تجربههای تبلیغی (7)
نام نشریه: مبلغان، شماره 61
موضوع: كتاب و كتابخوانی
شیوه: معرفی كتابهای مفید و تشویق به كتابخوانی
كتابِ عشق بر طاقِ بلند است ورای دستِ هر كوته پسند است
فروگیر این كتاب از گوشه طاق كه نگشودش كس و فرسودش اوراق
(وحشی بافقی)
روزهای میانی ماه رمضان بود و شبهای «شب زنده داری» در پیش. به مناسبت درگذشت یكی از مؤمنان در مجلس فاتحهای در یك مسجد منبر داشتم. جمعیتی نزدیك به پانصد نفر در مجلس حضور داشتند و من تنها نیم ساعت فرصت داشتم. با خود گفتم باید موضوع و شیوه سخن به گونهای باشد كه اوّلاً: با حال و هوای مجالس فاتحه تناسب داشته باشد (یادی از معاد و جهانِ بزرگی كه همه پیش روی خواهیم داشت) . ثانیا: از روش علمی و شیوه منطقی برخوردار بوده و براساس فكر و مطالعه باشد و دور از پراكنده گویی و از هر دری سخنی. ثالثا: دوست داشتم كتابِ سودمندی را درباره ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام به آنان معرفی كنم كه هم ساده و شیرین و هم استدلالی باشد. سخن را با آیه 49 سوره كهف آغاز كردم:
«وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَری الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یقُولُونَ یوَیلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لایغادِرُ صَغیرَةً وَلا كَبیرَةً إلاّ أَحْصیها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا وَلایظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا»؛ «و كتاب (كتابی كه نامه اعمال همه انسانهاست) گذارده میشود، پس مجرمان را میبینی كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و میگویند: «وای بر ما این چه كتابی است كه هیچ عمل كوچك و بزرگی را فرو گذار نكرده مگر اینكه آن را به شمار آورده است؟! آنها همه اعمال خود را حاضر میبینند؛ و پروردگارت به هیچ كس ستم نمیكند.»
سپس مقدمه كوتاهی را ذكر كردم:
«امروز شما عزیزان با حضور در این مجلس دو كار بزرگ انجام دادید. اوّل آنكه با خواندنِ فاتحه، روان آن عزیز از دست رفته را شاد كردید. دیگر آنكه قلب داغدیده بازماندگان را التیام بخشیدید. امّا آنچه كه مهمتر از این دو مسئله است اینكه این گونه مجالس بیش از آنكه برای مردگان و درگذشتگان مفید باشد، باید برای خود ما مایه عبرت باشد. عبرتی كه از این گونه مجالس میتوان گرفت این است كه با حضور در كنار خاك عزیزانمان باور كنیم كه
هر كه باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است
(پروین اعتصامی)
با حضور در این جلسه ما هم عملاً با آخرین منزل این دنیا آشنا میشویم و هم با شنیدن و استماعِ قرآن، با راهِ بزرگ و آئین درست رفتن آشنا میشویم. حال گوش جان به این آیه بسپاریم. براساس این آیه هر یك از ما ـ كه در این مجلس نشسته ایم ـ یك كتاب همراه دارد. كتابی كه اوراق آن از نگاه خودمان چه بسا پنهان باشد امّا فرشتگان آن را مینویسند. همه كارهای اختیاری ما در این كتاب نوشته میشود؛ روزههایی كه در این ماه گرفته اید، نمازهایی كه به پا داشته اید، انفاقهایی كه كرده اید.
در حقیقت ما نویسندگان این كتاب هستیم. با قلم عمل، كتابِ عمل خویش را مینویسیم. امّا اگر قرآن را مطالعه كنیم میبینیم كه قرآن از سه كتاب دیگر نیز گفتگو میكند كه مجموعا چهار كتاب میشود:
1. كتاب سرنوشت؛ 2. كتاب نامه اعمال؛ 3. كتاب پیامبران؛ 4. كتابِ نویسندگان. قرآن درباره هر یك از این كتابها سخن گفته است:
1. كتاب سرنوشت: كتابی است كه آنچه در زمین و در زندگی انسان اتفاق میافتد در آن مندرج است. آیه 21 سوره حدید از این كتاب سخن میگوید: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الارضِ ولا فِی اَنْفُسِكُمْ اِلاّ فی كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها اِنَّ ذلِكَ عَلَی اللّه ِ یسیر»؛ «هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر اینكه همه آنها قبل از آنكه زمین را بیافرینیم در لوحِ محفوظ ثبت است و این امر برای خدا آسان است.»
2. كتاب نامه اعمال: كه آیه 49 سوره كهف از آن سخن میگوید: «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَری الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یقُولُونَ یوَیلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لایغادِرُ صَغیرَةً وَلا كَبیرَةً إلاّ أَحْصیها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا وَلایظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدا»؛ «و كتاب (كتابی كه نامه اعمال همه انسانهاست) گذارده میشود، پس مجرمان را میبینی كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و میگویند: «وای بر ما این چه كتابی است كه هیچ عمل كوچك و بزرگی را فرو گذار نكرده مگر اینكه آن را به شمار آورده است؟! آنها همه اعمال خود را حاضر میبینند؛ و پروردگارت به هیچ كس ستم نمیكند.»
3. كتاب هدایت پیامبران: كه آیه 25 سوره حدید درباره این كتاب سخن میگوید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْمیزانَ لِیقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و به همراه آنها كتاب و میزان نازل كردیم تا مردم به داد برخیزند.»
4. كتاب نویسندگان و مؤلفان: كه آیه 1 سوره قلم از آن سخن میگوید: «ن وَالْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ»؛ «سوگند به قلم و آنچه [نویسندگان] مینویسند.» این كتابی است كه هم انیس تنهاییهای انسان و هم روشنی بخش صبح دانایی اوست:
انیس كنج تنهایی كتاب است فروغ صبح دانایی كتاب است
كسی كه در این جهان با كتاب محشور است هیچگاه احساس تنهایی نمیكند.
این همان كتابی است كه نویسنده خود را به بهشت میبرد. قال علی علیه السلام : «مَنْ ماتَ وَ میراثُهُ الدَّفاتِرُ وَالْمَحابِرُ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛ هركس با میراثی از دفتر و مركب از جهان برود، بهشت بر او واجب میشود.»
به رغم اهمیتی كه دین ما برای كتاب قائل است امّا هنوز یكی از بحرانهای جامعه ما بحران مطالعه و كتابخوانی است. آنقدر كه جامعه ما به تماشای فیلم سینمایی و سریال اهمیت میدهد، به خواندن و مطالعه اهمیت نمیدهد. یكی از علّتهای مهمِّ گریز از مطالعه، آشنا نبودن با كتابهای مفید و سودمند است.
من امروز میخواهم یكی از بهترین كتابهایی را كه درباره امیرالمؤمنین علیه السلام نوشته شده است به شما معرفی كنم. نام كتاب «آنگاه هدایت شدم» است.
این كتاب به عربی نوشته شده و به زبانهای فارسی، انگلیسی، اردو و زبانهای دیگر هم ترجمه شده است. نویسنده آن آقای دكتر محمد تیجانی سماوی است. اوّل یك سنی بوده، آن هم نه یك سنی معمولی بلكه یكی از علمای اهل سنت بوده است. درباره مذهب حقّ به تحقیق و جستجو میپردازد. برای رسیدن به چشمه حقیقت به كشورهای مصر و عراق سفر میكند. در نجف با آیة اللّه خویی و شهید سیدمحمد باقر صدر دیدار میكند. با آنها درباره مذهب شیعه و مذاهب دیگر گفتگو میكند. حوزههای علمی و بحث و مباحثه طلاب جوان را از نزدیك مشاهده میكند و تحت تأثیر سخن آن دو مرجع بزرگ و فضای معنوی حوزه قرار میگیرد و سرانجام مذهب شیعه را میپذیرد. سرگذشت شگفت انگیز خود را در این كتاب «آنگاه هدایت شدم» مینویسد كه بسیار شیرین و جذّاب است.
نتیجه این معرفی آن شد كه افراد بسیاری سراغِ كتاب و ناشر را گرفتند. یكی از دوستان مسجد مأمور شد به مركز استان برود و سی نسخه از آن را تهیه كند. پنج عدد آن را به كتابخانه مسجد هدیه كرد و بقیه نیز در اختیار علاقه مندان به كتاب قرار گرفت.
افزودن دیدگاه جدید