شرح و تفسیر متن مناجات شعبانیه| قسمت چهارم
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| شرح و تفسیر متن مناجات شعبانیه، قسمت چهارم
((مناجات شعبانیه دعای اهل وصال و اهل فراق))
*******
(شرح فراز دهم)
((اِلهی جُودُکَ بَسَطَ اَمَلی وَ عَفْوُکَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلی، اِلهی فَسُرَّنی بِلِقائِکَ یَومَ تَقْضی فیهِ بَیْنَ عِبادِکَ(10))
در این فراز دهم از مناجات شعبانیه دو نکته عرفانی قابل درنگ وجو دارد؛
نکته اول؛ (جود) و بخشش حق تعالی به بیش از استحقاق بندگان و همچنین (عفو) و گذشت خداوند از گناه و معصیت بندگان موجب شده است که بنده حق تعالی جرئت وجسارت پیدا کند آرزوها و خواسته های بلند و بزرگی را از محضر ربوبیت درخواست کند از همین رو در تعقیبات مشتركه هر نماز، دستور رسیده كه مستحب است این دعا را بخوانیم:
((اَللّهُمَّ اِنَّ مَغْفِرَتَكَ اَرْجى مِنْ عَمَلى وَ اِنَّ رَحْمَتَكَ اَوْسَعَ مِنْ ذَنْبى اَللّهُمَّ اِنْ كانَذَنْبى عِنْدَكَ عَظیما فَعَفْوُكَ اَعْظَمُ مِنْ ذَنْبى اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ اَكُنْ اَهْلاً اَنْ اَبْلُغَ رَحْمَتَكفَرَحْمَتُكَ اَهْلٌ اَنْ تَبْلُغَنى وَ تَسَعَنى لِاَنَّها وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ بِرَحْمَتِكَ یا اَرحم الرّاحمینَ: .:پروردگارا! به درستى كه به آمرزش تو بیشتر امیدوارم تا به عمل خود. خدایا!رحمت تو گستردهتر از گناهم مىباشد. خداوندا! اگر گناهم نزد تو بزرگاست، عفو تو بزرگتر از گناهم مىباشد. پروردگارا! اگر من شايسته دريافترحمتت نیستم، ولى رحمتِ تو، سزاوار است كه مرا دریابد، چون رحمت توهمه چیز را فراگرفته است. به حق رحمتت اى رحم كنندهترین رحم كنندگان))
و امام العارفین درمناجات شعبانیه نیز می فرماید:
((اِلهی جُودُکَ بَسَطَ اَمَلی وَ عَفْوُکَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلی:معبود من! جود و بخششت، آرزویم را گسترش داده است، و عفو تو بر كردارـ زشت ـ من برترى یافت))
نکته دوم؛ خواسته بلند و بزرگی که به دلیل ((جود و عفو)) الهی بنده ازحق تعالی دارد و می خواهد با رسیدن به این خواسته در اوج نشاط و سرور قرار بگیرد، ((ملاقات)) با حضرت باریتعالی در عالم قیامت و به هنگام حساب و کتاب و داوری نسبت به عمل بندگان است ازهمین رو امام علی علیه السلام در این فراز می فرمایند:
((اِلهی فَسُرَّنی بِلِقائِکَ یَومَ تَقْضی فیهِ بَیْنَ عِبادِکَ:معبودِ من! مرا به دیدارت، در روزى كه میان بندگانت داورى مىكنى شادمان كن!))
*******
( شرح فراز یازدهم)
((اِلهی اِعْتِذاری اِلَیْکَ اعْتذارَ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِه فَاقْبَلْ عُذْری یا اَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ الْمُسیئُونَ، اِلْهی لا تَرُدَّ حاجَتی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَرَجائی وَ اَمَلی))
در این فراز از مناجات شعبانیه دو نکته مهم عرفانی و معنوی وجود دارد دریافت این دو پیام مهم گام مهمی در بازگشت به خدا و تقرب به حضرت حق باشد.
نکته اول؛ عذر خواهی از درگاه حضرت حق نسبت به آنچه که از سر((قصور)) یعنی کارهای شایسته ای که می توانست انجام دهد ولی کوتاهی کرد و ان را انجام نداد و((تقصیر)) یعنی محرمات و کارهایی را که نبایست انجام می داد وقدرت برترکش داشت ولی انجام داد، و همچنین واجبات و فرائض که می توانست انجام دهد ولی انجام نداد وترک کرد عذر خواهی و اعتراف به چنین ((قصور وتقصیر)) گام اول درسلوک و تقرب و بازگشت به دامن ذات باری تعالی نشانه و علامت ازتحول درونی است از همین رو امام علی علیه السلام در مناجات می فرماید :((اِلهی اِعْتِذاری اِلَیْکَ اعْتذارَ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِه فَاقْبَلْ عُذْری یا اَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ الْمُسیئُونَ:معبود من! عذر آوردنم به درگاهت، عذر آوردنِ کسی است که نیاز به قبول دارد. پس عذرم را بپذیر، ای بزرگوارترین کسی که تبهکاران به درگاهش عذر می آورند.))
نکته دوم، این است یاس و ناامیدی دو صورت دارد، گاهی یاس و ناامیدی ازمردم است اگر این چنین باشد چند فایده دارد: اولا؛ موجب عزت مؤمن است، امام صادق(ع) می فرمایند: «قطع امید کردن از آنچه مردم دارند، مایه عزت دینی مؤمن است :وسائل، ج9، ص449)) ثانیا؛ بهترین ثروت برای مؤمن است چراکه :امام باقر(ع) می فرمایند: «بهترین سرمایه اعتماد به خداست و چشم طمع برکندن از آنچه مردم دارند.: همان، ص452)) ثالثا؛ راحتی نفس انسان می باشد ازهمین جهت است که امام صادق(ع) می فرمایند: «راحت ترین راحتی ها(برای انسان)، نومیدی از مردم است.: بحار، 75، ص249))
گاهی یاس و ناامیدی ازپیشگاه باریتعالی است چنین یاسی بدترین مصیبت است چگونه انسان می تواند از خدایی که مظهرجود و احسان است و همه نعمت ها را دربرابر این انسان قرار داده است ما یوس باشد، بلکه بایست اطمینان داشته باشد که اگر وی جدی در خواست خود ازخدا باشد قطعا پاسخ داده خواهد شد از همین رو امام علی علیه السلام این چنین مناجات می کند((اِلْهی لا تَرُدَّ حاجَتی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَرَجائی وَ اَمَلی: معبود من! حاجتم را رد مکن و دستِ طمعم را تهی برمگردان و امید و آرزویم را از خود قطع مساز!)
(شرح فراز دوازدهم)
((اِلهی لَوْ اَرَدتَ هُوانّی لَمْ تَهْدِنی وَ لَوْ اَرَدْتَ فَضیحَتی لَمْ تُعافِنی، اِلهی ما اَظُنُّکَ تَرُدُّنی فی حاجَةٍ قَد اَفْنِیَتُ عُمْری فی طَلَبِها مِنْک.هی! فَلَکَ الْحَمْدُ اَبَداً اَبَداً دائِماً سَرْمَداً یَزیدُ وَ لا یَبیدُ کَما تُحِبُّ وَ تَرضی. الهی اِنْ اَخَذتَنی بِجُرمی اَخَذتُکَ بِعَفوِکَ وَ اِنْ اَخَذْتَنی بِذُنُوبی اَخَذتُکَ بِمَغفِرَتِکَ وَ اِنْ اَدْخَلْتَنی النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّی اُحِبُّکَ. ))
در این فراز دوازدهم چند نکته لطیف وزیبای عرفانی وجود دارد که تامل و رنگ درهریک ازنکات می تواند چشمه ای ازمعرفت را به قلب ودل ما بازکند
1-((دلایل امید واری به رحمت خدا))
نکته اول، در فراز دوازدهم این است بنده به دو دلیل بسیار واضح و روشن مطمئن است حق تعالی به دلیل عصیان و تخلفی که بنده انجام داده است درمقام طرد و نفی او نیست بلکه پیوسته درمقام جذب و دستگیری از وی می باشد.
دلیل اول؛ این است اگرخداوند در مقام طرد بنده اش بود، راه هدایت را به رویش باز نمی کرد و این همه انبیاء و ائمه علیهم السلام را برایش نمی فرستاد تا از وی دستگیری نمایند.
دلیل دوم؛ این است اگر عزم و تصمیم خدا بر این بوده است که بنده اش را به دلیل عصیان و گناه طرد کند و از چشم دیگران ساقط نماید و رسوایش کند این همه پرده پوشی از گناهانش نمی کرد و عزیزش نگه نمی داشت پس((هدایت)) و ((پرده پوشی)) از گناه بهترین شاهد و دلیل براین مدعا است که حق تعالی پیوسته در مقام دستگیری ازبنده عاصی است واگر این بنده معترف به گناه، خواسته ای را از معبود و معشوقش مطالبه و درخواست کند که عمری به دنبال برآورده شدن آن بود امکان ندارد که پاسخ ندهد و دست رد به سینه بنده اش بزند ازهمین رو امام العارفین امام علی علیه السلام این چنین باحق تعالی مناجات می کنند:
(اِلهی لَوْ اَرَدتَ هُوانّی لَمْ تَهْدِنی وَ لَوْ اَرَدْتَ فَضیحَتی لَمْ تُعافِنی، اِلهی ما اَظُنُّکَ تَرُدُّنی فی حاجَةٍ قَد اَفْنِیَتُ عُمْری فی طَلَبِها مِنْک.هی: معبود من! اگر خواریم را می خواستی هدایتم نمی فرمودی، و اگر می خواستی که رسوا شوم، این همه آثار و اسباب رسوایی برانگیز را از من نمی زدودی. معبود من! هرگز به تو این گمان را ندارم که در حاجتی که عمرم را در طلبش به پایان رساندم، ردم فرمایی ))
2-((شکر گذاری دربرابر دستگیر ی ازبنده))
پس از آنکه به دلیل فرستادن((هادیان)) و نیز ((پرده پوشی ازگناهان)) ثابت شد خداوند بنده اش را از در رحمتش بیرون نخواهد کرد در این فراز از مناجات عبد به خدایش می گوید من به دلیل چنین بنده نوازی تو را شکر می کنم و می پرستم آنهم شکر ابدی و سرمدی که تو دوست دار ی ومی پسندی، از همین رو امام علی علیه السلام می فرماید:
((فَلَکَ الْحَمْدُ اَبَداً اَبَداً دائِماً سَرْمَداً یَزیدُ وَ لا یَبیدُ کَما تُحِبُّ وَ تَرضی:معبود من! حمد و ستایش بی نهایت و دائم و همیشگی از آن توست که همواره در فزونی است و فنا نمی پذیرد، آن گونه که دوست داری ومی پسندی؛))
3-((غلبه داشتن رحمت برغضب الهی))
نکته سوم لطیف و بسیار زیبا وعرفانی درفرازدوازدهم این است عبد بااگاهی ازاینکه رحمت الهی برغضب وسخط الهی غلبه دارد چراکه خود فرموده:«سَبَقَت رَحْمَتی غَضَبی:رحمت من برغضبم پیشی گرفت:نقد النقوص فى شرح الفصوص، ص 18 »و نیز «اِنَّ رَحْمَتی تَغْلِبُ غَضَبی، به درستی که رحمت من برغضبم غلبه خواهد کرد:احادیث وقصص مثنوى، ص 114»
صفات جمالیه الهی چون ((عفو، مغفرت، جود، کرم))رابه میان آورده با استناد به این صفات جمالیه درمقام احتجاج باحق تعالی برآمده ومی گوید اگر روز قیامت بخواهی بااستناد به خطاء ولغزش ومعصیتی که در دنیا مرتکب شدم مرامواخذه کنی من به صفات جمالیه ات احتجاج خواهم کرد ونخواهم گذاشت قهروغضبت برعفو و گذشتت غلبه کند، و با چنین نجوا ومناجاتی سعی می کند دریچه رحمت وعفوالهی رابه روی خودش بازکرده وخود را زیر بارش عفوو رحمت الهی ببیند، چراکه براین باو راست قرب به خدا پیداکرده وعزیز حضرت حق شده است و با چنین احتجاجی قهر و غضب معشوق و معبودش به رحمت وعفو تبدیل می شود، ازهمین رو امام العارفین اینگونه دراین فراز، مناجات می کند وخطاب به بار تعالی می گوید:
اولا: (الهی اِنْ اَخَذتَنی بِجُرمی اَخَذتُکَ بِعَفوِکَ:معبود من! اگر مرا به جرمم باز خواست فرمایی، ، من از تومی پرسم عفوت کجاست؟))
ثانیا: ((وَ اِنْ اَخَذْتَنی بِذُنُوبی اَخَذتُکَ بِمَغفِرَتِکَ:و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه فرمایی، از مغفرت توخواهم پرسید))
ثالثا: ((وَ اِنْ اَدْخَلْتَنی النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّی اُحِبُّکَ:و اگر مرا در آتش افکنی، من به همه دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم)).
*******
شرح فراز سیزدهم
اِلهی اِنْ کانَ صَغُرَ فی جَنبِ طاعَتِکَ عَمَلی فَقَد کَبُرَ فی جَنبِ رَجائکَ أَمَلی، اِلهی کَیفَ اَنقَلِبُ مِنْ عِندِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحرُوماً وَ قَد کانَ حُسنُ ظَنّی بِجُودِکَ اَنْ تَقْلِبَنی بِالنَّجاةِ مَرْحُوما
در این فراز سیزدهم از مناجات شعبانیه چند نکته لطیف و زیبا و پر معنای عرفانی وجود دارد؛
نکته اول؛ یکی از آداب دعا (الحاح) اصرار ورزیدن و پافشارى كردن در اجابت خواسته ها می باشد این خصوصیت و ادب در دعا چنانچه از اخبار به دست می آید مطلوب خداوند نیز مىباشد، خداوند دوست می دارد که عبدش سماجت وپا فشاری در دعا داشته باشد از همین روامام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ كَرِهَ اِلْحاحَ النّاسِ بَعْضُهُم عَلى بَعْضٍ فِى الْمَسأَلَةِ وَ اَحَبَّ ذلِكَلِنَفْسِهِ، اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَل یُحِب اَنْ یُسْألَ وَ یُطْلَبُ ما عِنْدَه.:(اصول كافى، ج 4، ص 224.) :همانا خداى عزوجل خوش ندارد كه مردم در انجام حاجت بر همدیگراصرار كنند، ولى براى خودش آن را دوست دارد. خداى عزوجل دوستدارد كه از او درخواست شود و آنچه نزد اوست خواهش شود.
همچنین از امام باقر علیه السلام نقل شده كه فرمود: وَ اللّهِ لا یُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اللّهِ عَزَّوَجَل فِى حاجَتِهِ اِلاّ قَضاها لَه.(همان) به خدا سوگند هیچ بندهاى در دعا، پافشارى و اصرار به درگاه خداى عزوجلنكند، جز اینكه حاجتش را برآورد.
به دلیل همین (الحاح) است امام علی علیه السلام بارد یگر همان حاجت های پیشین. رابا بیان دیگر تکرار کرده ومی فرماید:(اِلهی اِنْ کانَ صَغُرَ فی جَنبِ طاعَتِکَ عَمَلی فَقَد کَبُرَ فی جَنبِ رَجائکَ أ: خدایا! اگر عملم در اطاعت تو ناچیز است، ولى در كنار امیدوارى به كرمت، آرزویم، بزرگ است.)
نکته دوم؛ در فراز ازمناحات شعبانیه رجاءامید وحسن ظن داشتن به اجابت دعا وخوا سته ازپیشگاه ربوبیت است، چراکه ازدید گاه قرآن سوءظن ازمختصات کفار ومشرکین است((وَ يُعَذِّبُ الْمُنافِقِيْنَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِيْنَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّآنِّينَ بِاللَّهِ ظَّنَّ السُوءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ اعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سائَتْ مَصِيراً( سورۀ فتح: آیۀ 6)و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مىبرند، مجازات كند. [آرى] حوادث ناگوارى [كه براى مؤمنان انتظار مىكشند] تنها بر خودشان نازل مىشود! خداوند بر آنان غضب كرده و از رحمت خود دور ساخته و جهنم را براى آنان آماده کرده و چه بد سرانجامی است)) درمقابل ازمختصات مؤمن حسن ظن مومقصود ازحسن ظن به خد این است که:
اولا؛ هنگام طلب آمرزش خوشبين باشد كه او را مىآمرزد.
ثانیا: وقتی توبه و بازگشت به سوی خدا كند، بداند كه خداوند توبۀ او را پذيرا می باشد.
ثالثا؛ وقتی از روى حقيقت [و اخلاص] به درگاه خدا دعا كند، بداند كه خدا اجابت مىكند.
رابعا؛ هنگامی که از خدا نسبت به كارى كفايت و اعانت خواست، بداند كه خدا او را كفايت مىكند؛ زيرا اين صفات پديدار نشود جز به وسيلۀ حسنِ ظن خدا.
خامسا: وقتی كارى براى خدا كرد، بداند كه خدا آن را قبول مىكند.
نکته دوم؛ راز و حکمت در((حسن ظن)) داشتن به خدادر این است زندگی دنیوی همراه باشکست وپیروزی،خوشی وناخوشی است وبسیاری ازامور آنگونه که انسان می خواهد نمی چرخد وطبق میل وی پیش نمی رود، اگر انسان به خداوند حسن ظن داشته باشد و معتقد باشد آنچه که خداوند بر اساس لیاقتها، ظرفیتها و اعمال فرد] برایش پیش آورده و آنچه به تأخیر انداخته، برای او بهتر است، گرچه دلخواه وی نباشد، مثبت فکر میکند؛ اگرچه به دلیل جهلش نتواند کارهایی را که بر خلاف میلش روی داده است را توجیه کند ولی به دلیل این گمان نیک، به یک آرامش درونی میرسد و اندوهش کاهش مییابد؛ چنانچه امیرمؤمنان علی”علیه السلام” در اینباره میفرماید: «حُسْنُ الظَّنِ یخَفِّفُ الْهَم :(غرر الحکم: ص 344.)حسن ظن و نیکگمانی اندوه و ناراحتی را کاهش می دهد))، ونسبت به امور اخروی هم به دلیل کشش و خواست های نفس اماره، واغواهای شیطانی انسان خسارت عظیمی می بیند وجهنم را درپیش خودش مشاهده می کند ولی حسن ظن به رحمت الهی موجب می شود که سرخورده وناامید نشود، روبه توبه وانابه بیاوردتا مشمول رحمت الهی گردد به دلیل همین برکات حسن ظن است که امام علی علیه السلام دراین فراز اینچنین مناجات می نمایند:
اِلهی کَیفَ اَنقَلِبُ مِنْ عِندِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحرُوماً وَ قَد کانَ حُسنُ ظَنّی بِجُودِکَ اَنْ تَقْلِبَنی بِالنَّجاةِ مَرْحُوما:معبود من! چگونه از آستان جودت، تهىدست ومحروم برگردم، در صورتى كه حسن ظن من به جود تو این بوده كه بر من رحمت خواهى آورد و مرا نجات خواهى داد.
*******
شرح فراز چهاردهم
اِلهى وَ قَد اَفْنَیْتُ عُمْرى فى شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ اَبْلَیتُ شَبابى فى سُكْرَةِ التَّباعُدِمِنك اِلهى فَلَم اَستَیِقَظْ اَیّامَ اغْتِرارى بِكَ وَ رُكُونى اِلى سَبیلِ سَخَطِك. اِلهى وَاَنَا عَبدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَیْنَ یَدَیْكَ، مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ اِلَیكَ.
اگر بخواهیم فهم همه جانبه ای از فراز چهاردهم ازمناحات شعبانیه داشته باشیم درصورتی امکان پذیر است دونکته به درستی توضیح داده شود.
نکته اول؛ دراین فراز چهاردهم ازمناحات شعبانیه امام علی علیه السلام به دو سبب مهم که زمینه دوری ازخداوند متعال را فراهم میکند همچون ((سهو وغفلت)) و((سکرومستی)) که هر کدام سهم خودش را درسقوط وانحطاط انسان را دارند اشاره میکند، چراکه:
اولا: ازمنظر آیات قرآن ((نسيان وغفلت)) یعنی ادمی آنچنان هوش وحواسش سرگرم دنیا ومظهر دنیوی بشود که ازذکر ویاد غافل شده وبطور کلی فراموش کندکه هدف ازخلقت وی رسیدن به مقا م لقاء الله بوده است، غفلت ونسیان درچنین مرتبه ای،یکی از مهمترین اسباب دوری ازخدا وغرق شدن درلجنزار معصیت خواهد بود که انسان را ازمقام انسانیت خارج کرده تامرحله حیوانیت سا قط می کندازهمین رو قرآن کریم در مقام هشدار به خطر غفلت، آثار ویرانگر آن را تا آنجا مى داند كه سبب مىشود آدمى به مقامى پایین تر از مقام چهار پایان تنزل كرده در نتیجه گرفتار جهنم گردد ازهمین روقرآن کریم درمقام هشدار می فرماید: ((وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثیرًا مِنَ الْجِنِّ وَ اْلإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لایُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَاْلأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُالْغافِلُونَ :(اعراف: 179) وبه تحقیق بسیارى از جن و انس را به جهنم واگذار نمودیم، چه آنكه آنها،قلبهایی داشتند بى ادراك و دیدههایى داشتند بى نور بصیرت وگوشهایى داشتند كه شنواى حقیقت نبوده است. و آنها كسانى اند همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند،آری آنها همان غافل ماندگان هستند.))
ثانیا: ((سکر ومستی)) به خصوص دردوره جوانی یکی دیگر از اسباب دوری ازخدا وغرق شدن در لجنزار معصیت است چراکه مستی فقط بادیه نوشی نیست که پس ازمدت کوتاهی انسان به هوش آید بلکه مستی به مراتب بدتر ازبادیه نوشی وجود دارد که اگر انسان سرمست ازآن شد دیگربه هوش نخواهد آمد چراکه: تنها شراب، موجب مستى نمى شود، بلكه بسیارى از صفات رذیله در آدمى، ایجاد مستى مى نماید ازهمین روعلى علیه السلام مى فرماید: «اَلسُّكْرُ اَرْبَعُ سُكراتٍ: سُكْرُ الشَّراب، وَ سُكْرُ المالِ وَ سُكْرُ النِّومِ وَسُكْرُ الْمُلْكِ؛ مستى چهارگونه است: مستى شراب، مستى ثروت، مستى خواب و مستى حكومت: بحار، ج10،ص110)) وهمچنین فرمود: «یَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ یَحْتَرِسَ مِنْ سُكْرِ الْمالِ وَ سُكْرِ الْقُدْرَةِ، وَ سُكْرِ الْعِلْمِ وَسُكْرِ الْمَدْحِ وَ سُكْرِ الشَّبابِ، فَاِنَّ لِكُلِّ ذلِكَ ریاحاً خَبیثَةً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقار سزاواراست كه خردمند از مستى ثروت و مستى قدرت و مستى دانش و مستى ستایش و مستى جوانىپرهیز كند، زیرا هر يك از اين مستىها بادهاى پلیدى دارد كه عقل را مىربايد و وقار را از بين می برد، غررالحکم ج6، ص444
قرآن نیز درباره یكى از انواع مستى چنین مىفرماید: «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفی سَكْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ؛به جان تو سوگند كه اینها در مستى حاصل از شهوت و طغیان خود، سرگردانند». (حجر: 72)
حاصل سخن آنكه امام عليه السلام در این فراز از مناجات، دورى و هجران از بارگاهخداوند را نتیجه غفلت سرمستی می داند ازهمین رومی فرماید:.((اِلهى وَ قَد اَفْنَیْتُ عُمْرى فى شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ اَبْلَیتُ شَبابى فى سُكْرَةِ التَّباعُدِمِنک: خدایا عمرم را در ازمندی غفلت ازتو نابودساختم و جوانی ام را در مستی دوری ازتو پیر نمودم.
نکته دوم؛ پس ازآنکه روشن شد انسان به دلیل ((نسيان وغفلت)) و((مستی وسکران)) دردام هواهای نفسانی وتور پهن شده شیطان قرارگرفته واسیب سخت وبزرگی بخود واردکرد، وفرصت بزرگ جوانی که می توانست با تهذیب نفس خودراوصل باعالم قدس کندازدست داد امام علی علیه السلام راهکار خروج ازوضعیت موجودو هویت ازدست رفته وبازگشت به انسانیت انسان رادرتوسل به ذیل حضرت حق دانسته و باخدایش اینگونه مناجات می کند:(اِلهى فَلَم اَستَیِقَظْ اَیّامَ اغْتِرارى بِكَ وَ رُكُونى اِلى سَبیلِ سَخَطِك. اِلهى وَاَنَا عَبدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَیْنَ یَدَیْكَ، مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ اِلَیكَ:معبود من! پس بیدار نشدم روزگارى را كه مغرور كرمت بودم و به راه سخط وغضب مى رفتم معبود من! من بنده تو و فرزند بنده توام كه در پیشگاهت ایستاده ام و كرم و رحمت خودت را وسیله رهیابى به بارگاه تو قرار داده ام).
دیدگاهها
خیلی خوب بود ، استفاده کردم . با خوندن این تفسیر به فکر تصمیم های جدیدی افتادم.
افزودن دیدگاه جدید