برجسته ترین شیوه های تبلیغی رسول اكرم (ص)
چكیده :
بررسی، استخراج و تحلیل شیوه ها و راهكارهای تبلیغی اسوه های قرآن بویژه پیامبر گرامی اسلام(ص)به حقیقت می تواند دائرة المعارف بزرگی پیرامون دعوت و تبلیغ فراهم آورد.هر چند تاكنون در این باره تلاش درخور و پژوهش بایسته صورت نگرفته است.در مقاله حاضر، با استفاده از قرآن، تفاسیر، روایات معتبر و سیره، بر آن شدیم تا ضمن بررسی مهمترین و پركاربردترین شیوه های تبلیغی پیامبر خاتم(ص)در سه محور شیوه های گفتاری، عملی و مركّب(گفتاری عملی)، بر اهمیت شیوه های غیر مستقیم در تبلیغ پافشاری كنیم.
دعوت به مشتركات و تردیدافكنی در مخالفان، نمونه های شیوه های گفتاری، سازش ناپذیری در اصول، برائت از شرك و مبارزه با عوام فریبی، از نمونه های بارز شیوه های مركب، و مرحله بندی تبلیغ، مدارا و آسانگیری، هجرت، اعزام مبلغ به شهرها و قبایل، برپا كردن پایگاههای تبلیغی و ساده زیستی، مصادیق برجسته شیوه های عملی مطرح شده در این نوشتار هستند.
كلمات كلیدی :
اسوه؛دائرة المعارف؛شیوه های تبلیغی؛گفتاری؛عملی
1-مقدّمه
با عنایت به ابعاد وسیع و متنوع شخصیت و سیره تابناك پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم،تاكنون بررسی كافی پیرامون شیوه های تبلیغی او صورت نگرفته است.پیامبری كه خاتم نبوت و رسالت است، لاجرم دارای مجموعه ای از نافذترین روشها و اسلوبهای ارشادی است؛شیوه هایی كه هر مبلغ و داعی الی الله بتواند در امر هدایت و راهنمایی بشر از آنها بهره گیرد و به نتیجه مطلوب دست یابد.آنچه از مطالعه كتاب سیره و منابع تفسیر و كتب تبلیغی در این باب برمی آید، به طور عمده، نقل بدون تحلیل وقایع زندگی چهره های قرآنی است و كمتر از تحلیل رفتارها و برخوردها و ارزیابی تبلیغی حوادث و به تبع آن سبك شناسی رفتار و گفتار و استخراج شیوه های تبلیغی ثابت هر یك از ایشان اثری دیده می شود، چنانكه به اعتقاد استاد مطهری؛ «این كتابهایی كه ما به نام سیره داریم سیر است نه سیره...رفتار پیغمبر نوشته شده است نه سبك پیغمبر در رفتار، نه اسلوب رفتار پیغمبر» (1) به همین دلیل، بسیاری از زوایای فعالیت ارشادی و تبلیغی پیامبران و اولیاء الهی تاكنون ناشناخته مانده و استفاده ای از آن به عمل نیامده است.استخراج شیوه های برخورد و ارتباط و روشهای مواجهه پیامبر(ص)با مخاطبان گوناگون و نیز استنباط سبك و سیره تبلیغی دیگر چهره های شاخص قرآن، می تواند بهترین و مفیدترین راهكارهای تربیت، ارشاد و هدایتگری را به راهنمایان دلسوز جامعه ارائه دهد و معلمان و مربیان جوامع، بویژه جامعه اسلامی را از سرگردانی در اتخاذ شیوه های صحیح تربیتی و ارشادی برهاند.
این همه، ما را بر آن داشت تا با بررسی زندگانی و سیره درخشان انبیا و اولیای یاد شده در قرآن، رفتارها و فعالیتهای تبلیغی آنان را گرد آورده و به استخراج و تحلیل شیوه های تبلیغی ایشان بپردازیم.این مقاله حاوی برجسته ترین شیوه های تبلیغی رسول اكرم(ص)به عنوان اولین مرحله این پژوهش است.
2-پیامبر اكرم(ص)، اسوه اسوه ها
در میان اسوه های قرآن، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم كاملترین مبلغ و جامعترین شخصیت رسالی و الهی است.اگر هر یك از چهره های قرآن در زمینه ای یا زمینه هایی چند الگو و نمونه باشند (مانند ابراهیم اسوه توحید، نوح اسوه استقامت در تبلیغ، یوسف اسوه عفت و امانت، سلیمان اسوه سپاسگزاری و فرمانروایی، طالوت اسوه فرماندهی و ذوالقرنین اسوه زمامداری و...)نبی اكرم جامع همه فضایل تبلیغی و اسوه مطلق تمام بشریت است و از این حیث، دعوت وی نیز خاتم دعوات الهی است و هر آنچه از قالب و محتوی در مسیر ارشاد به كار مبلغان و مربیان می آید، در سیره تبلیغی آن حضرت دست یافتنی است.
بدین لحاظ، قرآن برای تأسی به هر یك از پیامبران و اسوه های مورد عنایت خود، قیود و شرطهایی را تعیین فرموده و حتی در برخی زمینه ها از پیروی اسوه ای خاص نهی فرموده است (2) ، امّا در معرفی شخصیت والای حضرت محمد بن عبد الله(ص)سخن قرآن هیچ قیدی ندارد و مطلق بودن این اسوه را برای اقتدا همه انسانها در همه زمانها و همه مكانها می رساند؛ لقد كان فی رسول الله اسوة حسنة لمن یرجو الله و الیوم الآخر و ذكر الله كثیرا(احزاب، 21) براستی برای شما در رسول خدا سرمشقی نیكوست، برای كسی كه به خدا و روز قیامت امید داشته و بسیار خدا را یاد كند.
گو اینكه برای مخاطبان این سخن، قیدهایی همچون امید به خدا و روز قیامت و ذكر خداوند مطرح شده است، همانسان كه برای هدایتگری قرآن شروطی برای انسانها ذكر شده و ظالمان از بهره مندی آن محروم قلمداد شده اند؛و لا یزید الظالمین الا خسارا(اسرا-83)و ستمكاران را جز زیانكاری نمی افزاید.
این موضوع را امیر مؤمنان به زیبایی در جمله ای آورده است:و لقد كان فی رسول الله كاف لك فی الاسوة (3) از لحاظ اسوه و الگوی عمل، رسول خدا برای تو كافی است.
این در حالی است كه مقام الگویی بزرگترین چهره های صاحب رسالت همچون ابراهیم نیز به زمینه هایی خاص محدود شده است.برای نمونه، اسوه بودن ابراهیم و پیروانش را با كلمه«اذ»و جمله پس از آن مقید ساخته است:قد كانت لكم اسوة حسنة فی ابراهیم و الذین معه اذ قالو لقومهم انا برآء منكم و مما تعبدون من دون الله كفرنا بكم و بدابیننا و بینكم العداوة و البغضاء حتی تؤ/منوا بالله وحده (ممتحنه، 4)قطعا برای شما در پیری از ابراهیم و پیروانش سرمشقی نیكوست؛آنگاه كه به قوم خود گفتند:ما از شما و آنچه به جز خدا می پرستید، بیزاریم.به شما كفر می ورزیم و میان ما و شما دشمنی و كینه همیشگی پدیدار شده، تا وقتی كه فقط كه به خدا ایمان آورید.
ابراهیم و پیروان خالصش در موضوع توحید محوری و برائت از شرك و مشركان، اسوه تمام مؤمنان و حتی پیامبر اسلام معرفی شده اند.در مورد پیامبران دیگر نیز گاهی با عبارت«واذكر»و لفظ «اذ»پیامبر و مخاطبان قرآن به توجه كافی و رهنمودگیری و عبرت آموزی دعوت شده اند، امّا از هیچ یك، تأسی مطلق استنباط نمی شود، ضمن آنكه در سوره انعام پس از ذكر اسامی بیشتر انبیای مذكور در قرآن، اقتدا به هدای ایشان را سفارش می فرماید كه به مفهوم تأیید تمام سیره ایشان نیست؛ اولئك الذین هدی الله فبهدیهم اقتده(1)(اینان كسانی هستند كه خدا هدایتشان كرده، پس به هدایت آنان اقتدا كن).
3-مقامات تبلیغی پیامبر در قرآن
پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله و سلم از سوی ذات اقدس الهی بارها در قرآن به مقامات و مراتب والای تبلیغی مفتخر شده است.القاب و عبارات قرآنی نازل شده در این باره را می توان«مدالهای تبلیغی»این چهره تابناك قرآن دانست، كه از سویی تنوع و جامعیت شیوه ه و مبانی دعوت و عظمت كاركرد تبلیغی آن حضرت نیز از آنها استفاده می شود:
-لقد كان لكم فی رسول الله اسوة حسنة(احزاب، 21)برای شما در وجود رسول خدا تأسی نیكویی است.
-یا ایها النبی انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا(احزاب، 45)
ای پیامبر، ما تو را به سمت گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم، و دعوتگر به سوی خدا و به فرمان او و چراغی افروزنده.
-و ما ارسلناك الا رحمة للعالمین(انبیا، 107)و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
-یتلوا علیهم ایاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمة(ال عمران، 164 و جمعه، 2) و آیات خدا را برایشان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بیاموزد.
-انما انت مذكّر(غاشیه، 21)تو تنها تذكر دهنده ای.
-لقد جائكم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمومنین رؤوف رحیم(توبه، 128) قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد كه بر او دشوار است كه شما در رنج بیفتید، به هدایت شما حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است، و در یك كلام؛و انك لعلی خلق عظیم(قلم، 4)و براستی تو را خوی والایی است.
القاب و مدالهای تبلیغی اسوه حسنه، شاهد، مبشر، نذیر، داعی، سراج منیر، رحمة للعالمین، مذكر (یادآور)، خواننده آیات، مزكّی و معلم، حریص بر هدایت مردم، رئوف رحیم(مهربان)در آیات فوق مورد اشاره قرار گرفته و مهمتر آنكه به خلق عظیم، پیامبر را ستوده كه ناظر بر همه جنبه های اخلاق فردی، اجتماعی و تبلیغی است.از طرفی به لحاظ مباحث خاص تبلیغ، می توان محوری ترین مقام آن حضرت را مقام رحمة للعالمین دانست، چه این صفت در تمام اقدامات تبلیغی و زوایای دعوت پیامبر اسلام تجلّی و تبلور ویژه دارد.ضمنا در آیات دیگر، القاب ذكر، هادی و گشاینده غل و زنجیرها نیز به آن حضرت اعطا شده است.
4-مأخذ شیوه های تبلیغی پیامبر اكرم(ص)
قرآن كتاب هدایت و مرامنامه دعوت پیامبران، بویه نبی خاتم است و به همین سبب، آیات قرآنی و بویژه آیات قصص انبیا و آیات حكایتگر داستان زندگی و اقدامات رسول اكرم، معتبرترین منبع شیوه های دعوت آن حضرت است.ما در این تحقیق پیش از هر چیز به نصّ آیات استناد كرده و آنگاه به روایات معتبر منقول از معصومان مراجعه كرده ایم تا شیوه های با اهمیت و برجسته پیامبر را در تبلیغ آیین مسلمانی و تعالیم قرآنی، استخراج، بررسی و تحلیل كنیم.
5-تعداد و تنوع شیوه های تبلیغی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم
جامعیت دعوت پیامبر و عظمت و خاتمیت رسالت آن حضرت موجب آن شده است كه شیوه های دعوتش از تنوع و تكثّر قابل توجهی در مقایسه با اسوه ها دیگر قرآنی برخوردار شود.این تنوع به حدی است كه بررسیها و نگارشها طولانی و وسیع را می طلبد و تلاشهای انجام شده در قیاس با میزان شایسته آن بس اندك است.
به هر تقدیر، در بررسی ما حدود پنجاه شیوه مستقل از دعوت اسلامی پیامبر اكرم(ص)استخراج شده است؛از راهكارهای اساسی و استراتژیها گرفته تا شیوه های مقطعی و جزئی، و از این میان برجسته ترین این شیوه ها را در مقاله حاضر در سه محور ارائه می كنیم، ضمن آنكه براساس مطالعات انجام شده معتقدیم كه با نگاه دقیقتر و بررسی وسیعتر در سیره تبلیغی آن حضرت، می توان دهها شیوه كارساز دیگر را استنباط كرد.در گزینش شیوه ه سعی شده است زوایای ناشناخه تبلیغ نبوی مورد عنایت بیشت رقرار گیرد.
5-1-محور اول:شیوه های گفتاری
مراد از شیوه های تبلیغی گفتاری و قولی، روشهایی است كه به نحوی با سخن و كلام قابل ارائه بوده و بدون كلام، اتخاذ آنها تقریبا ناممكن است.بی تردید، این شیوه ها به تنهایی نمی توانند فرایند تبلیغ را به نتیجه مطلوب هدایت كند، بلكه هماهنگی و ارتباط سنجیده این شیوه ها با شیوه های عملی و نیز شیوه های مركب می تواند در روند دعوت، پیامدهای نیكویی را به ارمغان آورد.در این مقاله سعی ما بر ارائه مؤثرترین و با اهمیت ترین شیوه های قولی پیامبر اسلام(ص)در تبلیغ است.
5-1-1-بیان صریح عقاید و استدلال منطقی
براساس بیان قرآن كریم، پیامبر در اولین مرحله دعوتش، اعتقادات خود را با صراحت به مخاطبان اعلام می كرد و آنگاه با استدلالهای متقن، متین و منطقی سعی در تحكیم آنها و اتقان مردم می نمود؛قل انما امرت ان اعبد الله و لا اشرك به الیه ادعو و الیه مآب(رعد، 36)بگو جز این نیست كه من مأمورم خدا را بپرستم و به او شرك نورزم، به سوی او می خوانم و بازگشتم به سوی اوست.
چنانكه در كتب سیره آمده، آن حضرت بارها در بازارها و مجامع مختلف مكه و اطراف آن مردم را به عقاید خود كه نفی عبادت بتها و پرستش خالصانه الله بود فرا می خواند؛شعار«قولوا لا اله الا الله تفلحو»خود اعلام عقیده ای صریح است.
نیز در مقام استدلال، با راهنمایی الهی برای اثبات توحید چنین می فرمود:
-ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و لو اجتمعوا له(حج، 73)كسانی را كه جز خدا می خوانید، حتی مگسی نمی آفرینند، هر چند برای آن اجتماع كنند.
-اتعبدون من دون الله ما لا یملك لكم ضرّا و لا نفعا(مائده، 76)بگو:آیا غیر از خدا چیزی را كه اختیار سود و زیان شما را ندارد، می پرستید؟ و همچنین دهها استدلال دیگر از این قبیل.
5-1-2-دعوت به مشتركات
به منظور یافتن راهی نفوذ در دل و اندیشه مخاطبان، پیامبر در صدد بیان نقاط مشترك عقیدتی با آنان بود تا آن مشتركات را واسطه ارتباط عمیقتر و مناظره منطقی قرار دهد؛از این رو در مواجهه با یهود و نصاری بر عقاید صحیح و قابل قبولشان انگشت می نهاد؛
-قل یا اهل الكتاب تعالو الی كلمة سواء بیننا و بینكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله(آل عمران، 64)بگو ای اهل كتاب، بیایید بر سر سخنی كه میان ما و شما یكسان است بایستیم كه:جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریك او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد...
-و قولوا امنّا بالذی انزل الینا و انزل الیكم و الهنا و الهكم واحد و نحن له مسلمون(عنكبوت، 45)
و بگویید:به آنچه به سوی ما نازل شده و آنچه به سوی شما نازل شده ایمان آوردیم و خدای ما و شما یكی است و ما تسلیم اوییم.
یكی از نویسندگان در این ارتباط می گوید:
«پیامبر به جای آنكه از ابتدا نقاط اختلافی و تعصب انگیز را مطرح سازد، بر توحید كه قدر مشترك ادیان است تأكید می ورزد و خدا به پیامبر فرمان داده كه به این شیوه مجهّز باشد.» (4)
5-1-3-تردیدافكنی در مخالفان
از آنجا كه عقیده باطل چون كف روی آب، ناپایدار است و با اندك تشكیك و تردیدافكنی به لرزه می افتد، پیامبر(ص)در مواضع متعدد با راهنمایی قرآن این شیوه را تجربه فرموده است:
-قل من یرزقكم من السموات و الارض قل الله و انا او ایاكم لعلی هدی او فی ضلال مبین(سبأ، 24)
بگو:كیست كه شما را از آسمانها و زمین روزی می دهد؟بگو:خدا، وی در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشكاریم.
«در این آیه، خداوند با تحدّی و تهاجم به مناظره با كفار نمی پردازد، بلكه با تلاشی برای ایجاد شك در اعماق وجود آنها سعی می كند تا فطرت خفته و سرشت نهفته ایشان را بیدار و متوجه حقیقت كند تا به بطلان اعتقادشان واقف شوند و به نور ایمان مهتدی گردند.» (5)
گفتنی است كه در اتخاذ این شیوه، نوعی تنازل مقطعی از مواضع خدشه ناپذیر داعی و به بیان دیگر نوعی همراهی با مخاطب لازم است كه فواید بسیاری، از جمله پیشگیری از تعصب ورزی و تندخویی مخاطب را دربر دارد.
5-1-4-تصدیق رسالهای پیشین
جامعیت و كمال نظام اعتقادی اسلام و نظام تبلیغی پیامبر موجب آن نیست كه بكلی از دعوتهای پیامبران پیشین جدایی و بی اعتنایی گزیند، بلكه براساس رهنمود الهی(فبهدیهم اقتده)با جدیت تمام، نه تنها بر تعالیم حقه آنان صحّه می گذارد، بلكه در موارد بسیار، احكام شرایع پیشین را تثبیت می كند و با صبغه اسلام بر آنها مهر تأیید می زند.این جلوه ای از پایبندی دعوت اسلامی به حقیقت است كه در تأیید و تجلیل آیین ابراهیم و افتخار به التزام آن می گوید:
-قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما ملة ابراهیم حنیفا و ما كان من المشركین(انعام، 161)
بگو:آری، پروردگارم مرا به راه راست هدایت كرده است، دینی پایدار، آیین ابراهیم حق گرای، كه او از مشركان نبود.
-ثم جاءكم رسول مصدّق لما معكم لتؤمننّ به و لتنصرنّه(آل عمران، 81)سپس شما را فرستاده ای آمد كه آنچه را با شماست تصدیق كرد.البته به او ایمان بیاورید و یاریش كنید.
5-2-محور دوم:شیوه های مركّب
منظور از شیوه های مركب، آن دسته از روشهای تبلیغی پیامبر است كه گفتار و كلام از یك سو، و رفتار و عمل از سوی دیگر در اتخاذ و عمل به آن دخالت دارد.اهمیت این محور آنگاه روشن می شود كه تأكید قرآن بر تلازم قول و عمل، بویژه در عرصه های اخلاقی و اجتماعی را مد نظر داشته باشیم.شكی نیست كه توأم شدن قول و فعل در این دسته از شیوه ها ضامن أثرگذاری و كارآیی آن بوده است:
5-2-1-سازش ناپذیری در اصول
آنگاه كه مخالفتها و ستیزها در برابر پیامبر متوجه اصول اعتقادی و عملی مانند توحید، معاد، عدالت و عدم تبعیض می شد، هیچ گونه نرمش و سازشی از سوی آن حضرت مشاهده نمی شد.
«براساس روایتی، اهل مكه به پیغمبر گفتند:ای محمد، آیین قومت را ترك گفتی، در حالی كه ما می دانیم جز فقر تو را به این امر وانداشته، پس بیا تا ما از داراییهای خود برای تو گرد آوریم و تو را از ثروتمندترین مردم گردانیم.پس این آیه نازل شد:قل اغی الله اتخذ ولیا فاطر السموات و الارض... (انعام، 14)» (6) ترجمه آیه چنین است:«بگو، آیا غیر از خدا-پدید آورنده آسمانها و زمین-سرپرستی برگزینم و اوست كه خوراك می دهد و خوراك داده نمی شود.بگو:من مأمورم نخستین كسی باشم كه اسلام آورده است.»
از طرف دیگر، آن حضرت با اسلوب منطقی و روشنی كه در پیش می گرفت، در برابر مساومحه و سرباز زدن از قبول استدلالها، میدان را به مخالفان مشرك واگذار نمی كرد:«روایات متعددی مبنی بر سازش و گراییش مشركان به اسلام، به شرط مداهنه و سازش رسول گرامی و ترك معایب بتها و پیروی از بعضی از عقاید آنها به منظور حفظ آبروی ایشان در برابر توده های عرب در تاریخ ذكر شده است.اما چون این درخواستها در مورد اصل دیانت و عقاید بنیادین بوده، هیچ گونه نرمشی را از سوی پیامبر(ص)در پی نداشته است (7) ».
همچنین استاد مطهری درباره پایبندی پیامبر بر اصول و ایستادگی و عدم نرمش در برابر مشركین می گوید:
«پیامبر در مسائل اصولی هرگز نرمش نشان نمی داد؛در حالی كه در مسائل شخص فوق العاده نرم و مهربان بود و فوق العاده عفو و گذشت داشت.اینها نباید با یكدیگر اشتباه شود (8) ».
تاریخ و سیره پر افتخار پیامبر نشان می دهد كه آن حضرت علی رغم تمام شیوه های رندانه دشمن، مانند تحبیب، تطمیع، تهدید، تهمت، شكنجه، سوء قصد و در نهایت محاصره اقتصادی و سیاسی (9) ، راه مداهنه را در هیچ مقطعی پیش نگرفت.
5-2-2-برائت از شرك
پس از ارائه تعالیم دعوت و به كارگیری شیوه های اقناعی متنوع، اگر نشانی از پذیرش در مخاطبان مشاهده نشد، نوبت به اظهار بیزاری از شرك و مشركان می رسد و این كار در واقع در راستای شیوه سازش ناپذیری صورت می گیرد.این شیوه به فراخور نوع و شدت برخورد مخاطبان، با مراتبی از شدت و ضعف اعمال شده است؛در جایی برائت خفیف ابراز شده است:-لا اعبد ما تعبدون عابدون ما اعبد(كافرون، 2 و 3)آنچه شما می پرستید من نمی پرستم.
شما نیز نمی پرستید آنچه من می پرستم.و در جای دیگر با اندكی شدت؛لكم دینگم ولی دین(كافرون، 6)دین شما برای خودتان و دین من برای خودم.
و در شرایط دیگر با شدت بیشتر؛-أئنّكم لتشهدون انّ مع الله آلهة اخری قل لا اشهد قل انّما هو اله واحد و اننی برئ ممّا تشركون(انعام، 19)آیا شما گواهی می دهید كه در جنب خدا، خدایان دیگری است؟بگو من گواهی نمی دهم.بگو:او تنها معبود یگانه است و بی تردید من از آنچه شریك او قرار می دهید، بیزارم.
و گاهی در اجتماع بزرگ مردم؛-و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاكبر انّ الله بری من المشركین و رسوله(توبه، 3)و(این آیات)اعلامی است از جانب خدا و رسولش به مردم در روز حج اكبر كه خدا و رسولش در برابر مشركان تعهدی ندارند و از آنان بیزارند.
و زمانی همراه با برائت از رفتار مشركان؛-واخفض جناحك لمن اتبعك من المومنین فان عصوك فقل انّی برئ مما تعملون(شعراء، 216)و برای آن مؤمنای كه تو را پیروی كرده اند، بال خود را فرو گستر.و اگر تو را نافرمانی كردند، بگو من از آنچه می كنید بیزارم.
5-2-3-ابتكار عمل و استفاده از همه فرصتها در دعوت
از جمله راهكارهای اساسی تبلیغی پیامبر، فعالیت پیگیر در همه عرصه ها و فرصتها برای گسترش دعوت و ایجاد فرایندهای تبلیغی متنوع بود؛از طرفی با روحیه شاد و رویی گشاده در پی صید دلها و یافتند دوستان و همدردان جدید بود، جدید بود، و از سویی در میان افراد خانواده و قبایل گوناگون حضور می یافت و هرگز به امید مراجعه دیگران در گوشه ای آرام نمی گرفت، بلكه همواره در جستجوی دل درد آشنا و گوش شنوا و كام تشنه هدایت می گشت.علی علیه السلام درباره این صفت پیامبر فرموده:
«طبیب دوار بطبه قد احكم مراهمه و احمی مواسمه یضع من ذلك حیث الحاجة الیه...متتبّع بدوائه مواضع الغفلة و مواطن الحیرة» (10) (پیامبر)طبیب سیاری بود كه به فراخور شرایط بیماران، مرهم مناسب و موسم(داغ)مؤثر می نهاد...و با مداوای خود در جستجوی عوامل غفلت و سرگردانی مردم بود.
طبری درباره دعوت انفرادی پیامبر می گوید:«پیامبر از ورود هیچ تازه واردی از عرب، كه دارای نام و شهرت و شرافتی بود مطلع نمی شد مگر آن كه به نزد او می رفت و دعوت خویش را به او عرضه می كرد (11) ».درباره دعوت جمعی او نیز، نقل مؤلف«الطبقات الكبری»چنین است:
«شیوه پیغمبر از آغاز دعوت علنی بود كه هر سال در هنگام موسم حج به منزلگاههای حجاج در عكاظ، مجنة و ذی المجاز وارد می شد و آنان را به حمایت از خویش به منظور ابلاغ رسالت الهی می خواند و در برابر، وعده بهشت می داد، امّا هیچ كس به یاریش نمی شتافت، حتی از قبایل گوناگون سراغ می گفت و خطاب به آنان ندا می داد:ای مردم، بگویید معبودی جز الله نیست تا رستگار شوید و عرب را تحت حاكمیت خود درآورید و عجم در برابرتان تسلیم شود.اگر ایمان بیاورید، پادشاهان بهشت خواهید بود (12) ».
كتب سیره موارد بسیاری از دعوت فردی و قبیله ای آن حضرت را به تفصیل ذكر كرده اند، مانند دعوت بزرگان قبایلی چون«سوید بن صامت، ایاس بن معاذ، طفیل بن عمرو دوسی، عدّی بن حاتم، مالك بن عوف و دیگران.
یكی از مهمترین مأموریتهای تبلیغی پیامبر سفر به طائف به منظور ارائه اسلام بود كه البته موفقیت چندانی در پی نداشت.در این راستا همچنین، هیأتهای نمایندگی طوایف و مناطق بگرمی از سوی پیامبر (ص)مورد استقبال قرار می گرفتند و اصول مسلمانی به ایشان آموخته می شد؛بویژه در سال نهم(عام الوفود)پس از فتح مكه، كه هیأتهای بنی تمیم، ثقیف، بنی حارث و غیره شرفیاب شده و اغلب، پس از قبول اسلام به وطن خویش باز می گشتند.
5-2-4-مبارزه با عوامفریبی و سنتهای غلط
از جمله شیوه های مركب و روشهای برجسته تبلیغ پیامبر، مقابله با سنتهای خرافی و غلط بود.از دیدگاه این داعی اصلاحگر، یكی از بیماریهای بزرگ بشر بویژه در عربستان، عوامفریبی و سنتهای پوچ و عقاید بی پایه بود و بلكه بت پرستی با آن همه گستردگی و نفوذ در آن منطقه، جز نوعی عوامفریبی بزرگ نبود.لذا به مبارزه جدی با این انحراف كمر همت بست.براساس روایت ابوذر، چون سلمان با دیدن رسول خدا(ص)بر پای می افتد و آنها را می بوسد، پیامبر او را چنین نهی می كند:
یا سلمان، لا تصنع بی ما تصنع الا عاجم بملوكها انا عبد من عبید الله (13)
ای سلمان، با من آنگونه عجم با پادشاهانشان برخورد می كنند رفتار مكن.من بنده ای از بندگان خدا هستم.
نیز هنگامی كه مردم فوت پسر محبوب رسول خدا، ابراهیم را باعث گرفتگی خورشید می شمرند، پیامبر با این خطای فكری و عقیدتی اینچنین به مبارزه و اصلاح می پردازد:«ماه و خورشید دو نشانه از نشانه های خداوند هستند و برای مرگ و زندگی كسی نمی میرند» (14) و با این سخن، عقیده باطل و خرافه ای را كه در ذهن آنها شكل گرفته بود درهم می كوبد.
استاد مطهری به فلسفه این برخورد اشاره ای می كند؛«پیغمبر نمی خواهد از نقاط ضعف مردم برای هدایت آنان استفاده كند.می خواهد از نقاط قوت مردم استفاده كند، نه از جهالت و نادانی، بلكه از آگاهی و بیداری (15) ».
داستان برخورد اصلاحی پیامبر با برخی افكار، عادات و آداب غلط مانند نحوه نگرش به فرزند دختر و آنچه از آداب جاهلی با مناسك حج ابراهیمی ممزوج شده بود، نمونه های دیگر جدیت پیامبر در بسط حقیقت و محو باطل و اصلاح انحرافات است.
5-2-5-ارتباط صمیمی و پاسخ آرام
یكی از رموز موفقیت چشمگیر پیامبر در عرصه دعوت، مهربانی، خوشرویی و برخورد مشفقانه و مهرآمیز و دوستی خالصانه با مخاطبان بود.او مشركان را به منزله بیمارانی نیازمند مداوا و مؤمنان را برادرانی محتاج راهنمایی و هر دو گروه را لایق شفقت ورزی می دید و از این جهت برخوردی در نهایت صمیمیت، عاطفه و دلسوزی داشت، تا دلهای آنان را برای پذیرش پیامهای آسمانی نرم و پذیرا گرداند و از مقاومت و عنادشان بكاهد.امیر مؤمنان در این باره فرمود:
«پیامبر نرمخوترین مردم و در معاشرت بزرگوارترین مردم بود (16) ».
أنس بن مالك از صحابیان مشهور، می گوید:«عادت پیامبر چنین بود كه مریض را عیادت می كرد و به تشییع جنازه می رفت و دعوت عبد را(به میهمانی)اجابت می كرد (17) ».
همچنین در روایات آمده است، «رسول خدا هر گاه كسی را افسرده می دید با خوشرویی و مزاح، او را شادمان می ساخت و می فرمود:خداوند كسی را كه در حضور برادرانش روی ترش كند، دوست نمی دارد (18) ».
این صفات نیكو، آن هنگام كه پیغمبر گرامی با تندخویی و تهمت زنی مخالفان مواجه می شد تبلور بارزتری داشت.هر گاه شخصیت آن حضرت آماج تیرهای تهمت و دشنام كوردلان و ناآگاهان واقع می شد، پاسخ حضرتش پیوسته از روی كرامت نفس، سعه صدر، اغماض و گذشت بود.ابن هشام در سیره اش می گوید:
«علما و احبار یهود بسیار از پیامبر پرسشهای عیبجویانه و معاندانه می كردند و شبهاتی به منظور خلط حق و باطل مطرح می كردند و پیامبر با رهنمود قرآن، به طور كامل پاسخ آنها را می داد (19) ».
همچنین علامه مجلسی در بحار الانوار روایت می كند كه چون همسر ابو لهب پس از نزول سوره تبّت (مسد)در صدد انتقام از پیامبر پس از پناه بردن به خدا، بزرگوارانه فرمود:اینها مذمّم(مذمّت شده)را سرزنش می كنند و من محمّد(ستوده شده)هستم(یعنی خطاب آنها به من نیست) (20) گاهی نیز در مقابل پرخاش و تندی شخص تازه وارد، در برخوردی عمیق و روانشناسانه، به اصحاب امر می كرد كه حاجت او را برآورده سازید.
5-2-6-ترویج فرهنگ اخوت
براساس رهنمودهای روشنگر قرآن، از جمله:انما المؤمنون اخوة(حجرات، 10)، رسول خدا(ص)از راههای مختلف می كوشید فرهنگ برادری و اخوت اسلامی، در تفكر، گفتار و عمل مسلمانان تجلّی یابد.
پیامبر علاوه بر آنكه به طور پیوسته مردم را به همدردی، محبت، عطوفت، فریادرسی و مصافحه، دستور داده و از بی مهری، كناره گیری، دروغ، تهمت، سخن چینی، نیرنگ بازی، و فخرفروشی نسبت به یكدیگر منع می فرمود، دو بار رسما اقدام به عقد اخوت میان مؤمنین كرد:
بار اول، پیش از هجرت میان مهاجران، كه با توجه به پیش رو داشتند مأموریتی سترگ و سرنوشت ساز، نیازمند یاری، همبستگی و تعاطف بودند.در این مرحله«میان مهاجران دو به دو عقد برادری برقرار كرد؛بین ابو بكر و عمر، حمزه و زید بن حارثه، عثمان و عبد الرحمن بن عوف، زبیر و عبد الله بن مسعود و...و میان علی و خودش.و به علی فرمود:آیا راضی نیستی كه من برادر تو باشم؟ گفت:آری، راضی ام.فرمود:تو برادر من در دنیا و آخرتی (21) ».
بار دوم، پس از ورود به مدینه بود كه پیامبر برای تأسیس جامعه اسلامی، اخوت ایمانی مهاجران و انصار را به عنوان یكی از پایه های مستحكم نظام اسلامی شكل بخشید؛فرمود:تأخور فی الله اخوین اخوین(در راه خدا، با یكدیگر دو به دو برادر شوید.)و دست علی ابن ابیطالب(ع)را گرفت و فرمود:هذا اخی (22) .
5-2-7-احترام به كودكان
از جمله خصلتهای ویژه رسول اكرم كه كاملا صبغه تبلیغی دارد سلام و احترام به كودكان است.أنس بن مالك روایت می كند كه: «رسول خدا بر كودكان می گذشت و به آنان سلام می كرد (23) ».
نیز فیض كاشانی در المحجة البیضاء می نویسد:هر گاه رسول اكرم از سفری مراجعت می كرد، به احترام كودكان می ایستاد و امر می فرمود آنها را می آوردند و بعضی از آنان را در آغوش می گرفت و برخی را بر پشت و دوش خود سوار می كرد و اصحاب را به این كار سفارش می كرد.كودكان از این صحنه بی اندازه خوشحال می شدند و خاطره شیرین آن را هرگز فراموش نمی كردند (24) .
5-3-محور سوم:شیوه های عملی
برخی شیوه های اعمال شده در تبلیغ پیامبر اكرم تماما دارای جنبه عملی بوده و گفتار در آن دخالتی نداشته یا كمترین نقش را داشته است، كه در اینجا به بررسی مهمترین آنها می پردازیم، تا ضمن شناسایی بیشتر سیره تبلیغی حضرتش، بر اهمیت توجه به تبلیغ عملی و غیر مستقیم و آثار ماندگار آن تأكید ورزیم و آن را در معرض كاوش جدّیتر ارباب نظر قرار دهیم.
5-3-1-مدارا، نرمش و آسانگیری در مسائل شخصی و جزئی
در كنار صلابت و سازش ناپذیری در مسائل اصولی و مبانی عقیدتی، در مسائلی كه حق شخص پیامبر مطرح بود، آن حضرت نرمش و رفق بسیاری به خرج می داد.استاد مطهری می گوید:«پیغمبر در مسائل فردی و شخصی، نرم و ملایم بود نه در مسائل اصولی (25) ».و آنگاه نمونه های را ذكر می كند؛از جمله داستان آن یهودی مدعی كه با خشونت علیه پیامبر اقامه دعوی كرد و قاضی به نفع یهودی حكم كرد و یهودی وقتی تحمل خشونت و پذیرش این قضاء و داوری را از سوی پیامبر مشاهده كرد، به خود آمد.
در آسانگیری او كافی است به سخن انس بن مالك توجه كنیم:«مدت نه سال در خدمت پیامبره(ص) بودم، امّا به یاد ندارم هیچ گاه گفته باشد:چرا فلان كار را به انجام نرساندی؟و هرگز در كاری از من عیب نگرفت (26) ».
چرا كه خود می فرماید:ان الله ارسلنی مبلّغا و لم یرسلنی متعنّتا (27) (خداوند مرا برای تبلیغ فرستاده نه برای سرزیش و عیبجویی)و در جای دیگر فرمود:انما انا لكم مثل الوالد لولده (28) (همانا من برای شما همچون پدر برای فرزندان هستم.)
نویسنده كتاب«المنهج الحركی»نیز درباره آثار این صفات نیكو می نویسد:
«اگر این رفق و مدارا نبود، احساسات دلها پیرامون او گرد نمی آمدند و اگر این بردباری و حلم زاید الوصف و رعایت عواطف و صمیمیت و تواضع با مردم نبود، هرگز این تأثیر در نفوس امكانپذیر نمی شد و جانهای آدمیان با او همراه نمی شدند (29) ».
5-3-2-توجه به طبقات مختلف بویژه ضعفا و جوانان
با توجه به روحیه حق پذیری و تلاشگری و تحرّك موجود در جوانان و نیز با عنایت به حقجویی و اخلاص وافر ضعفا، مستمندان و تهیدستان از تعلقات جدی دنیوی، در تبلیغ پیامبر، اهتمام ویژه ای به این قشرها معطوف شد.طبق روایت ابن سعد و دیگر سیره نویسان، «ایمان آوردگان نخستین، بیشتر از ضعفا و جوانان بودند (30) ».به طوری كه گاهی سران شرك نزد افرادی چون عبد المطلب و ابو طالب، این شكایت را می بردند كه محمد(ص)فرزندان، جوانان، بردگان و كنیزان ما را از راه به در می برد (31) .
نمونه ضعفا و جوانان مورد توجه به ویژه پیامبر كه از استعداد، اخلاص و معارف والایی برخودار بودند عبارت است از، عمّار یاسر، صهیب بن سنان، بلال بن رباح، خبّاب بن الارت و عامر بن فهیرة كه نقش آنها در تحولات مهم تاریخ اسلام غیر قابل انكار است.
5-3-3-مرحله بندی تبلیغ و زمانبندی فعالیتها
در هر مأموریت بزرگ، زمانبندی فعالیتها و اقدامات برای استفاده بهتر از فرصتها ضرورت دارد.
برخی سیره نویسان، مراحل دعوت نبوی را در دو و برخی سه مرحله گنجانده اند: یك-مرحله دعوت مخفی و انفرادی؛كه سه سال به طول انجامید.«به روایت طبری، حضرت رسول، از ابتدای نبوت تا سه سال به طور نهانی دعوت می كرد، تا مأمور به اظهار دعوت شد و آیه«فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشركین(حجر، 94)و آیه«و انذر عشیرتك الاقربین(شعراء، 214)فرود آمدند (32) ».
دو-مرحله انذار عشیره با نزول آیه و انذر عشیرتك الاقربین؛در این مرحله كه بین دو مرحله دعوت مخفی و آشكار واقع شده و مدتی محدود و اندك به طول انجامید، پیامبر سعی در تشكیل نخستین صف ایمانی و خط دفاعی در برابر دشمنیهای روزافزون مشركان داشت.آن حضرت در این مرحله، از تعلّقات قبیله ای خویشان خود نیز بهره جست تا حمایت آنان را جلب كند.
سه-مرحله دعوت آشكار همگانی؛با نزول آیه فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشركین انا كفیناك المستهزئین(حجر، 94 و 95)فرمان دعوت علنی و آشكار به پیامبر رسید و دوران تبلیغ بی وقفه در صحنه اجتماع و درگیریها و موضعگیریهای خصمانه آغاز شد.
«پس از آنكه پیامبر بستگان نزدیك خود را انذار كرد و پس از انتشار قضیه نبوت در مكه، كه قریش جدّی بودن آن را درك كرد و حمله های خود را علیه آن شروع نمود، خداوند به پیامبرش فرمان داد تا دعوت خویش را علنی سازد و حتی از قریش بخواهد كه تسلیم پرودگار شوند و اسلام را بپذیرند؛پس آیه فاصدع بما تؤمر نازل شد (33) ».
درباره چگونگی آغاز دعوت همگانی، روایات، متفاوت است و ما به ذكر یك مورد بسنده می كنیم:
«آن حضرت دعوت می كنم و به شما فرمان می دهم كه بتها و شریكها را رها سازید و دعوت مرا اجابت كنید تا مالك تمام عرب شوید و عجم به دین شما درآید و در بهشت از سلاطین شوید.مردم او را مورد استهزاء قرار داده گفتند:پسر عبد الله دچار جن زدگی شده است (34) ».
5-3-4-هجرت
هر چند هجرت را می توان در بحث مرحله بندی تبلیغ جای داد، امّا به لحاظ اهمیت و تأثیر و ویژه آن جداگانه قابل بررسی است.با توجه به اصل ابتكار عمل در دعوت نبوی، در چند مقطع، پیامبر به محض آنكه راه را برای اثرگذاری دعوت و پیشرفت آن بسته دید، با پرهیز از سكون و ثبات-كه برای حركتهای اصلاحی و انقلابی چونان سم مهلك است-هجرت را برگزید و پس از مطالعه دقیق شرایط، برای یافتن عرصه های جدید، به مناطق دیگر عزیمت كرد.
مهاجرت اول گروهی از مسلمانان به حبشه، سفر هجرت وار پیامبر به طائف، مهاجرت دوم به حبشه و هجرت به مدینه، مهمترین مصادیق شیوه هجرت را تشكیل می دهند.«حضرت می خواست پیروان او مدتی از آزار و استهزاء و تعقیب قریش در امان باشند تا شاید زمانی فرا رسد كه عده مسلمانان بیشتر و برای اسلام و تبلیغ آن محیط امن تری به وجود آید (35) ».
سید قطب بر هدف دوم یعنی محیطی امن برای دعوت، بیشتر تأكید می كند:
«اینان برای حفظ جانشان به هجرت نرفتند، بلكه برای ایجاد پایگاهی جدید و انتقال دعوت روانه شدند، چون همگی دارای قبیله و پشتوانه اجتماعی و حقوقی نیز بودند (36) ».
آخرین نكته اینكه این مهاجرتها، بویژه هجرت دوم به حبشه و هجرت پیامبر به مدینه در سال سیزدهم بعثت، پس از مطالعه جدی و بررسی كامل اوضاع مكه، حبشه و مدینه و با هدف حفظ هسته مركزی دعوت و نیروهای وفادار بود كه با توفیق كامل به انجام رسید.
5-3-5-برپا كردن پایگاههای تبلیغی
ّ پیامبر برای تمركز بخشیدن و سازماندهی صحیح و پیوسته فعالیتهای تبلیغی حتی در دوران دعوت نهایی، در هر مقطع، پایگاهی برای تبلیغ مشخص می كرد.خانه«ارقم بن ابی الارقم»نخستین پایگاه بود كه مسلمانان پیشتاز در آنجا آموزشهای قرآنی را فرا گرفتند.
«پس از آنكه ارقم اسلام آورد و به گفته خودش هفتمین نفری بود كه ایمان آورده بود، خانه خود را در اختیار پیامبر و یارانش قرار داد و عده زیادی در این خانه اسلام آوردند و حتی اسلام اشخاص در آن نوعی تاریخ گذاری هم شد...این خانه در دامنه كوه صفا قرار داشت و به همین جهت دار الاسلام خوانده شد (37) ».
در دوران دعوت علنی، جدای از محافل كوچك خانوادگی، مهمترین پایگاه دعوت، مسجد الحرام بود كه مسلمانان در آن به نماز و طواف و دیگر عبادات ویژه خود می پرداختند.در بدو ورود پیامبر به مدینه، مسجد قبا تأسیس و مركز دعوت نبوی شد تا پس از چندی مسجد النبی نیز ساخته شد.
نكته مهم، كیفیت و دامنه بهره برداری آن حضرت از این پایگاههای دعوت است كه برای اهداف مختلف عبادی، سیاسی، ارشادی، تعلیمی و قضایی و حتی اقتصادی و نظامی استفاده می شد.
5-3-6-اعزام مبلغ به شهرها و قبایل
از نشانه های پویایی و تحرك دستگاه تبلیغی پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله و سلم، اعزام افرادی نخبه و با فضیلت از مسلمانان به میان مجموعه های انسانی دور و نزدیك است.این فرستادگان گاهی حامل پیام دعوت اسلام بودند و زمانی مأمور ارشاد و تعلیم ایمان آورندگان.در این راستا، معاذ بن حبل به حمیر فرستاده شد، عمرو بن حزم به سوی خاندان بنی الحارث و موارد دیگر.
از همه مؤثرتر و كارسازتر، اعزام«مصعب بن عمیر»به مدینه، پس از پیمان اول عقبه برای تعلیم سازنده و مؤثر مصعب بن عمیر، مبلغ جوان و برازنده پیامبر و فعالیت تبلیغی بیعت كنندگان عقبه اول و دوم در میان مردم مدینه و در قبایل مختلف باعث شد كه روز به روز نام رسول خدا بیشتر بر سر زبانها بیفتد و افراد زیادتری شیفته و دلباخته آن حضرت شوند (38) ».
و نتیجه آن شد كه این گروه آماده تعلیم دیده، پشتوانه اصلی پیامبر را در بسط ندای اسلام در مدینه تشكیل دادند و باعث گسترش روز افزون دعوت اسلامی شدند.
5-3-7-ادب و احترام به شخصیت و آرای مردم
در سیره هیچ شخصیتی در طول تاریخ به اندازه سیره درخشان رسول مكرّم اسلام، احترام و ادب برخاسته از عمق جان در قبال انسانها به چشم نمی خورد.آن حضرت حتی در مواجهه با كافران و مشركان، به لحاظ حرمت انسانی، جانب ادب را فروگذار نمی كرد و این از عوامل موفقیت چشمگیر دعوت او بود.منشأ این التزام به حفظ حرمت انسانها را در قرآن باید جستجو كرد؛زیرا او تجسم قرآن بود(كان خلقه القرآن).همان قرآنی كه در جای جای خود حریم انسانیت را بس محترم می شمارد.
-قولوا للناس حسنا(بقره، 93)با مردم به نیكی سخن گویید.-اذهبا الی فرعون فقولا له قولا لینا (طه، 44)به سوی فرعون روید و با او سخن نرم بگویید، در سفینةالبحار می خوانیم:
«مردی وارد مسجد شد، در حالی كه پیامبر به تنهایی نشسته بود، حضرت بلند شد و جا باز كرد، مرد(در شگفت شد و)گفت:ای رسول خدا، جای بسیار است.فرمود:حق مسلمان بر مسلمان است كه اگر دید برادرش می نشیند(احترامش كند و)بلند شود و برایش جا باز كند (39) ».
همچنین از زبان شریف امام حسین(ع)می شنویم:
«پیامبر در مجلس خود، بهره هر كس را عطا می كرد، به طوری كه هیچ كس گمان نمی كرد كسی از او نزد پیغمبر گرامیتر باشد.مجلس او مجلس گذشت، حیا، راستی و امانت بود (40) ».
همین ادب و احترام وافر بود كه موجب می شد در امور مختلف اجتماعی و سیاسی به مشورتبا یاران بپردازد و دیدگا هر یك را حرمت گذارد.البته مشورت را باید از شیوه های مركب(گفتاری- عملی)دانست، امّا به خاطر ارتباط نزدیك با این شیوه، در اینجا به مواردی از آن اشاره می كنیم:
5-3-8-بخشش به افراد و قبایل شرح این شیوه را بی مقدمه از لسان مبارك امیر مؤمنان كه ملازم همیشگی پیامبر بوده می شنویم؛
«امیر مؤمنان چون رسول خدا را وصف می كرد می گفت:او سخاوتمندترین و گشاده دست ترین مردمان بود (43) ».او پیش از آنكه سائل زبان به درخواست باز كند بدو می بخشید.در مورد قبایل و گروهها نیز، بنا به نقل كتب سیره، پیامبر به وفد بنی تمیم كه برای اظهار مسلمانی به حضورش رسیده بودند، جوایز نیكویی اهدا كرد.همچنین در مورد وفدهای قبایل جرش، همدان، سلامان، و وفد طی كه برای ملاقات و استماع دعوت حضرتش شرفیاب شده بودند (44) .
5-3-9-ساده زیستی
از پیامبر به عنوان انسانی كه مواهب دنیوی را فقط در مسیر تعالی روحی می بیند و از تعلق به اسباب معیشت فارغ است، جز ساده زیستی و دوری از تكلّف و تشریفات انتظار نمی رود.در سفینة البحار آمده است: «رسول خدا بر حصیر می خوابید و غیر از آن زیراندازی نداشت (45) ».
و امام صادق(ع)فرمود:«رسول خدا هسته خرما را در دهان می مكید و سپس آن را می كاشت (46) ».
و اینگونه از تشریفات دوری می جست:«ابن مسعود می گوید:مردی به حضور پیامبر رسید و در حالی كه می لرزید سخن می گفت.پیامبر به او فرمود:آسوده باش، من پادشاه نیستم (47) ».
نیز بنا به روایت ابن هشام، هنگامی كه پیامبر(ص)در شب هجرت به مدینه و منزل ابو ایوب انصاری رسید، طبقه زیرین خانه را برگزید و علی رغم اصرار ابو ایوب بر استفاده پیامبر از طبقه بالا، حضرت فرمود:ای با ایوب، این برای ما و مراجعه كنندگان بهتر است كه در پایین باشیم (48) .
6-منابع
[1].ابن سعد، ابو عبد الله محمد؛الطبقات الكبری؛بیروت:دار بیروت، 1405 ق.
[2].ابن هشام، ابو محمد عبد الملك؛السیرة النبویة؛بیروت:دار الفكر، 1403 ق.
[3].الحلبی، علی بن برهان الدین؛انسان العیون فی سیرة الامین المأمون(السیرة الحلبیة)؛بیروت:دار احیاء التراث العربی.
[4].الحویزی، عبد علی بن جمعة العروسی؛تفسیر نور الثقلین؛هاشم الرسولی المحلاتی؛قم:دار الكتب العلمیة.
[5].خفاجی، عبد المنعم؛التفسیر الاعلامی للسیرة النبویة؛بیروت:دار الجیل، [بی تا].
[6].دلشاد تهرانی، مصطفی؛سیره نبوی، دفتر دوم:سیره اجتماعی؛تهران:وزارت ارشاد اسلامی، 1370.
[7].دوانی، علی؛تاریخ اسلام، از آغاز تا هجرت؛تهران:حقایق، [بی تا].
[8].راضی، عبد اللطیف؛المنهج الحركی فی القرآن الكریم؛بیروت:دار المنتدی، 1990.
[9].سید رضی، نهج البلاغه؛دكتر صبحی صالح؛تهران:اسوه، 1415 ق.
[10].سبحانی، جعفر؛فروغ ابدیت؛تهران:دفتر تبلیغات اسلامی، 1361.
[11].طباطبایی، محمد حسین؛سنن النبی؛محمد هادی فقهی؛تهران:كتابفروشی اسلامیه، 1362 ش.
[12].الطبرسی، امین الاسلام فضل بن الحسن الطبرسی؛مجمع البیان لعلوم القرآن؛بیروت:دار الاضواء، 1405.
[13].الطبرسی، رضی الدین حسن بن فضل؛مكارم الاخلاق؛بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1329 ق.
[14].طبری، محمد جریر؛تاریخ الرسل و الملوك(تاریخ الطبری)؛بیروت:دار الكتب العلمیة، 1408 ق.
[15].عاملی، جعفر مرتضی؛سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام؛حسین تاج آبادی؛تهران:مؤسسه آزاد گرافیك، 1372.
[16].فضل الله، محمد حسین؛اسلوب الدعوة فی القرآن الكریم؛بیروت:دار الزهراء، 1399 ق.
[17].فیض كاشانی، محمد بن مرتضی؛المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء؛علی اكبر غفاری؛تهران:دفتر انتشارات اسلامی [بی تا].
[18].قطب، سید؛فی ظلال القرآن؛بیروت:دار الشروق، 1408.
[19].قمی، شیخ عباس؛سفینة البحار و مدینة الحكم و الآثار؛[بی جا]، مؤسسه انتشارات فراهانی، [بی تا].
[20].كلینی، محمد بن یعقوب؛الكافی؛تهران:دار الكتب الاسلامیة، 1388 ق.
[21].مجلسی، محمد باقر؛بحار الانوار؛بیروت:دار احیاء التراث العربی، 1403 ق.
[22].مطهری، مرتضی؛سیری در سیره نبوی؛تهران:صدار، 1366 ش.
[23].نوری طبرسی، حسین؛مستدرك الوسایل و مستنبط المسائل؛بیروت:مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.1408 ق.
[24].الهندی، علاء الدین ابن حسام؛كنز العمال فی احادیث الاقوال و الافعال؛بیروت:مؤسسه الرسالة، 1409 ق.
پی نوشت ها:
-------------------------------
(1).ر.ك.[22]، ص 41.
(2).و لا تكن كصاحب الحوت...(قلم، 48)و مانند صاحب ماهی(یونس)مباش.
(3).ر.ك.[9]، خطبه 160، ص 226.
(4).ر.ك.[16]، صص 70-71.
(5).همان، ص 71.
(6).ر.ك.[12]، ج 4، ص 279.
(7).ر.ك.[18]، ج 6، ص 3659.
(8).ر.ك.[22]، ص 236.
(9).ر.ك.[6]، ص 99.
(10).ر.ك.[9]، خطبه 107، ص 231.
(11).ر.ك.[14]، ص 1204.
(12).ر.ك.[1]، ص 203.
(13).ر.ك.[21]، ج 76، ص 63.
(14).ر.ك.[10]، ج 2، ص 803؛[5]، ص 383.
(15).ر.ك.[22]، ص 136.
(16).ر.ك.[21]، ج 16، ص 231.
(17).ر.ك.[15]، ص 262.
(18).ر.ك.[11]، ص 47.
(19).ر.ك.[2]، ج 1، ص 513.
(20).ر.ك.[21]، ج 18.ص 176.
(22).ر.ك.[2]، ج 2، ص 124؛[1]، ج 1، ص 238.
(23).ر.ك [23]، ج 2، ص 48.
(24).ر.ك.[17]، ج 3، ص 366.
(25).ر.ك.[22]، ص 238.
(26).ر.ك.[11]، ص 52.
(27).ر.ك.[24]، ج 3، ص 33؛[6]، ص 21.
(28).ر.ك.[17]، ج 1، ص 119.
(29).ر.ك.[8]، ص 194.
(30).ر.ك.[1]، ج 3، قسم 3، ص 173.
(31).ر.ك.[2]، ج 4، ص 196.
(32).عباس زریاب، سیره رسول الله، ص 115.
(33).ر.ك.[15]، ص 53.
(34).همان، ص 54؛[4]، ج 3، ص 34.
(35).عباس زریاب، سیره رسول الله، ص 158.
(36).ر.ك.[18]، ج 1، ص 29.
(37).عباس زریاب، سیره رسول الله، ص 143.
(38).ر.ك.[7]، ص 290.
(39).ر.ك.[19]، ج 1، ص 416.
(40).ر.ك.[13]، ص 14.
(41).ر.ك.[2]، ج 3، ص 7؛[14]ج 2، ص 434.
(42).شیخ حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج 5، ص 216.
(43).ر.ك.[21]، ج 16، ص 231.
(44).ر.ك.[2]، ج 4، ص 168 به بعد.
(45).ر.ك.[19]، ج 2، ص 626.
(46).ر.ك.[20]، ج 5، ص 74.
(47).ر.ك.[21]، ج 16، ص 229.
(48).ر.ك.[2]، ج 1، ص 498.
منبع: مجله مدرس علوم انسانی - زمستان 1377 - شماره 9
افزودن دیدگاه جدید