عنصر پیام و تبلیغ در نهضت حسینی
نام نشریه: سایت راسخون
نهضت حسيني به عنوان يك پديده اجتماعي داراي ابعاد و جنبه هاي مختلفي است. به يك معنا چندماهيتي است؛ زيرا علل و عوامل مختلفي در پديداري آن نقش ايفا مي كند. علل اجتماعي نهضت حسيني را مي توان با شناخت علل فاعلي و علل غايي به دست آورد. البته لازم است كه علل مادي يعني اجزاء و عناصر تشكيل دهنده آن و همچنين علل صوري آن يعني وضع و شكل و خصوصيتي كه در مجموع پيدا كرده است، دانسته شود. با اين همه براي شناخت هر پديده اجتماعي چون نهضت حسيني ضروري است، ابتدا علل وموجباتي كه آن را پديد آورده اند شناخته شوند. بي شناخت آن و هم چنين علل غايي و اهداف اجتماعي، نمي توان تحليل درستي از ماهيت آن بدست آورد. بنابراين بايد بدانيم كه نهضت حسيني چه هدفي داشته و عناصر و محتواي آن چيست و چه عمليات و كارهايي انجام شده و درنهايت به چه شكلي درآمده است؟ اين ها موجب مي شود تا تصور درستي از نهضت حسيني به دست آوريم.
در نوشتار زير به يكي از ابعاد نهضت حسيني پرداخته شده و تلاش گرديده عنصر تبليغي نهضت و پيام آن شناسايي و بر پايه منابع معتبر تحليل و تبيين گردد و روش هاي پيام رساني آن بازخواني شود.
مفهوم پيام رساني و تبليغ
از آن جايي كه نهضت حسيني نهضتي تك معنا و تك مقصد نيست و در آن واحد مقاصد و هدف هاي مختلفي را در نظردارد، مي بايست به همه ابعاد و مقاصد آن به دقت توجه شود و به تحليل و تجزيه و تبيين آن پرداخت. هرچند كه ممكن است كه همه آن مقاصد و اهداف به يك هدف اصلي بازگردد ولي بازخواني همه اهداف و مقاصد و ابعاد آن كمك مي كند تا شناخت كامل وجامع تري از نهضت ارائه شود. به عنوان نمونه نهضت حسيني(ع) نهضتي است در برابر قدرت هاي ستمگر و نفي سلطه ستمگران، از اين رو حاضر به بيعت با يزيد به عنوان فردي ستمگر نمي شود و لذا ماهيتي نفي گرايانه و عدم تسليم دربرابر تقاضاهاي جابرانه دولت و قدرت ستمگر زمان پيدا مي كند. ازسوي ديگر عنصر امر به معروف و نهي از منكر در آن قوي است به گونه اي كه مي توان گفت عامل اصلي و ارزشي نهضت حسيني به شمار مي رود. تا آنجا كه اگر عاملي ديگر وجود نداشت خود به تنهايي مي توانست نهضت حسيني را پديد آورد. بنابراين اگر دولت اموي و يزيدي از وي بيعت نمي خواست و يا ديگراني در مكه از وي دعوت نمي كردند باز نهضت شكل مي گرفت. مي توان در نهضت حسيني عنصري غير از دعوت كوفيان نيز جست كه عنصر اتمام حجت است. به اين معنا كه كسي مدعي نشود رهبري قيام نكرد تا ما، وي را بر سركوب سلطنت يزيدي ياري و همراهي كنيم.
يكي از جنبه هاي جنبش حسيني، جنبه تبليغي آن است. به اين معنا كه براي خود پيام و رسالت و ماموريتي ويژه داشت كه مي بايست انجام شود. اين بخش از رسالت را حضرت به شكل اصلاح در امت جد خويش و بازگشت به اصول اسلام و سيره پيامبر(ص) و پدر بزرگوار خويش(ع) بيان مي كند.
مفهوم تبليغ در قرآن
براي تبيين و تحليل اين بعد از نهضت حسيني لازم است مفهوم تبليغ در آموزه هاي قرآني و اسلامي دانسته شود. آن گونه كه از كاربردهاي قرآني برمي آيد تبليغ در آموزه هاي قرآني بيان رسالت الهي و ماموريتي است كه از سوي خداوند بر دوش پيامبران و اولياي الهي نهاده شده است. واژه تبليغ و مشتقات ديگر آن چون بلاغ و ابلاغ به معناي رساندن پيام و فكر و امور معنوي است. به اين معنا كه اگر امور مادي و جسماني به كسي رسانده شود، ايصال آن چيز گفته مي شود ولي اگر فكر و انديشه اي به ديگري رسانده شود، ابلاغ آن تفكر و انديشه است.
رسول و مبلغ كسي است كه پيامي و رسالتي را به ديگري برساند مانند ابلاغ احساسات و عشق و محبت و سلام و يا انديشه و فكر كه اموري معنوي مي باشند و در حوزه امور مادي و جسماني نيستند.
اگر كسي براي خود رسالتي در جامعه احساس كند و بكوشد تا آن را به اتمام برساند، او را داراي رسالت مي گويند؛ زيرا پيامي دارد كه مي خواهد آن را به گوش جامعه برساند و وظيفه خويش را در برابر جامعه انجام دهد. خداوند در قرآن مي فرمايد: الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لايخشون احد الا الله؛ آناني كه پيام ها و رسالت هاي الهي را به مردم مي رسانند و جز از خدا از كسي بيم و هراسي ندارند. (احزاب آيه 39)
بنابراين تبليغ و ابلاغ و بلاغ به معناي رساندن پيام به ديگري است. تبليغ در كاربردهاي قرآني مرحله اي در حوزه شناخت و خوب رساندن پيام و رسالت به ديگري است. بر هر فرد مسلمان همچنان كه امر به معروف و نهي از منكر واجب است، شناخت پيام الهي و رساندن درست آن به ديگران هم لازم مي باشد.
عوامل موفقيت يك پيام
براي اين كه پيامي به درستي به مخاطب رسانده شود مي بايست شرايطي داشته باشد كه مي توان آن ها را عامل موفقيت پيام دانست. البته عوامل موفقيت را مي توان به دو دسته: عواملي كه به ماهيت آن باز مي گردد و عواملي كه به وسايل و ابزارهاي آن تعلق مي گيرد دسته بندي كرد.
.1 ماهيت ذاتي پيام و غنا و قدرت معنوي آن كه قرآن از آن به حقانيت پيام تعبير مي كند از مهم ترين عواملي است كه در قرآن بدان اشاره شده است. بنابراين ماهيت حقاني و عقلي بودن پيام يكي از مهم ترين و اصلي ترين شرط موفقيت پيام مي باشد. به اين معنا كه با حقانيت و عقلاني بودن پيام مي توان به قدرت و نيرومندي محتواي آن ايمان داشت. از اين رو پيام مي بايست منطقي بوده و با عقل و فكر بشر سازگار باشد به گونه اي كه جاذبه عقل بشر آن را به سوي خود بكشد.
اين شرط، ارتباطي به پيام رسان ندارد بلكه ماهيت پيام است كه جاذبه لازم را ايجاد مي كند. در اين كه حقانيت پيام خود عامل بسيار موثري در موفقيت پيام است، از نظر دانش روان شناسي علمي و منطق ديني جاي ترديدي در آن نيست. قرآن در اين باره بيان مي كند كه حقانيت پيام مي تواند خود عامل جاودانگي و بقا و تاثيرگذاري آن باشد؛ چنان كه بطلان پيامي موجب مي شود تا پيام، خود عامل فناي خويش شود: انزل الله من السماء ماء فسالت اوديه بقدرها فاحتمل السيل زبدا رابيا... كذلك يضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ماينفع الناس فيمكث في الارض؛ خداوند از آسمان آب را فرو فرستاد پس سيلاب ها راه افتاد و هر جويي بنا به ظرفيت خود آب را دربرگرفت... خداوند
اين گونه براي حق و باطل مثال مي زند. پس كفي كه بر روي سيل هاي خروشان است از ميان مي رود و آن چه براي مردمان سودمند است (آب) باقي مي ماند.
.2 همراهي با احساسات بشر دومين عنصر موفقيت پيام است؛ زيرا محتواي غني و نيرومند و عقلاني پيام به تنهايي نمي تواند مخاطب خود را جذب نمايد.
انسان كانوني دارد كه غير از كانون عقل و منطق است. اين كانون را كه كانون احساسات و عواطف است نمي توان با ابزارهاي عقلي تحريك كرد. بنابراين سازواري و هماهنگي با احساسات بشر و تا اندازه اي اشباع آن مي تواند موفقيت پيامي را تضمين كند به ويژه كه با نيازهاي عملي و عيني بشر و خواسته هاي زندگي وي هماهنگ باشد.
اگر پيامي با احساسات و نيازهاي طبيعي بشر ضديت كند هرگز موفق نخواهد شد. اين نيز عاملي است كه ارتباط تنگاتنگي با ماهيت پيام داد.
3- شخصيت پيام رسان از عوامل ابزاري موفقيت پيام است. پيام هنگامي مي تواند در جامعه نفوذ كند و تأثيرگذار باشد كه از روحي بيان شود كه قوي و مؤثر است. از اين رو شخصيت و خصوصيات و لياقت و شرايط لازم پيام رسان بايد به گونه اي باشد كه بتواند روح و دل مردم را جذب و تحت تأثير روح و روحيه قوي خود قراردهد.
4- عامل ديگر موفقيت، ابزارهايي است كه پيام رسان در تبليغ خود از آن بهره مي گيرد بايد ابزارهاي بياني و غيربياني با توجه به شرايط و مقتضيات و نوع پيام، انتخاب و به كار گرفته شود.
براي رساندن هر پيامي نمي توان از هر وسيله و ابزاري بهره برد. براي رساندن پيام الهي نمي توان از ابزارهاي نامشروع استفاده كرد و گفت كه الغايات تبرر المبادي؛ هدف، وسيله را توجيه مي كند. براي رساندن پيامي مقدس، لازم است كه از ابزاري مشروع بهره برد.
5- عامل چهارم در موفقيت پيام را مي بايست در كيفيت و روش هاي رساندن پيام جست. قرآن در رساندن محتواي بلند و حقاني خود از اسلوب و روش هاي بياني زيبايي استفاده مي كند كه مي توان آن را مقوله هنر قرآني دانست: الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها مثاني تقشعر جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الي ذكر الله ذلك هدي الله يهدي به من يشاء، خداوند به تدريج بهترين سخن را كه قرآن است فرو فرستاد. كتابي كه مثاني است و آنهايي كه داراي عاطفه و احساس هستند از خشيت خداوند، دل هايشان هنگام شنيدن آيات آن به لرزه مي افتد و پوست بدنشان مرتعش مي شود. سپس پوست هايشان و دل هايشان با ياد كرد خدا آرام مي گيرد و نرم مي شود. (زمر آيه23)
برخي از مردمان با شنيدن آيات قرآن دل ها يشان مي لرزد و ايمانشان فزوني مي يابد (انفال آيه2) و هنگام شنيدن آن به سجده مي افتند (اسراء آيه107) و اشك هايشان جاري مي شود. (مائده آيه83)
اين امور به بهره گيري قرآن از جاذبه و قدرت تأثيرگذاري واژگان و گزاره هاي قرآني افزون بر محتواي غني و بلند آن باز مي گردد.
قرآن داراي آهنگ خاصي است. از اين رو گفته شده است: تغنوا بالقران؛ با قرآن تغني كنيد (بحارالانوار ج92 ص191 و نيز جامع الاخبار فصل23 ص57) مراد از اين تغني آهنگ هاي خاص و متناسب با قرآن است، نه آهنگ هاي مناسب لهو و لعب كه حرام و نامشروع مي باشد.
امام حسين(ع) در نهضت خويش روش هاي خاصي را به كار برده است كه ارزش تبليغي دارد و با اين روش ها توانست به هدف و مقصد خويش دست يابد. درباره ارزش روش مي بايست به اين نكته توجه كرد كه از زماني كه روش هاي علوم، تغيير كرد و از روش نظري محض به روش تجربي تغيير يافت، پيشرفت هاي عظيم و بزرگي در حوزه علوم تجربي حاصل شد و جهان را دگرگون كرد. اگر گذشتگان ما از نظر توانايي و هوش و استعداد از جايگاه برتري برخوردار نبودند، دست كم در حد و اندازه انديشمندان و دانشمندان امروزي بوده اند و تنها علت عدم پيشرفت آنان روشي بوده كه به كار مي بردند.
شرايط پيام و پيام رسان
قرآن كريم روش و سبك (متد) تبليغ را بيان داشته است. يكي از چيزهايي كه قرآن در حوزه روشي بر آن تاكيد مي ورزد پيام روشن و ابلاغ و تبليغ واضح و آشكار است. (البلاغ المبين) مقصود از آن مطلوب بودن، سادگي، بي پيرايگي پيام است به گونه اي كه هر كسي در كمال سهولت و سادگي بتواند آن را درك نمايد.
البته روشني و آشكاري مي بايست هم در نوع ارائه، محتوا و شكل پيام باشد و هم در طرز انتقال آن، به گونه اي كه بي پرده و بي رو دربايستي پيام گفته و رسانده شود.
مساله ديگر آن است كه پيام، ناصح باشد. نصح با معناي خالص در برابر غش است و نه به معناي خيرخواهي. به اين معنا كه پيام مي بايست خالص باشد و پيام رسان نيز در آن مراعات خلوص را نمايد و در گفتن پيام خويش هيچ هدف و غرضي جز رساندن پيام كه خير شنونده پيام است، نداشته باشد. قرآن در بيان اين شرط مي فرمايد: ما اسئلكم عليه من اجر؛ من از شما براي پيام رساني مزدي نمي خواهم (ص آيه 86)
از ديگر شرايط آن است كه خود را به تكلف نيندازد و از الفاظ دور از ذهن كه شيوايي و گويايي و زيبايي سخن و پيام را از ميان مي برد پرهيز كند. خداوند از زبان پيامبر در زمينه تبليغ بيان مي كند: ما انا من المتكلفين؛ يعني چيزي را كه نمي دانم و بر خودم ثابت نيست نمي گويم و در برابر مردم تظاهر به دانايي نمي كنم. (ص آيه 86) آن حضرت مي فرمايد يكي از علم ها اين است كه بداند كه نمي داند: فان من العلم ان يقول لما لا يعلم الله اعلم؛ يكي از علوم اين است كه درباره چيزي كه نمي داند، بگويد خداوند بدان داناست و يا داناتر است. (مجمع البيان ج 8 ص 486)
از شرايط پيام رسان آن است كه تواضع و فروتني داشته باشد و از استكبار و غرور پرهيز كند. خود را همانند مردم بداند و بزرگي و فخر نفروشد. (سوره كهف آيه 110 و نيز اعراف آيه 61) در برابر مردم نرمي داشته باشد و از خشونت پرهيز كند: فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشي؛ شما دو نفر (موسي و هارون) با فرعون سخني نرم بگوييد شايد به ياد خدا افتد و يا از خدا هراسان شود. (طه آيه 44) و درباره پيامبر(ص) مي فرمايد: فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك؛ به سبب رحمتي از خدا با ايشان نرم رفتار كردي و اگر خشونت مي ورزيدي و سخت دل مي بودي از پيرامونت پراكنده مي شدند. (آل عمران آيه 159)
شهامت و شجاعت را مي توان از شرايط پيام رسان و كيفيت هاي تبليغ دانست. از اين رو مبلغ نمي بايست جز از خدا از كسي بهراسد. (احزاب آيه 39)
از ديگر روش هاي تبليغ كه در موفقيت آن نقش بسزايي دارد، عدم تفاوت گذاري ميان مخاطبان و مردم است. (شعراء آيه 114 و انعام آيه 52)
استقامت و صبر از ديگر ويژگي هاي مبلغ و از روش هاي موثر در آن است كه در آيات بسياري بدان اشاره شده است. (نون آيه 48 و احقاف آيه 35 و نيز هود آيه 112)
ويژگي پيام نهضت حسيني
امام حسين(ع) در نهضت خويش همه اين امور و شرايط را مراعات كرد و توانست به مقصد برسد. پيام وي داراي محتواي عالي و بلندي است و آن بازگشت به اسلام قرآني و سيره نبوي و امر به معروف و نهي از منكر و بركنار كردن حاكمان ستمگر و ظالمان مي باشد.
او اين پيام را به خون خويش رنگ آميزي كرد تا جاودانه بماند. از همه ابزارهاي تبليغي به درستي بهره گرفت و توانست دشمن را مغلوب سازد. براي تحريك افكار عمومي پس از سه روز از مخالفت با بيعت، آشكارا از جاده اصلي مدينه به مكه حركت مي كند و مخالفت خود را با بيعت يزيدي علني و آشكار مي سازد. هدف قيام و مخالفت خويش را در سخنراني ها و نامه ها و وصيت ها و رجزها بيان مي كند. در مكه زمان عمره و حج، اهداف قيام و نهضت خويش را براي همگان بازگو مي كند تا همه جهان اسلام از علل مهاجرت و مخالفت وي آگاه شوند.
براي آيندگان، زماني هل من ناصر ينصرني مي فرمايد كه ديگر كسي همراه و يار و ياور او نيست. دشمن را با احساسات و منطق قوي و عقلي خويش خوار و پست مي گرداند. اين گونه است كه ارتش پيروز ميدان، شكست خورده، حكومت را از دست مي دهد و تلاش هايش براي تداوم حكومت و سركوب نهضت مدينه و مكه بي نتيجه مي ماند. فرزند يزيد، معاويه دوم، به دليل بطلان خلافت اموي و باورمندي به حقانيت علوي و حسيني از خلافت دست مي كشد و كناره گيري مي كند و به جرم همين محبت به زهري كشته و مسموم مي شود.
پيام رسانان ديگر نهضت نيز راه آن حضرت را ادامه مي دهند و شور و شرري در جهان به پا مي كنند و نظام جبرگرايانه و ستمگرانه يزيدي و اموي را فرومي پاشانند. اين، چيزي جز بهره گيري درست از عناصر تبليغ نيست كه از قرآن آموخته و در ميدان عمل تجسم واقعي بخشيده اند.
افزودن دیدگاه جدید