«زیارت اربعین، فرهنگنامه قیام کربلا»
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| زیارت اربعین، فرهنگنامه قیام کربلا.
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا انصاری
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
******
اشاره
زیارت امام حسین«علیه السلام» در روز اربعین، یکی از نشانههای مؤمن شمرده است؛ از اینرو شیعیان توجه ویژهای به آن دارند. زیارت اربعین، فرهنگنامه قیام کربلاست؛ زیرا در این زیارت فلسفه قیام، شخصیت و حیات جاوادنه امام حسین«علیه السلام» ... بیان شده است. بنابراین شایسته و بایسته است این زیارتنامه بازخوانی شود؛ زیارتنامهای که موجب شده است بزرگان دین، شخصیتها و مردم در طول تاریخ با پای پیاده در سرزمین خون و شهادت حضور پیدا کنند. امروزه نیز میلیونها انسان عاشق و دلباخته، در مراسم اربعین سرور آزادگان شرکت میکنند. نوشتار پیشرو در محورهای زیر سامان یافته است.
معرفی زیارتنامه
امام صادق«علیه السلام» زیارت اربعین را به صفوان بن مهران آموخته است که این زیارت را هنگامی که آفتاب روز اربعین برآمد و روز بلند شد، بخواند. اگر چه تفاوتهای جزئی در بعضی کلمات در گزارشهای مختلف دیده میشود، ولی کلیت آن معتبر است. سید بن طاووس، مشهدی، کفعمی و شیخ طوسی متن آن را گزارش کردهاند.
بر اساس گزارش منابع، امام حسن عسکری«علیه السلام» زیارت اربعین را یکی از پنج علامت مؤمن دانسته است: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ پنج چیز از نشانههای مؤمن است: گزاردن پنجاه و یک رکعت نماز واجب و نافله و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی بر خاک ساییدن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم».
اهمیت زیارت اربعین
یکی از ویژگیهای امام حسین«علیه السلام»، داشتن زیارت اربعین است؛ در حالی که هیچ یک از انبیاء و اهلبیت«علیهم السلام» زیارت اربعین ندارند. برای اهمیت زیارت اربعین همین بس که امام صادق«علیه السلام» با وجود ترس از حکومت جائر، مردم را به زیارت سیدالشهدا«علیه السلام» سفارش کرده است: «... لَا تَدَعْ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ«علیه السلام» لِخَوْفٍ...». این در حالی است که فقهای شیعه در حج، یکی از شرایط استطاعت را امنیت میدانند و اگر امنیت نباشد، استطاعت محقق نیست؛ اما درباره زیارت حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» حتی با ترس از نبود امنیت، اهلبیت«علیهم السلام» نسبت به زیارت امام حسین«علیه السلام» دستور اکید دادهاند. مقام معظم رهبری در این باره میفرماید: «اهمیت اربعین در آن است که در این روز با تدبیر الهی خاندان پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»، یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد ... ». در واقع زیارت اربعین زمینه قیامهای بعدی را فراهم کرد. ایشان در جای دیگری میفرماید: «اولین نهضتى که بعد از عاشوراى حسینى از طرف شیعیان به وجود آمد، نهضت توابین بود. اینها آمدند در آن مرقد پاک دور هم جمع شدند ... دست به دست هم دادند، تصمیم گرفتند که بروند تا جانشان را در راه خدا بدهند».
شخصیتشناسی امام حسین«علیه السلام»
زیارت اربعین مانند دیگر زیارتنامهها با «سلام» آغاز میشود که ولایتمداری شیعه نسبت به اولیای دین را نشان میدهد و مخاطب این سلام با القابی یاد میشود که هر کدام ابعاد شخصیت حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» را بیان مینماید. از حضرت با عناوینی همچون «ولیّ خدا»، «حبیب خدا»، «خلیل خدا»، «برگزیده خدا»، «شهید مظلوم» و «کشته اشک» یاد میشود: «اَلسَّلامُ عَلی وَلِی اللَّهِ وَحَبیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی صَفِی اللَّهِ وَابْنِ صَفِیهِ، اَلسَّلامُ عَلی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکرُباتِ، وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ».
سه صفت «حَبِیبِ الله و خَلِیلِ اللَّهِ و صَفِیِّ اللَّهِ» که امام صادق«علیه السلام»، امام حسین«علیه السلام» را با آنها توصیف کرده است؛ سه وصفی است که پیامبران اولوالعزم همچون محمد مصطفی«صلی الله علیه و آله و سلم»، ابراهیم«علیه السلام» و آدم«علیه السلام» به آنها مفتخرند. این جایگاه به خاطر میزان نقشی است که امامان معصوم«علیه السلام» از جمله حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» در جامعه اسلامی داشتهاند. این خاندان هم پناهگاه مسلمانان و هم استوانه استوار اسلام بودند.
در زیارت اربعین امام حسین«علیه السلام» یکی از دعائم دین، ارکان مسلمین و معقِل مؤمنین به شمار آمده و با اوصافی همچون «بَرّ»، «تقیّ»، «رضیّ»، «زکیّ»، «هادی» و «مهدی» معرفی شده است. افزون بر این، ویژگی «حجت خدا بر مردم» نشاندهنده جایگاه رفیع حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» در منظومه فکری، اجتماعی و سیاسی امت پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» است:
وَ اَشْهَدُ اَنَّک مِنْ دَعآئِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ، وَاَشْهَدُ اَنَّک الْاِمامُ الْبَرُّ التَّقِی، الرَّضِی الزَّکی الْهادِی الْمَهْدِی، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْاَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِک کلِمَةُ التَّقْوی، وَاَعْلامُ الْهُدی، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقی، وَالْحُجَّةُ علی اَهْلِ الدُّنْیا، و گواهی میدهم که تو از ستونهای دین و پایههای مسلمانان و پناهگاه مردم مؤمنی و گواهی میدهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایتکننده و هدایتشدهای و گواهی میدهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا و نشانههای هدایت و دستگیره محکم و حجت بر اهل دنیا هستند.
این در حالی است که امویان امام حسین«علیه السلام» را آشوبگر، عامل تفرقه و مخل امنیت جامعه اسلامی معرفی نمودند و خروج امام«علیه السلام» از دین را مطرح کردند؛ چنانکه یزید هنگام گفتگوی با حضرت زینب«سلام الله علیها» گفت: «إِنَّمَا خَرَجَ مِنَ الدِّینِ أَبُوكِ وَ أَخُوكِ». بر این اساس امام سجاد«علیه السلام» و حضرت زینب«سلام الله علیها» در کوفه و شام، به بیان ابعاد شخصیت امام حسین«علیه السلام» پرداختند تا از شخصیتسوزی امام جلوگیری و در تاریخ ثبت شود که حسین«علیه السلام»، وارث آدم«علیه السلام» و ابراهیم خلیل«علیه السلام» است؛ حسین«علیه السلام» همان است که پیامبر اعظم«صلی الله علیه و آله و سلم» در حق او فرمود: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً؛ حسین از من است و من از حسینم. هر كس حسین را دوست دارد، خداوند وى را دوست مىدارد».
فلسفه قیام عاشورا
اگر چه در نگاه حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» مسائل متعددی به عنوان فلسفه قیام ذکر شده است؛ مانند امر به معروف و نهی از منکر «أُرِیدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر»، دینزدایی امویان وحاکمیت سلطان جائر «مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ»؛ ارزشزدایی و ظهور بدعتها «فإنَّ السُّنَّة قَد أُمیْتَت، وإنَّ البِدعَةَ قَد أُحیِیتْ؛ سنت رسولخدا«صلی الله علیه و آله و سلم» از بین رفت و بدعتها زنده شد». بیتردید هر یک از این عوامل میتوانند انگیزه قیام امام حسین«علیه السلام» باشد، اما در زیارت اربعین عامل دیگری به عنوان فلسفه قیام حضرت ذکر شده است؛ یعنی بیداری، هدایت و نجات امت اسلامی از غرق شدن در منجلاب گمراهی. فاجعه نا آگاهی امت اسلامی بهگونهای بود که امام حسین«علیه السلام» با اهدای خون خود تلاش کرد تا مردم از جهل رهایی پیدا کنند؛ زیرا تا رهایی از جهالت انجام نگیرد، رهایی از ظلم و فساد امکانپذیر نخواهد بود. از همینروست که در زیارت اربعین میخوانیم: «وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ؛ گواهی میدهیم که سیدالشهدا«علیه السلام» بیدریغ خیرخواهی کرد و خون قلب خویش را بذل نمود، برای اینکه بندگان خدا را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد».
گاهی بیداری جامعه و مبارزه با انحرافها «خون» میطلبد. امام«علیه السلام» نیز خون قلب خویش را در راه خدا نثار کرد: «وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ». «اِستنقاذ» معمولاً برای نجات غریق به کار می رود. آیتالله جوادی آملی میفرماید: «حسین بن علی خون داد تا مردم را از جهالت نجات دهد ... این کار با گفتن و نصیحت حل نمیشد؛ این خون علیاصغر و خون علیاکبر و خون شهداء را میخواست».
شهید مطهری در این باره مینویسد:
یكى از علل و یا مهمترین علت شهادت امام حسین«علیه السلام» ... گرویدن مردم به امویان، جهالت مردم بود ... در حقیقت امام حسین«علیه السلام» با ظلم مبارزه مىكرد و با جهل، چنانكه در زیارت به ما تلقین و تعلیم كردهاند: «... لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ... » ... مقصود از جهالت مردم این نبود كه چون مردم بىسواد بودند ... نه، در اصطلاح دین «جهالت» بیشتر در مقابل «عقل» گفته مىشود و مقصود آن تنبّه عقلى است كه مردم باید داشته باشند. به عبارت دیگر امام حسین«علیه السلام» شهیدِ فراموشكارى مردم شد؛ زیرا مردم اگر در تاریخ پنجاه شصت ساله خودشان فكر مىكردند... گول ظاهر فعلى معاویه را ... نمىخوردند.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا امام«علیه السلام» در رشد فکری وجهلزدایی موفق بود؟ آیتالله آصفی مینویسد: «قیام امام«علیه السلام» بر ضد یزید ... تأثیر بسیاری در بطلان مشروعیت خلافت اموی داشت و وجدان و احساسات مسلمانان را برانگیخت؛ حتی قاتلان و دشمنان حضرت به جُرم و جنایت خویش پی برده، گرفتارسرزنش وجدان خود بودند و به سبب فریبی که از یزید و دیگر خلفا خورده بودند، از اینان کینه به دل گرفتند؛ در نتیجه خلافت ازمشروعیت افتاد».
امام«علیه السلام» در برابر دینزدایی امویان نیز بسیار موفق عمل کرد؛ چنانکه در این گزارش آمده است: پس از شهادت امام حسین«علیه السلام»، ابراهیم بن طلحة بن عبیداللَّه خطاب به امام سجاد«علیه السلام» گفت: «یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ مَنْ غَلَبَ؟؛ اى على بن الحسین! چه كسى (در این مبارزه) پیروز شد؟». امام«علیه السلام» فرمود: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ فَأَذِّنْ ثُمَ أَقِمْ؛ اگر مىخواهى بدانى چه كسى (یزید یا امام حسین«علیه السلام») پیروز شده است، هنگامى كه وقت نماز فرا رسید؛ اذان و اقامه بگو (آنگاه ببین چه كسانى ماندند و چه كسانى رفتند)». امام«علیه السلام» با این پاسخ به او فهماند كه هدف یزید محو اسلام و نام رسولخدا«علیه السلام» بود، ولى همچنان طنین «لَا إلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُاللَّهِ» بر مأذنهها مىپیچد و مسلمانان در همه جا ـ حتى در شام و پایتخت سلطنت یزید ـ به یگانگى خدا و رسالت محمد«صلی الله علیه و آله و سلم» گواهى مىدهند.
موسیو ماربین آلمانى مىگوید: «حسین[ع] با قربانى كردن عزیزترین افراد خود، با اثبات حقانیت خود، به دنیا درس فداكارى آموخت و نام اسلام را در تاریخ بلندآوازه ساخت و اگر چنین حادثهاى پیش نیامده بود، ممكن بود یكباره اسلام نابود گردد».
ملائک گریه میکردند با ما اربعینش را
خدا ششگوشه کرد از روز عاشورا زمینش را
رسیده جبرییل از آسمان در بعثت حضرت
تسلّی میدهد تا روز عاشورا اَمینش را
قسم داده به عاشورا خدا در شطی از آیات
قسم خورده اگر در سورهها زیتون و تینش را
نوشته روی دجله با خطوط موج، ثارالله
و میساید فرات از شرم بر خاکش جبینش را
حیات سعادتمندانه
شهادت در راه خدا، فوز عظیم است که امام حسین«علیه السلام» به آن دست یافت؛ چنانکه در زیارت اربعین آمده است: «اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ ... الْفآئِزُ بِکرامَتِک، أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ؛ پروردگارا من گواهى مىدهم که آن حضرت به لطف و کرمت رستگار شد و او را به فیض شهادت گرامى داشتى و به سعادت مخصوص گردانیدى». در فراز دیگری از امام«علیه السلام» به عنوان کسی یاد میشود که حیات سعادتمندانه دارد: «اَشْهَدُ اَنَّک اَمینُ اللَّهِ وَ ابْنُ اَمینِهِ، عِشْتَ سَعیداً، وَ مَضَیتَ حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً؛ گواهى میدهم که تو امین وحى خدایى و فرزند امین حق، همه عمر با سعادت در جهان زیستى و با ثناى حق درگذشتى و از دنیا رحلت کردى و مظلوم و شهید راه حق گشتى».
پیروزى آن نیست كه انسان از میدان نبرد سالم به در آید یا دشمن خود را به خاك هلاكت افكند؛ بلكه پیروزى آن است كه انسان هدف خود را پیش ببرد و دشمن را از رسیدن به مقصود خود باز دارد. در مکتب عاشورا شهادت و پیروزی ظاهری هر دو پیروزی است؛ چنانکه آیه «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ»، ناظر به همین معناست. از همینروست که امام حسین«علیه السلام» از شهادت به عنوان فتح بزرگ یاد نمود: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَنْ لَحِقَ بِی اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِی لَمْ یُدْرِكِ الْفَتْحَ؛ هر که به من بپیوندد، شهید میشود؛ اما اگر نپیوندد، به فتح وپیروزی نمیرسد».
پاداش الهی
خدای متعال در برابر فداکاری و شهادت اباعبدالله«علیه السلام» پاداشی بس بزرگ به آن حضرت عطا کرد. از روایات استفاده میشود که زندگی انسان با برداشتن کامش در نوزادی با تربت سیدالشهدا«علیه السلام» آغاز میشود چنانکه امام صادق«علیه السلام» فرمودند: «حَنِّکُوا أَوْلادَکُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَیْنِ«علیه السلام»» و با قراردادن تربت در قبر زندگیاش به پایان میرسد؛ چنانکه امام موسى کاظم«علیه السلام» فرموده است: «خدای متعال تربت جدم امام حسین«علیه السلام» را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است». در احوال امام سجاد«علیه السلام» آمده است که حضرت تربت امام حسین«علیه السلام» را در پارچهای نگه مىداشت و هر گاه وقت نماز مىرسید، آن (تربت) را روى سجادهاش مىریخت و بر آن سجده مىکرد و در عزای سرور آزادگان جهان بسیار گریه مینمود. امام صادق«علیه السلام» در تفسیر آیه «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ» فرموده است: «آسمان و زمین تا قبل از مرگ یحیی بن زکریا بر کسی گریه نکرد تا اینکه حسین«علیه السلام» کشته شد و بر او نیز گریه کرد». اهلبیت«علیهم السلام» نیز برای امام حسین«علیه السلام» بسیار گریه میکردند و مردم را سفارش مینمودند که در مجالس اقامه عزا، مصائب اباعبدالله«علیه السلام» را بخوانند و بر آن گریه کنند «یوم لایومک یا اباعبدالله». امام حسین«علیه السلام» نیز درباره خود فرموده است: «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ؛ من کشته اشکم». این جمله در احادیث چنین تفسیر شده است: «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر؛ من کشته اشکم. مؤمنی از من یاد نمیکند، جز اینکه میگرید».
برائت از دشمنان
ولایت بدون برائت معنا ندارد؛ زیرا ولایت و برائت، دو روی یک جریان و حقیقتی واحدند و موضعگیری ما از آن دو تشکیل میشود. بر این اساس به امام صادق«علیه السلام» عرض شد: «فلانی شما را دوست دارد، اما در ابراز برائت از دشمنتان ضعیف است». حضرت فرمود: «هر که ادعای محبت ما را داشته باشد، اما از دشمنمان بیزاری نجوید؛ دروغ گفته است».
یکی از محورهای مهم زیارت اربعین، برائت از دشمنان است. در بسیاری از زیارتنامهها در کنار سلام به عنوان موالات، «لعن» دشمنان نیز دیده میشود که نشانه تبری از دشمنان اهلبیت«علیهم السلام» است؛ چنانکه در زیارت اربعین آمده است: «اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً؛ پروردگارا! تو آن قوم ستمکار ظالم را لعن شدید کن و به عذاب سخت دردناک معذب نما». همچنین در این زیارت آمده است: «فَمَعَکمْ مَعَکمْ لامَعَ عَدُوِّکمْ». در زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا نیز این تعبیر دیده میشود: «فَمَعَکمْ مَعَکمْ لامَعَ عَدُوِّکمْ». امام صادق«علیه السلام» در فرازی از زیارت اربعین میفرماید: «... فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَک، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَک، وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِک فَرَضِیتْ بِهِ؛ خداوند لعنت کند کسانی را که تو را کشتند و به تو ظلم کردند و خداوند لعنت کند کسانی را که این موضوع را شنیدند و به آن راضی شدند»؛ زیرا در فرهنگ دینی هم جنایتکاران و ظالمان مطرود و ملعونند و هم کسانی که هر چند در ظاهر ساکت بودهاند و با جنایتکاران همکاری نداشتهاند، ولی در دل به کار آنان راضی بودهاند و شریک جرم هستند.
سر نوشت دشمنان
یزید بعد از چهار سال از قیام کربلا به هلاکت رسید و دیگر ظالمان مانند ابنسعد نه تنها به حکومت ری نرسید؛ بلکه به بدترین شرایط مرد. مختار تعداد زیادی از جنایتکاران واقعه عاشورا را کشت و برخی دیگر نیز به بدترین وضع کشته شدند و یا مردند. در زیارت اربعین به سرنوشت دشمنان اینگونه اشاره شده است: «وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَک، وَمُهْلِک مَنْ خَذَلَک وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَک؛ گواهى میدهم که خداى متعال وعدهاى که به تو داده است، به آن وفا کند و آنان که تو را خوار و مضطر گذاشتند، همه را هلاک کند و قاتلانت را عذاب سخت چشاند». حال شاید این سؤال مطرح شود که چرا یاران یزید به چنین سرنوشتی گرفتار شدند؟ در زیارت اربعین درباره عوامل بدبختی یاران یزید به چند عامل مهم مانند دنیاطلبی، اطاعت از وسوسههای نفسانی و پیروی از حاکمان ظالم و منافق اشاره شده است:
- «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَس؛ و مردمى که مغرور دنیا شدند و بهره آخرتشان را به متاع ناچیز پست دنیا فروختند و ظلم و جور کردند».
- «وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّكَ؛ و در پیروى هواى نفس هلاک شدند و تو را و پیغمبرت را به خشم و غضب آوردند».
- «وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ؛ از آن بندگانت که از اهل شقاق و نفاق و دشمنى با تو بودند، پیروى کردند؛ در صورتى که آنها حامل بار سنگین گناه و معاصى و مستوجب آتش دوزخ بودند».
فهرست منابع
کتب
1. ابنادریس، محمد بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، تصحیح حسن بن احمد الموسوی و ابوالحسن ابن مسیح، چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1410ق.
2. ابنشهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبیطالب«علیه السلام»، چاپ اول، قم: علامه، 1379 ق.
3. ابنطاووس، علی بن موسی، الإقبال الاعمال، چاپ دوم، تهران: دار الكتب الإسلاميه، 1409ق.
4. ابنقولویه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، تصحیح عبدالحسین امينى، چاپ اول، نجف اشرف: دار المرتضوية، 1356ش.
5. ابنمشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، تصحیح جواد قيومى اصفهانى، قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1419ق.
6. ابننما حلی، جعفر بن محمد، مثير الأحزان، تصحیح مدرسه امام مهدى، چاپ سوم، قم: مدرسه امام مهدى، 1406ق.
7. ابومخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، تصحیح محمدهادی يوسفى غروى، چاپ سوم، قم: جامعه مدرسين، 1417ق.
8. آصفی بروجردی، محمدمهدی، فی رحاب عاشورا، قم: نشر الفقاهة، 1377ش.
9. جمعی از نویسندگان، نگاهی نو به جریان عاشورا، چاپ اول، قم: بوستان کتاب، 1383ش.
10. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، قم: مؤسسة آل البیت«علیهم السلام»، 1409ق.
11. رستمنژاد، مهدی و سعید داودی، عاشورا؛ ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها ، زیر نظر آيتالله العظمى مكارم شيرازى، قم: مدرسه امام على بن ابىطالب«علیه السلام»، 1388ش.
12. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان فی تفسیر القرآن، تصحیح فضلالله بزدی طباطبایی و هاشم رسولی، چاپ سوم، تهران: ناصرخسرو، 1372ش.
13. طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، تصحیح: مؤسسة البعثة، چاپ اول، قم: دارالثقافة، 1414ق.
14. تهذيب الأحكام، تصحیح حسن الموسوی خرسان، چاپ چهارم، تهران: دار الكتب الإسلاميه، 1407ق.
15. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، چاپ اول، بيروت: مؤسسة فقه الشيعة، 1411ق.
16. عاملی کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، چاپ دوم، قم: دار الرضی، 1405ق.
17. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، تصحیح جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
18. مکارم شیرازی، ناصر، فلسفه شهادت، قم: مدرسه علی بن ابیطالب«علیه السلام»، 1387ش.
19. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حججالله على العباد، تصحیح مؤسسة آلالبيت«علیهم السلام»، چاپ اول، قم: كنگره شيخ مفيد، 1413ق.
20. موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسين«علیه السلام»، بيروت: مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق.
پایگاههای اینترنتی
1. پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی سید علی خامنهای.
2. مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، «امام حسین«علیه السلام» و زیارت اربعین»، 22/12/1385، کد خبر: 3022.
دیدگاهها
خوب است
افزودن دیدگاه جدید