پیام فراعصری دین برای مخاطب امروز قابل فهم شود
یکی از کارکردهای رسانههای در سالهای اخیر پخش مراسم سخنرانی و مجلسهای عزاداری بوده است. اما چه قدر چنین کارکردی برای انتقال پیام عاشورا اثرگذار بوده است؟ آیا رسانهها توانستهاند با امکانات ارتباطی خود این پیام را به صورت امروزی به مخاطب نسل جوان ارائه دهند؟ آیتالله سیدعباس حسینی قائم مقامی، عضو هیئت موسس اتحادیه اروپایی علمای شیعه عملکرد رسانهها را به دلیل نداشتن درک زبانی از دین مثبت نمیداند و میگوید: باید پیام فراعصری دین را در قالبهای زبانی ارائه بدهیم که ماهیت عصری دارد و رسانه در قالب این زبان باید قرار بگیرد. تا وقتی این درک زبانی از رسانه را نداشته باشیم، پیام ما برای مخاطب مرده است.
قائم مقامی دربارهی نقش رسانهها در ارائه پیام عاشورا توضیح میدهد: پاسخ به این سؤال سهل ممتنع است. قطعا رسانهها یک نقش بیبدیل در ارائهی هر نوع پیامی میتوانند داشته باشند اما باید دید این نقش چگونه است و تحلیل ما از این نقش چیست ؟و اصولا فلسفه رسانه چیست؟یک موقع ما رسانه را به عنوان یک ابزار تکنولوژیک مدرن میبینیم و تصور ما ابزاری است، مثلاً زمانی برای ارائه پیام و مطالب در منبر و سخنگاههای سنتی از بلندگو استفاده میکردیم و همین خود باعث توسعه پیامهای دینی در زمانه خودش شد. الآن با وجود اینترنت و نرم افزارهای جدید ارتباطی تصور ما از ابزار جدید برای ابلاغ پیام دین همین رسانههای جدید است.
پیام دین، پیام فراعصری و فراگیر است
او ادامه میدهد: قطعا چنین تصور و تلقی از رسانه تلقی نادرست و بسیار گمراه کننده است و من تصورم این است در بخش قابل توجهی از متولیان تبلیغ دینی نگاه به رسانه همین نگاه ابزاری است. در حالی که باید رسانه را بالاتر و عمیقتر از این دید. حقیقت رسانه چیز دیگری است. اگر بخواهیم با زبان قرآنی این را بیان کنم، در قرآن وحی الهی و دین دارای دو عنصر اصلی است، یکی عنصر پیام و دیگری زبان است. پیام دین، یک پیام فراعصری و دارای شمول و فراگیری برای همه انسانها در هر دوره و زمانی است.
او با توضیح درباره درک درست رسانهها از زبان دینی میگوید: اما همین پیام فراعصری دارای زبان عصری است. یعنی در قالب زبان عصری بیان شده و زبان دینی حتما زبان عصری است. برای همین در سوره ابراهیم تصریح شده «ما هیچ پیامبری نفرستادیم مگر به زبان قومش» برای این که پیام دین را تبیین کنند. در آیه دیگر می فرماید،«ما وحی، یک قول سنگین و پرهیبتی را بر تو نازل کردیم» این همان پیام است که بر پیامبر به صورت سنگین نازل میشود ولی وقتی میخواهد به مخاطب برسد باید آسانسازی عصری شود یعنی قابلیت فهم پیدا کند. در آیهای دیگر میفرماید، ما به زبان تو این را آسان کردیم، در واقع عامل آسانسازی را زبان میداند. پس برای این که این پیام با مخاطب ارتباط بگیرد، باید آسان بشود. چگونه؟ به این صورت که بدون کم شدن از حقیقت، فهمپذیر شود و قابلیت ارتباط و تفاهم را با مخاطب پیدا کند. واسطه و ابزار این آسانسازی زبان است.
قائم مقامی با طرح این پرسش که منظور از این زبان چیست، میگوید: باید در انتخاب این زبان دقت کنیم و فکر نکنیم زبان صرفا به معنای لغات و مجموعهای از قواعد دستوری است. منظور از زبان، زبان فرهنگی و مجموعهای از عناصر اندیشهای و فرهنگی ناظر بر فهم مخاطب عصری است. حال اگر این گونه نگاه کردیم ما باید پیام فراعصری دین را در قالبهای زبانی ارائه بدهیم که ماهیت عصری دارد. آن وقت رسانه در قالب این زبان باید قرار بگیرد. ما باید در مقام تبلیغ و ارتباط یک درک زبانی از رسانه داشته باشیم و تا وقتی این درک زبانی از رسانه را نداشته باشیم، پیام ما برای مخاطب مرده است. یعنی ارتباط مؤثر با مخاطب پیدا نمیکند.
او ادامه میدهد: در این صورت دو اتفاق میافتد؛ یک، اساسا مخاطب از شما روی برمیگرداند و ارتباطی با شما نمیگیرد که بخش عمدهای از دینگریزیها و بیگانگیها در نسل معاصر ناشی از همان اختلال زبانی است و این اختلال باعث فاصله میان مبلغان و سخنگاههای دینی با مخاطبان دین یعنی عامه انسانها میشود. اتفاق دیگر این است که اگر مخاطبی ارتباط پیدا کند، این یک ارتباط خاص و ویژه است و یک ارتباط مبتنی بر عقلانیت و فهمپذیری عام انسانی نیست. یعنی ارتباطی از جنس ارتباط بین اعضای یک فرقه، گروه و حزب ایجاد میشود. و به تعبیر قرآن کریم هر گروه و فرقهای با آنچه خود میپندارند دل خوش هستند و این دلخوشی و رضایت کاملا شخصی و خصوصی است و قابلیت ارتباط با دیگران را ندارد و در اینجاست که می تواند سکولاریزم به معنای واقعی در حوزه دینداری اتفاق میافتد. در نتیجه فقط کارکرد هویتی دین، نظیر نمادها و مراسم و آئینها رشد فزایندهای مییابد، و علی رغم رشد روزافزون ظواهر و نمادهایی دینی، اما میبینیم خانواده، اقتصاد، سیاست و روابط اجتماعی و اخلاق ما با معیارهای دینی روزبهروز فاصله میگیرد و در تقابل میافتد.
زبان رسانهای برای اثرگذاری مهم است
قائم مقامی با اشاره به تأثیر اختلال زبانی در رساندن پیام عاشورایی تصریح میکند: در ایام محرم خیمههای حسینی بسیاری دیده میشود اما بعد از این ایام اثری در رفتار و اخلاق جامعه نمیبینیم. آیا این خیمهها دروغین است؟ خب قطعا دروغ نیست. با وجود این که از همه صنوف هم در برپایی این خیمهها اشتراک دارند اما رفتار و اخلاق و سبک زندگی و تلقیهای معرفتی اینها با هم تفاوت دارد و به نظرم این یک سکولاریزم پنهانی است که در حال آشکار شدن و رشد در جامعه ما است و بخش عمدهای از آن به همان اختلال زبانی برمیگردد.
او ادامه میدهد: وقتی در تریبونها نتوانیم بین اخلاق و دین، عقلانیت و دین، وبین منطق درونی دین و منطق بیرونی ارتباط برقرار کنیم؛ ناگزیر تن به فرقهگرایی دادهایم. فرقهگرایی هم در بهترین شرایط تن به سکولاریزم میدهد. آنچه ما به عنوان داعش میبینیم محصول یک سیر زمانی و یک فرایندی در بخشی از جامعه منتسب به اسلام و مسلمانی است که اتفاق افتاد و اصل آن نیز ناشی از همان اختلال زبانی است.
قائم مقامی با انتقاد از عملکرد قالب و زبان رسانههای حال حاضر توضیح میدهد: سعی میکنم هرگز در حوزهای وارد نشوم که اطلاع کافی و دقیق ندارم. در این مورد هم باید آمار را ببینم و تا بتوانم اظهار نظر کنم اما به عنوان مصرف کننده که گهگاهی به این رسانهها مراجعه میکنم و نمونهها را میبینم، عملکرد مثبت و قابل قبولی را در این زمینه ندیدم. هر چند تلاشهای زیادی در این حوزه میشود اما یک روند سازمانیافته و نظاممند نمیبینم. علت هم نرسیدن به درک مشترک از زبان دین و بهرهگیری از ابزار و درک مشترک از رسانهها است.
او درباره وضعیت استفاده مبلغان دینی از نرم افزارهای ارتباطی جدید در انتقال مفاهیم میگوید: بیشتر عالمان و مبلغان دینی نگاه ابزاری به رسانهها دارند. البته من شخصا تجربه مستقیمی در استفاده حرفهای از این نرمافزارها برای انتقال مطالب و درسهایم ندارم. هر چند دوستانی هستند که کانالها و سایتهایی را در فضای مجازی به نام این جانب ایجادکردهاند و برخی مطالب را از آن طریق منتشر میکنند ولی آنچه وظیفه اصلی خود میدانم، این است که در تولید و ارائه پیام دین، از زبان عصری استفاده کنم که قابلیت ارتباط با مخاطب معاصر را داشته باشد.
قائم مقامی رسانههای جدید را مثل تیغه دو لبه میداند و میگوید: اگر پیام ارائه شده در قالبهای متناسب با مخاطب باشد، این رسانه قطعا در اثرگذاری موفقتر خواهد بود. ۱۵ سال پیش اگر صحبتی در مجموعهای میشد؛ آثار و آسیبهای آن همانجا متوقف میشد. در حال حاضر با وجود به رسانههای جدید و فراگیر آسیبهایش به راحتی دامنگیر میشود. از جهتی دیگر اگر زبان را فهمیده باشیم و بتوانیم در قالبهای مناسب ارائه دهیم، حوزه اثرگذاری بیشتر میشود.
او با انتقاد از برخی کانالهای تلگرامی و شبکه های ماهواره ای بیان میکند: الآن کانالها و شبکه هایی به نام شیعه و اسلام وجود دارند که با انبوهی از مخاطبان ارتباط پیدا کردند اما به دلیل همین اختلال زبانی آثار سوئی بر جای میگذارند.
قائم مقامی با توضیح تفاوتهای استفاده از رسانه در ایران با کشورهای دیگر میگوید: آنجا الگو واحدی ندارند اما در عالم مسیحیت کاملا تن به سکولاریزم دادند و تکلیف خود را با مسئله عرفی شدن مشخص کردند و در میانه نیستند. برای همین در استفاده از رسانه خیلی موفق هستند. مثلا اخیرا در خبرها دیدم یکی از ستارههای معروف هالیوود که نه تنها هیچ درکی و نگاه دینی به او وجود ندارد بلکه شاید گاهی نگاههای غیر اخلاقی هم به او وجود داشته باشد، به واتیکان رفته و دست پاپ را بوسید و هیچ ابایی از این نداشت که این مسئله رسانهای شود، همچنین پاپ هم ابایی ندارد از این که او را بپذیرد. اما شبیه این مسئله اگر در اسلام و شیعه اتفاق بیفتد خواهید دید چه واکنشهایی خواهند داشت.
او ادامه میدهد: در آنجا این دو حوزه کاملا مستقل است. افراد با معیارهای خود زندگی میکنند و دستگاه مذهبی هیچ نقشی در این معیارها ندارد و آن دستگاه هم میپذیرد که هیچ نقشی ندارد. ولی همین دستگاه میگوید وقتی به کلیسا میآیی و در ارتباط با من قرار میگیری، به معیارهای من عمل کن که فرد میپذیرد. یکی از معیارها همان دستبوسی است. این دقیقا همان سکولاریزم است. سکولاریزم به معنای تضاد و تقابل دین با بخشهای غیر دینی نیست بلکه به معنای کنار آمدن این دو با هم است و هیچ کدام نباید در هم اثر بگذارد. خب طبیعتا در دیگر کشورها که مبتنی بر نظام سکولار می باشند، به خوبی از رسانه برای ارائه پیامهایشان استفاده میکنند و مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار میدهند. اما ما که معتقد به اثرگذاری دین در حوزههای اخلاقی و رفتاری مختلف هستیم باید تکلیف خود را با پاره ای تناقضها مشخص کنیم.
قائم مقامی با توضیح دربارهی ضرورت قالب و زبان مناسب برای فهم و انتقال دین میگوید: اما ما که پیام خود را انسانی، فراگیر و فراتاریخی میدانیم و مخاطب خود را انسان میدانیم، وقتی در مقابل مخاطب در مقام ارتباط برمیآییم، کمترین قابلیتهای تفاهمی، ارتباطی و زبانی را از خود نشان میدهیم. وقتی در جامعه برخی تریبونهای دینی از یک سو اخلاق را نفی میکنند، و همزمان قدرت و سیاست را اصل قرار میدهند و از دیگر سو، از توسعه ایمان دینی و دینداری صحبت میکنند؛ خب نتیجه آن در حوزه اخلاق و دینداری معلوم است. در این صورت باید یا سکولاریزم را بپذیریم یا به روشهایی دیگر تن بدهیم. وقتی ارتباط دین با اخلاق را نفی کردید یعنی ارتباط دین را با مفاهیم بین الاذهانی و مفاهیم عام انسانی را نفی کردهاید یعنی دین را فاقد زبان عام دانستهاید. در حالی که اخلاق، فطری و مشترک بین انسانها است. از ویژگیهای اهل بیت این است که روش دینداری و روش فهم دین را به ما ارائه دادهاند. یکی از این روشها «اجتهاد» است. اجتهاد به ما این امکان را میدهد تا پیام فراعصری و پیام فراگیر انسانی دین را در قالبهای زبانی معاصر ارائه دهیم.
افزودن دیدگاه جدید