رفتن به محتوای اصلی
شمه ای از بزرگان

هدیه‌ای که شیخ اعظم به دشمن خود داد

تاریخ انتشار:
از صفات بارز بندگان صالح و مخلص خداوند متعال عفو و گذشت است اما فضیلت برتر مؤمن واقعی این است که هنگامی که به او بدی کنند و او را مورد آزار قرار دهند علاوه بر بخشش و گذشت، بدی را با نیکی پاسخ دهد.
شیخ انصاری

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ» هرگز نیکی و بدی یکسان نیستند، پس بدی را با نیکوترین خصلت دفع کن. (فصلت/34)

حکایت:

 یکی از فرزندان مرحوم شیخ انصاری به واسطه نقل می‏کند، مردی روی قبر شیخ افتاده بود و با شدت گریه می‏کرد، وقتی علت گریه‏اش را پرسیدند، گفت جماعتی مرا وادار کردند تا شیخ را به قتل برسانم من شمشیرم را برداشتم و نیمه شب رفتم منزل شیخ، وقتی وارد اتاق شدم، دیدم روی سجاده در حال نماز است، چون نشست من دستم را با شمشیر بلند کردم که بزنم در همان حال دستم بی‌حرکت ماند و خودم هم قادر به حرکت نبودم به همان حال ماندم تا او از نماز فارغ شد، بدون آنکه بطرف من برگردد گفت:خداوندا من چه کرده‏ام که فلان کس و فلان کس اسم همه آن جماعت را برد، فلان شخص (اسم مرا برد) را فرستاده‏اند که مرا بکشد، خدایا من آن‌ها را بخشیدم تو هم آن‌ها را ببخش. آن وقت من التماس کردم و عرض کردم آقا مرا ببخشید.
فرمود: آهسته حرف بزن کسی نفهمد، برو به خانه‌ات ولی صبح به نزد من بیا صبح شد، در فکر بودم بروم یا نروم و اگر نروم چه خواهد شد که بالأخره به خودم جرئت داده و رفتم دیدم مردم در مسجد دور او را گرفته‏اند، رفتم جلو سلام کردم، مخفیانه کیسه‏ای پول به من داد و فرمود: برو با این پول کاسبی کن. من آن پول را آورده سرمایه خود قراردادم و کاسبی کردم، از برکت آن پول امروز یکی از تجار بازارم و هر چه دارم از برکت صاحب این قبر دارم.1

 

1-با اقتباس و ویراست از کتاب  مردان علم در میدان عمل

افزودن دیدگاه جدید

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.