بیخوابی شیخ عبدالکریم حائری در شبی سرد و برفی
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
«تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى» در هر كار خير و تقوا يكديگر را يارى دهيد(مائده/2)
حکایت:
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مرجع تقلید و مؤسس حوزه علمیه قم خادمی داشت بنام شیخ علی که نقل میکند: شبی در ایام زمستان خوابیده بودم، صدای درب بلند شد، بلند شدم درب را باز کردم دیدم زن فقیری است، اظهار کرد شوهرم مریض است، نه دوا و نه غذا دارم نه زغال که اقلاً کرسی را گرم کنم، من جواب دادم خانم این موقع شب که کاری نمیشود کرد، آقا هم میدانم الآن چیزی ندارد که کمک کند، زن ناامید برگشت ولی دیدم آقا که حرفهای ما را گوش میداده مرا صدا کرد و فرمود: شیخ علی اگر روز قیامت خداوند از من و از تو بازخواست کند که در این ساعت شب بنده من به در خانه شما آمد چرا او را ناامید کردید؟ ما چه جوابی داریم؟ عرض کردم آقا ما الآن چه کاری میتوانیم برای او انجام بدهیم؟ فرمود تو منزل او را بلد شدی؟ عرض کردم: بلی میدانم ولی رفتن در میان آن کوچهها با این گل و برف مشکل است، آقا فرمود: بلند شو برویم وقتی که آمدیم مریض را دیدیم و منزل را هم ملاحظه کردیم صحت اظهارات آن خانم معلوم شد آن وقت آقا بمن فرمود برو از قول من به صدر الحکماء بگو همین الآن بیاید این مریض را معاینه کند، من رفتم دکتر را آوردم دکتر پس از معاینه نسخهای نوشت و به من داد و رفت، آقا به من فرمود: برو به دواخانه بگو بحساب من دوای این نسخه را بدهند و من رفتم دوا را گرفته و آوردم، بعد فرمود برو به حساب من یک گونی زغال بگیر، من رفتم زغال را گرفته و با مقداری غذا آوردم، خلاصه آن شب آن خانواده فقیر از هر جهت راحت شدند، هم بیمار با خوردن دوا آرام شد و هم غذا خوردند و هم کرسیشان گرم شد، بعد فرمود روزی چقدر گوشت برای منزل ما میگیری عرض کردم هفت سیر، این بزرگوار فرمود نصف آن گوشت را هر روز به این خانه بده و آن نصف دیگر هم برای ما فعلاً بس است آن وقت فرمود؛ حالا بلند شو برویم بخوابیم.1
کسی نیک بیند به هردو سرای که نیکی رساند به خلق خدای2
1-با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل
2-سعدی
افزودن دیدگاه جدید