پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ - 1
شایان توجه است که این نوشتار اقتباس و تلخیصی از کتاب «صلح امام حسن علیه السلام » تألیف شیخ راضی آل یاسین و ترجمه مقام معظّم رهبری (مدّ ظلّه العالی) می باشد.
پیش گفتار
پژوهش درباره زندگی معصومان علیهم السلام ضروری است؛ زیرا اقیانوس بی کران فضایل و معارف آنان مناسب ترین الگو برای همگان، به ویژه مسلمانان است. «الگوپذیری و قهرمان گرایی» در وجود انسان نهادینه شده و همه مردم همواره دنبال سمبل ها هستند.
بی تردید رهبران الهی و امامان علیهم السلام به عنوان تندیس همه خوبی ها، قهرمانان موفق برای چگونه بودن، چگونه زیستن و چگونه مردن هستند. همه ابعاد شخصیّت معصومان علیهم السلام بایسته پژوهش است؛ ولی برخی از فرازهای زندگی آنان، از ویژگی برخوردار است؛ از این رو صاحبان اندیشه، نخبگان و نظریه پردازان، بیشتر همان ویژگی را مورد تحلیل قرار می دهند.
یکی از موضوعات شایان پژوهش، صلح قهرمانانه امام حسن علیه السلام با معاویه است که این بخش از زندگی او، مورد توجه فرهیختگان قرار گرفته است. شماری، صلح امام حسن علیه السلام را ستوده و او را قهرمان صلح و زندگی مسالمت آمیز خوانده اند و برخی دیگر بر صلح آن حضرت خُرده گرفته اند.
در این نوشتار کوشش می شود صلح امام حسن علیه السلام را شبهه زدایی نموده و اثبات نماید که امام با شناخت از شرایط زمان و با بهره گیری از سیاست و استراتژی معقول و منطقی، «پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ» را به ارمغان آورده است. از این رو، صلح او الگوی خوبی برای همه مصلحان و صلح جویان جهان است.
این نوشتار در چند محور مورد تحلیل قرار می گیرد:
الف) شبهه شناسی
شماری، این شبهه را مطرح کرده اند که: چرا امام حسن علیه السلام صلح کرد؟ آیا صلح امام با معاویه با روحیه شجاعت و شهامت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم همسویی دارد؟
برخی دیگر، صلح امام حسن علیه السلام را با قیام امام حسین علیه السلام مقایسه نموده، گفته اند: چرا امام حسن علیه السلام صلح کرد و امام حسین علیه السلام قیام نمود؟ آیا بهتر نبود که امام حسن علیه السلام نیز مانند امام حسین علیه السلام قیام می کرد؟
برخی دیگر، این شبهه را مطرح کرده اند که: اصولاً واگذاری حکومت از سوی امام حسن علیه السلام ـ که بر مسند قدرت قرار داشت ـ به معاویه، سبب ذلّت مسلمانان و انحراف رهبری از مسیر اصلی شده است!
عده ای دیگر گفته اند: اصولاً امام حسن علیه السلام روحیه سازش داشته و همین روحیه، سبب صلح او شده است.
در خصوص یکی از شبهه های فوق و جواب آن، شیخ راضی آل یاسین می نویسد:
«بسیاری از مردم معتقدند که روح مناعت هاشمی، که همواره چون عقاب بلند پرواز، قله های مرتفع را به زیر پردارد، با رفتار امام حسین علیه السلام متناسب تر است تا رفتار امام حسن علیه السلام . و این، یک نگرش ابتدایی و سطحی و دور از عمق و دقّت است؛ زیرا حسن علیه السلام نیز در دیگر موقعیت ها و صحنه های زندگی اش، همان هاشمی شکوهمند و بلند پرواز بود که در افتخارات همراه و همطراز پدر و برادر خود محسوب می شد و این هرسه، نمونه کامل و مثال عالی مصلحان تاریخ بودند.
هریک از ایشان جهاد و رسالتی مخصوص خود داشت که از اعماق شرایط موجود و اوضاع و احوال او سرچشمه می گرفت. نوشیدن جام شهادت، در موقعیت امام حسین علیه السلام و حفظ سرمایه زندگی به وسیله صلح، در موقعیت امام حسن علیه السلام به عنوان دو نقشه برای حفظ مکتب... بودند.»1
ب) نقش زمان و مکان در سنّت معصومان علیهم السلام
یکی از پرسش های مهم این است که: چرا معصومان علیهم السلام در فعالیت های سیاسی و اجتماعی خود، سیاست ثابتی نداشتند؟ اصولاً تعیین خطّ مشی ها و سیاست های آنان، برچه اساس و چه معیارهایی بوده است؟
در جواب باید گفت: شرایط و تحوّلات جامعه، نقش بنیادینی در شکل گیری سیاست آنان دارد. آنان رهبران مردم بودند که با شناخت شرایط زمان به رهبری آنان می پرداختند. طبیعی است که شرایط زمان و مکان یک معصوم، با شرایط معصوم دیگر، متفاوت است و حتی در عصر یک معصوم نیز ممکن است شرایط تفاوت پیدا کرده و همین تفاوت سبب تغییر استراتژی شود.
از سوی دیگر، اهداف اصلی معصومان حفظ و اجرای قوانین الهی2 و رعایت مصالح عمومی است که این عناصر با بهره گیری از اهرم صلح، قیام، سکوت و... تأمین می شود. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم با مشرکان و یهودیان می جنگد و در شرایطی دیگر با مشرکان صلح می کند که به عنوان «صلح حدیبیه» شهرت یافته است.3 امام علی علیه السلام 25 سال در برابر خلفا سکوت می کند، که از آن به عنوان «خار در چشم و استخوان درگلو» یاد کرده است.4
بی تردید، سکوت علی علیه السلام بدان معنا نیست که او خلفا را شایسته رهبری می دانست؛ بلکه به خاطر رعایت مصالح عمومی و حفظ دین سکوت کرد؛ چنانچه آن حضرت فرمود:
«فامسکت بیدی حتی رأیت راجعة النّاس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دین محمد صلی الله علیه و آله وسلم فخشیت ان لم انصر الاسلام و أهله أن اری فیه ثلماً او هدماً تکون المصیبة به اعظم من فوت ولایتکم انّما هی متاع ایّام قلائل...»5؛ دست نگه داشتم، تا اینکه دیدم گروهی از اسلام برگشتند، (مرتد شدند) و مردم را به محو دین محمد صلی الله علیه و آله وسلم دعوت می کنند، ترسیدم که اگر در این لحظات حساس، اسلام و مسلمانان را یاری نکنم، خرابی و یا شکافی در اسلام ببینم که مصیبت آن بر من، از مصیبت از دست رفتن چند روز خلافت بیشتر است.»
سکوت امام علی علیه السلام نوعی صلح بود که بر آن حضرت تحمیل شد. شهید مطهری می نویسد:
«... ما می بینیم امیرالمؤمنین علیه السلام در یک جا می جنگد، در جای دیگر نمی جنگد. بعد از پیامبر اسلام، مسأله خلافت پیش می آید و خلافت را دیگران می گیرند، علی علیه السلام در آنجا نمی جنگد... بیست و پنج سال می گذرد و در تمام این بیست و پنج سال، علی علیه السلام یک مرد به اصطلاح صلح جو و مسالمت طلب است...»6.
علی علیه السلام در مقطع زمانی دیگر با معاویه می جنگد، ولی «حکمیت» را می پذیرد که نوعی صلح اجباری است.
در اینجا اگر این سؤال مطرح شود که: آیا در اسلام اصل، جهاد است یا صلح؟ باید گفت: در اسلام اصل، نه صلح است و نه جنگ. بلکه این دو عنصر، تابع تأمین اهداف و شرایط است، از این روست که در اسلام هم به «جهاد» سفارش شده است7 و هم به «صلح».8 صلح با توجه به شرایط زمان صورت می گیرد و جهاد نیز براساس شرایط زمان و مصالح عمومی به وجود می آید. یک رهبر موفق و سیاستمدار آن است که در شرایط جنگ، جنگ و در شرایط صلح، صلح نماید. استاد شهید مطهری می نویسد:
«اسلام نه صلح را به یک معنا و اصل ثابت می پذیرد که در همه شرایط باید صلح و ترک مخاصمه حاکم باشد و نه در همه شرایط جنگ را می پذیرد و می گوید: همه جا جنگ. جنگ و صلح در همه جا تابع شرایط است؛ یعنی آن اثری است که از آن گرفته می شود....»9
در اینجا اگر این پرسش مطرح شود: آیا اگر امام حسن علیه السلام در شرایط امام حسین علیه السلام قرار می گرفت، قیام می کرد، و یا اگر امام حسین علیه السلام در شرایط امام حسن علیه السلام قرار می گرفت، صلح می کرد؟ شهید مطهری در جواب می نویسد:
«... واقعاً اگر امام حسن علیه السلام به جای امام حسین علیه السلام بود، کار امام حسین علیه السلام را می کرد و اگر امام حسین علیه السلام هم به جای امام حسن علیه السلام بود، کار امام حسن علیه السلام را می کرد...»10
ج) علل صلح
با توجه به مطالب فوق باید گفت: زمان و مکان، نقش بنیادی در تعیین خطّ مشی های سیاسی و اجتماعی معصومان علیهم السلام داشته است. صلح امام حسن علیه السلام با بهره گیری از شرایط زمان به وجود آمده است. از این رو صلح او معقول ترین و خردمندانه ترین راهکاری بود که از سوی آن امام همام شکل گرفته است. برای توضیح بیشتر، ضروری است که به برخی از علل صلح امام حسن علیه السلام اشاره شود.
منبع: فرهنگ كوثر - پاییز 1381، شماره 55 - پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ
--------------------------------
پی نوشت:
1. صلح امام حسن(ع)، شیخ آل یاسین، ترجمه سیدعلی خامنه ای، ص 511 و 512.
2. تاریخ طبری، ج 4، ص 266.
3. تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان، (سیره رسول خدا)، ج 1، ص 540 به بعد.
4. سیری در نهج البلاغه، ص 176.
5. شرح ابن ابی الحدید، ج 17 و 18، ص 107؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 63، ص 456.
6. سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص 54.
7. بقره / 19؛ تفسیر المیزان، ج 2، ص 59 به بعد.
8. انفال / 61؛ حجرات / 9.
9. سیری در سیره ائمّه اطهار(ع)، ص 70.
10. همان، ص 60.
افزودن دیدگاه جدید