کربلا در بقیع 1
اشاره
با نگاهی به زندگی ائمه اطهار علیهم السلام می توان دریافت که هر یک از آن بزرگواران، با چالش های گوناگونی در طول زندگی و دوران امامت خویش روبه رو بوده اند که زاییده فرهنگ و شرایط زمانی و مکانی خاص آنها بوده است. چنان که از زمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا زمان غیبت امام زمان(عج)، هر یک از امامان مصیبت ها و مشکلاتی را لمس کرده و صفحات خشک تاریخ و دل های مرده مردمان بی وفا را با چند قطره اشک، جانی بخشیده اند. یکی از امامانی که با تأمل در زندگی ایشان، سیلاب اشک از دیدگان سرازیر می شود، امام سجاد علیه السلام است.
معرفی امام سجاد علیه السلام
نامش علی است. پدرش امام حسین علیه السلام و مادرش شهربانو. کنیه اش ابوالحسن و ابومحمد و القاب مشهورش «زین العابدین»، «سید الساجدین» «زکیّ»، «امین» و «سجّاد» است. آن حضرت، بنا بر قول مشهور، روز جمعه چهارم ماه شعبان سال 38 ه . ق، در مدینه دیده به جهان گشود. زمانی که امام حسین علیه السلام شهربانو را به همسری خویش برگزید، امیرالمؤمنین علیه السلام به آن حضرت فرمود: «از این کنیز با سعادت، خوب محافظت کن؛ زیرا از او فرزندی به تو می رسد که بهترین اهل زمین بعد از تو خواهد بود. او مادر اوصیاء و ذرّیه طیّبه من است».
دوران کودکی و نوجوانی
شهربانو، مادرِ امام سجاد علیه السلام پس از تولد آن حضرت از دنیا رفت و کنیزی، تربیت ایشان را به عهده گرفت. امام تا دو سالگی در کوفه بود. سپس به مدینه هجرت کرد و تا سال شصت هجری که امامحسین علیه السلام به سمت مکّه حرکت کرد، در آن شهر سکونت داشت. در این دوران که حدود بیست سال طول کشید، رویداد خاصی برای امام سجاد علیه السلام نقل نشده است، امّا طبیعی و بدیهی است که ایشان در این دوران، به همراه پدر در فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شرکت داشته است.
ازدواج امام سجاد علیه السلام
طبق سنّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم ائمه علیهم السلام زمانی که شرایط مناسب فراهم می شد، همسری را برای خویش انتخاب می کردند. امام سجاد علیه السلام نیز در سنّ هجده سالگی با فاطمه، دختر امام حسن مجتبی علیه السلام ازدواج کرد. فاطمه که او را «امّ عبداللّه » می گفتند، زنی با کرامت بود.
از امام باقر علیه السلام روایت شده است: «روزی مادرم زیر دیواری نشسته بود که ناگاه صدایی از دیوار بلند شد و نزدیک بود بر سر مادرم خراب شود، ولی او با دست به دیوار اشاره کرد و فرمود که نباید بر سرم بریزی. با اشاره مادرم، دیوار میان زمین و هوا معلق ماند تا او از زیر آن بلند شد و کنار رفت. پس از رفتن مادرم دیوار بر زمین افتاد. به همین دلیل، پدرم صد اشرفی صدقه داد». امام سجاد علیه السلام با این ازدواج، نسل امام حسین علیه السلام را با نسل امام حسن علیه السلام پیوند داد.
زندگانی پر درد
امام سجاد علیه السلام پیش از واقعه کربلا با گریه های عمه اش زینب کبری علیهاالسلام آشنا بود. او در دو سالگی گریه های ایشان را بالای فرق شکافته جدش دیده بود. در دوازده سالگی نیز به همراه عمّه، برای جگر پاره پاره عمویش امام حسن علیه السلام اشک ریخته بود و در کربلا غمبارترین داستان عالم را لمس کرده بود. او که از کودکی با مصیبت و درد آشنا بود، در حالی امامت را از پدرش تحویل گرفت که مظلومیت و شهادت پدر و آشنایانش را نظاره می کرد.
سرّ امامت طولانی
امام سجاد علیه السلام حدود 35 سال امامت کرد. طولانی بودن مدّت امامت حضرت که از عمر بعضی از امامان علیهم السلام نیز طولانی تر است، به چند دلیل است که مهم ترین آنها شهادت مظلومانه امامحسین علیه السلام و ترس حکومت از تکرار چنین مسئله ای بود که پیامدهای سختی نیز به دنبال داشت. دلیل دیگر، سیاست هوشمندانه امام سجاد علیه السلام در برخورد با آنان بود. از آنجا که زمان سنجی و شناخت شرایط زمانی و مکانی، لازمه امر خطیر رهبری جامعه است، امام سجاد علیه السلام نیز با تیزبینی و هوشیاری خاصّی، شرایط را آماده مبارزه و جهاد نیافتند و با شیوه های دیگری به مبارزه با خلفای جور برخاستند.
دفن شهدای کربلا
بنا بر روایات، کار کفن و دفن امام را، امام پس از او انجام می دهد. از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «حسین بن علی علیه السلام در کربلا شهید شد و امام پس از او علی بن الحسین علیه السلام با اینکه اسیر عبیداللّه بود، با قدرت امامت خویش، برای تجهیز پدرش رفت و آنها ندانستند». آن حضرت به کمک قبیله بنی اسد، بدن های پاره پاره و غرقه به خون را با اشک دیده شست و به خاک سپرد.
در زنجیر، ولی آزاده
آزادگی و حرّیت را نمی توان در بند کرد؛ هر چند صاحبان آن به ظاهر در غل و زنجیر باشند. امام سجاد علیه السلام ، عمه اش زینب علیهاالسلام و برخی دیگر از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چنان خطبه های بلیغ و رسوا کننده ای ایراد می کردند که ستون های کاخ ظلم را به لرزه درمی آورد و دل های به خواب رفته مردم را بیدار می کرد. معرفی خاندان حسین بن علی علیه السلام و پرده برداشتن از ظلم ها و فسق و فجور یزید و یزیدیان، عرضه اسلام واقعی و بالاتر از همه بیان مسئله حکومت و ولایت، غرور و هیبت آنان را درهم می شکست.
آن حضرت مقابل همه مردم، اُمَرای تباهی و فساد مانند یزید و ابن زیاد را به اسم کوچک و با تحقیر و پستی، مخاطب قرار می داد که نشان می دهد عزّت، از آنِ اهل بیت علیهم السلام و ذلّت برای دشمنان آنان است.
رسوایی یزید در نماز جمعه
روزی در دمشق خطیب جمعه ای بر فراز منبر، یزید، معاویه و آل ابی سفیان را ستود و به امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فرزندان ایشان دشنام داد. امام سجاد علیه السلام سکوت مجلس را شکست و فریاد زد: «وای بر تو ای خطیب! خدا را به خشم آوردی و جایگاهت آتش است».
ناگهان زبان خطیب بند آمد. امام سجاد علیه السلام نیز از یزید اجازه خواست تا بالای منبر رود. یزید اجازه نداد، ولی اطرافیان اصرار کردند. یزید در پاسخ آنان گفت: «اگر او بالای منبر برود، مرا و آل ابی سفیان را رسوا خواهد کرد». حاضران گفتند: «نمی تواند کاری کند، اجازه بده». یزید گفت: «اینان خانواده ای هستند که دانش را به همراه شیر فراگرفته اند». سرانجام با اصرار حاضران یزید اجازه داد و امام علیه السلام بالای منبر رفته، چنان سخن گفت که دل ها از جا کنده شد و اشک ها جاری گردید. بدین ترتیب، مجلس متشنّج شد و پس از سخنرانی آن حضرت، تعدادی از جا برخاسته و رفتند.
مشکلات موجود در زمان امام سجاد علیه السلام
1. جوّ رُعب و وحشت
حادثه کربلا ضربه شدیدی به ارکان شیعه و دنیای اسلام وارد کرد. پیش از آن نیز قتل و تعقیب و شکنجه و ظلم صورت می گرفت، ولی کشتن پسران پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم ، اسارت خانواده او، شهر به شهر بردن آنان و بر نیزه کردن سر عزیز زهرا علیهاالسلام ـ در حالی که هنوز بودند کسانی که بوسه پیغمبر را بر آن لب و دهان دیده بودند ـ اعمالی بود که دنیای اسلام را مبهوت کرد. از این رو، رعب شدیدی تمام دنیای اسلام را فرا گرفت.
2. انحطاط فکری
از آنجا که تعلیم دین و ایمان و تفسیر آیات و بیان حقایق دین به قول پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم محدود شده بود، مردم از نظر اعتقادی و دینی به شدت پوچ و توخالی شده بودند. کار به جایی رسیده بود که حتّی نبوّت را به چالش می کشیدند و مقام خلفا را از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بالاتر می دانستند. افکار مردم، بازیچه دست حاکمان و پیرو هوا و هوس آنان شده بود.
3. فساد اخلاقی
در کتاب اغانیِ ابوالفرج آمده است: در سال های حدود 80 و 90 هجری تا 50 ـ 60 سال پس از آن، بزرگ ترین خواننده ها، نوازنده ها، عیّاش ها و عشرت طلب های دنیا یا اهل مدینه بوده اند یا مکه! بدترین و هرزه سراترین شعرا نیز در مکه و مدینه بودند و مهبط وحی الهی و زادگاه اسلام، مرکز فحشا و فساد شده بود. حتّی چهره های معروفی از قریش و بنی هاشم در این فحشا غرق بودند و مرکز این فسق و فجور، دربار و وابستگان به آن بود.
4. فساد سیاسی
اغلب شخصیت های بزرگ در زمان امام سجاد علیه السلام ، سر در آخور آرزوها و خواهش های مادّی خویش داشتند که به وسیله رجال حکومت برآورده می شد. امام سجاد علیه السلام در آن زمان فرمودند: «ما نمی دانیم با مردم چگونه رفتار کنیم. اگر آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ایم بازگو کنیم، می خندند و اگر ساکت باشیم، به وظیفه خویش عمل نکرده ایم. در مدینه بیست نفر نیست که ما را دوست داشته باشد».
مسئولیت امام سجاد علیه السلام
با توجه به اوضاع دشوار و وضع فرهنگی زمان امام سجاد علیه السلام ، آن حضرت بار سه مسئولیت را به دوش می کشید:
نخست باید معارف دین را به مردم می آموخت؛ زیرا بدون آشنایی مردم با دین نمی شود به آنان امیدوار بود.
دوم آنکه باید مسئله امامت را که از ذهن ها دور شده بود برای مردم تشریح و بازسازی می کرد.
مردم باید می دانستند که چه کسی لیاقت امامت را دارد و امثال عبدالملک نمی توانند جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باشند. سوم آنکه باید خود را به عنوان امام معرفی می کرد و این امر در چنین خفقانی میسر نبود. از این رو، امام سجاد علیه السلام بیش ترین تلاش خویش را صرف آشنا کردن مردم با آموزه ها و احکام دینی کرد که ثمره تلاش سی و پنج ساله آن حضرت، تأسیس دانشگاه عظیم امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود.
منبع: گلبرگ - بهمن 1384، شماره 71 - کربلا در بقیع (شهادت امام سجاد علیه السلام)
افزودن دیدگاه جدید