قیام تنباکو و اقتدار مرجعیت
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بلاغ ، متن ره توشه ماه مبارک رمضان ۱۳۹۹؛ قیام تنباکو و اقتدار مرجعیت، حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم پاک نیا تبریزی*
مقدمه
24 اردیبهشت، مصادف با روز لغو امتیاز تنباکو توسط مرجع عالیقدر جهان تشیع، جناب میرزای شیرازی بزرگ و یکی از ورقهای زرین تاریخ خدمات مرجعیت شیعه، به ایران و عالم اسلام است. در طول تاریخ مرجعیت شیعه در تحولات مهم اجتماعی ـ سیاسی، جایگاهی مقتدرانه و تحسینبرانگیز داشته و استقلال و عزت کشورهای شیعهنشین را تضمین کرده است. پاسداری از استقلال فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، یکی از برکات مقام والای مرجعیت است. روحیه ظلمستیزی و سلطهناپذیری مراجع، آثار فراوانی در ملتهای شیعه داشته است. ریشه این عزت و اقتدار به استمرار نیابت از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بقای آن در طول دوران غیبت، اخلاص توأم با عمل، پیوند عمیق الهی، روحیه ظلمستیزی و سلطهناپذیری آنان و نیز به ارتباط تنگاتنگ با مردم بر میگردد. در این فرصت به نکاتی در این رابطه میپردازیم.
برکات مرجعيت
از برکات این جایگاه مقدس، نقش مرجعیت و روحانیت شیعه در استقلال کشورهای اسلامی است. قیام ملاعلی کنی علیه قرارداد رویتر در زمان ناصرالدین شاه، فتوای میرزای شیرازی در ماجرای تنباکو، نقش میرزا محمدتقی شیرازی در مقابل سلطه انگلیسیها در کشور عراق، اقدامات آیتالله کاشانی در جریان نهضت ملی، نقش امام خمینی (رحمه الله) در نجات کشور ایران از سلطه بیگانگان و امروزه نقش مقام معظم رهبری در مقابل استکبار جهانی و مقاومت آیتالله سیستانی در عراق، نمونههایی از این حقیقت انکارناپذیر است.
از بارزترین نمونههای نقش مرجعیت در حفظ استقلال و منافع ملی در جامعه اسلامی، مدیریت حوادث کشور عراق و حفظ استقلال آن توسط مرجع بزرگوار حضرت آیتالله العظمی سیستانی است. تبعیت مردم عراق از حضرت آیتالله العظمی سیستانی در مبارزه با داعش و پیروی از حکم جهاد، منجر به شکست و نابودی داعش از این کشور شد؛ در حالی که داعش مورد حمایت همه قدرتهای استکباری جهان و عوامل دستنشانده آنها بود. بنابراین در هر کشوری که مرجعیت شیعه قدرت و نفوذ داشته باشد و مردم هم در پیروی کوتاهی نکنند، آن کشور در حفظ استقلال و پاسداری از منافع ملی خود موفق خواهد بود. در این باره حتی احمد کسروی، یکی از سرسختترین مخالفان دین و روحانیت زبان به اعتراف گشوده است. در حقیقت رمز پیروزی این قیامها، حضور روحانیون و مراجع به عنوان پیشتازان مبارزه با استبداد و استعمار در دل جامعه و برخورد نزدیک آنها با مصائب و معیشت مردم بود. امام خمینى(رحمه الله) با تجلیل از اقدام با شکوه مراجع شیعه مىفرماید:
همیشه علما و زعماى اسلام، ملت را نصیحت و به حفظ آرامش دعوت مىکردند. خیلى از زمان میرزاى بزرگ، مرحوم حاج میرزا محمد حسن شیرازى نگذشته است. ایشان با اینکه یک عقل بزرگ متفکر بود و در سامره اقامت داشت، در عین حالى که نظرشان آرامش و اصلاح بود؛ لکن وقتى ملاحظه کردند براى کیان اسلام خطر پیش آمده است و شاه جائر آن روز مىخواهد به وسیله کمپانى خارجى، اسلام را از بین ببرد؛ این پیرمرد که در یک شهر کوچک نشسته و سیصد نفر طلبه بیشتر دورش نبود، ناچار شد سلطان مستبد را نصیحت کند. مکتوبات او هم محفوظ است. آن سلطان گوش نمىداد و با تعبیرات سوء و بىادبى به مقام شامخ عالم بزرگ روبهرو شد تا آنجایى که آن عالم بزرگ مجبور شد یک کلمه بگوید که استقلال ایران برگردد. استقلال عراق نیز مرهون فتواى میرزاى مجاهد، مرحوم میرزا محمدتقى شیرازى است. اگر ایشان نبود، عراق از بین رفته بود... تمام ممالک اسلامى، مرهون این طایفه هستند. اینهایند که تا به حال استقلال ممالک اسلامى را حفظ کردهاند. این ذخایر هستند که همیشه با نصیحت خود، مردم سرکش را خاموش کردهاند. در عین حال روزى که ببینند اسلام در معرض خطر است، تا حد امکان کوشش مىکنند. اگر با نشر مطالب شد، با گفتگو شد، با فرستادن اشخاص شد فَبِها؛ و اگر نشد، ناچار هستند قیام کنند.
در اینجا دو نمونه از برکات مقام مرجعیت در مسائل مهم سیاسی ذکر میشود:
الف. حاج ملاعلی کنی و نجات ایران
نمونهای از مهمترین نقش مرجعیت در تاریخ ایران، اقدام باشکوه حاج ملاعلی کنی، مرجع بزرگ عصر قاجار در رابطه با قرارداد ننگین رویتر است. در هیجدهم جمادیالثانی ۱۲۸۹ ق. قراردادی میان ناصرالدین شاه و نماینده بارون ژولیوس دورویتر ـ سرمایهدار انگلیسی ـ به امضا رسید که در صورت اجرا، انگلستان از نظر اقتصادی و سیاسی به طور کامل بر ایران تسلط مییافت. این امتیاز که کشور را در اندک زمانی تحت استعمار بریتانیا قرار میداد، از نمونههایی بود که میتوان آن را کودتای اقتصادی نامید. کارگردان اصلی و بانیان پشت پرده در اعطای امتیاز، دو روشنفکر بیخردی بودند که به موجب غربباوری و مطامع شخصی، کشور را به سراشیبی هلاکت و سقوط کشاندند. این دو خائن، میرزا حسین خان سپهسالار (مشیرالدوله) و میرزا ملکم خان ناظمالدوله بودند که با اخذ رشوه کلان، زمینه اعطای تمام ثروت و منابع طبیعی و اقتصادی کشور را به یک سرمایهدار خارجی فراهم کردند.
به موجب این قرارداد امضا شده، تأسیس راهآهن از دریای خزر تا خلیج فارس افزون بر حق تصرف همه زمینهای واقع در مسیر، دایر کردن راهآهن شهری، بهرهبرداری از همه معادن از جمله زغال سنگ، نفت و آهن و سُرب، بهرهبرداری از جنگلهای ملی در سراسر کشور و وصول انحصاری حقوق گمرکی و به عبارتی همه منابع ثروت ملی ایران به رویتر واگذار شد. «لرد کرزن» این امتیاز را چنین توصیف میکند: «وقتی که متن این قرارداد منتشر گردید، نفس اروپا از حیرت بند آمد؛ زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بینالمللی چنین امری سابقه نداشت که پادشاهی تمام ثروتهای زمینی، زیرزمینی و همه منابع طبیعی و پولی و اقتصادی کشورش را بدینسان مفت و دربست، در اختیار یک سرمایهدار خارجی گذاشته باشد».
حاج ملاعلی کنی با رهبری مبارزه علیه امتیاز رویتر، افکار عمومی مردم را در جهت لغو امتیاز هدایت کرد. نامه اعتراضآمیز و کوبنده او به شاه، سند زنده تیزبینی و آگاهی آن مرجع شیعه است و قدرت تشخیص و توانایی درک مسائل پیچیده سیاسی او را بر همگان روشن میکند. نفوذ کلام و اقتدار مردمی حاجی کنی، سبب خیزش و حرکت مردم به پایتخت شد. سیل خروشان ملت، آماده عمل به دستور مرجع شجاع خویش شدند و برای انجام تکلیف، از هیچگونه جانفشانی و مجاهدت دریغ نورزیدند. لغو امتیاز و برکناری محمد حسین خان سپهسالار از صدراعظمی، دو خواستهای بود که علما و مردم بر آن اصرار داشتند؛ بدان حد که پس از بازگشت ناصرالدین شاه از سفر اروپا و به محض پیاده شدن از کشتی و ورود به بندر انزلی، استقبالکنندگان درباری، بیداری و خیزش مردم به رهبری روحانیون را گزارش دادند و به او فهماندند که اگر صدراعظم همراه شما وارد تهران شود، شورش عظیمی در پایتخت بر پا خواهد شد. از این رو شاه، سپهسالار را از مقام صدراعظمی عزل کرد و خود رهسپار تهران گردید. سپس در دهه آخر رمضان ۱۲۹۰ ق. بطلان قرارداد به طور رسمی اعلان شد و سرانجام تلاش مرجع بزرگ شیعه، حاج ملاعلی کنی و حمایت و حضور مردم وظیفهشناس جامه عمل پوشید و ورقی زرین بر تاریخ پرافتخار مرجعیت شیعه و پیوند امت با روحانیت افزوده شد و اقتدار علمای متعهد را آشکار کرد.
ب. فتوای انقلابی میرزای دوم
محمدتقی شیرازی معروف به میرزای دوم یا میرزای کوچک، از مراجع تقلید و رهبر سیاسی نهضت استقلالطلبی عراق در قرن سیزدهم و چهاردهم قمری است. از معروفترین اقدامات این مرجع انقلابی، صدور فتوا با مضمون وجوب نبرد با انگلیسیهاست. ایشان در فتوایش نوشت:
من برای استقلال عراق، فرزند و کلیه کسانی را که در نزدم عزیز و گرامی بودند، فدا کردم. اینک آمادهام که جان خود را که همه دارایی من است، فدا کنم؛ اما شما! چنانچه انگلستان بر غصب حقوقتان اصرار دارد و به جنگ و مقابله با شما برخاسته است، واجب است با تمام قدرت از خود دفاع کنید و تن در دادن و تسلیم شدن در مقابل آنان حرام است.
پس از انتشار نامه میرزای شیرازی، میان عشایر و انگلیسیها جنگ سختی در گرفت. این قیام به «ثورة العشرین» معروف شد. محققان، نقش علما و روحانیون بهویژه تأثیر میرزا محمدتقی شیرازی را در انقلاب ۱۹۲۰م. عراق بسیار مهم و حیاتی ارزیابی کردهاند. گر چه این قیام با رحلت میرزای دوم در ۱۳ ذیالحجه ۱۳۳۸ق در هشتاد سالگی در کربلا ناتمام ماند و به اهداف اصلیاش نرسید، اما هزینه سنگینی بر انگلیس به عنوان اشغالگر کشور عراق تحمیل کرد.
میرزای شیرازی
سید محمد حسن حسینى، معروف به میرزاى شیرازى فرزند میرزا محمود در 15 جمادىالاول سال 1230 ق در فضایى علمى و معنوى در شیراز متولد شد. وی در سال 1281 ق و بعد از رحلت شیخ انصارى، 23 سال منصب خطیر مرجعیت را عهدهدار گردید. میرزا با انتقال حوزه علمیه تشیع از شهر نجف به شهر سنىنشین سامرا، در اتحاد مسلمانان گام مهمی برداشت. اخلاص و ریاستگریزى، تیزبینى و دوراندیشى، شجاعت، حقپذیرى و همدردی با محرومین، از ویژگیهای بارز این مرجع بزرگ بود.
این پرچمدار علم و عمل و مرد سیاست و دیانت و فقاهت، در سال 1312 ق، در سن 82 سالگى درگذشت و پیکر مقدس او را به نجف حمل کردند و در کنار درب طوسى حرم امام على(علیه السّلام) به خاک سپردند.
قیام تنباکو، مصداق نفی سبیل
سلطه دشمن بر جامعه اسلامی و مسلمانان، طبق «قاعده نفی سبیل» از نظر فقه اسلامی، امری نارواست و هر گونه ارتباطی که باعث افزایش و گسترش نفوذ غیر مسلمانان و بیگانگان در جامعه اسلامی گردد؛ به گونهای که آنان بتوانند در امور مسلمین دخالت کنند، ممنوع تلقی میشود.
قاعده «نَفْیِ سَبیل» قاعدهای فقهی است که هر گونه تسلط کافر بر مسلمان را ممنوع میکند. برای اثبات این اصل، به آیه ۱۴۱ سوره نساء استناد شده است که خداوند میفرماید: «وَ لَن یجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا: خداوند هیچگاه برای کافران نسبت به مؤمنان، راه تسلط قرار نداده است».
واگذارى امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو در داخل و خارج کشور ایران به کمپانى ساختگى «رژى»، یکى از مصادیق بارز تسلط کفار به کیان مسلمین و امتیازی ظالمانه بود. طرف اصلى این قرارداد، دولت انگلیس بود که در پوشش کمپانى «رژى» و شخصى به نام «ماژور تالبوت» مخفى شده بود. در آن زمان یکپنجم مردم ایران، به کار کشت و زرع و خرید و فروش تنباکو مشغول بودند و واگذارى این امتیاز، به منزله واگذارى حق حیات یکپنجم مردم ایران به انگلیس بود.
اجازه دادن به انگلیسیها برای استخدام و وارد کردن افراد مسلح، تحت نظر گرفتن تمامی راهها و بازرسی تمامی کالاها، گویای پیامدهاى فاجعهانگیز و دردناک این قرارداد ننگین و ذلّتبار است؛ بهویژه آنکه در هنگام اجراى آن، انگلیسیها با وارد کردن دختران و زنان فاسد و برپایى جلسات و مراسم عفتستیز، میکوشیدند تا باورهای مردم را متزلزل کنند. در واقع واگذارى امتیاز تنباکو فقط یک وابستگى اقتصادى نبود؛ بلکه هجمهای فرهنگى و عقیدتى بر مرزهاى ایمان و معنویت و خداباورى ایران اسلامى بود. توجه به همه جوانب این حادثه تاریخى، توطئهها و نقشههاى از قبل طراحى شده استعمار را در قرن سیزدهم علیه ملت ایران بر ملا مىسازد.
اولین واکنش نسبت به این امتیاز استعمارى، قیام مردم شیراز بود. رهبر آنان روحانى برجسته و مجاهد نستوه، مرحوم فال اسیرى بود که آن قیام به تبعید ایشان و شهادت برخى از مردم منجر شد. در تبریز مردم مسلمان به رهبرى آیتالله مجتهد تبریزى به پا خاسته و با تلگراف تندى به ناصرالدین شاه قاجار، اعتراض و خشم خود را منعکس نمودند. مردم خراسان به پیروى از حاج شیخ محمدتقى بجنوردى و آیتالله سید حبیب مجتهد شهیدى و دیگر عالمان آن دیار، علیه امتیاز تنباکو شورش نموده و از ورود افراد کمپانى «رژى» به مشهد جلوگیرى کردند. مردم اصفهان را آیتالله آقا نجفى و آیتالله محمد باقر فشارکى و آقا منیرالدین، علیه شاه و استعمارگران بسیج نمودند. در تهران آیتالله میرزا حسن آشتیانى و آیتالله شیخ فضلالله نورى ـ که از شاگردان برجسته میرزاى شیرازى بودند ـ رهبرى خیزش مردمى را به دست گرفتند و با اشارههاى میرزاى شیرازى، هجوم گستردهاى علیه شاه و همدستانش آغاز کردند.
میرزای شیرازی، مرجع بزرگ شیعیان جهان در سامرا در دو نوبت اعتراض خود را نسبت به واگذاری امتیاز تنباکو به عامل بیگانه، با تلگراف به ناصرالدین شاه اعلام نمود و با شمردن مفاسد و پیامدهاى ننگین اینگونه امتیازات، از او خواست به جاى اعتماد به بیگانگان اسلامستیز و دشمنان قسمخورده ملت ایران، به مردم مسلمان تکیه کند و کشور را به خارجیان نفروشد. وى تمام راههاى لازم را در تنویر افکار دولت مردان ایران نسبت به فرجام ذلتآور این قرارداد طى کرد، ولى با کمال تأسف هیچگونه پاسخ مثبتى دریافت نکرد.
فتوای حماسهساز
میرزای شیرازی پس از آنکه پاسخ مثبتی از شاه دریافت نکرد، به نیروى مقتدر مرجعیت و با عنایت و فضل پروردگار، فتواى جاودانه خود را با توجه به مبانی اعتقادی و فقهی شیعه، از جمله قاعده نفی سبیل اینگونه نگاشت: «بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم، استعمال توتون و تنباکو بِاَىِّ نحوٍ کان، در حکم محاربه با امام زمان صلواتاللهعلیه است». این فتواى به ظاهر ساده و کوتاه، موجهاى آشفته را به طوفانى سهمگین تبدیل کرد و رژیم غفلتزده را در آستانه سقوط قرار داد. امواج آن، چنان سنگرهاى دشمن را درنوردید که حتى شاه در خانهاش نیز از آن در امان نماند. هنگامى که ناصرالدین شاه در حرمسراى خود دستور آوردن قلیان را داد، هیچ کس اعتنا نکرد و چون از اطاق خود بیرون آمد، زنان را مشغول شکستن قلیانهاى سلطنتى دید. امام خمینى(رحمه الله) مىفرماید:
ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است؛ حتى بستگان خود آن جائر هم و حرمسراى خود آن جائر هم ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیانها را شکستند. در بعضى جاها تنباکوهایى که قیمت زیاد داشت، در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند آن قرارداد و لغو شد قرارداد. یک همچو چیزى را اینها دیدند که یک روحانى پیر¬مرد در کنج یک دهى از دهات عراق (سامره) یک کلمه مىنویسد و یک ملت قیام مىکند و قراردادى [را] که مابین شاه جائر و انگلیسیها بوده است، به هم مىزند و یک قدرت این طورى دارد روحانیت.
بعد از صدور فتوا، شاه و عوامل استعمارگران به تکاپو افتادند و به دنبال راه چارهاى مىگشتند. جلسات متعدد و تهدیدهاى بسیار و پیشنهاد رشوه و هدیه از طرف دربار به علما سودى نبخشید و آنان را به نادیده گرفتن فتواى مرجع تقلید وادار نکرد. بالاخره جمعیت مؤمن با اجتماع در مسجد بزرگ بازار تهران (مسجد امام) به طرف دربار حرکت کرد و عدهاى در اثر تیراندازى عوامل شاه، به شهادت رسیدند. قلیانها شکسته شد و استعمال و خرید و فروش تنباکو و توتون به وضع مخاطرهآمیزى افتاد و فشار بیش از حد ملت مسلمان ایران، دولت ناصرى را وادار به لغو قرارداد با کمپانى «رژى» کرد. به این ترتیب نقشه گسترده استعمارگران انگلیس براى تسلط بر ایران، نقش بر آب شد و بار دیگر نقش مرجعیت در نجات ملتهاى مسلمان بر همگان آشکار شد.
فهرست منابع
1.ان.ویلی، جویس؛ نهضت اسلامی شیعیان عراق؛ ترجمه مهوش غلامی؛ چاپ اول، تهران: انتشارات اطلاعات، 1373ش.
2.آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن؛ الذریعه؛ بیروت: دار الاضواء، 1403ق.
3.جمعی از نویسندگان؛ گلشن ابرار؛ قم: نشر معروف، 1379ش.
4. خمینی، سید روح الله؛ صحیفه امام؛ تهران: نشر موسسة تنظیم آثار امام خمینی، 1379ش.
5.الرهیمی، عبدالحلیم؛ تاریخ جنبش اسلامی در عراق؛ ترجمه جعفر دلشاد؛ قم: بوستان کتاب، 1391ش.
6. صادقی تهرانی، محمد؛ تاریخ انقلاب اسلامی 1920 عراق؛ قم: شکرانه، 1391ش.
7.عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم؛ فقهاى نامدار شیعه؛ قم: نشر کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، 1372ش.
8. کسرُی، احمد؛ تاریخ هیجده ساله آذربایجان؛ تبریز: نشر اختر، 1379ش.
9. قمی، عباس؛ الکنی و الالقاب؛ نجف: مکتبة الحیدریة، 1376ق
افزودن دیدگاه جدید