سومین ماه بقیع - بخش چهارم
لحظه وصال
لحظات پایان عمر امام باقر علیه السلام فرا رسیده و هنگام وصال به معبود نزدیک شده است. امام صادق علیه السلام در کنار آن حضرت نشسته، به او نگاه می کند. ایشان بعدها آن لحظات را چنین نقل می کرد: «من نزد پدر بزرگوارم بودم. هنگام شهادت، درباره غسل و کفن و دفن به من وصیت کرد. به ایشان گفتم: ای پدر! به خدا از آن زمانی که بیمار شده ای، هیچ وقت حالتان چنین بهتر و مناسب تر نبود. امروز که اصلاً آثاری از مرگ در شما نمایان نیست. ولی امام باقر علیه السلام فرمود: ای پسر! آیا نمی شنوی که پدرم علی بن الحسین علیه السلام مرا صدا می زند که ای محمد! بیا و در آمدن شتاب کن».
معرفی امام
آخرین وظیفه امام باقر علیه السلام در هنگام شهادت، معرفی امام پس از خود بود. امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم هنگام وفات، آنچه [از نشانه های امامت] در اطرافش بود، به من سپرد و فرمود: گواهانی نزد من بیاور. من هم چهار نفر از قریش را حاضر کردم. پس فرمود: بنویس: این است آنچه حضرت یعقوب به پسرانش وصیت کرد: «فرزندان من! خدا این آیین پاک را برای شما برگزید و شما جز به آیین تسلیم در برابر فرمان خدا نمیرید» و محمدبن علی علیه السلام [حضرت باقر علیه السلام ] به جعفر بن محمد [امام صادق علیه السلام [وصیت کرد: او را در لباسی که نماز جمعه با آن می خوانْد، کفن کند و... و قبرش را چهارگوش سازد و به مقدار چهار انگشت از زمین بالا آورد و هنگام دفن، بندهای کفن را بگشاید». سپس امام باقر علیه السلام فرمود: گواهان بروند و آنها رفتند.
امام صادق علیه السلام در ادامه می گوید: به پدرم عرض کردم: این وصیت چه احتیاجی به گواه داشت؟ فرمود: پسرجانم! نخواستم که تو [در امر امامت] مغلوب باشی و مردم بگویند به او وصیت نکرده است؛ خواستم حجت داشته باشی.
عروج
امام باقر علیه السلام پس از عمری تلاش در میدان بندگی خدا و احیای دین و ترویج علم و خدمات اجتماعی به جامعه اسلامی، در روز هفتم ذیحجه سال 114 قمری به شهادت رسید. منابع روایی و تاریخی، علت وفات آن حضرت را مسمومیت دانسته اند؛ مسمومیتی که دست های حکومت امویان در آن دخیل بوده است. از برخی روایات استفاده می شود که مسمومیت امام باقر علیه السلام به وسیله زین آغشته به سمّ، صورت گرفته است؛ به گونه ای که بدن آن حضرت از شدت تأثیر سم، به سرعت متورم گردید و سبب شهادت آن حضرت شد.
عامل شهادت
در تاریخ، چند نفر عامل شهادت امام باقر علیه السلام معرفی شده اند. بعضی از منابع، شخص هشام بن عبدالملک را عامل شهادت آن حضرت دانسته اند. برخی دیگر، ابراهیم پسر ولید را وسیله مسمومیت معرفی کرده اند و عده ای از روایات نیز شخصی به نام «زید» را که از دیرزمان کینه های عمیق از امام باقر علیه السلام داشت، مجری این توطئه به شمار آورده اند. شاید همه نقل ها درست باشد؛ زیرا ممکن است افراد متعددی در شهادت امام دست داشته اند.
از برخی منابع استفاده می شود که آن حضرت هنگام شهادت، در محلی به نام «حُمَیمه» بوده است و پس از شهادت، آن گرامی را به مدینه منتقل کرده اند. جالب اینکه عاقبت عمر هر یک از قاتلان امام باقر علیه السلام با بدی همراه بود. ابراهیم پسر ولید بعدها در سال 126 قمری به خلافت رسید، ولی پس از هفتاد روز کشته شد و «زید» نیز پس از چند روز از شهادت امام باقر علیه السلام به بیماری روانی مبتلا شد و همواره هذیان می گفت و با این حال مرد.
در زلال کلام امام
هر که از کمک کردن به برادر مسلمانش و برآوردن نیازهای او کوتاهی کند، ناگزیر می شود به کسی کمک کند که ناسپاسی می کند و به او جفا می ورزد.
اندازه دوستی را در دل برادرت به میزان محبتی بشناس که در دلت به او داری.
خدای عز و جل سلام کردن را دوست دارد.
خدای تبارک و تعالی شخصی را دوست دارد که در میان جمعیت، بی آنکه هرزه گویی کند یا ناسزاگو باشد، شوخ طبعی کند و در هنگام تنهایی، متفکر باشد و با عبرت ها خلوت گزیند.
خدای عزو جل از میان بندگان مؤمنش، هر بنده بسیار دعا کننده را دوست دارد.
هیچ یک از حاجت های خود را کوچک مشمارید؛ زیرا محبوب ترین مؤمنان نزد خدای متعالی، کسی است که بیشتر از همه از او درخواست می کند.
خداوند عزو جل فرمود: ای فرزند آدم! از آنچه بر تو حرام کرده ام دوری کن تا از پارساترین مردم باشی.
خداوند کار نیک را بر مردم دنیا سنگین ساخته است؛ چنان که در ترازوهای روز قیامت آنان سنگین است. نیز خدای عزو جل بدی را بر مردم دنیا سبک ساخته است؛ چنان که در ترازوهای روز قیامت ایشان سبک است.
امام باقر علیه السلام به مردی که از آن حضرت اندرزی خواست، فرمود: «تو را به تقوای خدا سفارش می کنم. نیز از شوخی بپرهیز؛ زیرا شوخی هیبت مرد و آبروی او را می برد. همچنین بر تو باد دعا کردن برای برادرانت در غیاب آنها؛ زیرا این کار روزی را سرازیر می کند».
فروتنی این است که به نشستن در پایین مجلس رضایت دهی و به هر که برخوردی، سلام کنی و مجادله را رها سازی؛ اگرچه حق با تو باشد.
ای مردم! شما در این سرای دنیا آماج تیرهای مرگ هستید و هیچ یک از شما هرگز روز تازه ای از عمر خود را در پیش نگیرد، مگر با سپری شدن یک روز دیگر از عمرش.
کسی که خداوند برای او واعظی درونی قرار ندهد، پندهای مردم هرگز در او سودمند نمی افتد.
در حکمت آل داوود آمده است: ای فرزند آدم! چگونه از هدایت سخن می گویی؛ حال آنکه خودت از هلاکت به خود نمی آیی؟
امام باقر علیه السلام در سفارش خود به سعدالخیر می فرماید: «تو را به تقوای خدا سفارش می کنم؛ زیرا باعث رستن از نابودی و سود بردن در آخرت است».
هر امتی هر گاه کتاب (آسمانی خود) را پشت سر انداختند، خداوند علم آن را از آنان گرفت و دشمنشان را زمانی بر آنان مسلط ساخت که خودشان به ولایت او تن دادند.
در کتاب علی بن الحسین علیه السلام یافتیم که بدانید که دوستان خدا... زمانی دوستان خدا هستند که فرایض الهی را به جا آورند و به سنت های رسول خدا چنگ زنند و از حرام های خدا پرهیز کنند و به زرق و برق جهان گذرا بی اعتنایی ورزند.
بهترین سرمایه، اعتماد به خداست و چشم طمع بر کندن از آنچه مردم دارند.
جنبندگان زمین، ماهی های دریاها و هر کوچک و بزرگی در زمین خدا و آسمان او، برای معلم خوبی ها استغفار می کنند.
کسی که آبروی مردم را نبرد، خدای بزرگ او را از عذاب روز قیامت حفظ می کند و کسی که خشم خود را از مردم باز دارد، خدا در قیامت از گناهان او چشم پوشی خواهد کرد.
سلاح انسان های پست، کلام زشت است.
منبع : گلبرگ - دی ۱۳۸۴، شماره ۷۰ - سومین ماه بقیع (شهادت امام محمدباقر علیه السلام)
افزودن دیدگاه جدید