علامه عسکری، مبلغ موفق
نام نشریه: مبلغان، شماره 179، تیر و مرداد 1393، ص 84
علامه سید مرتضی عسکری در سال 1293 شمسی (مصادف با سال 1332 قمری) دیده به جهان گشود و در سال 1386 شمسی مقارن با پنجم رمضان المبارک 1428 قمری دیده از جهان بربست.
این مرزبان مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) میتواند برای مبلّغان اسوهای موفّق از درستی رفتار، خلوص کردار و سلوک علمی باشد. ایشان در چند رشته تبلیغی ـ ترویجی برجستگی دارد؛ تبلیغ قلمی، بیانی، تربیت جوانان، تأسیس مراکز مختلف آموزشی و مؤسسات خیریّه، مبارزات، مناظرات و غیره که ناشی از غیرت دینی و سوز درونی ایشان و درد دین داشتن وی است که او را مبلّغ موفّقی کرد، کلمات آموزنده حیات ایشان زیاد است که در این مقال تنها به ذکر چند نکته بسنده میشود:
شرافت و اصالت
اجداد ایشان در زمان صفویه به عنوان شیخ الاسلام از سبزوار به ساوه اعزام میشوند و بسیاری از اهل سنت آنجا را مستبصر میکنند و برای کسب علم با حوزهها ارتباط برقرار مینمایند. پدر ایشان آیت الله سید محمد حسین شیخ الاسلام، به هنگام تولد فرزندش (سید مرتضی) از اصحاب میرزای شیرازی در سامرا بود و در دوران کودکیِ سید مرتضی، وفات یافت. در حوادث مهم سیاسی ایران و عراق و جنگ جهانی مترصّد بهترین زمینهها و فرصتها بود. و بهجای زمینگیر شدن در حوادث، بارها به سامرا، قم، نجف، لبنان، مصر، تهران و ... مسافرت کرد و کارش را ادامه داد. آغاز طلبگی در سامرا بود، و سپس در عهد آیت الله حائری يزدي (ره) از اساتید مهم حوزه قم بهره برد؛ اما با فشارهای دوره رضاخان به نجف و کاظمین هجرت کرده و در زمان آیت الله بروجردي (ره) به قم بازگشت. هنگامی که دید با آشفتگیهای دوران نهضت نفت و قیام آیت الله كاشاني (ره) در ایران، طرحهایش به نتیجه نمیرسد، به عراق بازگشت و پس از ستمگریهای حزب بعث عراق، به لبنان و سوریه رفت و سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را پایگاه خود قرارداد تا سرانجام در 25/6/1386، در حرم حضرت معصومه (علیها السلام) در رواق شهید مطهري (ره) آرمید.
حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله) در شأن وی میفرماید: «امروز هم شیوه ایشان برای ما مدل قابل اقتباسی است.»[1]
کرامت پدر
آیت الله سید محمد، پدر علامه عسکری که ملازم و همراه عابد زاهد، آیتالله سید مرتضی كشميري (ره) بود، از شدّت ارادتی که به استادش داشت، نام او را بر فرزندش گذاشت. روزی در ایام عرفه به کربلا مشرف میشود و در حرم حضرت عباس (علیهالسلام) دوست عالم و همشهریش حاج میرزا آقا ساوجی را میبیند. ایشان میگوید: من میخواهم شمارا وصیّ خود قرار دهم. سید محمّد میگوید: من زودتر از شما وفات میکنم و میخواهم شمارا وصیّ خود قرار بدهم، و وصیتهایش را میکند، ازجمله میگوید: ثُلث اموال مرا برای صِغارم بدهید و لازم نیست برای نماز و روزه من خرج کنید؛ چون من نمازهای تمام عمر پدر و مادرم را نیز اعاده کردهام.»[2]
جدّشان به دیدار حضرت صاحب الزمان(عج) مشرّف شدند.[3] علامه میگوید: «مرحوم جدّم برای تزویج دخترش قصد سفر از نجف به ساوه را داشتند. قبل از حرکت، به مسجد کوفه میروند و در هنگام عبادت، چشمشان به چهره صاحب العصر و الزمان (عج) روشن میگردد. حضرت به ایشان میفرماید: آقا سید اسماعیل! میخواهی کجا بروی؟ عرض میکند: میخواهم به ساوه بروم. حضرت میفرمایند: خدمت مولی الموالی را رها میکنی و به ساوه میروی؟»
[4]
جدّ مادریش ـ که در دامن او پرورش یافت ـ آیت الله میرزا محمد طهرانی (1371 ق) از شاگردان میرزا علی آقا و میرزا محمدتقی شیرازی، از بزرگان حوزه سامرا است.
دوران طلبگی
نوجوانی را در حوزه سامرا گذراند و از کتابخانه پربار جدّش استفادهها نمود. خود او میگوید:
بااینکه در طفولیت یتیم شدم، در ده سالگی که مرا به طلبگی سپردند، خواندن و نوشتن به زبان عربی و فارسی را به خوبی میدانستم. از همان آغاز کتابخوانی، به مطالعه کتابهای سیره و تاریخ پيامبر (صلیالله علیه و آله) و اصحاب و فتنههای صدر اسلام و سفرنامهها (مثل سفرنامه ابن حُبَیر و ابن بطوطه و سفرنامههای اروپاییان به مشرق زمین) علاقه داشتم و داستان استعمار استعمارگران را نسبت به کشورهای اسلامی دنبال میکردم؛ مثلاً «رساله دخانیه» را ـ که نوشته یکی از شاگردان میرزای شیرازی [درباره نهضت تنباکو] بود ـ خواندم. ... ده ساله بودم که «جامع المقدمات» را خواندم. بعد هم همان کتابهای رسمی حوزه عراق را خواندم. ... من غالباً دو سه درس را باهم میگرفتم و کتابها را زود تمام میکردم، بااینحال خیلی از اشعار «مطوّل» را هنوز حفظ دارم. در مدرسه میرزای شيرازي (ره) که بودم، اساتیدم فکر میکردند که استعدادم خیلی خوب است، لذا مربّی مخصوصی برای من گذاشته بودند تا از او درس خصوصی بگیرم تا قسمتی از سطوح را در سامرا خواندم و در کنار تحصیل، درس هم میگفتم.»[5]
همچنین میگوید: «زندگی من و پدرم از املاک ساوه میگذشت و از سهم امام (علیهالسلام) استفاده نمیکردم، رضاشاه بردن پول از ایران به عراق را ممنوع کرد... به همین دلیل مجبور شدم در زمان مرحوم آیت الله حاج شیخ عبد الکریم حائري (ره) وارد حوزه علمیه قم شوم.»[6]
اساتید اخلاق علامه
ایشان میگوید: «در قم مربّی اخلاقم، مرحوم شیخ مهدی پایینشهری بود، البته از اساتید دیگری نیز در اخلاق عملی استفاده کردم؛ مثلاً مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساري (ره) که روزها خدمتشان میرسیدم و بااخلاقشان تربیت میشدم، نه با حرفشان.»[7]
نیّت و اخلاص علامه
یکی از اصحاب ایشان به نقل از علامه میگوید: «در جوانی، تردید و وسواس در باب اخلاص و نیّت داشتم. بعد اینگونه مسئله را برای خودم حل کردم: هر کاری را که وظیفه شرعی خود تشخیص دادم، عمل میکنم، و کاری به مدح و ذمّ دیگران یا علاقه و بیعلاقگی خودم ندارم و بیش از 60 سال و امروز نیز این چنین است.» باز خودشان فرمودند: «حدود 17 یا 18 ساله بودم که بهپیشانی خود نوشتم: «من وقف اهل بيت (علیهمالسلام) هستم» و تابهحال، به وقف خود عمل کردهام.»[8]
عوامل دوراندیشی علامه (ره)
چه عواملی میتواند در وسعت بینشیِ روحانی تأثیر بگذارد؟ چرا علامه عسکری (ره) برای بهسازی تشیّع، روحانیت، علوم انسانی و... یک قرن پیش اندیشههایی داشت که امروزه بسیاری از افراد از آنها بیخبرند؟
بهعنوان مثال: اسلامی سازی دانشگاهها، تحوّل علوم انسانی از غربی به اسلامی، تدوین متون درسی، بازسازی بنیادهای تبلیغی، تربیت مبلّغ، ترویج علومی مثل تفسیر، عقاید و کلام که از حوزهها رخت بربسته بود، عقیده تقریب مذاهب در عین عشقِ به ولایت، بیشترین تلاش و بهترین نوع معرفی انقلاب و امام راحل (علیهالسلام) به دنیا، و... ازجمله اندیشههای مرحوم علامه عسکری (ره) بود.
پاسخ: بهطور خلاصه[9]میتوان گفت عوامل زیر در دوراندیشی علامه عسکری مؤثّر بوده است:
1. عشق شدید به تشیّع و اهلبیت(علیهمالسلام) و علاقه به ایجاد حکومت اسلامی؛
2. مطالعات گسترده حسابشده از اوضاع جهان؛
3. دیدار با نخبگان جهان اسلام، شهیدان و مبارزان بزرگ همچون: نواب صفوی، محمدباقر صدر، امام موسی صدر و مراجع بزرگ؛
4. دیدار با مراکزمهم حوزوی و دانشگاهی و بررسی برنامهها و سرفصلهای درسی آنها در مصر، عربستان، لبنان، سوریه، ایران و...؛
5. تسلّط کامل بر زبانهای عربی و فارسی و حضور در پایتختهای اسلامی؛
6. قرار گرفتن در متن چند نهضت مهمّ و آگاهی از جزئیات آنها بامطالعه و مصاحبه و نیز اطلاع از نقشههای استعمار در قرون اخیر.
سیر مطالعاتی و پژوهشهای دینی علامه
وی تمامی متون درسی رایج در آن دوره را با جدّیت و سرعت و بعضاً با استاد خصوصی و به سرعتی مضاعف میخواند و ما به جهت رعایت اختصار، نام دروس و اساتید را ذکر نمیکنیم؛ ولی جا دارد دانسته شود که راز و رمز مطالعه دروسی فراتر از فقه و اصول که دروس رسمی بود، چیست و جوّ علمی آن دوران چگونه بوده است؟
ایشان در حوزه آیت الله حائري (ره) احساس میکند نیاز است مبلّغینی متخصّص در علم تفسیر، حدیث و کلام، تربیت شوند؛ از این رو، به همراه دوستانش، ازجمله آیت الله سید محمود طالقاني (ره)، برای وارد ساختن این موادّ در دروس حوزه، طرحی را تهیّه و ارائه میکنند و با کمک هفت نفر از دوستان، از آیت الله حاج میرزا خلیل کمرهای میخواهند که تفسیر بگوید.
علم کلام را نیز از محضرامام خميني (ره) استفاده میکردند؛ ولی با ستمگریهای رضاخانی و کمبود فرصت طلاب، این طرحها ناتمام میماند، ایشان میگوید:
«استادِ تفسیر ما مرحوم آقا میرزا خلیلی کمرهای بود که هر شب به ما درس تفسیر میداد. طلبههایی که از کنار ما عبور میکردند، ما را مسخره میکردند که اینها در شب تحصیلی، تفسیر میخوانند! ما چند نفر، در کنار درسهای حوزوی، درسهایی را برای خودمان معیّن کرده بودیم تا بتوانیم مبلّغ بشویم؛ امّا مرحوم آقا میرزا مهدی بروجردی (1389 ق) حوزه را اداره میکرد و همهکاره حوزه بود، با این کار مخالفت کرد و توانست منع کند. استادهای ما گفتند: ما نمیتوانیم درس بدهیم. من هم قهر کردم و برگشتم سامرا...!»[10]
پینوشت:
[1]. مكتب علامه، جمعي از نويسندگان، انتشارات علامه، قم، 1389 ش، ص 12.
[2]. مكتب علامه، ص 17، با كمي تغيير و ويرايش.
[3]. نقباء البشر، آقا بزرگ تهراني، نشر المرتضي، مشهد، 1404 ق، ج 1، ص 164 ـ 165.
[4]. مكتب علامه، ص 19.
[5]. خبرگزاری فارس، ویژه نامه مراسم ارتحال علامه عسکری(ره)، 11/7/1392، برگرفته از کتاب: علامه عسکری، مرزدار مکتب اهل بیت، محمد باقر ادیبی لاریجانی، انتشارات دانشکده اصول دین، قم.
[6]. پایگاه اطلاع رسانی دانشکده اصول دین، به آدرس:www.dezful-ac.ir.
[7]. كتاب فصل، سیری در زندگینامه علامه عسکری، مؤسسه علمی و فرهنگی علامه عسکری، قم، ص122.
[8]. مؤتمر تكريم العلامة السيد مرتضي العسكري، المجمع العالمي لأهل البيت(علیهم السلام) ، قم، 1434 ق، ص50، سخنان حاج آقاي جاودان (با تلخيص و ويرايش).
[9]. براي آگاهي تفصيلي، بايد مصاحبههاي ايشان و تفصيل شرح حالشان ملاحظه گردد.
[10]. مجله پژوهش و حوزه، شماره 9، ص 56.
افزودن دیدگاه جدید