جایی که عليه شيعه صحبت می شد
گردهمايى بسيار مهمى در پاكستان بود، من هم با دعوت در آن جلسه شركت كرده بودم. هرچند بعضىیها تعريفهايى درباره شيعه داشتند، ولى اكثراً علما و دانشمندان اهل سنّت بودند و بر عليه شيعه صحبت میشد.
نوبت به من رسيد، فكر كردم چه بگويم، رفتم پشت تريبون و گفتم: نه شيعه و نه سنّى! همه خوشحال شده و برايم كف زدند. بعد گفتم: براى شيعه سه دليل از قرآن دارم، اگر شما هم داريد ارائه دهيد:
اوّل: قرآن میفرمايد: «السّابِقُونَ السّابِقُونَ * أوْلئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»(آیه10و11/واقعه) حضرت على و امام حسن و امام حسين عليهم السلام از سابقين هستند و ائمه چهارگانه اهل سنت (مالكى، شافعى، حنبلى، حنفى) همه از متأخرين میباشند.
دوّم: قرآن میفرمايد: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللّه أَمْوَاتاً»(169/ال عمران) و «فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِين»(95/نساء) تمام پيشوايان شيعه، جهاد كرده و در راه خدا شهيد شده اند، ولى ائمّه چهارگانه اهل سنت چطور؟
سوّم: قرآن درباره اهلبيت عليهم السلام میفرمايد: «إنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»؛(33/احزاب) ولى درباره ائمه چهارگانه يك آيه هم نداريم.
......................
افزودن دیدگاه جدید