با خواب و حرفهای غیرعقلانی نمیتوان جامعه را هدایت کرد
به گزارش بلاغ به نقل از رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی پیش از ظهر دوشنبه در مسجد اعظم در ادامه تفسیر سوره مبارکه غافر با اشاره به برخی مباحث جلسات گذشته و با اشاره به معنای بهشت گفت: بهشت گاهی به معنای معنوی اشاره میشود، مانند آن که وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) فرمود من شهر حکمت هستم و آن بهشت است و حضرت علی(ع) باب آن است.
وی افزود: این یک جنت معنوی است، اما جنت ظاهری و باطنی هم در برزخ و هم در قیامت وجود دارد، اما در زمان ظهور حضرت صاحبالزمان(عج) که میگویند بهشت موعود این یک تطبیق مصداقی است نه یک تطبیق مفهومی، پس یک جنت معنوی داریم، یک جنت مفهومی و یک جنت اخروی داریم.
مفسر برجسته قرآن کریم تقسیمبندی جهنم را همانند تقسیمبندی بهشت برشمرد و یادآور شد: جهنم نیز همین طور است، برای یک عده دنیا واقعا جهنم است اما جهنم اساسی از برزخ شروع میشود و جهنم نهاییشان در روز قیامت است، در جهنم برزخی اینان وارد آتش میشوند اما آتش جهنم قیامت بر آنان عرضه میشود.
وی خاطرنشان کرد: سنخ جهنم برزخی از نخ مادی نیست که مثلا اگر بگوییم کافری که در دریا غرق میشود این طور نیست که قبرش شعبهای از آتش جهنم را نداشته باشد، اگر قوم نوح در طوفان غرق شدند، قرآن کریم گفت که آنان تا غرق شدند وارد آتش شدند، یعنی فرمود بلافاصله در آتش وارد شدند نه این که بعد از خشک شدن طوفان وارد شدند.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه «فَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ﴿45﴾»، بیان کرد: این آلفرعون سخن از ورود در جهنم نیست، بلکه سخن از این است که عذاب آلفرعون را دربرمیگیرد، این گروه که اهل مکر و سیئه بودند و خطاها آنان را احاطه کرد، در قیامت هم سوء عذاب آنان را احاطه میکند، آنها که درصدد کید و مکر به دین هستند، گرفتار چنین عذابی میشوند.
وی گفت: در زمان مؤمن آلفرعون، وقتی مؤمن آلفرعون قیام کرد به دنبال انبیای الهی حرکت کرد و بر اساس آیات قرآن کسانی که در این راه هم چون انبیای الهی شربت شهادت نوشیدند، وارد بهشت میشوند، آنان برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند و شهید شدند و ملحق به انبیا میشوند و کسانی هم که اینان را شهید میکنند در حکم قاتلان انبیا هستند.
مؤلف کتاب مفاتیحالحیات با اشاره به این که مؤمن آلفرعون در چند مقطع سخنرانی و احتجاج کرد اما همه اینها در فضای تقیه بود، ادامه داد: چه گونه میشود یک مؤمن با این که وابسته به آلفرعون بود و میتوانست از قدرت آنان بهره گیرد اما مخفیانه امر به معروف و نهی از منکر میکرد؟ خودش را به عنوان یک موحد و موسوی معرفی نمیکرد.
شستشوی مغزی باطلکننده معجزه پیامبر
وی افزود: میگفت اگر موسای کلیم حرف حق با بینات آورده است چه کسی ما را یاری میکند؟ فرعون و درباریان فرعون مردم را شستشوی مغزی داده بودند تا جایی که معجزه حضرت موسی(ع) اثر ندارد، اما سحر ساحران تأثیر دارد، این مؤمن گرفتار تقیه میشود و ساحران هم مغازههایشان باز است، منشأ رواج سحر و شعبده همان شستشوی مغزی است که قرآن بر روی آن تأکید دارد.
حضرت آیتالله جوادی آملی با قرائت بخشهایی از نامه امام علی(ع) به مالک اشتر، بیان کرد: امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر میفرماید این دین پیش از این در دست اشرار اسیر بود، مهندس این دین غیر از ذات اقدس اله احدی نیست، این دین شرع میشود و شارع هم ذات اقدس اله است، چه گونه این دین اسیر میشود؟ قرآن و سنت پیامبر(ص) اسیر شد به چه معنا است؟
وی ابتدا به جایگاه عقل و نقل در فهم دین اشاره کرد و ادامه داد: چراغی که این صراط را بشناسد یکی عقل برهانی و دیگری نقل معتبر است که عقل در برابر نقل است و عقل در برابر شرع نیست؛ زیرا شرع مقابل ندارد، شرع صراط است و عقل سراج، هرگز چراغ در برابر راه نیست، هرگز کسی که این چراغ در دستش است مهندس نیست، انسان با عقل و نقل میفهمد که خدا و پیامبر چه فرمودهاند.
مفسر برجسته قرآن تصریح کرد: این سخن سخن صحیحی نیست که آن چه را که عقل حکم کرد شرع هم به آن حکم میکند و آن چه را که شرع حکم میکند عقل به آن حکم میکند: «کل ما حکم به العقل، حکم به الشرع و کل ما حکم به الشرع، حکم به العقل»، ما میتوانیم بگوییم وجود مبارک پیامبر(ص) شرع را گرفتند.
معنای اسیر بودن دین در دست اشرار چیست؟
وی بیان کرد: قبل از این که زید و عمرو در عالم پیدا شوند این موضوعات و محمولات بود، عقل هیچکاره است در صراطسازی، حکم هستیشناسی ندارد، حکم هستیشناسی الا و لابد از آن خدای سبحان است، اما چگونه میشود حضرت علی(ع) در نامه رسمی به مالک اشتر بگوید که قرآن و فرهنگ مسلمانان در دست اشرار اسیر بود؟ این سخن کمی نیست، آنها نماز جمعه و جماعت داشتند و قرآن هم میخواندند، پس چگونه این قرآن اسیر بود؟
حضرت آیتالله جوادی آملی خاطرنشان کرد: در روزگاری وقتی قرآن به خواندن و ترجمه بسنده شود، این روزگاری است که قرآن را از صحنه بیرون کردند و تفسیر قرآن مطرح نبود و امام علی(ع) را تنها به عنوان یکی از راویان قرآن مطرح کردند، زعیم حوزه علمیه کعبه و مکه اهلبیت(ع) نبودند، زعیم حوزه علمیه مکّه عبدالله بن عباس، زعیم حوزه علمیه مدینه ابّی بن کعب بود، پس قرآن یا به بهانه تحریف یا به بهانههای دیگر از صحنه دور شد.
وی پس از اسیر شدن قرآن به اسارت اهلبیت(ع) اشاره کرد و گفت: وقتی که امام عصر با دست بسته به مسجد برود این دین اسیر میشود و به حضرت فاطمه(س) آن جسارتها کردند، پس از قرآن و اهلبیت(ع) از همان ابتدا هم چراغ عقل را خاموش کردند و گفتند عقل حسن و قبح را نمیفهمد، با نقل چه کردند؟ نقل حدیث تا یک قرن و اندی ممنوع بود و وقتی همه رسانهها در اختیارشان قرار گرفت هم راوی جعل کردند و هم حدیث جعل کردند، این دین در دست اشرار اسیر میشود.
مؤلف کتاب مفاتیحالحیات ابراز کرد: امام علی(ع) فرمود با دین بازی میکردند و من تمام تلاش و کوششم این بود که عقل را بالا ببرم و همه انبیا آمدند که جامعه عقلانی شود، در هر زمانی که وحی الهی به اسارت برود این تعبیر درست است، مردم هم در هر عصری سه قسم هستند یا حوزوی هستند یا دانشگاهی هستند یا توده مردم هستند.
وی ادامه داد: کسانی که در حوزهها زندگی میکنند دستشان پر است، کسانی که با دانشگاه ارتباط دارند دستشان پر است، کسانی که در خارج از این دو هستند اگر به دانشگاه و حوزه وصل شدند، میتوانند دست خود را پر کنند اما کسی که نه با حوزه و نه با دانشگاه ارتباط یافت، خودسر به سر برد، آسیب میبیند.
عالمان نباید از عوامی مردم سوءاستفاده کنند
حضرت آیتالله جوادی آملی با بیان این که در حوزه و دانشگاه تعلیم و تعلیل پیگیری میشود، اظهار کرد: جامعهای که نه با حوزه و نه با دانشگاه ارتباط دارد که هر دو با عقلانیت سخن میگوید، این جامعه از عقلانیت خالی میشود، اگر حوزه و دانشگاه دستش بسته باشد و جامعه به دو رکن اساسی تعلیم و تعلیل توجه نکنند، میشوند همان استخفاف فکری که فرعون قومش را دچار آن کرد.
وی گفت: جامعهای که با کتاب انس گرفت نجات پیدا میکند، دچار استخفاف فکری نمیشود و نمیگذارند که دین اسیر شود، الان هم شما عرفان کاذب و سحر و شعبده میبینید و خواب میبینید که با خواب و حرفهای غیرعقلانی میخواهند مردم را هدایت کنند که با آنها نمیشود هدایت کرد، خواب انبیا و اولیا الهی حجت است اما هر خواب و هر قصهای که اصل ندارد چه بخواهد جامعه را بخنداند یا بگریاند، «فاستخف قومه فأطاعوه»، همان استخفاف فکری است.
مفسر برجسته قرآن کریم بیان کرد: ما عالمان دین موظف هستیم که نه عوام باشیم و نه از عوامی دیگری سوء استفاده کنیم و نه اجازه استخفاف به جامعه دهیم، و کار امت عقل و عدل همین است، این اختصاص به زمان حضرت امیر(ع) ندارد، این یک اصل کلی است، چون جامعه آنان شستشوی مغزی دیدند به دنبال فرعون و سحر راه افتادند، در زمان موسای کلیم(ع) وی را به سحر متهم کردند و مؤمن آلفرعون مجبور شد ایمان خود را پنهان کند.
افزودن دیدگاه جدید