آسیب شناسی حکومت اسلامی از منظر قرآن و نهج البلاغه
زندگی انسانی پس از گذر از مراحل مختلف و دست یابی به تمدن و صنعت و حتی در جامعه جدید پس از صنعت و همراه موج سوم و ظهور کالای اطلاعات و علوم پایه، حائز یک نکته مهم است و آن اینکه زندگی بشر حتی در این سطح متعالی و پیشرفته، اگر تنها در همین محدودۀ عمر دنیایی مطرح باشد، به سه اصل بیشتر احتیاج ندارد: 1- اصل علم و اطلاعات 2- اصل قراردادها 3- اصل منافع مشترک
و در آنجا که تعارض روی میدهد، ناچار باید منتظر تعادل جدید بود و از این اصل تعارض و تعادل به نظمهای نوین و باز هم نوتر راه یافت. در این سطح بر فرض خدا اثبات شود و یا در اعتقاد ریشه بگیرد و بر فرض که رسولان مؤثر و کارآمد باشند و بر فرض که مذهب مفید باشد، بر فرض تمامی این فرضها، باز هم مذهب ضروری نیست؛ میتواند اهرم و وسیلهای باشد، ولی لازم نیست که مبنای زندگی فردی و جمعی انسان باشد.
این زندگی بیشتر از علم و قرار داد و منافع مشترک ما نمیخواهد؛ اما اگر آدمی برای وسعتی بیش از هفتاد سال و با توجه به عوالمی دیگر، چه محتمل یا متیقن، بخواهد برنامه ریزی کند و بخواهد برای این استمرار و ارتباط حساب باز کند، دیگر علم و تجربه کارگشا نیست و قراردادها و منافع مشترک متزلزل و نامعلوم خواهد ماند. در این مرحله نه تنها علم، که حتی عقل و قلب آدمی هم کارساز نخواهند بود، که علم و فلسفه و عرفان او کفاف این همه رابطه و این همه مشکل را بدهد. در این وسعت، آدمی به وحی و به عهد نیاز دارد.
انقلاب اسلامی ایران از شگفتیهای شور انگیز تاریخ بشریت است؛ انقلابی که محصول اندیشه و تلاش بزرگمرد تاریخ معاصر، امام خمینی قدس سره است؛ انقلابی که مبتنی بر اسلام و ادامه دهندۀ خط و حرکت پیامبران و برخوردار از تجارب مبارزاتی علما و روحانیت است.
حیات معنوی انسان در مواجهه با عنصر وحی
وحی بینات و کتاب میزان را در بر میگیرد؛ وحی، روشها و اهداف و احکام رادر بر میگیرد؛ وحی در این نگاه، همراه رسول و تربیت او و روشهای اوست و رسول با توجه به قدر و استمرار و ارتباط انسان و با توجه به ارزشها و اهداف انسان، به تقدیر و تربیت و تشکل انسان روی میآورد. رسول به انسان سه گونه میآموزد؛ علّم الانسان ما لم یعلم، علّم الانسان مالا یعلم، علّم الانسان ما لم یکن یعلم. آنچه را که نمیدانست، آنچه را که نمیداند و آنچه را که نمیتواند بداند، این همه در حوزه معرفت دینی قرار میگیرند.
و این معرفت دینی، گرچه منقول است و از گفتار و سنت صاحب وحی به دست میآید، ولی از روشهای علمی و عقلی و فلسفی دیگر متفاوت است؛ که از سؤالها آغاز میشود، به حضوریات تکیه میکند و با توجه به قدر و استمرار و ارتباط انسان، به شناخت جهان و جهان دیگر و به شناخت مهیمن و حاکم بر این همه و به شناخت و ضرورت وحی و انزال منتهی میشود و این معرفت دینی، نه علوم دینی، بر هیچ معرفت غیر دینی و بر هیچ یک از حوزههای علوم انسانی مبتنی نیست که بیش از حضوریات را لازم ندارد و با این مقدار، بینشی را میسازد که بر طرح و دانش و عمل آدمی تأثیر میگذارد و طرحی از جامعه دینی را پی میریزد.
ماهیت عهد و عبودیت در آینه معرفت دینی
این معرفت دینی به عهد و عبودیتی تعبیر میشود که این خصوصیات را داراست؛ به علوم دیگر میدهد و ازآنها بینیاز است؛ مسیطر و مؤثر است؛ چون به وسعتی توجه دارد و محدودهها را در نظر میگیرد.
بر حس و وهم و خیال و فکر و عقل و عاطفه تأثیر میگذارد و شناخت و احساس و عمل را گره میزند. ارزش ساز است؛ عمل آفرین است؛ ظرفیت بخش است؛ نظام آفرین است؛ با توجه به مبنا و مقصد جوابگو است و روش و شکل و باید و نبایدها را توضیح میدهد. سازمان گرا و تشکل ساز است؛ آن هم تشکل ولایتی و همراه بینات و کتاب و میزان.
و ناچار این معرفت دینی با این خصوصیات، زمینه قدرت را تحول و انتقال قدرت رادر جوامع بدوی و یا شهری و یا صنعتی و یا غیر صنعتی، فراهم میسازد و با تربیت مهرههای کارآمد و با نفوذ دادن آنها به حرکت جوامع مختلف موفق میشود و نظامهای مسلط را در هم میشکند. البته اگر این قدرت نفوذ دینی در سطح معرفت به آفتهای وهم و خیال آلوده شود، در سطح جامعه به تحول تلقیها و تربیت مهرههای کارآمد و جاسازی و جایگزینی آنها نپردازد، ناچار در طرح دیگران گرفتار خواهد شد و به صورت اهرم و عامل آنها عمل خواهد کرد؛ که حکومت دینی بدون تحول تلقی از روش در تودۀ مردم و بدون تربیت مهرههای کارآمد، گرفتار استبداد و اضمحلال خواهد شد.
وحی و غنای باطنی انسان در رهیافت عدل و احسان
وحی بدون این عهد و پیمان و بدون این عبودیت شکل نمیگیرد که أشهد ان محمداً عبده و رسوله، و همراه عبد و رسول، به عبودیت دعوت میکند و با عبودیت حرکت میکند و همراه سرشاری و غنای باطنی، به عدل و احسان روی می آورد. این گونه در سوره بقره آیه 21 و23: یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ، با إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا مربوط میشود، که عبد او با عبودیت به عبودیت او دعوت میکند. این عبودیت به جمع و ربط عادلانه و محسنانه میرسد و از اثم و عدوان جدا میشود.
و این آیه 83 سوره بقره: لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَ ذِی الْقُرْبَى وَ الْیتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا، با آیه 85 سوره بقره: تَظَاهَرُونَ عَلَیهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ... مدار را کامل مینماید. که عبودیت در وجهۀ اثبات، برانگیزه و هدف و روابط اثر میگذارد و در وجهه نفی، تعلقها و انداد را میشکند؛ با نفی تعلقها، به غنا و امن باطنی و به عدل و احسان راه میدهد.
انقلاب اسلامی به مثابه شگفتی شورانگیز تاریخ معاصر در عصر معنویت نوین
بدون تردید، انقلاب اسلامی ایران از شگفتیهای شور انگیز تاریخ بشریت است؛ انقلابی که محصول اندیشه و تلاش بزرگمرد تاریخ معاصر، امام خمینی قدس سره است؛ انقلابی که مبتنی بر اسلام و ادامه دهندۀ خط و حرکت پیامبران و برخوردار از تجارب مبارزاتی علما و روحانیت است. امام خمینی که هم مجتهد و آگاه به فقاهت و علوم دینی بود و هم طی عمر مبارک خود، حضور آگاهانه و مستمر در تحولات سیاسی معاصر داشت، توانست نظام توحیدی و وحدت بخش جمهوری اسلامی را پایه ریزی کند. ایشان با باز تولید قدرت دین در بستر اجتماعی – سیاسی، در گام نخست، کانون قدرت را در جغرافیای اسلامی شکل داد؛ چون این قدرت، ابزار اجرای اراده الهی در حیات انسانی است، با تأسی به سنت و سیره انبیای عظام، در پی نابودی استکبار جهانی و دفاع از مظلومان در سراسر عالم بر آمد. از آنجایی که این نظام در پی اجرای اهداف اسلامی است، لذا حمایت از این نظام یک تکلیف الهی است؛ در نتیجه شناخت هر چه بیشتر ماهیت حکومت دینی و نحوه تولید، بسط، صیانت و آفت زدایی و آسیب شناسی و دیگر مباحث مرتبط با آن در نظام اسلامی، یک ضرورت خواهد بود.
آسیب شناسی حکومت دینی در سه عرصه مبانی فکری، کارگزاران حکومتی و مردم
در این بحثها با توجه به قرآن و نهج البلاغه، آسیبهای حکومت دینی در سه عرصه مبانی فکری و در حوزۀ کارگزاران حکومت و حوزه مردم و گروههای سیاسی با توجه به آن معرفت دینی، مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و در فصل اول، کلیات این مباحث مطرح میشود که شامل طرح موضوع و هدف تحقیق و تاریخچه بحث و سؤال اصلی و سؤالات فرعی... هستند.
امیدوارم که این بحثها زمینهای برای کارهای تحقیقاتی بیشتر بر دو کتاب ارزشمند قرآن و نهج البلاغه گردد، که مباحث حکومت دینی و جامعه دینی و معرفت دینی در این عرصهها بیشتر فعال شود تا ما با توجه به مجموعه مکتب، در مقابل مکاتب دیگر حرف برای گفتن داشته باشیم و نظام مندی دین را در مقابل آنها ارائه دهیم که حکومت دینی در همۀ عرصهها میتواند جوابگوی بشریت باشد و آسیبهای حکومتها را به حداقل برساند.
در این بخش، ابتدا تلاش خواهیم کرد تا کلیات مقال پژوهشی را بیان نماییم و این کلیات عبارتند از:
تبیین موضوع تحقیق، اهمیت و ضرورت و هدف تحقیق، پیشینه بحث، تبیین واژگان تحقیق، سؤال اصلی و سؤالات فرعی.
تبیین موضوع؛ انقلاب اسلامی، میدانی برای آسیب شناسی حکومت دینی
نیمه دوم قرن بیستم میلادی، شاهد بزرگترین انقلاب الهی مردمی بودیم؛ انقلابی که به نام دین و به رهبری شخصیتی روحانی و توسط مردمی با شعار و خواستههای دینی اتفاق افتاد. این انقلاب حیرت بسیاری را بر انگیخت؛ چرا که اگر بیش از این انقلابها استقلال، آزادی و یا هر امر صرفاً زمینی دیگر را در وجهه همت خود قرار میدادند و اگر در تمام خیزشهای قبلی، دین جایگاهی نداشت، بلکه به تعبیر نیچه(1844-1900 م) خدا نیز به کنار گذاشته شده بود، اما انقلاب اسلامی ایران با شعارهای الهی، دین را به حیات اجتماعی – سیاسی باز گرداند. بیشک طرح حکومتی به این وسعت و داشتن اهدافی به بلندای تمام بشریت، تا قیام قیامت آسیبهایی در پی خواهد داشت؛ چه آن جا که حاکم امام معصومی چون علی(ع) باشد و یا کسانی که در برابر علی(ع) قد علم کرده و غاصب باشند و یا کسانی باشند که به امر معصوم(ع) و برای دعوت به او تشکیل حکومت دادهاند.
آسیبهای حکومت دینی، فرع ثبوت حکومت در دین و داعیه حکومت داشتن دین است که آیا دین میتواند حکومت داشته باشد و آیا دین چنین ادعایی را دارد و یا این چیزی است که ما به دین بستهایم؟ و به تعبیر بزرگان، آیا حکومت دینی معنایی دارد؟ آیا این دو با هم جمع و ترکیب میشوند؟ آیا دین در این وسعت که از توتم تا ادیان هند و بودایی و ودایی چین و ژاپنی را شامل میشود و ادیان وحیانی مثل یهودیت و مسیحیت و اسلام رادر بر میگیرد، با حکومت سازگار است؟ آخر مگر نه حکومت کار روزمره و عادی است و دین امر قدسی و غیر عادی؟
از مسیحیت تحریف شده تا رنسانس ابتر غرب
نباید فراموش کرد که زمانی دین تحریف شده مسیح، یگانه منبع معرفتی مردمان غرب بوده و سیاست، تمام محتوای معرفتی و کارآمدی خود را از دین اخذ میکرد، وقتی رنسانس ظهور پیدا کرد، تمام واپس ماندگیهای جامعه غرب به غلط به اصل دین و نه دین تحریف شده مسیحیت، نسبت داده شد و کوشید پای دین را از همه جا خصوصاً از عرصه سیاست قطع نماید.
بشر غربی، در دوره نوین، نگاه بشر را از آسمان به زمین دوخت؛ اخلاق و الهیات را از سیاست کنار نهاد و با تکیه بر عقل و تجربۀ بشری منهای وحی و آموزههای الهی، سیاست را تعریف و آن را تدبیر کرد. به هر حال انقلاب اسلامی، قدرت دین و دین قدرتمند را متوجه جهانیان نمود و سبب گردید که بسیاری از پرسشها در مورد حکومت دینی طرح شود. از جمله آسیبهای آن، در این تحقیق یکی از عناصر مهم در مورد حکومت دینی، یعنی آسیبهای آن مورد بحث قرار داده میشود که با توجه به قرآن و نهج البلاغه به برخی از مهمترین آسیبهای حکومت دینی اشاره میشود.
اهمیت، ضرورت و فایده این پروژه
این پژوهش از دو جهت حائز اهمیت است؛ از سویی به مسأله حکومت دینی نظر دارد و از سویی دیگر، به آسیبهای آن از منظر قرآن و نهج البلاغه میپردازد؛ چون حکومت دینی خواسته و مطلوب پیامبران و مصلحان بوده است تا در مقابل فساد و تباهی بایستند. خداوند متعال، مؤمنین را کسانی میداند که چون به قدرت و حکومت دست پابند، نماز و امورات دین را زنده میکنند. سوره حج آیه 41: الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُور. و از ایشان میخواهد تا میتوانند با گردآوری نیروهای ممکن، خود را در برابر دشمنان بسیج کنند.
در سوره انفال آیه 60: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یوَفَّ إِلَیکُمْ وَ أَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ. و از سویی دیگر چون هدف حکومت دینی آسیبزا است، چرا که هدفی بالاتر از پاسداری و پرستاری است و آن جهت دادن به استعدادهای تکامل یافته است و اینکه مردم خود قیام به قسط کنند. سوره حدید آیه 25: لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. و این هدفی است که تنها باید به انتخاب تو باشد؛ چرا که کافی نیست در تو تلقین ایجاد کند و یا حتی زمینههای مخالف را درو کنند و کنار بگذارند؛ معاویه میتواند دشمنان خودش را دانه دانه قلع و قمع کند و زمینههای مختلفی را بر اساس نابودی آنها فراهم کند، ولی علی(ع) نمیتواند؛ حتی اگر دشمنانش جلوی دست او باشند.
اندر مصائب حکومت علوی
سختی حکومت علوی در همین است که تا مردم امکان اتخاذ و انتخاب نداشته باشند، سوره بلد آیه 10: وَ هَدَینَاهُ النَّجْدَینِ نباشد، آنها آدم نیستند و حکومت، حکومت بر آدمها نیست؛ لذا طبق روایت: «انَّ أمرنا صَعبٌ مُستصعب لا یحتمله الا ملک مقرب او مؤمن امتحن الله قلبه للایمان» آسیبهای حکومت دینی زیاد است که از منظر قرآن و نهج البلاغه مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
تاریخچه و پیشینه این پژوهش
تاریخچه بحث از آن موقعی شروع میشود که دغدغۀ تشکیل حکومت دینی وجود داشت؛ از زمانی که رسول اکرم(ص) حکومت دینی تشکیل دادند و حتی قبل از آن زمینه آفتها و موانع را در یاران گوشزد میکردند و آنها را برای جلوگیری از این آفتها و آسیبها آماده میکردند؛ چون دعب این بوده تا قبل از اینکه جلوی ورود آسیبها را بگیرند، ابتدائاً افراد را واکسینه میکردند. به عنوان شاهد، حضرت در خطبه 32و 34 سستی و کوتاهی و تثافل و سنگینی و تخاذل و ماندگاری و تواکل و به همدیگر واگذار کردنهای ما را در این میدانند که ریشه در عشق به زندگی و عشق به دنیا و زینتهای دنیا دارد.
در خطبه 32 میفرماید: ایها الناس انا قد أصبحنا فی دهر عنود و زمن کنود و یعد فیه المحسن مسیئا. حضرت در این خطبه میفرماید که مردم به دنیا روی آوردهاند و بیان لطیفی دارند که حالت خود فروشی آدمها را درمان میکند. و لبئس المتجر أن تری الدنیا لنفسک ثمنا. این تجارت بدی است که تو خودت را به دنیا بفروشی. در خطبه 34 این تعبیر را دارند: أرضیتم بالحیاة الدنیا من الآخرة عوضا و بالذل من العز خلفا اذا دعوتکم الی جهاد عدوکم دارت اعینکم کانکم من الموت فی غمرة؟!
به زندگی دل خوش کردن و از مرگ ترسیدن و عشق به زندگی و زینتهای زندگی، مجموعه مشکلاتی است که باعث میشود انسان بماند و زمین گیر شود و حتی سنجش نداشته باشد و از حساب و کتاب خسته شود. لذا میبینید که اگر شواهدی بخواهیم و در این شواهد آسیبها را پیدا کنیم، فراوان در کلمات معصومین(ع) موجود است و حتی بزرگان ما، در کتب خود، مخصوصاً امام بزرگوارمان در کتب و بیانات خودشان، این آسیبها را ذکر کرده و آوردهاند. پس در پیشینه این بحث حرفی نیست. با مراجعه به قرآن و نهج البلاغه و احادیث و کلمات بزرگان که دغدغۀ حکومت دینی را داشتهاند، به آسیبها و راه درمان آنها پی میبریم. در این تحقیق سعی شده است که با تاکید و تکیه بر مبانی قرآن و نهج البلاغه، آسیبها را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
سؤال اصلی و سؤالات فرعی
تاریخ شیعه گواهی میدهد، هر چند امامان شیعه کمتر توفیق تشکیل حکومت را به دست آوردهاند، اما هیچ گاه فارغ از دغدغه سیاسی و قدرت نبودهاند و حتی از آسیبها غافل نبودند. علمای شیعه نیز با این که جسته و گریخته و در پارهای از زمانها مناسباتی با قدرت داشتهاند، مثل بزرگان و مجتهدانی چون میرزای شیرازی( 1230-1312 ه ق) شیخ فضل الله نوری(1288- 1222 ه ق) سید حسن مدرس(1298- 1356 ه ق) و دیگران که به سیاست و قدرت توجه داشتهاند، معمولاً حکومتی در اختیار نداشتند و به احتمال فراوان، امام خمینی که شاخصترین عالم دینی است، توانست در عرصۀ سیاسی به تولید بقاء و گسترش قدرت دست یابد و رسماً حکومت دینی تشکیل دهد. این در حالی است که به نظر میرسد ورود دین و روحانیت در سیاست، خصوصاً در دوران معاصر و به دلایل مختلف از جمله تبلیغات استعمار، ناشایست مینمود.
برخی از عالمان دین و بخشی از حوزه علمیه و دین داران، ورود دین و روحانیت در سیاست و قدرت را فانی کننده دین و طبقه روحانیت میانگاشتند. شاهد این سخن را میتوان در منشور روحانیت مشاهده نمود و رنج نامهای که امام خمینی رحمة الله علیه آن را در اواخر عمر نگاشتند و نسبت به این فکر استعماری(جدایی دین از سیاست) به طلاب هشدار دادند؛ اما به راستی آسیبهای حکومت دینی چیست؟
آسیبهای حکومت اسلامی از منظر قرآن و نهج البلاغه
در واقع پرسش اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه از منظر قرآن و نهج البلاغه چه آسیبهایی برای حکومت اسلامی تصور میشود؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش، باید سؤالات دیگری را به عنوان سؤالات فرعی پاسخ داد که عبارتند از:
1- آسیب شناسی حکومت اسلامی در عرصۀ مبانی فکری از منظر قرآن و نهج البلاغه چگونه تصور میشود؟
2- آسیب شناسی حکومت اسلامی در ساحت کارگزاران حکومت دینی از منظر قرآن و نهج البلاغه به چه مواردی میپردازد؟
3- آسیب شناسی حکومت اسلامی در ساحت ساختار و مدل حاکمیتی از منظر قرآن و نهج البلاغه چگونه است؟
4- آسیب شناسی حکومت اسلامی در ساحت مردم و گروههای سیاسی از منظر قرآن و نهج البلاغه چگونه بیان شده است؟
5- عوام در حکومت دینی از منظر قرآن و نهج البلاغه چه وظایفی دارند؟
6- خواص در حکومت دینی از منظر قرآن و نهج البلاغه چه وظایفی دارند؟
7- آیا با ساخته شدن و خود سازی افراد جامعه از منظر قرآن و نهج البلاغه آسیبها برداشته میشود؟
8- آیا با ساخته شدن افراد تأثیر گذار بر روی تودۀ مردم از منظر قرآن و نهج البلاغه حکومت دینی آسیب ندارد؟
افزودن دیدگاه جدید