رفتن به محتوای اصلی

تاریخی

639 محتوا

مردم با دیدن حالت زار ذرّیه ی پیامبر(ع) و سرهای بر نیزه و بانوان و مخدّرات در هودج های بدون پوشش، صدا به گریه بلند نمودند. زینب دختر علی(ع) خطبه می خواند گویا با زبان امیرمؤمنان علی(ع) سخن می گوید.

ای آفتاب زمین خورده ماهِ نیزه حسین طلوع كرده سرت در پگاهِ نیزه حسین پناهگاهِ یتیمانم و بدونِ پناه خودت بگیر مرا در پناهِ نیزه حسین

به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن

هرچه زدند شوکتِ من کم نشد حسین در مجلس یزید، سرم خم نشد حسین با خطبه ای که من سرِ بازار خوانده ام آن نقشه ای که داشت، فراهم نشد حسین

آغاز روضه بود به نام خدا؛ حسین شاعر نوشت اول این روضه؛ یا حسین خون جای اشک بر ترک گونه ها نشست نام تو بر لب آمد و کوه از کمر شکست

آوَرد میانِ شهر زینب حیدرش را آن خطبه های قاطع و شور آورش را با هیبتِ زهرایی خود این عقیله آوَرد در کوفه سپاه و لشگرش را

کنون که حسرت پرواز فرصتم داده برای بوسه ات ای تیر هستم آماده

شام عاشوراست، یا شام غریبان حسین عالم هستی شده سر در گریبان حسین آفرینش از صدای واحسینا پر شده گوئیا در قتلگه، زهراست، مهمان حسین

امشب به آسمان حرم یک ستاره نیست جز صبر بر بنات علی راه چاره نیست دیشب علی اکبراذان گفت در حرم امشب موذن نبوی در مناره نیست

وقتی كه خون پیروز بر شمشیر باشد كِی نامِ عاشق بی نثارِ خون بماند همراهِ موسی بودن اینجا افتخار است امّا برایِ آنكه با هارون بماند