط زمانی اوست یا نه. مبلّغی كه به این مهم توجّه نكند، مانند فروشنده‌ای است كه ندانسته، در زمستان لباس‌های مناسب تابستان را عرضه می‌كند.

ب ـ زمانی كه در اختیار دارد. مبلّغ باید بیندیشد كه در فرصت به دست آمده، چگونه می‌تواند پیام خود را به مخاطب برساند.

اگر شنوندگان تنها 30 دقیقه از عمر با ارزش خود را در اختیار ما بگذارند و تعداد آن‌ها 1000 نفر باشد؛ یعنی، 500 ساعت فكر، ذهن و دل در اختیار ماست به راستی اگر این وقت را كه غالبا داوطلبانه است، دیگران می‌داشتند، چه می‌كردند؟ پس باید برای استفاده بهینه از این فرصت، محتوا و قالبی مناسب در نظر بگیریم و مناسب با زمانی كه در اختیار ماست كار تبلیغی خود را انجام دهیم. این جاست كه مبلّغ باید تصور كند، این تنها موقعیتی است كه می‌تواند با آن جمع سخن بگوید. بنابراین باید بیندیشد ضروری ترین، مفیدترین و مناسب‌ترین مطلب برای آنان چیست.

ج ـ زمان بمعنای مناسبتی كه در آن قرار دارد.

در فرهنگ دینی، روزها و ماه‌ها هر كدام با حادثه‌ای گره خورده است گذشته از اعیاد و وفیات اهل بیت علیهم السلام و مردان و زنان بزرگ اسلام، به مناسبت‌های مختلف ملی و اجتماعی برمی خوریم كه دین مبین اسلام به نوعی به آن‌ها توجّه كرده است. بنابراین مبلّغ باید در تبلیغ گفتاری و نوشتاری مناسبت‌های مذهبی، ملی، اجتماعی و حتّی جهانی را محملی برای كار خود قرار دهد و با پیوند بحث به این حوادث در حقیقت محتوای خود را به روز و كاربردی‌تر كند.

طبیعی است وقتی در روز جهانی كودك، مبلّغ متناسب با این روز نظر اسلام را دربارۀ كودك بیان كند تبلیغ او كارآمدتر و مؤثرتر خواهد بود.

2 ـ مكان: كه می‌توان از دو جهت به آن پرداخت:

الف ـ جامعه و محله‌ای كه در آن قرار دارد؛ پیام رسان دینی برای موفقیت بیشتر شایسته است به جایی كه در آن قرار گرفته توجّه كند. متناسب با آن به تبلیغ بپردازد. اگر او نشناسد كه در كجاست. طبیعی است كه نداند، با چه افرادی مواجه خواهد شد، نیاز آنان چیست و چگونه باید با ایشان ارتباط برقرار كند.

اگر تجربه مبلّغان گرانقدر را مرور كنیم، خواهیم دید چه خاطرات تلخ و شیرینی در این زمینه دارند. شما تصور كنید یك مبلغ نداند، در محله‌ای كه برای تبلیغ رفته چه مذاهب و فرقه هائی زندگی می‌كنند. او بسان رزمنده‌ای است كه در میدان مین قرار گرفته اما خود نمی‌داند. كمترین حركت ناآگاهانه برای او خطرناك خواهد بود.

ب ـ نقطه‌ای كه در آن تبلیغ می‌كند؛ مبلّغ علاوه بر آن كه باید جامعه‌ای را كه در آن به سر می‌برد بشناسد و به تناسب آن پیام رسانی كند. باید ببیند در چه نقاطی به تبلیغ می‌پرازد، در مسجد، مدرسه، بیمارستان، باغ و بوستان، سفر یا... او باید در هر نقطه‌ای قرار گرفته، آن مكان را محملی برای بیانات خود قرار دهد. و مثال‌ها و مطالب خود را با آن پیوند بزند تا تناسب بیشتری بین مطالب او و مخاطبان ایجاد شود.

مثلا، اگر با گروهی به سفر زیارتی و سیاحتی رفته است، در بین راه مناسب است، از سفر روحی انسان و مقایسه آن با مسافرت جسمی سخن بگوید و یا اگر در بیمارستان برای بیماران و كاركنان آن جا سخن می‌گوید، از بیماری‌های روحی و مقایسه آن با بیماری‌های جسمی و لزوم پیشگیری و درمان آن مطالبی بیان كند.

3 ـ تناسب با مخاطبان

در فرایند تبلیغ پیام و پیام رسان نیمی از كار را انجام می‌دهند و نیم دیگر پیام گیرانند. بنابراین مبلّغ باید مخاطبان خود را بشناسد تا به تناسب آنان كار خود را پی بگیرد. جهاتی را كه نسبت به آنان باید مد نظر داشته باشند عبارتند از:

الف ـ سن و سال؛ مبلّغ باید بداند مخاطبان او در چه سن و سالی هستند. تلاش كند به تناسب سن آنان، پیام، قالب و محتوای تبلیغی را تنظیم كند.

انسان در هر دوران از عمر خود با فرهنگ، زبان و نیازهای خاصی رو بروست. مبلّغ باید آن‌ها را مد نظر داشته باشد و در شیوه بیان و مطالبی كه ارائه می‌كند، از جهات مختلف با سن مخاطب متناسب باشد.

با كودكان و نوجوانان باید عاطفی و احساسی‌تر سخن گفت و نوشت. مطالب را در سطحی پایین‌تر بیان كرد و برای تفهیم بیشتر از شیوه تشبیه و تمثیل به خوبی بهره گرفت.

اگر مبلّغ این مسئله را از نظر دور بدارد، هم چون پزشكی است كه دارو را به تناسب سن بیماران تجویز نكرده است.

ب ـ جنسیت؛ این ویژگی بیشتر آن جا رخ می‌نماید كه ما مخاطبان خود را از جهت جنسیت تفكیك كنیم. در آن صورت ضرورت دارد، قالب و محتوا را بیشتر با جنسیت مخاطبان خود پیوند بزنیم، زیرا روحیات و نیازها و استعدادهای متفاوت است و مبلّغ نمی‌تواند هنگام تبلیغ آن‌ها را نادیده بگیرد. اگر او بتواند به تناسب جنسیت مخاطبان خود مطالب خود را بیان كند، قطعا موفق‌تر خواهد بود. این تناسب را حتّی می‌توانیم، در واژه‌ها، عبارات و محتوایی كه در نظر گرفته ایم، ایجاد كنیم. در این زمینه باید دربارۀ روحیات مرد و زن و ویژگی‌های هر یك اطلاعاتی داشته باشیم. نادیده گرفتن این اصل چون كسی می‌ماند كه در فروشگاهی كه اختصاص به یك گروه از زنان یا مردان دارد، فروشنده پوشاك‌هایی مخلوط یا خلاف تقاضای مشتریان خود عرضه كند.

ج ـ نیازها؛ توجّه به نیازهای مخاطبان یكی از اصلی‌ترین كارهای مبلّغ است. او باید نسبت به پیامگیران خود آگاهی داشته باشد و بداند كه نیازهای فكری، فرهنگی، اخلاقی، آسیب‌ها وآفت‌های آنان چیست و با اولویت بندی آن‌ها چنان به كار تبلیغ بپرازد كه آنان گمشده و پاسخ سؤالات خود را در بیانات او بیابند.

آیا پزشكی كه بدون توجّه به نیازها و بیماری‌های مردمش به كار مداوا دست بزند و داروهای غیر ضرور و بلا مصرف را به همراه ببرد، در كار خود موفق خواهد بود. راستی جوانان امروز چه مشكلاتی دارند و كودكان به چه مسائلی نیازمندند و....

وقتی مخاطبان، احساس كنند، از نوشته‌ها و گفته‌های ما چیزی عایدشان نمی‌شود و یا هیچ گونه پیوندی بین محتوای تبلیغی خود و مسائل محسوس و ملموس زندگی آنان نمی‌زنیم انگیزه‌ای برای شنیدن و یا خواندن مطالب، نخواهند داشت. در نتیجه كم كم از اطراف ما پراكنده می‌شوند و به دامن دیگران پناه می‌برند.

د ـ زبان و فرهنگ؛ نظر به این كه در هر نقطه‌ای از جهان و كشور عزیزمان، ایران، فرهنگ خاصی حاكم است و زبان و گویش مردمان هر دیار با جاهای دیگر متفاوت است، باید در تبلیغ به این نكته نیز توجّه ویژه شود. مبلّغ ضمن آگاهی از فرهنگ و زبان مردمی كه می‌خواهد با آنان سر و كار داشته باشد باید تلاش كند متناسب با آنان بنویسد و بگوید.

رعایت این تناسب را به روشنی می‌توان در سنت خداوند تبارك و تعالی نسبت به بعثت پیامبران دید.

قرآن كریم چنین می‌گوید:

«و ما ارسلنا برسول الا بلسان قومه لیبین لهم» (12)

«و هیچ پیامبری را جز به زبان مردمش نفرستادیم تا «پیام خدا را» برایشان بیان كند.‌»

هـ ـ عقل وفهم مخاطب؛ مبلّغ باید بداند كه مردم علاوه بر اختلاف سنی از لحاظ عقلی نیز با یكدیگر متفاوتند. بنابراین باید مطالب خود را به گونه‌ای طرح كند كه با سطح فكری آنان مناسب باشد و از بیان موضوعات سنگین پرهیز كند یا به شیوه‌ای قابل فهم برای همگان بیان كند. باید در مواجهه با كودكان و یا افرادی كه سطح فكری آنان با مباحث عمیق عقلی و استدلال تناسبی ندارد، از استدلال‌های سنگین دوری كنیم و این سیره انبیای الهی و اولیای دین است.

عن ابی عبداللّه علیه السلام قال:

«ما كلّم رسول اللّه صلی الله علیه و آله بكنه عقله قط و قال: قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : انا معاشر الانبیاء امرنا ان نكلم الناس علی قدر عقولهم» (13)

هیچ گاه پیامبر صلی الله علیه و آله با مردم از عمق عقل خویش سخن نگفت و می‌فرمود: ما گروه پیامبران مأموریم با مردم به اندازۀ عقل خودشان سخن بگوییم.

و ـ موقعیتها و ظرفیتها؛ مبلّغ باید به موقعیتی كه در آن قرار می‌گیرد و ظرفیت مخاطبان خود توجّه كند تا كار او مؤثر واقع شود. تحمیل كردن برنامه‌های تبلیغی تحت هر عنوان كه باشد، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. او باید گونه‌ای عمل كند كه مردم با شور و اشتیاق برنامه هایش را دنبال كنند.

نادیده گرفتن شرایط حاكم بر شنوندگان و خوانندگان از لحاظ وقت، مكان، آب و هوا، نور و صدا از تأثیر تبلیغ، می‌كاهد.

طولانی شدن گفته‌ها و نوشته‌ها از آفت‌هایی است كه باید با جدیت از آن پرهیز كنیم.

قال علی علیه السلام :

«ایاك و كثرة الكلام فانه یكثر الزلل و یورث الملل» (14)

بر تو باد كه از پرگویی بپرهیزی زیرا باعث لغزش بسیار و ملالت و خستگی می‌شود.

سفارش پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز همین است.

«عن عمار بن یاسر: قال: امرنا رسول اللّه باقصار الخُطَب» (15)

البته این هنر مبلّغ است كه موقعیت و ظرفیت مخاطبان خود را بسنجد و به فرا خور آنان كار خود را تنظیم كند. گاهی ممكن است موضوع و یا قالبی كه ما در تبلیغ پیش گرفته ایم، چنان جذاب باشد كه طولانی شدن برنامه آفت محسوب نشود امّا قاعده كلی همان كوتاه كردن و اختصار است، به ویژه در این روزگار كه غالب مردم فرصت چندانی برای برنامه‌های طولانی ندارند.

قال علی علیه السلام :

«من اطال الحدیث فیما لاینبغی فقد عرض نفسه للملامه» (16)

كسی كه سخن را در چیزی كه سزاوار نیست طولانی كند پس خود را در معرض سرزنش قرار داده.

ز ـ ابزارها و وسایل روز؛ مبلّغ باید به تناسب روزگاری كه در آن زندگی می‌كند، خود را در سنگر تبلیغ آماده كند و سلاح مناسب در كف گیرد. چنانچه خداوند هر پیامبری را متناسب با روزگار و وسایل رایج در آن مبعوث كرده است.

«ابن سكیت می‌گوید: از امام جواد علیه السلام پرسیدم: چرا خداوند حضرت موسی علیه السلام را با عصا و ید بیضا و ابزار ابطال جادو فرستاد و حضرت عیسی علیه السلام را با وسیلۀ طبابت و حضرت محمد صلی الله علیه و آله را با كلام و سخنرانی؟

آن حضرت فرمود:

زیرا خداوند زمانی موسی علیه السلام را مبعوث كرد كه جادوگری بر مردم آن زمان غلبه داشت پس او از جانب خدا برایشان چیزی آورد كه از توان آنان خارج بود و به وسیله آن جادویشان را باطل كرد. و عیسی علیه السلام را در زمانی فرستاد كه فلج و زمینگیری زیاد شده بود و مردم به طب نیاز داشتند. پس او از جانب خدا چیزی آورد كه مثلش را نداشتند. پس به اذن خدا مردگان را زنده كرد و كور مادرزاد و پیس را درمان نمود و حجت را برایشان ثابت كرد.

و حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در زمانی فرستاد كه خطبه خوانی و سخنرانی ـ و گمان كنم شعر را هم گفت ـ زیاد شده بود پس آن حضرت از جانب خدا پندها و دستوراتی شیوا آورد كه گفتارشان را باطل نمود و حجت را برایشان تمام كرد.

ابن سكیت گفت: به خدا هرگز كسی مانند تو را (در علم و دانایی) ندیدم.

پس حجت خدا در این زمان بر خلق چیست؟ امام فرمود:

«عقل است كه به وسیلۀ آن امام راستگو را می‌شناسد و تصدیقش می‌كند و دروغگو را می‌شناسد و تكذیبش می‌نماید. ابن سكیت گفت: به خدا سوگند جواب درست همین است.‌» (17)

به امید روزی كه در سنگر تبلیغ با چراغ معرفت گام برداریم، و تناسبها را در نظر بگیریم! انشاء ا... ادامه دارد...

 

· پاورقــــــــــــــــــــی

1 ـ انا لامراء الكلام... میزان الحكمة، ج 1، ص 465.

2 ـ روشها، جواد محدّثی، ص 166.

3 ـ همانند: آیین سخنوری، محمد علی فروغی؛ آداب سخن، دكتر پاشا صالح؛ اصول خطابه، سید محمد تدین؛ سخن و سخنوری، محمد تقی فلسفی و صناعات خطابه، مجتبی سلطان محمدی طالقانی.

4 ـ ادبیات و تعهد در اسلام، محمد رضا حكیمی، ص 41.

5 ـ همان، ص 44.

6 ـ میران الحكمة، ج 1، ص 462.

7 ـ همان، ص 463.

8 ـ ادبیات و تعهد در اسلام، محمدرضا حكیمی، ص 2.

9 ـ میزان الحكمة، ج 8، ص 442.

10 ـ روش‌ها، جواد محدثی، ص 183 ـ 184.

11 ـ میزان الحكمة، ج 4، ص 234.

12 ـ ابراهیم / 4.

13 ـ اصول كافی، ج 1، ص 28.

14 ـ میزان الحكمة، ج 8، ص 439.

15 ـ میزان الحكمة، ج 3، ص 49.

16 ـ میزان الحكمة، ج 8، ص 439.

17 ـ اصول كافی، ج 1، ص 28.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.