ضرورت حضور علما بر منابر وعظ
نام نشریه: مبلغان، دی و بهمن 1389 ، شماره 136
مقدمه
در اسلام براساس آیات «نفر» و «انذار» امر تبلیغ غایت تفقه در دین دانسته شده و از مهمترین وظایف حوزههای علمیه میباشد. هدف، دینشناسی، هدایت و ارشاد مردم در آگاهی از سرنوشتشان است.
منبر و خطابه یكی از راههای سنتی تبلیغ دین میباشد كه اهمیت آن در تاریخ به حدّی است كه علیرغم تحول در روشهای تبلیغی مختلف، این روش هنوز مورد توجّه و اقبال مردم قرار دارد. و رویآوردن به شیوههای تبلیغی جدید موجب برچیده شدن بساط «منبر، وعظ و خطابه» نشده است. دلیل آن تأثیرگذاری و پیوند دیرینة آن با مجالس مصائب اهلبیتعلیهمالسلام بالاخص مصائب حضرت سید الشهداءعلیهالسلام میباشد كه پس از قرنها هنوز در محرم و صفر مجالس عزاداری سنتی برپا و وعظ و خطابه همچنان زنده و پویاست؛ لذا برای جلوگیری از فرسودگی، باید با آسیبشناسی و انتقاد از بزرگانی كه بر این اریكه، تكیه میزنند و هدایت و ارشاد جامعه را بهدست میگیرند، موفقیت مبلغان دین را مضاعف کرد.
بحول و قوة پروردگار در این مقال، نكاتی درباره انتقاد و سپس درد دلی انتقادگونه از حوزه و اهالی منبر، وعظ و خطابه ارائه میگردد.
عزت نفس، یكی از نیازهای انسانی است كه برای بهدست آوردن آن انسان ناچار به احترام گزاردن به دیگران است؛ بنابراین تعاملاتی چرخشی ـ مثبت یا منفی ـ را میتوان در این خصوص ایجاد نمود. این تعاملات عبارتاند از:
1. انتقاد
- انتقاد، انتقال اطلاعاتی است دوستانه و مشفقانه كه برای رشد و آموزش فرد انتقادشونده انجام میگیرد.
- انتقاد برای بهبود و ارتقاء و تغییر مثبت در دانش، نگرش و عملكرد نقش سازندهای دارد.
- انتقاد، عملی است استراتژیك در اهداف بلندمدت و ارائه راههای نیل به آن.
الف. بايدهای انتقاد
- ایجادكنندة تحرّك در اشخاص و نفوذ در آنها برای اصلاح باشد.
- بیانكنندة نیازها و خواستهها باشد.
- همة جوانب، روشها و محتواها در آن لحاظ گردد.
ب. نبایدهای انتقاد
- انتقاد نباید همراه با احساسات باشد؛ چرا كه میتواند تخریبكننده و حتی بسیار خطرناك شود.
- نباید ضعیف باشد، كه منجر به شكست شود.
- و نباید همراه با ترس و یا خشم از شخصیت انتقادشونده و موقعیت اجتماعی وی باشد.
2. منتقد
- منتقد باید بداند از بیان انتقاد چه انتظاری دارد و چه رفتار یا خصوصیتی را میخواهد تغییر دهد؟
- برای بیان انتقاد بهطور دقیق و شفاف، صراحت كلام داشته باشد.
- زمانشناس باشد و در زمان مناسب انتقاد نماید.
- بر اهمیت امر تبلیغ و جنبههای مثبت فرد مبلغ تأكید نماید.
- برای رفع نواقص به انتقادشونده كمك نماید.
- در زمان انتقاد آرامش خود را حفظ نماید تا احساسات خود را كنترل و بهرهوری خویش را افزایش دهد.
- معیارهای انتقاد را بشناسد. برخی از این معیارها عبارتاند از:
الف. انگیزة انتقاد چیست؟
ب. آیا این انتقاد عملی است؟
ج. آیا میتوان بلا فاصله از آن استفاده نمود؟
د. چه منافعی دارد؟ و آیا منافع را تأمین میكند؟
3. نتيجه
در مجموع انسانها نیازمند انتقادكردن و انتقادپذیری مؤثر و مثبت برای تكامل خود هستند. این نقد، افراد را به سوی تعالی سوق میدهد؛ درحالی كه نقد منفی روحیة خصومت، پرخاشگری و تضاد را گسترش میدهد.
4. انتقاد به حوزههای علميه
- این انتقاد بر حوزههای علمیه وارد است كه علیرغم اهمیت مسئله تبلیغ، هنوز منبر و خطابه در میان عالمان و اندیشمندان، جایگاه رفیع خود را پیدا نكرده و همچنان مورد كمتوجهی است.
- در ایام تبلیغ مجالس و محافل مذهبی از حضور پیگیر و فیزیكی عالمان برجستة دینی خالی است. این انتقاد دغدغه شخصیتها و مصلحان بوده است؛ از جمله علامه شهید مرتضی مطهری كه میفرماید: «در جامعه ما بعضی مقامات مذهبی عظمت خود را حفظ كرده است كه چه شرایطی دارد، مثلاً مقام افتاء و مرجعیت؛ امّا تبلیغ كه در همان حد است، به جایی رسیده كه آواز گرم كافی است كه انسان را از مقام مداحی به مقام عُمدۀ الواعظین با استناد به صدر الواعظین و لسان الذاكرین برساند.»
5. انتقاد به مبلغين
الف. سطحينگری و عوامزدگی
- بدون شك تبلیغ دین، بویژه از طریق وعظ و خطابه، برای هدایت و ارشاد مردم بوده و تأثیرگذار در باورها و رفتارها و زندگی مردم است.
- تعلیم و تربیت مردم تنها از دست عالمان عامل و مهذب برمیآید.
- كسی كه در حوزههای علمیه با جدیت درس نخوانده و دینشناس (فقیه) نشده است قادر به انذار مردم نخواهد بود.
- هر گاه علما و اندیشمندان بر عرصة منبر ننشستند، كم سوادان یا بیسوادان آن را به دست میگیرند و ضرر چنین تبلیغی ناگفته پیداست.
مشكل امروز جامعة ما عدم آشنایی کافی مردم و مبلغین به معارف دینی است. بسیاری از افرادی كه رسالت آشنا كردن مردم با معارف را بر عهده دارند، خود به قدر كافی بدان آشنا نیستند.
بعضی از كسانی كه عهدهدار این مسئولیت خطیرند، به بیان مطالب غیر متقن و غیرقابل دفاع عقلانی و منطقی مانند: خواب و خیال و... مشغولند كه یا تأثیر نداشته و یا تأثیر آنی دارد كه به سرعت فراموش میشود.
متأسفانه امروزه مجالس مذهبی بهگونه فوق پررونق و مجالس منطقی و عقلانی یا تفسیری و روایی كه جنبه سرگرمی نداشته باشد، از رونق لازم برخوردار نیست.
بهراستی امروزه در كشور جمهوری اسلامی ما چند محفل تفسیری و روایی كه عالم وارستهای تبیینكنندة آن است تشكیل میشود؟ و چقدر از اقصی نقاط به سوی آن شتابانند؟ و متقابلاً چند محفل مذهبی كه با مداحی و روضهخوانی كه با استقبال وسیع مردم و انبوه متراكم جمعیت روبروست وجود دارد؟
ما در صدد تضعیف این محافل نیستیم؛ لكن برای هر چیزی چه مقدار بها میدهیم؟
بارها آیت الله جوادی آملی در خطبههای نماز جمعه هشدار دادهاند كه: «اگر علما منبر نروند، فضلا میروند. اگر فضلا منبر نروند، طلاب میروند. اگر طلاب نروند، مجلس در اختیار مداحان و ذاكران قرار میگیرد و ایران وضعیتی شبیه پاكستان پیدا میكند.»
رواج منبرهایی كه داستانسرایی، و خواب و خیال و موهومات در آنها جایگزین معارف قرآنی و حدیثی شده، خطری است كه جامعة ما را تهدید میكند.
در اینجا وظیفة مبلغان دینی همان رسالت پیامبران الهی یعنی «بلاغ مبین» است كه از یکسو از روشنی و صراحت در تبلیغ برخوردار بوده، و از سوی دیگر مبتنی بر منطق قوی و استدلال است.
ب. دنياطلبي
- وابستگی مبلغ دینی به دنیا آفت دیگر این عرصه مهم است و متقابلاً تهذیب و تزكیه و وارستگی وی از دنیا شرط لازم توفیق در این وادی میباشد.
كسی كه به بیان معارف دین میپردازد، و از توحید، معاد، معنویت و ارزشهای اجتماعی سخن میگوید، باید خود در ایمان و اعتقاد به این امور پیشقدم باشد، یا لا اقل شبیه به اهل دنیا نباشد.
كسی كه خود از دنیا دل نكنده و رها نشده باشد، چگونه میتواند مردم را به رهایی از قید مادیات فرا بخواند؟ شرط موفقیت در عرصة تبلیغ دین آن است كه مردم احساس كنند مبلغ دین هرگز برای دنیا به تبلیغ دین نمیپردازد.
بدانیم كه سقوط یك مبلغ دینی به مراتب دردناكتر از سقوط اقشار دیگر جامعه است.
6. پیشنهاد
اگر نهادهای مسئول احساس مسئولیت بیشتری نمایند تا زندگی مبلغان دینی به نحوی تأمین گردد و مبلغان و اهل منبر نیز بیاعتنایی به دنیا و مناعت طبع را در رفتارهای خود متجلی سازند، رفتارهای غیر قابل انتظار به حد اقل خواهد رسید.
دستاورد دیگر آنكه هرگز مبلغ برای خوشایند این و آن از بیان حقایق ابا نداشته و دین را فدای موقعیت اجتماعی نخواهد كرد.
هرگز منبر، وعظ و خطابه پلكانی برای رسیدن به دنیا و رشد موقعیت اجتماعی و یا جاه و شهرت نخواهد بود.
امید كه روزی شاهد حضور دوباره عالمان گرانقدر و مجتهدین بزرگوار و آیات عظیم الشأن بر فراز منابر وعظ و خطابه باشیم تا جامعه را در اوج آگاهی و سلوك الی الله ببینیم. انشاء الله.
ولا حول ولا قوة الا بالله
افزودن دیدگاه جدید