خداباوری و استحکام خانواده

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۴۳(ویژه خانواده)، خداباوری و استحکام خانواده.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
صدیقه مدملی*
مقدمه
اعتقاد به خدا و یگانگی او، بنیادیترین آموزه دینی است. با توجه به ارتباط مستقیم و پیوستگی دو ساحت نظر و عمل، باور به خدای یگانه تأثیر مستقیمی بر نحوه زیست انسان دارد. انسان خداباور، خدا را منحصراً خالق، مالک، رب و حاکم همه مخلوقات میداند و رفتار خود را بر اساس این اعتقاد سامان میدهد. یکی از قالبهای زیست اجتماعی انسان، خانواده است که در اسلام، اصلیترین کانون اجتماعی به شمار میآید و کارکردهای منحصربهفردی در تربیت انسان دارد؛ از رو خداباوری، موجب سازگاری میان اعضای خانواده و تأمینکننده استحکام آن است. یکی از مبانی نظری اسلام، خداباوری است[1] که در تشکیل خانواده، استحکام و دوام آن نقش بسزایی دارد. اهتمام اسلام به تربیت اعتقادی و تحقق اخلاق خدامحور در خانواده، بر اساس نقش باورها در رشد انسان و نیز توجه به کارکردهای خاص خانواده است.
1. مفهومشناسی
الف) خانواده
«خانواده» در لغت، به معنای خاندان، دودمان و تبار است. اندیشمندان در اصطلاح تعاریف متعددی برای خانواده بیان کردهاند، از جمله گفتهاند خانواده کوچکترین، سادهترین و عمومیترین واحد اجتماعی است که بر اساس ازدواج رسمی میان زن و مرد شکل میگیرد و با تولد فرزندان توسعه مییابد.[2]
ب) باور و ایمان
«باور» از نظر لغوی معادل واژههایی همچون ایمان، عقیده و اعتقاد است. شاخصه مهم باور، درست و حق دانستن آن است که ناشی از نوعی پذیرش و قبول شخص باورمند است که در نهاد او استوار شده است.[3] ایمان نیز نوعی پذیرش نفس نسبت به چیزی است که آن را قبول کرده است؛ پذیرشی که موجب تسلیم نفس در برابر ادراک آن امر و آثار آن میشود. چنین تسلیمی در برابر خدا، «ایمان به خدا» نام دارد.[4]
رابطه متقابل باور و عمل
اعمال انسان مبتنی بر ادراکات اوست؛ ادراکاتی که در قالب باور و ایمان در وجود انسان شکل گرفتهاند و علومی محکم و هدایتکننده هستند. خداوند در قرآن کریم به رابطه میان ایمان و عمل اینگونه تأکید کرده است: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا؛[5] مسلّماً کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مىدهد، همچنین قرآن فرمود: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ؛[6] هر کس کار شایستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مىداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مىدادند، خواهیم داد
ج) خداباوری
اعتقاد به وجود خدا و یگانگی او، بنیادیترین مبنا در آموزههای دین اسلام است. چنین مبنایی در تمام شئون زندگی انسان بهویژه در ساحت اجتماعی و خاصه در زندگی خانوادگی نقش بسزایی دارد. بر اساس این اندیشه و باور، هیچ مؤثر مستقلی در عالم غیر از خدای سبحان وجود ندارد و قیومیت هستی، آفرینش، مالکیت، ربوبیت، رازقیت و...، منحصراً از آنِ خداست.[7] او با قدرت خود، خلق را مىآفریند، روزى و حیات مىبخشد، میمیراند و در هیچ کارى به یاری کسی احتیاج ندارد.[8] جهان با همه نظامات و سنن و علل و معلولات، فعل اوست. موجودات عالم در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند[9] و خداوند حافظ همه خلایق است. چنین باور به زندگی انسان جهت میبخشد و افزون بر تأمین نیازهای معنوی و مادی در عالم ماده، موجب رستگاری انسان در جهان آخرت نیز میشود. در حقیقت باورهای دینی و بهویژه خداباوری و شناخت صفات الهی، تأثیر مستقیمی بر اعمال انسان دارد.
همسر شهید سید علی حسینی[10] درباره اعتقادات این شهید بزرگوار میگوید:
وقتی برای خواستگاری آمد، همه اصول و شرایطش را روی کاغذ نوشته و پایینش را امضا کرده بود. تمام جلسه خصوصی صحبت ما درباره ازدواج به همان مطالبی که در آن کاغذ نوشته بود، ختم شد. روی برگه بسیار مختصر و مفید ده مورد از نظراتش را چنین نوشته بود: باسمهتعالی؛ «ایمان به خدا و خداجویی»، «مقلد امام بودن و پیروی از رساله ایشان»، «شغل من پاسدار است»، «مشکلات آینده جنگ»، «مکان زندگی»، «انگیزه ازدواج»، «رسیدن به کمال». اگر چه عبارتهایش کوتاه بود، اما هر کدام یک دنیا حرف داشت.[11]
2. چگونگی و چرایی نقش خداباوری در استحکام خانواده
شناخت جامع از خداوند، موجب تحولی عظیم در حیات انسان میشود. برای مثال شناخت صفات خداوند مانند علم و قدرت او موجب ایجاد روحیه صبر، رضا، تسلیم و... در وجود آدمی میشود. انسان خداباور، خداوند را با وصف جامع و فراگیر رحمت میشناسد که رحمت و فیاضیت را بر خود واجب دانسته است: «كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ».[12] بر اساس این نگرش، رحمت اقتضای ذات خداوند میباشد و هر موجودی و مخلوقی مظهر رحمت اوست. انسان خداباور خود را مظهر رحمت خدا میداند و میکوشد در راستای تحقق این مظهریت، در بالاترین سطح ممکن گام بردارد و رفتار کند و دیگر مخلوقات و هر یک از افراد خانواده را مظهر رحمت حقتعالی میداند. این نگرش میتواند تضمینکننده تعالی و تکامل افراد در نهاد خانواده باشد؛ زیرا نخستین شرط در تحقق خانواده متعالی، وجود فضای مناسب برای رشد و تکامل افراد است که نیازمند محیطی سرشار از مهر و عطوفت افراد نسبت به یکدیگر است. انسان خداباور میداند بیشترین صفات خداوند مانند خالق، صانع، رازق، نافع، واسع، دافع و...، به صفت رحمت رحمانیه و رحیمه او باز میگردد. از این رو در ظاهر ساختن این صفات نسبت به دیگران تلاش میکند.[13] انسان خداباور در همه شرایط، رحمت خدا را جاری و ساری میداند و با امیدواری، اطمینان و آرامشخاطر زندگی میکند.
3. آثار خداباوری در استحکام خانواده
اعتقاد به وجود خدا، به صورت فطری در وجود انسان نهادینه شده است و انسان بر اساس فطرت خویش، به سوی خدا کشش دارد؛ بهگونهای که از ابتدای ادراک چنین جاذبهای، به جستجوی خدا میپردازد. انسان با باور به خدایی که دارای کمال بینهایت است، در مسیر صحیح رشد و تعالی برای رسیدن به این کمال حرکت میکند. در جامعه تراز ایمانی، انسان خداباور حقایق هستی را نیازمند به خدا میداند و سبک زندگی خود را بر مبنای وجود چنین حقیقتی بنا میگذارد. مؤثرترین و بادوامترین راه حفظ و ارتقای سلامت انسانها در دو بعد فردی و اجتماعی، ارتباط با خالق هستی است؛ زیرا او منشأ و مبدأ سلامت و دهنده آن است. در نتیجه رابطه سازنده و مستمر با خداوند، کیفیتی پایدار و مثبت و همیشگی ایجاد میشود که دارای شاخصههایی همچون آرامش، اطمینان، نشاط و امید است:[14] «أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».[15]
بنابراین باورهای دینی و اعتقادی همسران، نقش بسزایی در تحکیم خانواده دارد؛ همانگونه که بیگانگی و بیتوجهی آنها به باورها و اعتقادات، استحکام خانواده را متزلزل میکند. اعتقادات دینی و بهویژه اعتقاد به خداوند، چارچوبی جامع برای تفسیر و تدبیر زندگی به انسان میدهد و موجب معنابخشی به زندگی افراد خانواده، کاهش نگرانیهای انسان و زمینهساز مدیریت و کنترل شرایط از سوی انسان میشود. تدبیر مذکور ناشی از باور و اعتقاد به حضور قدرت ماورایی الهی است؛ زیرا باور آدمی به خدا موجب میشود آفرینش و بازگشت همه موجودات را خدا بداند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ».[16] چنین انسانی در تمام اعمال و رفتارش دارای آرامش است و این آرامش را از ایمان به خدا میگیرد: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ؛[17] او کسى است که آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل کرد تا بر ایمانشان بیفزایند».
چنین انسانی زندگی فردی و خانوادگیاش را به سوی کسب رضای خداوند سوق میدهد: «قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ».[18] او که معتقد است خداوند ناظر و همراه اوست،[19] در برخورد با خانواده نیز میکوشد رضایت خدا را به دست آورد؛ زیرا میداند خدا نه تنها به کسی ظلم نمیکند: «إِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً»؛[20] بلکه به نیکی دیگران، اجر مضاعف میبخشد: «إِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيماً؛[21] خداوند (حتى) به اندازه سنگینى ذرهاى ستم نمىکند و اگر کار نیکى باشد، آن را دو چندان مىسازد و از نزد خود، پاداش عظیمى (در برابر آن) مىدهد».
همسر شهید مهدی باکری[22] میگوید:
بعد از خواستگاری قرار شد در خانه یکی از دوستان با آقا مهدی با هم صحبت کنیم. در آن جلسه بین من و آقا مهدی مسائلی مطرح شد. در آن جلسه نه من ایشان را نگاه کردم و نه ایشان به من نگاه کردند. تا روز عقد نیز فرصت دیگری پیش نیامد. وقتی خواهرهای آقا مهدی به او اعتراض کرده بودند که چطور میخواهی با دختری ازدواج کنی که اصلاً او را ندیدی؟ حتی به او گفته بودند چرا قبول کردی؟ شاید اشکال و ایرادی داشته باشد؛ او در جواب گفته بود: «ازدواج من به خاطر خداست، به خاطر اسلام است. معیارهایی را که میخواستم، در ایشان دیدهام و مطمئن هستم که ایشان همراه و همعقیده من در زندگی است».[23]
از پیِ آن گفت حق خود را بصیر که بُوَد دیدِ ویات هر دم نذیر
از پیِ آن گفت حق خود را سمیع تا ببندی لب ز گفتار شنیع
از پیِ آن گفت حق خود را علیم تا نیندیشی فسادی تو ز بیم[24]
الف) افزایش رضایتمندی
از آثار دیگر ایمان به خدا که مبتنی بر پایههای شناختی و نیز عاطفی میباشد، ایجاد رضایت و تسلیم نسبت به مقدرات الهی در افراد خانواده است. انسان خداباور میپذیرد که همه حوادث عالم خلقت به اذن و اراده الهی است: «لاحَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِالله»[25] و خداوند به مصالح او و خانوادهاش آگاهتر، خیرخواهتر و سعادتطلبتر است و در راستای رشد انسانها مسائل مختلفی را پیشروی آنها قرار میدهد؛ بنابراین به این اطمینان میرسد که همه حوادث زندگی فردی و خانوادگیاش در جهت خیر و صلاح اوست. در چنین خانوادهای، افراد در مقابل حوادث مختلف تسلیم هستند، مسائل را تکاملبخش میدانند و زمینه سازگاری و مدیریت نوع برخورد با این مسائل را ایجاد میکنند. این رضایت و تسلیم موجب میشود اختلافاتی که ممکن است در نتیجه ایجاد چنین مشکلاتی در خانواده بروز نماید، کمتر شود و افراد حوادث را راحتتر حل کنند. بر همین اساس برخی معتقدند دین و باورهای دینی و بهویژه خداباوری، مهمترین عامل ثبات و پایداری خانوادهها به شمار میآید.[26]
همسر شهید علی چیتسازیان[27] میگوید:
روزی با هم به مجلس روضه امام حسین(علیه السلام) میرفتیم. از من خواست تا برای شهادتش دعا کنم. با اخم به او نگاه کردم، سرم را پایین انداختم و چیزی نگفتم. طبیعی بود که در آن لحظات این حرفها را جدی نگیرم؛ هر چند هر وقت از شهادت صحبت میکرد، دلم میلرزید. علیآقا با حالتی خاص و بسیار عجیب گفت: «فرشته خانم! یادت هست گفتی راضی به رضای خدا باشم؟ من راضی شدم. تو برایم دعا کن که خدا هم از من راضی باشد. اگر خدا از زحمات ما راضی نباشد و جهاد ما را قبول نکند، ضرر بزرگی کردیم. نمیدانم پیش خدا رو سفید میشویم یا نه، اما دیگر از این دنیا که مانند قفس است؛ خسته شدهام. امشب از امام حسین(علیه السلام) برایم بخواه مانند تمام شهدا که قفس دنیا را شکستند و رفتند، من هم این قفس را بشکنم... من امشب آمدم تا دوباره به اباعبدالله(علیه السلام) لبیک بگویم و تا آخر عمرم حسینگونه زندگی کنم. به قول تو دیگر بقیهاش با خداست. راضیام به رضای او».[28]
ب) سلامت روانی و آرامش
ایمان به خدا، اساسیترین باور دینی آدمی است. باور به خدای قادر و غنی، به انسان امید میدهد تا بتواند در برابر تمام مشکلات و مصائب با قوت و امید ایستادگی کند؛ زیرا مقاومت در برابر ناملایمات به میزان باورها و اعتقادات افراد بستگی دارد. در نتیجه باور به خداوند، ارتباط با خدای متعال، توسل، توکل، داشتن حسنظن به خدا، بندگی و تبعیت از دستورات الهی انسان را در مسیر سعادت و هدایت قرار میدهد؛ در حالی که عدم باور به خداوند انسان را به گمراهی میکشاند.[29] باور به اینکه خدای متعال، منشأ و مبدأ همه کمالات و خیرات، و یکی از جلوههای حضور خداوند جبران اشتباهات و تبدیل زشتکاریها به نیکوییهاست، انسان را از پوچگرایی و ناامیدی نجات میدهد: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ».[30] حیات حقیقی بنا بر سبک زندگی قرآنی، حیات اُخروی است و زندگی دنیا، مقدمه و زمینه حیات جاوید است: «وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ؛[31] این زندگى دنیا چیزى جز سرگرمى و بازى نیست و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مىدانستند».
ج) ایجاد شادی
یکی از دلایل ثبات خانواده، وجود شادی پایدار در محیط خانواده است. شادی به معنای فرح و سلامتی، از نیازهای ضروری انسان و عامل رشد اوست. تأمین این نیاز در خانواده منجر به بقای خانواده میشود؛ زیرا افراد شاد قدردان خوبی دیگران هستند، به دیگران محبت و عفو و گذشت دارند، از زندگی احساس رضایت دارند و همواره از نظر ظاهری آراستهاند. هر یکی از این ویژگیها به تنهایی، نقش تعیینکنندهای در ثبات و استحکام خانواده دارند. از عوامل شادی، داشتن بینش صحیح نسبت به جهان خلقت و حوادث آن است. شناخت ناپایداری جهان، ناخوشیها و ناملایمات و ایمان به خدایی که مدبر امور و نظارهگر هر خوشی و ناخوشی است و با قدرت و علم خود میتواند ناخوشی را از بین ببرد و نیز اعتقاد به اینکه او خدای رحیم یاریدهنده است که برای برطرف کردن ناخوشیها میتوان از او یاری خواست، شادیآفرین است؛ زیرا امید به خدا باعث خشنودی انسان در ناخوشی میشود.[32] انسان خداباور مشتاق جلب رضای الهی است و این اشتیاق زمینه گذشت و بخشیدن خطاهای دیگران را فراهم میکند و زمینهساز شادی میشود: «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ؛[33] آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد».
د) افزایش استقامت در برابر موانع
از دیگر کارکردهای اعتقاد به خدا و قدرت او، استقامت و پایداری در مسیر زندگی است. انسان در راه رسیدن به اهداف خویش، همواره با موانعی مواجه میشود که بردباری در برابر این موانع، او را در رسیدن به اهدافش موفق میکند. چنین فردی در برابر مشکلات خانوادگی نیز صبوری میکند: «وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ».[34]
ھ) مدیریت رفتار اعضای خانواده
خداباوری، از عقاید قوی برای مهار و مدیریت رفتار اعضای خانواده است. بر اساس میزان قوّتی که این باور در درون افراد دارد، مشکلات خانوادگی و فردی کمتر خواهد شد و دیگر نیازی به ناظر بیرونی برای داوری و حل مسائل و مشکلات نیست. شناخت صفات خداوند همچون وسعت بیکران رحمت او،[35] قدرت مطلق[36] و کفایت او برای امور انسان،[37] آثار مثبت فراوانی در زندگی خانوادگی دارد؛ زیرا در پرتو این رحمت واسعه، عطوفت اعضای خانواده به یکدیگر بیشتر میشود و این عاطفهورزی در پیشگیری و حل مسائل نقش عمده دارد.[38] تکیه بر قدرت خدا موجب توکل انسان به او در سختیها میشود؛ بهگونهای که هراسی از مشکلات ندارد. سستی، ترس، اضطراب و عدم اشراف بر موقعیتهای پیش آمده، باعث میشود که فرد روش مناسب حل مشکل را به کار نگیرد و حال آنکه توکل بر خداوند، موجب تقویت اراده میشود و از تأثیر عوامل روانی کاهنده توان آدمی جلوگیری میکند.[39] در این صورت انسان برای رسیدن به تعادل و سازگاری تواناتر است. اعضای خانواده با توکل، در برخورد با مشکلاتی مانند فقر و بیکاری، معلولیت و بیماری یا بداخلاقی یکی از اعضای خانواده، با اراده قویتری به حل آنها میپردازند.[40]
فهرست منابع
کتب
قرآن کریم
بهشتی، محمد، مبانی تربیت از دیدگاه قرآن، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1386ش.
پناهی، علیاحمد، سبک زندگی، قم: مؤسسه امام خمینی;، 1393ش.
پورداوود، ابراهیم، فرهنگ ایران باستان پورداود، چاپ دوم، تهران: اساطیر، 1386ش.
جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، قم: اسراء، 1387ش.
خیری، حسن، مبانی نظام اجتماعی اسلام، تهران: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1393ش.
دیماپتو، ام رابین، روانشناسی سلامت، ترجمه محمد کاویانی و همکاران، تهران: سمت، 1398ش.
رضایی بیرجندی، علی، سبک زندگی از منظر امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه، تهران: چهار درخت، 1392ش.
سالاریفر، محمدرضا و همکاران، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389ش.
سالاریفر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، تهران: سمت، 1397ش.
شجاعی، محمد، توکل به خدا، قم: مؤسسه امام خمینی;، 1386ش.
ضرابیزاده، بهناز، گلستان یازدهم، تهران: سوره مهر، 1396ش.
طیب، سید عبدالحسین، کلم الطیّب در تقریر عقاید اسلام، بیجا: کتابخانه اسلام، 1362ش.
عاکف، سعید، ساکنان ملک اعظم، مشهد: ملک اعظم، 1384ش.
عباسی ولدی، محمدحسین، افلاکیان زمین 7، تهران: شاهد، 1384ش.
گروهی از محققان، تقویت نظام خانواده و آسیبشناسی آن، قم: مؤسسه امام خمینی;، 1386ش.
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم: صدرا، 1387ش.
مطهری، مرتضی، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، قم: صدرا، 1383ش.
مولوی، جلالالدین محمد، مثنوی معنوی، تصحیح قوامالدین خرمشاهی، تهران: انتشارات دوستان، 1378ش.
نشریات
غباری بناب، باقر، «باورهای مذهبی و اثرات آنها در بهداشت روان»، فصلنامه علمی پژوهشی اندیشه و رفتار، دوره 2، شماره 4، زمستان 1374، ص 54 – 48.
صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «شاخصههای خانواده کارآمد»، دوفصلنامه علمی پژوهشی پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، دوره اول، شماره اول، پاییز و زمستان 1392، ص 58 - 29.
* دانشپژوه سطح 4 حکمت متعالیه.
[1]. ر.ک: حسن خیری، مبانی نظام اجتماعی اسلام، ص 409 و 410.
[2]. علی احمدپناهی، سبک زندگی، ص 20 و 21؛ گروهی از محققان، تقویت نظام خانواده و آسیبشناسی آن، ج 1، ص 229.
[3]. ابراهیم پورداوود، فرهنگ ایران باستان، ص 62.
[4]. ر.ک: محمدمهدی پاریزی، «شاخصههای خانواده کارآمد»، پژوهشنامه مطالعات اسلامی زنان و خانواده، ص31.
[5]. مریم: 96.
[6]. نحل: 97.
[7]. عبدالله جوادی آملی، توحید در قرآن، ص 379.
[8]. سید عبدالحسین طیب، کلم الطیب در تقریر عقاید اسلام، ص 84.
[9]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 101؛ مرتضی مطهری؛ مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ص 89.
[10]. معاونت اطلاعات عملیات قرارگاه خاتمالأنبیا بود که در سال 1366 در ماووت عراق به شهادت رسید.
[11]. سعید عاکف، ساکنان ملک اعظم، ص 78.
[12]. انعام: 12.
[13]. ر.ک: محمد بهشتی، مبانی تربیت از دیدگاه قرآن، ص 260 – 246.
[14]. محمدرضا سالاریفر و همکاران، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، ص 145 – 143.
[15]. رعد: 28.
[16]. بقره: 156.
[17]. فتح: 4.
[18]. انعام: 162.
[19]. حدید: 4: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ».
[20]. یونس: 44.
[21]. نساء: 40.
[22]. فرمانده لشکر31 عاشورا بود که در سال 1362 و در عملیات بدر به شهادت رسید.
[23]. محمدحسین عباسی ولدی، افلاکیان زمین 7، ص 12.
[24]. جلالالدین محمد مولوی، مثنوی معنوی، دفتر چهارم؛ ابیات 217 – 215.
[25]. کهف: 39.
[26]. ر.ک: علی احمدپناهی، سبک زندگی، ص 225 – 218؛ باقر غباری بناب، «باورهای مذهبی و اثرات آنها در بهداشت روان»، اندیشه و رفتار، ص 51.
[27]. فرمانده اطلاعات عملیات لشکر 32 انصارالحسین همدان بود که در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید.
[28]. بهناز ضرابیزاده، گلستان یازدهم، ص 227.
[29]. علی رضایی بیرجندی، سبک زندگی از منظر امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه، ص 117 و 118.
[30]. فرقان: 70.
[31]. عنکبوت: 64.
[32]. ر.ک: علی رضایی بیرجندی، سبک زندگی از منظر امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه، ص 138 – 129.
[33]. نور: 22.
[34]. لقمان: 17.
[35]. انعام: 147: «رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ».
[36]. بقره: 165: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً».
[37]. نساء: 6: «کَفى بِاللَّهِ حَسِیباً».
[38]. ر.ک: محمدرضا سالاریفر، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، ص 110.
[39]. ر.ک: ام. رابین دیمائتو، روانشناسی سلامت، ترجمه محمد کاویانی و دیگران، ج 2، ص 757.
[40]. ر. ک: محمد صادق شجاعی، توکل به خدا، ص 225.
افزودن دیدگاه جدید