شبهه امروز افراد به اسلام نیست بلکه به کارهای ماست که به اسم اسلام کرده ایم
به گزارش خبرنگار بلاغ به نقل از شفقنا، استاد حوزه علمیه قم در تفسیر سوره مبارکه حجرات اظهار داشت: خداوند در آیه ۱۰ می گوید: «انما المومنون اخوه» که اخوت مومنین به عنوان یک امر اجتماعی یاد شده است.
او با اشاره به آیه ۱۱ این سوره عنوان کرد: بدترین چیز این است بعد از اینکه یک گروهی مومن شدند، شما این ها را به اسامی که نمادی از فسق است(مختلص اند، دزدند و …)، صدا کنید. این موضوع که در ادبیات سیاسی ما متاسفانه بسیار رایج است و دائم این تعابیر به کار برده می شود.
هادوی تهرانی با اشاره به تاکید قرآن بر برادری مومنان با یکدیگر گفت: اختلاف و تفاوت دیدگاه مشکلی ندارد چون یک امر طبیعی است یا اینکه گاهی وقت ها شما به شوخی یک چیزی را به کسی بگویید، باز این هم مورد نظر آیه نیست؛ اما این که یک وقت شما می خواهید با این الفاظ و اسامی طرف مقابلتان را از میدان خارج کنید و تخریب کنید، خدا می فرماید: خودتان را تخریب می کنید. چون شما یک چیزی به او می گویی و او یک چیزی به شما و در نتیجه در نظر بی دین ها و غیر مومنین همه تخریب می شوید.
او یادآور شد: یکی از معضلات امروز جامعه ما همین است که ادبیات انتقاد به ادبیات تخریب تبدیل شده است. نتیجه ادبیات تخریب هم این است که در نظر نوع مردم هر دو طرف خراب می شوند. این افراد وقتی در سطح اجتماعی قرار می گیرند و با توجه به این که در سطح بین الملل این همه دشمن زوم کرده اند تا نقطه ضعفی در این مملکت پیدا کنند و آن را در رسانه ها و شبکه های اجتماعی رشد و توسعه اش بدهند و بزرگش کنند، ما باید خیلی در صحبت کردن دقت کنیم.
استاد حوزه علمیه قم به بیان داستانی پرداخت و افزود: در یکی از کشورها، یک مجموعه ای با یک مقدماتی به مکتب اهل بیت رو آورده بودند؛ خب به هر حال آن کسی که مقدمات را فراهم کرده بود، خودش چون مرید یک آقایی بود، این جماعت را به آن آقا به عنوان این که مرجع و عالم است، ارجاع داده بود. بعد یک عده دیگری به آنجا رفته بودند و فهمیده بودند که جماعتی در آنجا به این شکل وجود دارند. این ها رفته بودند و گفته بودند که: این کسی که این حرف را زده اصلا سواد ندارد، مجتهد نیست، از این ها بگذریم اصلا ایشان آدم عادلی نیست و کذا و کذا… . بعد گفته بودند که: فلانی خوب است و … یکی دیگر را معرفی کرده بودند. این بندگان خدا هم ارجاع شده بودند به این. دوباره و دوباره … انقدر تکرار شده بود که آخر این ها گفته بودند که: این ها ظاهرا خودشان هم نمی دانند و به دین و مذهب قبلی خودشان برگشته بودند!
او خاطرنشان کرد: من آن سال خدمت بعثه های مراجع در مکه رفتم و عرض کردم که: این که شما یک مرجعی را علاقه دارید و او را ترویج بکنید عیبی نداره مثلا بگویید خیلی عالم و باتقوا هست و بینش قوی ای دارد، این ها خوب است؛ ولی تخریب نکنید. بعد این داستان را گفتم. گفتم: ما از نزدیک داریم مشاهده می کنیم که این کار چه آثار سوء ای دارد. یک جماعتی که با چه زحمت هایی این ها به مکتب اهل بیت علیه السلام گرایش پیدا کرده بودند، با این کار ها همه شان زده شده و به دین خود باز گشته بودند.
هادوی تهرانی ابراز داشت: این یک مورد نیست، از اول انقلاب تا الان به اشکال مختلف، ما در کشور هایی که طرفداران زیادی داشتیم، به خاطر همین درگیری های ما و همین چیزی که این جا اشاره کرده: لا یسخر قوم من قوم، لا تلمزو انفسکم، لا تنابزو باالالقاب و…، در خیلی از این کشور ها مرید هایمان را از دست دادیم. فقط بحث اعتقادی را نمی گویم بلکه مرید های سیاسیمان را نیز از دست دادیم.
بعضی ها می گویند: حکومت اسلامی شده ست و … . من بازم می گویم که کجا نقصی وجود دارد که آن نقص منشأش اسلام و احکام است؟ خدا یا پیغمبر فرموده باشند؟ هر چی اشکال هست، همان چیزهایی است که خدا و پیغمبر گفته اند نکنید. خدا و پیغمبر گفته اند دزدی کنید؟! غیبت کنید؟! رشوه بگیرید؟! با همدیگر این جوری جدال کنید؟! به هم نسبت بد بدهید؟! و … . نه! کجا خدا و پیغمبر یک چنین چیز هایی گفته اند؟
او عنوان داشت: حضرت آیت الله جوادی از نهی صریح اذن فهوی می گیرند؛ آقا این نهی صریح است که از این صریح تر نمی شود. بعد می گویند اسلام و… . آقا به اسلام چه ربطی دارد؟ این مسلمانی شما هست که مشکل دارد نه اسلام خدا و پیغمبر… ! ما به اسم اسلام یک کار هایی می کنیم، آن اشکال ما هست و امروزه بسیاری از افراد که شبهه دارند، به اسلام شبهه ندارند، بلکه به کار های ما هست. کار هایی که ما به اسم اسلام کرده ایم… . بگذریم.
افزودن دیدگاه جدید