دعوت به عقل و عدل؛ هدف کلیدی امام حسین(علیه السلام)
به گزارش بلاغ به نقل از رسا، حضرت آیت الله جوادی آملی در جمع اقشار مختلف شهرستان آمل در حسینیه هدایت آمل به تبیین اهداف قیام امام حسین(علیه السلام) پرداخت.
متن سخنرانی آیت الله جوادی بدین شرح است:
گرچه همه برکات دین از عقائد و اخلاق و فقه و حقوق مرهون نهضت سالار شهیدان، حسین بن علی بن أبیطالب(علیه السلام) است؛ لکن عنصر محوری این قیام الهی را (عدالت خواهی) آن حضرت تشکیل می دهد. زیرا در سایه عدالت، هم امنیت تأمین است، هم اقتصاد و فرهنگ بیمه است، هم استقلال و آزادی حاصل است؛ زیرا منظور از این عدالت تنها احکام فقهی و فرعی و فردی نیست. خدای سبحان برای برقراری نظم جامعه، همگان را به عدل دعوت کرده است و رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر خدا امر کرد، من مأمور اجرای عدلم: واُمِرْتُ لِاَعدِلَ بِینَکُم. و با این عدل، مردم، امنیت را احساس می کنند. هیچ کسی به دیگری ستم نمی کند؛ نه بیراهه می رود، نه راه دیگری را می بندد؛ نه خلاف می کند، نه خلافی را امضاء می کند؛ نه زیر بار ستم می رود، نه ستمگری را امضاء می کند.
هم کشورشان تأمین است، هم جامعه شان تأمین است، هم مسائل فردی شان حاصل است. ما هر مشکلی چه در دولتمردان، چه در شهروندان عمومی و عادی داشته باشیم، می بینیم محصول بی عدالتی است. اگر کسی از حدّ خود گذشت، مزاحم دیگری است؛ و این مزاحمت با امنیت هماهنگ نیست. نهضت سالار شهیدان، حسین بن علی بن أبیطالب(علیه السلام) برای این است که ما هم حقوق خود را بشناسیم، در استیفای آن کوتاهی نکنیم؛ هم حقوق دیگران را به رسمیّت بشناسیم، در تأدیه آن کوتاهی نکنیم.
هماهنگی «عدالت اجتماعی» با عقل جمعی
اگر جامعه ای عادل باشد، یقینا عاقل هم هست. عدالت اجتماعی با عقل جمعی هماهنگ است. وقتی از وجود مبارک امیر مؤمنان، علی بن أبیطالب(علیه السلام) سؤال کردند: عدل چیست؟ فرمود: عدل آن است که هر کسی هر حقّی را در جای خود قرار بدهد، هر چیزی را در جای خود بنهد. عدل یک مهندسی و معماری جامعه است. هر کسی در جای خود قرار بگیرد، هر مسئولی در پست و سِمت خود واقع بشود، هر حرفی در جای خود گفته بشود، هر کاری در جای خود انجام بگیرد؛ این یک معماری خوبی است، یک مهندسی خوبی است. چرا ما از خانه مستحکم بنیان مرصوصی احساس امنیت می کنیم؟ چون پایه ها و دیوارها و دَر و پیکر و سقف آن مهندسی شده است. وجود مبارک علی بن أبیطالب(علیه السلام) فرمود: عدل معماری جامعه است، هندسه اجتماع است. فرمود: عدل آن است که شما هر چیزی را در جای خود قرار بدهید. هر حرفی جائی دارد و هر جائی یک حرف مناسبی دارد. زیرا اگر حرف نابجا بود، رنج آور است و اگر در جائی آن حرف مناسب گفته نشد، احساس کمبود می شود. فرمود: هر چیزی را شما در جای خود قرار بدهید، این معنای « عدل » است.
در حدیث دیگر، سائل دیگر از وجود مبارک امیر مؤمنان(علیه السلام) سئوال کرد: عاقل کیست؟ فرمود: عاقل کسی است که هر کاری را در جای خود انجام می دهد، هر حرفی را در جای خود می زند، هر نوشته ای را در جای خود می نگارد. گفتار او، رفتار او، نوشتار او، قیام و قعود او بجاست.
یگانگی (عقل و عدل)، در دیدگاه امیر مؤمنان(علیه السلام)
شما وقتی عقل را از منظر امیر بیان بررسی می کنید؛ می بینید عقل همان عدل است، عدل همان عقل است. وقتی عدل را معنا می کند، یعنی هر چیزی را در جای خود قرار بدهید؛ وقتی عقل را معنا می کند، یعنی هر چیزی را در جای خود قرار بدهید. قهراً (عقل) و (عدل) هماهنگ همند. جامعه از افراد عاقل لذّت میبرد، جامعه را افراد عاقل می سازند؛ این ها معماران جامعه اند، این ها مهندسان جامعه اند. اگر دولت است، اعضایش را افراد عاقلِ عادل می سازند؛ اگر شهروندانند، اینچنین است؛ اگر یک نظام جمعی است، اینچنین است. نهضت حسین بن علی(علیه السلام) یعنی مردم را عاقل کردن، یعنی عادل کردن؛ مردم را عادل کردن، یعنی عاقل کردن. هیچ فرقی در سخنان امیر بیان، علی بن أبیطالب(علیه السلام) از این جهت نیست. فرمود: عدل آن است که انسان هر کاری را در جای خود انجام بدهد، عقل هم همان است.
مهندسی و معماری کار آسانی نیست. یک ادیب، یک فصیح، یک بلیغ، یک سخنران ماهر، یک نویسنده ماهر؛ او معمار خوبی است. هر کلمه را در جای خود می نویسد، هر مطلبی را در جای خود می گوید، هم خودش می فهمد چه گفته است، هم مخاطبانش می فهمند. یک کارگزار اینچنین است، یک کارگر اینچنین است. معماری در هر رشته ای خوب است، تنها در سنگ و گِل نیست! فرمود: جامعه از مهندسی و معماری لذّت می برد. معماری تنها در سنگ و گِل و چوب و آهن نیست، در کارها هست، در تقسیم بودجه هست، در مسائل اقتصادی هست.
ذات أقدس إله وقتی فضائل کعبه را بازگو می کند، حرمت حرم را تشریح می کند؛ می فرماید: خداوند به این مردم هم امنیت داد، هم اقتصاد خوبی داد. یعنی خدائی که خود دستور عدل می دهد، عادلانه رفتار می کند. به ما فرمود: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ اِیتاءِ ذِی القُربی، خدا امر می کند که مردم عادل باشند. البته (عدل ) یک کلاس ابتدائی است؛ بالاتر از عدل «احسان» است.
به ما گفتند: این معارف را یکی پس از دیگری فرا بگیر و عمل بکن. بالاتر از عدالت مرحله دیگری است به نام (احسان)، که این ها همه مراحل، مراحل عدل اند؛ منتها عدل نازل، عدل میانی، عدل برتر.همه این ها مراحل عقل است؛ عقل ضعیف، عقل متوسط، عقل برتر. وقتی خدای سبحان فرمود: من شما را به عدل دعوت می کنم؛ اول کسی که گفت من مأمور اجرای عدل ام، خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است. فرمود: اُمِرْتُ لِاَعدِلَ بِینَکُم. این آیه در سوره شوری است. فرمود: من مأمور اجرای عدلم. گرچه این امر همگانی است، همگان مأمورند؛ ولی من این امر را کاملاً محترم میشمارم، و باید اجراء کنم.
درجات و مراتب (عقل) و (عدل)
سالار شهیدان، حسین بن علی بن أبیطالب(علیه السلام) عنصر محوری قیام خود را همین قرار داد. فرمود: مگر نمی بینید ظلم می شود، مگر نمی بینید به عدل عمل نمی شود، مگر نمی بینید به حق عمل نمی شود، مگر نمی بینید از باطل صرف نظر نمی کنند؟! اگر وجود مبارک أبی عبد الله از رسول گرامی است، حُسِینٌ مِنّی؛ اگر پیامبر مأمور اجرای عدل است، وجود مبارک حسین بن علی(علیه السلام) هم همین است. مبارزه با ستم یعنی مبارزه با بی عدلی. اگر عدل مورد امر خداست، ظلم مورد نهی خداست؛ هفته اول محرم هم ( هفته امر به معروف و نهی از منکر ) است.
عدل معروف است؛ زیرا پیش عقل و نقل شناخته شده است، به رسمیت شناخته شده است. چیزی که دلیل عقلی یا دلیل نقلی آن را به رسمیت بشناسد، چنین چیزی مَعرفه است، نکره نیست، ناشناس نیست، ناشناخته نیست؛ معروف است. چیزی که عقل و نقل او را به رسمیت نشناسد، پیش عقل و نقل نکره است؛ در فضای شرع معرفه نیست، معروف نیست، منکر است. منکر نه یعنی زشت، منکر یعنی ناشناخته. وقتی دین چیزی را به رسمیت نشناسد، آن می شود نکره و چون زشت است، دین، آن را به رسمیت نمی شناسد. ظلم نکره است، عدل معرفه است، معروف است؛ آن ظلم منکر است.
اینکه عنصر محوری نهضت سالار شهیدان عدل است، برای آن است که عدل در مقابل ظلم است، عقل در مقابل جهل و جهالت هست. اگر در بیان نورانی امیر مؤمنان(علیه السلام) عقل همان عدل شد، عدل همان عقل شد؛ و عادل عاقل است و عاقل حتماً عادل است؛ در سخن دیگری از آن حضرت سوال کردند: اگر عاقل کسی است که هر کاری را در جای خود انجام بدهد، عاقل مهندس خوبی است، عاقل معمار خوبی است، عاقل کارگزار خوبی است؛ پس جاهل کیست؟ فرمود: گفتم. این گفتم از باب تُعرَفُ الاَشیاءْ بِاَضدادِهَا است.از نظر شناخت، گاهی انسان شیء را با تحلیل درونی آن می شناسد، این یک راه برهانی است که بهترین راه همین است. گاهی با مقایسه بیرون می شناسد. اینکه می گویند: تُعرَفُ الاَشیاءْ بِاَضدادِهَا، اگر چیزی را ما شناختیم، با مقابلش می شود آن را شناخت؛ این یک راه جدلی است، راه خیلی قوی نیست؛ ولی بالأخره وقتی معنای عدل مشخص شد، معنای ظلم هم مشخص می شود. وقتی معنای عقل روشن شد، معنای جهل هم روشن می شود.
از حضرت سؤال کردند: پس جاهل کیست؟ فرمود: گفتم. یعنی من وقتی عاقل را برای شما معنا کردم که عاقل معمار خوبی است، مهندس خوبی است، هر چیزی را در جای خود قرار می دهد؛ جاهل یعنی کسی که روی هندسه کار نمی کند، روی معماری کار نمی کند، هر چیزی را در جای خود قرار نمی دهد. به تعبیر قرآن کریم، یک عدّه؛ فَهُمْ فِی اَمرٍ مَریجاند، یک عدّه در هرج و مرج اند.
«مَریج» یعنی هرج و مرج، بی نظمی، بی عدلی، بی عقلی. اگر کسی به جای آهن، چوب به کار ببرد، به جای چوب، آهن به کار ببرد؛ این مهندس نیست، این معمار نیست، این کارگر شایسته نیست، این نمی داند که کدام ابزار برای کدام کار مناسب است! چنین کسی جاهل است، عاقل نیست؛ ظالم است، عادل و مهندس نیست و انسان معمار و آشنا به کار نیست.
وقتی عقل در مقابل جهل شد، عدل در مقابل ظلم شد، و عدل و ظلم با هم یکی شدند؛ قهرا جهل و ظلم هم یکی خواهند بودند. جامعه جاهل ظالم است، جامعه ظالم جاهل است. ما هر جا جهل می بینیم، باید منتظر ظلم باشیم؛ هر جا ستم می بینیم، منشأ آن جهل است. نهضت سالار شهیدان برای این بود که هم با جهل امویان مبارزه کند، هم جامعه را عاقل کند، که با عدل هماهنگ است. از یک سو امر به معروف می کرد، مردم را عاقل و عادل می کرد، به مرز عدل و عقل دعوت می کرد؛ تا هندسه عدل و معماری عقل را فرا بگیرند. از یک سو مبارزه می کرد تا مردم از جهل برهند، از ظلم برهند، از مشکل ستم برهند، از بی نظمی در عقائد که همان جهل و ظلم اعتقادی است نجات پیدا کنند.
افزودن دیدگاه جدید