رفتن به محتوای اصلی
دوره آموزشی انتقال تجارب تبلیغی

متن کامل بیانات استاد انصاریان(1)

تاریخ انتشار:
مسئله ای که برای ما واقعا دانستن آن ضروری و واجب است و معرفت به آن موتور حرکت است جایگاه شناسی است.
حجت الاسلام انصاریان

بسم الله الرحمن الرحیم

یک نکته ای را من درباره خودم عرض بکنم. و آن این است که من هم در منبرها و هم در نهادها و این گونه جلسات عرض کردم من یک معلم هستم با القاب از من یاد کردن من را واقعا اذیت می کند مخصوصا عنوان آیت الله که برادر عزیزمان فرمودند تقاضای من این است که تکرار نشود و هم راضی نیستم.

امسال سال 1393 دقیقا پنجاهمین سالی است که وجود مقدس حضرت حق با لطف و عنایتش و با توفیقش من را در مسیر تبلیغ دین دستگیری کرده است.وقتی پیشنهاد شد که من خدمت شما عزیزان برسم با این که خودم را لایق این جایگاه نمی دانم و راست می گویم و تعارف نمی کنم، اما برای زیارت شما مشتاق شدم که بیاییم اعتقادم این است که«النظر علی وجه عالمه عبادة» مخصوصا اگر جمعی از علما باشند مثل جلسه امشب.

بعد از پیشنهاد تقریبا دو روز است که خیلی فکر کردم در این 50 سال وجود مقدس حضرت حق من را به چه نکاتی در امر تبلیغ از طریق قرآن کریم و روایات هدایت کرده است که جواب هم داده است. حالا اگر در اجتماعات صد در صد هم جواب ندهد که توقع صد در صد هم نباید داشت اما درصد خوبی این نکاتی که من به آن راهنمایی شدم جواب داده است. تا امروز صبح با سیری که در این 50 سال با ذهنم داشته ام حدود 15 نکته در امر تبلیغ یادداشت کرده ام که البته یکی دو نکته آن را امشب می توانم عرض بکنم.

قبل از نکته اول یک مسئله ای که برای ما واقعا دانستن آن ضروری و واجب است و معرفت به آن موتور حرکت است جایگاه شناسی است. که بدانم پروردگار عالم الآن من را در چه جایگاهی قرار داده است. جایگاهم را باور بکنم، جایگاهم را به عنوان اعظم نعمت های خدا در زندگیم ببینم و جایگاه را تا لحظه خروج از دنیا با چنگ و دندان حفظ بکنم.ما به آیات قرآن و روایات که مراجعه می کنیم می بینیم که خداوند متعال لغت تبلیغ و مشتقات آن را درباره 124 هزار پیامبر بکار گرفته است که آیات آن در قرآن فراوان است یعنی وقتی که این انسان های والا، با کرامت و عظیم القدر را معرفی می کند به عنوان مبلغ معرفی می کند حالا غیر صفات دیگری که در آیات قرآن برای آن ها بیان شده، ائمه طاهرین علیهم السلام هم در همین جایگاه بودند جایگاه تبلیغ دین خدا، خب این 124 هزار نفر که از دنیا رفته اند و 11 امام ما هم از دنیا رفته اند امام دوازدهم غائب است فعلا حضور ظاهری و آشکار در بین ما ندارد خداوند متعال این جایگاه را به عهده ما گذاشته است حالا توی سن 12، 15، 20 سالگی یا خودش از طریق دل ما، ما را هدایت کرد که بیاییم طلبه بشویم که در مقابل این هدایتگری هم کسی نتوانست بایستد و ما را متوقف کند. من خودم که می خواست بیایم قم آن وقت می شد که از ابتدای جامع المقدمات قم آمدم وقتی که خبر دادم به خانواده ام، عموهایم و دایی های من و حالا هر کسی که با ما در ارتباط بود موافق نداشتم و دو سه تا موافق که داشتم هیچ رابطه حسبی و نسبی با من نداشتند اما آن قدر هدایتگری پروردگار قوی بود که از طریق قلب که خوب اسلحه زبان و مخالفین این کارگر نیافتاد و من آمدم قم البته چهار پنج سال آن را در کنار سختی و مضیقه به سر بردم ولی این سختی و فشار و مضیقه در مقابل آن هدایتگری حق صفر بود یعنی نمی توانست آن فشار و مضیقه ایام دوره اول طلبگی با هدایتگری خدا بجنگد و پیروز بشود یادم است که در مواقع حساس مثل رجب، شعبان، و وقت های دیگر من یک کیلو سیب زمینی، یک کیلو پیاز می خریدم آن وقت کیلویی دو زار بود کیلویی یک قران بود که حالا آن پول ها در مملکت نیست، پیاز و سیب زمینی را قاطی می کردم و حجره من هم اتاقی بود برای یک قبرستان خصوصی که 4 اتاق بود در 2 اتاق جنوبی ساختمان که مرده در آن بود و دو اتاق جلو هنوز مرده در آن دفع نکرده بودند حجره من در یکی از این اتاق ها بود، این پیاز و سیب زمینی که می پخت با گوش کوب می کوبیدم و تقریبا یک غذای چهار پنج روزه آماده می کردم، روزه می گرفتم که کم نیاورم نه این که برای خدا روزه بگیرم که سر برج نیاز به قرض کردن نداشته باشم یک کمک مختصری شاید در حد یک تومان دو تومان مادرم می رفتم تهران به من می کرد که با همان زندگی می کردم یا ما انتخاب این راهمان را هدایت الهی بوده از طریق قلب است و این هدایت خدا خواست یا نه توی شهرمان، در دهمان، در قریه مان آخوندی ماه رمضان، محرم آمد سخنرانی کرد و ما موقعیت او و اقبالش را در میان مردم دیدیم و احترام مردم آن فضا ما را تشویق کرد بیاییم طلبه بشویم همان فضا هم خدا ساخته بود بالاخره یا از طریق الهام الهی یا از طریق آن فضاسازی پروردگار آمدیم قم و دروس الهی و اسلامی خواندیم که برویم تبلیغ بکنیم یعنی خداوند ما را در جایگاه خالی انبیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام قرار داد و به عبارت روشن تر ما را انتخاب کرد که جای خالی پیغمبران و ائمه را در جامعه پر بکنیم و به عبارت روایات ما را هدایت کرد که هر کدام مان در حد علم و گنجایش و ظرفیت خودمان عهده دار و متکفل ایتام اهل بیت علیهم السلام بشویم این جایگاه ما. خوب انبیاء و ائمه علیه السلام در این جایگاه ضد هجوم تمام فسادهای فکر و اخلاقی و عملی به مردم بودند یعنی یک مبلغ باید در برابر مفاسد زمان، تباهکاری های زمان وجودش مانند انبیاء خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام باشد یعنی در حد خودش فساد و تباهکاری، بدکاری، گناهان را از زندگی مردم دفع بکند یا رفع بکند. اگر برخورد می کند با یک نسل پاک با یک مردم پاک که هنوز مفاسد زخم به آن ها نزده خب باید با هنرمندی دفع بکند یعنی آن ها را واکسینه کند که فساد اثر روی آن ها نگذارد. اگر مسئله دفع است بر ما واجب است دفع بکنیم از ایتام اهل بیت علیهم اسلام تیرهای زهراگین تخریب کننده دین و فکر را روحیه آن ها باید رفع کرد خب باید رفع کرد. خب این جایگاه ما که خیلی لطیف است که حفظ آن خیلی مشکل است که مردم همه چیز ما را که می بینند به یاد انبیاء بیافتند به یاد ائمه طاهرین علیهم السلام بیافتند خدایی نکرده نشینند بگویند این هم مثل خودمان است خیلی مصونیتی ندارد اگر خود ما مصونیت نداشته باشیم خوب در این جایگاه چه کار می کنیم و چه کار می توانیم بکنیم این جایگاه شناسی لازم است پس یادمان باشد که ما را خداوند متعال هدایت کرده برای این که جای خالی انبیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام را در بین مردم پر بکنیم. احتمالاً این مطلب شاید مضمون همان روایتی باشد که مرحوم کلینی و مرحوم مجلسی و دیگران نقل کرده اند العلماء «ورثة الانبیاء» ما وارثیم، ما پر کننده جایگاه خالی آن ها هستیم.

اما نکته اول در دو آیه قرآن دیده می شود که هر دو آیه هم وزن بسیار سنگینی دارد یک آیه دارای سه بخش است که ما یک بخش آن را طی کرده ایم و طی کردن این بخش هم واقعا با کمک پروردگار عالم بوده نه با قدم خودمان، نه با پای خودمان بلکه او ما را در این بخش قرار داد که در این آیه شریفه به مبلغین دین اعلام می کند که چگونه تبلیغ کنید و چگونه باید باشید بخش اول آیه برای چگونه بودن است دو بخش دیگر آیه برای چگونه تبلیغ کردن است «فلوا لا نفرا من کل فرقة منهم طائفه لیتفقه فی الدین» فقه در این جا یقینا فقه اصطلاحی نیست یعنی معنی آن مسائل حلال و حرام و درس و بحث فقهی نیست همان معنی لغوی آن را دارد که در ابتدای معالم هم صاحب معالم فرمودند فقه یعنی فهم. مبلغ باید دین شناس باشد چون مبلغ واقعی و آن کسی که جای خالی انبیاء قرار گرفته می خواهد برود دین را تبلیغ بکند خوب جاهل به دین نمی تواند مبلغ دین باشد امام صادق علیه السلام می فرماید کسی که صلاحیت ندارد - حالا حداقل صلاحیت علمی یعنی دین شناس نیست- اگر برای مردم برود دین بگوید فسادُه اکثر من صلاحِه تباهکاری و خرابکاری او بیشتر از درستکاری و درست گفتن و درست عمل کردن اوست آن هم در این زمان که تقریباً مردم دیگر مثل مردم قدیم نیستند با عنوان بنگاه های خبری، مجلات، روزنامه های در ارتباط هستند و بیشتر نسل هم دانشگاهی است یعنی باسواد هستند یک مبلغ باید دین شناس قوی باشد و این دین شناسی هم از طریق قرآن مجید و فهم روایات امکان دارد ما می خواهیم توحید برای مردم بگوییم و توحید را باید بشناسیم. نزدیک به 2000 آیه در قرآن در رابطه با پروردگار کتاب های ما مثل جلد اول اصول کافی یا بحار مرحوم مجلسی یا مهجة البیضاء مرحوم فیض کاشانی یا منابعی مثل کمیل، عرفه، ابو حمزه، این ها خداشناسی شان کامل است یعنی قرآن مجید پروردگار عالم را آن گونه است، روایات پروردگار را آن گونه که است، نهج البلاغه خدا را آن گونه که است و دعاها خدا را آن گونه که است معرفی کرده اند خودش باید اهل توحید باشد یعنی عارف به توحید باشد تا که بعد بتواند این توحید را انتقال به مردم دهد چون خود توحید ریشه است برای مردم. اگر ما مردم را خدا محور بکنیم بار گناهان را خیلی کم می توانیم بکنیم و بار مفاسد را و مردم را با خدا بار آوردن ضد فساد می کند یقینا و این را تجره نشان داده است و مسائل اخلاقی مربوط به دین این های در این کتاب ها و دعاها است. مسائل عملی خوب در باب فقه است این را مبلغ باید حالا تفصیلا نه ولی اجمالاً باید به آن معرفت داشته باشد. دین را که شناخت این دین شناسی را باید با دین داری توأم بکند. یعنی همین طور که در منبر برای مردم دین می گوید مردم خیلی صاف حس بکنند که خود او دیندار است. عملاً هم ببینند که دیندار است. در رفتارها هم ببینند که دیندار است. ببینند که خدا محور است ببینند که آراسته به حسنات اخلاقی است، ببینند که اهل عمل است این خیلی اثر دارد در مستمع. یعنی این ده روز یا بیست روز یا یک ماه، ماه رمضان که یکجا هستیم گفته های ما را در خودمان در توحید و اخلاق و در عمل باید ببینند. این اثر عجیبی دارد مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در نزدیکی های ماه رمضان و محرم صحبت می کردند یعنی منبر می رفتند آخرین روز درسشان را. قدرت منبرشان هم قوی بود چون چندین سالی که در بروجرد بودند منبر می رفتند برای مردم. هنرمند بود در منبر. یکی از سفارشاتی که می فرمودند این بود: که هر کجا برای تبلیغ رفتید حالا دهه عاشورا یا ماه رمضان اگر صبح دیرتر از صاحب خانه بیدار شدی برای نماز صبح همان وقت بقچه خودتان را ببندید و برگردید چون بیشتر ماندتان به دین ضرر می زند یعنی این قدر باید با لطافت در بین مردم زندگی کرد یعنی آن سخنی را که می گویم مردم در خودم حس و درک بکنند که خود این ایجاد اعتماد سنگینی می کنند که تو دنیای اعتماد حرف را خیلی خوب قبول می کند. خوب این وظیفه اول مبلغ است که دین شناس باشد. ما باید در جمع درس هایی که می خوانیم در این منابعی که عرض کردم ولو اجمالاً کار بکنیم. یک حسنی که روزگار طلبگی ما داشت ما مثلا لمعه می خواندیم اما یک کتاب مباحثه ای ما تحفة العقول بود، یک کتاب مباحثه ای ما مجمع البیان بخش معنای آیات بود یک کتاب بحث ما با دوستان و رفقا عروة الوصقا مرحوم سید یزدی، یعنی همین طور که داشتیم اصول یاد می گرفتیم منطق یاد می گرفتیم در حد کمی فقه یاد می گرفتیم مسائل اصلی الهی را از تحفة العقول از مجمع البیان یاد می گرفتیم و این خیلی برای تبلیغ کمک بود یعنی این مجمع البیان حالا ان شاء الله من در یک جلسه ای یادداشت کرده ام کتاب هایی را برای شما معرفی می کنم و آیاتی را معرفی می کنم به ترتیب سوره ها که این ها در پخته کردن تبلیغ، بیان و جا انداختن دین بسیار موثر است که حالا خود من در طول 50 سال تبلیغ آثار این آیات و مطالعه ای که در این کتاب ها بوده با چشمم دیده ام. در خانواده ها در افراد در اشخاص در تجار و اهل فساد برخورد من زیاد بوده با دزدان و لات های حرفه ای با کاور بروها با بدکاران این نمونه ها که بعداً برای شما عرض می کنم فوق العاده موثر بوده است چرا که قرآن و روایات هر دو نور است وقتی آدم بتواند با هنرمندی این نور را انتقال بدهد به قلوب مردم، خب مردم را بیدار می کند افمن کان میت فاحییناه، فاحییناه یعنی به وسیله قرآن، زبان انبیاء، زبان ائمه، زبان عالمان ربانی و جعلنا له نوراً نور برای آن قرار دادیم یمشی به فی الناس که با آن نور زندگی می کرد بین مردم. خب ما درباره قرآن می خوانیم انزلناه لکم نوراً مبینا در مورد روایات اهل بیت علیهم السلام «کلامکم نور» ما اگر بتوانیم که می توانیم این نور را انتقال به قلوب بدهیم کاربرد عجیبی دارد این روشنایی دل و این نورانیت باطن. خب ما آمدیم و دین را شناختیم و دین شناس شدیم حالا والینظر قومهم اذا رجهوا الیهم انذار اول انذار است یعنی ابتدای بعثت خداوند نفرمود مردم را بشارت بده انذر عشیرتک الاقربین بحث بشارت برای زمانی است که مردم دارند کم کم ساخته می شوند. خوب حالا عالی شد خمست را داده ای خدا می داند که برای تو چه تهیه ای خودش دیده است، حالا داری نماز می خوانی دو رکعت نماز قبول شده امام صادق علیه السلام در وسائل می فرماید که به پرودگار ارائه بدیم کل نمازهای دوره عمرمتان را امضاء می کند. بشارت برای وقتی است که مردم در گردونه عمل افتادند البته بدون اینکه فشار به مردم وارد بشود یعنی شریعت را سهم و سهله باید به مستمع ارائه کرد اگر بخواهیم امروز مخصوصاً سختگیری بکنیم فرار می کنند. و نمی آیند و ادامه نمی دهند و نفرت پیدا می کنند. حالا بعد عرض می کنم که اصولاً ما دین را روی چه موجی باید انتقال به مردم بدهیم خصوصاً زمان ما که دیگر تبلیغ از واجب کفایی بودن آن گذشته. انذار من به لغت مراجعه کردم یک معنی زیبای آن هشدار دادن است یعنی به مستمع باید هشدار داد باید بپاییم این کار، این گناه، این عمل، طبق این آیات و روایات عقاب الاعمال در دنیا و در آخرت این محصولات تلخ را داریم این انذار است یعنی باید هنرمندانه حالی کرد به مردم که این گونه اعمال در تاریخ هم از زمان آدم تا به حال نشان داده این نتایج شوم را دارم این خطرات را دارد این ضربه ها و زیان ها را دارد والینذروا قومهم اذا رجهوا الیهم خوب چه جوری والینذروا قومهم به گونه ای که لانهم یحضرون مستمع بیدار بشود از خواب غفلت بلند بشود هشیار بشود و عاقبت بین و آینده بین بشود مصداق ما نفس ما قدمت لغد باشد یعنی باید تبلیغ دین مستمع گناهکار را علیه خودش بشورانه و این با ترجمه کردن آیه و روایت تحقق پیدا نمی کند یعنی ترجمه زور ندارد ما باید به گونه ای قرآن مجید را آیات و روایات را ببینید امام هشتم علیه السلام می فرماید لو عرف الناس محاسن کلامنا ترجمه نه محاسن کلامِنا اگر مردم عمق زیبایی و حقیقت سخنان ما را به مردم برسانند لتبعونا اطاعت می کنند و پیرو می شوند لعلهم یحذرون منبر این نتیجه را باید بدهد که در مستمع ایجاد هشیاری و بیداری کند و از خواب غفلت بپراند مردم و علیه خودش وادار به جنگش کند که حالا پای منبر که می رود خوابش نرود به زودی و بگوید عجب گذشته زشتی داشته است این چه کارها و ظلم هایی بوده که من انجام داده ام چه ستم ها و مال هایی را من از مردم برده ام یک وقت یک مستمعی لعلهم یحذرون در او تحقق پیدا کرد و دو کار کرد ولی برای من عجیب بود من چند سفر هم با او مشهد رفته ام. یک کارش این بود که هر کسی مال مردم را به مردم نداده بود یا جایی به زور مالی را گرفته بود تمام آن را برد پس داد آن هایی هم که به او می گفتند نمی خواهیم بخشیدیم می گفت نه راحت نیستم یعنی این یحذرون حاکم شده بود بر او، همه را برد از جوانی و آن هایی که مرده بودند خودش به من گفت رفتم به ورثه آن ها دادم کار دومی که کرد آمد پیش یک عالم ربانی در تهران که خدا رحمتش کند خیلی زبان با نفوذی داشت و خیلی هنرمند در بیان دین و رساندن دین به مردم بود پیش ایشان خمس و سهمش را حساب کرد آن عالم هم آدم زاهدی بود خیلی زاهد بود اصلا از پول آزاد بود تمام خمسش را داد گفت آقا یک بار دیگر هم حساب کن گفت همین یک بار بست است تو بريء الذمه شدی از نظر قرآن گفت آقا نگران قیامت هستم به خودم حال خوشی نسبت به قیامتم ندارم پول برای من است تو چرا دلت می سوزد یک بار دیگر هم حساب کن یعنی دو بار خمس کامل داد یک آدمی که لات بود و اصلاً کاری به دین و مسائل الهی نداشت ولی با زبان هنرمندانه تبلیغ این لعلهم یحذرون در او تحقق پیدا کرد اگر لعلهم یحذرون پیش نیاید پس من در حقیقت تبلیغ نکرده ام لعل در جملات مثبت قرآنی یک معنی سببیت دارد ولینذر قومه اذا رجع علیهم لعلهم برای این که یحذرون بشوم یعنی هشیار بشوم علیه خودشان و علیه مالشان بشورند و انقلاب بکنند. خوب تبلیغ باید ایجاد انقلاب حال و فکر بکند و این منوط به این است که من جایگاه خود را پیدا بکنم و در حد خودم کار انبیاء الهی را انجام بدهم و در تبلیغ دین. این آیه که در سوره توبه است خوب مرحوم شیخ هم اولین بار در رسائل خیلی خوب این آیه را به ما انتقال داد.

 آیه بعد در سوره مبارکه احزاب است که ارزش مبلغ و ارزش کار مبلغ را بیان می کند چقدر این آیه عالی و نورانی است الذین یبلغون رسالات الله و یخشون یبلغون فعل مضارع است آن هایی که اهل تبلیغ هستند و تا آخر عمرشان تبلیغ دین را ادامه می دهند و فقط از عظمت پروردگار حساب می برند و کاری به بانی و هیئت مدیره مسجد و هیئت و امثال این ها ندارند آن ها آدم های خوب که روی چشم ما روی سر ما اما من در تبلیغ فقط باید خدا را ملاحظه کنم

من روی منبر می نشینم این حس را داشته باشم که یک مستمع دارم، در 10 هزار نفری که شرکت کرده اند یک مستمع دارم و آن هم پروردگار است یعنی برای او حرف بزنم او خودش بلد است که حرف من را بگیرد و با اراده و رحمت و قدرتش انتقال به مستمع بدهد یبلغون رسالات الله پیام خدا، احکام خدا، حلال و حرام خدا که مجموعاً رسالات است این ها را ابلاغ کند و برساند به مردم و یخشون فقط در مقابل عظمت او ملاحظه کار و فروتن باشد و احداً الا الله و در تبلیغش هیچ کسی غیر خدا را لحاظ نکند این مبلغ کفی بالله حسیبا کافی است برای او که شخص خدا حساب کننده کار اوست که می خواهد چه بکند برای این مبلغ. پیغمبر اکرم(ص) از قول پروردگار نقل می کند اعدد لعبادی الصالحین چه کسی واجد تر از مبلغ واجد الشرایط است و من احسن قولا ممن دعا الا الله چه کسی خوش گفتارتر از نظر سخن بهتر از آن انسانی است که مردم را به سوی خدا دعوت می کند. ادعوا الا الله انا و من اتبعنی ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیراً و داعی الا الله این ها را مبلغ باید داشته باشد. چه کسی صالح تر مبلغ واجد الشرایط است که درس می خواند، مطالعه می کند یادداشت برداری می کند و حفظ می کند که ببرد به مردم انتقال بدهد، اصلاً آدم بهتر از این آدم کیست. مراجع بزرگ تقلید ما باید بروند سپاسگزار مبلغین باشند آن ها هستند که دارند مرجعیت و فقاهت را می گردانند، آن ها در منبرها باعث شده اند که 1200 سال است که مسجد برپا شده و آن ها هستند که این همه حوزه های علمیه در شهرها ساخته بشود، و تبلیغ آن ها باعث این همه درمانگاه، حسینیه و بیمارستان و ... شده است، تبلیغ آن ها باعث شده که امثال مرحوم کوشان پور تربیت بشود که نزدیک 200 عنوان کتب علمای گذشته را با پول خود چاپ کرد و در 60 یا 70 سال پیش و رایگان برای علماء فرستاد. این ها همه کار مبلغین است. مردم و مراجع سپاسگزار واقعی مبلغین باید باشند. پیغمبر اکرم(ص) امیر المومنین(ع) را که می خواستند بفرستند یمن پیاده از مسجد تا بیرون شهر مدینه بدرقه کرد حضرت را یعنی مبلغ این قدر ارزش دارد که من پیغمبر با این که می توانستم با اسب و شتر تا بیرون مدینه بروم ولی پیاده رفتم برای احترام به مبلغ. مبلغ واجد شرایط خدا می داند عظمت او را اعددت لعبادی الصالحین این خیلی روایت مهمی است مالا عین رأت و لا عضون سمعت ولا خطر علی قلب بشر بهشت را که می توانیم تصور بکنیم زیباترین باغ دنیا را می بیند می گوید بهشت کامل تر از این است اما می گوید ولا خطر علی قلب بشر معلوم می شود مزد بالاتر از بهشت هم هست گاهی قرآن بهشت را مطرح می کند پشتش می گوید و رضوان من الله اکبر یعنی اکبر من الجنة فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی جنتی نه فادخلی جنات تجری من تحت الانهار فادخلی جنتی این خیلی نکته مهمی است این مبلغ کفا بالله حسیبا مزد و حساب مبلغ با خود من است . ببینید حسیب صفت مشبهه است کافی است که حسابگر مبلغ شخص خود من خدا باشم خب این جایگاه و آیه سوره توبه روش تبلیغ آیه سوره احزاب هم ارزش مبلغ من این مطلب را ان شاء الله در جلسات دیگر تذکر خواهم داد.

مبلغ برای این که تصفیه روحی بشود و برای این که حرف هاش با تصفیه به مستمع برسد حتما لازم است رابطه اش با وجود مقدس حضرت سید الشهداء تنگاتنگ بشود. یعنی هیچ منبری را در غیر ایام ولادت ها بدون ذکر مصیبت و حتی اگر بتواند خودش بیش از همه مستمعین بر اباعبدالله گریه کند این هم اثر بسیار مهم وضعی در باطن خودش دارد و هم در باطن دیگران مخصوصا گریه که ما مهمترین باب را به گریه برای خدا داریم و حضرت سید الشهداء.

دیدگاه‌ها

سیدمحمدهادی م ق 06:11 - 1394/02/06

خیلی خوب شکرالله مساعیکم

افزودن دیدگاه جدید

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.