پندهاي معراج
معراج[1]
دانشمندان اسلام بر اين باورند كه پيامبر هنگامي كه در مكه بود، به قدرت پروردگار، در يك شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصي در بيت المقدس رفت و از آنجا به آسمان ها صعود كرد و آثار عظمت خدا را در پهنه آسمان ديد و همان شب به مكه بازگشت. همچنين مشهور است كه اين سير زميني و آسماني را با جسم و روح انجام داد.
الف) هدف معراج
هدف از معراج پيامبر اين بود كه روح بزرگ پيامبر، اسرار عظمت خدا را در سراسر جهان هستي به ويژه عالم بالا كه مجموعه اي از نشانه هاي عظمت او است، ببيند و درك و ديد تازه اي براي هدايت و رهبري انسان ها بيابد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
خداوند هرگز مكاني ندارد و زمان بر او جريان نمي گيرد، ولي او مي خواست فرشتگان و ساكنان آسمانش را با قدم گذاشتن پيامبر در ميان آنها محترم بدارد و نيز از شگفتي هاي عظمتش به پيامبرش نشان دهد تا پس از بازگشت براي مردم بازگو كند.[2]
ب) پندهاي معراج
در آن شب ملكوتي، پروردگار با رسول خود سخناني گفت كه به مناجات در شب معراج مشهور است. در آغاز خطابها، كلمه «يا احمد!» وجود دارد؛ يعني نام آسماني پيامبر در برابر محمد، نام زميني آن بزرگوار قرار گرفته است. براي اينكه از باغ ملكوتي اين مناجات، گلي چيده باشيم، بخش هايي از آن را مي آوريم:
برترين كردار
خداوند عزوجل در پاسخ پيامبر درباره بهترين كارها فرمود: «هيچ كرداري نزد من، بالاتر از توكل بر من و خشنود بودن به آنچه من قسمت كرده ام، نيست».[3]
شايستگان محبت خداوند
محبت من كساني را در بر مي گيرد كه براي رضاي من، محبت، عطوفت و مهرباني مي كنند و براي من با ديگران مي پيوندند و بر من توكل مي كنند.
اينان كساني هستند كه به مردم همانگونه مي نگرند كه من مي نگرم و دست نياز به سوي خلق دراز نمي كنند؛ شكم آنان از مال حرام، تهي است. خوشي و كامراني آنان در دنيا، ياد و محبت و خشنودي من از ايشان است.[4]
پارساترين مردمان
اي احمد! اگر دوست داري پارساترين مردمان باشي، نسبت به دنيا، زهد پيشه كن و نسبت به آخرت، رغبت داشته باش! از خوراكي و آشاميدني و پوشاك دنيا، كم بهره گير و براي فردا، چيزي ذخيره مكن و همواره به ياد من باش.[5]
ويژگي دنيازدگان
اهل دنيا كسي است كه خوردن و خنديدن و خواب و غضبش، زياد و خشنودي او، كم است. اگر به كسي بدي كرد، از او پوزش نمي خواهد و عذر كسي را كه از او عذرخواهي مي كند، نمي پذيرد. هنگام عبادت، كسل و هنگام گناه، شجاع است. آرزويش، دور و دراز و مرگش، نزديك است. به حساب خود نمي پردازد. سودش كمتر به ديگران مي رسد. بسيار سخن مي گويد و هنگام رسيدن به غذا، بسيار شادمان مي شود... .[6]
ويژگي اهل آخرت
اي احمد! اهل خير و آخرت، شرمگين هستند. حياي آنان زياد و حماقتشان كم است. سودشان، فراوان و حيله آنان، اندك است. مردم از دست آنان در رفاهند، ولي خود از دست خويش در رنجند. سخنشان سنجيده است؛ به حساب خود مي پردازند؛ خود را به زحمت مي افكنند.
چشم هايشان مي خوابد، ولي قلبشان نمي خوابد. چشم هايشان، گريان و قلب هايشان به ياد خداست. هنگامي كه ديگر مردمان در غفلت به سر مي برند، آنان به ياد حق هستند... .[7]
پاداش زاهدان
مردم محشور مي شوند و در حساب آنان دقت مي شود، ولي زاهدان از اين امر در امان هستند. كمترين چيزي كه به زاهدان مي دهم، اعطاي كليدهاي بهشت به آنان است، تا از هر دري كه خواستند، وارد بهشت شوند.[8]
پرهيزكاري، زينت مؤمن
اي احمد! بر تو باد پرهيزكاري؛ زيرا ريشه، ساقه و شاخه دين، پرهيزكاري است و بنده با آن مي تواند نزد خداوند تعالي، تقرب يابد.
اي احمد! پرهيزكاري، زينت مؤمن و پايه و ستون دين است. پرهيزكاري چونان كشتي است. همان گونه كه از گرداب دريا جز با كشتي نمي توان رهايي يافت، زاهدان نيز جز با پرهيزكاري نمي توانند رهايي يابند... .[9]
ارزش سكوت
اي احمد! بر تو باد سكوت و كم گويي؛ زيرا آبادترين مجلس و محفل، قلب هاي شايستگان و كم گويان و ويران ترين مجلس و محفل، قلب هاي بيهوده گويان است.[10]
اهميت رزق حلال
اي احمد! عبادت، ده بخش است. نُه بخش آن، دست يابي به كسب حلال است. پس اگر خوردني و آشاميدني خود را از راه حلال فراهم آوردي، در لواي پشتيباني من خواهي بود.
ويژگي عابدان
1. پرهيزي كه او را از محرمات نگاه دارد.
2. سكوتي كه او را هنگام سخنان بيهوده مهار كند.
3. ترسي كه هر روز بدان سبب، گريه اش افزون شود.
4. حيايي كه در خلوت از من شرم كند.
5. خوردن به اندازه اي كه نياز او را رفع كند.
6. كينه نسبت به دنيا به دليل كينه اي كه من به دنيا دارم.
7. عشق به خوبان به دليل عشقي كه من به آنان دارم.[11]
پی نوشتها:
----------------------------------
[1] براى مطالعه بيشتر در مورد معراج پيامبر مراجعه كنيد به: حسنعلى محمودى، ميهمان قدسيان (ويژه نامه معراج پيامبر اعظم صلى الله عليه وآله، قم، مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما، 1385.
[2] ناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 12، ذيل آيه 1 اسراء، صص 11 ـ17.
[3] بحارالانوار، ج 77، ص 21.
[4] سيد محمدرضا غياثى كرمانى، حديث معراج، نشر پارسايان، 1378، ص 11.
[5] همان، ص 13.
[6] ابى محمد حسن بن محمد ديلمى، ارشادالقلوب، نجف، عاملى نجفى، 1342، چ 54، ص 201.
[7] همان.
[8] همان.
[9] همان، ص 203.
[10] حديث معراج، ص 40.
[11] همان، ص 61.
افزودن دیدگاه جدید