شهید سید عباس موسوی، مبلغی مبارز و خستگی ناپذیر
نام نشریه: مبلغان، شماره 63
تولد، ایام كودكی و نوجوانی
در سال 1371 ه. ق مطابق 1331 ه. ش در شهر نبی شیثِ لبنان از پدری موسوی و مادری هاشمی، فرزندی دیده به جهان گشود كه نام «عباس» را برای او انتخاب كردند؛ بدان امید كه همچون حضرت عباس علیه السلام در مسیر ایثار و فداكاری گام نهد و باشجاعت و استواری، تمامی توان خود را برای اعتلای حق به كار گیرد.
او در حومه جنوبی بیروت و در خانهای كه همسایه مسجد بود، دوران كودكی را سپری كرد. مجالس سوگواری كه در عاشورای هر سال در این مكان برگزار میگردید، جرعههایی جان بخش از حماسه و شهامت را به كام كودكانی همچون سید عباس سرازیر میساخت.
سید عباس نوباوه، از همان دوران صباوت با رفتارهای خویش نوعی فراست، تیزهوشی و شجاعت را بروز میداد كه در كودكان هم سال وی، چنین ویژگیهایی قابل مشاهده نبود.
به تدریج كه به دوران نوجوانی گام مینهاد، بر اثر پرورشهای پرمایه والدین، استعداد خارق العاده و علاقههای درونی با فضیلتهای اخلاقی الفت پیدا كرد و با دردهای محرومان و مستمندان آشنا گردید. به همین دلیل، وجود بابركتش از حركت و تلاش برای افراد رنج دیده و محاصره شده در ستم و شقاوت لبریز میگردید و احساس دلسوزی و تعهد در قبال مسلمانان همراه با آگاهی دینی و پویایی سیاسی در او آرام آرام شكوفا میشد.
از این جهت، وقتی به پانزدهمین بهار زندگی قدم گذاشت، در سال 1386 ه. ق مطابق با 1346 ه. ش و در جنگ ژوئن 1967 م، اعراب از رژیم صهیونیستی شكست سختی خوردند.
سید عباس به جای اینكه در گوشهای بنشیند، زانوی غم در بغل گیرد و در موجی از حزن و نگرانی فرو رود، به صفوف فداییانِ مجاهد جهت مشاركت در دفاع از فلسطین پیوست و پس از مدتی در حالی كه مصدوم گشته بود، به وطن بازگشت. پدرش میگوید: وقتی فرزندمان از ناحیه پا دچار شكستگی گردید، همراه با مادرش به عیادتش رفتیم و از او پرسیدیم: سید عباس! چگونه قادری در چنین سنّی بلاها و شدائد را تحمل كنی؟
جواب داد: این راه سختیها و مقاومت در برابر آنها را از ما میطلبد و آن طریق ایثار و شهادت است! (1)
تحصیلات و فراگیری علوم اسلامی
سید عباس در سال 1387 ه. ق پس از ملاقات با امام موسی صدر در منطقه اوزاعی جنوب بیروت بر اثر توصیههای آن امید محرومانِ لبنان، رغبت خاصی به مطالعات اسلامی پیدا كرد و بی درنگ به مراكز آموزشی مورد نظر پیوست. تحصیلات ایشان در مؤسسهای در برج شمالی واقع در حوالی شهر صور حدود یكسال و اندی طول كشید و در سال 1388 ه. ق برای ادامه تحصیل و بهره مندی از بركات حوزه پربار نجف، راهی عتبات عراق گردید.
هوش سرشار، نبوغ ذاتی، استفاده از فرصتها، و درك محضر اساتیدی دانشور و وارسته موجب گردید كه سید عباس دورههای مقدماتی و سطح متداول در حوزه را در خلال پنج سال بگذراند؛ در حالی كه این مقاطع به طور متعارف برای یك طلبه عادی حدود 15 سال به درازا میكشید.
او در كنار دروس حوزوی به فراگیری زبانهای خارجی اقبال نشان داد و در كلاسهای درس زبان انگلیسی و فرانسوی حاضر میگردید و شهید سید محمد باقر صدر هزینه آموزشهای او را پرداخت میكرد. وی پس از طی مراحل مقدماتی و سطح، محضر پرفیض شهید صدر را مغتنم شمرد و ضمن كسب دانش از پرتو اندیشههای والای فقیه شهید، با وی روابط نزدیك فكری و علمی برقرار كرد. (2) همین ارتباط بود كه موجب گردید حقایقی كه سید عباس مدتها در پی آن بود، در وجودش متبلور گردد. (3)
سید عباس از همان روزهای آشنایی با شهید صدر، به طور كامل تحت تأثیر برنامههای اصلاحی و ارشادی ایشان قرار گرفت و مصمم گردید با الهام از ابتكارات، اندیشهها و طرحهای آن دانشمند به خون خفته، مسئولیت تبلیغ و ارشاد را در جوامع شیعی لبنان عهده دار شود.
در نجف نیز فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی این سید شهید، شهید صدر را به سوی خود جلب كرد و از این رو مسئولیتهای تبلیغی وسیعی را به مناسبت ایام ماه مبارك رمضان و محرم بر دوش وی و برادرانش نهاد؛ به علاوه آن ستارگان فروزان برای تعظیم شعائر مذهبی و دمیدن روحی تازه در مفاهیم و مراسم عاشورا، به لبنان میآمدند.
سال 1398 ه. ق آخرین باری بود كه آن سید وارسته برای گرامی داشت خاطره عاشورا به لبنان آمد، اما در همان زمان نیروهای سازمان امنیت حزب بعث عراق برای چندین بار به محاصره و بازرسی منزل وی در نجف اشرف پرداختند و قصد داشتند سید را دستگیر و به زندان ببرند. این وضع، موجب شد كه همسرشام یاسر طی پیامی سید عباس را مطلع كند كه به دلیل آشفتگی اوضاع، به عراق بازنگردد كه چنین شد و پس از چندی خانوادهاش به وی ملحق شدند. (4)
شخصیت دیگری كه سید عباس در دوره درس خارج و مراحل عالی علوم حوزوی از محضرش استفاده كرد، آیة الله سید ابوالقاسم خویی رحمه الله بود. حوزه درسی این فقیه فرزانه برای ذهن پرتكاپو و پرجوشش سید عباس به لحاظ بیان رسا، انسجام در مطالب، بحثهای استدلالی و انتقادی جالب استاد مذكور، آموزنده و ارزنده بود. (5)
سید عباس در دوره تحصیل در نجف برای زیارت مستمر جدش حضرت علی علیه السلام جدیت داشت و هرگز از رفتن به كربلا و زیارت بارگاه منور حضرت امام حسین علیه السلام و سایر شهیدان این تربت مقدس، باز نماند و مسیر طولانی بین نجف تا كربلا را به شوق زیارت، اغلب اوقات پیاده طی میكرد. (6) او پس از نه سال اقامت در نجف، با كوله باری از علم، معرفت و تقوا به لبنان بازگشت.
تلاشهای آموزشی، فرهنگی و تبلیغی
ایشان در حالی كه بار مسئولیتی سنگین را بر دوش خویش احساس میكرد، رهسپار بعلبك گردید و در این شهر، مركزی را برای فراگیری علوم دینی بنیان نهاد تا برای طلابی كه امكان عزیمت به نجف را ندارند، مكان مناسبی باشد. (7) این حوزه كه به نام امام منتظر علیه السلام بنیان نهاده شد، در منطقه عین بورضای بعلبك قرار دارد و در سال 1398 ه. ق. در یك منزل استیجاری فعالیتش آغاز شد و در سال 1399 ه. ق به ساختمانی در كنار مسجد امام علی علیه السلام انتقال یافت.
سرانجام ساختمان مختص این كانون علمی و تبلیغی با زیربنای 4 هزار متر مربع، در سال 1412 ه. ق و در روز عید غدیر خم آماده بهره برداری شد. (8)
به گفته آن شهید، امام موسی صدر و سید محمد حسین فضل الله در این حركت، همكاری داشتند و شهید آیة الله سیدمحمد باقر صدر بهترین پشتیبانی از آن را به عمل آورد. حوزه مذكور نقش تبلیغی بسیار مؤثری در منطقه بقاع و سایر مناطق لبنان همچون بیروت و جنوب این سرزمین برعهده داشت.
تربیت مبلغانی پرتوان، دلسوز و كوشا برای دفاع از حریم تشیع در برابر یورشهای فكری و فرهنگی دشمنان، ارشاد و هدایت نسل جوان به سوی تعالیم اصیل، سازنده و رشد دهنده و ایجاد مصونیت در آنان، در برابر انحرافهای عقیدتی و مردابهای ضلالت، احیاء ارزشهای دینی، سنتهای مذهبی و شعائر مكتب اهل بیت علیهم السلام در میان شیعیان لبنان، به خصوص بقاع و بعلبك، و ایجاد تحرك و نشاطِ اجتماعی ـ سیاسی در میان مسلمانان این سامان در برابر تهدید دشمنان و حفظ هویت دینی و ارزشی آنان، از اهداف مهم این سید نستوه در تأسیس حوزه مزبور بود.
آن بزرگوار، از حوزه امام منتظر علیه السلام سربرآورد و در مدتی كوتاه حركت تبلیغی گستردهای از این پایگاه، سازماندهی كرد كه امواج پربار و انوار درخشان آن تمامی آبادیهای ناحیه بعلبك و هرمل را دربرگرفت. حتی روستاهای دورافتاده كه در شوره زارهای دره بقاع و دیگر مناطق در عكّار، در شمال لبنان، كه هیچ مبلّغی بدان جا گام ننهاده بود و مردمانشان پیش از آن با عالم دینی و مبلغ اسلامی روبه رو نشده بودند، مشمول این برنامه تبلیغی قرار گرفتند و سید عباس به همراه طلاب این مدرسه نخستین كسانی بودند كه در ایام ماه مبارك رمضان و محرّم به این مناطق محروم و فراموش شده عزیمت میكردند. شمار قابل توجهی از روحانیان و مجاهدانی كه در نقاط مركزی، جنوبی و غربی لبنان به تبلیغ و تلاشهای فرهنگی و مبارزاتی روی آوردند، در این مدرسه آموزشهای لازم را دیده بودند و آن سید شهید در تربیت آنان نقش مهم ایفا كرده بود.
خورشید عباس همواره از روستایی به روستای دیگر در حال حركت بود. در یك آبادی اقامه جماعت میكرد و در جای دیگر، مناسبتی مذهبی را گرامی میداشت. با مردم روابطی صمیمانه و عاطفی برقرار كرد و طی ملاقاتها، دیدارها و گفتگوهای وی با مردمانِ این نقاط، از عمق وجود، به دردها، گرفتاریها و تقاضاهای آنان با دقت و حوصله گوش میداد و ایشان را برای حلّ مشكلات راهنمایی میكرد. او اسوه حركتی آرامش ناپذیر، ارادهای نستوه و استوار بود و هرگز با خستگی ملاقات نكرد.
كلاسهای درسی بسیاری ـ علاوه بر شهر بعلبك ـ در روستاها و دهكدهها برگزار میكرد و مشاركتی فعال و تأثیرگذار در برپایی مدارس، دورههای آموزشی و پرورشی داشت. نه تنها تمام وقت و توانش را در اختیار جوانان مؤمن قرار میداد، بلكه تمام توجّه خویش را معطوف آنان میساخت. با آنان دیدار میكرد و در گردهماییهای این قشر پرتحرك و بانشاط، با هیجان و اشتیاق فوق تصور حضور مییافت و محبّتی پدرانه و عطوفتی مشفقانه در خصوص آنان ابراز میداشت و در شرایطی كاملاً صمیمی و فضایی خودمانی و دوستانه جوانان را از تعلیمات قرآنی و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام بهره مند میساخت.
بنابراین، نهایت جهد و اهتمام خویش را به كار گرفت تا از آنان انسانهایی مؤمن، باصلابت، شجاع و مقاوم بسازد كه هسته اصلی و فعال تشكلی اسلامی را تشكیل دهند. و بهترین پاداشی كه خداوند به وی عطا كرد، همانا به بارنشستن نهالی بود كه در دلهای مؤمن و مستعدّ پرورش داد؛ به طوری كه برخی از آنان به فیض شهادت نائل آمدند و عدهای دیگر، هر كدام در مسیری مقدس كه برگزیده اند، مشغول تلاش فرهنگی و مبارزه و جهاد هستند. در میان پرورش یافتگان مكتب سید عباس، روحانی، پزشك، مهندس، استاد دانشگاه و نیروی مسلح دیده میشود.
سید عباس در عمل بسیجی خود به طور هم زمان در دو مسیر گام نهاد: خط سازندگی فكری و سیاسی، و خط تهذیب نفس و خودسازی معنوی.
وصف اخلاص و ایثار
مقام معظم رهبری، از این شهید به عنوان علامه مجاهدی كه هرگز خستگی و ملامت را نمیشناخت، سخن گفته اند و در ادامه، او را به عنوان عالمی ربانی و مخلص معرفی كرده اند.
رهبر فرزانه چنین متذكر گردیده اند: «شهید موسوی علم و عمل را در هم آمیخت و تمسك به صدق، فداكاری و ایثار را سرلوحه كار خویش قرار داد؛ همان بنیادهایی كه در مسیر دست یابی به اهداف مقدس عالی جهت دفاع از اسلام و رویارویی با ستم و سركوبی آن، آموزش میداد» (9)
علامه سید محمد حسین فضل الله، روحانی برجسته لبنانی، در وصف وی، نوشته است: «خداوند در دلش زیست، پس انسان ایمان گردید. رسالت در وجودش ریشه دوانید و انسان اسلام گشت. آگاهانه تمام زندگیاش را با مسئولیت در هم آمیخت، پس انسان جنبش و حركت گردید. امت در كلّ كیانش زندگی كرد، پس انسان انقلاب گردید و آن گاه كه به ملكوت اعلی پیوست، جامعه مفهوم این سخن را دریافت كه چگونه انسانی، در حالی كه برای آنها زندگی میكند، در مسیر حق و توحید بوده است.» (10)
سید حسن نصرالله، دبیر كلّ كنونی جنبش حزب الله لبنان، او را چنین معرفی كرده است:
برای كربلا متولد شده بود و در قلب او امام حسین علیه السلام در تپش بود و در رگهای او خشم انقلاب در جوشش بود. در دیدگانش برای كودكان یتیم و افراد محروم و كم بضاعت، اشك حلقه میزد. وارث راستین دودمان، آرمان و سلسله نسب بلند مرتبه رسول اكرم صلی الله علیه و آله، عالمی زاهد، عالمی عابد، انقلابی مجاهد و از تبار محرومان به شمار میرفت. هیچ گونه امكانات و ثروتی از خود برجای ننهاد، مگر سادهترین وسایل زندگی كه گذر زمان آنها را دچار استهلاك ساخته، حتی كفایت بدهیهای او را نمیكرد. فروتن، بی تكلف، دوست فقیران، مأنوس با محرومان و شیفته مجاهدان و عاشق شهیدان بود.
با چشمانش یتیمان را مورد تفقد قرار میداد و در حد توان بر زخمهای آنان مرهم مینهاد. پیوسته در فكر اسیران و محبوسین روزگار میگذرانید. پیشاپیش جمع حركت میكرد و به گفتهها و اظهارات خویش در عرصههای گوناگون، اكتفا نمیكرد و همواره در فشارهای زندگی و مصائب روزگار یار و حامی سلحشوران بود. (11)
به گفته همسر شهید شیخ راغب حرب، این دو عالم مجاهد (سید عباس و شیخ راغب حرب) دانش و اندیشه خود را به مدرسه سیاری تبدیل كردند كه در میان امت مسلمان به حركت درمی آمد و احكام اسلام را درباره جفاكاران، اشغالگران، متجاوزان و ضرورت اتحاد و تفاهم مسلمین در مقابل خصم به آنان آموزش میدادند.
با شهادت شیخ مذكور، سید عباس از شهر نبی شیث به سوی جبشیت واقع در قلب جبل عامل كه پایگاه تبلیغاتی و مبارزاتی شیخ راغب حرب بود، حركت كرد و در آنجا مستقر گردید. عبایش را بر زمین گسترانید، لباس رزم بر تن كرد و پیشانی بند جهاد بر جبین خویش نهاد. دور از همسر و كودك و خانوادهاش پیش رفت و میكوشید در بین اهالی این سامان، پایداری و استقامت را ریشه دار سازد. دستهای مبارزان را صمیمانه میفشرد و بر پیشانی آنان بوسه میزد و اراده آن سلحشوران علوی را مستحكم مینمود. حالات معنوی مجاهدان را تقویت میكرد، بر مصائب حماسه سازان عاشورا میگریست، و بر ایشان آیات دعوت به جهاد و دفاع از اسلام را تلاوت میكرد.
وحید سوید، روزنامه نگار و خبرنگار لبنانی گفته است: ستاره سید در حال پرتوافشانی بود. خانهاش در صور ساده و بدون پیرایه همچون خانه تمام محرومان مینمود. این مكان همچون كندوی زنبور عسل از سویی محل استقبال از مجاهدین بود كه حامل رسالت تبلیغی بودند و از جبههها میآمدند و از طرف دیگر، آنهایی كه مأموریتشان خاتمه یافته بود، با سید وداع میكردند. سید گاهی هم نشین مرد سالخوردهای میگردید كه از روستای خود آمده بود تا مشكلات آبادی خویش را برای سید بیان كند. آن دیگری را تا درب منزل همراهی میكرد، در حالی كه دستی بر شانهاش داشت تا آنكه با گروهی دیگر از جنوبیها، بازگردد. (12) اندوه رزمندگان غم روزانهاش به شمار میآمد و حماسه حماسه آفرینان جنبش جنوب لبنان در زندگی او جاری بود. (13)
سید، خود میگوید: علاوه بر فعالیتهایم در مناطق دیگر، به فضل خدا، در منطقه جنوب با شوقی برخاسته از ایمان كار میكنم و به پاكی و خوش قلبی این مردمان باسخاوت كه در همسایگی بدطینتی چون صهیونیستها زندگی میكنند، در حالی كه از مبارزه و دفاع باز نمیایستند، افتخار میكنم و دلخوش هستم. (14)
رهبری جنبش مقاومت
به دنبال اشغال لبنان توسط صهیونیستهای غاصب در سال 1402 ه. ق و عملیات شهادت طلبانه شیعیان علیه متجاوزان اسرائیلی، سازمانی به نام بسیج عمومی مستضعفین شكل گرفت كه بعدها به مقاومت اسلامی معروف شد. اولین ظهور علنی حزب الله در سال 1404 ه. ق. بود كه با انتشار و توزیع اعلامیهای خطاب به محرومین جهان به مناسبت كشتار صبرا و شتیلا و نیز یك سال بعد، به مناسبت شهادت شیخ راغب حرب ضمن اعلام موجودیت، اهداف و طرحهای خود را برای مسائل گوناگون لبنان اعلام كرد و خواستار تغییر نظام سیاسی لبنان كه براساس نقشههای سیاسی استعمار تنظیم شده است، گردید.
علامه سید عباس موسوی كه در صف مقدم ستیز با رژیم اشغالگر قدس قرار داشت، با هم فكری جمعی از علماء و گروهی از شاگردان خود، جنبش انقلابی «حزب الله لبنان» را بنیان نهاد و به عنوان دبیر كل این حركت شیعی، با فكری روشن، دیدگاههای ابتكاری، روحیه توأم بااخلاص و صفا، برخوردهای واقع بینانه و دور از رفتار تصنّعی، اقشار گوناگون و به خصوص نسل جوان را شیفته خود ساخت.
حضور حزب الله در صحنههای سیاسی لبنان همراه با عملیات شهادت طلبانه علیه متجاوزان صهیونیستی و پیروزیهای حماسه آفرین و شكوهمند آنان، موجب گردید كه شیعیان جنوب و دیگر نواحی لبنان به سوی این تشكیلات گرایش یابند. هم اكنون این تشكل از قویترین نیروهای سیاسی و نظامی در لبنان میباشد و نقش مؤثر و تعیین كنندهای در مسائل كلان لبنان دارد. (15)
در واقع، سید عباس موسوی ظهور حزب الله در این سرزمین را مظهر انقلاب اسلامی لبنان میداند و میافزاید این نهضت كه در ایران صورت گرفت، الهام بخش ما بود.
وی در لبنان از انقلاب اسلامی و بنیان گذار آن سخت دفاع كرد و خود را در وجود امام خمینی رحمه الله درآمیخت و در این راه سخن شهید صدر را عملی نمود، آن گاه كه به مردم توصیه كرد: در امام خمینی ذوب شوید، همان گونه كه در اسلام ذوب گردیده اید.
آن سید شهید خاطرنشان نمود: امام معنی زندگی و وجودمان گردید. او یار و مونس ما در همه سفرها و غربتهایمان بود. خیمهای بود كه در سایهاش پناه میگرفتیم و بدین گونه، احساس آرامش میكردیم. (16)
او تصمیم گرفت تا از طریق سازمان حزب الله بذر محبت به امام خمینی رحمه الله و ولایت او را در دل جوانان لبنان بیفشاند و روح آن انسان قدسی را در وجودشان بدمد و به آنان رسم وفاداری به امام و خط و مشی مقدس او را بیاموزد. یكی از ائمه جمعه اهل سنت ـ شیخ خلیل الصفی ـ در بعلبك، گفته است: من امام را نمیشناختم، ولی از خلال وجود سید عباس موسوی وی را بازشناختم و گویا او تصویری از امام خمینی است. (17)
پس از ارتحال امام، سید عباس همچنان متمسك به راه وی و مطیع جانشین برحقش، مقام معظم رهبری، حضرت آیة الله سید علی خامنهای بود تا آنكه به لقاءالله رسید و در خون خویش شناور گشت.
ناگفته نماند با تأثیرپذیری حزب الله لبنان، از اندیشه امام خمینی رحمه الله و نهضتی كه وی بنیان گذاری كرد، این تشكّل مقاوم، در فعالیتهای خود به مبارزه با رژیم صهیونیستی بسنده نكرد و در عرصههای سیاسی و اجتماعی لبنان حضور گسترده یافت و متولی بسیاری از امور محرومان، كارگران، و مردمان ساكن در نواحی عقب افتاده شد. كمك به ایجاد امنیت در نواحی جنوب لبنان، تقویت روحیه مقاومت مسلمانان، صرف نظر از وابستگیهای قومی و فرقهای و جلوگیری از عادی سازی روابط رژیم اشغالگر قدس با دولت لبنان از جمله برنامههای حزب اللّه است. (18)
حزب اللّه با قدرت ناشی از ایمان، پوزه سردمداران اسرائیلی را در جنوب لبنان به خاك مذلت مالید و همین جوانان مؤمن بودند كه توانستند تجاوزات اسرائیل را متوقف سازند. بیم و هراس سربازان رژیم اشغالگر قدس از خدمت در این نواحی و ترجیح دادن زندان بر این برنامه، خود دلیل روشنی است بر ابهت معنوی جوانان پرشور حزب اللّه به رهبری سید عباس موسوی و پس از شهادت او با رهبری سید حسن نصر اللّه. (19)
حامی راستین فلسطین
سید عباس موسوی از سنین نوجوانی با قدس زیست و چشمانش را با شكست حریزان (سال 1386 ه. ق) گشود كه او را از اعماق وجود متأثر ساخت. از آن زمان ماجراهایش با پی گیری فكری و عملی قضایای فلسطین آغاز گردید و در مسیر جهاد و دعوت به رهایی قدس حركت كرد تا سرانجام بر دروازههای آن در حوالی میعادگاهش به دست دشمنان فلسطین به شهادت رسید.
تمامی گروههای انقلابی و اسلامی فلسطین او را ستوده اند و از وی به عنوان شهید قدس یاد كرده اند. «فضیله شیخ سید بركه» دبیر كلّ حزب اللّه فلسطین گفته است: سید عباس رهبری فلسطینی به معنای جامع آن بود. این سرزمین در اعماق قلب او جای داشت.
شهید دكتر فتحی شقاقی دبیر كلّ سابق جهاد اسلامی در فلسطین نیز درباره او گفته است: سید عباس موسوی، اندوه فلسطین و حزن قیام و كودكان و جهاد و تلاش را همواره بر دوش داشت. او را بیش از خویش فلسطینی یافتم. (20)
سید عباس در جهاد همه جانبهاش بر علیه اشغالگران صهیونیستی، بدون اعتنا به آنچه هماهنگی یا تعادل استراتژی یا برتری نظامی غاصبان نامیده میشود، حركت كرد تا به جهانیان ثابت كند همانا چشمهای بیدار در برابر هر متجاوزی مقاومت میكند و بر آن غلبه مییابد. او فریاد زد آیا نیرویی قویتر از نیروی امتی كه شهادت را بر ذلت ترجیح داده است، وجود دارد؟ (21)
همگامی با مسلمانان جهان
سید عباس در برنامههای تبلیغی ـ فرهنگی و موضع گیری در عرصههای سیاسی ـ اجتماعی، از آن چنان سعه صدری برخوردار بود كه همه امت اسلامی را در قلب خویش جای میداد و گنجایش مسائل و مشكلات جهان اسلام را داشت. برای چاره اندیشی درباره قضایای مسلمین جهان بپاخاست و انجمن هفتگی تشكیل داد كه طی آن با عدهای از برادرانش اجتماع میكرد و مسائل امت اسلامی را از جنوب آفریقا تا نواحی شرقی آسیا مورد بررسی قرار میدادند.
در زندگی پربارش با شخصیتهای اسلامی از چهارسوی جهان ارتباط داشت و از آنان صمیمانه در منزل محقرش استقبال میكرد.
در پاییز سال 1362 ه. ش در دفاع از جمهوری اسلامی ایران علیه متجاوزان بعثی، در عملیات والفجر شركت جست تا سرانجام بنا به درخواست امام خمینی رحمه الله و بنا بر اتفاق نظر مسئولین نظام ایران، به لبنان اعزام گردید؛ چرا كه صحنه لبنان بیش از جبهههای جنگ ایران به وجود او نیاز داشت.
در كنفرانسهای سیاسی، فكری و فرهنگی كه در تهران، اسلام آباد، دمشق و آلمان منعقد گردید، حضور مییافت و برای رفع ناگواریهای جوامع اسلامی اهتمام میورزید. در هر كجای جهان وقتی اجتماعی برای رسیدگی به امور فلسطین، كشمیر، افغانستان، یا هم بستگی با مسلمانان مبارز در الجزایر، تونس، مصر، عراق، و یا دیگر نقاط برگزار میشد، خود رابه آنجا میرساند و با نوعی هیجان درونی و اشتیاق زائدالوصف در بحثها و گفتگوها حضوری مداوم و فعال مییافت و از طریق فعالیتهای اسلامی خود با برجستهترین رهبران كشورهای اسلامی و جنبشهای مسلمین در جهان اسلام، مراوده و ارتباط برقرار كرد.
سرانجام، سید عباس موسوی در روز 28 بهمن 1370 ه. ش كه برای شركت در مراسم یادبود هشتمین سالگرد شهادت شیخ راغب حرب به جبشیت لبنان رفته بود، به هنگام بازگشت توسط قوای صهیونیستی به شهادت رسید. چند تن از همراهان و نیز همسر و فرزندش به فیض شهادت نائل شدند. هیئتی از سوی ایران برای شركت در مراسم تشییع پیكر او به سرپرستی آیة اللّه جنّتی و از سوی مقام معظم رهبری به لبنان رفتند. مقام معظم رهبری در این خصوص پیامی صادر كردند كه در آن آمده بود: «خون پاك این مرد بزرگوار و خانوادهاش موجب جدیت بیشتر و پایداری هرچه افزونتر مقاومت برحق ملت لبنان و فلسطین بر ضد رژیم صهیونیستی خواهد گردید».
· پاورقــــــــــــــــــــی
1. شهادت رهبر میلاد امت، نشریه حزب الله لبنان، ص 16 و 18.
2. مشاهیر سیاسی قرن بیستم، احمد ساجدی، ص 426 و 425، 13/3/1992 میلادی.
3. نشریه العهد، شماره 403.
4. شهادت رهبر میلاد امت، ص 23.
5. غروب خورشید فقاهت، غلامرضا اسلامی، ص 14، مجله شاهد، شماره 9 ـ 3، بهمن 1379.
6. نشریه العهد، شماره 403.
7. برگرفته از سخنان علامه سید محمد حسین فضل الله در مراسم تشییع پیكر سید عباس موسوی، 18/2/1992م.
8. آفاق اسلام، ج 41، ص 52.
9. از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت شهادت شهید سید عباس موسوی.
10. از متن تسلیت نامه علامه فضل الله در بزرگداشت شهید سید عباس موسوی.
11. شهادت رهبر میلاد امت، ص 13.
12. گزارش وحید سوید از محل اقامت سید عباس موسوی در صور، العهد، 398، 21/2/1992 م.
13. مصاحبه با سید شهید، الوحدة الاسلامیة، شماره 67، 4/12/1978 م.
14. گفتگو با نشریه العهد، شماره 173، 24 صفر 1408 ه. ق.
15. كیهان، شماره 14156.
16. نشریه العهد، شماره 261، 23/6/1989 م.
17. رهبر میلاد امت، ص 31.
18. مصاحبه سید حسن نصر اللّه با مجله الوسطی، شماره 4357.
19. الوحدة، شماره 237.
20. نشریه المجاهد، شماره 129، 21/2/1993 م.
21. العهد، شماره 209، ذی قعده 1408 ه. ق.
افزودن دیدگاه جدید