مجلس سوم-سیره معصومان(ع)؛ رمضان، ماه قرآن و نیایش
عن أبیجعفر-علیه السلام-: «لِکُلِّ شَیءٍ رَبیعٌ وَرَبیعُ القُرآنِ شَهرُ رَمَضان؛[1] برای هر چیز، بهاری است و بهار قرآن، ماه رمضان است.»
الف. رمضان، ماه اُنس با قرآن
جلسه اوّل، با بخشی از سیره معصومان-علیهم السلام- در خصوص اهمیتدادن و رعایت آداب ماه رمضان آشنا شدیم. در این جلسه، به ذكر قسمتهايي دیگر از سیره معصومان-علیهم السلام- در این ماه مبادرت میورزیم؛ یعنی بيان گفتار و سیره اهل بیت-علیهم السلام- درباره قرآن و نیايش. آن بزرگواران قرآن کریم را تلاوت کرده، به آموزههای آن عمل مینمودند و دیگران را نیز به این امر سفارش میکردند. معصومان-علیهم السلام- تأکید داشتند که در ماه رمضان، بیشتر به قرآن توجه کنیم. در این نوشتار، به تبیین محورهایی چند در این باره میپردازیم:
1. پيوند ماه رمضان با قرآن
یکی از ویژگیهای ماه رمضان، نزول قرآن در آن است. اگر یک شب آن، بهتر از هزار ماه است، به دلیل نزول قرآن کریم است: «شَهْرُ رَمَضانَ الّذي أنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ؛[2] ماه رمضان، [همان ماهي است] که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است.» شاید علت اینکه در روایات از ماه رمضان به نام «بهار قرآن» یاد شده، به جهت وجود همین پیوند دوسویه باشد. امام باقر-علیه السلام- مى فرمايد: «لِكُلِّ شَيْءٍ رَبِيعٌ وَرَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَانَ؛[3] برای هرچیزی بهاری است و بهار قرآن، ماه رمضان است.» بنابراین، بایسته است که در این ماه شریف، با قرآن بیشتر ارتباط برقرار كنیم.
2. اهمیت و فضیلت قرائت قرآن
رسول خدا-صلی الله علیه و آله- تلاوت قرآن را گفتوگو با خداوند دانسته و فرمود: «اِذا أَحَبَّ اَحَدَکُمْ أنْ یُحَدِّثَ رَبَّهُ فَلْیَقَرَإ الْقُرآنَ؛[4] هرگاه کسی از شما دوست داشت با پروردگارش سخن بگوید، باید قرآن تلاوت كند.»
همچنین فرمود: «اَفْضَلُ عِبادَۀِ اُمَتِی قِرآئَۀِ الْقُرآنْ؛[5] برترین عبادت امت من، تلاوت قرآن است.»
تلاوت قرآن برای همگان حیاتبخش است؛ اما برای جوانان برکات خاصی دارد. امام صادق-علیه السلام- در این باره فرموده: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَهُوَ شَابٌ مُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَدَمِه؛[6] انسان مؤمن که در سنّ جوانی قرآن را تلاوت کند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته میشود.»
تلاوت قرآن در همه زمانها، جان آدمی را طراوت و نشاط میبخشد؛ اما شب قدر، زمان مناسبتری برای این فیض است و البته آداب خاصی دارد؛ چنانکه امام باقر-علیه السلام- فرمود: در شب قدر، قرآن را جلوی روی خود بگشایید و بگویید: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِيهِ وَفِيهِ اسْمُكَ الْأَعْظَمُ الْأَكْبر... ؛[7] خداوندا! از تو میخواهم به حق کتابی که نازل شده و به حق آنچه در آن است که نام عظیم و بزرگ تو در آن است... .» همچنین از امام صادق-علیه السلام- روایت شده که در شب قدر، قرآن را بر سر بگذارید و بگویید: «اللَّهُمَ بِحَقِ هَذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَه...؛ [8] خداوندا! به حق این قرآن و به حق آنکسیکه او را با این قرآن فرستادهای... .»
معصومان-علیه السلام- در ماه رمضان تلاوت قرآن را جزء برنامه خود قرار داده بودند؛ تا آنجا که امام سجاد-علیه السلام- در این ماه مبارک، چهل بار قرآن را ختم مىكرد.[9] على بن مغيره مىگويد: «خدمت حضرت موسى بن جعفر-علیه السلام- رسيدم و عرضه داشتم: پدرم از جدّت درباره ختم قرآن در هر شب سؤال نمود. حضرت جواب داد: در ماه رمضان، به هر اندازه كه مىتوانى، انجام بده. ازآنپس، پدرم در ماه رمضان، چهل مرتبه ختم قرآن مىكرد. من هم بعد از پدرم چنين مىكنم.»[10]
3. مهجوریتزدایی از قرآن
یکی از چیزهايی که اهل بیت-علیهم السلام- همواره بر آن تأکید نمودهاند، مهجوریتزدایی از قرآن است. برای این منظور، باید با قرآن بیشتر اُنس پیدا کنیم و طبق آموزههای آن عمل نماییم. ماه رمضان، فرصت خوبی است که پرونده قرآنی خودمان را بازخوانی کنیم تا آیه: «وَقالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»[11] شامل حال ما نشود.
بحمدالله، جامعه ما در عرصه تلاوت، حفظ، قرائت و تفسیر قرآن، گامهای خوبی برداشته است؛ اما باید اذعان كرد که این امر، کافی نیست؛ زیرا قرآن انتظار دارد که فضای جامعه، رنگوبوی قرآنی داشته باشد و همه مسلمانان هر روز این آیه را آویزه گوش خود قرار دهند: «فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان؛[12] پس هرقدر که برایتان امکان دارد، قرآن بخوانید.»
ما باید فرزندانمان را با تلاوت قرآن مأنوس کنیم و خانههای خویش را با تلاوت آیات الهی، نورانی نماییم: «نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآن؛[13] خانههای خود را با خواندن قرآن نورانی کنید.» ازاینرو، بایسته است که هر روز چند آیه از قرآن را بخوانیم. امام صادق-علیه السلام- مىفرمايد: «الْقُرْآنُ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِهِ فَقَدْ يَنْبَغِي لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ يَنْظُرَ فِي عَهْدِهِ وَأَنْ يَقْرَأَ مِنْهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ خَمْسِينَ آيَة؛[14] قرآن، عهدنامه خدا براي مردم است. پس، شايسته است كه مسلمان در هر روز، پنجاه آيه از آن را بخواند.»
از همه مهمتر اینکه همه ما باید به قرآن عمل کنیم تا جامعه به رشد و کمال برسد و اقتدار اسلام نمایان گردد. به قول علامه اقبال لاهورى:
نقش قرآن چونکه بر عالم نشست
نقشههای پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست، چیزی دیگر است
چونکه در جان رفت جان دیگر شود
جان که دیگر شد جهان دیگر شود[15]
سزاوار نیست که وصیت پیشوای شیعیان، امیر مؤمنان، علی-علیه السلام- را فراموش کنیم که فرمود: «الله الله فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُم ؛[16] خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا ديگران در عمل به دستوراتش از شما پيشى گيرند.» شیخ سلیمان نَدَوی، شیخالاسلام پاکستان، میگوید: «روزی در اوج شهرت اقبال لاهوری، او را در شهر لاهور ملاقات کردم. به او گفتم: بسیار شگفتآور است که من و امثال من که عمری را به تحصیل در علوم مذهبی گذراندهایم، هیچکدام نتوانستهایم به اندازه شما در معارف اسلامی و تأثیر آن در افکار مردم مؤثر باشیم. راز موفقیت شما در چیست؟ اقبال در پاسخ گفت: اگر بهزعم شما توانسته باشم در این باره موفق شوم، شاید مؤثرترین عامل ذهنی و فکری من، مولود این خاطره باشد که در نتیجه توصیه و تشویق پدرم، قرآن را زیاد مطالعه میکردم. روزی هنگام صبح که مشغول تلاوت قرآن بودم، پدرم از جلوی اتاق من عبور کرد و مرا در همان حال دید. آنگاه پرسید: اقبال! چه میخوانی؟ گفتم: «قرآن میخوانم.» گفت: «بسیار خوب! لیکن دلم میخواهد قرآن را آنچنان بخوانی که گویا قرآن بر تو نازل شده است و خدا دارد با تو سخن میگوید!» این توصیۀ پدرم، در من اثر تازهای گذاشت. ازآنپس، قرآن را به روش مورد نظر او تلاوت میکردم. بنابراین، اگر اثری در نشر معارف اسلامی از من به جای مانده است، مولودِ همان توصیه است.»[17]
اقبال، قرآن را همیشه با لحن جالب و دلکش قرائت مینمود و در آن حال، گریه میکرد؛ حتی اوراق مصحف نیز از اشکهای او تر میشد.[18]
رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه اى، انزواى قرآن در جامعه اسلامی را چنين توصيف مى كند:
«امروز نگاهى به صحنه زندگى مسلمانان بيفكنيد، ببينيد قرآن در كجاست؟ در دستگاههاى حكومت، در نظامهاى اقتصادى، در تنظيم روابط و مناسبات مردم با يكديگر، در مدرسهها و دانشگاهها، در سياست خارجى و روابط با دولتها، در تقسيم ثروتهاى ملى ميان قشرهاى مردم، در خلقوخوى مديران جوامع اسلامى و همه قشرهاى ملتها كه كميابيش از آنان تأثير مىپذيرند، در رفتار فردى حكام اسلامى، در روابط زن و مرد، در خوراك و پوشاك، در كدام جلوه اصلى زندگى؟ در كاخها، در سپردهها و اندوختههاى بانكى، در معاشرتها، در كجاى حركت عمومى و اجتماعى انسانها؟ ... سيد جمال صد سال پيش از اين مىگريست و مىگرياند كه قرآن مخصوص هديهدادن و زينتكردن و خواندن بر مقبرهها و نهادن بر طاقچههاست؟ در اين صد سال، چه تغييرى حاصل شده است؟ آيا وضع قرآن براى امت قرآن نگرانكننده نيست؟»[19]
4. سیره علما نسبت به قرآن
عالمان دین هم به پیروی از اهل بیت-علیهم السلام- در ماه رمضان و هم بعد از آن، به تلاوت قرآن میپرداختند. خانم مرضیه حدیدهچی (دباغ) نقل میکند: «وقتی غذای امام را داخل اتاق میبردم، وارد اتاق که میشدم، میدیدم قرآن را باز کردهاند و مشغول قرائت قرآن هستند. مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن)، ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: حاج آقا! شما سراپای وجودتان قرآن عملی است. دیگر چرا اینقدر قرآن میخوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: هرکس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود، باید دائم قرآن بخواند.»[20]
محدث قمی مینویسد: «... میرداماد، قرآن مجید را بسیار تلاوت مینمود؛ به طوری که یکی از افراد مورد اعتماد، برای من نقل کرده که در هر شب، پانزده جزء قرآن میخواند.»[21] از جمله عباداتی که شیخ انصاری از سن بلوغ تا آخر عمر بر آن مداومت میکرد، قرائت یک جزء قرآن در هر روز بود.[22]
یادمان نرود که برای برقراری ارتباط بیشتر با قرآن، باید از صاحب آن کمک بخواهیم؛ همانگونهکه امام سجاد-علیه السلام- عرضه داشت: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعَنْتَنِي عَلَى خَتْمِ كِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَهُ نُوراً، وَجَعَلْتَهُ مُهَيْمِناً عَلَى كُلِّ كِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ، وَفَضَّلْتَهُ عَلَى كُلِّ حَدِيثٍ قَصَصْتَهُ؛[23] خدایا! تو مرا بر ختم کتاب خود یاری کردی؛ همان کتابی که برای روشنگری فرو فرستادی و آن را بر هر کتابی که نازل کردهای، گواه ساختهای و بر تمام سخنانی که بیان نمودهای، برتری دادهای.»
5.تأثیر قرآن بر غیرمسلمانان
آموزههای قرآن، فرازمانی و فرامنطقهای است. ازاينرو، غيرمسلمان را نيز تحت تأثیر قرار میدهد. امروزه کم نیستند دانشمندان غیرمسلمان که سخت تحت تأثیر تعلیم حیاتبخش قرآن قرار گرفتهاند؛ نمونه این امر، دکتر «گاری میلر»، یکی از مبلّغان فعال مسیحی است که در سال 1977م با تأثیرپذیری از آیات قرآن، به اسلام ایمان آورد. او درباره چگونگی اسلام آوردنش میگوید:
«روزی شروع به خواندن قرآن کردم تا بتوانم اشتباه و خطایی در آن پیدا کنم و با این کار، عظمت مسیحیت را در دید مسلمانان بالا ببرم؛ چون فکر میکردم قرآنی که چهارده قرن پیش در صحرا نازل شده است، باید قدیمی و پُر از اشتباه باشد؛ اما متوجه شدم در قرآن، اشتباهی وجود ندارد و حتّی قرآن به مسائل و امور فراوانی پرداخته که در کتابهای آسمانی دیگر، اثری از آنها دیده نمیشود. این کتاب، کنجکاوی و تعجب مرا برانگیخت تا آن را کامل مطالعه کنم. هنگام خواندن قرآن، به آیه شگفتانگیز 82 سوره نساء رسیدم که میفرماید: «أفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا؛ آیا به قرآن [عمیقاً] نمىاندیشند؟ چنانچه از سوى غیرخدا بود، همانا در آن اختلاف بسیارى مىیافتند.»»[24]
ب. دعا و نیایش
یکی از موضوعاتی که قرآن بدان تأکید كرده و معصومان-علیه السلام- به آن بها دادهاند، دعا و نیایش است. این دو، در تعليمات اسلام جايگاه ويژهاى دارند؛ تا آنجا كه قسمت عمده عبادات اسلامى را دعا و نيايش تشكيل مىدهد؛ بهگونهاىكه روح عبادت، دعا شمرده شده است. رسول خدا-صلی الله علیه و آله- فرمود: «أَفْزِعُوا إِلَى اللَّهِ فِي حَوَائِجِكُمْ وَأَلْجِئُوا إِلَيْهِ فِي مُلِمَّاتِكُمْ وَتَضَرَّعُوا إِلَيْهِ وَادْعُوهُ فَإِنَّ الدُّعَاءَ مُخُّ الْعِبَادَةِ؛[25] در نیازهای خود و هنگام بروز مشكلات، از خداوند مدد بطلبيد و در سختيها به او پناه ببريد و در پيشگاه او، تضرع و دعا كنيد؛ چراكه دعا، روح و مغز عبادت است.»
همچنین پیامبر-صلی الله علیه و آله- دعا را اسلحه مؤمن، ستون خيمه دين و نور آسمانها و زمين معرفى كرده: «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ وَعَمُودُ الدِّينِ وَنُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض.»[26] اين مسئله، به قدرى مهم است كه قرآن مىفرمايد: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ؛[27] بگو: پروردگارم به شما اعتنايى نمىكند، اگر دعاى شما نباشد.»[28]
البته اهمیت این موضوع، در ماه رمضان بیشتر از زمانهای دیگر است. ازاینرو، در اين ماه دعاهای مخصوصی از اهل بیت-علیهم السلام- رسیده است که تنها به ذکر عناوین آنها اکتفا میشود:
ـ دعای وقت دیدن هلال ماه مبارک رمضان؛
ـ دعای پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله- در وقت آغاز ماه رمضان؛
ـ دعای پیغمبر اکرم-صلی الله علیه و آله- در شب اوّل رمضان؛
ـ دعای ابوحمزه ثمالی در هر شب؛
ـ دعای سحر؛
ـ دعای اوّل صحیفه سجادیه؛
ـ دعای وقت افطار؛
ـ دعای امام زینالعابدین-علیه السلام- در شبهای نوزدهم و بیستویکم؛
ـ دعای پیامبر-صلی الله علیه و آله- و امام باقر-علیه السلام- و امام صادق-علیه السلام- و امام کاظم-علیه السلام- در ماه مبارک رمضان؛
ـ دعای پیامبر و امام زینالعابدین در شب بیستوهفتم؛
ـ دعای پیامبر در شب آخر هر ماه؛
ـ دعای وداع با ماه رمضان.
یکی از این دعاها، دعای سحر است که از اهمیت خاصی برخوردار است. امام باقر-علیه السلام- مىفرمايد: «لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مِنْ عِظَمِ هَذِهِ الْمَسَائِلِ عِنْدَ اللَّهِ وَسُرْعَةِ إِجَابَتِهِ لِصَاحِبِهَا لَاقْتَتَلُوا عَلَيْهِ وَلَوْ بِالسُّيُوفِ؛[29] اگر مردم عظمت اين دعا را نزد خدا بدانند و از اجابت سريع آن آگاه باشند، خود را براى آن به كشتن مىدهند، گرچه با شمشير باشد.»
معصومان-علیه السلام- در قالب این دعاها به ما راه خداشناسی، قرب الهی و سبک زندگی را یاد دادهاند؛ همچنانکه امام علی-علیه السلام- با دعای کمیل، امام حسین-علیه السلام- با دعای عرفه و نیز امام سجاد-علیه السلام-با دعای ابوحمزه ثمالی، مناجات خمسه عشر و دعاهای صحیفه سجاديه، به ما آموختهاند که راه رسیدن به خدا و کسب معنویات و مادیات، از دعا میگذرد. انبیاي الهی نیز به برکت دعا و مناجات خالصانه خود، مقام نبوت را کسب كردند و به خواستههایی رسیدند که به حسب ظاهر برای انسان امکانپذیر نیست.
ج. اعتکاف
اعتكاف، در اصل به معناي محبوسماندن و مدت طولاني در كنار چيزي قرارگرفتن است و در اصطلاح شرع، توقف در مساجد براي عبادت ميباشد. اعتکاف، فرصت مناسبی است که انسان با گریز از هوای نفس و دوري از اشتغالات، با محبوب خود مأنوس گرديده، با سوز دل و اشک دیده، خانه دل را صفا دهد و با خدا خلوت کند. در این خلوت، معتکف خود را مهمان و خدا را میزبان به حساب میآورد. مهمان بر این باور است که اگر مهمان خوبی هم نباشد، صاحبخانه با فضل و کرم خویش با وی خوب برخورد میکند. در اعتکاف، معتکف از پوسته عبادت عبور کرده، به باطن بندگی دست مييابد. ازاينرو، خداوند بندهاش را به فراغتی برای خلوت با خودش فرامیخواند تا به مرتبه اُنس با خدا نایل شود؛ چنانكه امام صادق-علیه السلام- میفرماید: «فِي التَّوْرَاةِ مَكْتُوبٌ يَا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِي أَمْلَأْ قَلْبَكَ غِنًى وَلَا أَكِلْكَ إِلَى طَلَبِكَ وَعَلَيَّ أَنْ أَسُدَّ فَاقَتَكَ وَأَمْلَأَ قَلْبَكَ خَوْفاً مِنِّي وَإِنْ لَا تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِي أَمْلَأْ قَلْبَكَ شُغُلًا بِالدُّنْيَا ثُمَّ لَا أَسُدَّ فَاقَتَكَ وَأَكِلْكَ إِلَى طَلَبِكَ؛[30] در تورات به نقل از خدا آمده... ای فرزند آدم! برای عبادت من، فراغتی پدید آور تا دل تو را از بینیازی سرشار كنم و بدون آنکه درخواست نمایی، نیازت را برآورده سازم و دلت را از خوف و خشیت خود لبریز نمایم؛ اما اگر فراغتی برای بندگی من فراهم نکنی، قلبت را به دنیا سرگرم نمایم و نیازت را برطرف نکرده، به تلاش خودت واگذارت خواهم کرد.»
خلوتگزيده را به تماشا چه حاجت است؟!
چون کوي دوست هست، به صحرا چه حاجت است؟!
اي مدعي برو که مرا با تو کار نيست
احباب حاضرند، به اعدا چه حاجت است؟![31]
اعتکاف، در تمامی روزهای سال، بهجز موارد خاص، مستحب است؛ البته اعتکاف در ماه رمضان، از هر زمانی بهتر است. ازاینرو، اهل بیت-علیهم السلام- به دیگران سفارش مینمودند که در ماه رمضان اعتکاف کنند و خود نیز در ایام رمضان، بهویژه در دهه آخر آن، معتکف میشدند. امام صادق-علیه السلام- فرمود: «لَا اعْتِكَافَ إِلَّا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ؛[32] اعتکافی نیست، مگر در ده روز آخر ماه رمضان.»
از امام صادق-علیه السلام- نقل شده که رسول خدا-صلی الله علیه و آله- فرمود: «اعْتِكَافُ عَشْرٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ يَعْدِلُ حَجَّتَيْنِ وَعُمْرَتَيْنِ؛[33] اعتكاف ده روز در ماه رمضان، معادل [ثواب] دو حج و دو عمره است.» ازاینرو، پیامبر در ماه رمضان اعتکاف میكرد.[34]
اعتکاف در ماه رمضان، بهگونهای اهمیت داشت که اگر اعتکاف در ماه رمضان قضا میشد، پیامبر قضای آن را انجام میداد؛ چنانکه در يكي از سالها كه به جهت بروز جنگ بدر نتوانسته بود اعتكاف كند، دو دهه اعتكاف نمود که یک دهه آن، به جهت قضای ماه رمضان گذشته بود.[35]
د. شبزنده دارى
یکی از آداب مهم شبهای قدر، احیا و شبزندهداری است. این امر، بسیار مورد توجه اهل بیت-علیهم السلام- بوده است. ازاینرو، ایشان به احیای شب قدر میپرداختند و تا سحر بیدار میماندند. معصومان-علیهم السلام-، نه تنها خود شبزندهداري ميكردند، بلکه خانواده، کودکان و فرزندان خویش را به انجام آن وادار مىساختند. روایت شده است که رسول خدا-صلی الله علیه و آله- در شب بیستوسوم ماه رمضان، خانواده خود را از خواب بیدار مىکرد و آب به صورت آنها مىپاشید تا در سحر بیدار بمانند.[36] فاطمه زهرا-سلام الله علیها- نیز نمىگذاشت کسى از فرزندانش در آن شب به خواب رود و آنان را با کمى غذا و یا ایجاد آمادگى و استراحتکردن در روز، آماده مىساخت و مىفرمود: «محروم، کسى است که از خیر این شب بینصیب بماند.»[37] امام کاظم-علیه السلام- فرمود: «مَنْ اغْتَسَلَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَأَحْيَاهَا إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِه؛[38] كسى كه در شب قدر غسل كرده و تا طلوع صبح بيدار مانده و مشغول عبادت و نيايش الهى باشد، از گناهانش پاك مىشود.» پيامبر فرمود: «كسى كه شب قدر را با ايمان و اعتقاد و با عمل مقبول به عبادت و دعا زنده نگاه دارد، خداوند گناهان گذشتهاش را مىآمرزد.»[39]
نقل شده كه امام صادق-علیه السلام- سخت مريض بود. چون شب بيستوسوم ماه رمضان رسيد، به خدمتكار خود فرمود كه ايشان را به مسجد ببرد و آن شب را در مسجد تا به صبح مشغول دعا و نيايش بود.[40] نكته بسيار مهمي كه درباره احيای شب قدر بايد به آن توجه کرد، اين است كه اوّلاً: شب را تا سفيده صبح به عبادت و دعا بگذرانيم. ثانياً: به بيداري چشم قناعت نكنيم؛ زيرا آنچه اهميت دارد، بيداري دل و آگاهي و بصيرتي است كه انسان را در محضر الهي و قرآن و فرشتگان آسماني، مؤدب و لايق گرداند.
سحرخیزان چه ویژگیهایی دارند و چگونه شبزندهداری میكنند؟
در آیات و روایات به پاسخ اشاره شده است؛ چنانکه خداوند در آیه 16 سوره سجده وضع سحرخیزان را چنین بیان میكند: «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ؛ پهلوهایشان از خوابگاهها جدا میگردد و پروردگارشان را از روی بیم و طمع میخوانند و از آنچه روزیشان کردیم، انفاق میکنند.»
امام علی-علیه السلام- درباره اوصاف شبزندهداران میفرماید: «شبها پاهاى خود را براى عبادت جفت مىكنند. آيات قرآن را با آرامى و شمردهشمرده تلاوت مىنمايند. با زمزمه آن آيات و دقت در معناى آنها، غمى عارفانه در دل خویش ايجاد مىكنند و دواى دردهاى خود را از آن میجویند. هرچه از زبان قرآن مىشنوند، مثل اين است كه به چشم مىبينند. هرگاه به آيهاى از آيات رحمت مىرسند، بدان طمع مىبندند و قلبشان از شوق لبريز مىگردد و چون به آيهاى از آيات قهر و غضب مىرسند، بدان گوش فرامىدهند و مانند اين است كه آهنگ بالا و پايين رفتن شعلههاى جهنم به گوششان مىرسد. كمرها را به عبادت خم كرده، پيشانيها و كف دستها و زانوها و سرانگشت پاهای خود را به خاك مىسايند و از خداوند آزادى خويش را مىطلبند.»[41]
علماى ربانى نيز به پيروى از اهل بیت-علیهم السلام- شبهاى ماه رمضان را غنيمت شمرده، آن را با دعا، نماز و ياد خدا سپرى مىكردند. بیتردید، یکی ازعلل موفقیت آنان، سحرخیزی است. اگر شخصیتی همچون ملا صدرا-رحمه الله-، قله بلند حكمت متعالیه را فتح كرد، به برکت سحرخیزی و دعا بود.[42] مىگويند مرحوم آيتالله سيد محمدباقر درچهاى، استاد آيتالله بروجردى، در قنوت نماز شب خود دعاى ابوحمزه ثمالى را ايستاده مىخواند.[43] به قول سعدی شیرازی:
کنونت که چشم است اشکی ببار
زبان در دهان است عذری بیار
یکی از فرزند امام خمينى-رحمه الله- مىگويد: «شبى در ماه رمضان، در پشت بام خوابيده بودم، ديدم صدايى مىآيد. بلند شدم و متوجه شدم كه آقاست كه در تاريكى نماز مىخواند. دستهايش را به آسمان بلند كرده و گريه مىكند.»[44] علامه طباطبايى-رحمه الله- نيز شبهاى ماه رمضان را تا صبح بيدار بود. مقدارى مطالعه مىكرد و بقيه را به دعا، قرائت قرآن و نماز مشغول بود.[45] در این باره، شعر حافظ شیرازی خواندنی است:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخندهشبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند[46]
گویند سید صدرالدین عاملی، یکی از علمای بزرگ اصفهان، در یکی از شبهای ماه رمضان وارد حرم امیر مؤمنان-علیه السلام- شد و در گوشهای مشغول خواندن دعای ابوحمزه ثمالی گردید. وقتی به این جمله رسید: «اِلهی لَا تُؤَدِبْنِی بِعُقُوبَتِکْ؛ خداوندا! مرا به کیفر خود ادب مکن»، اشک و گریه او را فراگرفت و پیوسته آن جمله نورانی را با حال گریه تکرار كرد تا اینکه از هوش رفت.[47]
خوشا به حال ستارگان نورانی شبهای ظلمانی كه از مصاديق روشن این آیات الهیاند که فرموده: «كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ * وَبِالْأسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛[48] شبها اندکی میخفتند و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مىكردند.»
ﻫ .کمک به فقیران
یکی از آموزههای مهم اسلام، فقرزدایی و کمک به محرومان است. این امر، به گونهای اهمیت دارد که قرآن در اموال مسلمان برای فقیران حق خاصی قایل شده است: «وَفِي أمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ؛[49] در اموالشان براى سائل و محروم، حقى [معيّن] وجود دارد.» امام صادق-علیه السلام- فرمود: «کسی که مؤمنی را سیر کند، بهشت بر او واجب میشود؛ مَنْ أَشْبَعَ مُؤْمِناً، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة.»[50] بر این اساس، معصومان-علیه السلام- در همه ایام، بهویژه در ایام رمضان، به محرومان کمک میکردند. ابن عباس ميگويد: «بخشندهترين افراد، رسول اكرم-صلی الله علیه و آله- بود و ايشان بيشترين جود و كرم را در ماه رمضان داشت.»[51]
درباره امام سجاد-علیه السلام- گفتهاند: «هرگاه ماه رمضان مىرسيد، حضرت هر روز درهمى صدقه مىداد و مىفرمود: اميدوارم كه شب قدر را دريابم و از آن بهره گيرم؛ كَانَ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ تَصَدَّقَ فِي كُلِّ يَوْمٍ بِدِرْهَمٍ فَيَقُولُ لَعَلِّي أُصِيبُ لَيْلَةَ الْقَدْر.»[52]
البته کمک اهل بيت-علیه السلام- به محرومان، اختصاصی به ماه رمضان نداشت و در فرصتهای دیگر نیز انجام میشد. ازاینرو، امام علی-علیه السلام- مالک اشتر را به حمایت از قشر آسیبپذیر سفارش كرد و فرمود: «ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ وَالْمَسَاكِين.»[53]
ابوالطفیل مى گوید: على-علیه السلام- در دوران حکومت خویش، افراد مستمند و بینوا را مورد عنایت قرار مى داد. روزى او را مشاهده کردم که بچه هاى یتیم و بى سرپرست را جمع نموده و سفره مناسبى باز کرده و عسل و سایر نیازمندى ها را دور هم چیده و لقمه هاى لذیذ و عسلى بر دهان آنان میگذارد. این منظره آنچنان مؤثر و جالب بود که يكي از اصحابش گفت: «اى کاش! من هم یتیم بودم و اینچنین مورد الطاف على قرار مى گرفتم.»[54]
امام علی-علیه السلام- در جای دیگر فرمود: «اگر میخواستم، میتوانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافتههای ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم؛ اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که طعامهای لذیذ برگزینم؛ درحالیکه در حجاز یا یمامه، کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی که از گرسنگی به پشت چسبیدهاند و جگرهای سوخته وجود داشته باشد.»[55]
و. عفو و گذشت
یکی از فضایل اخلاقی، عفو و گذشت است. عفو، نوعی نرمش قهرمانانه و برخورد مهربانانه است که از سعه صدر، بردباری و متانت اخلاقی فرد حکایت میکند. این امر، در رأس ارزشهای اخلاقی قرار دارد. علی-علیه السلام- میفرماید: «الْعَفْوُ تَاجُ الْمَكَارِم؛[56] عفو و گذشت، زینت فضایل اخلاقی است.» در مقابل، نداشتن روحیه گذشت، عیب محسوب میشود. آن حضرت فرمود: «كمبود عفو و گذشت، زشتترین عیبها و شتاب برای انتقام، بزرگترین گناه است.»[57] ديل كارنگي ميگويد: «ما صاحب آن خُلق سليم و روح ملكوتي نيستيم كه بتوانيم دشمن خود را دوست بداريم؛ ولي براي سلامت و خوشي خود بايد آنها را ببخشيم و فراموششان كنيم.»[58]
یکی از خصوصیات معصومان-علیه السلام- عفو و گذشت میباشد. ایشان در هر زمان، بهویژه در ماه رمضان، اقدام به این امر مینمودند و خطاکاران یا دشمنان خود را میبخشیدند و برای آنان دعا میکردند؛ چنانکه رسول خدا-صلی الله علیه و آله- در حق اهانتکنندگان به خویش دعا کرد و فرمود: «إنّي لَم اَبْعَثْ لعاناً وَلكِنِّي بُعِثْتُ داعياً ورَحْمَةً، اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ؛[59] براي لعن و نفرين برانگيخته نشدهام؛ بلكه برای دعوت به حق و رحمت برانگیخته شدهام. خدايا! قوم مرا هدايت كن؛ چرا كه ناداناند.» همچنین پس از فتح مکه و درحالیکه بسیاری از ساکنان مکه منتظر انتقامگرفتن توسط رسول خدا-صلی الله علیه و آله- بودند، پیامبر آنان را بخشید و با اعلام عفو عمومی همگان، جز چند نفر، فرمود: «اِذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ؛[60] برويد که همه شما آزاديد.» این بخشش، حتی وحشي (قاتل حمزه سید الشهداء) را شامل شد.[61]
محمد بن عجلان مى گويد: از امام صادق-علیه السلام- شنيدم كه فرمود: وقتى ماه رمضان فرامى رسید، على بن حسين-علیه السلام- هيچ غلام و كنيزى را مؤاخذه نمى كرد و اگر عمل خلافى انجام مى دادند، آن را مى نوشت. وقتى شب آخر ماه رمضان مى رسيد، همه را فرامى خواند و آنگاه نوشته را بيرون مى آورد و خلافكاريهاى آنها را متذكر مى شد و از همه اقرار مى گرفت. سپس برمى خاست و مى فرمود: همگی بلند بگويید: «اى على بن حسين! همانطوركه تو اعمال ما را برشمردى، پروردگارت نيز آنچه را تو انجام داده اى، به حساب آورده و نوشته اى دارد كه بهحق عليه تو سخن مى گويد. هيچ عمل كوچك و بزرگى را از آنچه به جا آورده اى، فروگذار نكرده و به حساب مى آورد. تو آنچه را كه نزد اوست، خواهى يافت؛ همانطوركه ما اعمال خود را نزد تو يافته ايم. پس، از ما بگذر و عفو نما. چنانكه دوستدارى او از تو درگذرد، تو هم از ما درگذر كه او را بخشنده و مهربان و آمرزنده خواهى يافت. اى على بن حسين! ذلت خود را در برابر پروردگار حاكم عادل به يادآور كه به اندازه خردلى ظلم نخواهد كرد و هر عملى را به جا خواهد آورد. از ما درگذر و عفو نما تا خداوند هم از تو بگذرد!»
در اين هنگام، گريه ها شروع مى شد و مناجات با خدا به ميان مى آمد تا آنكه حضرت آنها را مى بوسيد و مى فرمود: از شما درگذشتم. آيا شما هم از من درگذشتيد؟ آيا از من راضى شديد؟ همه مى گفتند: اى آقاى ما! ما از تو درگذشتيم! تو به ما بدى نكردى! آنگاه حضرت مى فرمود كه همه بگويند: خدايا! على بن حسين را عفو نما، همانطوركه ما را عفو كرد. او را از آتش آزاد كن، چنانكه ما را از بردگى آزاد كرد. و خود حضرت فرمود: آمين رب العالمين، و بعد همه را آزاد مى نمود.[62]
ما نیز به پیروی از اهل بیت-علیهم السلام- در ماه رمضان بايد همدیگر را بخشیده، کینه و کدورتها را کنار بگذاریم و برای همدیگر دعا نماییم. در ضمن، یادمان نرود که بر اساس برخی گزارشها، تعداد بسیاری از افراد به دلیل بدهکاری و مشکلات زندگی در زندان هستند. بودن اینان در زندان، معمولاً مشکلی را حل نمیکند. طلبکاران میتوانند این گروه را عفو نمایند که بهترین لذتها، در عفو است.
در عصر زعامت مرحوم آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی-رحمه الله-، شبی ازشبها که ایشان در نجف اشرف نماز مغرب و عشا را به جماعت میخواند، بین نماز، شخصی فرزند فاضل و شایسته او را با کارد به قتل رساند. وقتی از خبر قتل فرزندش باخبر شد، با بردباری و صبوری فرمود: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه.» بعد بلند شد و نماز عشا را خواند. وقتی خدمتش رسیدند و درباره قاتل فرزندش پرسیدند، فرمود: او را عفو کردم.[63]
ز. اهتمام ویژه به دهه آخر رمضان
همانطورکه اشاره شد، همه روزها و شبهای رمضان از اهمیت بالایی برخوردار است. ازاینرو، اهل بیت-علیهم السلام- در تمام این ماه به عبادت، روزه و نیایش با پروردگار خویش میپرداختند؛ اما اینان برای دهه آخر ماه رمضان، اهمیت ویژهای قایل بودند. شاید جهتش این باشد که دو شب مهم قدر در آن قرار گرفته و شاید دلیلش این باشد که ده آخر ماه رمضان، هنگام نتیجهگیری است. از امام صادق-علیه السلام- روایت شده که چون دهه آخر ماه مبارک رمضان فرامى رسید، رسول اعظم-صلی الله علیه و آله- کمرش را محکم مى بست و از همبسترشدن با زنان خود پرهیز میکرد و به شبزندهدارى مى پرداخت و خود را براى عبادت فارغالبال مى ساخت.[64]
ح. وداع با ماه رمضان
از آنرو که ماه رمضان برخی محدودیتها مانند نخوردن غذا و نیاشامیدن آب را به دنبال دارد، برخی منتظر تمامشدن آن هستند؛ اما اولیای خدا از فراق این ماه ناراحتاند و جدایی از آن را مصیبت میدانند؛ زیرا تنها در این ماه است که درهای رحمت الهی باز و درهای جهنم بسته است. از همه مهمتر اینکه در این ماه، عاشق با محبوب خود بیشترین ارتباط را دارد و این پیوند، لذتبخشترین لذتهاست. بنابراین، باید ماه رمضان را غنیمت شمرد و خود را در معرض نسیم دلانگیزش قرار داد. رسول خدا-صلی الله علیه و آله- فرمود: «انّ لِربِّکُمُ فِی ایَّامِ دَهرِکُم نَفَحاتٍ اَلا فَتَعَرَّضوا لَها؛[65] بیگمان، از جانب پروردگارتان در ایام زندگی شما، نسیمهايی به سوی شما میوزد. آگاه باشید و خود را در معرض آنها قرار دهید.»
افزون بر این، برخاستن از سفره ضیافت الهی، براى سالکان دلداده سخت است. جابر بن عبدالله انصارى نقل مى کند که در جمعه ماه رمضان، بر رسول خدا-صلی الله علیه و آله- وارد شدم. هنگامى که چشم او بر من افتاد، فرمود: اى جابر! این جمعه آخر ماه رمضان است. پس با او وداع کن و بگو: «قُلِ اللَّهُمَ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَلَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوم؛[66] خدایا! این رمضان را آخرین روزه ما قرار مده و چنانچه قرار دادى، پس ما را مورد رحمت خود قرار بده و ما را از رحمت خویش محروم نساز.»
امام سجاد-علیه السلام- در گفتوگو با ماه رمضان فرمود: «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَأَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَمَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُه؛[67] سلام بر تو ای همدمی که هنگام حضور، بسیار گرانقدر بودی و آنگاه که رفتی، فراق تو دشوارتر، و مرجع امیدی که جداییاش دردآور است!» همچنین در قسمت دیگر دعای وداع امام سجاد-علیه السلام- بر این نکته تأکید شده که پیوسته مشتاق دیدار ماه رمضان هستیم: «اَلسّلامُ عَلَیکَ ما کانَ احرَصَنا بِالاَمِسَ عَلَیکَ واَشَدَّ شَوقَنا غَدَاً اِلَیکَ؛[68]سلام بر تو ای ماهی که چه بسیار در گذشته به آمدنت علاقهمند بودیم و چه اندازه در آینده مشتاق دیدار تو هستیم!»
از این گونه تعبیرات، به دست میآید که امام در فراق ماه رمضان، بیتاب و پیوسته مشتاق دیدار مجدد آن بوده است: «اللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمَدٍ وَاله، وَاجبُرُ مُصِیبَتِنا بِشَهرنا، وَبارِک لَنا فِی یَومِ عِیدِنا وَفِطرِنا؛[69] خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و مصیبت و اندوه ما را با رفتن این ماه، بهخوبی جبران كن و برای ما روز عید فطر را مبارک و نیکو گردان.»
منبع: ره توشه رمضان ۹۴
-----------------------------------------------------
پی نوشت:
[1]. كلينى، الكافي، ج 2، ص 630.
[2]. قدر، آیه 3.
[3]. كلينى، الكافي، ج 2، ص 630.
[4]. علی بن حسامالدین متقی هندی، کنزل العمال، ج 1، ص 510.
[5]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 89، ص 419.
[6]. کلینی، الکافی، ج 2، ص 603.
[7]. ابن طاووس، إقبال الاعمال، ج 1، ص 186.
[8]. همان، ص 187.
[9]. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 292.
[10]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 95، ص 5.
[11]. فرقان، آيه 30: «و گفت فرستاده خدا: پروردگارا! همانا قوم من این قرآن را مهجور كردند.»
[12]. مزمل، آيه20: «آنچه براى شما امکانپذیر است، قرآن بخوانيد.»
[13]. كلينى، الكافى، ج 2، ص 610.
[14]. همان، ص 609.
[15]. محمد اقبال لاهوری، کلیات اشعار فارسی، ص 77.
[16]. محمد بن حسين الشريف الرضي، نهج البلاغه، ص 422.
[17]. علیاکبر دیلمی، اُنس با قرآن، ص 42.
[18]. جعفر شهیدی و محمدرضا حکیمی، یادنامه علامه امینی، مقاله «قرآن و اقبال»، ص 357.
[19]. پيام آيتالله خامنه اى، بهمنماه 1364.
[20]. غلامعلی رجائی، برداشتهایی از سیره امام خمینی-رحمه الله-، ج 3، ص 12.
[21]. جعفر سبحانی، سیمای فرزانگان، ص 172.
[22]. همان، ص 162.
[23]. علی بن الحسین7، الصحیفة السجادیه، دعای 42، ص 174.
[24] .www.esteva.ir/news-367.htm
[25]. ابن فهد حلى، عدة الداعي ونجاح الساعي، ص 40.
[26]. کلینی، الکافی، ج 2، ص 468.
[27]. نور، آیه 63.
[28]. مکارم شیرازی و دیگران، پيام امام اميرالمؤمنين7، ج 2، ص 518.
[29]. ابن طاووس، إقبال الاعمال، ج 1، ص 77.
[30]. كليني، الكافي، ج 2، ص 83.
[31]. شمسالدین محمد شيرازي، ديوان حافظ، ص 33.
[32]. شیخ طوسی، الاستبصار، ج 2، ص 126و 127.
[33]. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 188.
[34]. کلینی، الکافی، ج 4، ص 176.
[35]. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 7، ص 397.
[36]. نعمان بن محمد مغربى (ابن حيون)، دعائم الإسلام، ج 1، ص 282.
[37]. شیخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، اعمال شب 23 رمضان.
[38]. شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثة، ص 137.
[39]. مجلسى، بحار الأنوار، ج 94، ص 10.
[40]. شیخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، اعمال شب 21 رمضان.
[41]. صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 45، ص 420.
[42]. رضا مختارى، سيماى فرزانگان، ص 164.
[43]. همان، ص 228.
[44]. همان، ص 159.
[45]. همان، ص 163.
[46]. شمسالدین محمد شیرازی، دیوان حافظ، ص 183.
[47]. رضا مختارى، سيماى فرزانگان، ص 170 ـ 171.
[48]. ذاریات، آیه 17 ـ 18.
[49]. ذاریات، آیه 19.
[50]. كلينى، الكافي، ج 2، ص 200.
[51]. بهاءالدين خرمشاهي، پيام پيامبر، ج 1، ص 633.
[52]. مجلسى، بحار الأنوار، ج 95، ص 82.
[53]. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص 141: «خدا را، خدا را در كار طبقه فرودست كه هيچ كاري از دستشان برنميآيد، نيز بيماران زمينگير.»
[54]. مجلسى، بحار الأنوار، ج 41، ص 29.
[55]. صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 45.
[56]. تمیمی آمدى، غرر الحکم ودرر الکلم، ج 1، ص 140.
[57]. همان، ج 4، ص 505.
[58]. ديل كارنگي، آيين زندگي، ص 131.
[59]. مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحيح مسلم، ص 2599.
[60]. يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 60.
[61]. ابوعمر يوسف بن عبدالله (ابن عبدالبر)، الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1565.
[62]. مجلسى، بحار الأنوار، ج 95، ص 186.
[63]. رضا مختاری، سیمای فرزانگان، ص 336.
[64]. سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی-صلی الله علیه و آله-، ص ۳۰۱.
[65]. شیخ صدوق، کتاب التوحید، ص 330.
[66]. شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثه، ص 139.
[67]. علي بن حسين7، الصحیفة السجادیه، دعای 45، ص 198.
[68]. همان، ص 200.
[69]. همان، ص 202.
افزودن دیدگاه جدید