پدرم روحانى معروفى بود، اما خیلى پارسا و گوشه گیر… زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شبهایى اتفاق مىافتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیه مىکرد و… آن شام هم نان و کشمش بود.