رفتن به محتوای اصلی

فعالیت ها و اقدامات امام هادی علیه السلام - 2

تاریخ انتشار:
معتصم عباسی شهر سامرّا را در سال 221 ه. ق در شمال بغداد برکناره شرقی دجله ساخت و آن را مقرّ سپاه خود و پایتخت خلافتش قرار داد. به همین دلیل این شهر به عسکر (پادگان) معروف شد و امام علی (ع) حضرت هادی (ع) را به دلیل سکونت در این شهر عسکری نامیدند...
امام هادی علیه السلام

امام هادی (ع) و مهم ترین کشمکش های سیاسی
علی رغم این که امام هادی (ع) برنامه ای برای مبارزه مسلحانه با حکومت جور نداشت، حکام عباسی از او می ترسیدند و او را بزرگ اهل بیت (ع) و امام امت می دانستند که کلامش بین مردم نافذ بود.
امامان (علیهم السلام) موقعیت خاصی نزد مردم داشتند و مردم علاقه ویژه ای به آنان داشتند و آنان را بر حکام بین عباس که ترس و وحشت و خون ریزی و فساد را اشاعه می دادند، برتری می دادند. از این رو، امام انقلاب های علویان را تأیید می کرد و جنبش بیداری سیاسی و ایمانی را گسترش می داد.
حاکمان بنی عباس از موقعیت امام هادی (ع) بسیار می ترسیدند و بدین دلیل او را به وسیله جاسوسان احاطه کرده بودند. آنان سعی می کردند که بین امام و مردم و علما جدایی بیافکنند که بتوانند او را به غربت بکشانند و از تأثیرگذاری بر اندیشه و مسائل سیاسی جلوگیری کنند.
تاریخ از نحوه سلوک حکام معاصر امام و اخلاقیات آنان برای ما سخن می گوید؛ همان گونه که شورش ها و انقلاب های علوی در آن مرحله برای ما ثبت کرده است. فرزندان علی و فاطمه (ع) در طول تاریخ محور اصلی رویارویی با ظالمان و علت و محرّک شورش ها و انقلاب های اصلاح طلب بودند.
هرکس زندگی امام علی النقی (ع) را از هنگام وفات پدرش و برعهده گرفتن وظایف امامت تا وفات خودش بررسی کند آن را مملوّ از درگیری و صبر و استقامت و ثبات اعتقادی و سیاسی خواهد یافت. او با حاکمانی روبه رو بود که از آل ابی طالب کینه به دل داشتند و تلاش می کردند این شجره مبارک را از میان بردارند.
امام (ع) زندگی سیاسی خود را از اواخر حکومت معتصم عباسی یعنی سال 218 ه. ق آغاز کرد. علی رغم این که زمان معتصم عباسی دوران بهتری برای علویان بود اما به دلیل ترس از اهل بیت (ع)، امام محمد جواد (ع) را در سال 225 ه. ق از مدینه به بغداد آورد و او را مجبور به اقامت اجباری در آن جا نمود و خود در همان سال در بغداد فوت کرد. بعضی از مورّخان علت مرگ را مسمومیت با سمّ ذکر کرده اند.
معتصم عباسی شهر سامرّا را در سال 221 ه. ق در شمال بغداد برکناره شرقی دجله ساخت و آن را مقرّ سپاه خود و پایتخت خلافتش قرار داد. به همین دلیل این شهر به عسکر (پادگان) معروف شد و امام علی (ع) حضرت هادی (ع) را به دلیل سکونت در این شهر عسکری نامیدند؛ همان گونه که فرزندش امام حسن عسکری نیز به آن نامیده شد.(1)
پس از معتصم، پسرش واثق بالله (هارون) در ماه ربیع الاول سال 271 ه. ق به خلافت رسید. واثق بالله در سیاستش از معتصم شایسته تر نبود، جز این که مورّخان نقل کرده اند که واثق بر آل علی بن ابی طالب کم تر سخت می گرفت.
در زمان حکومتش دیده نشد که کسی از آنان کشته شود، بلکه بین سایرین و آنان در توزیع اموال، برابری قرار داد و علویان از مشکلاتشان در زمان حکومتش که 5 سال و 9 ماه دوام داشت کم شد. در این دوران امام علی الهادی (ع) در مدینه مقیم بود و برای علم و عبادت و هدایت دیگران در حالی که در سن جوانی بود گوشه عزلت گزیده بود و روز به روز مردم بیش تر به او علاقه مند می شدند، به خصوص در مراکزی که دوستان و پیروان اهل بیت (ع) بیش تر بودند.
در حالی که رهبران و ترکان دولت عباسی هر کاری را که می خواستند انجام می دادند و ثروت ها را والیان و دیوانیان غارت می کردند و کاخ های خلیفه از کنیزان و خوانندگان پر بود.(2)
رفتار متوکل با بنی هاشم بسیار خشن و مستبدانه بود و نسبت به آنان بسیار بدگمان بود و پیوسته ایشان را به فعالیت علیه حکومت متهم می کرد. عبیدالله بن یحیی بن خاقان، وزیر متوکل همواره از بنی هاشم بدگویی می کرد و متوکل را تشویق به بدرفتاری با آنان می نمود. از این رو در خشونت و دشمنی نسبت به خاندان علوی گوی سبقت را از تمام خلفای عباسی ربوده بود، این دشمنی تا حدی بود که اگر آگاه می شد کسی به حضرت علاقه مند است مال او را مصادره می کرد و او را به قتل می رساند.
با توجه به این فشار و اختناق، امام علی النقی (ع) در دوره امامت خویش، به ویژه در عصر متوکل، فعالیت خود را به صورت سرّی انجام می داد و در روابط خویش با شیعیان، نهایت مخفی کاری را داشت.
در کنار این فشارها و مرارت ها برای شیعیان، متوکل در تاراج بیت المال و ساخت و ساز کاخ های مجلّل و با شکوه و برگزاری جشن های پر زرق و برق گوی سبقت را از خلفای گذشته خود ربوده بود، چنان که به قول مسعودی، مورّخ مشهور، در هیچ زمانی مانند عصر متوکل پول خرج نمی شد. نقل شده است که متوکل فقط در جشن ختنه کنان پسرش (معتزّ) بالغ بر 96 میلیون درهم خرج کرد.
بازتاب ستم ها، بی عدالتی ها و جنایات خلفای عباسی در قالب قیام هایی بی شمار از سوی علویان خود را نشان داد. حاکمان عباسی که از جایگاه مردمی برخوردار نبودند و پایه های حکومت های خود را هر روز متزلزل تر از قبل می دیدند به سرکوب شدید این قیام ها پرداختند.
حکومت های عصر امام هادی (ع)
امام هادی (ع) در طول امامت 33 ساله خود با خلفای عباسی یعنی معتصم، واثق (پسر معتصم)، متوکل (برادر واثق)، منتصر (پسر متوکل)، مستعین(پسر عموی منتصر) و معتزّ (پسر متوکل) معاصر بود که سرانجام آن حضرت با دسیسه معتزّ مسموم شد و به شهادت رسید.
حضرت امام هادی (ع) از دو خلیفه عباسی یعنی متوکل و معتزّ، بیش از همه رنج دید و سیاست این دو خلیفه درباره عموم نهضت ها بالاخص نهضت علوی ها، سیاست قلع و قمع بود. برخورد خلفای مذکور باامام هادی (ع) گوناگون بود اما در این میان برخورد متوکل نسبت به امام هادی (ع) از همه بیش تر و شدیدتر بود. موضع گیری آن حضرت نیز در برابر آنان بسیار قاطع بود و هرگز هیچ یک از آن ها را تأیید نکرد و تسلیم هیچ کدام از آن ها نشد و شیعیان را از هرگونه کمک و مساعدت به آن ها نهی می فرمود.(3)
پس از متوکل، «منتصر» و «مستعین» زمام امور را به دست گرفتند و رفتار آنان با حضرت تا حدودی آرام تر بود. اما وقتی معتزّ فرزند متوکل به خلافت رسید به دلیل کینه هایی که از پدرشان به ارث برده بود، امام هادی (ع) را مسموم کرد و به شهادت رساند.(4)
هر بار که خانه امام هادی (ع) مورد بازدید قرار می گرفت، موفق می شد آن چه را که مشکوک بود، پنهان سازد، زیرا پول ها و نوشته هایی به حضرتش فرستاده می شد که لازم بود از نظر دولت پنهان بماند. هرگاه می خواست کاری کند که نباید دولت از آن چیزی بفهمد، روش رمز را به کار می برد.
در هنگام بازرسی، امام (ع) با نهایت آرامش و سکون خود را به بی اعتنایی می زد و طوری وانمود می کرد که از بی گناهی خود اطمینان دارد. به پاسبانانی که برای تجسس می آمدند کمک می کرد تا مأموریت خود را انجام دهند. برای آنان چراغ می افروخت و اتاق های خانه را به آنان نشان می داد تا برای دولتیان (مأموران) ایجاد شبهه نشود که او فعالیت غیرعادی دارد(5)

 

منبع: معارف اسلامی - زمستان سال 1387 شماره 74 - فعالیت های علمی و فرهنگی امام هادی (ع)
-------------------------------
پی نوشت:
1) جمعی از علمای لبنان، زندگانی حضرت امام علی النقی (ع)، ترجمه حمیدرضا کفاش، ص 28 - 25.
2) همان، ص 33.
3) احمد امیری پور، تاریخ چهارده معصوم، ص 349 - 348.
4) همان، ص 349.
5) عادل ادیب، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ص 260 - 259.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.