رفتن به محتوای اصلی
حجت الاسلام والمسلمين حميد وحيدي*

مجلس بیست و پنجم-همسايه هاي آسمان/اخلاق و آداب آپارتمان نشيني

تاریخ انتشار:
عصر حاضر را مي توان عصر بلندشدن ساختمان ها و كوتاه شدن ديوارهاي همسايگي دانست؛ عصر نزديك شدن مرزهاي زندگي ظاهري و فاصله گرفتن از مرزهاي هم زيستي و همدلي.
مجلس بیست و پنجم-همسايه هاي آسمان/اخلاق و آداب آپارتمان نشيني

درآمد

عصر حاضر را مي توان عصر بلندشدن ساختمان ها و كوتاه شدن ديوارهاي همسايگي دانست؛ عصر نزديك شدن مرزهاي زندگي ظاهري و فاصله گرفتن از مرزهاي هم زيستي و همدلي.

امروزه، ديگر چهارديواري هايمان اختياري نيست و ديوارهاي خانه هايمان پُر از گوش شده اند. اينكه آپارتمان نشيني، جزء جدايي ناپذير زندگي امروز بشر شده يا هنوز مي توان سازوكاري براي برگرداندن سبك مسكن سازي به شيوه قديم و مطابق دستورات ديني، ارائه كرد و اينكه اصلاً زندگي آپارتمان نشيني با آموزه ها و ارزش هاي اسلامي مطابقت دارد يا خير، در اين نوشته به دنبال آن نیستیم و در اين باب، فقط به اين مقدار بسنده مي شود كه طبق توصيه پيشوايان معصوم-علیه السلام- هيچ كس نبايد بدون رضايت همسايه اش خانه خود را به قدري بلند سازد كه مسير جريان هوا را بر آنان ببندد و آنها را از نور خورشيد محروم سازد.[1]

مقصود نگارنده در اين نوشتار، تنها اشاره به نكاتي است كه شايد بتواند براي مخاطب هاي درد آشنا و مبلّغان و مروّجان ديني مفید باشد و در بهبود وضع معيشت و سازگارسازي سبك زندگي در آپارتمان با آنچه مورد رضاي حق و صاحبان شريعت است، به کار آید.

به نظر مي رسد، بتوانيم با به كاربستن دستورات حكيمانه دين و پيشوايان ديني، خانه هاي كوچكمان را در اين ساختمان هاي بزرگ، يك قدم به آسمان نزديك تر كنيم و همسايه آسمان و آسمانيان شويم.

همسايه كيست؟

طبق تعريف روايات، تا فاصله چهل خانه در اطراف يك منزل، همسايه محسوب مي شوند.[2] البته در گذشته، اين چهل خانه را معمولاً در چپ و راست و پيش و روي خانه محاسبه مي كردند؛ ولي امروزه بايد در محاسبه، بالا و پايين را نيز اضافه كنيم.

بحث از اين موضوع را که عدد چهل در اينجا به معناي عدد مشخصی است و يا دلالت بر كثرت دارد، به کارشناسان فقه الحديث وامي گذاريم؛ اما اين حقيقت بر كسي پوشيده نيست كه در زندگي هاي امروزي، اين دستور نسبت به چهار خانه هم درست رعايت نمي شود؛ چه رسد به چهل خانه، و گاهي به جاي آنكه خير و منفعت يك همسايه به اطرافيان برسد، چهل خانه يك مجتمع، از دست يك همسايه در عذاب اند و برخي همسايگان، بيشتر باعث سايش اعصاب هستند تا آسايش روان.

اين تعبير را كه آن قدر به حفظ حقوق همسايه سفارش شده است كه گويا همسايه از همسايه ارث مي برد [3]، خيلي شنيده ايم؛ اما شايد كمتر به گوشمان خورده باشد كه در روايات، حرمت همسايه را مانند حرمت مادر دانسته اند.[4] وقتي این دو موضوع را کنار هم قرار می دهیم، به نتايج جالبی مي رسيم؛ چنان که پدر و مادر به تعبير رسول خدا-صلی الله علیه و آله- بهشت و جهنّم انسان محسوب مي شوند[5] و یا اینكه خداوند به شخصي كه در حقّ پدر و مادر خويش نيكوكار است، مي گويد: هركار مي خواهي بكن كه تو را مي بخشم. و در مقابل، به كسي كه عاق والدين باشد، مي گويد: هركار مي خواهي بكن كه تو را نمي بخشم. [6]

نكته قابل تأمل اينكه در آيه 36 سوره نساء نيز به نيكي به همسايگان، پدر و مادر و خويشان سفارش شده[7] و خود اين هم جواري در كلام الهي، شاهد گويايي بر اهميت رعايت حقوق همسايگان است.

اهميت انتخاب همسايه

هنگام انتخاب خانه یا خرید منزل، شناخت همسايه از منظر دين بسیار مهم است و اهميت آن، حتّي از خود خانه و محله و امكاناتش، بيشتر است. در روايات بارها بر اين مهم تأكيد شده كه پيش از انتخاب خانه و بيش از حساسيت براي انتخاب محله، بايد در انتخاب همسايه دقت و حساسيت به خرج داد.

از حضرت علي-علیه السلام- نقل شده است كه: مردى خدمت پيامبر خدا-صلی الله علیه و آله- آمد و عرض كرد: مي خواهم خانه اي بخرم. دستور مي دهيد كجا بخرم؟ در ميان جهينه يا مزينه يا ثقيف و يا قريش؟ پيامبر-صلی الله علیه و آله- به او فرمود: اوّل، همسايه و سپس خانه. اوّل، همسفر و سپس سفر. [8]

به همان ميزان كه همسايه خوب، از نشانه هاي سعادت انسان در زندگي دنياست، به تعبير روايات، همسايه بد، باري سنگين بر دوش آدمي است كه شانه هاي او را به لرزه درمي آورد. يكي از حكمت هايي كه از حضرت لقمان حكيم نقل شده، اين جمله است که فرموده: من صخره هاي بزرگ و آهن، و هر بار سنگينى را به دوش كشيدم؛ اما باري سنگين تر از همسايه بد نديدم. [9] به نظر مي رسد، تلخي و دشواري تحمل همسايه هاي بد، حتي براي بزرگان ناگوار و ناخوشايند بوده؛ به گونه اي كه در برخي روايات، همسايه بد، از جمله مصيبت هاي كمرشكن دانسته شده است.[10]

همسايه يا هم خانه

نبايد يادمان برود كه يكي از بارزترين جلوه هاي حُسن همسايگي، احوالپرسي از همسايه هاست. امروزه، نزديك ترشدن خانه ها به يكديگر در مجتمع هاي آپارتماني، نه تنها اثري بر نزديك ترشدن دل ها به يكديگر نداشته، بلكه ظاهراً باعث دورترشدن افراد از هم شده است و بايد گفت: از دل برود هر آن كه همسايه شود!

امير مؤمنان-علیه السلام- مي فرمايد: از نشانه هاى حُسن همسايگي، جوياشدن از احوال همسايه است. [11] بنابراين، بد نيست چندي يك بار، از همسايه هايي كه در واقع هم خانه هاي ما هستند، احوالي بپرسيم و اگر نيازي دارند و مشكلي برايشان پيش آمده، كمكشان كنيم و اگر كاري هم از دستمان برنمي آيد، دست کم با همدلي، آرامشان كنيم.

بارها ديده و شنيده شده است كه در دل ساختمان هاي بلندِ آكنده از انسان هاي درگير زندگي كه به آسمان خراش معروف شده اند و علاوه بر خراشيدن آسمان، مشغول خراشيدن روح انساني آدم ها هستند، همسايه اي مشكلي جدي داشته، ولي کسانی که در آن ساختمان و حتي همان طبقه زندگي مي كرده اند، هرگز از بحران جاري زندگي او خبري نگرفته اند.

اين اتفاقات شايد در جوامع غربي كه با فرهنگ اصيل اسلامي آشنا نيستند، دور از انتظار نباشد؛ اما بروز آن ميان ما مسلمانان، جای بسی شگفتی و تأسف است؛ چه اینکه پيامبر اکرم-صلی الله علیه و آله- فرموده: به من ايمان نياورده، آن كه شب سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد. به من ايمان نياورده است، آن كه شب پوشيده بخوابد و همسايه اش برهنه باشد. [12]

رسول خدا-صلی الله علیه و آله- مصاديق ديگري را نيز براي اين امر ضروري بيان كرده و فرموده اند: [از حقوق همسايه ات اين است كه] اگر از تو كمك خواست، كمكش كنى. اگر از تو قرض خواست، به او قرض دهي. اگر نيازمند شد، نيازش را برطرف سازي. اگر مصيبتى ديد، او را دلداري دهي. اگر خير و خوبى به او رسيد، به وى تبريك گويي و اگر بيمار شد، به عيادتش روي. [13]

از ديگر نمودهاي روشن روحيه همزيستي و به فكر هم بودن، كمك به همسايگان و برآورده كردن نيازهاي كوچك و بزرگ آنهاست؛ آنچه در قرآن و روايات، از آن به نام ماعون ياد شده است.

خداوند متعال به كساني كه از ارائه كمك به همسايگان خود سرباز مي زنند وعده عذاب مي دهد[14] و در روايتي از رسول خدا-صلی الله علیه و آله- نقل شده است: هركس كالا و كمكي از همسايه خود دريغ دارد، خداوند در روز رستاخيز، خير خود را از او دريغ دارد و او را به خودش واگذارد و چه بد وضعى دارد كسى كه خداوند او را به حال خودش واگذارد! [15] متأسفانه، در اين زمانه، طاعونِ منع ماعون و بخل ورزيدن از كمك به همسايگان در نيازهاي جزيي، تحت تأثير فرهنگ بي رحم غربي، در جامعه روزبه روز بيشتر گسترش مي یابد.

احوالپرسي نه تجسّس!

ذكر اين نكته هم خالي از لطف نيست كه باید بين جوياي احوال شدن و تجسّس و فضولي كردن و در پي كشف عيوب بودن، فرق گذاشت. بسيار ديده مي شود كه برخي همسايگان به جاي اينكه به فكر ديگران و نگران احوال همسايگان باشند، به شيوه هاي مختلف در صدد كشف عيب و مچ گيري هستند و به فضولي هاي آزاردهنده مي پردازند.

براي اين عده از كارآگاهانِ هميشه گوش به زنگ كه مانند پايگاه هاي خبرگزاري رفتار مي كنند و نه با قصد اصلاح كه با قصد تخريب و يا صرفاً از سر كنجكاوي، خبرها را مي برند و گزارش ها را مي آورند، بايد اين حديث تكان دهنده را خواند؛ رسول خدا-صلی الله علیه و آله- فرموده: اي جماعتى كه به زبان، اسلام آورده و به دل، اسلام نياورده ايد! به دنبال لغزش هاي مسلمانان نباشيد؛ كه هر كس لغزش هاي مسلمانان را پى جويي كند، خداوند لغزش او را پي مى گيرد و هركس كه خدا او را عيب جويي كند، رسوايش مي سازد. [16]

چهارديواري، نيمه اختياري

سفارش به رعايت حقوق مردم و در نظر گرفتن حريم ها و حرمت ها، هميشه مورد توجه دين و دين مداران بوده است. در زندگي مشترك در يك ساختمان، مصاديق بسیاري از حق الناس پيش مي آيد كه بايد توسط ساكنان رعايت شود. اين مسئله، در بسياري از موارد، يك بايد فقهي و حقوقي است و در برخي موارد اخلاقي است؛ به عنوان نمونه، نبايد فراموش كرد كه طبق ضوابط فقهي و حقوقي، ملكيت مشاع با ملكيت طلق تفاوت هاي اساسی دارد و عدم رعايت آن، علاوه بر اينكه معصيت است، باعث ضمان و وجوب پرداخت خسارت مي گردد.

متأسفانه، از مفهوم مالكيت مشترك، برداشت درستي در بسياري از مجتمع هاي مسكوني وجود ندارد و اين مسئله، باعث مي شود كه هم معصيت رخ دهد و هم ضمان پيش آيد.

راهروها، آسانسور، تأسيسات ساختماني، پشت بام، راه پله ها و محوطه يك مجتمع مسكوني، جزء مشاعات آن به شمار مي آيند و اين، به معناي آن است كه هرگونه تصرف مالكانه در اين بخش ها، بايد با رضايت همه مالكان باشد؛ اما در بسياري از موارد، ديده مي شود كه ساكنان با تصور اينكه هریك مالك بخشي از اين فضاها هستند، در آن آزادانه هرچه دل تنگشان مي خواهد، انجام مي دهند؛ برای مثال، اينكه برخي افراد آسانسور را با وانت حمل اثاث، و پاركينگ را با تعويض روغني و يا كارواش اشتباه مي گيرند و يا راهروها را به منزله حياط خلوت خانه شان مي پندارند، باعث نارضايتي ساير ساكنان و مالكان مي شود.

طبق قوانين موجود در مورد ساختمان هاي مشترك، حتي تغيير نماي ساختمان در مورد واحدي كه شخصي مالكيت آن را در اختيار دارد، ممنوع است.

اينجاست كه بايد گفت كسي كه به زندگي در آپارتمان تن داده، در واقع بايد قانون قديمي چهارديواري، اختياري را با قانون چهارديواري، غيراختياري و يا دست کم نيمه اختياري جايگزين كند و تمام توان خود را در رعايت حق النّاس به كار بندد؛ حقي كه خداوند آن را بر حق خودش مقدم داشته است؛[17] حقي كه حتي با ريخته شدن خون انسان در راه خدا نيز از گردن آدمي برداشته نمي شود.[18]

مرنج و مرنجان

آزار نرساندن به همسايگان، به محيط هاي آپارتماني اختصاص ندارد و هميشه و همه جا و نسبت به همه، مورد تأكيد پيشوايان ديني بوده است؛ چنان كه رسول خدا-صلی الله علیه و آله- دستور دادند: سه مرتبه اين جمله را در مسجد با صداي بلند اعلام كنند: هرآن كه همسايه اش از شرّ او ايمن نباشد، ايمان ندارد. [19] اما بايد توجه داشت كه آزار و اذيت همسايگان در آپارتمان ها، تعريف جديدي پيدا مي كند؛ چراكه در اين كندوهاي انساني، علاوه بر تمام نكاتي كه همه همسايگان بايد رعايت كنند، نكات ديگري نيز هست كه رعايت نكردنشان باعث رنجش خاطر ديگر ساكنان مي شود.

در خانه هاي آپارتماني، رعايت سكوت و پرهيز از ايجاد آلودگي صوتي، به ويژه در ساعت استراحت همسايگان، محدوديت هايي به دنبال دارد؛ محدوديتي كه لازمه اش اين است چشمتان به ساعت باشد و گوشتان به ميزان صداي تلويزيون، و حواستان باشد که اگر فرزند دلبندتان بهانه اي گرفت و درخواستي داشت، تا پيش از آنكه كار به جيغ هاي آزاردهنده و گريه هاي همسايه بيداركن برسد، بحران را مديريت كنيد و با برگزاري مذاكرات مسالمت آميز ماجرا را ختم به خير نماييد.

متأسفانه، براي بيان اين توقّع كه پيمانكاران و معماران در عايق بندي خانه ها قدري وجدان كاري به خرج دهند و آرامش بيشتري را براي ساكنان ساختمان ها به ارمغان آورند، هم قدري دير شده است و هم قدري از اثربخشي اين قبيل توصيه ها نااميديم. بنابراين، به جاي پيشنهاد بالابردن ضخامت ديوارها، پيشنهاد مي شود صدايتان را كمي پايين بياوريد.

همچنين در كنترل بوهايي كه از پخت وپز ناشي مي شود، بايد دقّت لازم را داشت و سعي كرد كه اگر غذاي خوش رايحه اي طبخ مي شود، همسايه ها را هم از آن بهره مند ساخت و يا اگر اين كار مقدور نيست، دست کم مشامي را آزار نداد و دلي را آب نكرد.

رسول خدا-صلی الله علیه و آله- در سفارشي حكيمانه فرمود ه اند: همسايه ات را با دود و بوي ديگ خانه ات ناراحت مكن؛ مگر اينكه مقداري از غذاي آن را براي او بفرستي. [20]

تأخير در پرداخت حقوق مشترك نيز از موارد تأسف برانگيزي است كه هم گوياي بي مبالاتي شخص است و هم باعث آزار همسايگان. از نظر فقهي، اگر تأخير در پرداخت سهم استفاده از امكانات عمومي در يك مجتمع، بدون رضايت ساير ساكنان باشد، افزون بر حرمت در برخي موارد، باعث بطلان عبادت هاي اين اشخاص مي شود. بايستگي اين مهم در مجموعه هايي كه انشعاب آب و برق مشترك دارند، بيشتر به چشم مي آيد و زشتي كوتاهي در پرداخت حقوق مشترك را بيشتر نمايان مي سازد.

با توجه به آموزه هاي اهل بيت-علیهم السلام- مي توان گفت در سبك زندگي اسلامي، اذيت نكردن همسايگان به همراه تحمل آزار و صبر در برابر بي توجهي هاي آنها، مساوي است با ايمان.

اين معادله را مي توان از پیوست دو کلام نورانی فهمید؛ رسول خدا-صلی الله علیه و آله- فرموده: با همسايه ات نيكو همسايه داري كن، تا مؤمن باشي. [21] و امام كاظم-علیه السلام- فرموده: حُسن همسايگي، اين نيست كه آزار نرساني؛ بلكه حُسن همسايگي، اين است كه در برابر آزار و اذيّت همسايه شكيبا باشي. [22]

بنابراين، اگر يك شب همسايه تان ميهماني داشت و تا ديروقت سروصدايشان شما را بي خواب كرد و يا نيمه شبي با صداي گريه نوزاد تازه به دنياآمده يكي از ساكنان، از خواب بيدار شديد و يا اگر يك روز بوي سوختن غذاي همسايه شما را كلافه كرد، چشمانتان را ببنديد و با نيت نزديك شدن به خداوند متعال، بر اين سختي ها صبر كنيد تا نامتان در شمار همسايگان نيكوكار ثبت شود.

در برخي روايات، اشاره شده يكي از بلاهايي كه مؤمن در دنيا به آن دچار مي شود، همسايه اي است كه او را اذيت مي كند.[23] شايد با اين نگاه اميدوارانه كه لابد خداوند متعال مرا مؤمن محسوب كرده است كه به اين بلا گرفتار شده ام، راحت تر بتوان تلخي اذيت هاي همسايگان را تحمل كرد.

نگاهي و گناهي

رعايت تقواي چشم و خودداري از نگاه هاي حرام، به ويژه در ساختمان هايي كه بر خانه هاي مردم اِشراف دارند، از ديگر بايسته هاي شرعي و اخلاقي سكونت در مجتمع هاي آپارتماني است. در اين مجموعه ها، با توجه به نزديكي خانه ها و اشراف پنجره ها بر منازل اطراف، زمينه برخي وسوسه هاي شیطانی و حرام براي نفس فراهم مي شود و گاهي باعث نگاهي و گناهي مي گردد؛ نگاه كوتاه و بي ارزشي كه به جهت شهوتي زودگذر، انسان را به غصه و اندوهی طولاني دچار مي سازد.[24]

رعايت حريم ها و ضوابط شرعي در ارتباط با نامحرم در محيط هاي بسته اي مانند خانه هاي آپارتماني، از ضرورت هاي ديگري است كه كم توجهي به آن، عواقب جبران ناپذيري را در پي خواهد داشت. بايد دانست كه نامحرم، نامحرم است؛ هرچند دختر همسايه ديواربه ديوار باشد و حفظ حجاب و عفاف در پوشش و گفتار و رفتار، در مقابل همه نامحرمان لازم است؛ حتي اگر طرف مقابل، پسر همسايه روبه رويي باشد.

به اميد آنكه با به كاربستن دستورات شرع مقدس در زندگي شخصي و اجتماعي خود، نمونه اي از رفتارهاي اسلامي و انساني را در ارتباط با همسايگان به نمايش بگذاريم. بدیهی است که حُسن همسايه داري، به فرموده اهل بيت-علیهم السلام- موجب زيادشدن رزق و روزي[25] و آبادی شهرها و طولاني شدن عمرها مي شود.[26]

 

منبع : ره توشه راهیان نور رمضان 94

 

-----------------------------------------------------------------

پی نوشت :

* دانش آموخته حوزه علميه.

[1]. زين الدين بن على (شهید ثانی) ، مسكّن الفؤاد، ص ١٠٥: رسولُ الله-صلی الله علیه و آله- ـ في حُقوقِ الجارِ ـ : ... وَلا تَسْتَطِلْ علَيهِ بالبِناءِ فتَحْجُبَ عَنهُ الرِّيحَ إلاّ بإذنِهِ؛ پيامبر خدا-صلی الله علیه و آله- درباره حقوق همسايه فرمود: ... خانه ات را بلندتر از خانه او نساز كه جلوى جريان هوا را بر او بگيري؛ مگر آنكه خودش اجازه دهد.

[2]. حرّ عاملی ، وسائل الشيعه، ج 5، ص 202: رسولُ الله-صلی الله علیه و آله-: أربعونَ داراً جارٌ. و الإمامُ عليٌّ7: حَرِيمُ المَسجدِ أربعونَ ذِراعاً، والجِوارُ أربعـونَ داراً مِن أربعةِ جَوانِبِها.

[3]. نعمان بن محمد مغربى (ابن حيون) ، دعائم الإسلام، ج 2، ص 88: عنه-صلی الله علیه و آله-: ما زالَ جبرئيلُ7 يُوصِيني بالجارِ حتّى ظَنَنتُ أنَّهُ سَيُوَرِّثُهُ.

[4]. كلينى، الكافي، ج 2، ص 666: عنه-صلی الله علیه و آله-: حُرمَةُ الجارِ على الإنسانِ كحُرمَةِ اُمّهِ.

[5]. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 13، ص 447: رسولُ الله-صلی الله علیه و آله- ـ لَمّا سُئلَ عَن حقِّ الوالِدَينِ على وَلَدِهِماـ : هُما جَنَّتُكَ و نارُكَ.

[6]. محمد بن محمد شعيري، جامع الأخبار، ص 84: وَ قَالَ7 يُقَالُ لِلْعَاقِّ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنِّي لَا أَغْفِرُ لَكَ- وَ يَقُولُ لِلْبَارِّ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنِّي سَأَغْفِرُ لَكَ.

[7]. نساء، آیه 36: وَاعْبُدُوا الله وَلا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصّاحِبِ بِالْجَنْبِ؛ خداى را بپرستيد و هيچ چيز شريك او مسازيد و با پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين، نيكى كنيد.

[8]. كلينى، الكافي، ج 8، ص 24: الإمامُ عليٌّ7: جاءَ رجُلٌ إلى رسولِ الله-صلی الله علیه و آله-، فقالَ: يا رسولَ الله! إنّي أرَدْتُ شِراءَ دارٍ، أينَ تأمُرُني أشْتَري؟ في جُهَيْنَةَ أمْ في مُزَيْنَةَ أمْ في ثَقيفٍ أمْ في قُرَيشٍ؟ فقالَ لَهُ رسولُ الله-صلی الله علیه و آله-: الجوارُ ثُمَّ الدّارُ، والرَّفيقُ ثُمَّ السَّفَرُ. همچنين از حضرت امير مؤمنان7 نقل شده است كه: سَلْ عنِ الجارِ قبلَ الدّارِ؛ پيش از خريدن خانه، ببين همسايه ها كيستند.

[9]. شيخ صدوق، الأمالي، ص 669: لُقمانُ7: حَمَلتُ الجَنْدَلَ والحديدَ وكُلَّ حِمْلٍ ثَقيلٍ، فلَم أحمِلْ شيئا أثْقَلَ مِن جارِ السَّوء.

[10]. شيخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 206: رسولُ الله-صلی الله علیه و آله-: يا عليُّ! أربعةٌ مِن قَواصِمِ الظَّهْرِ: ... وجارُ سَوءٍ في دارِ مُقامٍ؛ پيامبر خدا-صلی الله علیه و آله- فرمود: اى على! چهار چيز كمرشكن است: ... و همسايه بد ماندگار [در كنار تو].

[11]. مجلسی ، بحار الأنوار، ج 74، ص 231: الإمامُ عليٌّ7: مِن حُسنِ الجِوارِ تَفَقُّدُ الجـارِ.

[12]. محمد بن زين الدين ابن أبي جمهور ، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينيه، ج 1، ص 269: رسولُ الله-صلی الله علیه و آله-: ما آمَنَ بي مَن باتَ شَبْعانَ وجارُهُ طاوِيا، ما آمَنَ بي مَن باتَ كاسِيا وجارُهُ عارِياً.

[13]. زين الدين بن على (شهيد ثانى) ، مسكّن الفؤاد، ص ١٠٥: رسولُ الله-صلی الله علیه و آله- ـ في حُقوقِ الجارِ ـ : إنِ اسْتَغاثَكَ أغَثْتَهُ، وإنِ اسْتَقْرَضَكَ أقْرَضْتَهُ، وإنِ افْتَقَر عُدْتَ علَيهِ، وإنْ أصابَتْهُ مُصيبَةٌ عَزَّيْتَهُ، وإنْ أصابَهُ خَيرٌ هَنّأتَهُ، وإنْ مَرِضَ عُدْتَهُ.

[14]. ماعون، آيه 4 ـ 7: فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ * الَّذينَ هُمْ يُراؤُنَ * وَيَمْنَعُونَ الْماعُون؛ پس واى به حال نمازگزاران! آنان كه از نمازشان غافل و به آن بى اعتنايند. آنان كه رياكارى مى كنند و اسباب و وسايل مورد نياز را دريغ مى دارند.

[15]. شيخ صدوق، كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 14: رسولُ الله-صلی الله علیه و آله-: مَن منَعَ الماعُونَ جارَهُ مَنَعهُ اللّه ُ خَيْرَهُ يَومَ القِيامَةِ، ووَكَلَهُ إلى نَفْسِهِ، ومَن وَكَلَهُ إلى نَفْسِهِ فما أسْوَأَ حالَهُ.

[16]. كلينى، الكافي، ج 2، ص 355: عن النبي-صلی الله علیه و آله-: يا معشرَ مَن أسلَمَ بلِسانِهِ ولَم يُسلِمْ بقلبِهِ، لا تَتَبَّعوا عَثَراتِ المسلِمينَ. فإنّه مَن تَتَبَّعَ عَثَراتِ المسلِمينَ تَتَبَّعَ اللهُ عَثْرتَهُ، ومَن تَتَبَّعَ اللهُ عَثْرتَهُ يَفْضَحْهُ.

[17]. على بن محمد ليثى واسطى، عيون الحكم والمواعظ، ص 223: الإمامُ عليٌّ7: جَعلَ الله سبحانَهُ حُقوقَ عِبادِهِ مُقَدِّمَةً لحُقوقِهِ، فمَن قامَ بحُقوقِ عِبادِ الله كانَ ذلكَ مُؤَدّياً إلى القِيامِ بحُقوقِ الله؛ امام على7 فرمود: خداوند سبحان حقوق مردم را بر حقوق خود مقدم گردانيد. پس هر كه حقوق بندگان خدا را رعايت كند، اين كار به رعايت كردن حقوق خدا می انجامد.

[18]. شیخ طوسى ، تهذيب الأحكام، ج 6، ص 184: الإمامُ الباقرُ7: كُلُّ ذَنبٍ يُكَفِّرُهُ القَتلُ في سَبيلِ الله عزّ وجلّ إلاّ الدَّينَ لا كَفّارَةَ لَهُ إلاّ أداؤهُ، أو يَقضِي صاحِبُهُ، أو يَعفُو الذي لَهُ الحَقُّ؛ امام باقر7 فرمود: كشته شدن در راه خدا، هر گناهى را جز قرض پاك مى كند؛ زيرا قرض، جز با اداشدن پاك نشود؛ بايد بدهکار، وام خود را بپردازد و يا طلبكار، از حق خود بگذرد.

[19]. حسين بن سعيد كوفى اهوازى، الزهد، ص 42: عن الإمامِ الصّادقِ7: إنّ رسولَ الله-صلی الله علیه و آله- أتاهُ رجُلٌ مِن الأنْصارِ فقالَ: إنّي اشْتَرَيتُ داراً مِن بني فُلانٍ، وَإنَّ أقْرَبَ جِيراني مِنّي جِواراً مَن لا أرْجو خَيرَهُ وَلا آمَنُ شَرَّهُ. قالَ: فأمَرَ رسولُ الله-صلی الله علیه و آله- عليّاً وسلمانَ وأباذرٍّ ـ و نسِيتُ آخَرَ و أظَنُّهُ المِقدادَ ـ أنْ يُنادُوا في المَسجدِ بأعلى أصْواتِهم بأنَّهُ لا إيمانَ لِمَن لَـم يأمَنْ جـارُهُ بَوائِقَـهُ، فَنادَوا بها ثلاثاً؛ از امام صادق7 روایت است که: مردى از انصار خدمت پيامبر خدا آمد و عرض كرد: من از فلان طايفه خانه اى خريده ام و نزديك ترين همسايه ام كسى است كه اميدى به خير او ندارم و از شرّش در امان نيستم. پس، پيامبر-صلی الله علیه و آله- به على و سلمان و ابوذر ـ و يكى ديگر كه نامش را فراموش كرده ام و فكر مى كنم مقداد باشد ـ دستور داد با صدايى بلند در مسجد اعلام كنند: هر آن كه همسايه اش از شرّ او ايمن نباشد، ايمان ندارد، و آنان سه بار اين پيام را اعلام كردند.

[20]. زين الدين بن على (شهيد ثانى) ، مسكّن الفؤاد، ص ١٠٥: رسولُ الله-صلی الله علیه و آله- ـ في حُقوقِ الجارِ ـ : ولا تُؤْذِهِ برِيحِ قِدْرِكَ إلاّ أنْ تَغرِفَ لَهُ مِنها.

[21]. شيخ مفيد، الأمالي، ص 350: رسولُ الله-صلی الله علیه و آله-: أحسِنْ مُجاوَرَة مَن جاوَرَكَ، تَكُنْ مُؤمِناً.

[22]. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، ص 409: الإمامُ الكاظمُ7: ليسَ حُسنُ الجِوارِ كَفَّ الأذى، ولكنْ حُسنُ الجِوارِ الصّبرُ على الأذى.

[23]. شيخ صدوق، عيون أخبار الرضا7، ج 2، ص 33: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ-صلی الله علیه و آله- مَا كَانَ وَمَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مُؤْمِنٌ إِلَّا وَلَهُ جَارٌ يُؤْذِيهِ؛ از رسول خدا-صلی الله علیه و آله- روايت شده: تا روز قيامت مؤمنى نبوده و نخواهد بود؛ جز آنكه همسايه و همدمى دارد كه پيوسته او را مى آزارد.

[24]. شيخ طوسى، الأمالي، ص 533: عن النبي-صلی الله علیه و آله-: رُبَّ شَهْوةِ ساعةٍ تُورِثُ حُزناً طويلاً؛ پيامبر خدا-صلی الله علیه و آله- فرمود: بسا لذتى كه دمى بپايد؛ اما اندوهى دراز بر جاى گذارد.

[25]. محمد محسن بن شاه مرتضى (فيض كاشانى)، الوافي، ج 5، ص 515: عن الصادق7: حُسنُ الجِوارِ يَزيدُ في الرِّزقِ.

[26]. فيض كاشانى، تفسير الصافي، ج 1، ص 449: عن الصادق7: حُسنُ الجِوارِ يُعمِّرُ الدِّيارَ، وَيَزيدُ في الأعْمارِ.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.