سیره قرآنی امام جعفر صادق(ع)
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| سیره قرآنی امام جعفر صادق(ع)
بر اساس نقل روایات صحیح و معتبر، پیامبر خدا(ص) برای امت اسلامی دو چیز گران بها و ارزشمند به عنوان یادگار و ودیعه تا روز قیامت گذاشت که عبارت اند از: قران و عترت ان حضرت. بدون شک این دو چیز گران بها، سخت مورد علاقه و محبت رسول خدا بودند و ان حضرت برای رساندن انها به سر حد منزل، تلاش های فراوانی کرده و طبعا نگران بود که امت پس از او بهای لازم را به این دو ندهند و قران را مهجور و عترت را رها کنند. از این رو، در حال حیات خویش پیوسته از قران و عترت و احترام به انها سخن گفت. دلیل این همه اصرار، این بود که (قران) کتاب خدا و برنامه هدایت انسان ها و (عترت) نگهبان کتاب الهی و مفسر ان است.
امام صادق(ع) خود یکی از همان عترت پاک رسول خدا است؛ کسی که هم عالم به قران بود و هم عامل به ان. بدین جهت، چهره قرانی این امام معصوم را در نوشتاری کوتاه تقدیم علاقه مندان می کنیم، به امید قبولی در درگاه احدیت.
یک: سیمای قرانی
طبق فرموده پیامبر(ص)، دو یادگار هستند که تا روز قیامت از یکدیگر جدا نمی شوند: یکی، قران و دومی، عترت پیامبر.[1] این دو یادگار، یاداور علوم تمام پیامبران الهی اند و همه چیز در نزد انهاست. امامان، اگاهان از حقایق کتاب الهی و راسخان در علم و وارثان اسرار عالم هستی بوده اند. امام جعفر صادق(ع) یکی از انان است که وارث علم کتاب، سینه اش گنجینه اسرار قرانی و وجود مقدسش امیخته با قران کریم بود. بدین جهت، هر کس به چهره امام صادق می نگریست، قران در نظرش تجلی می کرد و هر گاه قران را می دید، امام صادق(ع) در خاطرش جلوه می نمود. او با ایات قران سخن می گفت، با قران استدلال می کرد، و سکوتش تفکر در قران بود.
با مطالعه نکات و احادیث زیر می توانید به این حقیقت پی ببرید.
1. ریشه قرانی
امام صادق(ع) می فرمود: ای مردم! هر موضوعی که از طرف من به شما رسید، ان را بر قران تطبیق کنید. اگر موافق قران است، بدانید از سوی من است و اگر مخالف قران است، بدانید که من ان را نگفته ام.[2]
و فرمود: هر حدیثی که موافق قران نیست، بی پایه است.[3]
و فرمود: اگر از ما به دست شما حدیث و روایتی رسید که بر ان شاهدی از قران کریم یا سخن پیامبر(ص) یافتید، ان را قبول کنید و اگر نه، به همانی که ان را برای شما اورده، برگردانید که او به ان سزاوارتر است.[4]
2. تمام قران در کف
عبد الاعلی گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می گفت: به خدا سوگند! من کتاب خدا را از اغاز تا پایان می دانم. گویی همه قران در کف دست من است. در قران خبرهایی مربوط به اسمان و زمین موجود است و انچه واقع شده یا واقع خواهد شد، در ان امده است. خدا می فرماید: )فیه تبیان کل شی(؛ (در ان، بیان همه چیز است).[5]
3. سینه امام، گنجینه قران
عبد الرحمن بن کثیر از امام صادق(ع) نقل کرده که ان حضرت فرمود: قران می گوید: (ان کسی که نزد او علمی از کتاب بود، گفت: من تخت بلقیس را پیش از انکه چشم به هم بزنید، حاضر می کنم). انگاه امام انگشتان خود را باز کرد و بر سینه خود گذارد و فرمود: به خدا سوگند! علم همه کتاب نزد ماست.[6]
ان حضرت به اسماعیل بن جابر فرمود: خداوند حضرت محمد را به عنوان پیامبر فرستاد و هیچ پیامبری پس از او نیست، و قران را بر او نازل کرد و بدین وسیله تمام کتاب ها را به ان ختم کرد. پس هیچ کتاب دیگری بعد از قران نمی باشد. خداوند در قران، حلالش را حلال و حرام را در ان حرام فرموده. پس حلال خدا تا روز قیامت حلال و حرامش حرام خواهد بود. و در قران اخبار پیشینیان و اخبار ایندگان و اخبار بین این دو وجود دارد. سپس دست به سینه خود گذارده، فرمود: ما تمام ان را می دانیم.[7]
4. قران، منشا تمام دانسته های امام
عبد الاعلی و عبیده بن بشر گویند: بی انکه کسی از امام صادق(ع) سوالی کرده باشد، خود شروع کرده و فرمود: به خدا سوگند! من انچه را که در اسمان ها و زمین است، می دانم و نیز انچه را که در بهشت و جهنم می گذرد و هر چه را که اتفاق افتاده و اتفاق خواهد افتاد تا روز قیامت، همه انها را می دانم. سپس سکوت کرد. انگاه لب به سخن گشوده، فرمود: اری، همه انها را از کتاب خدا می دانم. به ان چنین نگاه می کنم. و دست خود را باز کرد و فرمود: خداوند می فرماید: (فیه تبیان کل شی).[8]
گویا امام صادق(ع) این جمله را از فرمایش خدا در قران مجید: (و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی)،[9] اقتباس فرموده است.
دو: سیره عملی امام
به گفته مالک بن انس و دیگران، هیچ گاه امام جعفر صادق(ع) جدای از قران دیده نشد. مالک گوید: من، جعفر بن محمد را بارها می دیدم که تبسم های نمکین نقش لبان او بود. هر گاه از پیامبر(ص) نزد او نام می بردند، ناگهان از احساس عظمت پیامبر، چهره او زرد می گشت. من هرگز ندیدم که او حدیثی از پیامبر نقل کند، مگر اینکه قبلا وضو می گرفت. من برخی اوقات با او رفت و امد می کردم و او را در یکی از سه حال می دیدم: یا نمازمی گزارد و یا ساکت بود و یا قران می خواند، و هرگز چیز غیر مفیدی به زبان جاری نمی ساخت. از بندگان خدا بود که از او می ترسید.[10]
با این وصف، می توان گفت امام صادق(ع) عاشق و شیفته کتاب خدا بود و در تمام زندگی و عمر خود به اشکال مختلف قران را محور زندگی خود قرار داده بود؛ اگر چه در برخی از مقاطع زندگی اش از مورخان چیزی درباره زندگی قرانی اش نقل نشده است.
اینک نمونه هایی از فرازهای زندگی او را از نظر می گذرانیم:
1. خواندن دعا پیش از تلاوت قران
امام(ع) پیش از انکه قران را شروع کند، نخست این دعا را می خواند:
بار خدایا، پروردگارا! سپاس از ان تو است. تویی یگانه در توانایی و سلطنت استوار، و از ان توست سپاس، تویی برتر به عزت و کبریا و فراز اسمان ها و عرش بزرگ.
پروردگار ما! سپاس از ان تو است. تو خود همه چیز را به ذات خود، دانی و هر دانشمندی به درگاهت نیازمند است. پروردگار ما! از ان توست سپاس، ای فرود فرستنده ایات و ذکر عظیم، پروردگار ما! از ان تو است سپاس، بدانچه اموختی از حکمت و از قران بزرگوار و روشنگر.
بارالها! تویی که پیش از اظهار شوق، ان را به ما اموختی و سودش را نجسته، ان را به ما یاد دادی. بار خدایا! در صورتی که این خود منت و فضل و جود و لطف است نسبت به ما و رحمت است برای ما و امتنانی است بر سر ما بی جنبش و چاره جویی و توانایی از طرف ما.
بارخدایا! پس خوب خواندن ان و نگه داشتن ایاتش را نزد ما محبوب ساز و ایمان به متشابه و عمل به ایات محکم ان را به وسیله تاویل و رهیابی در تدبیر و بینایی در پرتوش به دل ما افکن.
بارخدایا! چنانی که ان را درمان برای دوستانت نازل کردی و وسیله بدبختی دشمنانت ساختی و ان را نابینایی نافرمانان و روشنی فرمان برانت قرار دادی.
بار خدایا! ان را برای ما در برابر عذابت دژی ساز، و پناه گاهی در برابر خشمت، و وسیله ای برای جلوگیری از نافرمانی ات، و نگهبانی برای بدخواهی ات، و راهنمایی به فرمانبری ات، و نوری در روز ملاقات قرار ده تا بدان میان خلق تو پرتوی بیابیم و به وسیله ان از صراط تو بگذریم و به بهشت تو راه بریم.
بارخدایا! به تو پناه می بریم از شقاوت و جفاکاری در تحمل ان، و کوری از به کاربستن ان، و تخلف در حکمش، و گردن فرازی از توجه بدان، و کوتاهی در برابر حق ان.
بارخدایا! سنگینی ان را به کمک خود بردار، و مزدش را بر ما لازم شمار، و شکر و قدردانی از ان را بر ما بگمار، و ما را داعی و حافظ ان ساز.
بار خدایا! ما را پیرو حلال ان، و کنارجوی از حرامش، و برپادارنده حدودش، و پرداخت کننده مقرراتش گردان.
بارخدایا! خواندنش را به کام ما شیرین گردان، و در قیام بدان ما را نشاط بخش، و در ضمن مرتب خواندن و حسن تعبیر از ان دل ما را ترسان ساز، و نیروی به کار بستن ان را در هر ان از شب و روز به ما عطا کن.
بارخدایا! به دل ما هوشی بده در برابر شگفتی های بی پایان قران، و لذتی در زمزمه کردن با ان، و عبرتی در زمان شرح و بیان معانی ان، و سود روشنی در هنگام فهم جویی ان.
بار خدایا! به تو پناه می بریم از اینکه قران برایمان دلچسب نباشد و از اینکه ان را بالش خواب خود کنیم و پشت سراندازیم، و به تو پناه می بریم از قساوت خود در برابر انچه ما را پند دادی.
بار خدایا! ما را سود بخش بدانچه در قران از ایات خود بازگو کردی، و ما را یاداور ساز بدانچه از مثل ها که در ان اوردی، و با تاویل ان بدکرداری های ما را جبران کن، و به وسیله ان مزد کردار نیک ما را چند برابر ساز، و درجات ما را بدان بالا بر، و با ان پس از مرگ مژده به دهان ما گذار.
بارخدایا! ان را توشه ای ساز برای ما که در موقع وقوف در برابرت نیرومند شویم، و راه روشنی که از ان به سوی تو پوییم، و دانش سودمندی که بدان شکر نعمت جوییم، و خشوع با حقیقتی که نام های مقدست را بدان منزه دانیم؛ زیرا تو بدان بر ما حجتی اوردی که راه عذر را بر ما بستی و به وسیله ان نعمتی به ما ارزانی داشتی که زبان شکر ما از ان کوتاه است...
بارخدایا! ان را برای ما شفیع روز قیامت خودساز، و ساز و برگ روز بر فراز شدن، و وکیل مدافع روز قضاوت، و نور در روز ظلمت، روزی که نه زمینی باشد و نه اسمان، روزی که هر کس بدانچه برای ان کوشیده، مزد گیرد.
بارخدایا! ان را در روز تشنگی وسیله سیرابی و نور روز پاداش ما گردان در برابر اتش سوزان و بی ترحم بر هر که به جانش افروخته و به سوزش شعله ور گردد.
بارخدایا! قران را در میان مردم برهان ما ساز در روزی که همه اهل اسمان ها و زمین گرد ایند.
بارخدایا! ما را به مقامات شهیدان راه بده و زندگی سعادتمندان و رفاقت با پیامبران را؛ زیرا تو شنونده دعایی.[11]
2. بیهوشی در حال تلاوت قران
علامه مجلسی می نویسد: روایت شده، هر گاه مولای ما امام صادق(ع) در نماز خویش قران می خواند، یک باره از هوش می رفت؛ زمانی که به هوش می امد، از او علت بیهوشی را پرسیدند. حضرت در پاسخ فرمود: ان قدر ایات قران را تکرار کردم تا به حالتی رسیدم که گویا ان ایات را از زبان فرستنده اش می شنوم.[12]
3. خواندن سوره توحید و یس، پیش از حرکت
داود رقی گوید: در خدمت امام صادق(ع) بودم، جوانی در حالی که می گریست، وارد شد. وی اظهار داشت نذر کرده بودم که با همسرم حج بگزارم. زمانی که به مدینه رسیدم، از دنیا رفت. امام فرمود: برگرد که وی نمرده است. ان جوان از محضر امام بیرون رفت و شاد و خندان برگشت و گفت: بر او وارد شدم؛ در حالی که نشسته بود.
امام به داود فرمود: ایا ایمان نداری؟ گفتم: اری، اما می خواهم مطمین شوم.
داود گوید: وقتی که روز ترویه رسید، امام به من فرمود: شوق خانه خدا را دارم.
عرض کردم: اقای من! این عرفات است.
امام فرمود: اگر نماز عشا را خواندی، شتر مرا اماده کن.
داود گوید: امام بیرون امد و نخست )قل هو الله احد( و سوره (یس) را خواند، ان گاه سوار بر شتر شده، مرا پشت سر خویش سوار کرد. پس شبانه حرکت کردیم... با طلوع فجر امام از جای برخاست و پس از اذان و اقامه، مرا در طرف راستش قرار داد و در رکعت اول، سوره حمد و ضحی را خواند و در رکعت دوم، سوره حمد و (قل هو الله احد)را تلاوت فرمود. سپس قنوت خواند و سلام داد و نشست.
افتاب که طلوع کرد، ان جوان به همراه همسرش از کنار ما گذشتند و زمانی که چشم ان زن به امام صادق(ع) افتاد، به همسر خویش گفت: این همان کسی بود که نزد خداوند شفاعت کرد تا زنده شوم.[13]
4. اغاز نامه ها به نام خدا
از دیگر سیره های امام صادق(ع) این بود که نامه های خود را به نام خداوند متعال اغاز می کرد.
هشام بن حکم گوید: یکی از بزرگان اهل جبل، همه ساله در ایام حج خدمت امام جعفر صادق(ع) شرفیاب می شد. ایشان نیز او را در یکی از منازل خویش در مدینه جای می داد. سال ها بر این منوال می گذشت تا مبلغ ده هزار درهم به امام داد تا خانه ای برایش خریداری کند. پس از مراسم حج و بازگشت به مدینه، به امام عرض کرد: فدایت گردم! ایا برای من خانه ای تهیه کردی؟ امام در پاسخ فرمود: اری. و سپس قباله ای را به او نشان داد که در ان نوشته شده بود:
(به نام خداوند بخشایشگر مهربان. این چیزی است که جعفر بن محمد برای فلانی خریداری کرده: خانه ای در بهشت که حد و مرزش ]و همسایگانش[ از یک سو، رسول خدا و از سوی دیگر، امیرمومنان و از جهت دیگر، حسن بن علی و از دیگر سو، حسین بن علی است).
چون ان شخص دست نوشته امام را خواند، گفت: به راستی که رضایت دادم، خداوند مرا فدای تو گرداند.
سپس امام فرمود: من ان مبلغ را بین فرزندان حسن و حسین(ع) تقسیم کردم و از خدا خواستار قبولی و پاداش بهشتی برای تو هستم.
هشام گوید: ان شخص به دیار خود بازگشت و ان قباله را نیز با خود برد. او پس از مدتی بیمار شد و چون خود را در استانه مرگ دید، بستگان خویش را جمع کرد و انها را سوگند داد که ان قباله را همراهش دفن کنند. انها نیز به وصیتش عمل کردند و روز دیگر که به زیارت قبرش رفتند، همان قباله را روی قبر یافتند؛ در حالی که در ان نوشته شده بود:
(جعفر بن محمد به وعده خود وفا کرد).[14]
همچنین در نامه ای که به نجاشی ـ حاکم اهواز ـ نوشت، باز هم در ابتدای نامه، نام خدا را برد.[15]
ان حضرت پیش از دعا نیز نام خدا را بر زبان جاری می ساخت.[16]
5. استشفا به ایات
گاهی هم حضرت امام صادق(ع) با تلاوت برخی ایات قران مجید از خداوند طلب شفا برای برخی بیماران می کرد و به برکت خواندن ایه مورد نظر، ان فرد بیمار شفا می یافت.
معاویه بن وهب گوید: فرزند فردی از اهل مرو، سردرد گرفته بود. او به خدمت امام صادق(ع) شکایت کرد. امام فرمود: او را نزدیک بیاور. پس امام دست مبارک خود را بر سر بیمار کشید و این ایه مبارکه را خواند:
(ان الله یمسک السماوات و الارض ان تزولا و لین زالتا ان امسکهما من احد من بعده)[17]؛ (محققا خدا اسمان ها و زمین را از اینکه نابود شود، نگاه می دارد و اگر رو به زوال نهند، جز او هیچ کس انها را نمی تواند حفظ کند). پس به اذن خدا، شفا یافت.[18]
سه: به کارگیری دستورهای قران
سیمای قرانی امام جعفر صادق(ع) به خوبی نشان دهنده این بود که چگونه امام از این کتاب الهی پاسداری می کرد و حرمتش را ارج می نهاد. در دعایی که پیش از قرایت قران می خواند، درخواست های عاجزانه او را دیدید و از این رو، می توان به قطع و یقین گفت امام صادق(ع) عالی ترین و کامل ترین شخصیت در عمل به قران مجید بود و دیگران را نیز از این بهره وری بی نصیب نمی گذاشت و نمونه ان در زندگی ان حضرت فراوان به چشم می خورد. به عنوان مثال، امام بزرگوار به توصیه قرانی (صله رحم) به شدت عمل می کرد و با استدلال به ایات مربوط، این امر خدا پسندانه را در جامعه اسلامی رواج می داد.
1. صله رحم، حسابرسی را سبک می کند
اربلی در کشف الغمه از حافظ عبدالعزیز بن الاخضر نقل کرده: وقتی بین امام جعفر صادق(ع) و عبدالله بن حسن در وسط روز سخنانی رد و بدل شد، عبدالله به درشتی با امام سخن گفت و از یکدیگر جدا شدند. هر دو به مسجد رفته، بار دیگر همدیگر را بر در مسجد ملاقات کردند. امام صادق(ع) به عبدالله بن حسن فرمود: ای ابامحمد! چگونه روز را به شب رساندی؟ عبدالله با حالت عصبانیت گفت: به خیر و خوشی.
امام صادق(ع) فرمود: ای ابا محمد! ایا می دانی که صله رحم، حساب را تخفیف می دهد؟
عبدالله گفت: پیوسته چیزی می گویی که ما ان را نمی دانیم.
امام فرمود: من بر تو قران می خوانم.
عبدالله گفت: این را قران گفته است؟!
امام فرمود: اری.
عبدالله گفت: ان را بخوان.
امام فرمود: خدای عزوجل می فرماید:
(و الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب)؛[19] (و انها که پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری ان داده، برقرار می دارند و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب روز قیامت بیم دارند).
عبدالله ـ با شنیدن این ایه، متنبه شده ـ گفت: از این پس، هرگز مرا قاطع رحم نخواهی دید.[20]
2. یک ایه، مرا به شدت نگران کرد
صفوان جمال گوید: روزی بین امام جعفر صادق(ع) و عبدالله بن حسن گفتگویی شد که مردم از سر و صدای ان دو جمع شدند. پس شب را به همان حالت سپری کردند.
صفوان گوید: برای حاجتی صبح زود بیرون رفته بودم که امام را بر در خانه عبدالله بن حسن دیدم که به کنیز عبدالله می گفت: به ابومحمد بگو تا بیاید. عبدالله بیرون امده، اظهار داشت یا اباعبدالله! برای چه در این صبحدم امده ای؟ امام فرمود: من دیشب ایه ای در کتاب خدا خواندم که به شدت مرا مضطرب و نگران کرده است.
عبدالله گفت: ان ایه کدام است؟
امام صادق(ع) فرمود: فرموده خداوند عزوجل:(و الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب) [21].
عبدالله گفت: راست گفتی. گویا هرگز چنین ایه ای را در کتاب خدا نخوانده ام. پس یکدیگر را در اغوش گرفتند و گریستند.[22]
3. بوی بهشت به مشام قاطع رحم نمی رسد
سالمه، پیشکار امام صادق(ع) نقل می کند: به هنگام احتضار امام، نزد ان حضرت بودم که وی بیهوش شد و زمانی که به هوش امد، فرمود: به حسن بن علی بن علی بن حسین ـ معروف به افطس ـ هفتاد دینار بده. و همچنین به فلان شخص و فلان فرد، مقداری را معین کردند که به انها نیز بدهم. به ایشان عرض کردم: ایا به مردی عطا می کنی که با چاقو به شما حمله کرد و می خواست شما را به قتل برساند؟!
حضرت در پاسخ فرمود: می خواهی از ان کسانی نباشم که خدا درباره شان فرموده: (و انهایی که پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری ان داده، برقرار می دارند و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب روز قیامت بیم دارند)؟
اری، ای سالمه! خداوند بهشت را افرید و ان را خوشبو گردانید و بوی بهشت از راه هزار ساله به مشام می رسد، ولی ان کسی که عاق والدین شده و یا قاطع رحم است، به مشامش نخواهد رسید.[23]
چهار: احترام فوق العاده به قران
امام صادق(ع) علاوه بر احترام فوق العاده ای که به قران کریم می گذاشت، با بیان برخی روایات، به تبیین عظمت قران در جامعه می پرداخت و از همگان می خواست تا از این نعمت بزرگ کاملا قدردانی کنند و چنان که شایسته است، ان را محترم شمارند.
امام(ع) می فرمود: هر گاه خداوند اولین و اخرین را ]در قیامت[ جمع کند، در این هنگام شخصی که در زیبایی همانند او دیده نشده، وارد خواهد شد و چون نگاه مومنان به ان افتد، می گویند: این از ماست، چقدر زیباست! و چون از برابر صف شهدا عبور کند، شهدا می گویند: این قران است و سپس از صف رسولان می گذرد. انان می گویند: این قران است. به صف فرشتگان می رسد. انان نیز می گویند: این قران است. تا اینکه در طرف راست عرش الهی می ایستد. سپس خداوند علی اعلا می فرماید:
(به عزت و جلال خودم سوگند! هر که تو را گرامی داشته، او را گرامی خواهم داشت و هر که به تو توهین کرده باشد، به او اهانت خواهد شد).[24]
پنج: تشویق به فراگیری قران
از انجا که قران کریم کتاب اسمانی و دستور العمل زندگی پیروان اسلام است، امام صادق(ع) همیشه می کوشید که مردم را هر چه بیشتر با ان اشنا کند و کسی را که یاد نگرفته بود، به قرایت تشویق می فرمود، و ان که را می دانست ولی چندان به ان اهمیت نمی داد، او را به وظایفش در برابر قران اشنا می ساخت و این روش امام در طول زندگی پر برکتش بود.
1. آموزش قرآن
قطب راوندی می نویسد: روایت شده امام صادق(ع) غلامی داشت که نام او مسلم بود. این فرد قران نمی دانست، امام صادق(ع)در یک شب قران را به او اموزش داد. پس مسلم شب را به روز رسانید؛ در حالی که قران را یاد گرفته بود.[25]
2. مومن نمی میرد، مگر...
در جهت این تشویق ها، حضرت فرمود: سزاوار است که مومن نمیرد، مگر انکه قران را فراگیرد و یا در مسیر فراگیری ان باشد.[26]
نیز فرمود: کسی که یک حرف از قران را یاد بگیرد، ده حسنه ثواب دارد و ده سییه از او محو می گردد و ده درجه به او عنایت می شود.[27]
پی نوشت ها:
[1] سنن ترمذی، ج2، ص308.
[2] کافی، ج1، ص56.
[3] همان، ص55.
[4] همان.
[5] همان، ص179.
[6] همان.
[7] کشف الغمه، ج2، ص430.
[8] بحارالانوار، ج47، ص35.
[9] نحل، 89.
[10] قران در احادیث اسلامی، ص115، به نقل از التوسل و الوسیله، ابن تیمیه دمشقی، ص52.
[11] همان، ص45، به نقل از کافی، ج2، ص417.
[12] بحارالانوار، ج47، ص58.
[13] همان، ص104.
[14] مناقب ال ابی طالب، ج3، ص359.
[15] بحارالانوار، ج47، ص36.
[16] همان، ص13.
[17] فاطر،41.
[18] مناقب ال ابی طالب، ج3، ص359.
[19] رعد،21.
[20] بحارالانوار، ج47، ص274؛ غیبت، شیخ طوسی، ص128.
[21] رعد،21.
[22] بحارالانوار، ج47، ص298.
[23] غیبت، شیخ طوسی، ص128؛ کافی، ج2، ص155.
[24] کافی، ج2، ص440.
[25] بحارالانوار، ج47، ص101.
[26] کافی، ج1، ص444.
[27] همان، ج2، ص448.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه
افزودن دیدگاه جدید