نقش رایانه و نرم افزار های رجالی در رسیدن به اجتهاد
به گزارش بلاغ به نقل از خبر گزاری حوزه استاد سید علیرضا حسینی از محققان و حدیث پژوهان حوزه علمیه قم که در تولید و تدوین نرم افزارهای علوم حدیث در مراکز حدیث پژوهی مطرح قم نقش موثری ایفا کر ده است در گفت و گویی نقش رایانه و نرم افزار های رجالی رادرسرعت رسیدن به اجتهاد و فقاهت تبیین کرده است
*با یک نگاه کلی و اجمالی، در روند رسیدن به «اجتهاد» باید چه لوازم و پیشنیازهایی مورد توجه قرار گیرد؟
یکیاز لوازم اجتهاد این است که ما دسترسی به اطلاعات کامل و همه جانبه در محور اصلی و مرتبط با فرآیند استنباط احکام شرعی داشته باشیم. فقیه اگر میخواهد به نحو شایسته به استنباط بپردازد باید به دو امر اشراف داشته باشد. اول بر قواعد فقهالحدیثی مسلط باشد. دوم اطلاعات مرتبط با فقهالحدیث و شیوه نقل و قالب حدیث را بداند مانند دانش رجال و شخصیت شناسی، روشهای نقل حدیث و... بداند.
در صورتی که این مباحث محقق شود باعث خواهد شد فقیه و مجتهد، با ضریب اطمینان بالاتری به صدور و عدم صدور روایات از معصوم(ع) پی ببرد و این اطلاعات را در فرایند اجتهاد به کار میگیرد. در نتیجه تا حد امکان، اشتباهات و یا مشکلاتی که در روند استنباط حکم شرعی محتمل است، مرتفع خواهد شد.
یکی از دانشهای مرتبط با فرایند استنباط، دانش رجال است، آیتالله خویی(ره) در مقطعی تمام راویان کتاب کامل الزیارات را ثقه میدانست و طبق روایاتی که از سوی راویان کتاب فوق صادر میشد فتوا میداد، بعدها از موضع خود برگشت در نتیجه نسبت به فتاوایی که با استناد به راویانی که توثیق شده بود نیز تجدیدنظر کرد. از این مسأله معلوم میشود بین شناخت دانش رجال و صدور فتوا ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.
*فقیه در کجای استنباط باید به دانش رجال مراجعه کند. آیا تعریف درست و روشنی میشود از جایگاه دانش رجال در مسیر اجتهاد داشت؟
بله. دانش رجال کارش این است که در فرایند استنباط به اعتبار سنجی میپردازد و حکم به پذیرش و عدم پذیرش و نیز حکم به اعتبار و عدم اعتبار فلان راوی و یا فلان سلسله از روات حدیثی میدهد. با نگاهی کلی در مورد دانش رجال ،دو نوع اعتبار سنجی در بستر حوزه علمیه شیعی قابل بررسی است و دو روش در توثیق رجالی داریم.
نوع اول این است که مبنای وثوق صدوری یا حکم به اعتبار روایت بر مبنای قرائن و شواهد موجود راویان و قرائن پیرامونی باشد. نوع دوم این است که مبنای توثیق را بر پایه دادهای رجالی در ذیل اصطلاحات توتیق (مانند تقه، حسن، صحیح) قرار بدهیم. مبنای ما در احراز صلاحیت روات حدیثی اگر هر یک از این دو نوع باشد استفاده از ابزارهای جدید خصوصاً نرمافزارهای رجالی و حدیثی مرتبط، در نوع استنباط ما در توثیق و در نتیجه در فرایند فتوا موثر است.
*دو مبنایی که اشاره کردید چه تفاوتی با هم دارند. آیا در هر دو مبنا، رویکرد فقیه درباره شناخت دانش رجال به طور یکسان است؟
در مبنای اول صرف اطمینان از صدور از جانب معصوم(ع) موجب حکم به اعتبار روایت میشود. در این جا سؤالی مطرح است فقیهی که دسترسی به تمام متون روایی و فقهی مورد کارش را نداشته باشد به چه میزان میتواند اطمینان کند که روایت از جانب معصوم واقعاً صادر شده است. یا اگر صادر شده از کجا فهمیده میشود که اصحاب و راویان در مفهوم گیری از سخن معصوم(ع) اشتباه نکردهاند و مطلب را درست فهمیده و نقل کردهاند. فقیه برای اینکه در این زمینه دقیقتر بتواند عمل کند لازم است سیر تاریخی انتقال حدیث از کتابهای پسین و پیشین را تشخیص دهد.
با توجه به گستردگی دامنه احادیث فقهی و رجالی، اگر به دنبال استنباطی دقیق و کم اشتباه باشیم بدون نرمافزار و ابزارهای بهروز، نمیتوان به این هدف رسید چرا که دستیابی به منابع حدیثی، احاطه بر کتب فقهی استدلالی و نیز مراجعه به کتب فتوایی مانند کافی و مغنیه و... ضمن اینکه برای استنباط حکم شرعی ضروری است ولی بدون نرمافزار، دسترسی به اینها نیازمند صرف زمان و اتلاف انرژی و عمر است. باید گفت ؛ اگر فقیه با صرف زمان نیز بتواند به اینها اشراف پیدا کند باز هم در مورد اصل صدور روایت و نیز کیفیت برداشت اصحاب و تلقی فقهالحدیثی به مشکل خواهد خورد.
در مبنای دوم که بر مبنای اصطلاحات توثیق مانند صحیح و حسن و غیره به بررسی رجال پرداخته میشود، بر اساس اطلاعاتی است که درباره راوی در کتب نقل شده است. راوی یکی از عناصر نقشآفرین، در کنار سایر عوامل، در انتقال حدیث است و مجتهد هر چند با متن حدیث کار دارد ولی در ابتدا با سند روایت مواجه میشود. با عنایت به این نکته سند شناسی گذرگاه ورود به حدیث است و فقیه ناچار است اطلاعات مربوط به راوی را از دل منابع بیرون بیاورد تا ببیند آیا این گذرگاه معتمد و قابل قبول است یا نه.
*اینکه فقیه باید در روند اجتهاد به کتب رجالی مراجعه کند مورد قبول است ولی کتب رجالی نیز خالی از اشتباه و اشکال نیستند. به نظر جنابعالی چه آسیبهایی در منابع رجالی متداول است و فقیه در قبال این اشکالات چگونه باید تشخیص صحیحی را داشته باشد؟
از مهمترین آسیبهای جدی تعامل با کتب رجالی که به نوعی به کتابهای فقهی و استدلالی نیز تعمیم پیدا میکند مسأله «اشتراک در عناوین راوی» است. گاهی راویان متعددی در کتب حدیثی و رجالی وجود دارند که همنام یکدیگرند، از طرفی به لحاظ اعتبار نیز مساوی نیستند و گاهی دارای اعتبار ضد هم هستند و یکی ثقه و یکی غیر معتبر است. مثل «احمد بن محمد» که حداقل بین سه نفر مشترک است. احمد بن محمد خالد برقی، عیسی و السیاری. که السیاری رجالی ضعیف شمرده شده است. حال اگر در روایت و سلسله سندی آمد منظور کدامیک است؟
در صورتی که در مورد بالا نتوانیم تشخیص بدهیم مجبور میشویم قدر متقین را اخذ کنیم و بگوییم هر چند در اسامی رجالی مشترک، ثقه هم وجود دارد ولی ما حکم راوی ضعیف را گرفته و عملاً به کل روایات منقول از مشترکها عمل نمیکنیم. این کاری است که در مسلک شهید ثانی دیده میشود. ایشان عبارتی دارد با عنوان «مشترک بینالثقه». شهید ثانی مکرر روایاتی را میآورد که به دلیل اینکه راوی از مشترکات است لذا از خیر روایت میگذرد و به سراغ روایت فقهی دیگری میرود.
اشکالی دارد که مانند شهید ثانی در مسالک عمل کنیم و روایت مشکوک را کنار بگذاریم. با این کار استنباط به واقع نزدیکتر خواهد بود.
درست است، ولی باید به این نکته توجه کنیم اگر ما اجتهاد را اینگونه تعریف کنیم که اجتهاد «استنباط احکام شرعی از روایات» است باید به همه روایات فقهی اشراف داشته باشیم، یعنی روایتی در هر بابی از احکام نباید از دست فقیه دور بماند، چرا که شاید همان روایت مغفول، حکم شرعی واقعی را بیان کرده و ما آن را از دست بدهیم؛ لذا به صرف اینکه یک رجالی در مشترکات مشکلدار بود، نمیشود همه روایات منتهی به آنها را کنار گذاشت. گاهی در این روایات مباحث عقلی و شرعی ناب و صحیحی به چشم میخورد که از نظر فقیه دورمانده است.
دومین آسیبی که با مراجعه به کتب حدیثی پیش میآید مسأله تحریف در اسناد است. یعنی سند تحریف شده را صحیح تلقی کنیم و بر اساس آن حکم به اعتبار روایت بدهیم در حالی که اگر آن مورد حذف شده، در روایت و سند وجود داشت و محدث میدید، حکم به اعتبار روایت و سند نمیداد و چون مطلوب در استنباط فقهی این است که از روایات معتبر استنباط صورت گیرد لذا تحریف خطری است که در دایره فقاهت باید بدان توجه شود.
*با این نکاتی که فرمودید نرمافزارهای رجالی چگونه به کمک مجتهد میآید. فقیه در چه حیطهای میتواند از دانش رجال و نرمافزارهای این علم استفاده لازم را داشته باشد؟
نرمافزارهای رجالی در دو حیطه «آسیب اشتراک و تحریف» میتواند به فقیه و مجتهد کمک کند، تا دقیقتر و واقعیتر به استنباط بپردازد. مثلاً نرمافزار «درایةالنور» به این موضوع دقیق پرداخته است. در خصوص آسیب اشتراک در عناوین، با صبر و حوصله ویژهای به بررسی مشترکات پرداخته است و با تکیه بر قواعد متکی به رجال اشتراک را از دامن راوی برطرف کرده است و مصداق خاصی که در رجال مبهم است، به طور تطبیقی و معین مشخص شده است و این کار به فقیه کمک میکند تا از به خطا افتادن حفظ شود.
*هر چند استفاده از نرمافزارهای رجالی به سرعت، تکلیف فقیه را درباره رجال و یا سلسله حدیثی معلوم کرده و از صرف وقت بیشتر جلوگیری میکند ولی بالاخره کاری که در این نرمافزارها صورت میگیرد یک نوع اجتهاد است. اعتبار سنجی روات و نتایج دادههای این نرمافزارها چه میزان برای کاربران قابل اتکا و استناد است؟
نکته درستی است. نرمافزارها خصوصاً در حیطه رجال و حدیث وظیفه اصلیشان این است که ذهن فقیه را حساس کنند.
فقیه در مسیر استنباط با یک حوزه بسیار گسترده فقهی و روایی و رجالی مواجه است در این بین خیلی از کارهایی که مجتهد باید برود کاوش کند و وقت بگذارد در نرمافزارها انجام شده و صرفهجویی شده است. با حساس شدن ذهن فقیه، بقیه مسیر که شامل چگونگی تعامل با عناوین راویان و اسناد است، بر عهده خود فقیه خواهد بود.
از طرفی توجه به نرمافزار میتواند سرعت نابجا را بگیرد تا استنباط عجولانه نشود. در مدرسهای در قم، شخصی برای اثبات اینکه تمام روات کتاب نوادرالحکمة ثقهاند به عبارت «رواه اشعری فی نوادره» استناد کرده بود. گمان کرده بود منظور از اشعری «محمدبن احمد اشعری» که ثقه است و منظور از نوادر همان کتاب نوادرالحکمه است. درحالی که اشعری شخصی دیگر است و نوادر منظور چیز دیگری است. اینطور عجله کردن در برخورد با اسناد بسیار اتفاق پیش میآید. کار با نرمافزار این عجله و سرعت نابجا را میگیرد.
*آیا میتوان ادعا کرد که نرمافزارها در این حیطه بدون اشتباه عمل میکنند؟ اگر در این ابزارها اشتباه وجود داشته باشد پس چه مزیتی نسبت به روشهای سنتی دارد؟
هر چند کسی نمیتواند ادعا کند، نرمافزارها بیخطا و اشتباهند ولی میشود گفت؛ در بسیاری از اینها خصوصاً در درایةالنور بررسی اسناد تاریخی از ابتدا تا انتها با دقت و حوصله انجام شده است و این کار نیازمند صرف وقت بسیار توسط فقیه است. یاد دارم اولین باری که اولین و سادهترین نرمافزار رجالی تولید شد و خدمت یکی از بزرگان رسیدیم و توضیحاتی درباره قابلیت این نرمافزارها دادیم خطاب به ما گفت: من برای بدست آوردن تمام اطلاعات خام استنباط در مورد اصحاب اجماع و حواشی آن سلامت بدنی و عمر خود را صرف کردم"، این بدین معنی است که پژوهشهای مدتدار سابق شاید در چند دقیقه با کمک نرمافزار انجام شود.
*آیا میشود در برنامهنویسی نرمافزارها خصوصاً در حیطه رجالشناسی برنامهها را هوشمندسازی کرد به طوری که حداقل بخشی از فرایند استنباط توسط نرمافزار صورت بگیرد؟
سؤال جدی و خوبی است. با توجه به ساختار و زیرساختهای رایانه و قواعد برنامهنویسی از رایانه و نرمافزارهای این امکان وجود دارد که در بخشی از فرایند استنباط به کار گرفته شوند. در بحث رجال و درایه و شخصیت شناسی نیز این ظرفیت وجود دارد. در برخی مراکز مانند مرکز تحقیقات اسلامی این کار دنبال میشود. اگر بخواهیم به این هدف برسیم لازم است تا مجموعهای از اطلاعات را در اختیار رایانه قرار دهیم و نتایج پژوهشهایی را با ایمنی و اطمینان به نرمافزار بدهیم و در یک فرایند تحلیلی، از رایانه نظر خواهی شود.
مثلاً در مورد کتاب «کافی» هر مورد که نام «محمد بن احمد» برده شده است بر احمد بن محمد اشعری تطبیق داده شده است. با جستجو میفهمیم که در شش مورد بر کسی دیگر تطبیق خورده است و مثلاً در «احمد بن محمد بن خالد» بر خالد استناد شده است و در اینجا تحریف وجود دارد چرا که در واقع «احمد بن محمد و محمد بن خالد عن...» بوده است. این نتیجهای که بدست آمد حاصل کار نرمافزار است به طوری که اگر مجموعه اسناد فوق را به رایانه بدهیم، نتیجه فوق بدست خواهد آمد.
*آیا مجتهد وقتی نظر رایانه را دریافت میکند، باید به آن تکیه کند؟ آیا جایی برای اجتهاد در این مورد باقی میماند؟
رایانه مانع اجتهاد مجتهد نمیشود. در مثالی که گفتم رایانه واسطه شده رجال با چینشی که گفته شد می باشد، اشتباه معرفی نمیکند و به مجتهد پیشنهاد میکند که طبق روال کتب حدیثی این ترکیب محل تأمل است و به مجتهد کمک میکند که متوجه باشد. در نرمافزارها حتی به قدری انعطافپذیرند که مجتهد یا فقیه میتواند مبانی و نوع فهم و عقیده خود را به رایانه بدهد و با تحلیل همان مبانی، نتیجه را بدست بیاورد. یعنی بر اساس مبنای شما استنباط میشود. مثلاً اگر بخواهید معنای درستی از مفهوم «حکومت و ورود» در فرائدالاصول شیخ انصاری بدست آورید کاری سخت و شاید ناممکن باشد ولی نرمافزار میتواند موارد استعمال را ارائه داده تا تلقی درستی برایمان به وجود بیاید.
*در فضای نرمافزار رجالی چه مؤسسات و نرم افزارهایی تولید شده است. سطح تولیدات رجالی را در فضای علمی حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه مؤسسات حوزوی و مسئولان خیلی در این عرصه ورود نکردهاند. مؤسساتی در مقطعی شروع به کار کردند ولی ادامه ندادند. در حال حاضر موسسه تحقیقات اسلامی با ارائه نرمافزار «درایةالنور» قوی و جدی وارد عرصه شده است. به نظر میآید وقتش رسیده که از فقها و شخصیتهای فعال فقهی برای ورود به عرصه نرمافزاری دعوت شود ، اهمیت این موضوع از این جهت است که توجه به این امر موجب سرعت بخشی در فرایند استنباط است.
*چه کارهایی در فقه و رجال اهلسنت در این زمینه انجام شده است؟ در جهان اسلام وضعیت نرمافزارهای رجالی و فقهالحدیثی چگونه است؟
شاید برجستهترین اثری که وجود دارد نرمافزار «موسوعة الحدیث النبویة الشریف» است. در این نرمافزار به شیوههای نو توجه شده است و برای فقیه سنی ایدهآل است. این محصول، نگاه کاملی به کتب تسعه اهلسنت دارد. به رجالالسند و ارزشگذاری هر یک توجه شده است. سیر نقل حدیث و سلسله انتقال حدیث ترسیم شده است و به عنوان محصولی جامع برای فقهالحدیث و رجال اهلسنت مورد استفاده میشود. البته شکل و کلیات و محتوای این با درایةالنور متفاوت است. منابع و شیوه استنباطی هم فرق دارد. به نوعی اعم و اخص من وجهاند. غیر از این دو محصول، برخی نرمافزارهای پراکنده در کشورهای اسلامی به چشم میخورد که احساس میکنم بعضاً از نرمافزار درایةالنور الهام گرفتهاند.
*نکته پایانی
برای هر فقیه و مجتهد و حتی طلاب جوان و پژوهشگران در عرصه فقه و فقاهت مراجعه به نرمافزارها باعث صرفهجویی در وقت شده و موجب نتایج و برداشتهای دقیقتر و واقعیتر از منابع مورد نیاز اجتهاد میگردد. کسی که در درس خارج فقه و اصول مشغول تحصیل است یا با روایات فقهی در ارتباط است و کسانی که در مسیر استنباط احکام و حتی سایر گرایشها در حوزه علمیه مشغولاند از نرمافزارهای رجالی و درایةالحدیثی بینیاز نیستند.
..............................................................
منبع: شبکه اجتهاد.
افزودن دیدگاه جدید