ضرورت گنجاندن محتوای آموزشی تبلیغ دینی در دروس طلاب
نام نشریه: سایت مؤسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین
گسترش معارف والای انسانی از مهمترین اهداف دین مبین اسلام است و در طول تاریخ علما و دانشمندان اسلامی به شیوههای مختلف به ترویج و تعلیم مردم مسلمان براساس اصول تبلیغ دینی میپرداختند. با شکلگیری حکومتهای اسلامی، نهادهای دولتی نیز با ارائه سیاستها و برنامههای مختلف در راستای گسترش معارف دینی با بهرهگیری از سیستمهای تبلیغی، به صورت سازمانیافته در این عرصه نقشآفرینی نموده و در ایجاد و توسعه قابلیتهای تبلیغی در تحقق خواستههای مردم و ارتقای جایگاه و بهمپیوستگی ارکان تبلیغ تلاش میکند. با توجه به مفهومی که تبلیغ در فرهنگ اسلام دارد و نیز رسالت جهانی اسلام و نقشی که تبلیغ در جهت ایفای این رسالت دارد، اسلام به امر تبلیغ بسیار توجه نموده است. این مطلب ازاینرو اهمیت پیدا میکند که دنیای امروز دنیایی است که با انواع و اقسام روشهای تبلیغی کالاها، فرهنگ و اعتقادات خود را به خورد عامه مردم میدهند لذا شایسته است که مسئله تبلیغ دینی در کشور ضرورتی اجتنابناپذیر دیده شود و مسئولان تلاش دوچندانی برای بهبود کیفیت و ارتقاء تبلیغ دینی در سطح کشور همسو با نیاز جامعه و متناسب با سطح تهدیدات و هجمههای دشمنان اسلام انجام دهند.
از این رو پس از پژوهشها و نظرسنجیهای نخبگانی «ضعف نیروی انسانی حرفهای و متخصص در نهادهای تبلیغ دین» را به عنوان گره اصلی در این عرصه یافتیم و برای پاسخ به این سؤال که «چگونه میتوان ضعف مدیران و کارشناسان نهادهای تبلیغ دین را در عرصههای سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا برطرف کرد؟» به مصاحبت با محمد حسن نبوی معاون تبلیغ دینی و آموزش های کاربردی حوزه علمیه قم نشستیم که مشروح آن در ادامه میخوانید.
تعریف شما از نظام تبلیغی چیست و چه شاخصها و معیارهایی دارد؟
فعالیت های حوزه دو بخش دارد؛ یک بخش دینشناسی در ابعاد مختلف اعم از اعتقادات، احکام، معارف، فروع دین و ... . بخش دوم هم رساندن پیامهای دین به مردم است.
در بخش دوم که مربوط به سؤال شماست، مردم را در چند محدوده میتوان تعریف کرد؛ اول شیعیان هستند که اعم از نیروهای حزباللهی و یا نیروهای واگرای شیعه هستند مانند شیعه های سکولار و انواع آنها. دومین محدوده، مردم اهلسنت هستند که بایستی پیامهای تشیع به جهان اهلسنت هم رسانده شود. محدوده سوم اهل کتاب و طرفداران حضرت موسی و حضرت عیسی (ع) و انبیاء دیگر هستند. محدوده بعدی که باید به آنها پیام رسانده شود، کفار هستند که مدلهای مختلفی دارند؛ یک دسته خدا نا باور و دسته دیگر خداستیز هستند و ... . در مجموع باید پیامهای دینی خود را برای کل انسانهای روی زمین در نظر گرفته و به همه آنها پیام رسانده شود. متأسفانه نظام تبلیغی موجود به صورت جامعالاطراف، همه اینها را دربر نمیگیرد. در مورد شیعیان، یک دسته مردمی هستند که به مسجد میآیند، بخشی دانشآموزان هستند و بخش دیگری دانشجویان، کسبه، خانمهای خانهدار، خانمهای اداری و ... . باید سازمانی ایجاد شود که آن سازمان این اهداف را تحقق بخشد که در حال حاضر چنین سازمانی وجود ندارد.
شاخص دیگر ویژگی مبلغین مانند مقدار علم، اخلاق و ایثار آنها در عرصه تبلیغ است. شاخص بعدی این است که محتوای پیام خیلی دقیق باشد چون نمی توان هر چیزی را به قرآن و اهلبیت(ع) نسبت داد. مبلغین باید بعد از فهم درست پیام، با زبان گویا مطلب را به مخاطب رسانند. مبلّغ باید مخاطب خود را در سراسر دنیا در نظر گیرد و محتوای خود را از کفار و منافقین گرفته تا شیعیان و متدینین، به همه رساند. در مجموع، یک مثلث است که شامل محتوای پیام، مخاطب و مبلغی است که میخواهد پیام را به مخاطب رساند.
در مورد شاخصهای مبلّغ باید گفت که او بایستی دینشناس باشد یعنی واقعاً ملّا و باسواد باشد. دوم اینکه باید سعی وافر داشته باشد تا اخلاقیاتی که از دین میگوید در وجود خود او باشد. سوم اینکه بایستی به زبان مردم صحبت کند چون اگر به مردم سخنان مغلق ارائه نماید، نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند. چهارم اینکه بایستی مطالب مورد نیاز مردم را بیان نماید یعنی گاهی یک مطلب خیلی خوب است ولی به درد آفریقا میخورد و به درد ایران نمیخورد! انتخاب او باید درست باشد تا نیاز جامعه را تأمین نماید. بحث بعدی روش القای پیام است یعنی بیان مبلّغ باید زیبا و جذاب باشد و اگر کلاس دارد، باید به خوبی کلاس داری کند تا این پیام را به مخاطب خود منتقل کند. شاخص بعدی وجود ارتباطات اجتماعی است یعنی مبلغ باید توان ارتباط با مردم را داشته باشد و اخلاق او طوری باشد که گرم و صمیمی باشد تا از عهده کار تبلیغ برآید.
از ویژگیهای پیام این است که بایستی پیام متقنی باشد یعنی حرفهای خرافی و بیدقت نباید در پیام باشد و نباید سلایق و علقههای شخصی را به پیام منتقل کرد یعنی چیزی را با آن مخلوط نکرد. یعنی مبلغ باید اسلام ناب را از قرآن و روایات درک نموده و بدون کم و زیاد برای مردم بیان کند.
در مورد نیاز هم باید خیلی توجه کرد. مثلاً اگر احکام سر بریدن گوسفند را برای تجار پارچه بیان کنید، مناسب آنها نیست بلکه نیاز قصابان است. برای فرد بازاری که پارچه میفروشد، باید معاملات ربوی را توضیح داد که دچار ربا نشوند! پس باید نیاز مخاطب را تشخیص داده و بر اساس نیاز با او صحبت کرد. برای این کار باید جامعه و نیازهای جامعه را شناخت. در حال حاضر در کانالهای اجتماعی اتفاقات زیادی برای دین و اخلاق مردم میافتد. اینها را باید رصد کرد و بعد بر اساس آنچه در جامعه میگذرد، نیاز مخاطب را تشخیص داد و بر اساس نیاز، آن محتوای لازم را آماده و ارائه داد. در مورد مخاطبین هم باید برای شقوق مختلف مخاطبین، اطلاعات مناسب ارائه داد.
استاد وضعیت نهادهای دینی در کشور را چطور ارزیابی میکنید؟ آسیبهایی که دارند را بفرمایید.
یک دسته از نهادهای دینی هستند که خودشان را متکفل تبلیغ دین میدانند مثل حوزه علمیه، سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه یا عقیدتی- سیاسی نیروهای مسلح. یک دسته هم که متکفل کارهای تبلیغی نیستند ولی کار تبلیغ دینی میکنند، مثل آموزشوپرورش، دانشگاه، رادیو و تلویزیون و ... یکی از آسیبهای جدی این است که سازمانهای مختلفی که در امر تبلیغ فعال هستند، مدیریت نمیشوند و هرکسی در هر موضوعی دخالت میکند. در شرایط فعلی ادغام این سازمانها شدنی نیست و گاهی اوقات به مصلحت هم نیست که آنها را ادغام کنند ولی میتوان یک شورایی از مسئولین اینها ایجاد کرد و بودجهای که برای تبلیغات دین میدهند، به آن شورا داده شود و فقط به سازمان خاصی داده نشود. باید یک ستاد مرکزی باشد و به هر سازمانی بهتناسب مزیتهای نسبی که دارد، کارها را واگذار کنند. مثلاً سازمان تبلیغات در حال حاضر 90 سینما دارد و حوزه هنری در تبلیغات مدرن تا حدی بهخوبی کارکرده است. میتوان فضای مجازی را به سازمان تبلیغات داد، بخشهای آخوندی را به حوزه علمیه و بخشهای پژوهشی را از دفتر تبلیغات اسلامی خواست. ستاد مرکزی هم میتواند بهتناسب مزیتهای نسبی که هر سازمان دارد، تقسیمکار کند و به آنها بودجه دهد.
در حوزه آسیبهای جزئی باید گفت که در موضوع مبلغ، نظام آموزشی کمتر به این توجه دارد که دانشآموخته او توانمندی تبلیغ داشته باشد. آموزش موجود در حوزههای علمیه بیشتر برای این است که طلبه، فقیه یا مجتهد شود و آموزشهای عرصه تبلیغ در نظام آموزشی کم است که اینیک آسیب بسیار جدی است.
دوم اینکه ارتباطات حوزه با آسیبهای اجتماعی کم است؛ مثلاً عدهای ماهواره میبینند و مفاسد آن به خانههای آنها میرود. بزرگان حوزه و مراجع که ماهواره ندارند، اصلاً خبر ندارند که در آن فضا چه میگذرد و حتی نسبت به همین برنامههای اندرید هم گاهی اوقات در حوزه اطلاع ندارند که چه اتفاقاتی در حال وقوع است؟ اینیک آسیب است که وقتی تبلیغ می کنید، نمی دانید که مردم دچار چه مشکلاتی هستند؟
بعد از شناخت آسیبها، حل برخی از آنها نیاز به متخصص دارد چون خیلی آسیبهای پیچیدهای هستند. مثلاً آتهئیستها یا خدا نا باوران گاهی اوقات در فضای مجازی روزانه چندین شبهه تولید میکنند و به فضای مجازی تزریق میکنند. البته حوزههای علمیه در حال کار هستند ولی زحمات آنها نسبت به مشکلاتی که هست، فاصله زیادی دارد. وقتی یک لوله گاز میترکد، در دنیا یک نُرمی دارند برای اینکه در این مدتزمان، اطفاء حریق انجام شود و اگر یک کشوری سریعتر از آن نُرم به موضوع رسیدگی کنند، میگویند موفقتر است. در حال حاضر سرعت مجامع دینی و فکری در پاسخ به انفجارهای فکری که در فضای مجازی میشود، بایسته نیست. گاهی باخبر شدن این مجامع از شبهه، چند ماه طول میکشد و بعد تولید پاسخ آنهم چند ماه طول میکشد و وقتی پاسخ به میدان میآید، میبینید که خیلی از وقت آن شبهه گذشته است و تأثیر خود را گذاشته است.
راهکار شما برای رفع ضعف مدیریتی و نبود نیروی انسانی متخصص چیست؟
در حال حاضر رشتههای تخصصی در حوزه راه افتاده و وضع خیلی بهتر از قبل شده است ولی به نظر میرسد سرعت و گستره تخصصها باید بیشتر شود. در عرصه تبلیغ خوب است که رشتهای به نام فرقهها و ادیان وجود داشته باشد ولی این کفایت نمیکند بلکه باید در زیرشاخه آن بهائیت، وهابیت، صوفیه، اهل حق، مسیحیت و زردشتیگری، هندوئیسم، بودائیسم و عرفانهای نوظهور هم وجود داشته باشد.
ضعف مدیران و کارشناسان نهادهای تبلیغ دینی در عرصه سیاستگذاری، برنامهریزی و پژوهش را چطور میتوان برطرف کرد؟
مدیران نقش بسیار کلیدی دارند؛ آنها در ابتدا خود باید تبلیغ را درک نمایند و دوم، سوز هدایت داشته باشند و نگاه اداری و پر کردن ساعات کاری نداشته باشند. سوم، نیروهایی که تربیت میکنند، دارای سوز دین و سوز گسترش تبلیغات دینی باشند. متأسفانه گاهی مدیر یک مجموعه تبلیغی، فردی میشود که اصلاً به دنبال کار دیگری است و به دنبال دفع دشمن یا حمله به دشمن نیست و فقط میخواهد روز و ماه و سال را گذران کند.
یعنی دغدغهمندی اینها باید ارتقاء پیدا کند.
اگر دغدغهمندی نباشند و نگاه اداری باشد، آن سازمان حتماً به نابودی کشیده میشود. مثل این است که کسی در لب مرز به عنوان فرمانده مرز باشد و وقتی خبری به او رسد که عده ای از مرز عبور کرده اند، می گوید مشکلی نیست. این فرد به درد فرماندهی مرز نمیخورد و باید او را اخراج کنند. در عرصه تبلیغ باید حرص داشت. اگر آن حرص در بین مسئولین و مدیران نباشد، باید به خانه رفته یا کنار روند و یک نفر دیگر به جای آنها قرار گیرد.
حضرتعالی روال و چشمانداز وضعیت نظام تبلیغ دینی را چطور میبینید و به نظر شما در طی 15-10 سال آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اگر این روند در سالهای آینده هم پیش رود، میتواند دفع خطر دشمن را به همراه داشته باشند ولی پیشروی ندارد. وقتی تلاش میکنند جوانان را وهابی کنند، در مقابل باید تلاش کرد که وهابیان را از وهابیت جدا کرد. تنها کاری که در حال حاضر میشود این است که فقط سعی میکنند حملات دشمن را دفع کنند ولی تهاجمی کار نمیکنند.
خلاصه راهکارها:
1- برنامهریزی برای کاهش نُرم زمان استخراج شبهات دینی مطرح شده در فضای مجازی و تهیه پاسخ برای آنها توسط نهادهای تبلیغی.
2- گنجاندن محتوای آموزشی مناسب با تبلیغ دینی و روش های آن در دروس حوزههای علمیه
3- ایجاد یک ستاد مرکزی تبلیغ دینی متشکل از نهادهای دخیلی در این حوزه و تقسیمکار مناسب بین آنها
4- برنامهریزی برای اطلاع و آشنایی بیشتر بزرگان و طلاب حوزه از آسیب هایی که در فضای مجازی وجود دارد.
5- ایجاد رشته ای به نام فرقهها و ادیان در حوزههای علمیه و ایجاد زیرشاخه های بهائیت، وهابیت، صوفیه، اهل حق، مسیحیت ، هندوئیسم، بودائیسم و عرفانهای نوظهور برای آن.
6- نیاز شناسی قشرهای مختلف جامعه و ارائه آن به مبلغین دینی توسط نهادهای تبلیغی.
7- نظام تبلیغ دینی باید به صورت جامعالاطراف همه شیعیان، سنی ها، مسیحیان، یهودیان، هندو و حتی کفار را هم در نظر گیرد و آنها را به عنوان مخاطب در نظر گیرد.
افزودن دیدگاه جدید