رفتن به محتوای اصلی

فرصتهاى تبلیغى را دریابیم (1)

تاریخ انتشار:
هر كس براي رسيدن به اهداف خويش در كمينگاه فرصتها مترصد مي‌ماند كه در زمان و موقعيت مناسب كه همان فرصت ست بسوي هدف گام...
نویسنده: محمدحسن نبوی
نام نشریه: مبلغان، شماره 40

هر كس براي رسيدن به اهداف خويش در كمينگاه فرصتها مترصد مي‌ماند كه در زمان و موقعيت مناسب كه همان فرصت ست بسوي هدف گام بردارد. بهره گيري از فرصتها وظيفه هر انسان دانا و باهوش است و خير يا شر بودن استفاده از فرصت، غالبا مربوط به هدف يا اهدافي است كه انسانها به دنبال دستيابي به آن از فرصتها سود مي‌جويند.

كافران و منافقين به دنبال فرصت براي پيش برد اهداف شوم خويش‌اند و مؤمنين نيز بايد براي وصول به اهداف خود از فرصتها بيشترين بهره را ببرند.

اميرمؤمنان علي عليه السلام مي‌فرمايد:

«انتهزوا فرص الخير فانها تمر مر السحاب (1) ؛ فرصتهاي خير را غنيمت شماريد زيرا همانند ابرها مي‌گذرند. »

در تبليغ معارف ديني، مبلغ نيز با بهره گيري هوشيارانه از فرصتها بايد به دنبال نشر معارف دين باشد.

قرآن و فرصت‌ها

در موقعيتهاي گوناگون و فراز و نشيبهاي مختلف تاريخ اسلام، به تناسب فرصتها آياتي نازل و راه را از بيراهه باز مي‌شناساند.

هنگاميكه در جنگ احد با شايعه قتل پيامبرصلي الله عليه وآله همگان به جز اندكي فرار مي‌كنند، قرآن مجيد مي‌فرمايد:

«افان مات او قتل انقلبتم علي اعقابكم (2) ؛ «آيا اگر [پيامبرصلي الله عليه وآله] بميرد يا كشته شود، از عقيده خود بر مي‌گرديد. »

در اين فرصت بر مؤمنين نهيب مي‌آيد كه مگر ايمان شما به خدا با مرگ پيامبرصلي الله عليه وآله مي‌ميرد؟ اگر چنين باشد ايمان نيست.

يا هنگاميكه عده‌اي به فخر فروشي مي‌نشينند و به دنبال بزرگ جلوه دادن قبيله خويش به قبرستان رفته، تعداد مردگان قوم خود را به شماره مي‌كشند، قرآن مجيد ضمن تقبيح اين عمل، آنان را به قيامت متوجه مي‌سازد كه:

«الهيكم التكاثر حتي زرتم المقابر كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون كلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم ثم لترونها عين اليقين. . . » (3) ؛ «تفاخر به تعداد بيشتر شما را به غفلت كشاند تا كارتان به گورستان رسيد، نه چنين است، زود است كه بدانيد، سپس زود است كه بدانيد. نه چنين است، اگر علم اليقين داشتيد به يقين دوزخ را مي‌ديديد. سپس آن را با عين اليقين مشاهده مي‌كرديد. »

در اينجا با توجه دادن به قيامت و جهنم بر غرورهاي مستانه و خيال آميز آنان ضربه مي‌زند تا نگاه عميق و ژرفي را جايگزين سازد.

مواردي از اين قبيل در قرآن بسيار يافت مي‌شود.

پيامبران و فرصت‌ها

با نگاهي به سرگذشت پيامبران در متقن ترين منبع تاريخي؛ يعني قرآن، استفاده از فرصتها موج مي‌زند، كه در اينجا، نمونه‌اي بيان مي‌شود.

حضرت يوسف عليه السلام در كنج زندان بسر مي‌برد، از زر و زيور و جاذبه‌هاي دنيا دل شسته و به زندان براي نجات از خواسته‌هاي نامشروع ديگران عشق مي‌ورزد و مي‌فرمايد: «رب السجن احب الي مما يدعونني اليه » (4) ؛ «خدايا زندان [با تمام سختيهايش براي من] دوست داشتني تر است از آنچه مرا بدان مي‌خوانند. »

خلوتكده زندان در كنار زندانيان، فضائي آرام و تامل برانگيز ساخته است؛ دو زنداني خواب مي‌بينند، براي تعبير خواب نزد مردي آراسته، نيكوكار و دوست داشتني به نام يوسف عليه السلام مي‌آيند، از او تعبير خواب مي‌خواهند، او خواب آنان را مي‌شنود اما قبل از تعبير خواب از فرصت بهره مي‌جويد و ضمن آنكه به آنان قول مي‌دهد كه صبر كنيد، تعبير خوابتان خواهم گفت، ليكن از خداي خود سخن بميان مي‌آورد و به دنبال آن مي‌فرمايد: «يا صاحبي السجن ءارباب متفرقون خير ام الله الواحد القهار» (5) ؛ «اي دو رفيق زندانيم! آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداي يگانه مقتدر؟»

او با ايجاد يك سؤال تامل برانگيز پتكي بر انديشه خفته آنان وارد مي‌كند، نهيبي ايجاد مي‌شود، آنگاه به دنبال تعبير خواب آنان مي‌رود و تعبيري راستين بيان مي‌كند كه در تاريخ ماندگار مي‌شود. اين يكي از مصاديق زيباي بهره جوئي از فرصت است و به ما مي‌آموزد كه چگونه از فرصتهاي مختلف و گوناگون براي نشر معارف ديني بهره جوئيم.

فرصت‌سازي

گاهي پيامبران عليهم السلام علاوه به استفاده از فرصتها، خود فرصت سازي مي‌كردند.

حضرت ابراهيم عليه السلام شهر را ساكت و آرام مي‌بيند، تبر در دست همه بتها را مي‌شكند، تكه‌هاي خرد شده بتها روي زمين مي‌ريزد، او از اعماق جان به نابودي بتها عشق مي‌ورزد اما براي فرصت سازي بت بزرگ را تبر بر دوش سالم وا مي‌نهد، هنگاميكه مردم به شهر باز گشته، خدايان خود و نياكانشان را اينچنين زبون و خرد شده مي‌بينند موجي عجيب همگان را فرا مي‌گيرد، سؤالي بزرگ همه انديشه‌ها را فعال كرده كه چه كسي چنين جرئت كرده و حركتي هول انگيز انجام داده است؟

كارشناسان، ابراهيم عليه السلام را متهم رديف اول مي‌دانند، ابراهيم عليه السلام دستگير و به محل وقوع جرم منتقل مي‌شود، همگان با فرياد اتهام را مطرح مي‌كنند، اما ابراهيم عليه السلام در وراي اين هياهو به هدف تبليغي خويش مي‌انديشد. جمع عظيمي را مي‌يابد كه از سويي جمعيت آنان و از سوي ديگر اين حادثه عظيم براي او عاليترين فرصت تبليغي ايجاد كرده است.

از اينرو جواب مي‌دهد: «بل فعله كبيرهم هذا فسئلوهم ان كانوا ينطقون » (6) ؛ «آن بت بزرگ اينها را شكسته است، اگر سخن مي‌گويند از آنها بپرسيد. »

«فرجعوا الي انفسهم فقالوا انكم انتم الظالمون » (7) ؛ «پس به خود آمده و (به يكديگر) گفتند: در حقيقت شما ستمكاريد. » و اين همان نتيجه‌اي است كه ابراهيم عليه السلام به دنبال آن بود، و برايش كوشيده است.

فرصت‌ها و نزول قرآن

بطور كلي شيوه نزول تدريجي قرآن بر پيامبرصلي الله عليه وآله غالبا براساس بيان معارف ديني در بستر فرصتها بوده است. هنگاميكه حادثه‌اي پيش مي‌آمد، مسئله‌اي مطرح و اذهان مردم را بسوي مطلبي متوجه مي‌ساخت. به مناسبت همان فرصت آيه يا آياتي از قرآن مجيد نازل و بدين وسيله در روح و جان آدميان نفوذ مي‌كرد.

از سوي ديگر قرآن مجيد از فرصت شاخص ترين امتياز فرهنگي زمان - كه فصاحت و بلاغت بوده - استفاده برده و با بيان فصيح ترين و بليغ ترين جملات، انديشه‌هاي فرهنگي زمان را شيفته خويش مي‌نمود، كه اين دو بخش قابل بررسي و بحث بسيار است.

پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله و فرصت سازي

گاهي پيامبرصلي الله عليه وآله براي ماندگار ساختن آموزه‌هاي خويش، ابتدا فرصت سازي مي‌نمود و پس از آن پيام خود را ابلاغ مي‌كرد.

به عنوان مثال، پيامبرصلي الله عليه وآله همراه با اصحاب خود از بيابان شنزار و بي آب و علفي مي‌گذرند، حضرت به اصحاب فرمان گردآوري هيزم مي‌دهند، آنان مي‌گويند: يا رسول الله! اينجا شنزار است و هيزم يافت نمي‌شود، پيامبرصلي الله عليه وآله مي‌فرمايند: بگرديد هرچه يافتيد بياوريد.

مسلمانان به امر پيامبرصلي الله عليه وآله براي يافتن هيزم در بيابان پراكنده مي‌شوند، هر كس مقدار ناچيزي هيزم با خود مي‌آورد، هنگاميكه روي هم ريخته مي‌شود انبوهي هيزم همگان را خيره مي‌كند. در اينجا پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله با حمت بسياري فرصت سازي كرده، حال آموزه‌اي را بيان مي‌كند:

«گناهان شما در حاليكه اندك بنظر مي‌رسد، اينگونه گرد مي‌آيد و شما از آن بي خبريد. »

مبلغ و فرصت

مبلغان ديني بايد از سويي به استفاده بهينه از فرصتهاي ماههاي رمضان، محرم، صفر، فاطميه، تابستان و. . . بيانديشند و از سوي ديگر در بقيه سال جهت تبليغ معارف ديني فرصت سازي كنند.

براي استفاده صحيح و خداپسندانه از فرصتهاي تبليغي، قبل از هر چيز بايد هدف از تبليغ كاملا مشخص شود كه چرا تبليغ مي‌كنيم و مي‌خواهيم به كجا برسيم؟

هدف در تبليغ

بزرگترين و بنيادي ترين هدف مبلغين، دعوت به خداوند و گسترش خداپرستي است. قرآن مجيد مي‌فرمايد: «و من احسن قولا ممن دعا الي الله و عمل صالحا» (8) ؛ «چه گوينده‌اي بهتر از كسي است كه به خدا مي‌خواند و عمل صالح انجام مي‌دهد. »

گوينده‌اي كه به خدا نخواند و يا به خدا بخواند ليكن اهل عمل صالح نباشد، از جرگه بهترين دعوت كنندگان خارج است.

پس هدف، فراخواني عمومي بسوي خدا و عمل نيكو است.

همچنين قرآن مجيد اين هدف را از اهداف همه انبياء بيان كرده، مي‌فرمايد: «و لقد بعثنا في كل امة رسولا ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت » (9) ؛ «همانا در ميان هر امتي رسولي را مبعوث كرديم «تا بگويد» خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد. »

راه تحصيل هدف

حال مبلغ براي استفاده از فرصتهاي تبليغي پس از ترسيم دقيق هدف و كنكاش مجدانه در نفس و مراقبت هميشگي از نفوذ وساوس شيطاني و تبديل هدف نوراني دعوت به خدا به اهداف غير الهي لازم است جهت دستيابي به مقصود پاك خويش به برنامه ريزي بپردازد و با بازشناسي جامعه، مخاطبين، نيازهاي تبليغي، آسيبهاي اخلاقي - اجتماعي و با بررسي دقيق محدوديتها و امكانات، راه خويش را به خوبي انتخاب و بسوي هدف حركت آغاز كند.

از آنجا كه پرداختن به اين بحث مجالي بيشتر مي‌طلبد، در شماره بعد اين مطلب دنبال خواهد شد.

ادامه دارد. . . .

· پاورقــــــــــــــــــــي

1) غرر الحكم.

2) آل عمران/144.

3) تكاثر/1 - 7.

4) يوسف/33.

5) يوسف/39.

6) انبياء/63.

7) انبياء/64.

8) فصلت/33.

9) نحل/36.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.