چرا امام رضا(ع) را که اینهمه زائر و عاشق دارند غریب الغربا می نامیم؟
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| چرا امام رضا(ع) را که اینهمه زائر و عاشق دارند غریب الغربا می نامیم؟
در کتاب لغت ، شخصى که از وطن خود دور افتاده باشد را غریب نامیدهاند . (مجمع البحرین ، ج 2 ، ص 132) حضرت امیر (علیهالسلام) فرمودهاند : الغریب من لم یکن له حبیب _ غریب کسى است که دوستى نداشته باشد . (نهج البلاغه صبحى صالح ، نامه 31)
بنابراین غربت امام رضا (علیهالسلام) را در دورى از وطن و اهل و عیال و نیز نداشتن یار و یاور در دوران تبعیدشان به خراسان و همچنین شهادت مظلومانه و غریبانه آن حضرت باید معنا کرد . از خود حضرت رضا (علیهالسلام) نقل است که فرمودهاند : هر که مرا در غربتم و دورى مزارم زیارت کند ، روز قیامت در سه جا به فریادش مى رسم ، تا از هول و وحشت آن مکان ها نجاتش دهم : هنگامى که نامه ها به چپ و راست تقسیم مى شود ، هنگام صراط ، و هنگام سنجش اعمال . (امالى شیخ صدوق رحمه الله علیه ، ص 106 ، ج 220 ، کامل الزیارات ، ص 304 ، ح 4 ، عیون اخبارالرضا علیه السلام ، ج 2 ، ص 25 ، ح 2)
از هروى روایت شده است که گفت : از حضرت امام رضا (علیهالسلام) شنیدم که فرمودند : به خدا قسم هیچ یک از ما نیست ، جز این که کشته و شهید شود . عرض کردند : یابن رسول الله ، شما را چه کسى خواهد کشت ؟ فرمودند : بدترین خلق خدا در زمان من ، مرا به وسیله ى زهر مى کشد ، سپس مرا در مکانى دور افتاده و سرزمین غربت دفن مى کند ، بدان هر که مرا در غربتم زیارت کند ، خداوند عزوجل اجر صد هزار شهید و صد هزار صدیق و صد هزار حج کننده و عمره کننده و صد هزار مجاهد را براى او مى نویسد ، و با ما محشور مى شود ، و در درجات عالى بهشت همراه ما مى باشد . (عیون اخبار الرضا (علیهالسلام) ، ج 2 ، ص 256 ، ح 9 ، امالى شیخ صدوق ، ص 61)
همچنین از حضرت رضا (علیهالسلام) روایت شده است که فرمودند : من در زمین غربت کشته و مسموم و مدفون مى شوم ، این را از سخنانى دانستم که پدرم از پدرش که از پدرانش على بن ابى طالب (علیهمالسلام) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) براى من وصیت مى کرد ، همانا هر که مرا در غربتم زیارت کند ، من و پدرانم شفاعت کنندگان او در روز قیامت هستیم ، و هر که ما شفیع او باشیم ، نجات مى یابد حتى اگر گناهان انس و جن را بر دوش داشته باشد . (عیون اخبارالرضا (علیهالسلام) ، ج 2 ، ص 263 ، ح 33 ، امالى شیخ صدوق ، ص 499)
به نقل کتب تاریخى وقتى امام رضا (علیهالسلام) مجبور به حرکت به سوى خراسان شد قبل از مهاجرت اقوام و عشیره خود را جمع نمود و با اشاره به سفر خود به خراسان و اشاره به عدم مراجعت به مدینه و غربت و شهادت خود هم دیگران و هم حضرتش گریستند و این حادثه از جهاتى قابل بررسى است :
الف ) این سفر با سفر امام حسین (علیهالسلام) از این حیث که انتهاى سفر با شهادت آن بزرگواران همراه بود شباهت دارد ، این مهم چه در نهضت امام حسین (علیهالسلام) ، چه در مهاجرت امام رضا (علیهالسلام) از اینکه با علم به شهادت آغاز شد ، حائز اهمیت است .
ب ) اقوام و عشیره حضرتش بدانند که این دعوت و فراخوانى مامون که به ظاهر براى ارادت و علاقه به حضرتش بود چیزى جز حلیه و نیرنگ نیست و هدف اصلى حاکمیت ، حصر امام و حذف جایگاه امام در عرصه سیاسى و اجتماعى است . اینکه نزدیکان امام (علیهالسلام) بدانند که احترامى در کار نیست بلکه هدف مامون کنترل امام و از میان برداشتن قدرتى بزرگ در برابر حاکمیت باطل است .
ج ) این محفل ، کراهت امام (علیهالسلام) از این سفر و اعتراض او به حاکمیت وقت را بیان مى نماید و نیز مى فهماند این حاکمیت در تعارض با فرزندان رسول خدا (صلىالله علیه و آله) است و مهمتر اینکه عده اى مى پندارند که امام (علیهالسلام) براى معاونت و کمک مامون اقدام به مهاجرت به سوى خراسان نمود . چه بسا این حرکت آگاهى بخش از سو ى امام رضا (علیهالسلام) نبود عده اى از نزدیکان امام (علیهالسلام) نیز از عمق ماجرا باخبر نبوده و متاثر از حرکت ظاهرى مامون مى شدند و او را مى ستودند و حاکمیت او را مشروع مى دانستند .
شاید یک سوال مطرح شود و آن اینکه حالا که زمینه حکومت ائمه (علیهمالسلام) فراهم شده چرا امام رضا (علیهالسلام) از پذیرش آن سرباز زد ؟ اما با اندک تاملى ، منطق با درایت امام (علیهالسلام) را خواهیم پذیرفت چرا که امام (علیهالسلام) با کدام زمینه ، با کدام نیرو ، با کدام افراد مورد اعتماد به حکومت مدنظرش خواهد رسید ؟ قطعا مامون با آن نیت خود جزء سران حکومت امام (علیهالسلام) خواهد شد و هر عمل و نیرنگ و خیانتى که انجام دهد در سایه حکومت فرزند رسول خدا (ص) به آن مشروعیت مى بخشد و مهمتر آنکه حمایت مومنین و شیعیان را که سرمایه بزرگى براى حکومت به حساب مى آمد همیشه با خود خواهد داشت و دیگر هیچ تهدید اجتماعى را به صورت نهضت و یا شورش علوى احساس نخواهد کرد .
بهترین سوال این است که آیا در صورت زمامدارى امام (علیهالسلام) مامون خود مهمترین تهدید براى حکومت وى نبود ؟ ! آیا آنچه در زمان مامون گذشت که در نهایت به شهادت امام رضا علیه اسلام منجر شد گواه محکمى بر این مدعا نیست ؟ مامون پس از آنکه از این نقشه مایوس شد درصدد برآمد بهر شکل ممکن او را در کنار حاکمیت خود به عنوان سندى معتبر و مشروع نگهدارد . لذا طرح ولایت عهدى امام رضا (علیهالسلام) را مطرح ساخت اما چه کسى است که نداند انگیزه مامون از این نقشه چیست ؟ لذا امام (علیهالسلام) با علم و تدبیر درصدد مخالفت برآمد آنقدر مخالفت کرد که تهدید به قتل شد و مجبور به پذیرش این امر گردید .
نوع کلمات و مواضع امام و جملاتى که از سوى آن حضرت براى هدایت جامعه اسلامى آن زمان بیان مى شد هرگونه ابهام و ناآگاهى در بین مردم را منتفى مى گرداند چرا که بیان و جملات امام (علیهالسلام) نقطه ابهام و جاى سوالى در زمینه وظیفه شیعیان و تشخیص حکومت سالم و غیر سالم باقى نمى گذارد امام (علیهالسلام) در حدیث معروف سلسله الذهب در نیشابور زیباترین و رساترین جمله را در تعیین وظیفه موحدان بیان فرمود : کلمه لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى سپس بعد از تاملى فرمود : بشر وطها وانا من شروطها . یعنى راه رسیدن به وحدانیت و خداپرستى جز از میسر ما میسر نیست . یعنى ماییم که مسلمان بودن را معنى مى بخشیم ، ماییم که انسان مومن را به ایمان کامل مى رسانیم به عبارت دیگر نفى بت پرستى و رسیدن به حصار محکم خداپرستى در سایه ولایت و امامت ما ممکن و عملى خواهد بود . شنوندگان و نویسندگان این حدیث را شنیدند و نوشتند اما چه کردند ؟
امام (علیهالسلام) در روایتى براى آنکه خط خود و دشمنانش را جدا کند و وظیفه شیعیان را در این مهم تبیین کند مى فرماید : شیعتنا المسلمون لامرنا الاخذون بقولنا و المخالفون لاعدائنا فمن لم یکن کذالک فلیس منا _ پیروان ما دستورات ما را مى گیرند و به کار مى بندند و با دشمنان ما مخالفند و کسى که چنین نباشد از ما نیست در روایتى دیگر مى فرماید : من واصل لنا قاطعا او قطع لنا و اصلا او مدح لنا عایبا او اکرم لنا مخالفا فلیس منه _ یعنى هرکه به دور شده از ما نزدیک شود و یا از بستگان ما دورى کند یا کسى را که به ما عیب مى بندد ستایش کند یا دشمن ما را اکرام نماید از ما نیست و ما هم از او نیستیم معلوم نیست شیعیان در عصر امام رضا (علیهالسلام) چگونه رفتارى داشتند که حضرتش براى تنویر افکار عمومى چنین جملاتى را بیان مى کند ؟
ظاهرا براى شیعیان و پیروان حضرتش دوستى با هر کس و دشمنى با هر کس مهم نبوده و مهمتر آنکه جایگاه امامت شیعه و دشمنانشان چندان روشن نبوده است یا اینکه امام (علیهالسلام) از اینکه شیعیان به حکومت وقت ابزار علاقه و دوستى مى کنند و چندان موقعیت امامت شیعه را بر نمى تابند اینگونه دردمندانه سخن مى گوید . گرچه در تاریخ همه مواضع و بیانات امام (علیهالسلام) روشن نیست و بعضا روایتى از این دست نقل شده است اما این خود گواه معتبرى است بر اینکه امام (علیهالسلام) چه رنجى مى بردند از دستگاه خلافت مامون و چه رنج مضاعفى مى بردند از مومنین و مسلمانان و شیعیان . اگر جملات امام (علیهالسلام) و نگاه ایشان را به شیعیان خوب بررسى کنیم نوعى اعتراض و گلایه از رفتار شیعیان که مبتنى بر دوستى و محبت واقعى با حضرتش نبوده مشاهده مى شود ؟
چقدر از اهل علم و خواص که گرداگرد امام رضا (علیهالسلام) بودند درصدد نشر معارف امامت برآمدند ؟ چقدر براى روشن شدن حقایق پنهان امامت تلاش کردند ؟ چقدر امام (علیهالسلام) را در مسیر احیاى امامت واقعى یارى رساندند ؟ آیا این جملات امام (علیهالسلام) نوعى شکوائیه از فهم و درک و همت مردم نیست ؟ آیا این اعتراضى به انتخاب خلیفه توسط مسلمین نیست ؟ آیا خراسان اکثرا از شیعیان و علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت نبودند ؟ چرا امام (علیهالسلام) بر حق را منزوى نمودند و خلیفه غاصب را امیرالمومنین خواندند ؟ درست است که غربت امام رضا (علیهالسلام) به خاطر بعد مسافت از مدینه بود اما غربت واقعى امام (علیه السلام) در بین پیروان و شیعیان خود بود !
برخى محققین معتقدند ، غربت امام رضا (علیه السلام) در تهمت « کاخنشینى » به ایشان نهفته است ! و آنچه سبب شده امام رضا (علیهالسلام) غریبالغربا خوانده شود ، نسبت دادن تهمت کاخنشینى و سازش با مامون است . در حالى که این حرکت امام رضا (علیهالسلام) مشت ظلم و چهره سیاه و ریاکارانه مامون را آشکار کرد .
البته نکتهاى که در پایان لازم به تذکر است این است که ، حسب تحقیق مختصرى که انجام شد غیر از مواردى که در ابتداى این نوشتار در باب غربت امام رضا (علیهالسلام) از روایات آوردیم به روایت یا زیارتى برخورد نکردیم که آن حضرت را «غریبالغربا» نامیده باشند ، درحالیکه در زیارات مربوط به حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) این تعبیر به چشم مىخورد . مرحوم سیدبن طاووس در فصل 53 کتاب شریف اقبال زیارتى را براى امام حسین (علیهالسلام) در اول ماه رجب و نیز نیمه ماه شعبان ذکر مىکند که در آن زیارت چنین عبارتى وجود دارد : . . . السَّلامُ عَلَیْکَ یا غَرِیبَ الْغُرَباء . . . ( الإقبالبالأعمالالحسن ، ج 3 ، ص 347) همچنین محدث قمى در کتاب مفاتیحالجنان در ادب بیستم از آداب زیارت سید الشهدا (علیه السلام) خواندن دعایى را ذکر مى کند که تعبیر « غریبالغربا » در آن وجود دارد : السَّلامُ عَلَیْکَ یَا غَرِیبَ الْغُرَبَاءِ (مفاتیحالجنان ص 422 )
غربت امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا ، یک غربت فکرى بود . در روز عاشورا کسانى مقابل امام حسین (علیهالسلام) صفآرایى کرده بودند که حضرت را مىشناختند . تعدادى از آنها در کوفه پدر امام حسین (علیهالسلام) را درک کرده بودند و حتى برخى نیز دوران پیامبر (صلى الله علیه و آله) را دیده بودند .
غربت امام حسین (علیهالسلام) از این جهت بود که سخن ، فکر و اندیشهاش مورد قبول کوفیان قرار نگرفت و آن چیزى که امام حسین (علیهالسلام) از مردم کوفه مىخواست را آنها متوجه نمىشدند .
در روایتى امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند : . . . زیاره جدى الحسین بن على (علیهما السلام) فإنه غریب بأرض غربه . . . (کاملالزیارات ، ص 325)
اما غربت امام رضا (علیهالسلام) از این نوع نبود یا لااقل کمتر بود ، چراکه امام (علیهالسلام) با آگاهسازى ایرانیان نسبت به اهل بیت (علیهمالسلام ) باعث تأثیرگذارى بسیار به خصوص در نیشابور که مرکز علمى وقت ایران بود ، شد و سمت و سوى جدیدى در علماى متفکر جامعه ایرانى ایجاد کرد . تربیت شاگردان عالم ، بیان سخن تازه و معرفى چهره جدید از اسلام توسط امام رضا (علیهالسلام) باعث شد تا ایرانیان بیشترى به تشیع گرایش پیدا کنند و ایران شیعه خانه اهل بیت (علیهمالسلام) شود بنابراین نوع غربت ایشان با غربت جدشان حضرت حسین (علیهالسلام) متفاوت بودهاست .
افزودن دیدگاه جدید