رفتن به محتوای اصلی
بهاءالدین قهرمانى نژاد شائق

خطیب یگانه

تاریخ انتشار:

 

طلوع روز دهم ربیع المولود سال 1326هـق مصادف با سال 1286 هـش(1) طلیعه دار تولد انسانى والاتبار از نسل خردمندان در بیت شریف مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا تنکابنى از علماى مبرز تهران بود.(2) آن مرحوم به میمنت خجستگى ایام و به جهت ارادت به ساحت معصومین، مولود خویش را محمدتقى نام نهاد. دوران کودکى و نوجوانى این نورسیده توام با سختى ها و مرارت هاى حاصله از گردش ایام و حوادث دوران معاصر با قحطى و مضیقه شدید اقتصادى تهران، در اثر وقوع جنگ بین المللى اول بود که با کودتاى سوم اسفند 1299هـ ش رضاخانی، ناامنى و اضطراب عجیبى بر تهران سایه افکند. محمدتقى على رغم تمامى موانع موجود با جدیت و سعى وافرى تحت تعلیم و تربیت پدر بزرگوار خویش به تحصیل علوم اسلامى مشغول شده و هوش و استعداد سرشار خویش را با پشتکار خاصى که داشت، سرمایه رشد و ترقى سریع در کسب معارف الهى قرار داد. استعداد خلاق و شکوفایى که در وجود او بود، پدر را بر آن داشت تا او را به جدیت در تحصیل علوم اسلامى تا صعود به مدارج بالاى اجتهادى تشویق کند اما خواست حق تعالى که در اصرار مادر آن بزرگوار متجلى شده بود، غیر از این گردید. زیرا والده او علاقه وافرى به روآوردن فرزندش به وعظ و خطابه و اداره مجالس عزاى حسین(ع) به سبک متداول داشت. و عاقبت نیز همین معنا اتفاق افتاد.

مجالس خطابه از دیرباز علاوه بر زنده نگهداشتن نام و عملکرد اسوه هاى دینى و پیشوایان آزادى و عدالت، نقش مهمى در آگاهى دادن به توده هاى مردم ایفا مى نمود. در انقلاب هاى مهم بویژه نهضت تنباکو و سپس انقلاب مشروطیت، بزرگان وعظ و خطابه، نقش مهم واساسى ایفا نموده و در تسریع آگاهى دهى به توده هاى مردم به صورت محورى عمل مى کردند.(3) و مشیت حق  تعالى به این تعلق گرفت که شیخ محمدتقى جوان در این مسیر قدم گذارد. آثار نبلوغ و استعداد ذاتى وى در القاى مطالب در منبرها، کم کم بازار سخنش را رونق داده و استقبال از سخنان او به تدریج چشمگیر گردید.(4) به نحوى که در حدود سال 1330 وى مبدل به واعظ شهیرى گردید که آوازه او به مناطق مختلف کشور رسید. از آن زمان به بعد طنین صدا این خطیب نامور، در مجالس بزرگ و مساجد جامع ایران و حتى کشورهاى دیگر پایه گذار روشى نو در خطابه گردید که قریب به سه ربع قرن، میدان وسیع این عرصه را به تسخیر خویش درآورده و مبدل به استاد وحید و مسلم این عرصه گردید. استفاده از بیانى بلیغ با تکیه بر اطلاعات عمیق علمى از وى شخصیتى ساخت که آحاد جامعه از خرد و کلان با ترنم صداى نکویش مانوس گردیدند. وى بارها تجربیات خویش را در قالب کلاسهاى فن و خطابه به وعاظ و خطباى جوان منتقل نمود که این علاوه بر نقش موثر وى در عصر طاغوت در آگاهى بخشى به توده هاى مردم و بخصوص جوانان بود که در رسوخ مبانى فکرى معمار انقلاب اسلامى در جامعه نقش مهمى داشت. حقیر که در یک دوره جلسات مستمر فن  خطابه که با حضور تعداد کمى از فضلا در منزل آن بزرگوار تشکیل مى شد(5)، شرکت مستمر داشته و خوشه هایى از خرمن وسیع تسلط وى به قدر استطاعت خویش برگرفتم و در این بین لطف و عنایت ویژه اى به این کمترین مبذول نمودند. بنابراین بر خود وظیفه دیدم که گوشه هایى از توانایى هاى آن بزرگ عنقاى آسمان سخن که به تعبیر رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه اى دامت برکاته، خطیب یگانه(6) بودند را بنویسم. خداوند ایشان را با اولیاى طاهرینش محشور فرماید.

از مهمترین شیوه هاى ارزشمند بیان که در منبرهاى ایشان مى بینیم، ذکر تاریخ و قصه امت هاى پیشین است. این هنر مهم کلام الهى که براى القاى مطالب مهم مربوط به هدایت انسان ها از ماجراهاى امت هاى پیشین سود جسته است در قرآن کریم به بهترین نحو ذکر شده است.

آیین مبین اسلام که پیامبر و اولیاى طاهرینش بهترین الگوها در نحوه سخن گفتن با مردم بودند، با سرمایه عظیم کلام وحى و قرآن که معجزه بزرگ الهى است، زیباترین روش را در خطبه و خطابه ارائه نمودند به شکلى که اولین مبین و مفسر قرآن یعنى امیر بیان مولى الموحدین علی(ع) گفتار و روش سخن گفتن را به ودیعت گذاشته و آن نهج البلاغه نام گرفت.

پیشوایان معصوم همگى در خطابه سرآمد زمانه خویش بوده و مواعظ موثر ایشان، چراغ راه بزرگان این طریق بوده و هست. در طول تاریخ اسلام و شیعه، خطابه یکى از موثرترین ابزارهاى علماى شریعت براى ابلاغ پیام الهى بوده و به همین جهت خطباى بزرگ و بنام قرون متمادى اسلام، علاوه بر بهره بردن از توانایى هاى فنى از تسلط همه جانبه اى در آیات روایات و دستورات اسلامى بهره وافرى داشتند.

بایستى اذعان نمود که استاد مسلم این مقام یعنى مرحوم فلسفى (قدس سره) جانشین شایسته و بى بدیلى براى اسلاف صالح خویش بود. ویژگى هاى مهم وى در منبر وعظ و خطابه را بایستى به دو بخش اساسى که شامل مهارتهاى فنى و اسلوب محتوایى گفتارهایش بود، تقسیم نمود.

الف: ابعاد فنی

یکى از مهمترین مسائلى که در شرایط خطیب از آن غفلت شده و مى شود، داشتن اسلوب و روشى خاص در ادا و بیان مطالب منبر است که در صورت عدم توجه به آن حتى بعضا نتیجه معکوس به دنبال خواهد داشت. شاید عده اى نیز این مسئله را اساسا جز شرایط لازم براى سخنران دینى نبینند اما مرحوم استاد فلسفى با تمسک به سخن زیباى امیر بیان، حضرت مولى الموحدین(ع) که به کمیل بن زیاد نخعى صحابى ویژه خویش فرمود: اى کمیل، هیچ حرکت و جهتى در امور زندگى ات نیست مگر آنکه تو در آن نیاز به دانش و آگاهى داری، (7) توانایى ها و خصوصیات خطیب را در ابعاد به اصطلاح امروز، فیزیکى و به عبارت واضح تر فنى خیلى محل حاجت و مهم ارزیابى مى کرد. بنابراین خود استاد در این جهت داراى ویژگى هاى منحصر به فردى بودند که از جمله عبارت است از:

1-آهنگ مناسب نطقى در اداى جملات

استاد، یک استعداد فطرى در این خصوص داشت. او سالیان متمادى با اندوختن تجربیات موثر، خود را در این جهت کاملا مسلط ساخته بود. روشن است که بعضى از حنجره ها، صداى دورگه و خش دار دارند که به اصطلاح در علم آواشناسى جزء نکات منفى گویش محسوب مى شود. صداى رسا، صاف، ضربدار از گویش آن مرحوم وضعیت دلنشین و مناسبى ساخته بود که شنونده را مجذوب مى کرد. ایشان همواره به دانش پژوهان این فن توصیه مى نمود که نحوه نطق خویش را مناسب با شروع، توسط و اوج گیرى همراه با تغییر در فرکانس، صدا را به نحوى تنظیم کنند تا مخاطبین با حوصله و جد کافى به استماع مطالب بپردازند.

2- احاطه به مجلس خطابه

از خصوصیات مهم آن استاد در ابعاد فنی، احاطه عجیب به مجلس خویش بود. بارها دیده و شنیده شد که شخصى با داشتن محتواى قوى در سخن به جهت وجود این نقیصه، یعنى نداشتن روش مناسبى در اداره مجلس به مشکل دچار شده و با آمد و شد افراد به محل سخنرانى و بویژه ورود افراد مشهور و برجسته که توجه حضار را به خود جلب مى کند، کنترل جلسه را از دست مى داده است. استاد مى فرمود: گاه مى شود که در جلسه شما بزرگى وارد مى شود که اگر بخواهید ادامه سخن دهید از دو حال خارج نیست، یا عدم توجه شما به حضور و تشریف فرمایى آن شخص باعث وهن واسائه ادب به او شده و یا در صورت توجه شما حضار رشته مطالب از دستشان مى رود، بنابراین لازم است ضمن قطع آنى سخن، حضار را به ورود و مقام علمى شخصیت تازه وارد آگاهى داده و با ذکر صلوات و عرض ادب مردم را براى ادامه استماع سخنان خود مهیا نمایید.

3-توجه داشتن به کلیه جوانب مجلس

آن مرحوم در حین اداى کلمات به دقت تمامى اطراف محل سخنرانى خویش را از نظر مى گذراند به نحوى که حضار احساس مى کردند که وى به تمامى چهارگوشه مجلس به شکل مساوى مى نگرد. این مسئله به قدرى آشکار بود که وى روى منبر بارها به صورت واضح به همه اطراف مى نگریست و برخلاف بعضى از بزرگان منبر که به جمعیت خیره نشده و حتى بعضا چشم بر هم مى گذارند عمل مى نمود. این مسئله در ایجاد ارتباط طرفینى که از لوازم خطبه و خطابه است بسیار موثر محسوب مى گردد.

4-هماهنگ نمودن محتواى مطالب با شیوه نطق

این ویژگى از توانایى هاى خاص آن مرحوم بود که حقا در انتقال این خصوصیت به خطباى جوان به تمام و کمال جد و کوشش داشت. وى نحوه نطق خویش را طورى با محتواى سخن هماهنگ مى کرد که تو گویى مانند مصور ساختن یک قضیه گفتارى آن را به شکلى عیان و آشکار به مستمعین مى نمایاند. این مسئله باعث تبدیل شدن مسئله سمعى به بصرى در انظار مخاطبین مى شد. او در بیان قصه ها و حکایات اصوات را به اشکال مختلف بیان مى کرد. او در بیان حکایتى از قضاوت هاى محیرالعقول امیرالمومنین(ع) پرسش و پاسخ جلسه قضاوت را چنان طرح مى کرد که صحنه آن دادگاه عدل، یعنى رئیس محکمه متهم و شهود در نظر حضارمجسم مى گشت.(8)

5-هماهنگ ساختن اعضا و جوارح با محتواى مطالب

تبحر خاص استاد در این جهت باعث شده بود که وى در بیان مطالب حزن انگیز، وحشت آور، حیرت زا، طعنه هاى مناسب زدن و به تصویر کشیدن مسائلى حماسی، اخلاقی، پندیات، صداى خود را با حرکات چشم، ابرو و دست به نحو مناسبى به هم آمیخته و این تناسب باعث به وجود آمدن فضاى مناسبى در انتقال مطالب به مستمعین مى گردید. وى هیچ گونه حرکت اضافى در منبر نداشت.

6-صداى موزون و کلام بدون وقفه

به نظر نگارنده این ویژگى در ابعاد فنى وى برجسته ترین خصوصیت بود. آن مرحوم همیشه و در طول قریب به هفتاد سال سخنرانى و منبر، شکل و آهنگ سخنش مانند حرکت موزون قطار، پشت سرهم و بدون وقفه و لکنت بود، مطالب را با تسلسل حیرت انگیز ادا مى کرد و احیانا در محل هاى مناسب نیز توقف لحظه اى داشت که این نیز به جهت مراعات مقتضاى سخن و محتواى کلام و جهت ایجاد سوال در ذهن مخاطبین و توجه دادن ایشان بود. صداى ضربدار وى با ترنمى چنان دلپذیر ادا مى شد که لحظه اى قوه سامعه شنوندگان را به حال خود نمى گذاشت و این نظم گفتارى تاثیر مناسبى در جذب مردم به جلسات وى داشت و جان کلام در این بخش این است که وى با تلفیق صحیح رابطه بین فن و علم و با داشتن عنصر تجربه به فتح قله هاى رفیع عرصه سخن و سخنورى دست یازیده بود.

ب: ابعاد محتوایی

این بزرگ فرزانه سخن که قالبهاى فنى بى نظیرى در القاى مطالب داشت، زیباترین و رساترین مباحث عمیق اسلامى را در این قالب ها ریخته و به مخاطبین عرضه مى داشت. بنابراین هنر وى در انتخاب و طرح محتوایى قوى را محور اصلى این نوشتار بایستى تلقى نمود. با اتکاى به سخن امیرالمومنین(ع) که فرموده است: چه بسا سخنى که از تیر، نفوذش بیشتر است.(9) معتقد بود که خطبا اگر بتوانند وظیفه خود را به نحو احسن و صحیح انجام دهند، افکار بشرى از آسیب تیرهاى مسموم و انحرافى در امان خواهند بود.

از جمله خصوصیات بارز وى در ابعاد محتوایى عبارت بود:

1-پرهیز از مطالب اغراق آمیز و دور از ذهن

وى به مصداق فرمایش رسول الله(ص) که فرمود: “همانا ما ماموریم تا به مردم به میزان کشش عقل و ذهنشان سخن گوییم”(10)، همواره در محتواى مطالب خویش این اصل مهم را مورد توجه قرار داده و بر آن اصرار داشت. سخنان آن استاد تا آخر عمر نیز از این اصل خالى نبود. او هیچ گاه مطالب خرافه گونه، اغراق آمیز، مبهم و سوال انگیز را مطرح نمى کرد. در سخنان وى ابهام و ایرادى واضح نبود و استقبال بى حد مردم از مجالس وى حاکى از همین مدعاست.

2-سخن گفتن در خور فهم مستمعین

او هرگز از کلمات و اصطلاحات ویژه مجالس علمى در منبر استفاده نمى کرد و اگر احیانا لازم بود که ذکر کند در اطراف آن به قدر کافى توضیح همه فهم مى داد و از مثال هاى غیرمتناسب و نامانوس جدا اجتناب داشت. او در اطراف مباحث خویش نه آنقدر توضیح مى داد که مستمعین کسل گردند و نه تلگرافى بیان مى کرد که حضار رشته کلام را گم کنند.

3-آگاهى و احاطه کامل به مطالب

این احاطه، یادآور خطبه ها و سخنان بزرگانى همچون علامه شیخ جعفر شوشترى بود که با علم وسیع و آگاهى عمیق مجالس خود را اداره مى کردند و این شبهه را که اهل منبر نیاز به معلومات بالایى ندارند را مى زدود.مطالب وى آنقدر عمیق، جامع و کامل بود که به صورت کتاب هایى قابل عرضه به محافل علمى راه پیدا کرد.

4-پاسخگویى روشن و مستدل به شبهات

یکى از مسائل مهمى که همواره در جوامع اسلامى مطرح بوده و هست شبهاتى است که پیرامون معارف دینى طرح و القا مى گردد. وظیفه خطبا که ارتباط رو در رو و مستقیم با افکار عمومى دارند پاسخگویى روشن و مناسب به این شبهات است که از ممیزات این خطیب بزرگ، ایفاى نقش در این خصوص بود. او به قدرى در این جهت قوى و صاحب فکر بود که حتى در مجالس خصوصى و گفتمان هاى حضورى نیز، در چند کلمه به شبهه بزرگى پاسخ مى داد.

5-طرح مسائل مورد ابتلاى جامعه

استاد فلسفى در هر برهه اى و با توجه به لوازم فکرى و معضلات عمومى مردم، مطالب مناسبى را انتخاب کرده و پیرامون آن به صورت سلسله وار سخن مى گفت. گاه مى شد که ماه رمضان یک سال را اختصاص به موضوع مهمى داده و مطالب وى از طریق رادیو به گوش عامه مردم مى رسید. او اعتقاد داشت که خطبا بایستى نحوه ارتباط خود را با مردم در سخنان خویش منعکس کنند و ثمره و علامت این ارتباط پرداختن به مسائل مورد ابتلاست.

6-دنبال کردن هدفى مشخص در محتواى سخن

دانشمندان روانشناس معتقدند که نطق در واقع نوعى مسافرت است که ناطق به دنبال هدفى از این مسافرت مى باشد. بنابراین خطیب آغاز و پایان راه خویش را بایستى دقیقا بداند.(11) مرحوم استاد فلسفى به نیکى مى دانست که چه مى کند و چه مى گوید. او با روش مبارزه غیرمستقیم با وضع فکرى و فرهنگى آشفته جامعه روبرو مى گردید. موج هاى سهمگین در اجتماع آن روز موج شکن سترگى را مى طلبید که با مهارت فوق العاده به مصاف این وضع رود. کمتر کسى است که از سخنان وى مفهوم والاى آن را که زنده نگهداشتن ارزشهاى دینى در بین مردم بود نفهمد. یکى از اهداف مهم او جذب قشر جوان به مجالس و محافل دینى بود که متاسفانه به جهات تنگ نظرانه در جاهاى دیگر رانده مى شدند. او در این هدف بسیار موفق بود زیرا به مجرد شرکت یک جوان در مجلس خطابه آن مرحوم همان جوان در جلسات آتى مبلغ و مروج مجالس او مى شد. از جمله اهداف روشن وى زدودن چهره دین از حرف هاى خرافى و استناد به مسائل تجربى روز در اثبات حقانیت دستورات شرع مقدس بود. مسئله اى که خیلى در آن زمان کاربرد داشت.

7-به مقتضاى حال سخن گفتن

وى در انتخاب روایت، شعر و تمثیل با بالاترین مهارت و توانایى عمل مى کرد.

یکى ازمسائل جالب توجه در این بخش اولین سخنرانى وى درحضور امام راحل پس از ورود به میهن اسلامى بود. او در این جمع به مقتضاى حال و رعایت کلیه جوانب، روایتى از امام صادق(ع) را که فرمود: تمناى فتنه انقلاب کنید که به واسطه آن ستمگران هلاک و زمین از اشخاص فاسق و بدکار پاک مى شود(12) بیان کرده و ضمن بر شمردن معانى متعدد واژه فتنه و تطبیق آن با خیزش عمومى مردم و مترادف نمودن با لفظ انقلاب، حضار را به وضعیت نامناسب و وحشتناک عصر ستم و ستمگرى پهلوى توجه داد. وى در ضمن بیان گوشه هایى از ظلم و بیداد دوره رضاخانى و فجایع مربوط به آن عصر، قصه جالبى از کنترل شدید کتابها و آثار فرهنگى اهل ادب و فرهنگ را توسط عمال رضاخان به نحو برجسته اى طرح کرده و حکایتى را مناسب با محتواى مطلب به شکل زیبایى بیان مى کند. در پایان این نوشتار، امیدواریم شیوه او مورد عمل خطبا و گویندگان قرار گرفته و از این طریق خللى و سستى که در استقبال مناسب از مجالس وعظ و خطابه دیده مى شود جبران گردد. انشاءالله

 

منبع: سایت راسخون

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.